تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۵۰
کد مطلب : ۵۰۴۴۲۱
انتصابات پرحرفوحدیث در استانداری کهگیلویه و بویراحمد / استانداری نهادی برای سیاستگذاری و هماهنگی یا سکوی پرتابی برای آرزوهای سیاسی؟ / نگاهی به روند پرحاشیه جذب و استخدام در استانداری
۰
کبنا ؛دو سال پس از آغاز به کار استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد، نهتنها امیدها به پایان استخدامهای رانتی و پرابهام برآورده نشد، بلکه انتصابهای پرحرفوحدیث، استفاده از نیروهای غیربومی و نادیدهگرفتن جوانان متخصص بومی این پرسش را پیش آورده که استانداری نهادی برای سیاستگذاری و هماهنگی در استان است یا سکوی پرتابی برای آینده سیاسی یک فرد؟
به گزارش کبنا، با روی کار آمدن دولت چهاردهم این امید شکل گرفت که شاید یکی از ریشهدارترین معضلات در مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد، یعنی جذب و استخدامهای پرابهام و بعضاً رانتی، به پایان برسد. بسیاری تصور میکردند که تجربههای تلخ گذشته، از جمله ماجرای پرحاشیه طرح شهید زینالدین، درس بزرگی برای مدیران بعدی خواهد بود. این طرح که در یک بخش از آن، نیروهایی را با قرارداد کار معین وارد استانداری کرده بود، در نهایت با فشارها و حواشی فراوان، همان نیروها از دولت خارج شدند. اما حالا و پس از گذشت دو سال از انتصاب استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد، نشانههایی از تکرار همان چرخه معیوب دیده میشود؛ با این تفاوت که شکل و صورت ماجرا تغییر کرده اما ماهیت همچنان همان است.
آنچه این روزها در استانداری کهگیلویه و بویراحمد جریان دارد بیش از آنکه به تغییر شباهت داشته باشد، ادامه همان روند سابق است. محکومیت استانداری توسط یکی از نیروهای قراردادی و تحمیل استخدام او، بهکارگیری افرادی با کمترین تخصص در جایگاههای حساس، و حالا هم انتصابهایی طایفهای و از نزدیکان استاندار، همه و همه نشان میدهد که درِ این خانه بر همان پاشنه قدیمی میچرخد.
وقتی فردی با مدرک کارشناسی عمران، بدون پیشینه مرتبط و کافی در امور سیاسی یا انتخاباتی، یکباره به سمت معاون مدیرکل دفتر سیاسی و انتخابات منصوب میشود، افکار عمومی حق دارد بپرسد نسبت تجربه و دانش او با چنین جایگاهی چیست. یا وقتی کسی دیگر در حوزه مدیریت بحران منصوب میشود، در حالی که تخصص کافی و گستردهای در این زمینه ندارد، طبیعی است که شبههها شدت بگیرد. ماجرا وقتی بغرنجتر میشود که برخی از همین افراد عناوینی پرطمطراق مانند «مشاور رسانهای»، «استراتژیست» یا حتی «نویسنده» برای خود دست و پا کردهاند.
اما اگر قرار بود استانداری به چنین نیروهایی میدان دهد، چرا همان نیروهای طرح زینالدین را نگه نداشت و با آن همه حاشیه از دولت خارج کرد؟ آنها که حداقل سابقه دو سال فعالیت داشتند!
از این رفتارها آنچه بیشتر به چشم میآید شائبه روابط شخصی، طایفهای و البته نگاههای سیاسی بلندمدت است. یکی از مهمترین نقدهایی که به استاندار فعلی وارد میشود، بیتوجهی او به نیروهای بومی تحصیلکرده استان است. در شرایطی که صدها جوان دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای مختلف با دغدغه بیکاری دستوپنجه نرم میکنند، چه دلیلی دارد که نیروهای غیربومی و بعضاً فاقد سابقه جدی، با امکانات ویژه در استانداری به کار گرفته شوند؟ این بیتوجهی به سرمایه انسانی استان تنها موجب سرخوردگی جوانان نمیشود، بلکه به مرور احساس تبعیض و بیاعتمادی عمومی را نیز تقویت میکند. مردمی که میبینند فرصتها یکی پس از دیگری از دست بومیها خارج و به غیربومیها واگذار میشود، چگونه میتوانند به شعارهای عدالتمحور دولت امیدوار بمانند؟
البته شائبهای نیز تقویت شده که گفته میشود این نوع جذبها، دارای انگیزههای سیاسی
پنهان هستند. استاندار کنونی کهگیلویه و بویراحمد پیشتر در سمیرم برای نمایندگی مجلس اقدام کرده بود اما توفیقی نیافت. اکنون نیز برخی معتقدند انتصابها و جذب نیروهای خاص در استانداری کهگیلویه و بویراحمد، در راستای کادرسازی برای آینده سیاسی اوست. بر اساس این ادعا، استانداری بیش از آنکه به خانه مردم کهگیلویه و بویراحمد شباهت داشته باشد، به پایگاهی انتخاباتی برای فردی تبدیل شده که نگاهش معطوف به سمیرم و مجلس آینده است. این شائبه وقتی جدیتر میشود که به رفتارهای عملی توجه کنیم: چرا استفاده از نیروهای بومی در اولویت نیست؟ چرا امکانات استان صرف رفتوبرگشتهای پروازی برخی نیروها به شهرهایی مثل شیراز میشود؟ چرا خودرو و راننده اداری باید در خدمت تردد فردی قرار گیرد که خانوادهاش در استان دیگری ساکن هستند؟ همه اینها بیش از آنکه به مدیریت توسعهمحور شباهت داشته باشد، به چیدن مهرههای انتخاباتی شبیه است. البته روشن است که کبنا نیوز این ادعا را مستقلا تأیید یا رد نمیکند.
بهطور کلی هزینه چنین تصمیمهایی تنها متوجه بودجه استان نیست. فراتر از اتلاف منابع عمومی، این روند روحیه عمومی را نیز خدشهدار میکند. جوانی که سالها در دانشگاههای معتبر کشور درس خوانده و به امید یافتن شغلی در استان خود بازگشته، وقتی
میبیند فردی بدون سابقه، تنها به پشتوانه رابطه یا رفاقت به جایگاهی مهم دست یافته است، چه انگیزهای برای ماندن و کار کردن در استان خواهد داشت؟ نتیجه چنین سیاستهایی چیزی جز فرار مغزها و بیاعتمادی عمومی نیست. توسعه استانی که جوانانش را ناامید کند هرگز رخ نخواهد داد.
توسعه نیازمند سرمایه انسانی بومی، متخصص و متعهد است، نه نیروهایی که بیشتر وقت خود را در رفتوآمد بین یاسوج و شیراز میگذرانند.
به گزارش کبنا، با روی کار آمدن دولت چهاردهم این امید شکل گرفت که شاید یکی از ریشهدارترین معضلات در مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد، یعنی جذب و استخدامهای پرابهام و بعضاً رانتی، به پایان برسد. بسیاری تصور میکردند که تجربههای تلخ گذشته، از جمله ماجرای پرحاشیه طرح شهید زینالدین، درس بزرگی برای مدیران بعدی خواهد بود. این طرح که در یک بخش از آن، نیروهایی را با قرارداد کار معین وارد استانداری کرده بود، در نهایت با فشارها و حواشی فراوان، همان نیروها از دولت خارج شدند. اما حالا و پس از گذشت دو سال از انتصاب استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد، نشانههایی از تکرار همان چرخه معیوب دیده میشود؛ با این تفاوت که شکل و صورت ماجرا تغییر کرده اما ماهیت همچنان همان است.
آنچه این روزها در استانداری کهگیلویه و بویراحمد جریان دارد بیش از آنکه به تغییر شباهت داشته باشد، ادامه همان روند سابق است. محکومیت استانداری توسط یکی از نیروهای قراردادی و تحمیل استخدام او، بهکارگیری افرادی با کمترین تخصص در جایگاههای حساس، و حالا هم انتصابهایی طایفهای و از نزدیکان استاندار، همه و همه نشان میدهد که درِ این خانه بر همان پاشنه قدیمی میچرخد.
وقتی فردی با مدرک کارشناسی عمران، بدون پیشینه مرتبط و کافی در امور سیاسی یا انتخاباتی، یکباره به سمت معاون مدیرکل دفتر سیاسی و انتخابات منصوب میشود، افکار عمومی حق دارد بپرسد نسبت تجربه و دانش او با چنین جایگاهی چیست. یا وقتی کسی دیگر در حوزه مدیریت بحران منصوب میشود، در حالی که تخصص کافی و گستردهای در این زمینه ندارد، طبیعی است که شبههها شدت بگیرد. ماجرا وقتی بغرنجتر میشود که برخی از همین افراد عناوینی پرطمطراق مانند «مشاور رسانهای»، «استراتژیست» یا حتی «نویسنده» برای خود دست و پا کردهاند.
اما اگر قرار بود استانداری به چنین نیروهایی میدان دهد، چرا همان نیروهای طرح زینالدین را نگه نداشت و با آن همه حاشیه از دولت خارج کرد؟ آنها که حداقل سابقه دو سال فعالیت داشتند!
از این رفتارها آنچه بیشتر به چشم میآید شائبه روابط شخصی، طایفهای و البته نگاههای سیاسی بلندمدت است. یکی از مهمترین نقدهایی که به استاندار فعلی وارد میشود، بیتوجهی او به نیروهای بومی تحصیلکرده استان است. در شرایطی که صدها جوان دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای مختلف با دغدغه بیکاری دستوپنجه نرم میکنند، چه دلیلی دارد که نیروهای غیربومی و بعضاً فاقد سابقه جدی، با امکانات ویژه در استانداری به کار گرفته شوند؟ این بیتوجهی به سرمایه انسانی استان تنها موجب سرخوردگی جوانان نمیشود، بلکه به مرور احساس تبعیض و بیاعتمادی عمومی را نیز تقویت میکند. مردمی که میبینند فرصتها یکی پس از دیگری از دست بومیها خارج و به غیربومیها واگذار میشود، چگونه میتوانند به شعارهای عدالتمحور دولت امیدوار بمانند؟
البته شائبهای نیز تقویت شده که گفته میشود این نوع جذبها، دارای انگیزههای سیاسی
پنهان هستند. استاندار کنونی کهگیلویه و بویراحمد پیشتر در سمیرم برای نمایندگی مجلس اقدام کرده بود اما توفیقی نیافت. اکنون نیز برخی معتقدند انتصابها و جذب نیروهای خاص در استانداری کهگیلویه و بویراحمد، در راستای کادرسازی برای آینده سیاسی اوست. بر اساس این ادعا، استانداری بیش از آنکه به خانه مردم کهگیلویه و بویراحمد شباهت داشته باشد، به پایگاهی انتخاباتی برای فردی تبدیل شده که نگاهش معطوف به سمیرم و مجلس آینده است. این شائبه وقتی جدیتر میشود که به رفتارهای عملی توجه کنیم: چرا استفاده از نیروهای بومی در اولویت نیست؟ چرا امکانات استان صرف رفتوبرگشتهای پروازی برخی نیروها به شهرهایی مثل شیراز میشود؟ چرا خودرو و راننده اداری باید در خدمت تردد فردی قرار گیرد که خانوادهاش در استان دیگری ساکن هستند؟ همه اینها بیش از آنکه به مدیریت توسعهمحور شباهت داشته باشد، به چیدن مهرههای انتخاباتی شبیه است. البته روشن است که کبنا نیوز این ادعا را مستقلا تأیید یا رد نمیکند.
بهطور کلی هزینه چنین تصمیمهایی تنها متوجه بودجه استان نیست. فراتر از اتلاف منابع عمومی، این روند روحیه عمومی را نیز خدشهدار میکند. جوانی که سالها در دانشگاههای معتبر کشور درس خوانده و به امید یافتن شغلی در استان خود بازگشته، وقتی
میبیند فردی بدون سابقه، تنها به پشتوانه رابطه یا رفاقت به جایگاهی مهم دست یافته است، چه انگیزهای برای ماندن و کار کردن در استان خواهد داشت؟ نتیجه چنین سیاستهایی چیزی جز فرار مغزها و بیاعتمادی عمومی نیست. توسعه استانی که جوانانش را ناامید کند هرگز رخ نخواهد داد.
توسعه نیازمند سرمایه انسانی بومی، متخصص و متعهد است، نه نیروهایی که بیشتر وقت خود را در رفتوآمد بین یاسوج و شیراز میگذرانند.