تاریخ انتشار
شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۴
کد مطلب : ۴۴۴۶۲۲
یادداشتی از محسن خرامین؛

با هر حادثه‌ای جدل سیاسی در کشور به جریان می‌افتد / بیش از واکنش به اصل حادثه یا چاره‌اندیشی از سر کینه و عقده همدیگر را متهم می‌کنند / به رسانه به‌مثابه «شر مطلق» می‌نگرند / اختفای اصل حادثه زیر سایه فرعیات

۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
با هر حادثه‌ای جدل سیاسی در کشور به جریان می‌افتد / بیش از واکنش به اصل حادثه یا چاره‌اندیشی از سر کینه و عقده همدیگر را متهم می‌کنند / به رسانه به‌مثابه «شر مطلق» می‌نگرند / اختفای اصل حادثه زیر سایه فرعیات
کبنا ؛محسن خرامین - نمایش تلخ و تراژیک سر بریده یک زن در شهر اهواز بار دیگر بحث و حساسیت روی مسئله خشونت و به‌ ویژه خشونت علیه زنان را در سطح جامعه برانگیخت. هم‌زمان با پرداختن به زوایای حادثه بیشتر شاهد تشدید واکنش‌ها در رابطه با سایر موضوعات همچون نقش رسانه‌ها، برخورد دوگانه حاکمیت و افکار عمومی در اتفاقات مشابه در ارتباط با حوادث و بحران‌های اجتماعی نیز بودیم که همچون موارد پیشین خواسته یا ناخواسته اصرار عجیبی بر به حاشیه بردن اصل حادثه و پر رنگ‌تر شدن حواشی و ضمایم وجود دارد. تحلیل چرایی حوادث و اتفاقاتی ازاین‌دست در حوصله این نوشتار نیست و با وجود بررسی‌های تاریخی، جامعه‌شناسی، روانشناسی و ... در گذشته باز هم این حادثه مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت. بحث در اینجا با فرض شدت فاجعه است که چرا این اتفاقات آن‌گونه که باید نمی‌توانند افکار عمومی را به‌صورت کامل برانگیزانند و به یک اجماع مؤثر منتج شوند؟ گاهی این حوادث تنها بهانه‌ای هستند برای نبش قبر سیاسی گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، حمله به رسانه‌ها یا برخی موضوعات دیگر و در نهایت ایجاد یک دوقطبی در جامعه. با بروز کوچک‌ترین اتفاق و حادثه‌ای در کشور قبل از هر چیز نوک حمله و اعتراض به سمت رسانه‌ها و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی نشانه می‌رود. در رابطه با قصور و بزرگ‌نمایی رسانه‌ها در بروز حوادث به‌گونه‌ای سخن رانده می‌شود که گویی مقصر اصلی یا تنها مقصر در این اتفاقات رسانه‌ها و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی هستند و رسانه مقدم بر حادثه و جامعه قبل از ظهور رسانه‌های جدید مبرا از هر بحران و آسیبی بوده است.
 رسانه‌ها به‌مانند هر پدیده دیگری قطعاً قابل نقد و بررسی هستند.  بعید است کسی آن‌ها را همان مدینه فاضله وعده داده‌شده بداند ولی در اینکه آن‌ها فرقه ضاله نیستند نیز تردیدی وجود ندارد. «آنری برگسون» فیلسوف فرانسوی رسانه‌ها را خیر آمیخته به شر می‌دانست. 
خیری که حداقل آن در ایران را می‌توان ایجاد چالش توسط رسانه در مقابل حوادثی ازاین‌دست در سال‌های اخیر دانست.
مقصر تراشی از رسانه‌ها، اتهام زنی و برخورد با آن‌ها، پر رنگ کردن حاشیه بر متن است و معمولاً در چنین مواقعی اصل حادثه در ذیل نهیب و تهدید رسانه‌ها ناپدید می‌شود. برخی طیف‌های سیاسی و عقیدتی و برخی نهادها با کوچک‌ترین حادثه ازاین‌دست اقدام به توجیه و تبیین دلایل خود در تصویب طرحی در قالب «صیانت از  فضای مجازی» می‌کنند. 
این گروه بیشتر بر جنبه تأثیرات سوء ناشی از پخش تصاویر و فیلم یک حادثه انگشت می‌گذارند و عدم نظارت بر رسانه‌ها را بزرگ‌ترین بحران، آسیب و مادر سایر آسیب‌های اجتماعی عنوان می‌کنند و به رسانه به‌مثابه «شر مطلق» می‌نگرند. این گروه عکس و خبر هر حادثه، آسیب و بحران را نوعی تشویش اذهان و بزرگ‌نمایی مشکلات کشور می‌دانند که توسط رسانه‌ها به‌دروغ تولید و توزیع می‌شود.  برخی از این فشارها نتیجه رفتارهای سیاسی در جهت انحصار قدرت و حذف هر نوع صدای مخالفی است  که از نظر آن‌ها هر رسانه‌ای می‌تواند یک تهدید بالفعل باشد.
 به نظر می‌رسد برای این گروه یک امر توصیه‌ای و اخلاقی را با یک امکان تکنولوژیک که می‌توان از آن تحت عنوان امر اجتناب‌ناپذیر نام برد، اشتباه گرفته‌اند. اینکه تماشای صحنه‌های خشونت به‌مانند صحنه‌های جنسی برای مردم و به‌ویژه کودکان مناسب نیست و تأثیرات سویی دارد یک توصیه و پیشنهاد تربیتی است که روانشناسان و جامعه شناسان متأثر از فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های مختلف ارائه کرده‌اند و قاطبه جامعه نیز آن را پذیرفته‌اند. نحوه آموزش یا برخورد با این موضوعات از هر فرهنگ به فرهنگ دیگر و خانواده به خانواده و حتی شخص به شخص متفاوت است و هر کدام نیز دلایل و چارچوب‌های تربیتی و عرفی و اعتقادی خود را دارند؛ اما در نقطه مقابل و در حوزه رسانه و انعکاس حوادث و اتفاقات با امر اجتناب‌ناپذیر مواجه هستیم که یک نمونه آن حضور و نفوذ دوربین‌های مداربسته در حوزه‌های مختلف امنیتی، ترافیک، زندگی خصوصی و غیره است.
 در مورد شبکه‌های اجتماعی وضعیت به همین شکل است؛ این شبکه‌ها در سال‌های اخیر پدید آمده‌اند و نادیده گرفتن آن‌ها امکان‌پذیر نیست؛ موضوعی که البته به معنای مصون بودن آن‌ها از اشکال نیز نیست، بلکه امکانی است که وجود دارد و حضور و گسترش جهانی آن‌ها از کنترل و اراده خارج است.
 ممکن است کسانی باشند که توصیه‌های اخلاقی و رفتاری در رابطه با این شبکه‌ها داشته باشند اما این‌گونه نیست که یک‌نهاد و مجموعه سیستماتیک در یک گوشه نشسته باشند و این دستورات و اصول اخلاقی و تربیتی را در قالب یک اپلیکیشن در این شبکه‌ها وارد کنند، بلکه هر امکانی در این حوزه یک فرصت مضاعف در دست شهروندان است که هر کدام متفاوت با آن برخورد و از آن استفاده می‌کنند. مشابه این توصیه‌ها و پیشنهادات در همه حوزه‌ها از گذشته تاکنون وجود داشته است. 
به‌طور نمونه فرهنگ، ادبیات و مذهب ما آموزه‌ها و توصیه‌های زیادی در رابطه با نحوه مدیریت و سلامت مدیران داشته است اما آیا در عمل همه آن توصیه‌ها توسط کارگزاران به‌درستی اجرا می‌شود؟ پس رسانه‌ها را هم باید در امتداد جامعه و فرهنگ آن دید. هر آنچه در خیابان و سطح جامعه رخ می‌دهد ممکن است بخش‌هایی از آن یا همه آن و گاهی هم گزینشی و ویرایشی توسط رسانه‌ها منعکس شود.
مقایسه و جدل جریانی و سیاسی با هر اتفاق و حادثه‌ای در کشور به جریان می‌افتد. در هر حادثه‌ای به‌جای آنکه به خود حادثه پرداخته شود، حادثه موجب شکل‌گیری مرز و ایجاد دوگانه سازی در میان گروه‌های مختلف جامعه می‌شود و دو جبهه موافق و مخالف رودرروی هم قرار می‌گیرند. این نوع برخورد بیش از آن‌که واکنش به اصل حادثه یا چاره‌اندیشی برای آن باشد واکنش پرخاشگرانه و گاهی از سر کینه و عقده گروه‌ها و افراد به همدیگر و متهم کردن به کوتاهی در فلان موضوع و برعکس آن بزرگنمایی است. این نوع مرزبندی و دودستگی‌ها در سطح جامعه و ایجاد یک دوگانه ما/ دیگری در اکثر مسائل و اتفاقات کشور بوده است که موضوع واکسن یک نمونه از آن است.
مورد قابل‌ذکر دیگر دراین‌باره عدم وجود امکانات لازم در سطح جامعه است. امکاناتی که محصول و تابع عرف، برخی قوانین و نهادها و همان اختلاف نگرش‌هاست که به آن اشاره شد.  در این موارد مقامات و تصمیم‌گیرندگان نیز برخورد دوگانه‌ای دارند. در مورد برخی حوادث و اتفاقات شاهد یک اجماع کامل در رابطه با برخورد و مدیریت بحران هستیم اما در موارد دیگر و بعضاً مشابه که ممکن است احساسات کل جامعه را برانگیزد شاهد موضع‌گیری علیه آن یا دست‌کم گرفتن آن هستیم. به‌طور نمونه در همین حادثه اهواز یکی از نمایندگان مجلس گفته بود؛ «قتل ناموسی برخی اوقات اتفاق می‌افتد و چیز جدیدی نیست.»
حادثه و فاجعه مدام تکرار می‌شود اما واکنش‌ها و همدردی‌ها بسیار کوتاه و گاهی در پیام‌های مجازی خلاصه می‌شود و در ازدحام مشکلات و نداشتن متولی زود به فراموشی سپرده می‌شود، هرچند این موضوع نیز ناشی از اقل امکاناتی است که افکار عمومی در اختیار دارند. «جورجو آگامبن» فیلسوف سیاسی ایتالیایی اصطلاحی تحت عنوان «هومو ساکر» (Homo sacer) دارد؛ مفهومی که متعلق به روم باستان است و به کسی اطلاق می‌شد که عمل ناشایستی را مرتکب شده و یکی از تابوهای جامعه را زیر پا گذاشته است و به همین دلیل از تمام حقوق شهروندی و انسانی خود محروم شده است. به‌این‌ترتیب هوموساکر یک اصطلاح حقوقی است که در علم اخلاق هم کاربرد دارد. 
محروم شدن از حقوق انسانی و شهروندی باعث مباح شدن خون هوموساکر هم می‌شد و دیگر شهروندان می‌توانستند بدون آنکه مسئولیتی گردنشان باشد هوموساکر را بکشند. در این حالت هوموساکر از مقام انسانیت ساقط‌شده و هیچ قانونی نمی‌تواند از کرامت و حتی حق حیات او دفاع کند که می‌توان زن ایرانی را در نسبت با اقل حقوق و برخی چارچوب‌های و ساختارهای اجتماعی  به‌مثابه هوموساکر دانست که مدام در یک وضعیت استثنایی تاریخی و تحمیلی به سر می‌برد. هرچند از یک نگاه دیگر مرد ایرانی نیز در بسیاری از حوزه‌ها به‌ویژه در مواجهه با  مشکلات و آسیب‌های اجتماعی همچون زنان در معرض آسیب و ضربه است. پس نتیجتاً باید گفت:  فاجعه و بحران اصلی بروز آسیب و بحران‌های اجتماعی به‌صورت عریان و پنهان در تمام سطوح و بخش‌های کشور چه در مورد مردان و چه زنان است. مقصر جلوه دادن رسانه‌ها یا کمرنگ کردن حادثه در مقام مقایسه و به رخ کشیدن اتفاقات دیگر چیزی جز پاک کردن صورت‌مسئله و در کوتاه‌مدت نیست.
نام شما

آدرس ايميل شما

سعید جلیلی اپوزیسیون دولت می‌شود؟

سعید جلیلی اپوزیسیون دولت می‌شود؟

یک واقعیت غیر قابل انکار وجود دارد و آن هم این است که سعید جلیلی در روزهای پساروحانی ...
برنامه‌هایی که بیشترین حجم اینترنت را در گوشی مصرف می‌کنند

برنامه‌هایی که بیشترین حجم اینترنت را در گوشی مصرف می‌کنند

میزان استفاده از اینترنت در برنامه‌های مختلف و محبوب در بین کاربران در این خبر بررسی ...
اخراج استادان یا برکناری استثناها‌؟

اخراج استادان یا برکناری استثناها‌؟

قطع همکاری یا به زبان خودمانی اخراج دو استاد دانشگاه بهشتی و صنعتی شریف باعث شد تا جمعی ...
1