تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۳۱
کد مطلب : ۵۰۰۲۷۳
در پاسخ به مطالبات بخشی از جوانان کهگیلویه و بویراحمد مطرح شد؛
حاشیههای انتصاب یک مدیرکل در کهگیلویه و بویراحمد تمامی ندارد! / حرف مردم را جدی بگیریم / از حرفوحدیثها تا پخش اعلامیه و سند در فضای مجازی و واقعی
۹
کبنا ؛انتصاب فردی فاقد رابطه استخدامی رسمی با دولت و حواشی و حرفوحدیثهایی که درباره او گفته میشود، آن هم در جایگاه مدیرکلیِ یک دستگاه مهم جوانمحور، افکار عمومی و کارکنان باسابقه آن مجموعه را دچار تردید و سرخوردگی کرده است. این یادداشت پاسخی به نامهای از سوی جوانان استان است که نسبت به چنین روندهایی ابراز نگرانی کردهاند.
به گزارش کبنا، در هفتههای اخیر، انتصاب مدیرکل یکی از دستگاههای اجرایی استان کهگیلویه و بویراحمد که مستقیماً با جوانان و مسائل اجتماعی در ارتباط است، واکنشهای زیادی را در بین افکار عمومی و بهویژه بدنه کارشناسی و اداری آن دستگاه برانگیخته است. شخص منصوبشده، گرچه در حوزه تخصصی خود چهرهای شناختهشده و دارای برخی افتخارات است، اما از منظر ضوابط اداری و اصول شفافیت، پرسشهای جدی درباره این انتصاب مطرح است.
اولین مسئله، فقدان رابطه استخدامی رسمی این فرد با دولت است. او نه کارمند رسمی است، نه پیمانی، و نه حتی نیروی قراردادی دارای سابقه. اساساً، او از بیرون سیستم اداری وارد شده و با قرارداد کار معین، یکشبه به جایگاه مدیرکلی رسیده است. در نظام اداری کشور، که مبتنی بر سلسلهمراتب، ارتقای درونسازمانی و ارزیابی عملکرد است، چنین انتصابی، علاوه بر اینکه بدنه کارشناسی یک اداره را با شوک مواجه میکند، ممکن است احساس بیعدالتی و سرخوردگی را در بین نیروهای باسابقهای که سالها در همان مجموعه فعالیت کردهاند، بهشدت افزایش دهد.
این نوع انتصابها نوعی بیاعتمادی تولید میکنند. کارکنان درونی آن دستگاه احساس میکنند مسیر رشد و پیشرفت، از طریق تعهد، تجربه و خدمت نیست، بلکه از طریق ارتباطات غیررسمی و ملاحظات بیرونی طی میشود. این دقیقاً همان نقطهای است که مرزهای مشروعیت اداری ممکن است شروع به فرسایش کند و انگیزه خدمت در درون را کمرنگ سازد.
البته شایسته است تأکید شود که داشتن افتخار در حوزههای خاص، به خودی خود دارای ارزش است و میتواند سرمایهای برای خدمت در سطوح کارشناسی یا مشورتی باشد. اما تبدیل این سرمایه تخصصی به قدرت اجرایی بدون طی مراحل رشد، آموزش و تجربه اداری، میتواند هم به فرد آسیب بزند، هم به مجموعهای که باید با او همکاری کند، و هم به اعتمادی که در سطح جامعه نسبت به تصمیمگیران کلان وجود دارد.
اما این انتصاب تنها به مسائل شکلی و اداری محدود نمانده است. در مدت کوتاه فعالیت این سرپرست ادارهکل، حجم بالایی از مطالب، ابهامات و اسناد در فضای مجازی منتشر شده که گاه او را به دریافت احکام قضایی و حتی محکومیتهایی متهم میکند. طبیعی است که در فضای رسانهای امروز، با این حجم از دسترسی عمومی و سرعت گردش اطلاعات، نمیتوان صرفاً با سکوت یا انکار با این مطالب مواجه شد. سکوت، خود بهنوعی تبدیل به تأیید ضمنی یا فرار از پاسخگویی تعبیر میشود.
در همین راستا، جمعی از جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد و برخی چهرههای اجتماعی با ارسال نامهای به دفتر این رسانه، ضمن طرح انتقادات، خواستار بازتاب دغدغههای خود در قالب یک یادداشت رسانهای شدند. آنها تأکید داشتند که مطالبهگری، بخشی از تعهد به سرنوشت اجتماعی است و انتظار دارند رسانهها صدای جامعه باشند. این یادداشت نیز بر اساس همین مطالبه نوشته شده است.
ما تا این لحظه، به احترام قواعد حرفهای و با نگاهی دلسوزانه، از انتشار هرگونه خبر یا تحلیل درباره این انتصاب خودداری کرده بودیم. اما زمانی که موج تماسها، درخواستها و مطالبات مردمی از مرز مشخصی عبور کرد و حتی گاه همراه با انتشار اسناد متعددی بود، سکوت دیگر جایز نبود. خبرنگاران مستقل و رسانهها در نظام مردمسالار دینی، موظفاند صدای مردم را به گوش مسئولان برسانند. البته روشن است که این عمل نباید با هیاهو و سیاهنمایی همراه باشد، بلکه لازم است با زبان عدالتخواهی و مطالبهگری مسئولانه گفته شود.
منظور این نیست که فرد منصوبشده الزاماً فاقد صلاحیت است؛ چرا که احراز صلاحیت در تخصص ما نیست. اما میگوییم در نظامی که مبتنی بر مردمسالاری دینی و شفافیت اسلامی است، نباید هیچ انتصابی در هالهای از ابهام و در فضای پرشایعه صورت گیرد. حتی اگر تمام آنچه درباره این فرد گفته میشود نادرست باشد، باز هم لازم است در این خصوص شفافسازی شود تا بیش از این به بیاعتمادی دامن زده نشود و اینچنین اسنادی در فضای مجازی دست به دست نچرخند و یا زیر چرخ خودروهای برخی خبرنگاران انداخته نشود.
ما در جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنیم که بر مبنای آموزههای اسلامی و اصل نظارت مردمی بنا شده است. در چنین نظامی، پذیرش مسئولیت با امانتداری، تقوا، شفافیت و پاسخگویی گره خورده است. قرار نیست هر کسی که دستی در کار دارد، لزوماً لایق مقام اجرایی و اداری هم باشد. مدیریت، تخصص و تجربه خاص خود را میطلبد و جامعه از ما میخواهد این مرزها را محترم بشماریم. بر این اساس، مطالبه بخشی از مردم استان این است که دستگاههای نظارتی و تصمیمگیر در استان، ابعاد این ماجرا را روشن کنند.
این رسانه در جایگاهی نیست که صحت هیچکدام از این اسناد را تأیید یا رد کند و یقیناً نباید مردم به حرفهای بیاساس توجه کنند و اجازه دهند که دستگاههای مربوطه در این خصوص اطلاعرسانی کنند.
به گزارش کبنا، در هفتههای اخیر، انتصاب مدیرکل یکی از دستگاههای اجرایی استان کهگیلویه و بویراحمد که مستقیماً با جوانان و مسائل اجتماعی در ارتباط است، واکنشهای زیادی را در بین افکار عمومی و بهویژه بدنه کارشناسی و اداری آن دستگاه برانگیخته است. شخص منصوبشده، گرچه در حوزه تخصصی خود چهرهای شناختهشده و دارای برخی افتخارات است، اما از منظر ضوابط اداری و اصول شفافیت، پرسشهای جدی درباره این انتصاب مطرح است.
اولین مسئله، فقدان رابطه استخدامی رسمی این فرد با دولت است. او نه کارمند رسمی است، نه پیمانی، و نه حتی نیروی قراردادی دارای سابقه. اساساً، او از بیرون سیستم اداری وارد شده و با قرارداد کار معین، یکشبه به جایگاه مدیرکلی رسیده است. در نظام اداری کشور، که مبتنی بر سلسلهمراتب، ارتقای درونسازمانی و ارزیابی عملکرد است، چنین انتصابی، علاوه بر اینکه بدنه کارشناسی یک اداره را با شوک مواجه میکند، ممکن است احساس بیعدالتی و سرخوردگی را در بین نیروهای باسابقهای که سالها در همان مجموعه فعالیت کردهاند، بهشدت افزایش دهد.
این نوع انتصابها نوعی بیاعتمادی تولید میکنند. کارکنان درونی آن دستگاه احساس میکنند مسیر رشد و پیشرفت، از طریق تعهد، تجربه و خدمت نیست، بلکه از طریق ارتباطات غیررسمی و ملاحظات بیرونی طی میشود. این دقیقاً همان نقطهای است که مرزهای مشروعیت اداری ممکن است شروع به فرسایش کند و انگیزه خدمت در درون را کمرنگ سازد.
البته شایسته است تأکید شود که داشتن افتخار در حوزههای خاص، به خودی خود دارای ارزش است و میتواند سرمایهای برای خدمت در سطوح کارشناسی یا مشورتی باشد. اما تبدیل این سرمایه تخصصی به قدرت اجرایی بدون طی مراحل رشد، آموزش و تجربه اداری، میتواند هم به فرد آسیب بزند، هم به مجموعهای که باید با او همکاری کند، و هم به اعتمادی که در سطح جامعه نسبت به تصمیمگیران کلان وجود دارد.
اما این انتصاب تنها به مسائل شکلی و اداری محدود نمانده است. در مدت کوتاه فعالیت این سرپرست ادارهکل، حجم بالایی از مطالب، ابهامات و اسناد در فضای مجازی منتشر شده که گاه او را به دریافت احکام قضایی و حتی محکومیتهایی متهم میکند. طبیعی است که در فضای رسانهای امروز، با این حجم از دسترسی عمومی و سرعت گردش اطلاعات، نمیتوان صرفاً با سکوت یا انکار با این مطالب مواجه شد. سکوت، خود بهنوعی تبدیل به تأیید ضمنی یا فرار از پاسخگویی تعبیر میشود.
در همین راستا، جمعی از جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد و برخی چهرههای اجتماعی با ارسال نامهای به دفتر این رسانه، ضمن طرح انتقادات، خواستار بازتاب دغدغههای خود در قالب یک یادداشت رسانهای شدند. آنها تأکید داشتند که مطالبهگری، بخشی از تعهد به سرنوشت اجتماعی است و انتظار دارند رسانهها صدای جامعه باشند. این یادداشت نیز بر اساس همین مطالبه نوشته شده است.
ما تا این لحظه، به احترام قواعد حرفهای و با نگاهی دلسوزانه، از انتشار هرگونه خبر یا تحلیل درباره این انتصاب خودداری کرده بودیم. اما زمانی که موج تماسها، درخواستها و مطالبات مردمی از مرز مشخصی عبور کرد و حتی گاه همراه با انتشار اسناد متعددی بود، سکوت دیگر جایز نبود. خبرنگاران مستقل و رسانهها در نظام مردمسالار دینی، موظفاند صدای مردم را به گوش مسئولان برسانند. البته روشن است که این عمل نباید با هیاهو و سیاهنمایی همراه باشد، بلکه لازم است با زبان عدالتخواهی و مطالبهگری مسئولانه گفته شود.
منظور این نیست که فرد منصوبشده الزاماً فاقد صلاحیت است؛ چرا که احراز صلاحیت در تخصص ما نیست. اما میگوییم در نظامی که مبتنی بر مردمسالاری دینی و شفافیت اسلامی است، نباید هیچ انتصابی در هالهای از ابهام و در فضای پرشایعه صورت گیرد. حتی اگر تمام آنچه درباره این فرد گفته میشود نادرست باشد، باز هم لازم است در این خصوص شفافسازی شود تا بیش از این به بیاعتمادی دامن زده نشود و اینچنین اسنادی در فضای مجازی دست به دست نچرخند و یا زیر چرخ خودروهای برخی خبرنگاران انداخته نشود.
ما در جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنیم که بر مبنای آموزههای اسلامی و اصل نظارت مردمی بنا شده است. در چنین نظامی، پذیرش مسئولیت با امانتداری، تقوا، شفافیت و پاسخگویی گره خورده است. قرار نیست هر کسی که دستی در کار دارد، لزوماً لایق مقام اجرایی و اداری هم باشد. مدیریت، تخصص و تجربه خاص خود را میطلبد و جامعه از ما میخواهد این مرزها را محترم بشماریم. بر این اساس، مطالبه بخشی از مردم استان این است که دستگاههای نظارتی و تصمیمگیر در استان، ابعاد این ماجرا را روشن کنند.
این رسانه در جایگاهی نیست که صحت هیچکدام از این اسناد را تأیید یا رد کند و یقیناً نباید مردم به حرفهای بیاساس توجه کنند و اجازه دهند که دستگاههای مربوطه در این خصوص اطلاعرسانی کنند.