تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۲۷
کد مطلب : ۵۰۱۵۳۱
بازخوانی یک منطق امنیتی در روزهای التهاب؛

دوازده روز، سه پیام، یک فرمانده / در جنگ، عقلانیت یعنی حفاظت از فرمانده کل قوا / واقعیت تلخ این روزها؛ محرومیت مردم از دیدار چهره‌به‌چهره با رهبر انقلاب / امنیت رهبر، امنیت ایران است

۰
دوازده روز، سه پیام، یک فرمانده / در جنگ، عقلانیت یعنی حفاظت از فرمانده کل قوا / واقعیت تلخ این روزها؛ محرومیت مردم از دیدار چهره‌به‌چهره با رهبر انقلاب / امنیت رهبر، امنیت ایران است
کبنا ؛پس از حمله اسرائیل به ایران و ترور بیش از ۳۰ نفر از نیروهای مؤثر نظامی کشور، رهبر انقلاب طی سه پیام با مردم سخن گفت. در این مدت، همزمان با تشدید تهدیدها، بحث‌هایی در فضای مجازی درباره مکان حضور ایشان مطرح شد. اما کارشناسان و حتی روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب نیز بر یک نکته اجماع داشتند؛ حفاظت از فرمانده کل قوا، عقلانی‌ترین تصمیم ممکن است.
به گزارش کبنا، ایران طی 12 روز، آماج حمله‌ای بی‌سابقه و غافلگیرانه از سوی رژیم صهیونیستی قرار گرفت که با نقض تمام موازین حقوق بین‌الملل، جان ده‌ها تن از مدافعان امنیت و صدها تن از شهروندان کشور را گرفت، اما با پاسخی کوبنده از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مواجه شد که توازن بازدارندگی را احیا کرد و در نهایت آتش‌بس را رقم زد.
در طول این 12 روز، رهبر انقلاب سه نوبت با مردم سخن گفت. این در حالی بود که فضای کشور به‌شدت ملتهب بود، اسرائیل در کمین فرصت برای ضربه‌زنی‌های بیشتر قرار داشت، و خطر ترور مقامات عالی‌رتبه، یک تهدید جدی و بالفعل بود. با این‌حال، رهبر انقلاب که هم‌زمان فرمانده کل قوا نیز هست، علی‌رغم همه تهدیدها، صریح با مردم سخن گفت و پیام‌هایش را با دقت و صلابت به جامعه رساند.
روشن است که در بحبوحه جنگ و تهدید، اتخاذ تدابیر امنیتی ویژه‌ برای فرمانده کل قوا، اصلاً امر عجیبی نیست. این موضوع نشانه‌ای از عقلانیت راهبردی است. فهم بیشتر این مسأله را باید در مفاهیم امنیت ملی و ساختار فرماندهی جنگ جست‌وجو کرد.
در ساختار حکمرانی جمهوری اسلامی ایران، رهبر انقلاب نه‌تنها ولی‌فقیه است بلکه فرمانده کل نیروهای مسلح نیز هست. این جایگاه، نقشی تعیین‌کننده در هدایت و سیاست‌گذاری‌های کلان دفاعی کشور دارد. به‌خصوص در شرایط جنگی، فرمانده کل قوا مهم‌ترین عنصر محسوب می‌شود. طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی، تعیین سیاست‌های کلی نظام، نظارت بر حسن اجرای سیاست‌ها و فرماندهی کل قوا از اختیارات رهبر انقلاب است.
مطالعات استراتژیک در حوزه رهبری جنگ و امنیت ملی نشان می‌دهد که یکی از اولین و حیاتی‌ترین اقدامات در هنگام تهدید نظامی یا جنگ، محافظت کامل از رأس فرماندهی نظامی است. از نگاه نظریه‌های امنیتی، آسیب به فرمانده کل قوا نه‌تنها ضربه‌ای به ساختار فرماندهی کشور محسوب می‌شود، بلکه می‌تواند پیامدهای مخربی در انسجام ملی و روحیه نیروهای مسلح داشته باشد.
در همین راستا اخیراً ماشاالله شمس‌الواعظین، از روزنامه‌نگاران برجسته جریان اصلاح‌طلب، در گفت‌وگویی در شبکه افق، به‌درستی به یک قیاس مهم اشاره کرد: «پس از ماجرای هفتم اکتبر و حمله حماس به اسرائیل، این رژیم تمام جلسات مهم خود را به عمق ۴۰ متری زمین منتقل کرد؛ نه‌فقط جلسات کابینه بلکه حتی جلسات غیرضروری، با حداکثر تمهیدات امنیتی برگزار شدند. این رفتارها برای هیچ‌کس عجیب تلقی نشد، زیرا همه می‌دانند در جنگ، نخستین قاعده، حفاظت از مرکز فرماندهی است.»
شمس‌الواعظین می‌پرسد: «چگونه ممکن است که در ساختارهای امنیتی دیگر کشورها، تدابیر حفاظتی برای مقاماتی در سطوح پایین‌تر امری طبیعی تلقی شود، اما اگر در ایران، برای فرمانده کل قوا تمهیداتی اندیشیده شود، برخی آن را نشانه ترس بدانند؟» این تناقض، بیش از همه، نشانه جنگ روانی دشمن و ساده‌لوحی برخی افراد است.
در جنگ‌های مدرن، امنیت رهبران عالی‌رتبه، بخشی از راهبرد حفظ اقتدار ملی است. همان‌طور که در ایالات متحده، رئیس‌جمهور هم‌زمان فرمانده کل قواست و در مواقع بحرانی، بلافاصله به پناهگاه‌های خاص منتقل می‌شود، در ایران نیز طبیعی است که پروتکل‌های ویژه‌ای برای حفاظت از رهبری کشور اجرا شود. این امر نشانه درک عمیق از قواعد جنگ و الزامات بازدارندگی است.
در همین جنگ اخیر، بیش از ۳۰ تن از نیروهای نظامی مؤثر کشور، هدف مستقیم عملیات ترور قرار گرفتند و جان خود را از دست دادند. این آمار تلخ نشان می‌دهد که تهدید ترور، عینی و جدی است. در چنین شرایطی، اگر دشمن جنایتکار برای سرداران سطح میانی کشور برنامه ترور داشته باشد، آیا برای فرمانده کل قوا نقشه ندارد؟ روشن است که باید بالاترین سطح مراقبت و حفاظت برای چنین جایگاهی تدارک دیده شود.
بخشی از فشارها و فضاسازی‌هایی که در روزهای اخیر در فضای مجازی علیه حضور رهبری در محل امن مطرح شد، بخشی از جنگ روانی دشمن است. اسرائیل، آمریکا و رسانه‌های هم‌پیمان‌شان تلاش می‌کنند تا از هر موضوعی بهره‌برداری روانی کنند. اما در مقابل، آن‌چه در این مدت رخ داد، حضور مؤثر و هوشمندانه رهبر در لحظه‌های بحرانی بود. ایشان پیام دادند، مردم را آرام کردند، موضع کشور را تثبیت کردند و در نهایت با حضور تلویزیونی، بر همبستگی ملی تأکید کردند.
در جنگ‌ها، نباید شوخی کرد. در جنگ، عقلانیت نظامی بر احساسات فردی یا رسانه‌ای باید غلبه کند. هیچ‌کس در میانه جنگ نمی‌پرسد که چرا فرمانده ارتش در سنگر است. بلکه همه می‌دانند که جای او همان‌جاست. پس چرا وقتی سخن از رهبر انقلاب می‌شود، برخی به‌جای درک سطح تهدید، به بازتولید روایت‌های دشمن می‌پردازند؟
در این میان، تنها واقعیت تلخی که باقی می‌ماند، محرومیت مردم از دیدار چهره‌به‌چهره با رهبر انقلاب است. ملت ایران طی سال‌های متمادی، همواره با رهبر خود در موقعیت‌های گوناگون دیدار داشتند و ارتباطی عاطفی و زنده میان آنان شکل گرفته بود. این ارتباط، بخشی از سرمایه اجتماعی نظام است. طبیعی است که امروز، با محدودشدن این دیدارها، مردم دچار حس دلتنگی شوند. اما باید بین دلتنگی عاطفی و الزامات امنیتی تمایز قائل شد.
رهبر انقلاب، از آغازین روزهای مسئولیت، در بین مردم زیسته است. در مناطق جنگی، در دل محرومان، در نماز جمعه‌ها و دیدارهای مردمی، همواره این ارتباط مستقیم را حفظ کرده است. بنابراین محدودیت‌های امنیتی امروز، یک استثناء ناشی از شرایط جنگی است و یک قاعده پایدار نیست.
نباید فراموش کرد که امنیت رهبر انقلاب، امنیت ملی ماست. اگر فرمانده کل قوا در سلامت و امنیت کامل باشد، ساختار دفاعی و روانی ملت نیز در ثبات قرار دارد.
نام شما

آدرس ايميل شما

در تاسوعای سال ۶۱ هجری چه گذشت؟ / اشعاری که حضرت عباس(ع) به عنوان رجز خواند / چگونگی شهادت علمدار کربلا + شعر و صوت

در تاسوعای سال ۶۱ هجری چه گذشت؟ / اشعاری که حضرت عباس(ع) به عنوان رجز خواند / چگونگی شهادت علمدار کربلا + شعر و صوت

هنگامی که حضرت عباس علیه‌السلام به شهادت رسیدند امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «الْانَ ...
چرا ترکیه ناگهان اسرائیل را دشمن شماره یک خود خواند؟

چرا ترکیه ناگهان اسرائیل را دشمن شماره یک خود خواند؟

جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، توازن قدرت در خاورمیانه را دگرگون کرد و زمینه‌ساز رقابت ...
تغییر پارادایم امنیتی خلیج فارس

تغییر پارادایم امنیتی خلیج فارس

در شرایطی که حملات نظامی اسرائیل به غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه و اکنون ایران ادامه ...
1