تاریخ انتشار
چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۳
کد مطلب : ۵۰۰۰۶۱
سلسلهیادداشتهایی به مناسبت سالروز رهبری آیتالله خامنهای؛
بخش دوم| مردمسالاری دینی در اندیشه رهبر انقلاب
۰
کبنا ؛مردمسالاری دینی در اندیشه آیتالله خامنهای یک مدل حکومتی مبتنی بر رهبری الهی و مردممحوری است که با دموکراسی غربی تفاوت اساسی دارد. در این مدل، امت و امامت دو رکن مکملاند که با مشارکت فعال مردم و رهبری عادل، زمینه تحقق عدالت، هویت اسلامی و پیشرفت تمدنی فراهم میشود. مردم نه تنها حق انتخاب دارند بلکه مسئولیت حفظ انقلاب و نظام را نیز بر عهده دارند.
به گزارش کبنا، به مناسبت سالروز به رهبری رسیدن حضرت آیتالله خامنهای در ۱۴ خرداد ۱۳۶۱، این پایگاه خبری سلسله یادداشتهایی را منتشر میکند تا ابعاد مختلف اندیشه و نقش بیبدیل ایشان در انقلاب و نظام اسلامی را واکاوی کند. دیروز نخستین یادداشت با تمرکز بر سیر تاریخی این رخداد مهم منتشر شد و امروز دومین یادداشت را به بررسی یکی از اصول کلیدی منظومه فکری رهبر انقلاب اختصاص میدهیم؛ موضوعی که نقش بنیادین مردمسالاری دینی در نگاه ایشان است و تأثیر آن در شکلگیری و استمرار نظام جمهوری اسلامی را تبیین میکند.
پس از مرور تاریخی بر انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی و سیر تاریخی آن تا به امروز، اکنون میخواهیم به منظومهی فکری و نظری ایشان بپردازیم. منظومهای که از دههها قبل از رهبری تا به امروز، بنیان جهتگیریهای کلان نظام جمهوری اسلامی را شکل داده است. این منظومه در یک نگاه کلی، شامل چند محور اساسی است: الف) مردمسالاری دینی، ب) عدالت، ج) هویت اسلامی و مواجهه با غرب، د) نگاه تمدنی به انقلاب اسلامی، و ه) جایگاه فرهنگ در مهندسی پیشرفت
در این یادداشت، نخستین و شاید بنیادینترین محور این دستگاه فکری را یعنی مردمسالاری دینی بررسی میکنیم.
مردمسالاری دینی در اندیشه آیتالله خامنهای یک مدل حکومتی مبتنی بر رهبری الهی و مردممحوری است که با دموکراسی غربی از جهت مبانی، اهداف و سازوکارها تفاوت اساسی دارد. در این مدل، امت و امامت دو رکن مکملاند که با مشارکت فعال مردم و رهبری عادل، زمینه تحقق عدالت، هویت اسلامی و پیشرفت تمدنی فراهم میشود. مردم نه تنها حق انتخاب دارند بلکه مسئولیت حفظ انقلاب و نظام را نیز بر عهده دارند و با حضور مسئولانه و مستمر خود، ستونهای استحکام و پایداری حکومت اسلامی را شکل میدهند. در ادامه سه وجه اساسی مردمسالاری دینی را به صورت موجز مورد بحث قرار میدهیم.
مردمسالاری دینی، الگویی متمایز از دموکراسیِ لیبرال است. هرچند واژه مردمسالاری در ظاهر با مفاهیم رایج در دموکراسی غربی اشتراک لفظی دارد، اما در مبانی، اهداف و حتی فرآیندهایش تفاوتهای بنیادینی با آن دارد. آیتالله خامنهای در دهههای گذشته همواره تأکید کردهاند که مردمسالاری دینی محصول منطقی نظام فکری اسلام شیعی و تجربه انقلاب اسلامی است. در این چارچوب، چند تفاوت کلیدی با دموکراسی غربی دیده میشود. در دموکراسیهای لیبرال، اراده مردم مبنای نهایی مشروعیت است. آنچه مردم بخواهند، ملاک است؛ حتی اگر خلاف اخلاق، دین یا فطرت باشد. در مقابل، در مردمسالاری دینی، اراده مردم در چارچوب شریعت و حق الهی معنا پیدا میکند. مردم در انتخاب مسیر و مسئولان نقش دارند، اما اصل جهتگیری کلان نظام، الهی است. مشروعیت در این دیدگاه، دوگانه است: شرعی و مردمی. حاکم باید هم دارای صلاحیت شرعی باشد (ولایت فقیه) و هم مورد پذیرش مردم قرار گیرد (بیعت، رأی، اقبال عمومی).
از سوی دیگر، در دموکراسی غربی، سکولاریسم، اصل غالب است؛ سیاست از دین جداست، و دین، امری خصوصی و فردی تلقی میشود. اما در مردمسالاری دینی، دین، چارچوببخش سیاست است. نه تنها سیاست مجاز به نادیدهگرفتن دین نیست، بلکه موظف است در خدمت تحقق ارزشهای دینی عمل کند. سیاست در این نگاه، ابزاری برای اقامهی قسط، عدالت، کرامت انسانی، اخلاق و رشد است.

علاوه بر این، در اندیشه آیتالله خامنهای، مردم محور و واسطه تحقق حاکمیت الهی هستند. بدون مردم، حکومت دینی محقق نمیشود؛ اما مردم قرار نیست ارزشهای دینی را تعیین کنند، بلکه باید برای تحقق آنها حرکت کنند.
از اینرو، انتخابات، شوراها، مشارکت اجتماعی و بسیج عمومی، همه در مردمسالاری دینی اهمیت دارند، اما در چارچوب هدایت الهی و نه اراده خودبنیاد بشر.
در دموکراسی غربی، هدف اصلی، تأمین رفاه، آزادی و خواست عمومی است، ولو به قیمت از دست رفتن ارزشهای مطلق یا حقیقی. اما در مردمسالاری دینی، هدف حکومت هدایت انسانها به سعادت دنیوی و اخروی است؛ رفاه و آزادی مهماند، اما نه به قیمت فدا شدن حقیقت. این نگاه، نوعی رویکرد تکلیفمحور را در سیاست وارد میکند، برخلاف رویکرد مطالبهمحور در غرب.
در نهایت، در مردمسالاری دینی، هم فاصلهگذاری نظری با غرب وجود دارد، هم استقلال هویتی. آیتالله خامنهای بهشدت با تقلید از مدلهای غربی در سیاست، فرهنگ و توسعه مخالفت کردهاند. از منظر ایشان، جمهوری اسلامی باید الگوی خاص خود را از مشارکت مردمی بنا کند؛ الگویی که ریشه در عاشورا، بیعت مردم با امام، و امت اسلامی دارد.
در منظومهی فکری آیتالله خامنهای، مردمسالاری دینی صرفاً یک ساختار سیاسی یا مدل مشارکت انتخاباتی نیست، بلکه بازتاب یک الگوی عمیق معرفتی و تاریخی در اندیشهی اسلامی است؛ الگویی که ریشه در سنت امت و امامت دارد. برخلاف قرائتهای لیبرال از مردمسالاری که جامعه را صرفاً مجموعهای از افراد دارای خواستههای متکثر میداند، مردمسالاری دینی در نگاه رهبری بر اساس پیوندی دوسویه و مسئولیتمحور میان امت و امام تعریف میشود. این رابطه، اساس مردمسالاریای است که در آن هم دین در دل سیاست جاری است و هم مردم در دل ایمان نقشآفریناند.
آیتالله خامنهای بارها تأکید کردهاند که نسبت امام و امت، نسبتی ثابت و جاودانه در تجربهی تاریخی اسلام است؛ از عصر پیامبر(ص) تا دوران امامت امام علی(ع)، از عاشورا تا عصر غیبت، و سرانجام در دوران معاصر که این پیوند، در قالب ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تجلی یافته است. ایشان معتقدند که اگر مردمسالاری قرار است اسلامی باشد، نمیتواند از این بُنمایهی سنتی فاصله بگیرد یا صرفاً مدلهای غربی را کپی کند. بلکه باید از درون سنت امت و امامت برخیزد و با اقتضائات زمانه پیوند بخورد.
در نگاه آیتالله خامنهای، امت نه تودهای خاموش و منفعل است و نه جمعی از افراد بیربط که صرفاً در انتخابات مشارکت میکنند. امت اسلامی، بدنهای آگاه، پرشور، معتقد، مسئول و آمادهی فداکاری است. اگر مردم در نظریهی دموکراسی لیبرال صرفاً صاحبان حق رأیاند، در منظومهی امت و امامت آنها صاحبان مسئولیت تاریخی هستند. امت باید بتواند امام خود را بشناسد، از او تبعیت کند، در برابر تهدیدها پشت او بایستد، در برابر انحرافها هشدار دهد، و در مسیر تحقق آرمانهای اسلامی حرکت کند.
از همینرو، در اندیشهی رهبر انقلاب، امت تنها در انتخابات معنا نمییابد؛ بلکه در صحنههای فتنه، تحریم، جنگ نرم، جهاد تبیین، مطالبهگری عدالت، دفاع از مستضعفان و مقابله با تحریف نیز تجلی مییابد. مردمسالاری دینی وقتی معنا دارد که مردم، نه فقط در سیاست، بلکه در فرهنگ، اقتصاد، اخلاق و مقاومت حضور فعال داشته باشند. به تعبیر آیتالله خامنهای، حیات امت، شرط بقای جمهوری اسلامی است.
در مقابل، امام در این رابطه نه یک زمامدار عرفی، بلکه راهنمایی الهی است که جامعه را نه از بالا، بلکه از درون هدایت میکند. امام در نگاه رهبری، محور وحدت امت، معیار حق، میزان عدالت و نقطهی اتصال عقلانیت و معنویت است. از پیامبر اکرم (ص) تا امیرالمؤمنین (ع) و امام حسین (ع)، امامت همواره نقشی ترکیبی از معرفت، شجاعت، مسئولیت و فداکاری داشته است. در عصر غیبت، این نقش بر عهدهی ولی فقیه گذاشته شده؛ کسی که نه به نیابت از مردم، بلکه به نیابت از امام معصوم، و با پشتیبانی امت، وظیفهی هدایت جامعه را بر عهده دارد. ولایت فقیه، در این چارچوب، امتداد تاریخی و اعتقادی همان امامت است. فقیه جامعالشرایط، به دلیل آگاهیاش از دین، زمانه و مسائل مردم، میتواند کشتی امت را در طوفانهای سیاسی و فرهنگی هدایت کند. اما او نیز بدون امت، بیپشتوانه خواهد بود؛ همانگونه که امام حسین (ع) بییاور ماند و راهش در عاشورا به خون ختم شد.

رابطهی امت و امامت، در اندیشهی آیتالله خامنهای، صرفاً یک رابطهی عمودیِ صدور فرمان و اجرای دستور نیست. بلکه یک نظام پیچیدهی تعهد متقابل، تعامل دائمی و رشد دوطرفه است. امام نمیتواند مردم را نادیده بگیرد یا بر آنان تحمیل شود، و امت نمیتواند از امام خود جدا شود یا او را تنها بگذارد. مردمسالاری دینی دقیقاً در این تعامل معنا پیدا میکند: مردم، با رأی و مشارکت خود، حاکمیت را مشروعیت میدهند؛ و امام، با هدایت، عدالت و تدبیر خود، مردم را به سوی تعالی سوق میدهد. در این میان، انتخابات، رسانهها، بسیج، شوراها، نهادهای مردمی، هیئات مذهبی، حوزهها، دانشگاهها و...، همه ابزارهایی هستند برای تحقق این رابطه. اگر این ابزارها پوچ یا بیروح شوند، رابطه امت و امامت فرومیپاشد و مردمسالاری دینی به شعاری تهی بدل میگردد.
نکتهی مهم در اندیشهی آیتالله خامنهای این است که رابطهی امت و امامت صرفاً برای ادارهی حکومت نیست. بلکه این رابطه، ستونفقرات پروژهی تمدنسازی اسلامی است. ایشان بارها تأکید کردهاند که تمدن نوین اسلامی تنها در سایهی ارتباط زنده و مستمر بین امت و امام شکل میگیرد. اگر امت هوشیار، فعال، مقاوم و منتظر باشد، و امام عادل، شجاع و راهشناس، تمدنسازی آغاز میشود.
از این رو، رابطهی امت و امامت، پایهی حرکت تمدنی مردمسالاری دینی است؛ الگویی که نه بر فردگرایی و خودبنیادی انسان استوار است، و نه بر تحمیل ولایت بر تودهای خاموش، بلکه بر مشارکت مؤمنانه و هدایت معنادار تکیه دارد.
از طرف دیگر، در منظومه فکری آیتالله خامنهای، جایگاه مردم در ساختار حکومت اسلامی فراتر از یک نقش صرفاً تشریفاتی یا انتخاباتی است. ایشان همواره تأکید کردهاند که مردم، اساس و رکن اصلی هر حکومتی هستند و به ویژه در حکومت اسلامی، حضور فعال، آگاهانه و مسئولانه مردم، شرط بقای نظام و پیشرفت آن است. این باور، برگرفته از مفهوم امت و امامت در اسلام و تلفیق آن با ضرورتهای دنیای مدرن، یکی از ستونهای اساسی نظریه مردمسالاری دینی در اندیشه رهبری محسوب میشود.
آیتالله خامنهای معتقد است که حکومت اسلامی بدون پشتوانه مردمی، محکوم به شکست است. ایشان تأکید دارند که مردم پایه و اساس نظام هستند و هیچ حکومتی، حتی با استناد به اعتقادات دینی یا قدرت نظامی، بدون حمایت و همراهی مردم نمیتواند دوام بیاورد. مردم با حضور در صحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی، از انتخابات گرفته تا فعالیتهای فرهنگی و مقاومت در برابر تهدیدها، بستر مشروعیت و حیات نظام را فراهم میکنند.
در سخنان رهبری، این موضوع به روشنی بیان شده است که «هر حکومتی که مردم را فراموش کند، در حقیقت خود را از مسیر صحیح خارج کرده است؛ و نظام جمهوری اسلامی نیز تنها وقتی پابرجا و مستحکم میماند که مردم در همه امور نقش ایفا کنند.»
در نظریه مردمسالاری دینی رهبری، مشارکت سیاسی مردم تنها به حضور در انتخابات و دادن رأی محدود نمیشود. مشارکت واقعی و اثرگذار، زمینهساز تحقق اهداف انقلاب اسلامی و پیشرفت کشور است و ابعاد گستردهای دارد که عبارتاند از: نظارت و مطالبهگری: مردم حق دارند و موظفاند عملکرد مسئولان را زیر نظر داشته و نسبت به عملکرد آنان پرسشگر باشند. این نظارت، خود نوعی مشارکت سیاسی است که تضمینکننده شفافیت و عدالت در حکومت است. انتقاد سازنده: نقد مسئولانه، هم در فضای رسانهای و هم در میان نخبگان و مردم، به بهبود نظام کمک میکند و رهبری بر اهمیت این نقش بارها تأکید کردهاند. فعالیت اجتماعی و فرهنگی: مشارکت در نهادهای مردمی، هیئات مذهبی، بسیج، گروههای جهادی و فعالیتهای فرهنگی، بخشی از حضور فعال مردم است که حکومتی مردمی و پویا را شکل میدهد. مقاومت و جهاد تبیین: در برابر هجمههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دشمن، مردم نقش اصلی را ایفا میکنند. حضور در جبهههای فرهنگی، بیان حقایق و دفاع از ارزشهای انقلاب، جزو مهمترین عرصههای مشارکت است.
یکی از وجوه تمایز نظریه رهبری درباره مردمسالاری دینی، نگاه همزمان به مردم بهعنوان حقدار و مسئول است. مردم نه تنها حق دارند در تعیین سرنوشت سیاسی خود دخالت کنند، بلکه مسئولیتی خطیر نیز بر عهده دارند؛ مسئولیتی که متضمن حضور فعال، بصیرت، پایبندی به ارزشهای دینی و انقلابی و حفظ دستاوردهای نظام است.
ایشان یادآوری کردهاند که «اگر مردم وظایف خود را در عرصههای مختلف انجام ندهند، مشکلات و ضعفها افزایش خواهد یافت؛ اما اگر مردم آگاهانه، مسئولانه و مستمر پای کار باشند، زمینههای پیشرفت و تحول فراهم میشود.»
برای تحقق نقش فعال مردم، جمهوری اسلامی ساختارها و نهادهای متعددی را پیشبینی کرده است که در آنها مردم حضور دارند و میتوانند نقشآفرینی کنند. انتخابات نهادهای کلیدی مانند ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی محلی، زمینه مشارکت مستقیم مردم را فراهم میآورد. نهادهای مردمی و تشکلهای داوطلبانه مثل بسیج، جهاد سازندگی، هیئات مذهبی و تشکلهای فرهنگی که عرصه فعالیت اجتماعی و فرهنگی مردم است. رسانهها و فضای مجازی که امکان نقد، مطالبهگری و آگاهیبخشی را گسترش میدهند و مردم را در فرآیند تصمیمگیریها و نظارت قرار میدهند. این نهادها و سازوکارها تضمین میکنند که مردم نه تنها نقش انتخابکننده، بلکه نقش نظارتی، انتقادی و فعال را ایفا کنند و مردمسالاری دینی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد.
رهبر انقلاب تأکید کردهاند که مردم، عامل اصلی ثبات و امنیت جمهوری اسلامی هستند. حضور پرشور و هوشمندانه مردم در صحنه، خصوصاً در مواقع حساس و بحرانها، موجب حفظ و تقویت نظام میشود. آنان در مقابله با فتنهها، تحریمها، جنگ نرم و هجمههای فرهنگی دشمن نقش تعیینکنندهای دارند. این حضور، تضمینکننده بقاء انقلاب و حکومتی است که ریشه در آرمانهای الهی و مردمی دارد.
یکی از ویژگیهای برجسته مردمسالاری دینی از منظر آیتالله خامنهای، اعتماد عمیق به فهم و شعور مردم است. ایشان بر این باورند که مردم اگر درست هدایت شوند و فضای آزاد و سالم برای مشارکتشان فراهم شود، بهترین انتخابها و تصمیمها را خواهند داشت. این اعتماد، برخلاف برخی دیدگاههای اقتدارگرایانه که مردم را ناآگاه و منفعل میدانند، باعث گسترش مشارکت و تعمیق مردمسالاری دینی میشود.
در نهایت، میتوان گفت که در منظومه فکری آیتالله خامنهای، مردم نه صرفاً بازیگران صحنه سیاسی، بلکه شریکان فعال، مسئول و تعیینکننده سرنوشت حکومت اسلامی هستند. نقش مردم، از پایهایترین رکن مشروعیت حکومت اسلامی گرفته تا مشارکت در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، گسترده و حیاتی است. مردم، پشتوانه اصلی نظام و موتور حرکت آناند و بدون حضور آگاهانه، مسئولانه و مستمر آنان، مردمسالاری دینی به یک شعار بیمحتوا تبدیل خواهد شد. به همین دلیل، رهبری همواره مردم را دعوت به حضور، مشارکت و مسئولیتپذیری کرده و آن را کلید اصلی تحقق اهداف انقلاب اسلامی دانستهاند.
به گزارش کبنا، به مناسبت سالروز به رهبری رسیدن حضرت آیتالله خامنهای در ۱۴ خرداد ۱۳۶۱، این پایگاه خبری سلسله یادداشتهایی را منتشر میکند تا ابعاد مختلف اندیشه و نقش بیبدیل ایشان در انقلاب و نظام اسلامی را واکاوی کند. دیروز نخستین یادداشت با تمرکز بر سیر تاریخی این رخداد مهم منتشر شد و امروز دومین یادداشت را به بررسی یکی از اصول کلیدی منظومه فکری رهبر انقلاب اختصاص میدهیم؛ موضوعی که نقش بنیادین مردمسالاری دینی در نگاه ایشان است و تأثیر آن در شکلگیری و استمرار نظام جمهوری اسلامی را تبیین میکند.
پس از مرور تاریخی بر انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی و سیر تاریخی آن تا به امروز، اکنون میخواهیم به منظومهی فکری و نظری ایشان بپردازیم. منظومهای که از دههها قبل از رهبری تا به امروز، بنیان جهتگیریهای کلان نظام جمهوری اسلامی را شکل داده است. این منظومه در یک نگاه کلی، شامل چند محور اساسی است: الف) مردمسالاری دینی، ب) عدالت، ج) هویت اسلامی و مواجهه با غرب، د) نگاه تمدنی به انقلاب اسلامی، و ه) جایگاه فرهنگ در مهندسی پیشرفت
در این یادداشت، نخستین و شاید بنیادینترین محور این دستگاه فکری را یعنی مردمسالاری دینی بررسی میکنیم.
مردمسالاری دینی در اندیشه آیتالله خامنهای یک مدل حکومتی مبتنی بر رهبری الهی و مردممحوری است که با دموکراسی غربی از جهت مبانی، اهداف و سازوکارها تفاوت اساسی دارد. در این مدل، امت و امامت دو رکن مکملاند که با مشارکت فعال مردم و رهبری عادل، زمینه تحقق عدالت، هویت اسلامی و پیشرفت تمدنی فراهم میشود. مردم نه تنها حق انتخاب دارند بلکه مسئولیت حفظ انقلاب و نظام را نیز بر عهده دارند و با حضور مسئولانه و مستمر خود، ستونهای استحکام و پایداری حکومت اسلامی را شکل میدهند. در ادامه سه وجه اساسی مردمسالاری دینی را به صورت موجز مورد بحث قرار میدهیم.
مردمسالاری دینی، الگویی متمایز از دموکراسیِ لیبرال است. هرچند واژه مردمسالاری در ظاهر با مفاهیم رایج در دموکراسی غربی اشتراک لفظی دارد، اما در مبانی، اهداف و حتی فرآیندهایش تفاوتهای بنیادینی با آن دارد. آیتالله خامنهای در دهههای گذشته همواره تأکید کردهاند که مردمسالاری دینی محصول منطقی نظام فکری اسلام شیعی و تجربه انقلاب اسلامی است. در این چارچوب، چند تفاوت کلیدی با دموکراسی غربی دیده میشود. در دموکراسیهای لیبرال، اراده مردم مبنای نهایی مشروعیت است. آنچه مردم بخواهند، ملاک است؛ حتی اگر خلاف اخلاق، دین یا فطرت باشد. در مقابل، در مردمسالاری دینی، اراده مردم در چارچوب شریعت و حق الهی معنا پیدا میکند. مردم در انتخاب مسیر و مسئولان نقش دارند، اما اصل جهتگیری کلان نظام، الهی است. مشروعیت در این دیدگاه، دوگانه است: شرعی و مردمی. حاکم باید هم دارای صلاحیت شرعی باشد (ولایت فقیه) و هم مورد پذیرش مردم قرار گیرد (بیعت، رأی، اقبال عمومی).
از سوی دیگر، در دموکراسی غربی، سکولاریسم، اصل غالب است؛ سیاست از دین جداست، و دین، امری خصوصی و فردی تلقی میشود. اما در مردمسالاری دینی، دین، چارچوببخش سیاست است. نه تنها سیاست مجاز به نادیدهگرفتن دین نیست، بلکه موظف است در خدمت تحقق ارزشهای دینی عمل کند. سیاست در این نگاه، ابزاری برای اقامهی قسط، عدالت، کرامت انسانی، اخلاق و رشد است.

علاوه بر این، در اندیشه آیتالله خامنهای، مردم محور و واسطه تحقق حاکمیت الهی هستند. بدون مردم، حکومت دینی محقق نمیشود؛ اما مردم قرار نیست ارزشهای دینی را تعیین کنند، بلکه باید برای تحقق آنها حرکت کنند.
از اینرو، انتخابات، شوراها، مشارکت اجتماعی و بسیج عمومی، همه در مردمسالاری دینی اهمیت دارند، اما در چارچوب هدایت الهی و نه اراده خودبنیاد بشر.
در دموکراسی غربی، هدف اصلی، تأمین رفاه، آزادی و خواست عمومی است، ولو به قیمت از دست رفتن ارزشهای مطلق یا حقیقی. اما در مردمسالاری دینی، هدف حکومت هدایت انسانها به سعادت دنیوی و اخروی است؛ رفاه و آزادی مهماند، اما نه به قیمت فدا شدن حقیقت. این نگاه، نوعی رویکرد تکلیفمحور را در سیاست وارد میکند، برخلاف رویکرد مطالبهمحور در غرب.
در نهایت، در مردمسالاری دینی، هم فاصلهگذاری نظری با غرب وجود دارد، هم استقلال هویتی. آیتالله خامنهای بهشدت با تقلید از مدلهای غربی در سیاست، فرهنگ و توسعه مخالفت کردهاند. از منظر ایشان، جمهوری اسلامی باید الگوی خاص خود را از مشارکت مردمی بنا کند؛ الگویی که ریشه در عاشورا، بیعت مردم با امام، و امت اسلامی دارد.
در منظومهی فکری آیتالله خامنهای، مردمسالاری دینی صرفاً یک ساختار سیاسی یا مدل مشارکت انتخاباتی نیست، بلکه بازتاب یک الگوی عمیق معرفتی و تاریخی در اندیشهی اسلامی است؛ الگویی که ریشه در سنت امت و امامت دارد. برخلاف قرائتهای لیبرال از مردمسالاری که جامعه را صرفاً مجموعهای از افراد دارای خواستههای متکثر میداند، مردمسالاری دینی در نگاه رهبری بر اساس پیوندی دوسویه و مسئولیتمحور میان امت و امام تعریف میشود. این رابطه، اساس مردمسالاریای است که در آن هم دین در دل سیاست جاری است و هم مردم در دل ایمان نقشآفریناند.
آیتالله خامنهای بارها تأکید کردهاند که نسبت امام و امت، نسبتی ثابت و جاودانه در تجربهی تاریخی اسلام است؛ از عصر پیامبر(ص) تا دوران امامت امام علی(ع)، از عاشورا تا عصر غیبت، و سرانجام در دوران معاصر که این پیوند، در قالب ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تجلی یافته است. ایشان معتقدند که اگر مردمسالاری قرار است اسلامی باشد، نمیتواند از این بُنمایهی سنتی فاصله بگیرد یا صرفاً مدلهای غربی را کپی کند. بلکه باید از درون سنت امت و امامت برخیزد و با اقتضائات زمانه پیوند بخورد.
در نگاه آیتالله خامنهای، امت نه تودهای خاموش و منفعل است و نه جمعی از افراد بیربط که صرفاً در انتخابات مشارکت میکنند. امت اسلامی، بدنهای آگاه، پرشور، معتقد، مسئول و آمادهی فداکاری است. اگر مردم در نظریهی دموکراسی لیبرال صرفاً صاحبان حق رأیاند، در منظومهی امت و امامت آنها صاحبان مسئولیت تاریخی هستند. امت باید بتواند امام خود را بشناسد، از او تبعیت کند، در برابر تهدیدها پشت او بایستد، در برابر انحرافها هشدار دهد، و در مسیر تحقق آرمانهای اسلامی حرکت کند.
از همینرو، در اندیشهی رهبر انقلاب، امت تنها در انتخابات معنا نمییابد؛ بلکه در صحنههای فتنه، تحریم، جنگ نرم، جهاد تبیین، مطالبهگری عدالت، دفاع از مستضعفان و مقابله با تحریف نیز تجلی مییابد. مردمسالاری دینی وقتی معنا دارد که مردم، نه فقط در سیاست، بلکه در فرهنگ، اقتصاد، اخلاق و مقاومت حضور فعال داشته باشند. به تعبیر آیتالله خامنهای، حیات امت، شرط بقای جمهوری اسلامی است.
در مقابل، امام در این رابطه نه یک زمامدار عرفی، بلکه راهنمایی الهی است که جامعه را نه از بالا، بلکه از درون هدایت میکند. امام در نگاه رهبری، محور وحدت امت، معیار حق، میزان عدالت و نقطهی اتصال عقلانیت و معنویت است. از پیامبر اکرم (ص) تا امیرالمؤمنین (ع) و امام حسین (ع)، امامت همواره نقشی ترکیبی از معرفت، شجاعت، مسئولیت و فداکاری داشته است. در عصر غیبت، این نقش بر عهدهی ولی فقیه گذاشته شده؛ کسی که نه به نیابت از مردم، بلکه به نیابت از امام معصوم، و با پشتیبانی امت، وظیفهی هدایت جامعه را بر عهده دارد. ولایت فقیه، در این چارچوب، امتداد تاریخی و اعتقادی همان امامت است. فقیه جامعالشرایط، به دلیل آگاهیاش از دین، زمانه و مسائل مردم، میتواند کشتی امت را در طوفانهای سیاسی و فرهنگی هدایت کند. اما او نیز بدون امت، بیپشتوانه خواهد بود؛ همانگونه که امام حسین (ع) بییاور ماند و راهش در عاشورا به خون ختم شد.

رابطهی امت و امامت، در اندیشهی آیتالله خامنهای، صرفاً یک رابطهی عمودیِ صدور فرمان و اجرای دستور نیست. بلکه یک نظام پیچیدهی تعهد متقابل، تعامل دائمی و رشد دوطرفه است. امام نمیتواند مردم را نادیده بگیرد یا بر آنان تحمیل شود، و امت نمیتواند از امام خود جدا شود یا او را تنها بگذارد. مردمسالاری دینی دقیقاً در این تعامل معنا پیدا میکند: مردم، با رأی و مشارکت خود، حاکمیت را مشروعیت میدهند؛ و امام، با هدایت، عدالت و تدبیر خود، مردم را به سوی تعالی سوق میدهد. در این میان، انتخابات، رسانهها، بسیج، شوراها، نهادهای مردمی، هیئات مذهبی، حوزهها، دانشگاهها و...، همه ابزارهایی هستند برای تحقق این رابطه. اگر این ابزارها پوچ یا بیروح شوند، رابطه امت و امامت فرومیپاشد و مردمسالاری دینی به شعاری تهی بدل میگردد.
نکتهی مهم در اندیشهی آیتالله خامنهای این است که رابطهی امت و امامت صرفاً برای ادارهی حکومت نیست. بلکه این رابطه، ستونفقرات پروژهی تمدنسازی اسلامی است. ایشان بارها تأکید کردهاند که تمدن نوین اسلامی تنها در سایهی ارتباط زنده و مستمر بین امت و امام شکل میگیرد. اگر امت هوشیار، فعال، مقاوم و منتظر باشد، و امام عادل، شجاع و راهشناس، تمدنسازی آغاز میشود.
از این رو، رابطهی امت و امامت، پایهی حرکت تمدنی مردمسالاری دینی است؛ الگویی که نه بر فردگرایی و خودبنیادی انسان استوار است، و نه بر تحمیل ولایت بر تودهای خاموش، بلکه بر مشارکت مؤمنانه و هدایت معنادار تکیه دارد.
از طرف دیگر، در منظومه فکری آیتالله خامنهای، جایگاه مردم در ساختار حکومت اسلامی فراتر از یک نقش صرفاً تشریفاتی یا انتخاباتی است. ایشان همواره تأکید کردهاند که مردم، اساس و رکن اصلی هر حکومتی هستند و به ویژه در حکومت اسلامی، حضور فعال، آگاهانه و مسئولانه مردم، شرط بقای نظام و پیشرفت آن است. این باور، برگرفته از مفهوم امت و امامت در اسلام و تلفیق آن با ضرورتهای دنیای مدرن، یکی از ستونهای اساسی نظریه مردمسالاری دینی در اندیشه رهبری محسوب میشود.
آیتالله خامنهای معتقد است که حکومت اسلامی بدون پشتوانه مردمی، محکوم به شکست است. ایشان تأکید دارند که مردم پایه و اساس نظام هستند و هیچ حکومتی، حتی با استناد به اعتقادات دینی یا قدرت نظامی، بدون حمایت و همراهی مردم نمیتواند دوام بیاورد. مردم با حضور در صحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی، از انتخابات گرفته تا فعالیتهای فرهنگی و مقاومت در برابر تهدیدها، بستر مشروعیت و حیات نظام را فراهم میکنند.
در سخنان رهبری، این موضوع به روشنی بیان شده است که «هر حکومتی که مردم را فراموش کند، در حقیقت خود را از مسیر صحیح خارج کرده است؛ و نظام جمهوری اسلامی نیز تنها وقتی پابرجا و مستحکم میماند که مردم در همه امور نقش ایفا کنند.»
در نظریه مردمسالاری دینی رهبری، مشارکت سیاسی مردم تنها به حضور در انتخابات و دادن رأی محدود نمیشود. مشارکت واقعی و اثرگذار، زمینهساز تحقق اهداف انقلاب اسلامی و پیشرفت کشور است و ابعاد گستردهای دارد که عبارتاند از: نظارت و مطالبهگری: مردم حق دارند و موظفاند عملکرد مسئولان را زیر نظر داشته و نسبت به عملکرد آنان پرسشگر باشند. این نظارت، خود نوعی مشارکت سیاسی است که تضمینکننده شفافیت و عدالت در حکومت است. انتقاد سازنده: نقد مسئولانه، هم در فضای رسانهای و هم در میان نخبگان و مردم، به بهبود نظام کمک میکند و رهبری بر اهمیت این نقش بارها تأکید کردهاند. فعالیت اجتماعی و فرهنگی: مشارکت در نهادهای مردمی، هیئات مذهبی، بسیج، گروههای جهادی و فعالیتهای فرهنگی، بخشی از حضور فعال مردم است که حکومتی مردمی و پویا را شکل میدهد. مقاومت و جهاد تبیین: در برابر هجمههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دشمن، مردم نقش اصلی را ایفا میکنند. حضور در جبهههای فرهنگی، بیان حقایق و دفاع از ارزشهای انقلاب، جزو مهمترین عرصههای مشارکت است.
یکی از وجوه تمایز نظریه رهبری درباره مردمسالاری دینی، نگاه همزمان به مردم بهعنوان حقدار و مسئول است. مردم نه تنها حق دارند در تعیین سرنوشت سیاسی خود دخالت کنند، بلکه مسئولیتی خطیر نیز بر عهده دارند؛ مسئولیتی که متضمن حضور فعال، بصیرت، پایبندی به ارزشهای دینی و انقلابی و حفظ دستاوردهای نظام است.
ایشان یادآوری کردهاند که «اگر مردم وظایف خود را در عرصههای مختلف انجام ندهند، مشکلات و ضعفها افزایش خواهد یافت؛ اما اگر مردم آگاهانه، مسئولانه و مستمر پای کار باشند، زمینههای پیشرفت و تحول فراهم میشود.»
برای تحقق نقش فعال مردم، جمهوری اسلامی ساختارها و نهادهای متعددی را پیشبینی کرده است که در آنها مردم حضور دارند و میتوانند نقشآفرینی کنند. انتخابات نهادهای کلیدی مانند ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی محلی، زمینه مشارکت مستقیم مردم را فراهم میآورد. نهادهای مردمی و تشکلهای داوطلبانه مثل بسیج، جهاد سازندگی، هیئات مذهبی و تشکلهای فرهنگی که عرصه فعالیت اجتماعی و فرهنگی مردم است. رسانهها و فضای مجازی که امکان نقد، مطالبهگری و آگاهیبخشی را گسترش میدهند و مردم را در فرآیند تصمیمگیریها و نظارت قرار میدهند. این نهادها و سازوکارها تضمین میکنند که مردم نه تنها نقش انتخابکننده، بلکه نقش نظارتی، انتقادی و فعال را ایفا کنند و مردمسالاری دینی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد.
رهبر انقلاب تأکید کردهاند که مردم، عامل اصلی ثبات و امنیت جمهوری اسلامی هستند. حضور پرشور و هوشمندانه مردم در صحنه، خصوصاً در مواقع حساس و بحرانها، موجب حفظ و تقویت نظام میشود. آنان در مقابله با فتنهها، تحریمها، جنگ نرم و هجمههای فرهنگی دشمن نقش تعیینکنندهای دارند. این حضور، تضمینکننده بقاء انقلاب و حکومتی است که ریشه در آرمانهای الهی و مردمی دارد.
یکی از ویژگیهای برجسته مردمسالاری دینی از منظر آیتالله خامنهای، اعتماد عمیق به فهم و شعور مردم است. ایشان بر این باورند که مردم اگر درست هدایت شوند و فضای آزاد و سالم برای مشارکتشان فراهم شود، بهترین انتخابها و تصمیمها را خواهند داشت. این اعتماد، برخلاف برخی دیدگاههای اقتدارگرایانه که مردم را ناآگاه و منفعل میدانند، باعث گسترش مشارکت و تعمیق مردمسالاری دینی میشود.
در نهایت، میتوان گفت که در منظومه فکری آیتالله خامنهای، مردم نه صرفاً بازیگران صحنه سیاسی، بلکه شریکان فعال، مسئول و تعیینکننده سرنوشت حکومت اسلامی هستند. نقش مردم، از پایهایترین رکن مشروعیت حکومت اسلامی گرفته تا مشارکت در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، گسترده و حیاتی است. مردم، پشتوانه اصلی نظام و موتور حرکت آناند و بدون حضور آگاهانه، مسئولانه و مستمر آنان، مردمسالاری دینی به یک شعار بیمحتوا تبدیل خواهد شد. به همین دلیل، رهبری همواره مردم را دعوت به حضور، مشارکت و مسئولیتپذیری کرده و آن را کلید اصلی تحقق اهداف انقلاب اسلامی دانستهاند.