تاریخ انتشار
سه شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۴۴
کد مطلب : ۴۹۹۹۹۷
یادداشت ریچارد نفیو، معمار تحریم های ایران، در «فارن افرز»:

توافق با تهران شدنی‌ست؟/ آمریکا سطح محدودی از غنی سازی ایران را بپذیرد اما محدودیت ها را تقویت کند / ترامپ در ازای توقف بلندمدت غنی سازی، پیشنهاد لغو برخی تحریم های اولیه را بدهد/ کاخ سفید اصرار کند که موشک ها و پهپادهای تهران به دیگران تحویل داده نشود/ ترامپ باید به هر توافقی، حتی توافقی ناقص دست یابد

۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
توافق با تهران شدنی‌ست؟/ آمریکا سطح محدودی از غنی سازی ایران را بپذیرد اما محدودیت ها را تقویت کند / ترامپ در ازای توقف بلندمدت غنی سازی، پیشنهاد لغو برخی تحریم های اولیه را بدهد/ کاخ سفید اصرار کند که موشک ها و پهپادهای تهران به دیگران تحویل داده نشود/ ترامپ باید به هر توافقی، حتی توافقی ناقص دست یابد
کبنا ؛ ریچارد نفیو، معمار تحریم های ایران، در «فارن افرز» نوشت: از میان تمام اقداماتی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در سیاست خارجی برخلاف اجماع معمول انجام داده است، احیای مذاکرات هسته‌ای با ایران از شگفت‌انگیزترین آن‌هاست. ترامپ، به هر حال، در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، خارج کرد. و پس از چهار سالی که دولت بایدن در مذاکره برای جایگزینی این توافق ناکام ماند، چشم‌انداز یک توافق جدید بسیار ضعیف به نظر می‌رسید. در عوض، طی هفت سال گذشته، ایران به‌اندازه‌ای اورانیوم با غنای نزدیک به سطح تسلیحاتی تولید کرده که برای ساخت چندین کلاهک هسته‌ای کافی است.
به گزارش کبنا نیوز، در ادامه این مطلب آمده است: با این حال، علیرغم تاریخچه دشمنی میان تهران و واشنگتن، از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، دو طرف علاقه‌ای مداوم و متقابل به دستیابی به توافق نشان داده‌اند. در چندین دور مذاکره، دو طرف حتی چارچوب‌های احتمالی توافق را ترسیم کرده‌اند. هر دو طرف انگیزه‌های روشنی برای دستیابی به یک توافق دارند. دولت ترامپ می‌خواهد ثباتی راهبردی در خاورمیانه برقرار کند و ترامپ نیز به‌صورت شخصی به تقویت تصویر خود به‌عنوان یک "معامله‌گر" متعهد است. ایران، که همچنان تحت فشار شدید تحریم‌های آمریکا قرار دارد، خواهان کاهش پایدار فشارهای اقتصادی و توقف درگیری‌ها پس از تضعیف بسیاری از نیروهای نیابتی‌اش است.
 اما با وجود اینکه ترامپ گفته می‌خواهد سریعاً به مسئله هسته‌ای رسیدگی کند و اصرار دارد که توافق نزدیک است، مسائل بنیادی و دیرپای میان دو طرف احتمالاً روند را دچار مشکل خواهد کرد. نگرانی‌های ایالات متحده درباره برنامه غنی‌سازی ایران و تأمین مالی نیروهای نیابتی همچنان از نقاط اختلاف باقی خواهد ماند؛ همان‌طور که تردید ایران نسبت به عقب‌نشینی از برنامه هسته‌ای‌اش و نگرانی‌اش درباره دوام هرگونه توافق با آمریکا – با توجه به این‌که ترامپ توافق قبلی را نقض کرد – پابرجا خواهد بود. ایران به سختی خواهد توانست آن‌قدر امتیاز بدهد که یک توافق هسته‌ای برای ایالات متحده ارزشمند باشد، بدون آن‌که از خطوط قرمز خود عبور کند.
 حتی توافقی که شرایطش به نفع ایالات متحده باشد، بدون ریسک نخواهد بود و هر توافقی مستلزم دادن امتیازاتی ناخوشایند از سوی هر دو طرف خواهد بود. اما توافقی که نظارت گسترده بر سایت‌های هسته‌ای اعلام‌شده و اعلام‌نشده ایران و محدودیت بر غنی‌سازی اورانیوم را در ازای کاهش برخی تحریم‌ها فراهم کند، می‌تواند منافع از دست رفته برجام را دوباره احیا کند. اگر چنین توافقی با دقت مذاکره شود و فرصت کافی برای نشان دادن نتایج خود پیدا کند، می‌تواند بخشی از آسیبی که پس از خروج واشنگتن از توافق اولیه وارد شد را جبران کند، از وقوع یک بحران در کوتاه‌مدت جلوگیری کند، و پایه‌ای برای ایجاد ثبات منطقه‌ای در آینده فراهم آورد.
 علائم ترک 
توافق برجام، که در دوران دولت اوباما مورد مذاکره قرار گرفت و در تابستان ۲۰۱۵ امضا شد، محدودیت‌های مهمی بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کرد. این توافق غنی‌سازی اورانیوم و دیگر فعالیت‌های هسته‌ای را مجاز می‌دانست، اما تحت محدودیت‌های سخت‌گیرانه و نظارت فشرده بین‌المللی. طبق این توافق، قرار بود ایران تا آینده‌ای قابل پیش‌بینی، دست‌کم یک سال با دستیابی به سلاح هسته‌ای فاصله داشته باشد. گرچه برخی مفاد برجام دارای تاریخ انقضا بودند و در بازه‌های مختلف طی دو دهه بعد پایان می‌یافتند، ایران در سال ۲۰۳۰ از مهم‌ترین محدودیت‌های توافق خارج می‌شد، در حالی که اساساً همان برنامه هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را حفظ کرده بود.
 با این حال، این توافق منتقدان زیادی داشت. بسیاری از تندروها، به‌ویژه در حزب جمهوری‌خواه، استدلال می‌کردند که ناتوانی توافق در عقب‌نشاندن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران به این معناست که تهران صبور هنوز هم مسیر رسیدن به بمب را در پیش دارد. به باور آن‌ها، بهتر بود واشنگتن بحران هسته‌ای را زودتر و در زمانی مدیریت کند که اقتصاد ایران هنوز از تحریم‌های تحت رهبری آمریکا آسیب دیده بود، تا اینکه سال‌ها بعد و پس از دوره‌ای از کاهش فشارها. این منتقدان در ترامپ شنونده‌ای همدل یافتند، و او در ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد؛ اقدامی که باعث شد ایران در مه ۲۰۱۹ دوباره تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای خود را آغاز کند و فعالیت‌های غنی‌سازی را گسترش دهد.
 جو بایدن، رئیس‌جمهور وقت، در طول دوران ریاست‌جمهوری‌اش تلاش کرد به برجام بازگردد. اما رهبران ایران، به دلیل نگرانی از احتمال انتخاب مجدد ترامپ، به بایدن اعتماد نداشتند و معتقد بودند او قادر به ارائه توافقی پایدار نیست. وقتی مذاکرات میان ایران و آمریکا دچار بن‌بست شد، دولت بایدن از پیگیری توافقی کاملاً جدید صرف‌نظر کرد و ترجیح داد از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند. شکست هر دو دولت آمریکا در ارائه جایگزینی برای توافق ۲۰۱۵، اکنون با انتشار این خبر که ایران تنها چند روز با تولید مواد لازم برای ساخت اولین سلاح هسته‌ای فاصله دارد – اگر اراده‌اش را داشته باشد – بیش از پیش برجسته شده است.
 برخی از بخش‌های رژیم بازرسی برجام آن‌طور که باید پیش نرفتند.
خوشبختانه، برخی از عناصر برجام همچنان می‌توانند در توافقی جدید به کار گرفته شوند که قابلیت جلب حمایت دوحزبی را داشته باشد. مهم‌ترین آن‌ها ابزارهای شفافیت توافق اولیه است. گرچه بیشتر بحث‌های دیپلماتیک و عمومی پیرامون توافق، بر آینده برنامه غنی‌سازی ایران متمرکز بوده است، اما بازرسی‌های بین‌المللی با بهره‌گیری از جدیدترین فناوری‌ها و تجهیزات، عنصر اساسی‌ای هستند که هر توافقی باید بر پایه آن‌ها بنا شود. ایران باید به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه دسترسی لازم را بدهد تا ارزیابی کند آیا برنامه هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز است یا به سوی تولید سلاح می‌رود. بدون بازرسی‌های تقویت‌شده و شفافیت گسترده، هیچ توافقی—چه شامل برچیدن برنامه هسته‌ای ایران باشد یا نه—دوام نخواهد آورد. در نتیجه، ایالات متحده باید اولویت را بر آن بگذارد که ایران را وادار به پذیرش شدیدترین رژیم بازرسی ممکن کند؛ چه در سایت‌های اعلام‌شده و چه اعلام‌نشده. اگر ایران به‌طور کامل به استاندارد کنونی «توافقنامه پادمان‌های آژانس» پایبند نباشد و به «پروتکل الحاقی» آن تمکین نکند—مجموعه‌ای از مقررات که آژانس در سال ۱۹۹۴ و در واکنش به افشاگری‌ها درباره برنامه هسته‌ای عراق تدوین کرد—واشنگتن باید از میز مذاکره خارج شود.
 ایالات متحده همچنین باید از ایران بخواهد که سازوکارهای شفافیت برجام را در رابطه با سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم بپذیرد. این سازوکارها به جامعه بین‌المللی دیدی روشن از محل و مقدار سانتریفیوژهای ایران (چه کامل‌شده و چه به‌صورت قطعات ساخته‌شده) و نیز میزان اورانیوم ذخیره‌شده ایران می‌دادند. بدون این شفافیت، ایران می‌تواند به‌راحتی یک برنامه هسته‌ای مخفیانه را توسعه دهد، حتی در حالی که به‌طور علنی بر اهداف صلح‌آمیز خود تأکید می‌کند. هفت سال پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران سانتریفیوژهای پیشرفته‌ای ساخته که زمان گریز هسته‌ای را به‌طور دائمی کاهش داده‌اند. همچنین این کشور اکنون قادر به ساخت تأسیسات غنی‌سازی پنهانی با امضای آشکار کمتر است که شناسایی آن‌ها دشوارتر و—به‌سبب تلاش ایران برای دفن و تقویت این تأسیسات—تخریب‌شان نیز سخت‌تر خواهد بود. بدتر آنکه پس از حملات به زیرساخت‌های مرتبط با سانتریفیوژهایش در سال ۲۰۲۱، ایران ارائه دسترسی به قطعات سانتریفیوژ تولیدشده توسط دولت و اطلاعات مربوط به محل نگهداری آن‌ها به آژانس را متوقف کرد. حتی اگر توافقی میان ایران و ایالات متحده تأسیسات اعلام‌شده غنی‌سازی ایران را حذف کند، بدون اعلام‌های شفاف و بازرسی‌هایی سخت‌گیرانه که زنجیره تولید سانتریفیوژ ایران را هدف بگیرد، تهران همچنان می‌تواند به‌طور پنهانی به سلاح هسته‌ای دست یابد. احیای حقوق بازرسی مندرج در برجام، گامی بلند برای اصلاح این مشکل خواهد بود.
 البته، بخش‌هایی از رژیم بازرسی برجام وجود دارند که به‌اندازه کافی قوی نبودند و یک توافق جدید باید آن‌ها را تقویت کند. برای مثال، توافق جدید باید مسئله تسلیحاتی شدن (weaponization) را بسیار مستقیم‌تر از آنچه در برجام آمده بود، مورد توجه قرار دهد. در بخش T توافق اولیه، ایران پذیرفت که در زمینه تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای یا استفاده از برخی فناوری‌هایی که می‌تواند به آن منجر شود، فعالیتی نداشته باشد. اما تهران ملزم نبود که تجهیزات موجود مرتبط با فرایند تسلیحاتی‌سازی را اعلام کند یا دسترسی‌های روتین به آن‌ها را برای آژانس فراهم سازد. در نتیجه، راستی‌آزمایی در این حوزه بسیار دشوار بود. اگرچه ایالات متحده ناگزیر شد در سال ۲۰۱۵ این مفاد ضعیف را بپذیرد، اما شرایط اکنون تغییر کرده است. پس از آنکه اسرائیل در سال ۲۰۱۸ اسناد بایگانی هسته‌ای ایران را به دست آورد و آن‌ها را علنی کرد، بازرسان آژانس توانستند سایت‌های جدیدی را کشف کنند که ایران پیش‌تر در آن‌ها روی ساخت سلاح کار کرده بود. از آن زمان، گزارش‌های دولت آمریکا نشان می‌دهند که ایران همچنان در زمینه فعالیت‌های دوگانه مرتبط با تسلیحات هسته‌ای مشغول به کار است. امروزه، رهبران ایرانی بارها به صراحت ایده تولید سلاح هسته‌ای در صورت نیاز را مطرح می‌کنند. بنابراین، یک توافق جدید باید ایران را ملزم سازد که تمام تجهیزات و موادی را که طبق تعریف «گروه تأمین‌کنندگان هسته‌ای» به فرایند تسلیحاتی‌سازی مربوط می‌شوند، اعلام کند. این توافق همچنین باید ایران را ملزم کند که به آژانس اجازه دهد نحوه استفاده از تجهیزات و مواد هسته‌ای‌اش را راستی‌آزمایی کند؛ با این درک روشن که اگر بازرسان آژانس با مانع‌تراشی روبه‌رو شوند، واشنگتن حق خواهد داشت که از توافق خارج شود. این موضوع باید به‌طور صریح شامل دسترسی به سایت‌های نظامی نیز باشد.
 اشباعِ غنی‌شده‌ها
 شفافیت بین‌المللی شرط لازم برای هر توافق هسته‌ای جدید است. اما این شرط به‌تنهایی کافی نیست. ایالات متحده همچنین باید خواستار اصلاحاتی در خودِ برنامه هسته‌ای ایران باشد.
 برخی از این اصلاحات باید برای ایران قابل‌پذیرش باشند. در برجام، ایران عملاً پذیرفت که هرگونه گزینه فوری برای ساخت بمب بر پایه پلوتونیوم را کنار بگذارد؛ از جمله با تغییر طراحی راکتور تولیدکننده پلوتونیوم با قابلیت استفاده در سلاح، و همچنین خودداری از هرگونه فعالیت در زمینه بازفرآوری سوخت مصرف‌شده.
 اما سایر اصلاحات—به‌ویژه درباره برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران—برای تهران بسیار دشوارتر خواهد بود. تا حدی، پیشرفت‌های هسته‌ای ایران از ماه مه ۲۰۱۸ به این‌سو، برخی از محدودیت‌هایی را که در برجام به‌دست آمده بود بی‌اثر کرده است. در آن مذاکرات، ایالات متحده با سانتریفیوژهای نسل اول ایران سروکار داشت؛ دستگاهی شبیه به اولین خودروی نوجوانان: توان حرکت داشت، اما کارآمد نبود. محدود کردن تحقیق و توسعه سانتریفیوژ در سال ۲۰۱۵ یک دستاورد مهم برای ایالات متحده بود. اما امروز، ایران می‌تواند با تعداد کمتری از سانتریفیوژها، کارهای بسیار بیشتری انجام دهد.
 ایران می‌تواند با برچیدن کامل برنامه غنی‌سازی خود—با نظارت و راستی‌آزمایی بین‌المللی—به جهان اطمینان دهد که هیچ قصدی برای ساخت پنهانی سلاح ندارد؛ اقدامی که همچنین شناسایی پروژه‌های مخفی را آسان‌تر خواهد کرد. با توجه به توافق تهران با روسیه برای تأمین سوخت نیروگاه بوشهر، و در غیاب نیروگاه‌های تازه‌ای که نیاز به تأمین سوخت غنی‌شده از داخل داشته باشند، برنامه هسته‌ای کنونی ایران ارزش اقتصادی چندانی ندارد. و اگرچه دولت ترامپ به‌طور مکرر دلیل کشورها برای غنی‌سازی اورانیوم را نادرست بازگو می‌کرد (چند کشور اورانیوم را برای تولید انرژی، نه ساخت سلاح، غنی‌سازی می‌کنند)، ایران می‌تواند در صورت نیاز، از بازار بین‌المللی سوخت غنی‌شده تهیه کند.
 در نهایت، واشنگتن شاید ناچار باشد با مقداری ریسک کنار بیاید.
 ایران مدت‌هاست که تأکید می‌کند با وجود تمام فشارها، تهدیدها و تلاش‌های دیپلماتیک ایالات متحده و شرکایش، برنامه غنی‌سازی خود را برنخواهد چید. تهران می‌گوید که سرمایه‌گذاری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی در این برنامه کرده و نمی‌تواند آن را کنار بگذارد. اورانیوم غنی‌شده همچنین بهترین گزینه ایران برای حفظ یک امکان بالقوه در مسیر تولید سلاح هسته‌ای در آینده به شمار می‌رود.
 پیشنهادهای پیچیده‌ای که تلاش می‌کنند از این مسئله عبور کنند—چه از طریق ایجاد یک پروژه مشترک غنی‌سازی بین ایران و عربستان سعودی؛ یا کنسرسیومی با حضور کشورهای دیگر منطقه؛ یا مرتبط‌ساختن محدودیت‌های شدید بر غنی‌سازی اورانیوم ایران به روند ساخت راکتورهایش؛ یا طراحی سازوکارهای پیچیده تأمین سوخت که در آن ایران اورانیوم را به گاز تبدیل کند، آن را برای غنی‌سازی به خارج بفرستد، و سپس به کشور بازگرداند—همگی در نهایت ممکن است هزاران سانتریفیوژ را در اختیار ایران باقی بگذارند. این طرح‌ها همچنین می‌توانند باعث استقرار جمعیتی از بازرسان بین‌المللی در سایت‌های هسته‌ای ایران شوند که به‌طور غیررسمی نقش «سپر انسانی» را بازی کرده و در صورت آغاز تولید غیرقانونی سلاح از سوی ایران، مانع حمله بین‌المللی شوند.
 مذاکره‌کنندگان می‌توانند به توافق‌هایی عملی‌تر دست یابند. اما در نهایت، واشنگتن شاید ناگزیر باشد با میزانی از ریسک کنار بیاید. با این حال، رسیدن به توافقی درباره غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند هدفی حیاتی را برای هر دو طرف—دولت ترامپ و تهران—تأمین کند: ایالات متحده می‌تواند سطح محدودی از غنی‌سازی ایران را بپذیرد، در حالی که محدودیت‌ها را تقویت می‌کند، و ایران نیز می‌تواند این محدودیت‌ها را بپذیرد بدون آن‌که تسلیم کامل در برابر دشمن قسم‌خورده‌اش تلقی شود.
 پول بیشتر، دردسر بیشتر
 تمایل ایران به دریافت رفع تحریم‌های گسترده‌تر از آن‌چه در برجام پیش‌بینی شده بود، فضای جدیدی برای مذاکره فراهم می‌کند. بنابراین، ایالات متحده باید چارچوب رفع تحریم‌های خود را بر مبنای یک مقیاس متغیر طراحی کند که سطح رفع تحریم‌ها را به میزان محدودیت‌های داخلی ایران در غنی‌سازی اورانیوم گره بزند.
 برای مثال، اگر ایالات متحده بر توقف بلندمدت یا دائمی غنی‌سازی اورانیوم در ایران پافشاری کند، می‌تواند در مقابل، به تهران وعده رفع نه‌فقط تحریم‌های ثانویه (که طرف‌های خارجیِ طرف معامله با ایران را تنبیه می‌کند) بلکه لغو برخی عناصر تحریم‌های مستقیم آمریکا را نیز بدهد. این توافق، مثلاً، می‌تواند تحریم‌ها بر تجارت در پروژه‌های تولیدی تجاری و انرژی را بردارد، در حالی که تحریم‌ها علیه فناوری‌های نظامی یا دومنظوره، فعالیت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و نیروهای نیابتی ایران را حفظ کند. این رویکرد، اقدامی جسورانه خواهد بود؛ مشابه تصمیم ترامپ در تعلیق همه تحریم‌های آمریکا علیه سوریه به امید آن‌که دولت جدید سوریه وعده‌های خود درباره مشارکت و اصلاحات را عملی کند. دولت ترامپ، به لطف تمایل حزب جمهوری‌خواه به پیروی از ابتکارهای سیاست خارجی ترامپ، از انعطاف سیاسی بیشتری برای ارائه چنین پیشنهادی برخوردار است نسبت به دولت‌های اوباما یا بایدن.
 ایران از رفع گسترده تحریم‌ها سود زیادی خواهد برد. تحریم‌های ایالات متحده اقتصاد ایران را به‌شدت لطمه زده‌اند، توانایی تجارت و فعالیت بانکی بین‌المللی را محدود کرده و به صنایع کلیدی و زیرساخت‌های کشور آسیب زده‌اند. این تحریم‌ها تأمین برق و گاز طبیعی را دشوار کرده و پایه صنعتی ایران را به‌طور جدی تخریب کرده‌اند. در نتیجه، کاهش تحریم‌ها ظرفیت تولیدی ایران را افزایش داده و راه را برای سرمایه‌گذاری مالی و فناورانه خارجی باز می‌کند تا ایران را از مسیر سقوط اقتصادی خارج کند. 
با این حال، حتی رفع محدود تحریم‌ها هم به بهای کاهش دیگر تلاش‌های ایالات متحده برای مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه تمام خواهد شد. ایران بخشی از درآمدهای جدید خود را صرف بازسازی «محور مقاومت» خواهد کرد؛ محوری که طی هجده ماه گذشته هدف حملات اسرائیل قرار گرفته و آسیب دیده است. همچنین ممکن است توانمندی‌های عملیات مخفی خود و پایگاه‌های نظامی داخلی، از جمله برنامه‌های موشکی و نیروهای دریایی‌اش را تقویت کند—نیروهایی که می‌توانند برای مزاحمت در مسیر کشتیرانی منطقه مورد استفاده قرار گیرند. هرچند تحریم‌های پسابرجامی ایالات متحده مانع از آن نشده‌اند که ایران نیروهای نیابتی خود را تأمین مالی کند—نیروهایی که با منابع محدود نیز می‌توانند کار زیادی انجام دهند—اما ایالات متحده باید این احتمال را بپذیرد که رفع تحریم‌ها در ازای امتیازات قابل‌توجه ایران می‌تواند منجر به تجدید تسلیحاتی سازمان‌هایی شود که آمریکا برای نابودی آن‌ها تلاش زیادی کرده است.
 برای جلوگیری از این نتیجه، ایالات متحده باید اصرار داشته باشد که هر توافقی با ایران شامل محدودیت‌هایی در زمینه صادرات یا به‌کارگیری موشک‌ها، پهپادها و دیگر ابزارهای تهاجمی دوربرد خارج از قلمرو ایران باشد. همچنین می‌تواند خواستار آن شود که ایران در امور داخلی دیگر کشورهای منطقه دخالت نکند. ایران تقریباً به‌طور قطع به چنین تعهدی پایبند نخواهد بود، اما نقض‌های آتی می‌توانند به‌عنوان توجیهی برای واکنش‌های آینده مورد استفاده قرار گیرند.
 عمل به وعده 
از زمان خروج ایالات متحده از برجام، پیشرفت‌های هسته‌ای ایران قابل‌توجه و خطرناک بوده‌اند. تهران اکنون در آستانه تبدیل‌شدن به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای قرار دارد، و با توجه به نابودی بخش زیادی از نیروهای نیابتی‌اش، ممکن است احساس کند چاره‌ای جز عبور از این مرز ندارد. برای چند دهه، سیاست ایالات متحده—چه در دولت‌های دموکرات و چه جمهوری‌خواه—به‌درستی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای متمرکز بوده، حتی اگر لازم باشد با توسل به زور.
 با این حال، صرف این‌که واشنگتن باید آماده استفاده از زور برای جلوگیری از تسلیح هسته‌ای ایران باشد، به این معنا نیست که اقدام نظامی مطلوب‌ترین نتیجه است. حمله به برنامه هسته‌ای ایران احتمالاً به یک درگیری گسترده‌تر منجر خواهد شد؛ درگیری‌ای که طی آن، ایالات متحده و اسرائیل به دنبال سایت‌های مخفی هسته‌ای ایران خواهند گشت و تهران نیز در خاورمیانه و فراتر از آن دست به تلافی خواهد زد. در عوض، ایالات متحده باید از اهرم‌های فشار خود و تسلط کامل ترامپ بر حزب جمهوری‌خواه استفاده کند تا زمانی‌که هنوز ممکن است، به توافقی—حتی ناقص—دست یابد. ترامپ حتی می‌تواند به وعده‌ای که در سال ۲۰۱۸ داد عمل کند: دستیابی به توافقی بهتر از برجام.
توافق او می‌تواند شامل اختیارات گسترده‌تر برای بازرسی، محدودیت‌های بیشتر بر فعالیت‌های مرتبط با تسلیحات هسته‌ای، و محدودیت‌هایی بر حمایت ایران از نیروهای نیابتی باشد. به‌طرز شگفت‌آوری، دولت ترامپ اکنون فرصت طلایی برای رسیدن به توافقی مناسب در اختیار دارد. باید از آن استفاده کند.
نام شما

آدرس ايميل شما

نقشه صنعت ایران؛ قطب صنعتی کدام استان است؟

نقشه صنعت ایران؛ قطب صنعتی کدام استان است؟

 بررسی آمارهای نیروی کار در زمستان ۱۴۰۳ نشان می‌دهد بیشترین سهم اشتغال در صنعت مربوط ...
اغوای بوئینگ؛ رد پای پول قطری در دیپلماسی آمریکایی

اغوای بوئینگ؛ رد پای پول قطری در دیپلماسی آمریکایی

طرح احتمالی قطر برای ارائه یک هواپیمای جت لوکس ۴۰۰ میلیون دلاری به ایالات متحده نشان ...
رمزگشایی واعظی از سکوت مخالفان FATF

رمزگشایی واعظی از سکوت مخالفان FATF

محمود واعظی گفت: به نظر می‌رسد نظام مصمم است تا برخی از نارسایی های گذشته از مسیر «اعتدال»،...
1