تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۵۸
کد مطلب : ۵۰۳۶۶۰
یادداشت؛
سالروز هجران استاد لاهوتی؛ خردمندی خردورز که پیش از سیاست، اخلاق را زیسته
۰
کبنا ؛پس از مشغلهها و همهمههای روزی پر از خستگی «دانش» گاه و «داد» گاه متوجه شدم سالروز هجران بزرگمردی از تبار اندیشه و نیکمردان روزگار بوده که دور از انصاف است حتی در هیاهوی زندگی و دل مشغولیهای بیشمار آن، فراموش شود و خود را شماتت نمودم، چرا که انسانِ بزرگ، اگرچه از میان ما رفته باشد، نباید از یاد رفته باشد و خاطرهی نیکوی وی همچنان در جان و یادها باقی بماند.
شوربختانه فراموشی خصلت آدمی است و گویی انسان از نسی و نسیان و فراموشی خلق شده باشد و سرشتی درآمیخته با «از یاد بردن دارد» و غوغای روزمرگی عمر آدمی مزید بر آن است. اما هستند کسانی که با راز «باید بودن» زندگی کردهاند و آشوب و ازدحام روزگار نیز نتوانسته است حقیقت وجودی آنان را به دست فراموشی بسپارد.
روانِ پدر شاد که در «درگذشتنامه» از استاد به صمیمیت و نیکی و جوانمردی یادها داشت؛ گرچه استاد پیشتر از وی، کوس الرحیل زده بود؛
کوس رحیل میزند ای خفته ساربان
برخیز و زود رو که روانست کاروان
(سلمان ساوجی)
خردمندی خردورز که پیش از سیاست، اخلاق را زیسته و تجربهی زیسته او سیاست ورزی اخلاق مدارانه بود و در بازار سیاست این دیار همچون پدرِ «غریب»ش غریبانه مینمود و چون مادر، «هما»ی سعادت و کامرانی و نشانگان پادشاهی و ققنوس صاحب کرامت در مسیر انسانیت و غایت القصوی خلقت اخلاقی آدمی بود.
نیک مردی شرافتمند از دودمان خوبان و وارستگان دوران و بزرگمردی بینقاب که پندار مردم دوستی و نوعدوستیاش در همه عرصهها تجلی داشت. مشی ماندگار حکمت و داناییهای زمان را برای آیندگان به یادگار گذاشت، تا همواره چراغی برای رهپویان حقیقت باشد و به عنوان ادیبی صادق و ساعیِ قلم، روشنفکری فرهیخته و فرهنگیِ فرزانه برای درس آموزی نسلهای بعد خود در این دیار خواهد بود؛ استاد سید قادر لاهوتی
نام و یادش تا همیشهی دوران مانا باد....
(سید قادر لاهوتی؛ آفریده 3/3/1334 آرمیده 12/6/1401)
پدر: سید غریب
مادر: بی بی هما
--------------------------------------------
دلنوشته ای از سید عبادالله جهان بین
معلم حقوق در دانشگاه
شوربختانه فراموشی خصلت آدمی است و گویی انسان از نسی و نسیان و فراموشی خلق شده باشد و سرشتی درآمیخته با «از یاد بردن دارد» و غوغای روزمرگی عمر آدمی مزید بر آن است. اما هستند کسانی که با راز «باید بودن» زندگی کردهاند و آشوب و ازدحام روزگار نیز نتوانسته است حقیقت وجودی آنان را به دست فراموشی بسپارد.
روانِ پدر شاد که در «درگذشتنامه» از استاد به صمیمیت و نیکی و جوانمردی یادها داشت؛ گرچه استاد پیشتر از وی، کوس الرحیل زده بود؛
کوس رحیل میزند ای خفته ساربان
برخیز و زود رو که روانست کاروان
(سلمان ساوجی)
خردمندی خردورز که پیش از سیاست، اخلاق را زیسته و تجربهی زیسته او سیاست ورزی اخلاق مدارانه بود و در بازار سیاست این دیار همچون پدرِ «غریب»ش غریبانه مینمود و چون مادر، «هما»ی سعادت و کامرانی و نشانگان پادشاهی و ققنوس صاحب کرامت در مسیر انسانیت و غایت القصوی خلقت اخلاقی آدمی بود.
نیک مردی شرافتمند از دودمان خوبان و وارستگان دوران و بزرگمردی بینقاب که پندار مردم دوستی و نوعدوستیاش در همه عرصهها تجلی داشت. مشی ماندگار حکمت و داناییهای زمان را برای آیندگان به یادگار گذاشت، تا همواره چراغی برای رهپویان حقیقت باشد و به عنوان ادیبی صادق و ساعیِ قلم، روشنفکری فرهیخته و فرهنگیِ فرزانه برای درس آموزی نسلهای بعد خود در این دیار خواهد بود؛ استاد سید قادر لاهوتی
نام و یادش تا همیشهی دوران مانا باد....
(سید قادر لاهوتی؛ آفریده 3/3/1334 آرمیده 12/6/1401)
پدر: سید غریب
مادر: بی بی هما
--------------------------------------------
دلنوشته ای از سید عبادالله جهان بین
معلم حقوق در دانشگاه