تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۰۲
کد مطلب : ۵۰۴۱۴۳
به بهانه درگیری در ادارهکل گردشگری کهگیلویه و بویراحمد، به موضوعی ریشهای تر پرداختیم؛
کلید دری که جرقه درگیری در یکی از ادارات استان کهگیلویه و بویراحمد را روشن کرد / یک حادثه و چند روایت / قاعده بازی در ادارات استان، نه تخصص و شایستگی، گستره نفوذ و ارتباطات سیاسی است!
۰
کبنا ؛چرا در ادارات استان، کلید یک اتاق میتواند جرقه نزاع شود و به درگیری فیزیکی ختم گردد؟ پاسخ را باید در نبود شفافیت اداری و سیطره روابط سیاسی بر ضوابط جستوجو کرد.
به گزارش کبنا، خبر درگیری فیزیکی روز گذشته در ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کهگیلویه و بویراحمد، بهانهای شد تا بار دیگر به سراغ یکی از ریشهایترین مشکلات نظام اداری استان یعنی نبود سازوکار شفاف برای ارزیابی عملکرد و پیامدهای تلخ آن بر فضای اداری برویم.
به گزارش کبنا، روز گذشته خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه در ادارهکل میراث فرهنگی استان، میان معاون گردشگری و یکی از کارشناسان این حوزه درگیری فیزیکی رخ داده است. ماجرا به کلانتری هم کشیده شد و مدیرکل اداره ضمن تأیید این اتفاق، بر ضرورت برخورد قانونی با متخلفان تأکید کرد.
اما واقعاً پشت پرده چه بوده است؟ برخی روایتها میگویند اتاقی که چند کارشناس در آن مشغول به کار هستند فقط یک کلید دارد؛ کلیدی که در دست یک نفر است و سایرین باید منتظر حضور او بمانند. در یکی از این روایتها، دیر رسیدن کلیددار جرقه درگیری بوده است. روایت دیگری حکایت از آن دارد که قفل اتاق بهطور کامل تعویض شده و همین موضوع تنش ایجاد کرده است.
اما روایت سوم شاید قابل تأملتر باشد؛ اینکه کلید فقط بهانه است و در اصل اختلافات عمیقتری میان کارکنان و معاون مربوطه وجود دارد و قضیه کلید تنها نوک کوه یخی است که به ارتقای شغلی و جایگاههای سازمانی برمیگردد.
روشن است که کبنا نیوز نمیتواند مستقلاً هیچکدام از این روایتها را تأیید یا رد کند. اما اگر این روایت پایانی درست باشد، باید پرسید چرا در دستگاههای اداری استان، دعوا بر سر پست و جایگاه به تخریب، گزارشنویسی و حتی درگیری فیزیکی ختم میشود؟
علل زیادی میتوان برای آن برشمرد، اما یکی از مهمترین علل، به نبود شفافیت در فرآیند انتصابات و ارتقا برمیگردد.
در یک نظام اداری ایدهآل، تنها کسانی رشد میکنند که شایستگی، تجربه و توانمندی خود را در طول سالها نشان دادهاند. اما واقعیت اداری استان ما، فاصلهای معنادار با این مدل آرمانی دارد.
سالهاست زمین بازی انتصابات در کهگیلویه و بویراحمد تغییر کرده است. همانطور که پییر بوردیو جامعهشناس فرانسوی میگوید، هر میدان قواعد خاص خود را دارد و بازیکنان با سرمایههای متفاوت وارد آن میشوند. در میدان اداری استان، سرمایه اصلی نه تخصص و کارآمدی، بلکه ارتباطات سیاسی، قومی و گاه اقتصادی است.
از همینرو دستگاههای اداری مستقل عمل نمیکنند و تحت نفوذ مستقیم نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی هستند. ورود به این ادارات هم همیشه از مسیرهای قانونی صورت نمیگیرد؛ سفارشپذیری و انتصابهای غیراصولی تا حدی رایج است. برخی از مدیران حتی از حداقلهای تخصصی نیز برخوردار نیستند، اما با اتکا به پشتوانههای بیرونی به جایگاههای کلیدی میرسند.
در چنین میدانی کارمند تازهوارد بهخوبی میداند دو راه بیشتر پیش رویش نیست: یا فقط به وظایفش بپردازد و آرام پیش برود، یا شبکه ارتباطی سیاسی و اجتماعی خود را گسترش دهد تا در بزنگاهها ارتقا بگیرد. طبیعی است که مسیر دوم شانس بیشتری برای صعود دارد.
به این ترتیب، شایستگی و کارنامه عملکردی به حاشیه رانده میشود و زرنگی سیاسی جای آن را میگیرد. در چنین فضایی، زد و بندهای سیاسی و گستره ارتباطات میتواند اثرگذارتر از کارنامهای مملو از موفقیتهای شغلی باشد!
این همان نقطهای است که دستگاه اداری ما را به سمت آشفتگی میکشاند و موجب گرایش به سمت تخریبها، زیرآبزنیها، گزارشسازیها و حالا حتی نزاعهای علنی میشود.
اما آیا راهی برای خروج از این چرخه وجود دارد؟ هر چند زمانبر است و نباید انتظار تغییرات فوری داشت، اما اگر دستگاههای اداری ملزم شوند کارنامه ارزیابی عملکرد کارکنان را بهطور شفاف منتشر کنند، بهتدریج نقش دخالتهای سیاسی و فشارهای بیرونی کاهش خواهد یافت. آنوقت شاید روزی برسد که نه کلید اتاق، نه ارتقای شغلی و نه هیچ بهانه دیگری، کارمندان را به سمت درگیری فیزیکی نکشاند و معیار برای همه همان شایستگی و عملکرد حرفهای باشد.
به گزارش کبنا، خبر درگیری فیزیکی روز گذشته در ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کهگیلویه و بویراحمد، بهانهای شد تا بار دیگر به سراغ یکی از ریشهایترین مشکلات نظام اداری استان یعنی نبود سازوکار شفاف برای ارزیابی عملکرد و پیامدهای تلخ آن بر فضای اداری برویم.
به گزارش کبنا، روز گذشته خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه در ادارهکل میراث فرهنگی استان، میان معاون گردشگری و یکی از کارشناسان این حوزه درگیری فیزیکی رخ داده است. ماجرا به کلانتری هم کشیده شد و مدیرکل اداره ضمن تأیید این اتفاق، بر ضرورت برخورد قانونی با متخلفان تأکید کرد.
اما واقعاً پشت پرده چه بوده است؟ برخی روایتها میگویند اتاقی که چند کارشناس در آن مشغول به کار هستند فقط یک کلید دارد؛ کلیدی که در دست یک نفر است و سایرین باید منتظر حضور او بمانند. در یکی از این روایتها، دیر رسیدن کلیددار جرقه درگیری بوده است. روایت دیگری حکایت از آن دارد که قفل اتاق بهطور کامل تعویض شده و همین موضوع تنش ایجاد کرده است.
اما روایت سوم شاید قابل تأملتر باشد؛ اینکه کلید فقط بهانه است و در اصل اختلافات عمیقتری میان کارکنان و معاون مربوطه وجود دارد و قضیه کلید تنها نوک کوه یخی است که به ارتقای شغلی و جایگاههای سازمانی برمیگردد.
روشن است که کبنا نیوز نمیتواند مستقلاً هیچکدام از این روایتها را تأیید یا رد کند. اما اگر این روایت پایانی درست باشد، باید پرسید چرا در دستگاههای اداری استان، دعوا بر سر پست و جایگاه به تخریب، گزارشنویسی و حتی درگیری فیزیکی ختم میشود؟
علل زیادی میتوان برای آن برشمرد، اما یکی از مهمترین علل، به نبود شفافیت در فرآیند انتصابات و ارتقا برمیگردد.
در یک نظام اداری ایدهآل، تنها کسانی رشد میکنند که شایستگی، تجربه و توانمندی خود را در طول سالها نشان دادهاند. اما واقعیت اداری استان ما، فاصلهای معنادار با این مدل آرمانی دارد.
سالهاست زمین بازی انتصابات در کهگیلویه و بویراحمد تغییر کرده است. همانطور که پییر بوردیو جامعهشناس فرانسوی میگوید، هر میدان قواعد خاص خود را دارد و بازیکنان با سرمایههای متفاوت وارد آن میشوند. در میدان اداری استان، سرمایه اصلی نه تخصص و کارآمدی، بلکه ارتباطات سیاسی، قومی و گاه اقتصادی است.
از همینرو دستگاههای اداری مستقل عمل نمیکنند و تحت نفوذ مستقیم نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی هستند. ورود به این ادارات هم همیشه از مسیرهای قانونی صورت نمیگیرد؛ سفارشپذیری و انتصابهای غیراصولی تا حدی رایج است. برخی از مدیران حتی از حداقلهای تخصصی نیز برخوردار نیستند، اما با اتکا به پشتوانههای بیرونی به جایگاههای کلیدی میرسند.
در چنین میدانی کارمند تازهوارد بهخوبی میداند دو راه بیشتر پیش رویش نیست: یا فقط به وظایفش بپردازد و آرام پیش برود، یا شبکه ارتباطی سیاسی و اجتماعی خود را گسترش دهد تا در بزنگاهها ارتقا بگیرد. طبیعی است که مسیر دوم شانس بیشتری برای صعود دارد.
به این ترتیب، شایستگی و کارنامه عملکردی به حاشیه رانده میشود و زرنگی سیاسی جای آن را میگیرد. در چنین فضایی، زد و بندهای سیاسی و گستره ارتباطات میتواند اثرگذارتر از کارنامهای مملو از موفقیتهای شغلی باشد!
این همان نقطهای است که دستگاه اداری ما را به سمت آشفتگی میکشاند و موجب گرایش به سمت تخریبها، زیرآبزنیها، گزارشسازیها و حالا حتی نزاعهای علنی میشود.
اما آیا راهی برای خروج از این چرخه وجود دارد؟ هر چند زمانبر است و نباید انتظار تغییرات فوری داشت، اما اگر دستگاههای اداری ملزم شوند کارنامه ارزیابی عملکرد کارکنان را بهطور شفاف منتشر کنند، بهتدریج نقش دخالتهای سیاسی و فشارهای بیرونی کاهش خواهد یافت. آنوقت شاید روزی برسد که نه کلید اتاق، نه ارتقای شغلی و نه هیچ بهانه دیگری، کارمندان را به سمت درگیری فیزیکی نکشاند و معیار برای همه همان شایستگی و عملکرد حرفهای باشد.