تاریخ انتشار
دوشنبه ۹ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۵۱
کد مطلب : ۵۰۱۳۵۸
تحلیلی جامعه‌شناختی از جنگ 12 روزه؛

یادداشت ویژه کبنانیوز| روایت جنگ ایران و اسرائیل در عصر فراواقعیت‌ها؛ آن‌گاه که کلمات و تصاویر خطرناک‌تر از بمب‌ها هستند / چگونه کارگردانی نتانیاهو و تهیه‌کنندگی ترامپ شکست خورد؟

احسان خان‌محمدی
۰
یادداشت ویژه کبنانیوز| روایت جنگ ایران و اسرائیل در عصر فراواقعیت‌ها؛ آن‌گاه که کلمات و تصاویر خطرناک‌تر از بمب‌ها هستند / چگونه کارگردانی نتانیاهو و تهیه‌کنندگی ترامپ شکست خورد؟
کبنا ؛احسان خانمحمدی| در دهه ۹۰ میلادی، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز پست‌مدرن فرانسوی، ژان بودریار با انتشار مقالاتی جنجالی با عنوان جنگ خلیج فارس رخ نداد، یکی از تکان‌دهنده‌ترین مداخلات نظری را در باب رابطه بین جنگ و حقیقت انجام داد. او در این نوشته‌ها استدلال کرد آنچه مردم جهان از جنگ خلیج فارس تجربه کردند، بیش از آن‌که واقعیت جنگ باشد، بازنمایی رسانه‌ای جنگ بود. به تعبیر دیگر، جنگی که در جهان واقعی رخ داد، توسط تصاویر و پخش زنده‌های تلویزیونی چنان بازساخته شده بود که مخاطب دیگر صرفاً با یک امر واقعی مواجه نبود، بلکه او بیشتر با وانموده‌ای از جنگ درگیر بود. جنگ، همچون یک نمایش تصویری یا به زبان بودریار یک فراواقعیت رخ داد. در هایپررئالیتی یا فراواقعیت، مرزهای حقیقت و جعل، در هم فرومی‌ریزند.
در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، حمله پرسروصدای اسرائیل به ایران، بار دیگر ما را به همان مسأله‌ای برد که بودریار سه دهه پیش طرح کرده بود و آن‌هم این‌که آیا ما با یک جنگ واقعی مواجه بودیم یا با بازنمایی جنگ؟ اگر از رویکرد بودریار به این ماجرا نگاه کنیم، درمی‌یابیم که نبرد بین ایران و اسرائیل، علاوه بر ابعاد نظامی، جنگی رسانه‌ای و وانموده‌ای تمام‌عیار بود و در آن، تصویر و پیام، بمب و موشک را همراهی می‌کردند.
نکته جالب ماجرا اینجاست که می‌توان گفت بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر جنگ‌طلب اسرائیل، در این حمله، در نقش یک کارگردان رسانه‌ای ظاهر شد. او تلاش کرد نمایش جنگ را از پشت صحنه هدایت کند، روایت‌ها را بچیند، دوربین‌ها را تنظیم کند و افکار عمومی جهان را به شکلی خاص هدایت کند. نمودها و مصادیق بسیاری از این کارگردانی را دیدیم و حتی برخی از بازیگران جهانی نیز با نتانیاهو در این زمینه همصدا و همکار شدند. در فیلمی که نتانیاهو می‌خواست بسازد، علاوه بر آن‌که رئیس جمهور آمریکا نقش تهیه کننده و در مواردی دستیار کارگردان را ایفا می‌کرد، برخی از کشورهای اروپایی نیز نقش اول را بر عهده گرفتند. این همان چیزی است که نظریه بازنمایی درباره آن می‌گوید. بر اساس این نظریه، رسانه‌ها واقعیت را آن‌گونه که هست، منتقل نمی‌کنند، بلکه آن را انتخاب، حذف، برجسته‌سازی و چارچوب‌بندی می‌کنند. در واقع رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند، نه آن‌که بازنمایی کنند.
در این چارچوب، اسرائیل به نخست‌وزیری نتانیاهو، چند استراتژی بازنمایی را در پیش گرفت. یکی از استراتژی‌های اسرائیل، دوپاره‌سازی مصنوعی ایران – جمهوری اسلامی بود. نتانیاهو با هدف مشروع‌سازی حملات خود، رسانه‌های وابسته به رژیم صهیونیستی و در رأس آن‌ها رسانه‌های معلوم‌الحالی چون ایران‌اینترنشنال، تلاش کردند بین ایران و جمهوری اسلامی ایران تمایز قائل شوند. اما این تمایز، جز یک وانموده دروغین چیزی نبود. چون هدف اصلی، همان مردم ایران، همان سرزمین ایران، و همان فرهنگ مقاومت و استقلال‌طلبی بود. اسرائیل با حمله به زیرساخت‌ها، مردم بیگناه، آرایشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و حتی رسانه ملی ایران (صداوسیما)، نشان داد که بین ملت و نظام تمایزی قائل نیست، بلکه با اصل موجودیت مستقل ایران مشکل دارد.
دیگر استراتژی نتانیاهو، بزرگنمایی حملات و سانسور واقعیت‌های داخل اسرائیل بود. در حالی‌که اسرائیل اجازه تهیه گزارش از خرابی‌های داخلی خود را نمی‌داد و در این راستا حتی خبرنگار الجزیره را اخراج کرد، با استفاده از برخی منابع فاسد و اجاره‌ای در داخل کشور، روایت‌هایی گزینشی و اغراق‌آمیز از دستاوردهای حمله خود ارائه می‌کرد. این نیز مصداق دقیق بازنمایی تحریف‌شده بود. دقیقاً در پی همین استراتژی بود که ما دیدیم که جمع زیادی از شهروندان ایرانی، کمپین تحریم رسانه ایران‌اینترنشنال را راه انداختند.
سومین استراتژی اسرائیل در این جنگ 12 روزه، پنهان‌سازی تلفات غیرنظامیان و نمایش انسان‌دوستی کاذب بود. در واقع، در یکی از متناقض‌ترین ژست‌های ممکن، رسانه‌های اسرائیلی و متحدان‌شان مدعی بودند که هدف‌شان تنها مراکز نظامی جمهوری اسلامی است و به غیرنظامیان کاری ندارند. اما در عمل، همان‌طور که تصاویر و گزارش‌های مستقل نشان داد و خود ما نیز عیناً دیدیم و تجربه کردیم، بیشترین تلفات ناشی از این حملات، به مردم عادی و زیرساخت‌های عمومی وارد شد. این شکاف بین ادعا و واقعیت، دقیقاً همان چیزی است که بودریار از آن به‌عنوان نابودی مرز میان واقعیت و نماد یاد می‌کند.
با این وجود باید گفت آیا ایران در این نبرد، صرفاً یک هدف بود و کاری نکرد و پاسخی نداد؟ جواب روشن است؛ به‌هیچ‌وجه. جمهوری اسلامی ایران، برخلاف تصور دشمن، به خوبی قواعد بازی در جهان رسانه‌ای را می‌شناسد. دقیقاً از همان روز نخست، حضور مقام معظم رهبری و پیام تلویزیونی‌اش نشان داد این نظام نه تنها پاسخ نظامی جدی می‌دهد، بلکه جنگ در عرصه روایت و رسانه را نیز پاسخ خواهد داد. می‌توان گفت دفاع ایران، در بازنمایی مقاومت شکل گرفت. در اینجا سه محور مهم قابل اشاره است. محور نخست، بازگشت به امر واقعی است؛ برخلاف اسرائیل که واقعیت را می‌پوشاند، ایران تلاش کرد واقعیت حملات متقابل، حضور مردم، همبستگی ملی، تقویت سرمایه اجتماعی، خیزش عمومی، اعتماد به نظام سیاسی و صلابت ساختارهای خود را بی‌واسطه و بدون فیلتر منتقل کند.
محور دوم، شکستن انحصار روایی دشمن بود. در ادبیات نظری رسانه، قدرت روایت‌سازی به معنای قدرت سلطه است. اسرائیل تلاش داشت انحصار روایت را در دست گیرد، ایران اما با اتکا به رسانه‌های رسمی و مستقل خود، این انحصار را شکست. در این میان، پیام‌رسان‌های داخلی همچون ایتا نقش بی‌بدیلی ایفا کردند. همین عامل هم باعث شد شاهد کوچ زیادی از دیگر پیام‌رسان‌های داخلی و خارجی به سمت ایتا باشیم
محور دیگر ایران، ساختن تصویری از پیوند ملت و نظام بود. بازنمایی‌های رسانه‌ای ایران، برخلاف تصویرسازی‌های گسسته دشمن، کوشیدند پیوند عمیق بین ملت و نظام را برجسته کنند. مصاحبه با خانواده‌های شهدا که همچنان از مقاومت دفاع می‌کردند، این پیام را منتقل می‌کرد که دشمن اشتباه گرفته است، ایران نه دوپاره، که یکپارچه و مقاوم است. ملت ایران در برابر اسرائیل نه تنها به انتقاد از نظام سیاسی نمی‌پردازند، بلکه بیش از هر زمان دیگری، اعتماد خود را به این نظام نشان می‌دهند. این روایت که بر پایه واقعیت بنا بود، بیش از هر چیز دیگری در ناکامی اسرائیل مؤثر افتاد.
در نهایت اسرائیل به رهبری نتانیاهو، این بازیگر حرفه‌ای صحنه وانموده‌ها، در این جنگ بیش از آن‌که ایران را هدف گرفته باشد، حقیقت را هدف قرار داد. اما حقیقت، اگرچه ممکن است مدتی در زیر آوار تصویر دفن شود، همواره راه خود را باز می‌کند. این‌گونه بود که می‌توان بر خلاف بودریار گفت که این بار جنگ رخ داد، ولی آن‌طور که اسرائیل می‌خواست، رخ نداد. اسرائیل جنگ را شروع کرد، اما پایانش با او نبود.
نام شما

آدرس ايميل شما

اردوغان؛ دوست تهران یا تل‌آویو؟

اردوغان؛ دوست تهران یا تل‌آویو؟

در سال ۱۴۰۴ با تشدید تنش‌های میان ایران و اسرائیل، ترکیه دوباره در واکنش‌های منطقه‌ای ...
سرنوشت رابطه ایران و آژانس چه خواهد شد؟

سرنوشت رابطه ایران و آژانس چه خواهد شد؟

شرایط ایران با شورای حکام و شخص مدیرکل آن مناسب نیست. حتی در صورتی که ایران بخواهد از ...
آیا خاندان ترامپ قدرت را در آینده آمریکا قبضه خواهند کرد؟

آیا خاندان ترامپ قدرت را در آینده آمریکا قبضه خواهند کرد؟

اریک ترامپ به تازگی در مصاحبه‌ای گمانه‌زنی‌ها در خصوص تلاش برای جانشینی پدرش را تقویت ...
1