تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۴ ساعت ۲۲:۴۶
کد مطلب : ۵۰۱۷۱۹
ضرورت پاسخ به نگرانیهای مردم؛
کهگیلویه و بویراحمد و دستپختی بدون آشپز؛ انتصاب مدیران مسئلهدار / آقای استاندار! لطفاً این رویههای نادرست را اصلاح کنید! / در استان کهگیلویه و بویراحمد، دخالت نمایندگان بهشدت بیشتر است تا جایی که استقلال استانداری به پایینترین سطح ممکن رسیده است
۰
کبنا ؛استاندار کهگیلویه و بویراحمد باید بداند که اگر تقی به طوقی بخورد، هیچ نمایندهای مسئولیت تصمیمات او را به عهده نمیگیرد و او را قربانی میکنند؛ بنابراین چه دلیلی دارد باوجود استقلال قوا، نماینده قوه مجریه از قوه دیگری دستور بگیرد؟
به گزارش کبنا نیوز، مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی با مسئولان نظام در فروردین 1402 فساد را اژدهایی هفتسر و مبارزه با این اژدها را کاری بسیار دشوار خواندند و فرمودند: «فساد، بیماری مهلک، بسیار خطرناک و مُسری است که مردم را ناامید و میل به سلامت اخلاقی را کاهش میدهد و مبارزه قاطعانه با آن باید در رأس کارهای مهم سه قوه و همه دستگاهها باشد.» اینروزها انتصاب سرپرست برای برخی ادارههای کل نگرانی مردم و دلسوزان جامعه و انقلاب اسلامی که دارای حکم قطعی و بدوی قضایی هستند، را فراهم کرده است. ذکر این نکته لازم است که مبارزه بافساد و پرهیز از رفتارهای تبعیضگونه بیش از هر زمان دیگر همبستگی ملی را تقویت میکند.
در آخرین واکنشها به این مسئله رسانه مستقل ریواس در مطلبی باعنوان «کهگیلویه و بویراحمد و دستپختی بدون آشپز، رویکردی که از انتصابات ضعیف به انتصاب مدیران مسئلهدار تغییر کرد / نمایندگان، بازیگران پشتپرده» نوشت، به نظر میرسد عملکرد مجموعه حاکمان کهگیلویه و بویراحمدی در مقوله انتصابات نهتنها بهبود پیدا نکرده؛ بلکه یک گام به عقب رفتیم و از چالهیِ انتصابات ضعیف به چاه انتصاباتِ افراد مسئلهدار حتی باسابقه کیفری و زندان افتادیم و نه دولت و نه نمایندگان، مسئولیت این وضعیت را به عهده نمیگیرند.
دخالت نمایندگان در امور دولت، اگر چه در تضاد باروح قانون و اصل تفکیک قواست اما آنقدر عادی و معمول شده که میتوان از آن به پایه و ریشه همه تخلفات و فسادها نام برد.
قانون هر چه میخواهد بگوید؛ اما آنچه واقعیت موضوع است این بوده که برگی از درخت دولت پایین نمیافتد جز اینکه با اجازه نمایندگان باشد یا رضایت آنان به هر طریقی اخذ شود؛ موضوعی که هرچند نوشتن از آن کلیشهای و تکراری شده اما به نظر میرسد که این موضوع بار دولت و کشور را برای رسیدن به مقصد کج کرده و به یک تراژدی کاملاً نگران کننده در حکمرانی ایران بدل شده است.
این تراژدی در استانهایی مانند کهگیلویه و بویراحمد که سالهای سال از توسعه متوازن عقبمانده است بهمراتب ویرانگرتر و مخربتر است.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، دخالت نمایندگان بهشدت بیشتر است تا جایی که استقلال استانداری به پایینترین سطح ممکن رسیده است؛ تقریباً هیچ اقدامی بدون هماهنگی با نمایندگان انجام نمیشود و این موضوع در انتصابات مدیران، بیشتر خودش را نشان میدهد. انتظار میرود، یدالله رحمانی (استاندار)، فتاح محمدی (معاون سیاسی) و شاهرخ کناری (مدیرکل امنیتی) باقاطعیت ورود کنند و اجازه ندهند که این بارکج به منزل برسد.
دخالت نمایندگان در امور دولت وقتی نگرانکنندهتر میشود که نمایندگان مجلس مسئولیت عواقب اقداماتشان را نمیپذیرند و خودشان را در تقصیرهای کوچک و بزرگ سهمیم نمیدانند؛ اما در نقطه مقابل میبینیم که یک نماینده مردم، آسفالت شدن یک کوچه در یک روستا را باذوق و شوق و بهعنوان عملکرد خودش مانور میدهد و استوری میکند.
این مثال، تصویر جالب و واقعی از وضعیت مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد را نمایش میدهد؛ اما هر چه باشد استاندار نماینده ارشد دولت در استان است و او مسئول اصلی وضعیت فعلی این استان بهویژه انتصابات است.
بدون تعارف باید گفت دولت چهاردهم در استان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مدیری را در سطح ادارات کل منصوب نکرده است که از مدیر قبلی آن اداره، توانمندتر و کارآمدتر باشد؛ بلکه در بسیاری از موارد حتی به طرز محسوسی مدیران منصوب شده ضعیفتر از مدیران قبلی هستند.
در داستان انتصابات، آنقدر ضعیف عمل شده که عدم تغییر مدیران فعلی به یک مطالبه تبدیل شده چرا که هیچ شهروندی حاضر نیست یک مدیر ضعیف جایگزین یک مدیر قوی شود حتی اگر آن مدیر اصولگرا باشد؛ البته حرف مردم عادی با سیاسیون و صاحبان زروزور یکی نیست و قطعاً آنها تغییر را به نفع منافع خود به هر قیمتی میخواهند و کاری به شایستهسالاری و مدیر توانمند و ناتوان ندارند.
بااینوجود سؤال اساسی این است که مسئول و پاسخگوی این انتصابات ضعیف چه کسی است؟
استاندار باید بداند که اگر تقی به طوقی بخورد، هیچ نمایندهای مسئولیت تصمیمات او را به عهده نمیگیرد و او را قربانی میکنند؛ بنابراین چه دلیلی دارد باوجود استقلال قوا، نماینده قوه مجریه از قوه دیگری دستور بگیرد؟
استاندار باید بداند که وقتی یک استاندار در یک استان به طور واضح، نیروی یک نماینده خاص باشد، معلوم است که همین رویه در مورد مدیران زیردست هم ادامه پیدا میکند!
بههرحال هر روندی که باشد و هر کسی که دخیل در انتخاب مدیران است، سؤال مهمتر این است حالا که دستشان در انتخاب و انتصاب باز است، چرا به دنبال انتخاب مدیران ضعیف هستند؟
سؤالی که قطعاً جوابی برای آن نیست؛ اما اگر بههرحال بتوان برای انتصاب مدیران ضعیف و سفارشی توجیهی پیدا کنیم؛ اما در دوره اخیر روند خطرناکتری آغاز شده و آن انتصاب یا تلاش برای انتصاب مدیران مسئلهدار، پرحاشیه و حتی با سوابق کیفری و سابقه زندان و جعل و زمینخواری و دیگر تخلفات است؛ روندی که هرگز جوابی برای آن متصور نیست.
یعنی از انتصاب مدیران ضعیف به انتصاب مدیران مسئلهدار و پرحاشیه رسیدند.
در یک مورد بهتازگی و در چند ماه اخیر مدیری در رأس یک اداره کل مهم قرار گرفته که برخی جرایم او در دادگاه ثابت شده و حتی حکم زندان هم دارد؛ اما با یک دهنکجی آشکار به افکار عمومی به سرپرستی این اداره کل میرسد که با هیچ متر و معیاری قابلپذیرش نیست.
انتصابی که با حمایت نماینده مردم یکی از حوزههای انتخابیه گرمسیر انجام شده و استاندار نیز متأثر از این نماینده، از این انتصاب حمایت کرده و آن را انجام داده است.
در مورد دیگری یکی از مقامات ارشد استان برای انتصاب یک مدیر مسئلهدار دیگر، حتی رودرروی سازمان بازرسی هم قرار گرفته و بر این انتصاب اصرار ورزیدند.
واقعاً چرا به این روز افتادیم؟ مردم ایران در جنگ 12 روزه یک همبستگی و انسجام ملی دست پیدا کردهاست که نباید به هیچوجه آن را خدشهدار کنیم و تنها راه تقویت این انسجام و همبستگی ملی تغییر برخی رویکرد و مبارزه همهجانبه با فساد است تا امید بیش از گذشته در دل مردم ایجاد شود.
چرا در سطح کشور این رویهها نادرست اصلاح نمیشود؟ چرا نباید این کشور قانون داشته باشد و اجرای قانون هم فصلالخطاب همه ما باشد؟ چرا شایستهسالاری در انتصابات وجود ندارد؟ چرا در این کشور گاهاً هر باند و گروهی جزیرهای درست کردند و وزنکشی سیاسی میکنند و نیرو میکارند؟ چرا مبارزه با فساد در این کشور بهآن اندازه که مدنظر مقام معظم رهبری است جدی گرفته نمیشود؟
نکته پایانی اینکه، حال که حمله اسرائیل به ایران یک موج همبستگی ایجاد کرده است باید این فرصت را قدر بدانیم و یک حکمرانی معقول و قانونمند را بر روند اجرایی کشور حاکم کنیم و مبارزه با فساد را از گفتار به کردار ببریم.
این گزارش بههیچوجه نافی خدمات مسئولان نیست و صرفاً در راستای اصلاحرویهها و فرایندها منتشر شده است.
به گزارش کبنا نیوز، مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی با مسئولان نظام در فروردین 1402 فساد را اژدهایی هفتسر و مبارزه با این اژدها را کاری بسیار دشوار خواندند و فرمودند: «فساد، بیماری مهلک، بسیار خطرناک و مُسری است که مردم را ناامید و میل به سلامت اخلاقی را کاهش میدهد و مبارزه قاطعانه با آن باید در رأس کارهای مهم سه قوه و همه دستگاهها باشد.» اینروزها انتصاب سرپرست برای برخی ادارههای کل نگرانی مردم و دلسوزان جامعه و انقلاب اسلامی که دارای حکم قطعی و بدوی قضایی هستند، را فراهم کرده است. ذکر این نکته لازم است که مبارزه بافساد و پرهیز از رفتارهای تبعیضگونه بیش از هر زمان دیگر همبستگی ملی را تقویت میکند.
در آخرین واکنشها به این مسئله رسانه مستقل ریواس در مطلبی باعنوان «کهگیلویه و بویراحمد و دستپختی بدون آشپز، رویکردی که از انتصابات ضعیف به انتصاب مدیران مسئلهدار تغییر کرد / نمایندگان، بازیگران پشتپرده» نوشت، به نظر میرسد عملکرد مجموعه حاکمان کهگیلویه و بویراحمدی در مقوله انتصابات نهتنها بهبود پیدا نکرده؛ بلکه یک گام به عقب رفتیم و از چالهیِ انتصابات ضعیف به چاه انتصاباتِ افراد مسئلهدار حتی باسابقه کیفری و زندان افتادیم و نه دولت و نه نمایندگان، مسئولیت این وضعیت را به عهده نمیگیرند.
دخالت نمایندگان در امور دولت، اگر چه در تضاد باروح قانون و اصل تفکیک قواست اما آنقدر عادی و معمول شده که میتوان از آن به پایه و ریشه همه تخلفات و فسادها نام برد.
قانون هر چه میخواهد بگوید؛ اما آنچه واقعیت موضوع است این بوده که برگی از درخت دولت پایین نمیافتد جز اینکه با اجازه نمایندگان باشد یا رضایت آنان به هر طریقی اخذ شود؛ موضوعی که هرچند نوشتن از آن کلیشهای و تکراری شده اما به نظر میرسد که این موضوع بار دولت و کشور را برای رسیدن به مقصد کج کرده و به یک تراژدی کاملاً نگران کننده در حکمرانی ایران بدل شده است.
این تراژدی در استانهایی مانند کهگیلویه و بویراحمد که سالهای سال از توسعه متوازن عقبمانده است بهمراتب ویرانگرتر و مخربتر است.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، دخالت نمایندگان بهشدت بیشتر است تا جایی که استقلال استانداری به پایینترین سطح ممکن رسیده است؛ تقریباً هیچ اقدامی بدون هماهنگی با نمایندگان انجام نمیشود و این موضوع در انتصابات مدیران، بیشتر خودش را نشان میدهد. انتظار میرود، یدالله رحمانی (استاندار)، فتاح محمدی (معاون سیاسی) و شاهرخ کناری (مدیرکل امنیتی) باقاطعیت ورود کنند و اجازه ندهند که این بارکج به منزل برسد.
دخالت نمایندگان در امور دولت وقتی نگرانکنندهتر میشود که نمایندگان مجلس مسئولیت عواقب اقداماتشان را نمیپذیرند و خودشان را در تقصیرهای کوچک و بزرگ سهمیم نمیدانند؛ اما در نقطه مقابل میبینیم که یک نماینده مردم، آسفالت شدن یک کوچه در یک روستا را باذوق و شوق و بهعنوان عملکرد خودش مانور میدهد و استوری میکند.
این مثال، تصویر جالب و واقعی از وضعیت مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد را نمایش میدهد؛ اما هر چه باشد استاندار نماینده ارشد دولت در استان است و او مسئول اصلی وضعیت فعلی این استان بهویژه انتصابات است.
بدون تعارف باید گفت دولت چهاردهم در استان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مدیری را در سطح ادارات کل منصوب نکرده است که از مدیر قبلی آن اداره، توانمندتر و کارآمدتر باشد؛ بلکه در بسیاری از موارد حتی به طرز محسوسی مدیران منصوب شده ضعیفتر از مدیران قبلی هستند.
در داستان انتصابات، آنقدر ضعیف عمل شده که عدم تغییر مدیران فعلی به یک مطالبه تبدیل شده چرا که هیچ شهروندی حاضر نیست یک مدیر ضعیف جایگزین یک مدیر قوی شود حتی اگر آن مدیر اصولگرا باشد؛ البته حرف مردم عادی با سیاسیون و صاحبان زروزور یکی نیست و قطعاً آنها تغییر را به نفع منافع خود به هر قیمتی میخواهند و کاری به شایستهسالاری و مدیر توانمند و ناتوان ندارند.
بااینوجود سؤال اساسی این است که مسئول و پاسخگوی این انتصابات ضعیف چه کسی است؟
استاندار باید بداند که اگر تقی به طوقی بخورد، هیچ نمایندهای مسئولیت تصمیمات او را به عهده نمیگیرد و او را قربانی میکنند؛ بنابراین چه دلیلی دارد باوجود استقلال قوا، نماینده قوه مجریه از قوه دیگری دستور بگیرد؟
استاندار باید بداند که وقتی یک استاندار در یک استان به طور واضح، نیروی یک نماینده خاص باشد، معلوم است که همین رویه در مورد مدیران زیردست هم ادامه پیدا میکند!
بههرحال هر روندی که باشد و هر کسی که دخیل در انتخاب مدیران است، سؤال مهمتر این است حالا که دستشان در انتخاب و انتصاب باز است، چرا به دنبال انتخاب مدیران ضعیف هستند؟
سؤالی که قطعاً جوابی برای آن نیست؛ اما اگر بههرحال بتوان برای انتصاب مدیران ضعیف و سفارشی توجیهی پیدا کنیم؛ اما در دوره اخیر روند خطرناکتری آغاز شده و آن انتصاب یا تلاش برای انتصاب مدیران مسئلهدار، پرحاشیه و حتی با سوابق کیفری و سابقه زندان و جعل و زمینخواری و دیگر تخلفات است؛ روندی که هرگز جوابی برای آن متصور نیست.
یعنی از انتصاب مدیران ضعیف به انتصاب مدیران مسئلهدار و پرحاشیه رسیدند.
در یک مورد بهتازگی و در چند ماه اخیر مدیری در رأس یک اداره کل مهم قرار گرفته که برخی جرایم او در دادگاه ثابت شده و حتی حکم زندان هم دارد؛ اما با یک دهنکجی آشکار به افکار عمومی به سرپرستی این اداره کل میرسد که با هیچ متر و معیاری قابلپذیرش نیست.
انتصابی که با حمایت نماینده مردم یکی از حوزههای انتخابیه گرمسیر انجام شده و استاندار نیز متأثر از این نماینده، از این انتصاب حمایت کرده و آن را انجام داده است.
در مورد دیگری یکی از مقامات ارشد استان برای انتصاب یک مدیر مسئلهدار دیگر، حتی رودرروی سازمان بازرسی هم قرار گرفته و بر این انتصاب اصرار ورزیدند.
واقعاً چرا به این روز افتادیم؟ مردم ایران در جنگ 12 روزه یک همبستگی و انسجام ملی دست پیدا کردهاست که نباید به هیچوجه آن را خدشهدار کنیم و تنها راه تقویت این انسجام و همبستگی ملی تغییر برخی رویکرد و مبارزه همهجانبه با فساد است تا امید بیش از گذشته در دل مردم ایجاد شود.
چرا در سطح کشور این رویهها نادرست اصلاح نمیشود؟ چرا نباید این کشور قانون داشته باشد و اجرای قانون هم فصلالخطاب همه ما باشد؟ چرا شایستهسالاری در انتصابات وجود ندارد؟ چرا در این کشور گاهاً هر باند و گروهی جزیرهای درست کردند و وزنکشی سیاسی میکنند و نیرو میکارند؟ چرا مبارزه با فساد در این کشور بهآن اندازه که مدنظر مقام معظم رهبری است جدی گرفته نمیشود؟
نکته پایانی اینکه، حال که حمله اسرائیل به ایران یک موج همبستگی ایجاد کرده است باید این فرصت را قدر بدانیم و یک حکمرانی معقول و قانونمند را بر روند اجرایی کشور حاکم کنیم و مبارزه با فساد را از گفتار به کردار ببریم.
این گزارش بههیچوجه نافی خدمات مسئولان نیست و صرفاً در راستای اصلاحرویهها و فرایندها منتشر شده است.
شما چرا به مدیران کل فقط گیر می دهید؟
رسالت خود را به عنوان یک رسانه درست و صحیحانجام دهید