تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۰۹
کد مطلب : ۵۰۱۵۷۶
یادداشت؛
چرا سخنان پیشکسوت ورزشی استان کهگیلویه و بویراحمد در حضور استاندار و موحد سانسور شد؟
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سیدابوصالح دانشفر - وقتی در یک جلسه کاملاً ورزشی، سخنان دو عضو اصلی ورزشی، یکی پیشکسوت خاکخورده ورزش و دیگری قهرمان افتخارآفرین، توسط خبرنگاران محترم و سایتهای محترم در روز خبرنگار سانسور میگردد و بازتاب نمییابد، جای تأسف است!
با تشکر بینهایت از حضور صمیمی و پررنگ مسئولان کلان استانی در منزل جناب آقای سیداسماعیل دژه و تجلیل از ایشان، باید گفت که تبعیض در بازتاب سخنرانی و حضور این عزیزان توسط خبرنگاران نگرانکننده بود.
وقتی خبرنگاران و گردانندگان سایتهای خبری، سخنان دو عضو کاملاً ورزشی، یکی پیشکسوت خاکخورده ورزش و دیگری قهرمان ورزشی که این جلسه به خاطر او برگزار شده بود، را در روز خبرنگار سانسور کردند!!!! تنها جرم ما دو نفر، بهعنوان پیشکسوت ورزش و ورزشکار قهرمان افتخارآفرین، نداشتن مسئولیت و سمت دولتی است.
چرا باید در بازتاب پخش سخنرانیها اینقدر تبعیض و دوگانگی وجود داشته باشد؟ آیا چون از برخی مسئولان ادارات، نهادها و سازمانهای استان به دلیل عدم توجه به فرهنگ، جایگاه و اهمیت ورزش انتقاد کردیم، باید سخنان ما از سوی خبرنگاران و سایتهای خبری، که چشم بینا و گوش شنوای جامعه هستند، سانسور گردد و حتی یک کلمه از انتقادات و سخنان بنده، که بیش از ۵۶ سال به ورزش استان صادقانه و بدون چشمداشت خدمت کردهام، بازتاب نیابد و گزارش نشود؟!
واقعیتها وجود دارند و هیچگاه از دید مردم و جامعه ورزش پنهان نمیمانند.
با این حال، از حضور سبز، صمیمی و پررنگ مسئولان کلان استان در منزل جناب آقای سیداسماعیل دژه، قهرمان میادین ورزش و پهلوان وطنپرست ایرانی، که پرچمدار دفاع از حقانیت مام میهن در شهر سیلوانا در کشور ایتالیا در جریان مسابقات قهرمانی فوتسال ناشنوایان جهان بود و منجر به قهرمانی تیم کشور عزیزمان گردید، سپاسگزار و متشکرم. این حضور و تجلیل از این جوان برومند، شجاع و افتخارآفرین، سبب شادی، دلگرمی و ایجاد انگیزه بیشتر برای این ورزشکار ارزنده و خوشحالی خانواده محترمشان شد. همچنین وعدههای بسیار خوبی به ایشان داده شد، اما امیدواریم مانند گذشته این وعدهها فراموش نشود و این بار عملی گردند!
در جریان برگزاری مسابقات قهرمانی فوتسال ناشنوایان جهان در شهر سیلوانا در کشور ایتالیا، خوشبختانه تیم ملی کشورمان با درخشش بازیکنان فنی و توانمند و کادر فنی خوشفکر، با پیروزی قاطع بر همه رقبا به مقام قهرمانی جهان دست یافت و بار دیگر مدال طلا و فتح سکوی قهرمانی توسط شیرمردان ایرانی بهدست آمد.
جناب آقای سیداسماعیل دژه، نابغه و اعجوبه فوتسالیست دهدشتی از شهرستان کهگیلویه و استان کهگیلویه و بویراحمد، طی هجده سال گذشته همواره افتخارآفرین بوده و در مسابقاتی که حضور داشته، مدالآور و فاتح سکوهای قهرمانی شده است. او بارها بهعنوان آقای گل، فنیترین و تکنیکیترین بازیکن مسابقات در سطح ایران، آسیا و جهان دست یافته و بارها در بدو ورود به شهر دهدشت مورد استقبال بسیار خوب مردم و مسئولان قرار گرفته است!
اما آنچه این بار قهرمانی و افتخارآفرینی آقای سیداسماعیل دژه را تحتالشعاع قرار داد، نه صرف قهرمانی در مسابقات بود، چرا که این قهرمانیها برای ایشان تکراری و عادی شده و همیشه بوی قهرمانی میدهد. تفاوت این قهرمانی در این بود که در جریان مسابقات جهانی، ناگهان اسماعیل دژه تصمیم گرفت بهعنوان یک ایرانی وطنپرست و عاشق میهن، در مقابل صدها تماشاچی، ورزشکار و دوربینهای تلویزیونی که مسابقات را به سراسر جهان مخابره میکردند، علیه رژیم غاصب، جنایتکار، متجاوز و کودککش اسرائیل، این فرزند نامشروع استکبار جهانی که کشور عزیزمان را مورد تهاجم و حملات خود قرار داده بود، بهعنوان اعتراض و دفاع از ملت و کشور عزیزش، با حرکات و رفتار خود این کشور متجاوز را محکوم کند. او صدای فریاد ملت ایران و جامعه ورزش کشور را در اعتراض به این اقدام ضدبشری و تجاوزگرانه اسرائیل غاصب به گوش جهانیان رساند و بهعنوان یک ورزشکار شجاع و عاشق میهن، پرچمدار جامعه ورزش و ملت ایران در محکوم نمودن حمله وحشیانه این رژیم نامشروع و متجاوز به خاک کشورمان بود. این اقدام بازتاب بسیار خوب و مناسبی داشت.
اسماعیل دژه، علاوه بر کسب عنوان قهرمانی مسابقات، به عنوان بسیار مهمتری نیز دست یافت: عنوان پهلوانی، مدال شجاعت و شهامت، و افشاگری در دفاع از ملت و کشورش. او با این حرکت قلبها را فتح کرد و خصلت پهلوانی خود را به خاطر دفاع از ملت و میهنش بهدست آورد. این بار تجلیل از قهرمان اسماعیل دژه با گذشته متفاوت بود، زیرا او علاوه بر مقام تکراری قهرمانی، صفت پهلوانی را نیز کسب کرد و مانند یک برند ملی و شجاع مورد تحسین همگان قرار گرفت. خوشبختانه این شهامت، رشادت و تعصب والای ایشان نسبت به مام میهن و آرمانهای بلند کشورش بازتاب فوقالعادهای در رسانههای صوتی، تصویری و خبری ایران، آسیا و جهان داشت.
اگرچه این اقدام ارزشمند بلافاصله با اعتراض مقامات اسرائیلی و جانبداری مقامات برگزارکننده مسابقات به محرومیت این فرزند افتخارآفرین و جلوگیری از ادامه فعالیت ایشان شد، اما آنها غافل بودند که اسماعیل دژه با این اقدام شایسته، قلب میلیونها ایرانی وطنپرست، بهویژه مردم استان و شهر زادگاهش را فتح کرده و همه به نیکی از ایشان یاد میکنند. نام اسماعیل دژه جاودانه خواهد ماند، زیرا او هم قهرمان شد و هم پهلوان!!!!
نکته مهم مورد اشاره این است که مسئولان کلان استانی و شهرستانی، از جمله جناب آقای رحمانی، استاندار محترم استان، معاونین بزرگوار ایشان، جناب آقای موحد، نماینده محترم مردم شریف کهگیلویه بزرگ در مجلس شورای اسلامی، جناب آقای مهندس پارسایی، مدیرکل محترم ورزش و جوانان استان، جناب آقای مهندس رصانیکوییزاده، مشاور ایشان، جناب آقای کشاورز، مدیرکل محترم بهزیستی استان، جناب آقای دکتر کاظمیجو، فرماندار محترم شهرستان کهگیلویه، جناب آقای شکرایی، رئیس محترم بهزیستی شهرستان کهگیلویه و جمعی دیگر از عزیزان، برای تجلیل از این ورزشکار افتخارآفرین در منزل پدری ایشان حضور یافتند. در حضور اعضای محترم خانواده بزرگوار دژه، که بسیار خوشحال و مسرور بودند، از جناب دژه تجلیل و تقدیر به عمل آمد و هدایایی به ایشان تقدیم شد. همه این بزرگواران با سخنان دلگرمکننده به تعریف و تمجید از جناب اسماعیل دژه پرداختند. استاندار محترم وعده اهدای زمین به ایشان داد، جناب فرماندار محترم، دکتر کاظمیجو، قول اختصاص یک سالن مخصوص به هیئت ناشنوایان را مطرح کرد و مدیرکل بهزیستی نیز وعدههای خوبی در رابطه با تهیه امکانات مورد نیاز آقای دژه ارائه نمود. سخنان تمامی این مسئولان در این جلسه پرشکوه، صمیمی و ماندگار از طریق خبرنگاران و سایتهای خبری بهصورت مشروح بازتاب داده شد.
لازم به توضیح است که برادر بزرگوارم، جناب آقای مهندس پارسایی، مدیرکل محترم و استخوانخردکرده ورزش، شخصاً بذل محبت فرمودند و از اینجانب دعوت کردند که همراه ایشان در این جلسه بسیار خوب حضور یابم. از این مدیرکل محترم، قدرشناس و گرانمایه تشکر میکنم و ما نیز دعوت ایشان را لبیک گفته و افتخار حضور در این جلسه را بهدست آوردیم.
اما وقتی از سوی خانواده محترم اسماعیل دژه و جناب آقای دکتر کاظمیجو، فرماندار پرتلاش و پای کار شهرستان، از اینجانب درخواست شد که عرایضی داشته باشم، عنوان کردم که اسماعیل دژه سالهاست مرتب برای کشور و استان افتخارآفرینی میکند و تاکنون چندین بار در مراسم استقبال از این قهرمان و پهلوان ورزش کشور با حضور پرشکوه مردم و بخش اندکی از مسئولان شرکت کردهایم. اسماعیل سالهاست با افتخارآفرینی و قهرمانیهای خود دل ملت ایران، بهویژه شهرستان کهگیلویه را شاد میکند. این بار نیز نوبت شما، مسئولان کلان استانی و شهرستانی، است که با عمل به وعدههای خود و رفع مشکلات عدیده در زندگی اسماعیل دژه، دل ایشان را شاد کنید تا با انگیزه بیشتر و بهتر در مسابقات آینده همچنان افتخارآفرینی کند. مبادا وعدههای خود را مانند گذشته فراموش کنید.
همچنین، خطاب به همه مسئولان در جلسه عنوان کردم که بنده بهعنوان یک پیشکسوت ورزش استان، که چندین دهه خاکخورده ورزش بودهام، استدعا دارم مسئولان ادارات دولتی، سازمانها، نهادها و بهویژه مسئولان فرهنگی استان و شهرستانها، از جمله ائمهجمعه، نماینده محترم ولی فقیه در استان، نماینده خبرگان رهبری، جناب استاندار محترم و نمایندگان محترم استان در مجلس شورای اسلامی، تلاش مضاعف کنند تا فرهنگ ورزش و جایگاه و اهمیت آن در نزد مدیران نهادینه شود. باید قدر ارزش و عظمت و نقش ورزش را در استان مورد توجه قرار دهند، زیرا هیچچیز به اندازه ورزش نمیتواند سلامت روحی، روانی و جسمی افراد جامعه را تضمین کند. ورزش باعث همدلی، اتحاد، انسجام، شادی و نشاط در جامعه میشود. با توجه به تهاجم شدید فرهنگی دشمنان و نقشههای شوم آنها برای جوانان، ورزش بهترین عامل مقابله با این تهاجم و سرگرمی سالم و سازنده برای جوانان است.
گلایه کردم که متأسفانه بسیاری از مدیران دولتی، سازمانها و نهادها آنطور که باید به جایگاه و نقش ورزش توجه نمیکنند و ورزش را به قول مثل لری «گوبازی و بازی کردن و سرگرمی و بچهبازی» میدانند. نگاهشان به ورزش علمی و کارشناسی نیست. هیچ رویدادی مانند ورزش نمیتواند سبب شادی و نشاط و همدلی جامعه و ملت گردد. بهعنوان مثال، در هشتم آذرماه سال ۱۳۷۶، هنگامی که تیم ملی کشورمان با پیروزی معجزهگونه خود استرالیا را در خانهاش مغلوب کرد و به جام جهانی ۱۹۸۸ فرانسه راه یافت، میلیونها ایرانی در ایران و سراسر جهان، از مرد و زن، پیر و جوان، دختر و پسر، بهصورت خودجوش خیابانها را تسخیر کردند و کارناوال شادی راه انداختند و ساعتها به جشن و پایکوبی پرداختند. هیچ رویدادی نتوانست چنین شوری را بهصورت خودجوش در شهرهای مختلف ایجاد کند.
از مدیران درخواست کردم که واقعاً برای ورزش هزینه کنند و به ورزش بها دهند و ارزش قائل شوند، که هرگز ضرر نخواهند کرد و شاهد رشد و شکوفایی هرچه بیشتر ورزش خواهیم بود. تأکید کردم که باید نگاه بسیاری از مسئولان کلان استانی و شهرستانی نسبت به نقش و جایگاه و اهمیت ورزش عوض شود و برای ورزش ارزش قائل شوند و نسبت به ورزش بیگانه و بیتفاوت نباشند. باید فرهنگسازی ورزشی در نزد همه مسئولان استان و شهرستانها صورت پذیرد و حضور در میادین و مکانهای ورزشی برای آنها کسر شأن نباشد. از حضور در مکانهای ورزشی اجتناب نکنند و برای جایگاه ورزش احترام و اعتبار قائل شوند. انتظار میرود در جلسات فرهنگی، ادارات کل، سازمانها، ارگانها و تریبونهای ائمهجمعه و جماعات در کل استان، نسبت به جایگاه و نقش فرهنگ ورزش برای مردم فرهنگسازی ایدهآل صورت بگیرد تا همه آحاد جامعه نسبت به اهمیت ورزش آگاه شوند.
البته باید یادآوری کنم که خوشبختانه جناب حجتالاسلام دکتر وحدانیفر، امامجمعه محترم و ورزشدوست دهدشت، که حقیقتاً در بین ائمهجمعه استان یک استثنا و کاملاً ورزشی است، با دعوت از جناب آقای اسماعیل دژه برای حضور در نمازجمعه مصلای شهر دهدشت و در حضور انبوه مردم نمازگزار، از ایشان تقدیر و تجلیل نمودند و به شایستگی نسبت به فرهنگسازی ورزش اقدام کردند که جای تقدیر و تشکر دارد.
از تمام این عرایض و شکوائیهها و گلایهمندیهای حقیر، حتی یک جمله، بلکه یک کلمه، از سوی خبرنگاران محترم و سایتهای محترم حاضر بازتاب داده نشد! چرا؟ چون من فقط یک پیشکسوت ورزش بودم و مدیر یا مسئول نبودم که سخنانم بازتاب داده شود! در حالی که اتفاقاً بنده از جنس ورزش و دردآشنا هستم و گوشت و پوست و استخوانم با ورزش عجین شده و بیش از پنج دهه با مسئولیتهای مختلف در ورزش استان جزء لاینفک خانواده ورزش بودهام. دیدگاه بنده یک دیدگاه کارشناسی، موشکافانه و تخصصی بود، اما حتی یک کلمه از سخنان من از سوی خبرنگاران محترم بازتاب داده نشد تا صدای من، که از جامعه ورزش بودم، بازتاب نیابد.
جالبتر اینکه حتی سخنان خود آقای اسماعیل دژه، که واقعاً از عمق جان و با احساسات فوقالعاده بیان شد و توسط یکی از دوستانش بسیار عالی ترجمه و بیان میشد و حضار و مسئولان محترم در جلسه را کاملاً تحت تأثیر قرار داده بود، حتی یک کلمه از سخنان او که این جلسه بسیار خوب و صمیمی به خاطر کسب افتخاراتش برگزار شده بود، بازتاب نیافت. انگار فقط بنده و شخص پهلوان دژه عزیز نامحرم خبرنگاران و سایتها بودیم که سخنانمان برای آنها چندان ارزش و اعتباری نداشت که جای تعجب بسیاری است!
جالب است که حتی گلایهمندی خانواده محترم آقای دژه در این جلسه فوقالذکر از بدعهدی مسئولان گذشته نسبت به وعدههایی که به جناب اسماعیل دژه داده بودند و هیچ اقدامی به عمل نیاوردند و فقط شعار داده بودند، نیز از سوی خبرنگاران محترم و سایتهای محترم خبری بازتاب داده نشد که جای تعجب دارد!
البته از تعداد زیادی از خبرنگاران و سایتهای مختلف شهرستانی و استانی که همیشه نسبت به بازتاب دلنوشتههای حقیر در موارد مختلف، از جمله ورزشی، همکاری صمیمانه دارند، بینهایت متشکر و سپاسگزارم و هرگز محبتهای آنها را فراموش نخواهم کرد. اما بهعنوان یک پیشکسوت خاکخورده ورزش استان با سابقه بیش از پنج دهه و بهعنوان یک فرهنگی بازنشسته و مطالبهگر اجتماعی، از تمامی خبرنگاران محترم و سایتهای محترم شهرستانی و استانی انتظار دارم در بازتاب رویدادها، تحلیلها، تفسیرها و اظهارنظرها هرگز تبعیض و دوگانگی و تفاوت قائل نشوند و فریاد رسا، گوش شنوا و چشم بینای جامعه باشند و امانتداری کنند و مسئول و غیرمسئول، مدیر و غیرمدیر ننمایند و آینه تمامنمای همه جامعه و اقشار و دیدگاهها باشند.
شک نکنید که در کنار تعریفها و تمجیدها، انتقادات سازنده و مفید و دلسوزانه و نقدهای اصولی و منطقی نیز میتوانند کلید حل مشکلات و رمز موفقیتها باشند!
سیدابوصالح دانشفر
کهگیلویه، دهدشت
تیرماه ۱۴۰۴
با تشکر بینهایت از حضور صمیمی و پررنگ مسئولان کلان استانی در منزل جناب آقای سیداسماعیل دژه و تجلیل از ایشان، باید گفت که تبعیض در بازتاب سخنرانی و حضور این عزیزان توسط خبرنگاران نگرانکننده بود.
وقتی خبرنگاران و گردانندگان سایتهای خبری، سخنان دو عضو کاملاً ورزشی، یکی پیشکسوت خاکخورده ورزش و دیگری قهرمان ورزشی که این جلسه به خاطر او برگزار شده بود، را در روز خبرنگار سانسور کردند!!!! تنها جرم ما دو نفر، بهعنوان پیشکسوت ورزش و ورزشکار قهرمان افتخارآفرین، نداشتن مسئولیت و سمت دولتی است.
چرا باید در بازتاب پخش سخنرانیها اینقدر تبعیض و دوگانگی وجود داشته باشد؟ آیا چون از برخی مسئولان ادارات، نهادها و سازمانهای استان به دلیل عدم توجه به فرهنگ، جایگاه و اهمیت ورزش انتقاد کردیم، باید سخنان ما از سوی خبرنگاران و سایتهای خبری، که چشم بینا و گوش شنوای جامعه هستند، سانسور گردد و حتی یک کلمه از انتقادات و سخنان بنده، که بیش از ۵۶ سال به ورزش استان صادقانه و بدون چشمداشت خدمت کردهام، بازتاب نیابد و گزارش نشود؟!
واقعیتها وجود دارند و هیچگاه از دید مردم و جامعه ورزش پنهان نمیمانند.
با این حال، از حضور سبز، صمیمی و پررنگ مسئولان کلان استان در منزل جناب آقای سیداسماعیل دژه، قهرمان میادین ورزش و پهلوان وطنپرست ایرانی، که پرچمدار دفاع از حقانیت مام میهن در شهر سیلوانا در کشور ایتالیا در جریان مسابقات قهرمانی فوتسال ناشنوایان جهان بود و منجر به قهرمانی تیم کشور عزیزمان گردید، سپاسگزار و متشکرم. این حضور و تجلیل از این جوان برومند، شجاع و افتخارآفرین، سبب شادی، دلگرمی و ایجاد انگیزه بیشتر برای این ورزشکار ارزنده و خوشحالی خانواده محترمشان شد. همچنین وعدههای بسیار خوبی به ایشان داده شد، اما امیدواریم مانند گذشته این وعدهها فراموش نشود و این بار عملی گردند!
در جریان برگزاری مسابقات قهرمانی فوتسال ناشنوایان جهان در شهر سیلوانا در کشور ایتالیا، خوشبختانه تیم ملی کشورمان با درخشش بازیکنان فنی و توانمند و کادر فنی خوشفکر، با پیروزی قاطع بر همه رقبا به مقام قهرمانی جهان دست یافت و بار دیگر مدال طلا و فتح سکوی قهرمانی توسط شیرمردان ایرانی بهدست آمد.
جناب آقای سیداسماعیل دژه، نابغه و اعجوبه فوتسالیست دهدشتی از شهرستان کهگیلویه و استان کهگیلویه و بویراحمد، طی هجده سال گذشته همواره افتخارآفرین بوده و در مسابقاتی که حضور داشته، مدالآور و فاتح سکوهای قهرمانی شده است. او بارها بهعنوان آقای گل، فنیترین و تکنیکیترین بازیکن مسابقات در سطح ایران، آسیا و جهان دست یافته و بارها در بدو ورود به شهر دهدشت مورد استقبال بسیار خوب مردم و مسئولان قرار گرفته است!
اما آنچه این بار قهرمانی و افتخارآفرینی آقای سیداسماعیل دژه را تحتالشعاع قرار داد، نه صرف قهرمانی در مسابقات بود، چرا که این قهرمانیها برای ایشان تکراری و عادی شده و همیشه بوی قهرمانی میدهد. تفاوت این قهرمانی در این بود که در جریان مسابقات جهانی، ناگهان اسماعیل دژه تصمیم گرفت بهعنوان یک ایرانی وطنپرست و عاشق میهن، در مقابل صدها تماشاچی، ورزشکار و دوربینهای تلویزیونی که مسابقات را به سراسر جهان مخابره میکردند، علیه رژیم غاصب، جنایتکار، متجاوز و کودککش اسرائیل، این فرزند نامشروع استکبار جهانی که کشور عزیزمان را مورد تهاجم و حملات خود قرار داده بود، بهعنوان اعتراض و دفاع از ملت و کشور عزیزش، با حرکات و رفتار خود این کشور متجاوز را محکوم کند. او صدای فریاد ملت ایران و جامعه ورزش کشور را در اعتراض به این اقدام ضدبشری و تجاوزگرانه اسرائیل غاصب به گوش جهانیان رساند و بهعنوان یک ورزشکار شجاع و عاشق میهن، پرچمدار جامعه ورزش و ملت ایران در محکوم نمودن حمله وحشیانه این رژیم نامشروع و متجاوز به خاک کشورمان بود. این اقدام بازتاب بسیار خوب و مناسبی داشت.
اسماعیل دژه، علاوه بر کسب عنوان قهرمانی مسابقات، به عنوان بسیار مهمتری نیز دست یافت: عنوان پهلوانی، مدال شجاعت و شهامت، و افشاگری در دفاع از ملت و کشورش. او با این حرکت قلبها را فتح کرد و خصلت پهلوانی خود را به خاطر دفاع از ملت و میهنش بهدست آورد. این بار تجلیل از قهرمان اسماعیل دژه با گذشته متفاوت بود، زیرا او علاوه بر مقام تکراری قهرمانی، صفت پهلوانی را نیز کسب کرد و مانند یک برند ملی و شجاع مورد تحسین همگان قرار گرفت. خوشبختانه این شهامت، رشادت و تعصب والای ایشان نسبت به مام میهن و آرمانهای بلند کشورش بازتاب فوقالعادهای در رسانههای صوتی، تصویری و خبری ایران، آسیا و جهان داشت.
اگرچه این اقدام ارزشمند بلافاصله با اعتراض مقامات اسرائیلی و جانبداری مقامات برگزارکننده مسابقات به محرومیت این فرزند افتخارآفرین و جلوگیری از ادامه فعالیت ایشان شد، اما آنها غافل بودند که اسماعیل دژه با این اقدام شایسته، قلب میلیونها ایرانی وطنپرست، بهویژه مردم استان و شهر زادگاهش را فتح کرده و همه به نیکی از ایشان یاد میکنند. نام اسماعیل دژه جاودانه خواهد ماند، زیرا او هم قهرمان شد و هم پهلوان!!!!
نکته مهم مورد اشاره این است که مسئولان کلان استانی و شهرستانی، از جمله جناب آقای رحمانی، استاندار محترم استان، معاونین بزرگوار ایشان، جناب آقای موحد، نماینده محترم مردم شریف کهگیلویه بزرگ در مجلس شورای اسلامی، جناب آقای مهندس پارسایی، مدیرکل محترم ورزش و جوانان استان، جناب آقای مهندس رصانیکوییزاده، مشاور ایشان، جناب آقای کشاورز، مدیرکل محترم بهزیستی استان، جناب آقای دکتر کاظمیجو، فرماندار محترم شهرستان کهگیلویه، جناب آقای شکرایی، رئیس محترم بهزیستی شهرستان کهگیلویه و جمعی دیگر از عزیزان، برای تجلیل از این ورزشکار افتخارآفرین در منزل پدری ایشان حضور یافتند. در حضور اعضای محترم خانواده بزرگوار دژه، که بسیار خوشحال و مسرور بودند، از جناب دژه تجلیل و تقدیر به عمل آمد و هدایایی به ایشان تقدیم شد. همه این بزرگواران با سخنان دلگرمکننده به تعریف و تمجید از جناب اسماعیل دژه پرداختند. استاندار محترم وعده اهدای زمین به ایشان داد، جناب فرماندار محترم، دکتر کاظمیجو، قول اختصاص یک سالن مخصوص به هیئت ناشنوایان را مطرح کرد و مدیرکل بهزیستی نیز وعدههای خوبی در رابطه با تهیه امکانات مورد نیاز آقای دژه ارائه نمود. سخنان تمامی این مسئولان در این جلسه پرشکوه، صمیمی و ماندگار از طریق خبرنگاران و سایتهای خبری بهصورت مشروح بازتاب داده شد.
لازم به توضیح است که برادر بزرگوارم، جناب آقای مهندس پارسایی، مدیرکل محترم و استخوانخردکرده ورزش، شخصاً بذل محبت فرمودند و از اینجانب دعوت کردند که همراه ایشان در این جلسه بسیار خوب حضور یابم. از این مدیرکل محترم، قدرشناس و گرانمایه تشکر میکنم و ما نیز دعوت ایشان را لبیک گفته و افتخار حضور در این جلسه را بهدست آوردیم.
اما وقتی از سوی خانواده محترم اسماعیل دژه و جناب آقای دکتر کاظمیجو، فرماندار پرتلاش و پای کار شهرستان، از اینجانب درخواست شد که عرایضی داشته باشم، عنوان کردم که اسماعیل دژه سالهاست مرتب برای کشور و استان افتخارآفرینی میکند و تاکنون چندین بار در مراسم استقبال از این قهرمان و پهلوان ورزش کشور با حضور پرشکوه مردم و بخش اندکی از مسئولان شرکت کردهایم. اسماعیل سالهاست با افتخارآفرینی و قهرمانیهای خود دل ملت ایران، بهویژه شهرستان کهگیلویه را شاد میکند. این بار نیز نوبت شما، مسئولان کلان استانی و شهرستانی، است که با عمل به وعدههای خود و رفع مشکلات عدیده در زندگی اسماعیل دژه، دل ایشان را شاد کنید تا با انگیزه بیشتر و بهتر در مسابقات آینده همچنان افتخارآفرینی کند. مبادا وعدههای خود را مانند گذشته فراموش کنید.
همچنین، خطاب به همه مسئولان در جلسه عنوان کردم که بنده بهعنوان یک پیشکسوت ورزش استان، که چندین دهه خاکخورده ورزش بودهام، استدعا دارم مسئولان ادارات دولتی، سازمانها، نهادها و بهویژه مسئولان فرهنگی استان و شهرستانها، از جمله ائمهجمعه، نماینده محترم ولی فقیه در استان، نماینده خبرگان رهبری، جناب استاندار محترم و نمایندگان محترم استان در مجلس شورای اسلامی، تلاش مضاعف کنند تا فرهنگ ورزش و جایگاه و اهمیت آن در نزد مدیران نهادینه شود. باید قدر ارزش و عظمت و نقش ورزش را در استان مورد توجه قرار دهند، زیرا هیچچیز به اندازه ورزش نمیتواند سلامت روحی، روانی و جسمی افراد جامعه را تضمین کند. ورزش باعث همدلی، اتحاد، انسجام، شادی و نشاط در جامعه میشود. با توجه به تهاجم شدید فرهنگی دشمنان و نقشههای شوم آنها برای جوانان، ورزش بهترین عامل مقابله با این تهاجم و سرگرمی سالم و سازنده برای جوانان است.
گلایه کردم که متأسفانه بسیاری از مدیران دولتی، سازمانها و نهادها آنطور که باید به جایگاه و نقش ورزش توجه نمیکنند و ورزش را به قول مثل لری «گوبازی و بازی کردن و سرگرمی و بچهبازی» میدانند. نگاهشان به ورزش علمی و کارشناسی نیست. هیچ رویدادی مانند ورزش نمیتواند سبب شادی و نشاط و همدلی جامعه و ملت گردد. بهعنوان مثال، در هشتم آذرماه سال ۱۳۷۶، هنگامی که تیم ملی کشورمان با پیروزی معجزهگونه خود استرالیا را در خانهاش مغلوب کرد و به جام جهانی ۱۹۸۸ فرانسه راه یافت، میلیونها ایرانی در ایران و سراسر جهان، از مرد و زن، پیر و جوان، دختر و پسر، بهصورت خودجوش خیابانها را تسخیر کردند و کارناوال شادی راه انداختند و ساعتها به جشن و پایکوبی پرداختند. هیچ رویدادی نتوانست چنین شوری را بهصورت خودجوش در شهرهای مختلف ایجاد کند.
از مدیران درخواست کردم که واقعاً برای ورزش هزینه کنند و به ورزش بها دهند و ارزش قائل شوند، که هرگز ضرر نخواهند کرد و شاهد رشد و شکوفایی هرچه بیشتر ورزش خواهیم بود. تأکید کردم که باید نگاه بسیاری از مسئولان کلان استانی و شهرستانی نسبت به نقش و جایگاه و اهمیت ورزش عوض شود و برای ورزش ارزش قائل شوند و نسبت به ورزش بیگانه و بیتفاوت نباشند. باید فرهنگسازی ورزشی در نزد همه مسئولان استان و شهرستانها صورت پذیرد و حضور در میادین و مکانهای ورزشی برای آنها کسر شأن نباشد. از حضور در مکانهای ورزشی اجتناب نکنند و برای جایگاه ورزش احترام و اعتبار قائل شوند. انتظار میرود در جلسات فرهنگی، ادارات کل، سازمانها، ارگانها و تریبونهای ائمهجمعه و جماعات در کل استان، نسبت به جایگاه و نقش فرهنگ ورزش برای مردم فرهنگسازی ایدهآل صورت بگیرد تا همه آحاد جامعه نسبت به اهمیت ورزش آگاه شوند.
البته باید یادآوری کنم که خوشبختانه جناب حجتالاسلام دکتر وحدانیفر، امامجمعه محترم و ورزشدوست دهدشت، که حقیقتاً در بین ائمهجمعه استان یک استثنا و کاملاً ورزشی است، با دعوت از جناب آقای اسماعیل دژه برای حضور در نمازجمعه مصلای شهر دهدشت و در حضور انبوه مردم نمازگزار، از ایشان تقدیر و تجلیل نمودند و به شایستگی نسبت به فرهنگسازی ورزش اقدام کردند که جای تقدیر و تشکر دارد.
از تمام این عرایض و شکوائیهها و گلایهمندیهای حقیر، حتی یک جمله، بلکه یک کلمه، از سوی خبرنگاران محترم و سایتهای محترم حاضر بازتاب داده نشد! چرا؟ چون من فقط یک پیشکسوت ورزش بودم و مدیر یا مسئول نبودم که سخنانم بازتاب داده شود! در حالی که اتفاقاً بنده از جنس ورزش و دردآشنا هستم و گوشت و پوست و استخوانم با ورزش عجین شده و بیش از پنج دهه با مسئولیتهای مختلف در ورزش استان جزء لاینفک خانواده ورزش بودهام. دیدگاه بنده یک دیدگاه کارشناسی، موشکافانه و تخصصی بود، اما حتی یک کلمه از سخنان من از سوی خبرنگاران محترم بازتاب داده نشد تا صدای من، که از جامعه ورزش بودم، بازتاب نیابد.
جالبتر اینکه حتی سخنان خود آقای اسماعیل دژه، که واقعاً از عمق جان و با احساسات فوقالعاده بیان شد و توسط یکی از دوستانش بسیار عالی ترجمه و بیان میشد و حضار و مسئولان محترم در جلسه را کاملاً تحت تأثیر قرار داده بود، حتی یک کلمه از سخنان او که این جلسه بسیار خوب و صمیمی به خاطر کسب افتخاراتش برگزار شده بود، بازتاب نیافت. انگار فقط بنده و شخص پهلوان دژه عزیز نامحرم خبرنگاران و سایتها بودیم که سخنانمان برای آنها چندان ارزش و اعتباری نداشت که جای تعجب بسیاری است!
جالب است که حتی گلایهمندی خانواده محترم آقای دژه در این جلسه فوقالذکر از بدعهدی مسئولان گذشته نسبت به وعدههایی که به جناب اسماعیل دژه داده بودند و هیچ اقدامی به عمل نیاوردند و فقط شعار داده بودند، نیز از سوی خبرنگاران محترم و سایتهای محترم خبری بازتاب داده نشد که جای تعجب دارد!
البته از تعداد زیادی از خبرنگاران و سایتهای مختلف شهرستانی و استانی که همیشه نسبت به بازتاب دلنوشتههای حقیر در موارد مختلف، از جمله ورزشی، همکاری صمیمانه دارند، بینهایت متشکر و سپاسگزارم و هرگز محبتهای آنها را فراموش نخواهم کرد. اما بهعنوان یک پیشکسوت خاکخورده ورزش استان با سابقه بیش از پنج دهه و بهعنوان یک فرهنگی بازنشسته و مطالبهگر اجتماعی، از تمامی خبرنگاران محترم و سایتهای محترم شهرستانی و استانی انتظار دارم در بازتاب رویدادها، تحلیلها، تفسیرها و اظهارنظرها هرگز تبعیض و دوگانگی و تفاوت قائل نشوند و فریاد رسا، گوش شنوا و چشم بینای جامعه باشند و امانتداری کنند و مسئول و غیرمسئول، مدیر و غیرمدیر ننمایند و آینه تمامنمای همه جامعه و اقشار و دیدگاهها باشند.
شک نکنید که در کنار تعریفها و تمجیدها، انتقادات سازنده و مفید و دلسوزانه و نقدهای اصولی و منطقی نیز میتوانند کلید حل مشکلات و رمز موفقیتها باشند!
سیدابوصالح دانشفر
کهگیلویه، دهدشت
تیرماه ۱۴۰۴