تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۸
کد مطلب : ۵۰۲۸۶۳
تحلیلهای انتخاباتی کبنانیوز؛
بخش اول) فراز و فرود مهدی روشنفکر / داستان بالا رفتن و پایین آمدن از نردبان طایفه / چه شد که رنگ طایفه به سیاست پاشیده شد؟ / آنگاه که طایفه قربانی قدرت میشود!
۲
کبنا ؛مهدی روشنفکر که از نردبان طایفه بالا رفته و در انتخابات مجلس یازدهم به پیروزی رسیده بود، در مجلس دوازدهم از همان نردبان پایین آمد و بازی را به رقیبی واگذار کرد که پیشتر سه بار طعم شکست را چشیده بود.
به گزارش کبنا، با وجود اینکه در برخی از استانهای کشور، انتخابات و مشارکت سیاسی تنها یکی از رفتارهای سیاسی در کنار دهها گونه دیگر از رفتارهای سیاسی است، در استان کهگیلویه و بویراحمد، اصلیترین شکل رفتار سیاسی، همین انتخابات است.
در واقع انتخابات محور اساسی رفتارهای سیاسی، و نمایندگان مجلس مهمترین شخصیتهای سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد هستند. به همین خاطر است که میتوان گفت در این استان همهچیز حول انتخابات و مهمتر از آن نمایندگان مجلس میچرخد. بنابراین هر تحلیل سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد بدون در نظر گرفتن انتخابات و نمایندگان مجلس، ناقص خواهد بود.
ازاینرو قصد داریم در سلسلهیادداشتهایی به تحلیلهای انتخاباتی در استان کهگیلویه و بویراحمد بپردازیم. این یادداشتها هر سه حوزه انتخاباتی در استان را دربرخواهند گرفت.
برای فهم عمیق شرایط سیاسی امروز حوزه بویراحمد، دنا و مارگون، نمیتوان تنها به تحلیل عملکرد نماینده کنونی این حوزه انتخابیه بسنده کرد؛ برای فهم لحظه اکنون، باید پا را کمی عقبتر گذاشت و چند سال گذشته را بازخوانی کرد.
در حالی که در دوره نمایندگی سیدباقر موسوی و ستار هدایتخواه، علایق جریانی و حزبی هم در پیروزی و هم در تقسیم مناصب و جایگاه نقشی اساسی و پررنگ داشت، در دوره نمایندگی غلاممحمد زارعی، علایق و انگیزههای سیاسی کمی رنگ باخت. زارعی هر چند در فعالیتهای انتخاباتی، رفتاری مبتنی بر گرایشهای حزبی داشت، اما پس از پیروزی به تدریج، رنگ طایفه و قومیت بر رفتارهای سیاسی پاشیده شد و برخی از مناصب و منابع به صورت طایفهای توزیع شد. به تدریج این پدیده ادامه یافت تا اینکه به مهدی روشنفکر رسیدیم.
روشنفکر که در سال 1398 برای نخستین بار با رأی بالا به نمایندگی حوزه بویراحمد، دنا و مارگون برگزیده شد، تمام بازی گذشته را بههمریخت. هر چند غلاممحمد زارعی طایفهای عمل میکرد، اما چون طرف مقابل او ستار هدایتخواه بود و او، بهشدت جریانی رفتار میکرد، دوقطبی اصولگرا-اصلاحطلب همچنان وجود داشت. اما با آمدن روشنفکر، همانطور که اشاره شد، بازی تغییر کرد.
روشنفکر پیش از شرکت در انتخابات نیز، چندان پایبندیای به علایق حزبی و جناحی نداشت. علیرغم اینکه به اصولگراها نزدیک بود، و تا روز ثبتنام در انتخابات 1398 نیز میخواست خروجی اصولگرایان باشد اما زمانی که متوجه شد نیازی به جریان اصولگرا ندارد، به صورت مستقل وارد انتخابات شد. چرا که تا آن روز میدید اصولگراها هنوز به اجماع نرسیدهاند و از طرف دیگر، اجماع با اصولگرایان ممکن است در آینده تبعاتی برایش در پی داشته باشد. پس از ثبت نام روشنفکر بود که نادر منتظریان به عنوان نماینده جناح اصولگرا وارد انتخابات شد. تا پیش از آن، اصولگرایان هنوز مردد بودند. بههرحال روشنفکر بهدرستی موقعیت را تشخیص داده بود و میدانست در آن شرایط بدون نیاز به اصولگرایان میتواند پیروز انتخابات شود. به همین خاطر ریسک نکرد و مستقلا وارد انتخابات شد و در نهایت پیروز شد. البته گفته میشود اگر ضرورت ایجاب میکرد که با اصلاحطلبان ائتلاف میکرد، این کار را نیز انجام میداد. چرا که گفته میشود او آمده بود پیروز شود و برایش تفاوتی نمیکرد خروجی اصولگرایان باشد یا صلاحطلبان و یا اینکه مستقل وارد شود. زمانی که هدف پیروزی باشد، سایر جوانب از ضرورت میافتند. سوابق سیاسی روشنفکر را که پیش از نمایندهشدنش را هم نگاه کنیم هم حمایت از بهرام تاجگردون وجود دارد هم حمایت از سیدمحمد موحد، ستار هدایتخواه و غلاممحمد زارعی.
البته روشنفکر مخالف اصولگرایان نبود؛ به نظر میرسد او به این فکر میکرد که با وجود آرای بالای طایفهاش نیازی به اصولگرایان ندارد؛ اینگونه شد که رفتارهای انتخاباتی، بیش از پیش رنگ و بوی طایفهای گرفتند. اگر زارعی در تقسیم مناصب طایفهای عمل میکرد، روشنفکر آن را گسترش داد و علاوه بر تقسیم مناصب، حتی برآمدن و پیروزیاش را نیز رنگ و بوی طایفهای داد؛ به این صورت بود که بازی جریانی و حزبی کنار زده شد و سیاست طایفهای وارد میدان شد.
روشنفکر که یکی از مهمترین رفتارهای سیاسیاش شرکت در مراسم فاتحهخوانی بود، پس از پیروزی، به تدریج از اتاق فکری که در پیروزیاش نقش داشت، فاصله گرفت و به سمت یک اتاق فکر جدید رفت؛ در واقع آنهایی که در پیروزیاش نقش داشتند و آنهایی که از پیروزیاش سود بردند، نه یک گروه، بلکه دو گروه متفاوت بودند.
نماینده جدید بویراحمد، دنا و مارگون که برخی از او به عنوان ناجی نام میبردند، باورش شده بود همانطور که در مجلس یازدهم پیروز شده، در مجلس دوازدهم هم پیروز میشود. او غافل از آنکه به سمت دانشگاه برود، به سمت آموزش و پرورش رفت. روشن است که یک نماینده تازهکار، باید سنگ بنای ایجاد گفتمانش را از دانشگاه کلید بزند. اما وی آنقدر در میان دانشگاه و دانشجویان حاضر نشد که به تدریج هر سه دانشگاه استان_ یاسوج، علوم پزشکی و آزاد_ را از دست داد.اما او آلترناتیو دیگری داشت.
روشنفکر دلخوش به آموزش و پرورشی بود که از نظر نیروی انسانی، گستردهترین دستگاه اداری در استان است. گفته میشود همین حوزه انتخابیه حدود 1400 مدیر مدرسه دارد و در مدارس نیز انتخابات برگزار میشود.
اما آموزشوپرورش استان کهگیلویه و بویراحمد در آن سالها یکی از بدترین دورههای خود را تجربه کرد. از نظر مدیریتی و اداری، تابستان 1402 که قرار بود مدیران مدارس مشخص شوند، در حیاط آموزش و پرورش فضایی بسیار پرچالش شکل گرفته بود؛ برخی از افراد از روستاها به شهر و برخی دیگر از شهر به روستا جابهجا شده بودند و سیل انتقادات بالا گرفته بود؛ گویا قرار بود آموزش و پرورش بویراحمد، دنا و مارگون برای یک انتخابات آماده شود. اما مهمترین نمود این تغییرات را باید در عملکرد تحصیلی دانشآموزان دید. افت میانگین نمرات نهایی دانشآموزان در سالهای 1400 تا 1403 دو برابر میانگین افت کشوری بود. افت تحصیلی در این سه سال، با هیچ سه سالی پس از انقلاب اسلامی قابل مقایسه نیست. استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1402 برای نخستین بار در نمرات نهایی رشتههای ریاضی و تجربی، در کل کشور، رتبه آخر را کسب کرد. در همان سال برای نخستین بار میانگین نمرات هر چهار رشته نظری به زیر 10 رسید. جالبتر اینکه در شهرستان چرام در سال 1403 میانگین نمره فیزیک 3 نهایی، 1.92 شد. حال که بیش از نیمی از قبولی کنکور و ورود به دانشگاه بر اساس معدل دانشآموزان است، بخش زیادی از دانشآموزان استان برای همیشه از ورود به دانشگاههای برتر کشور محروم شدند. اینگونه بود آموزش و پرورش که قرار بود نقطه قوت روشنفکر باشد، تبدیل به پاشنه آشیل او شد.
روشنفکر در طول آن چهار سال به تدریج از گروه همراه خود جدا شد و دست به انتصاباتی زد که اغلب نزدیکان اولیهاش نسبت به آنها بدبین بودند. بنابراین روشنفکر از اینها گذشت. البته نه خود او، بلکه گروههایی از افراد که از طرفدارانش بودند در فضای مجازی به گونهای عمل میکردند که بسیاری از نزدیکان روشنفکر در زمان پیروزی، از ترس اینکه مبادا ترور شخصیت شوند، تصمیم گرفتند کنار بکشند. بنابراین اطراف او به تدریج از نخبگان خالی شد. در این شرایط، انتصابات طایفهای بیش از پیش قوت گرفت.
در همین فضا بود که منتقدان روشنفکر، به جای آنکه عملکرد او در مجلس را مورد انتقاد قرار دهند، همین رفتارهای طایفهای را نقد کردند. این در حالی بود که عملکرد او در حوزههای مختلف از قبیل همین آموزش و پرورش، محیط زیست، حوزههای عمرانی و زیرساختی و ... جای نقد جدی داشت.
برخی از آنهایی که روزی برای روشنفکر فعالیت میکردند، این بار به سمت رقبای او یعنی منتظریان و بهرامی رفتند. این ریزش ادامه داشت و علاوه بر تیم رسانهای و مشورتی او، بخش زیادی از بدنه مردمی نیز از او جدا شد، تا اینکه در نهایت در انتخابات مجلس دوازدهم، روشنفکر بازی را به محمد بهرامی که سه بار سابقه شکست در انتخابات داشت را واگذار کرد.
ادامه دارد ...
به گزارش کبنا، با وجود اینکه در برخی از استانهای کشور، انتخابات و مشارکت سیاسی تنها یکی از رفتارهای سیاسی در کنار دهها گونه دیگر از رفتارهای سیاسی است، در استان کهگیلویه و بویراحمد، اصلیترین شکل رفتار سیاسی، همین انتخابات است.
در واقع انتخابات محور اساسی رفتارهای سیاسی، و نمایندگان مجلس مهمترین شخصیتهای سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد هستند. به همین خاطر است که میتوان گفت در این استان همهچیز حول انتخابات و مهمتر از آن نمایندگان مجلس میچرخد. بنابراین هر تحلیل سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد بدون در نظر گرفتن انتخابات و نمایندگان مجلس، ناقص خواهد بود.
ازاینرو قصد داریم در سلسلهیادداشتهایی به تحلیلهای انتخاباتی در استان کهگیلویه و بویراحمد بپردازیم. این یادداشتها هر سه حوزه انتخاباتی در استان را دربرخواهند گرفت.
برای فهم عمیق شرایط سیاسی امروز حوزه بویراحمد، دنا و مارگون، نمیتوان تنها به تحلیل عملکرد نماینده کنونی این حوزه انتخابیه بسنده کرد؛ برای فهم لحظه اکنون، باید پا را کمی عقبتر گذاشت و چند سال گذشته را بازخوانی کرد.
در حالی که در دوره نمایندگی سیدباقر موسوی و ستار هدایتخواه، علایق جریانی و حزبی هم در پیروزی و هم در تقسیم مناصب و جایگاه نقشی اساسی و پررنگ داشت، در دوره نمایندگی غلاممحمد زارعی، علایق و انگیزههای سیاسی کمی رنگ باخت. زارعی هر چند در فعالیتهای انتخاباتی، رفتاری مبتنی بر گرایشهای حزبی داشت، اما پس از پیروزی به تدریج، رنگ طایفه و قومیت بر رفتارهای سیاسی پاشیده شد و برخی از مناصب و منابع به صورت طایفهای توزیع شد. به تدریج این پدیده ادامه یافت تا اینکه به مهدی روشنفکر رسیدیم.
روشنفکر که در سال 1398 برای نخستین بار با رأی بالا به نمایندگی حوزه بویراحمد، دنا و مارگون برگزیده شد، تمام بازی گذشته را بههمریخت. هر چند غلاممحمد زارعی طایفهای عمل میکرد، اما چون طرف مقابل او ستار هدایتخواه بود و او، بهشدت جریانی رفتار میکرد، دوقطبی اصولگرا-اصلاحطلب همچنان وجود داشت. اما با آمدن روشنفکر، همانطور که اشاره شد، بازی تغییر کرد.
روشنفکر پیش از شرکت در انتخابات نیز، چندان پایبندیای به علایق حزبی و جناحی نداشت. علیرغم اینکه به اصولگراها نزدیک بود، و تا روز ثبتنام در انتخابات 1398 نیز میخواست خروجی اصولگرایان باشد اما زمانی که متوجه شد نیازی به جریان اصولگرا ندارد، به صورت مستقل وارد انتخابات شد. چرا که تا آن روز میدید اصولگراها هنوز به اجماع نرسیدهاند و از طرف دیگر، اجماع با اصولگرایان ممکن است در آینده تبعاتی برایش در پی داشته باشد. پس از ثبت نام روشنفکر بود که نادر منتظریان به عنوان نماینده جناح اصولگرا وارد انتخابات شد. تا پیش از آن، اصولگرایان هنوز مردد بودند. بههرحال روشنفکر بهدرستی موقعیت را تشخیص داده بود و میدانست در آن شرایط بدون نیاز به اصولگرایان میتواند پیروز انتخابات شود. به همین خاطر ریسک نکرد و مستقلا وارد انتخابات شد و در نهایت پیروز شد. البته گفته میشود اگر ضرورت ایجاب میکرد که با اصلاحطلبان ائتلاف میکرد، این کار را نیز انجام میداد. چرا که گفته میشود او آمده بود پیروز شود و برایش تفاوتی نمیکرد خروجی اصولگرایان باشد یا صلاحطلبان و یا اینکه مستقل وارد شود. زمانی که هدف پیروزی باشد، سایر جوانب از ضرورت میافتند. سوابق سیاسی روشنفکر را که پیش از نمایندهشدنش را هم نگاه کنیم هم حمایت از بهرام تاجگردون وجود دارد هم حمایت از سیدمحمد موحد، ستار هدایتخواه و غلاممحمد زارعی.
البته روشنفکر مخالف اصولگرایان نبود؛ به نظر میرسد او به این فکر میکرد که با وجود آرای بالای طایفهاش نیازی به اصولگرایان ندارد؛ اینگونه شد که رفتارهای انتخاباتی، بیش از پیش رنگ و بوی طایفهای گرفتند. اگر زارعی در تقسیم مناصب طایفهای عمل میکرد، روشنفکر آن را گسترش داد و علاوه بر تقسیم مناصب، حتی برآمدن و پیروزیاش را نیز رنگ و بوی طایفهای داد؛ به این صورت بود که بازی جریانی و حزبی کنار زده شد و سیاست طایفهای وارد میدان شد.
روشنفکر که یکی از مهمترین رفتارهای سیاسیاش شرکت در مراسم فاتحهخوانی بود، پس از پیروزی، به تدریج از اتاق فکری که در پیروزیاش نقش داشت، فاصله گرفت و به سمت یک اتاق فکر جدید رفت؛ در واقع آنهایی که در پیروزیاش نقش داشتند و آنهایی که از پیروزیاش سود بردند، نه یک گروه، بلکه دو گروه متفاوت بودند.
نماینده جدید بویراحمد، دنا و مارگون که برخی از او به عنوان ناجی نام میبردند، باورش شده بود همانطور که در مجلس یازدهم پیروز شده، در مجلس دوازدهم هم پیروز میشود. او غافل از آنکه به سمت دانشگاه برود، به سمت آموزش و پرورش رفت. روشن است که یک نماینده تازهکار، باید سنگ بنای ایجاد گفتمانش را از دانشگاه کلید بزند. اما وی آنقدر در میان دانشگاه و دانشجویان حاضر نشد که به تدریج هر سه دانشگاه استان_ یاسوج، علوم پزشکی و آزاد_ را از دست داد.اما او آلترناتیو دیگری داشت.
روشنفکر دلخوش به آموزش و پرورشی بود که از نظر نیروی انسانی، گستردهترین دستگاه اداری در استان است. گفته میشود همین حوزه انتخابیه حدود 1400 مدیر مدرسه دارد و در مدارس نیز انتخابات برگزار میشود.
اما آموزشوپرورش استان کهگیلویه و بویراحمد در آن سالها یکی از بدترین دورههای خود را تجربه کرد. از نظر مدیریتی و اداری، تابستان 1402 که قرار بود مدیران مدارس مشخص شوند، در حیاط آموزش و پرورش فضایی بسیار پرچالش شکل گرفته بود؛ برخی از افراد از روستاها به شهر و برخی دیگر از شهر به روستا جابهجا شده بودند و سیل انتقادات بالا گرفته بود؛ گویا قرار بود آموزش و پرورش بویراحمد، دنا و مارگون برای یک انتخابات آماده شود. اما مهمترین نمود این تغییرات را باید در عملکرد تحصیلی دانشآموزان دید. افت میانگین نمرات نهایی دانشآموزان در سالهای 1400 تا 1403 دو برابر میانگین افت کشوری بود. افت تحصیلی در این سه سال، با هیچ سه سالی پس از انقلاب اسلامی قابل مقایسه نیست. استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1402 برای نخستین بار در نمرات نهایی رشتههای ریاضی و تجربی، در کل کشور، رتبه آخر را کسب کرد. در همان سال برای نخستین بار میانگین نمرات هر چهار رشته نظری به زیر 10 رسید. جالبتر اینکه در شهرستان چرام در سال 1403 میانگین نمره فیزیک 3 نهایی، 1.92 شد. حال که بیش از نیمی از قبولی کنکور و ورود به دانشگاه بر اساس معدل دانشآموزان است، بخش زیادی از دانشآموزان استان برای همیشه از ورود به دانشگاههای برتر کشور محروم شدند. اینگونه بود آموزش و پرورش که قرار بود نقطه قوت روشنفکر باشد، تبدیل به پاشنه آشیل او شد.
روشنفکر در طول آن چهار سال به تدریج از گروه همراه خود جدا شد و دست به انتصاباتی زد که اغلب نزدیکان اولیهاش نسبت به آنها بدبین بودند. بنابراین روشنفکر از اینها گذشت. البته نه خود او، بلکه گروههایی از افراد که از طرفدارانش بودند در فضای مجازی به گونهای عمل میکردند که بسیاری از نزدیکان روشنفکر در زمان پیروزی، از ترس اینکه مبادا ترور شخصیت شوند، تصمیم گرفتند کنار بکشند. بنابراین اطراف او به تدریج از نخبگان خالی شد. در این شرایط، انتصابات طایفهای بیش از پیش قوت گرفت.
در همین فضا بود که منتقدان روشنفکر، به جای آنکه عملکرد او در مجلس را مورد انتقاد قرار دهند، همین رفتارهای طایفهای را نقد کردند. این در حالی بود که عملکرد او در حوزههای مختلف از قبیل همین آموزش و پرورش، محیط زیست، حوزههای عمرانی و زیرساختی و ... جای نقد جدی داشت.
برخی از آنهایی که روزی برای روشنفکر فعالیت میکردند، این بار به سمت رقبای او یعنی منتظریان و بهرامی رفتند. این ریزش ادامه داشت و علاوه بر تیم رسانهای و مشورتی او، بخش زیادی از بدنه مردمی نیز از او جدا شد، تا اینکه در نهایت در انتخابات مجلس دوازدهم، روشنفکر بازی را به محمد بهرامی که سه بار سابقه شکست در انتخابات داشت را واگذار کرد.
ادامه دارد ...