تاریخ انتشار
دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۲۳
کد مطلب : ۵۰۲۳۶۵
کبنا بررسی کرد؛
مدارس دولتی کم؛ مدارس غیرانتفاعی گران / دغدغه این روزهای خانوادههای کهگیلویه و بویراحمدی / مدارس دولتی در استان حداقل باید 50 درصد افزایش یابند
۰
کبنا ؛با نزدیک شدن به شروع سال تحصیلی، دغدغههای خانوادهها هم شروع میشود؛ چرا تعداد مدارس دولتی در استان کهگیلویه و بویراحمد کافی نیست و هزینه ثبت نام در مدارس غیرانتفاعی نیز برای بسیاری از خانوادهها سخت است.
به گزارش کبنا، در فصل تابستان و نزدیک شدن به مهرماه، در دل شور و اشتیاق شروع سال تحصیلی، دغدغه ثبت نام فرزندان در مدارس، ذهن بسیاری از خانوادههای کهگیلویه و بویراحمدی را درگیر خود میکند. وقتی وارد جزئیات این مسأله شویم، میبینیم مجموعهای از نابرابریها، مشکلات زیرساختی و بیعدالتیهای آموزشی را در بطن این دغدغهها وجود دارد.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه در شهرستان بویراحمد، وضعیت به گونهای است که تعداد مدارس دولتی با نیاز واقعی جمعیت دانشآموزی همخوانی ندارد. در ظاهر شاید آمارهایی از رشد تعداد مدارس منتشر شود، اما واقعیتهای میدانی چیز دیگری میگویند.
وقتی ظرفیت مدارس دولتی تکمیل میشود و مدارس هیأت امنایی هم تنها دانشآموزان ساکن محدوده خود را پذیرش میکنند، خانوادهها ناگزیرند به گزینهای روی بیاورند که هیچ سنخیتی با جیب و درآمدشان ندارد و آن همان مدارس غیردولتی یا غیرانتفاعی است.
در استانی که بخش قابل توجهی از جمعیت آن در شرایط اقتصادی دشواری به سر میبرند، هزینههای میلیونی ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی عملاً کمرشکن است. با این حال، در نبود جایگزین واقعی، این خانوادهها چارهای جز ثبتنام در همین مدارس ندارند.
وقتی صحبت از شهریه مدارس غیردولتی میشود، ممکن است برخی تصور کنند منظور، مبالغی است که در پایتخت یا کلانشهرها برای مدارس خاص و لوکس پرداخت میشود. نه، در استان کهگیلویه و بویراحمد ماجرا کمی متفاوت است.
در کهگیلویه و بویراحمد، حتی پایینترین سطح شهریه مدارس غیرانتفاعی، برای بسیاری از خانوادهها غیرقابلتحمل است. افزایشی که در سال جاری در برخی از این مدارس شاهد آن بودهایم، تا بیش از ۱۰ میلیون تومان بوده است. این عدد شاید برای برخی استانها عادی باشد، اما برای استانی که در ردههای پایینی شاخصهای اقتصادی قرار دارد، رقم بسیار بالایی محسوب میشود.
البته انصافاً باید گفت برخی مدارس نیز در این میان انصاف به خرج دادهاند و با درک شرایط اقتصادی خانوادهها، از افزایش شهریه خودداری کردهاند. اما تعداد این مدارس انگشتشمار است و دردی از اکثریت خانوادهها دوا نمیکند.
اینجاست که خانوادهها بین دو وضعیت قرار میگیرند. از یک سو مدرسه دولتیای که یا وجود ندارد یا ظرفیتش تکمیل است و از سوی دیگر مدرسه غیردولتیای که هزینهاش با دخل و خرج زندگیشان جور درنمیآید. چه باید کرد؟
شاید برخی بگویند باید به آموزش دولتی فشار آورد که کیفیت و ظرفیتش را افزایش دهد. بله، درست است. اما این فقط بخشی از راهحل است. نباید فراموش کرد که همین مدارس غیردولتی هم نقش مهمی در آموزش فرزندان این استان دارند و نمیتوان آنها را هم به حال خود رها کرد.
در دل همین داستان شهریهها، موضوع مهم دیگری هم هست که گاه مغفول میماند و آن هم وضعیت معلمان مدارس غیرانتفاعی است. بیش از ۴ هزار معلم در مدارس غیردولتی استان کهگیلویه و بویراحمد مشغول به کار هستند. اغلب این معلمان با حقوقی پایینتر از کف وزارتخانه، بدون امنیت شغلی، بیمه کامل یا مزایای رسمی، روزگار میگذرانند. درآمد این معلمان مستقیماً وابسته به شهریهای است که خانوادهها پرداخت میکنند. وقتی شهریه پایین باشد، معلم هم کمتر میگیرد.
یعنی در یک معادله پیچیده، هم خانوادهها در فشارند، هم معلمان. و شاید تنها راه برونرفت از این بنبست، نگاه کلانتر به اصل موضوع باشد. یعنی باید مسأله را در کمبود زیرساخت آموزشی جستوجو کرد.
آموزش رایگان و باکیفیت، طبق قانون اساسی، حق همه شهروندان است. اما وقتی ظرفیت مدارس دولتی با جمعیت متقاضی همخوانی ندارد، این حق به یک امتیاز ویژه برای گروهی خاص تبدیل میشود. یعنی آموزش رایگان دیگر یک حق عمومی نیست، بلکه چیزی است که باید برایش سهمیه داشت یا خوششانس بود.
فرزندانی که در اطراف مدارس هیأت امنایی زندگی نمیکنند، یا آنهایی که نمره آزمون ورودی مدرسه دولتی خاصی را نمیآورند، مجبورند بین تحصیل گران یا تحصیل بیکیفیت یکی را انتخاب کنند.
در کهگیلویه و بویراحمد، ما با جمعیتی جوان و نرخ بالای دانشآموزی مواجهیم. اما زیرساختهای آموزشی، متناسب با این واقعیت نیستند. این مسئله نهتنها یک چالش استانی، بلکه یک مطالبه ملی است. باید وزارت آموزش و پرورش بهصورت جدی و عملیاتی، برای افزایش تعداد مدارس دولتی در استانهای محروم برنامهریزی کند.
برای حل این مسأله در وهله نخست لازم است که تعداد مدارس دولتی استان کهگیلویه و بویراحمد دستکم ۵۰ درصد افزایش یابد. با این کار، گزینه مدرسه دولتی به یک انتخاب واقعی برای خانوادهها تبدیل میشود، نه یک رؤیای دستنیافتنی. آنگاه اگر خانوادهای فرزندش را به مدرسه غیردولتی فرستاد، انتخابی آگاهانه خواهد بود، و دیگر اجباری از سر استیصال نیست.
به گزارش کبنا، در فصل تابستان و نزدیک شدن به مهرماه، در دل شور و اشتیاق شروع سال تحصیلی، دغدغه ثبت نام فرزندان در مدارس، ذهن بسیاری از خانوادههای کهگیلویه و بویراحمدی را درگیر خود میکند. وقتی وارد جزئیات این مسأله شویم، میبینیم مجموعهای از نابرابریها، مشکلات زیرساختی و بیعدالتیهای آموزشی را در بطن این دغدغهها وجود دارد.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه در شهرستان بویراحمد، وضعیت به گونهای است که تعداد مدارس دولتی با نیاز واقعی جمعیت دانشآموزی همخوانی ندارد. در ظاهر شاید آمارهایی از رشد تعداد مدارس منتشر شود، اما واقعیتهای میدانی چیز دیگری میگویند.
وقتی ظرفیت مدارس دولتی تکمیل میشود و مدارس هیأت امنایی هم تنها دانشآموزان ساکن محدوده خود را پذیرش میکنند، خانوادهها ناگزیرند به گزینهای روی بیاورند که هیچ سنخیتی با جیب و درآمدشان ندارد و آن همان مدارس غیردولتی یا غیرانتفاعی است.
در استانی که بخش قابل توجهی از جمعیت آن در شرایط اقتصادی دشواری به سر میبرند، هزینههای میلیونی ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی عملاً کمرشکن است. با این حال، در نبود جایگزین واقعی، این خانوادهها چارهای جز ثبتنام در همین مدارس ندارند.
وقتی صحبت از شهریه مدارس غیردولتی میشود، ممکن است برخی تصور کنند منظور، مبالغی است که در پایتخت یا کلانشهرها برای مدارس خاص و لوکس پرداخت میشود. نه، در استان کهگیلویه و بویراحمد ماجرا کمی متفاوت است.
در کهگیلویه و بویراحمد، حتی پایینترین سطح شهریه مدارس غیرانتفاعی، برای بسیاری از خانوادهها غیرقابلتحمل است. افزایشی که در سال جاری در برخی از این مدارس شاهد آن بودهایم، تا بیش از ۱۰ میلیون تومان بوده است. این عدد شاید برای برخی استانها عادی باشد، اما برای استانی که در ردههای پایینی شاخصهای اقتصادی قرار دارد، رقم بسیار بالایی محسوب میشود.
البته انصافاً باید گفت برخی مدارس نیز در این میان انصاف به خرج دادهاند و با درک شرایط اقتصادی خانوادهها، از افزایش شهریه خودداری کردهاند. اما تعداد این مدارس انگشتشمار است و دردی از اکثریت خانوادهها دوا نمیکند.
اینجاست که خانوادهها بین دو وضعیت قرار میگیرند. از یک سو مدرسه دولتیای که یا وجود ندارد یا ظرفیتش تکمیل است و از سوی دیگر مدرسه غیردولتیای که هزینهاش با دخل و خرج زندگیشان جور درنمیآید. چه باید کرد؟
شاید برخی بگویند باید به آموزش دولتی فشار آورد که کیفیت و ظرفیتش را افزایش دهد. بله، درست است. اما این فقط بخشی از راهحل است. نباید فراموش کرد که همین مدارس غیردولتی هم نقش مهمی در آموزش فرزندان این استان دارند و نمیتوان آنها را هم به حال خود رها کرد.
در دل همین داستان شهریهها، موضوع مهم دیگری هم هست که گاه مغفول میماند و آن هم وضعیت معلمان مدارس غیرانتفاعی است. بیش از ۴ هزار معلم در مدارس غیردولتی استان کهگیلویه و بویراحمد مشغول به کار هستند. اغلب این معلمان با حقوقی پایینتر از کف وزارتخانه، بدون امنیت شغلی، بیمه کامل یا مزایای رسمی، روزگار میگذرانند. درآمد این معلمان مستقیماً وابسته به شهریهای است که خانوادهها پرداخت میکنند. وقتی شهریه پایین باشد، معلم هم کمتر میگیرد.
یعنی در یک معادله پیچیده، هم خانوادهها در فشارند، هم معلمان. و شاید تنها راه برونرفت از این بنبست، نگاه کلانتر به اصل موضوع باشد. یعنی باید مسأله را در کمبود زیرساخت آموزشی جستوجو کرد.
آموزش رایگان و باکیفیت، طبق قانون اساسی، حق همه شهروندان است. اما وقتی ظرفیت مدارس دولتی با جمعیت متقاضی همخوانی ندارد، این حق به یک امتیاز ویژه برای گروهی خاص تبدیل میشود. یعنی آموزش رایگان دیگر یک حق عمومی نیست، بلکه چیزی است که باید برایش سهمیه داشت یا خوششانس بود.
فرزندانی که در اطراف مدارس هیأت امنایی زندگی نمیکنند، یا آنهایی که نمره آزمون ورودی مدرسه دولتی خاصی را نمیآورند، مجبورند بین تحصیل گران یا تحصیل بیکیفیت یکی را انتخاب کنند.
در کهگیلویه و بویراحمد، ما با جمعیتی جوان و نرخ بالای دانشآموزی مواجهیم. اما زیرساختهای آموزشی، متناسب با این واقعیت نیستند. این مسئله نهتنها یک چالش استانی، بلکه یک مطالبه ملی است. باید وزارت آموزش و پرورش بهصورت جدی و عملیاتی، برای افزایش تعداد مدارس دولتی در استانهای محروم برنامهریزی کند.
برای حل این مسأله در وهله نخست لازم است که تعداد مدارس دولتی استان کهگیلویه و بویراحمد دستکم ۵۰ درصد افزایش یابد. با این کار، گزینه مدرسه دولتی به یک انتخاب واقعی برای خانوادهها تبدیل میشود، نه یک رؤیای دستنیافتنی. آنگاه اگر خانوادهای فرزندش را به مدرسه غیردولتی فرستاد، انتخابی آگاهانه خواهد بود، و دیگر اجباری از سر استیصال نیست.