کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشت| سروش درست

نامواژگان باژگون

نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست/ ای برازنده به بالای تو بزم آرایی...

10 اسفند 1399 ساعت 13:40

فرجام سخن، اسامی برخی از طوایف، اماکن، اشخاص و اشیاء و ... فارغ از اصول و به اشتباه در اذهان عمومی گویشوران قوم لر دراین استان ثبت و معادل عجیبی ازآن ضبط شده است. 


امروز آدینه و هشتم اسفندگان نود و نه، هوا دل انگیزاست و جان افزا. 
 موضوعی مدت‌هاست که دغدغه‌ام شده است و ذهنم را درگیر نموده:
موضوع یا همان دغدغه‌ام، اسامی خاص در استان تاریخی کهگیلویه و بویراحمد است. اسامی که غالب آن‌ها به اشتباه معادل‌سازی شده‌اند.
روزی، پدرم و جمعی از فرهیختگان ایل، مهمانی داشتند؛ مهمانی که هم حبیب خدا بود، هم فارس زبان و هم عزیز!.. 
  باری، به بها و بهانه‌ی مهمان‌نوازی، با مهمان راهی منطقه‌ی نقاره‌خانه شدند. باید برای خوشدلی زد به دلِ کوه و صحرا.
بختْ یار و بهْ روز!
راهی دره گُلی شدند.
 «درّه گُلی» سرزمین گُل‌ها و دِل‌هاست، و
 " بُوْنَه خَکیْ" 
بهانه‌ی تفریح و تفرج. 
   وه! چه جایی برای فراغت خیال و فراغ امیال، بهتر از دره‌یِ گُل‌ها و تپه‌ی گِل‌ها.... 
خلاصه، در جنگل دلآرا و متراکم بونه خََکی خوشدل بودند و جمع‌شان جمع. گُل می‌گفتند و گُل می‌شنفتند.
بلبلان چَهچَه می‌زدند و چلچله‌ها، بَه‌بَه!
در دنیای هزار رنگ و هزار آوای بونه خکی، چکاوک دلِ میهمان پر گرفت و به پرواز آمد.
  تاچشمش افتاد به «سیاه بَلَه» یی. پرسید که این پرنده‌ی سیاهِ زیبا، چیست؟!
  زنده یاد آذرگشسب- که رضوان خدا بر او بود- گفت: سیاه بله، فارسیش، سار می‌شود.
      چندی گذشت و  «بِنْگِشْتی» را دیدند. دوست تهرانی ذوق زده از بنگشت پرسید:
«گنجشک».
القصه، در نبود چرنده‌ها - با بی‌همتی شکارچی‌ها- در این منطقه‌ی توریستی، هر پرنده‌ای را که می‌دیدند؛ رفیق شهری می‌پرسید و مرحوم میر منصور آذرگشسب، ترجمه به لفظ می‌کرد...
کار ما نیست شناسایی رازِ گل سرخ... .
یه دفعه، چشم میهمان به پرنده‌ای افتاد که به سانِ سیمرغ بود در سیِ رنگ‌ها و مرغی بهشتی در دلبری و دلآرایی...
در نیمدری دیده‌ی میهمان منظور و منظر ها آراسته بود،
پرسید: منصور عزیز، این پرنده‌ی زیبا چیست؟! 
«خَرْ دِرْنْ» است. دنبال معادل فارسیش می‌گشت و با مزاح و شوخی گفت: خردرن!... فارسیش می‌شود
«الاغ پاره کن!»


    مرد شهری تکرار می‌کرد: وا چه الاغ پاره کن زیبایی! 
      بعد از سال 1316 خورشیدی و رایج شدن سجّل - شناسنامه- و رواج اسم و فامیل در ایل، پای شهری‌ها به ایل باز شد. 
حکایت اسم و فامیل‌های عجیب و غریب را که برداشتی از سفر مأمور اداره ثبت‌احوال به مناطق روستایی و عشایری بود؛ می‌دانید و می‌دانیم. شهرت‌هایی که گاه به دست و پا و حرکت انسانی تا راه و حرفه و شکل و شمایل و البته، خصلت‌های افراد و طبقه‌ی اجتماعی آن‌ها، بسته و وابسته بود.
     بگذریم. بعد از شاه گردون و انقلاب سفید شاه و شکل‌گیری فرمانداری کل تلخسرو و سپس دیدن نام استان بر تارکِ کهگیلویه وبویراحمد-- که به قول محمد بهمن بیگی، مردانش آنچنان پای در رکاب فشرده و بر ماشه‌ی برنو فشردند تا از دهی، شهری و از شهری استانی، ساختند--- اداراتی در استان راه‌اندازی شد.
ایل، بایست به سامان می‌شد و به قاعده. در تقسیمات سیاسی، شهرستان‌ها، دهستان‌ها، بخش‌ها و دهکده‌ها مشخص می‌شد و بر معیار قانون، مداربندی.
شهری‌ها با نام ایل و ایلیاتی و جا و منزلگه‌اش بیگانه بودند و ایلیاتی، فقط در فکر نذری شهاز گله‌اش برای مهمان...
مهمان هرکی، خونه هرچی، مصداقی در کهگیلویه و بویراحمد نداشت. به ترین‌ها، ازآن میهمان بود و میهمان، حبیبِ ایلیاتی بود و البت، خدا.
    شهری‌ها، سرآغاز قصه‌ی تلخی شدند. قصه ای که "«پرسوناژ»"هایش، مردمان ساده و صمیمی ایل بودند.
همان حکایت "«خَردرن و الاغ پاره کن!»""شد ماجرای نام اماکن، روستاها و ادبیات معادل‌سازی- به غلط- باب شد.
برم المون، شد دریاچه‌ی الوان. 
    دوستان زبان‌شناس!
 لطفا بنده را یاری داده، چه ارتباط معنایی و محتوایی و ساختاری ---- در دو حوزه مورفولوژی (ریخت‌شناسی) و فنو مولوژی (پدیدارشناسی)---- بین نامواژگان المون و الوان هست. 
معادل‌سازان جاهل، فارغ از سواد و اندیشه، دست زدند به معادل‌سازی اشتباه.
معادلِ روستای «تُنگ سُهتِه" شد» چَمِ سوخته".
پیشوند «کا» شد " قائِد « ِعربی و گرته بردارشده در فارسی. نازیباتر اینکه پیشوند» کی " هم شد " قائد".
کا علی، در مکتوبات نگاشته شد قائد علی و کی علی هم، شد قائد علی.
چه نابجا قعودی و نارسا قیامی...
معادل سازی شدحکایت
 " َمِح بِریز" و بانویی که در مغازه ایی می گفت: 
" ببخشید محمد بریز دارید."
به زعم نادانای نگارنده، " لوا" هرگز معادل " لوداب " نیست.  " نَرَه گَه" هیچگاه، " نره گا " نیست. نره در مقابل دره در ادبیات لری، برجستگی در مقابل فرورفتگی است. " نره گه " جایی ست که برجسته.
   اسم خاص روستایی که افزون بر هزار سال قدمت سکونت دارد و
 "" زی زی """ اش می دانیم می شود، 
""" عزیزی""".
نامواژه ی " خَر اِنْداز"" در کدام مکتب زبان شناسی تغییر یافته ی یا همان معادل
"""خرم ناز""است. اصلا خر، چه ارتباطی با خرم دارد....
افسوس برای خرم سلطان و خرش(!)... 
 سلطان دلم، کهگیلویه و بویراحمد شاهی‌ست با صد غرفه‌ی ناز و هزاران نیاز... 
از تمامی اساتید دانشگاه ها، اهالی خرد و اندیشه، اصحاب قلم و صاحب نظران دعوت می نماییم در اصلاح ساختار نامواژگان لری، به ویژه اسامی خاص- ما را یاری نمایند.
یارب که یار باد سلامت، دیار هم!...
فرجام سخن، اسامی برخی از طوایف، اماکن، اشخاص و اشیاء و ... فارغ از اصول و به اشتباه در اذهان عمومی گویشوران قوم لر دراین استان ثبت و معادل عجیبی ازآن ضبط شده است. 
    این مقال کوتاه  سرآغازی بر اصلاح این رویه‌ی غلط است. هرچند راه سخت است و صعب، اما با تشریک مساعی مردمان نیکفرجام استان انشاالله به فرجام نیکی خواهیم رسید...
نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست/ ای برازنده به بالای تو بزم آرایی...
یاحق!
سروش درست
هفتم اسفند 1399 ه.ش


کد مطلب: 431447

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/431447/نامواژگان-باژگون

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1