تاریخ انتشار
يکشنبه ۵ تير ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۴۷
کد مطلب : ۴۴۹۵۹۳
علیرضا ناویانی کارشناس ارشد مشاوره و روان شناسی:
آموزش کیفی تنها راه حل مشکلات ما در مدارس است / بی علاقگی دانشآموزان به درس، نوعی ترک تحصیل عاطفی است!
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یکی از اهداف مهم آموزش و پرورش، بهبود کیفیت آموزش و عملکرد در مدارس است. بهبود کیفیت در آموزش و پرورش و مدارس، تغییر یا تغییراتی محسوب میشود که باعث تغییر رفتار در دانشآموزان میشود. در حقیقت تنها مقیاس کیفیت در مقوله آموزش ، تغییر رفتار در دانشآموزان و به عبارتی ارائه رفتار درست از سوی آنان است.
امروزه مدارس ما به شدت تلاش می کنند هر سال دانش آموزان بیشتری را حتی اگر یادگیری و عملکردشان از کیفیت پایینی هم بر خوردار باشد به حد نمره قبولی برساند تا تحصیلات مقطع متوسطه را به پایان برسانند و وارد دانشگاه شوند.
با این وجود مطالعات زیادی نشان داده است که نمرات دانش آموزان در آزمونهای پیشرفت تحصیلی پیوسته کاهش یافته است و برای بیشتر معلمان باور کردن این حقیقت دشوار است. اما باید بگوییم این افت مداوم تحصیلی ناشی از این واقعیت است که نظام سنتی ما در ماموریت دانش آموزان، تقریبا به تمام این دانش آموزان این پیام را می دهد که کار بدون کیفیت نیز قابل قبول است!
احتمالا کمتر از 15 درصد از دانش آموزان که به مدرسه می آیند تکالیف درسی را با کیفیت انجام می دهند و حتی بسیاری از آنها بسیار کمتر از آنچه در توانشان است انجام می دهند.
اگر دانش آموزان یک کلاس درس را به عنوان گروهی از کارگران ساختمانی تصور کنید و اگر کارگران به همان اندازه که دانش آموزان در کلاس تلاش می کنم کار کنند بیش از نیمی از آنها به بیل های خود تکیه کرده سیگار می کشند و حرف میزنند و در کمال فراغت منتظرند تا دیگران سهم کار آنها را انجام دهند. از بین گروهی هم که کار می کنند عده کمی حداکثر تلاش خود را می کنند و شاید بتوان گفت احتمالا کار آنها هم از کیفیت چندانی برخوردار نیست.
دانش آموزان تقریبا درک روشنی از کیفیت دارند و نمی دانند در مدرسه چه چیزی کیفیت قلمداد می شود. از نظر بیشتر دانش آموزان درس ورزش از کیفیت مطلوب برخوردار است. تعداد کمی از دانش آموزان هم درس های عملی را باکیفیت می دانند و تقریبا هیچ کدام از آنها کلاس های معمول آموزشی را با کیفیت نمی دانند. هر چند بسیاری از این دانش آموزان بر این باورند که می توانند در کلاس کار کیفی انجام دهند. به علاوه تعدادی از داش آموزان هم آنها اقرار می کنند تا کنون هرگزبرای مدرسه کارکیفی انجام نداده اند و با این اوصاف در آینده نیز انجام نخواهند داد.
در چنین شرایطی تنها ایجاد مدارس کیفی منجر به ایجاد تحول در مدارس می شود. در واقع مدرسه کیفی یک بینش و استراتژی برای چگونگی مدیریت دانش آموزان ارایه می دهد که تا با دانش آموزان به گونه ای رفتار شود که بیشترشان بتوانند و بخواهند در کلاس، کار کیفی انجام دهند و باید بپذیریم که غیر از ایجاد مدارس کیفی و تمرکز بر روی مقوله کار کیفی هیچ چیز دیگری نمی تواند به مشکلات ما در مدارس پایان دهد.
اما مدرسه کیفی چیست؟
اصطلاح «مدرسه کیفی» به مدرسه ای اطلاق می شود که از اصول "تئوری انتخاب" تبعیت کند. کارکنان این مدرسه بر این باورند که کنترل کردن رفتار دیگران ناممکن است و انسان تنها می تواند رفتار خودش را کنترل کند. آنها معتقدند اگر خواهان تأثیرگزاری بر دیگران باشیم ضروری است که روابط رضایت بخشی با آنها برقرار کنیم و برای مدرسه خود محیطی مطلوب فراهم آوریم. از آنجا که نخستین وظیفه معلم ها تأثیرگزاری است ایجاد یا تعریف رابطه خوب میان آنها و دانش آموزان برای این تاثیر گذاری ضروری است. مدرسه، کارکنان آن، موضوعات درسی، محیط و فرهنگ عمومی حاکم باید برای تمام کسانی که در امر آموزشی فعال اند ارضاکننده نیازهایشان باشد؛ و این یعنی بهبود کیفیت کار دانش آموزان و تدریس.
در این مدرسه هیچ کس مردود نمی شود؛ هر دانش آموزی که تلاش گر باشد در نهایت به موفقیت دست می یابد. در چنین مدارسی لذت و تفریح به عنوان یک نیاز اساسی به رسمیت می شناخته می شود و به دانش آموزان کمک می شود از آنچه هرروزه انجام می دهند تا جای ممکن حداکثر لذت را ببرند. همچنین در مدرسه فعالیت های سرگرم کننده طراحی می شود و با همکاری دانش آموزان مقررات مورد نیاز را با توافق همه وضع می شود و مقرراتی که کارایی ندارند حذف خواهند شد.
دستیابی به مدرسه کیفی چقدر اهمیت دارد؟
“تا زمانی که نتوانیم مدارسی فراهم کنیم که بچه ها در آنها با استفاده منطقی از قابلیت هایشان به موفقیت دست یابند، در راستای حل مشکلات عمده کشور کاری نکرده ایم و نتیجه چیزی نخواهد بود جز آشوب های اجتماعی بیشتر، زندانی های بی شمارتر، بیماران روانی افزون تر، و به دلیل احساس ناکارآمدی و تنبلی، نیاز بیشتر افراد به مشاوره و حمایت های اجتماعی.” یکی از اهداف اصلی “مدرسه کیفی” آن است که به جوانان کمک کند تا موفقیت را بشناسند. فضای دوستانه ای که تنها یک پوشش جذاب بر پیکر تحصیلات رسمی نیست بلکه نیازی اساسی در جهت تحقق یادگیری است.
و به طور خلاصه می توانیم بگوییم که مدرسه کیفی جایی است که دانش آموزان رابطه خوبی با معلم و مسئولان مدرسه دارند. ملاک برای قبولی دانش آموزان در مدرسه برگه امتحانی نیست بلکه کیفیت کار و یادگیری دقیق مطالب است.
مدرسه کیفی در واقع چه می کند؟
مدرسه کیفی به دانش آموزان و دبیران فرصت می دهد که یک رابطه خوب با یکدیگر داشته باشند و دانش آموزان (حتی دانش آموزان بی انظباط ) را وادار می کند تا با تمام تلاش خود درس بخوانند. وقتی یک دانش آموز نمره کمی می آورد دلیل نمی شود که ضریب هوشی پائینی دارد یا چیزی نمی فهمد. بلکه شاید دو هفته قبل از امتحان یک مشکل جدی داشته که نتوانسته مطالعه کند اما مدارس معمولی چنین دانش آموزی را یک دانش آموز تنبل خطاب می کنند. در مدرسه کیفی به چنین دانش آموزی فرصت می دهند و برای او معلم های خوبی قرار می دهند تا بتواند درس را با کیفیت یاد بگیرد چرا که ملاک آنها برای قبولی یک امتحان حفظی نیست.بلکه تایید معلم است که او تلاش خود را انجام داده و کار کیفی کرده است.
سخن پایانی
بدون تعارف باید اذعان کنیم بیشتر مدارس ما، اگر نگوییم تمامشان، از اینکه محیط رضایت بخشی برای کارکنان و دانش آموزان باشند بسیار فاصله گرفته اند. روش سنتی اداره مدارس “آنقدر برای دانش آموزان و معلم ها نامطلوب است که هرروزه تعداد بیشتری از دانش آموزان عملاً به زور به مدرسه می روند و این ترک تحصیل عاطفی به حساب مشکلات انضباطی گذاشته می شود. به تبع آن ذهن مدیران و مسؤولین مدارس به این فکر اشتباه سوق داده می شود که مشکلات انضباطی، یا همان تحصیل نامطلوب، عامل افت موفقیت آنهاست.” اما گلسر در مقابل “مدرسه کیفی” را چنین تعریف می کند: ما یک مدرسه انسان دوستانه را اداره می کنیم که در آن مهارت و دانش مفید را آموزش می دهیم، برای همه امکان پیشرفت در آنچه انجام می دهند و در نتیجه موفق شدن در آن را فراهم می کنیم، با همه دانش آموزان با مهربانی و گرمی رفتار می کنیم، به آنها می آموزیم که با هم کار کنند و در این زمینه تشویقشان می کنیم، در عمل نشان می دهیم که به آنچه انجام می دهیم آگاهیم و باور داریم این روش هم برای آنها و هم برای ما بهتر است و تمام تلاشمان را می کنیم تا آنها را به انجام کار کیفی ترغیب کنیم.
امروزه مدارس ما به شدت تلاش می کنند هر سال دانش آموزان بیشتری را حتی اگر یادگیری و عملکردشان از کیفیت پایینی هم بر خوردار باشد به حد نمره قبولی برساند تا تحصیلات مقطع متوسطه را به پایان برسانند و وارد دانشگاه شوند.
با این وجود مطالعات زیادی نشان داده است که نمرات دانش آموزان در آزمونهای پیشرفت تحصیلی پیوسته کاهش یافته است و برای بیشتر معلمان باور کردن این حقیقت دشوار است. اما باید بگوییم این افت مداوم تحصیلی ناشی از این واقعیت است که نظام سنتی ما در ماموریت دانش آموزان، تقریبا به تمام این دانش آموزان این پیام را می دهد که کار بدون کیفیت نیز قابل قبول است!
احتمالا کمتر از 15 درصد از دانش آموزان که به مدرسه می آیند تکالیف درسی را با کیفیت انجام می دهند و حتی بسیاری از آنها بسیار کمتر از آنچه در توانشان است انجام می دهند.
اگر دانش آموزان یک کلاس درس را به عنوان گروهی از کارگران ساختمانی تصور کنید و اگر کارگران به همان اندازه که دانش آموزان در کلاس تلاش می کنم کار کنند بیش از نیمی از آنها به بیل های خود تکیه کرده سیگار می کشند و حرف میزنند و در کمال فراغت منتظرند تا دیگران سهم کار آنها را انجام دهند. از بین گروهی هم که کار می کنند عده کمی حداکثر تلاش خود را می کنند و شاید بتوان گفت احتمالا کار آنها هم از کیفیت چندانی برخوردار نیست.

دانش آموزان تقریبا درک روشنی از کیفیت دارند و نمی دانند در مدرسه چه چیزی کیفیت قلمداد می شود. از نظر بیشتر دانش آموزان درس ورزش از کیفیت مطلوب برخوردار است. تعداد کمی از دانش آموزان هم درس های عملی را باکیفیت می دانند و تقریبا هیچ کدام از آنها کلاس های معمول آموزشی را با کیفیت نمی دانند. هر چند بسیاری از این دانش آموزان بر این باورند که می توانند در کلاس کار کیفی انجام دهند. به علاوه تعدادی از داش آموزان هم آنها اقرار می کنند تا کنون هرگزبرای مدرسه کارکیفی انجام نداده اند و با این اوصاف در آینده نیز انجام نخواهند داد.
در چنین شرایطی تنها ایجاد مدارس کیفی منجر به ایجاد تحول در مدارس می شود. در واقع مدرسه کیفی یک بینش و استراتژی برای چگونگی مدیریت دانش آموزان ارایه می دهد که تا با دانش آموزان به گونه ای رفتار شود که بیشترشان بتوانند و بخواهند در کلاس، کار کیفی انجام دهند و باید بپذیریم که غیر از ایجاد مدارس کیفی و تمرکز بر روی مقوله کار کیفی هیچ چیز دیگری نمی تواند به مشکلات ما در مدارس پایان دهد.
اما مدرسه کیفی چیست؟
اصطلاح «مدرسه کیفی» به مدرسه ای اطلاق می شود که از اصول "تئوری انتخاب" تبعیت کند. کارکنان این مدرسه بر این باورند که کنترل کردن رفتار دیگران ناممکن است و انسان تنها می تواند رفتار خودش را کنترل کند. آنها معتقدند اگر خواهان تأثیرگزاری بر دیگران باشیم ضروری است که روابط رضایت بخشی با آنها برقرار کنیم و برای مدرسه خود محیطی مطلوب فراهم آوریم. از آنجا که نخستین وظیفه معلم ها تأثیرگزاری است ایجاد یا تعریف رابطه خوب میان آنها و دانش آموزان برای این تاثیر گذاری ضروری است. مدرسه، کارکنان آن، موضوعات درسی، محیط و فرهنگ عمومی حاکم باید برای تمام کسانی که در امر آموزشی فعال اند ارضاکننده نیازهایشان باشد؛ و این یعنی بهبود کیفیت کار دانش آموزان و تدریس.
در این مدرسه هیچ کس مردود نمی شود؛ هر دانش آموزی که تلاش گر باشد در نهایت به موفقیت دست می یابد. در چنین مدارسی لذت و تفریح به عنوان یک نیاز اساسی به رسمیت می شناخته می شود و به دانش آموزان کمک می شود از آنچه هرروزه انجام می دهند تا جای ممکن حداکثر لذت را ببرند. همچنین در مدرسه فعالیت های سرگرم کننده طراحی می شود و با همکاری دانش آموزان مقررات مورد نیاز را با توافق همه وضع می شود و مقرراتی که کارایی ندارند حذف خواهند شد.
دستیابی به مدرسه کیفی چقدر اهمیت دارد؟
“تا زمانی که نتوانیم مدارسی فراهم کنیم که بچه ها در آنها با استفاده منطقی از قابلیت هایشان به موفقیت دست یابند، در راستای حل مشکلات عمده کشور کاری نکرده ایم و نتیجه چیزی نخواهد بود جز آشوب های اجتماعی بیشتر، زندانی های بی شمارتر، بیماران روانی افزون تر، و به دلیل احساس ناکارآمدی و تنبلی، نیاز بیشتر افراد به مشاوره و حمایت های اجتماعی.” یکی از اهداف اصلی “مدرسه کیفی” آن است که به جوانان کمک کند تا موفقیت را بشناسند. فضای دوستانه ای که تنها یک پوشش جذاب بر پیکر تحصیلات رسمی نیست بلکه نیازی اساسی در جهت تحقق یادگیری است.
و به طور خلاصه می توانیم بگوییم که مدرسه کیفی جایی است که دانش آموزان رابطه خوبی با معلم و مسئولان مدرسه دارند. ملاک برای قبولی دانش آموزان در مدرسه برگه امتحانی نیست بلکه کیفیت کار و یادگیری دقیق مطالب است.
مدرسه کیفی در واقع چه می کند؟
مدرسه کیفی به دانش آموزان و دبیران فرصت می دهد که یک رابطه خوب با یکدیگر داشته باشند و دانش آموزان (حتی دانش آموزان بی انظباط ) را وادار می کند تا با تمام تلاش خود درس بخوانند. وقتی یک دانش آموز نمره کمی می آورد دلیل نمی شود که ضریب هوشی پائینی دارد یا چیزی نمی فهمد. بلکه شاید دو هفته قبل از امتحان یک مشکل جدی داشته که نتوانسته مطالعه کند اما مدارس معمولی چنین دانش آموزی را یک دانش آموز تنبل خطاب می کنند. در مدرسه کیفی به چنین دانش آموزی فرصت می دهند و برای او معلم های خوبی قرار می دهند تا بتواند درس را با کیفیت یاد بگیرد چرا که ملاک آنها برای قبولی یک امتحان حفظی نیست.بلکه تایید معلم است که او تلاش خود را انجام داده و کار کیفی کرده است.
سخن پایانی
بدون تعارف باید اذعان کنیم بیشتر مدارس ما، اگر نگوییم تمامشان، از اینکه محیط رضایت بخشی برای کارکنان و دانش آموزان باشند بسیار فاصله گرفته اند. روش سنتی اداره مدارس “آنقدر برای دانش آموزان و معلم ها نامطلوب است که هرروزه تعداد بیشتری از دانش آموزان عملاً به زور به مدرسه می روند و این ترک تحصیل عاطفی به حساب مشکلات انضباطی گذاشته می شود. به تبع آن ذهن مدیران و مسؤولین مدارس به این فکر اشتباه سوق داده می شود که مشکلات انضباطی، یا همان تحصیل نامطلوب، عامل افت موفقیت آنهاست.” اما گلسر در مقابل “مدرسه کیفی” را چنین تعریف می کند: ما یک مدرسه انسان دوستانه را اداره می کنیم که در آن مهارت و دانش مفید را آموزش می دهیم، برای همه امکان پیشرفت در آنچه انجام می دهند و در نتیجه موفق شدن در آن را فراهم می کنیم، با همه دانش آموزان با مهربانی و گرمی رفتار می کنیم، به آنها می آموزیم که با هم کار کنند و در این زمینه تشویقشان می کنیم، در عمل نشان می دهیم که به آنچه انجام می دهیم آگاهیم و باور داریم این روش هم برای آنها و هم برای ما بهتر است و تمام تلاشمان را می کنیم تا آنها را به انجام کار کیفی ترغیب کنیم.
جناب اقای ناوایی
متن شما را به دقت خواندم و تنها چیزی که از ان نتیجه گرفته میشود این هست کهشما خودت را معرفی کردی که ارشد روان شناسی داری،بدون اینکه در محدوده علم مشاوره و روان شناسی، موضوع را تحلیل کرده باشی
شما اولا تنها با کلمات بازی کردی و بعدا نه علت را بیان کردی و نه راه خل را
بهترین مشاوران و روانشناسان برای شناخت مشکلات آموزش وپرورش و دانش آموزان، فقط معلمان هستند،چون کاملا از نزدیک معایب
و محاسن و نیز علت ها و معلولها و دردها و درمانها را لمس میکنند.
سخن گفتن ارزشی ندارد عمل مهم و چاره ساز هست.
دانش اموزی که مسافر آسنپی معلم خود هست نباید به درس و پیشرفت فکر کند.
تشریف ببر مدارس علت یابی کن بعد مانع کار را برطرف کن در آخر ببین چطور جامعه سامان خواهد یافت.
درود بر همگان