تاریخ انتشار
شنبه ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۲۷
کد مطلب : ۵۰۳۷۵۰
تردیدها، تناقضها و پرسشهای بیپاسخ؛
آیا کهگیلویه و بویراحمدیها متمولترین مردم ایران هستند که ماهی 10 میلیون تومان از درآمدشان را نیاز ندارند؟ / هر خانواده در کهگیلویه و بویراحمد ماهانه 37 درصد از درآمدش را پسانداز میکند! / تناقض؛ از دادههای رسمی تا تجربه زیسته مردم / طعم آشی که جهانگیر شاهینی برای مردم پخت کی معلوم میشود؟
۰
کبنا ؛انتشار آمار مرکز آمار ایران درباره «بیشترین نرخ پسانداز خانوار» در کهگیلویه و بویراحمد، موجی از تعجب و تردید در شهروندان برانگیخته است؛ این آمار میگوید خانوادههای این استان ماهانه بیش از یکسوم درآمد خود را پسانداز میکنند، اما با واقعیت زندگی روزمره مردم، صفهای طولانی وام، تقاضای گسترده برای کمکهای معیشتی و نرخ بالای بیکاری همخوانی ندارد.
به گزارش کبنا، بررسی دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی در سال ۱۴۰۳ بیشترین پسانداز را نسبت به سایر استانهای کشور داشتهاند. بر اساس این دادهها، میانگین درآمد خانوارهای این استان ماهانه حدود ۲۷ میلیون تومان است که حدود ۱۷ میلیون تومان از آن را هزینه و ۱۰ میلیون تومان، یعنی معادل ۳۷درصدش را پسانداز میکنند.
این دادهها تعجب شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی را برانگیخته است؛ یکی از شهروندان نوشت: «این آمار با واقعیت جور نیست.» یکی دیگر از آنها با بیان اینکه «این رو از کجا درمیارید؟» نوشت: «پول نیست مردم چیزی بخرند، پسانداز کجا بود...» یکی دیگر از شهروندان نوشت: «هر کسی چنین تحلیلی کرده یا شوخی کرده یا چیزی از الفبای اقتصاد نمیداند...»
پس از انتشار این خبر، موجی از واکنشها شکل گرفت. برخی به تندی واکنش نشان دادند و برخی ترجیح دادند با شوخی از کنار این مسأله عبور کنند. اما واقعاً مگر این آمار با چه مسألهای مواجه است که اینچنین واکنشبرانگیز شده و اغلب شهروندان آن را باور ندارند؟
برای فهم این موضوع باید کمی به عقب برگردیم و ببینیم اساساً دقت آمارها در کهگیلویه و بویراحمد چقدر است. هرچند باید همواره به آمارهای ارائهشده اطمینان داشت، اما گاهی پیش آمده که شاهد اختلاف آماری در استان بودهایم. سال گذشته که مسئولان استانی نرخ بیکاری را ۶ درصد اعلام کرده بودند، مرکز آمار ایران اعلام کرد که نرخ بیکاری در کهگیلویه و بویراحمد بالای ۹ درصد است.
ثبت این دادهها بر عهده سازمان مدیریت و برنامهریزی است. در طول سه سال گذشته، ریاست این سازمان مهم بر عهده فردی بود که حتی شفافیت کامل در مورد خودش نیز وجود نداشت. جهانگیر شاهینی که ادعا میکرد دارای دو مدرک دکتری است، علیرغم حضور سهسالهاش در کهگیلویه و بویراحمد، هیچوقت بهطور شفاف این مسأله را روشن نکرد. او آنچنان از تغییر و تحول در استان حرف میزد که گویی استانی جدید خلق کرده است. اما این ادعاها تنها بر روی کاغذ باقی ماند و نمود چندانی از آن در زندگی شهروندان مشاهده نشد.
حال نیز به نظر میرسد رتبه نخست پساندازهای کشور با ابهاماتی اینچنین همراه است؛ چرا که اغلب شهروندان نسبت به آن آمار تردید دارند. کاش شاهینی، پیش از رفتن به استان کرمانشاه و وعده تغییر و تحول در آن استان، بهطور مشخص روشن میکرد چه اقداماتی انجام داده که کهگیلویه و بویراحمد بر روی کاغذ اینچنین متحول شده است!
.jpg)
هرچند نمیتوان با دقت در مورد این آمار قضاوت کرد، اما با اشاره به آمارهای بیکاری و اشتغال در استان شاید بتوان منطق چنین آمارهایی را فهمید. معمولاً بخشی از آمار اشتغال در کهگیلویه و بویراحمد بر اساس تعداد وامهای اشتغال پرداختشده تکمیل میشود. مثلاً بر اساس آمار اشتغال به کار در استان قرار است پنج هزار اشتغال ایجاد شود. سپس چهار هزار وام اشتغالزایی پرداخت میشود و بر اساس آن ادعا میشود که چهار هزار شغل ایجاد شده است. این در حالی است که یکسانگرفتن تعداد وامهای اشتغال پرداختشده با آمار اشتغال ایجادشده، یک مغالطه است. روشن است که بخش زیادی از این وامها حتی به اشتغال یک نفر هم منجر نمیشوند. بنابراین نباید این آمار را آمار اشتغال دانست. چرا که اگر اینهمانی بین این دو نوع آمار وجود داشت، در حال حاضر باید آمار بیکاری کهگیلویه و بویراحمد به صفر میرسید و حتی این استان نیازمند جذب نیروی کار از سایر استانها میبود!
اما برگردیم به آمار پسانداز و طرح چند سؤال؛ اگر این استان بیشترین پسانداز را دارد، چرا بانکهای استان همیشه از کمبود منابع گلایه دارند و مدام با این عبارت از سوی آنها مواجه میشویم که منابع و مصارف با یکدیگر همخوانی ندارند؟ چرا بانکها نمیتوانند تسهیلات تکلیفی خود را به موقع پرداخت کنند؟ اگر هر خانواده ماهانه ۱۰ میلیون تومان پسانداز دارد، چرا بانکها برای پرداخت وام چندین ضامن میخواهند؟ مگر گردش حساب افراد نمیتواند خود ضامن باشد؟
اگر شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی آنقدر متمول هستند که ۳۷درصد از درآمد خود را پسانداز میکنند، چرا این حجم از تقاضا برای دریافت خدمات بهزیستی و کمیته امداد وجود دارد؟ اساساً چرا درخواست برای بستههای معیشتی در این استان بالاست؟ چرا کهگیلویه و بویراحمد در زمره استانهای توسعهنیافته کشور قرار دارد و مهمتر از آن، چرا اینقدر تقاضا برای کار وجود دارد؟ وقتی که خانوارهای کهگیلویه و بویراحمدی ماهانه ۱۰ میلیون تومان پسانداز دارند، دیگر نباید خبری از بیکاری شنیده شود.
شاید راز این دادهها در سینه جهانگیر شاهینی برای همیشه پنهان بماند، اما شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی انتظار دارند سید انتظام سهمگین، رئیس جدید سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، برای آنها روشن کند که در طول سه سال گذشته چه اتفاقی رخ داده که این استان در آمارهای کشوری اینقدر جهش یافته است؟
روشن است که مسأله فقط یک آمار ساده نیست. اگر چنین آمارهایی هر ساله منتشر شود، بهتدریج این ذهنیت در سطح کشور شکل میگیرد که کهگیلویه و بویراحمد نه استانی توسعهنیافته، بلکه استانی با مردمانی متمول است که ماهانه بیش از ۳۷درصد از درآمدشان را نیاز ندارند. بهتدریج ممکن است این استان از برخی خدماتی که مختص استانهای محروم است، محروم شود. ممکن است طعم آشی که رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامهریزی برای این استان پخته است، سالهای بعد معلوم شود.
به گزارش کبنا، بررسی دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی در سال ۱۴۰۳ بیشترین پسانداز را نسبت به سایر استانهای کشور داشتهاند. بر اساس این دادهها، میانگین درآمد خانوارهای این استان ماهانه حدود ۲۷ میلیون تومان است که حدود ۱۷ میلیون تومان از آن را هزینه و ۱۰ میلیون تومان، یعنی معادل ۳۷درصدش را پسانداز میکنند.
این دادهها تعجب شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی را برانگیخته است؛ یکی از شهروندان نوشت: «این آمار با واقعیت جور نیست.» یکی دیگر از آنها با بیان اینکه «این رو از کجا درمیارید؟» نوشت: «پول نیست مردم چیزی بخرند، پسانداز کجا بود...» یکی دیگر از شهروندان نوشت: «هر کسی چنین تحلیلی کرده یا شوخی کرده یا چیزی از الفبای اقتصاد نمیداند...»
پس از انتشار این خبر، موجی از واکنشها شکل گرفت. برخی به تندی واکنش نشان دادند و برخی ترجیح دادند با شوخی از کنار این مسأله عبور کنند. اما واقعاً مگر این آمار با چه مسألهای مواجه است که اینچنین واکنشبرانگیز شده و اغلب شهروندان آن را باور ندارند؟
برای فهم این موضوع باید کمی به عقب برگردیم و ببینیم اساساً دقت آمارها در کهگیلویه و بویراحمد چقدر است. هرچند باید همواره به آمارهای ارائهشده اطمینان داشت، اما گاهی پیش آمده که شاهد اختلاف آماری در استان بودهایم. سال گذشته که مسئولان استانی نرخ بیکاری را ۶ درصد اعلام کرده بودند، مرکز آمار ایران اعلام کرد که نرخ بیکاری در کهگیلویه و بویراحمد بالای ۹ درصد است.
ثبت این دادهها بر عهده سازمان مدیریت و برنامهریزی است. در طول سه سال گذشته، ریاست این سازمان مهم بر عهده فردی بود که حتی شفافیت کامل در مورد خودش نیز وجود نداشت. جهانگیر شاهینی که ادعا میکرد دارای دو مدرک دکتری است، علیرغم حضور سهسالهاش در کهگیلویه و بویراحمد، هیچوقت بهطور شفاف این مسأله را روشن نکرد. او آنچنان از تغییر و تحول در استان حرف میزد که گویی استانی جدید خلق کرده است. اما این ادعاها تنها بر روی کاغذ باقی ماند و نمود چندانی از آن در زندگی شهروندان مشاهده نشد.
حال نیز به نظر میرسد رتبه نخست پساندازهای کشور با ابهاماتی اینچنین همراه است؛ چرا که اغلب شهروندان نسبت به آن آمار تردید دارند. کاش شاهینی، پیش از رفتن به استان کرمانشاه و وعده تغییر و تحول در آن استان، بهطور مشخص روشن میکرد چه اقداماتی انجام داده که کهگیلویه و بویراحمد بر روی کاغذ اینچنین متحول شده است!
.jpg)
هرچند نمیتوان با دقت در مورد این آمار قضاوت کرد، اما با اشاره به آمارهای بیکاری و اشتغال در استان شاید بتوان منطق چنین آمارهایی را فهمید. معمولاً بخشی از آمار اشتغال در کهگیلویه و بویراحمد بر اساس تعداد وامهای اشتغال پرداختشده تکمیل میشود. مثلاً بر اساس آمار اشتغال به کار در استان قرار است پنج هزار اشتغال ایجاد شود. سپس چهار هزار وام اشتغالزایی پرداخت میشود و بر اساس آن ادعا میشود که چهار هزار شغل ایجاد شده است. این در حالی است که یکسانگرفتن تعداد وامهای اشتغال پرداختشده با آمار اشتغال ایجادشده، یک مغالطه است. روشن است که بخش زیادی از این وامها حتی به اشتغال یک نفر هم منجر نمیشوند. بنابراین نباید این آمار را آمار اشتغال دانست. چرا که اگر اینهمانی بین این دو نوع آمار وجود داشت، در حال حاضر باید آمار بیکاری کهگیلویه و بویراحمد به صفر میرسید و حتی این استان نیازمند جذب نیروی کار از سایر استانها میبود!
اما برگردیم به آمار پسانداز و طرح چند سؤال؛ اگر این استان بیشترین پسانداز را دارد، چرا بانکهای استان همیشه از کمبود منابع گلایه دارند و مدام با این عبارت از سوی آنها مواجه میشویم که منابع و مصارف با یکدیگر همخوانی ندارند؟ چرا بانکها نمیتوانند تسهیلات تکلیفی خود را به موقع پرداخت کنند؟ اگر هر خانواده ماهانه ۱۰ میلیون تومان پسانداز دارد، چرا بانکها برای پرداخت وام چندین ضامن میخواهند؟ مگر گردش حساب افراد نمیتواند خود ضامن باشد؟
اگر شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی آنقدر متمول هستند که ۳۷درصد از درآمد خود را پسانداز میکنند، چرا این حجم از تقاضا برای دریافت خدمات بهزیستی و کمیته امداد وجود دارد؟ اساساً چرا درخواست برای بستههای معیشتی در این استان بالاست؟ چرا کهگیلویه و بویراحمد در زمره استانهای توسعهنیافته کشور قرار دارد و مهمتر از آن، چرا اینقدر تقاضا برای کار وجود دارد؟ وقتی که خانوارهای کهگیلویه و بویراحمدی ماهانه ۱۰ میلیون تومان پسانداز دارند، دیگر نباید خبری از بیکاری شنیده شود.
شاید راز این دادهها در سینه جهانگیر شاهینی برای همیشه پنهان بماند، اما شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی انتظار دارند سید انتظام سهمگین، رئیس جدید سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، برای آنها روشن کند که در طول سه سال گذشته چه اتفاقی رخ داده که این استان در آمارهای کشوری اینقدر جهش یافته است؟
روشن است که مسأله فقط یک آمار ساده نیست. اگر چنین آمارهایی هر ساله منتشر شود، بهتدریج این ذهنیت در سطح کشور شکل میگیرد که کهگیلویه و بویراحمد نه استانی توسعهنیافته، بلکه استانی با مردمانی متمول است که ماهانه بیش از ۳۷درصد از درآمدشان را نیاز ندارند. بهتدریج ممکن است این استان از برخی خدماتی که مختص استانهای محروم است، محروم شود. ممکن است طعم آشی که رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامهریزی برای این استان پخته است، سالهای بعد معلوم شود.