تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۶
کد مطلب : ۴۳۰۰۸۳
فعالان سیاسی کهگیلویه و بویراحمد در باره تغییر فرمانداران چه می‌نویسند؛

دوراندیشی؛ لزوم جلوگیری از حساسیت برانگیزی

۴
۱
دوراندیشی؛ لزوم جلوگیری از حساسیت برانگیزی
کبنا ؛تغییر و تحول مدیران و فرمانداران امری کاملاً طبیعی و در همه جای دنیا صورت می‌گیرد. در کشور ما نیز این اتفاق می‌افتد. چرخش نخبگان به پویایی دستگاه‌های دولتی و جامعه کمک می‌کند. اما هر کاری یک اصول، ساز و کار و ملاحظاتی دارد که باید هر مدنظر قرار بگیرد. علیرضا اتابک فرماندار کهگیلویه، در مراسم تودیعش می‌گوید: از هیچی خبر نداشتم و شوکه شدم. دارا کریمی‌نژاد هم جایی گفته بود؛ بنده بی‌اطلاع بودم. علی‌خوان پایه فرماندار گچساران هم از تودیعش کاملاً اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد و گفت: آقایان اگر نامه‌، مکاتبه یا چیزی دارند که به من اطلاع داده باشند، آن را در اختیار مردم قرار دهند. شورای تبیین بسیج دانشجویی کهگیلویه و بویراحمد در بیانیه‌ای به این تغییرات واکنش نشان داد و اعلام کرد: «تغییرات ناگهانی فرمانداران استان کهگیلویه و بویراحمد در آستانه انتخابات بی‌اعتنایی به دو مقوله «سیاست» و «امنیت» بوده و از نظر ما این اصلِ تغییرات مشکوک و سؤال برانگیز است.»
در بیانیه بسیج دانشجویی آمده بود؛ از اوضحِ واضحات است که «دوراندیشی» برای منصب‌های گوناگون باید به عنوان روش، و «مصلحت» به معنای دقیق کلمه، باید به مثابه «غایتِ» تصمیمات در نظر گرفته شود و بر همین اساس، «عاجل‌اندیشی» و «منفعت» جناحی رهزن و گمراه کننده خواهد بود. هر چند «تغییر» برای پویایی حیات آدمی، ضروری است، اما هر «تغییری» مفید نیست. آن هم تغییراتِ فراگیرِ ناگهانیِ در آستانه انتخابات، بی اعتنا به دو مقوله «سیاست» و «امنیت»، قلمداد می‌شود، بنابراین از نظر ما این اصلِ تغییراتِ سراسریِ دم‌انتخاباتی، مشکوک و سؤال برانگیز است.»
علیرضا کفایی از چهره‌های سیاسی اصلاح شهرستان گچساران در مطلبی تند به شیوه تغییر فرمانداران نقدی کرد و نوشت: «در انتصاب فرماندار جدید؛ جدای از شخصیت و عملکرد ایشان که در حال حاضر نمی‌توان قضاوتی قبل از عمکرد وی داشت، حقوق اجتماعی و سیاسی مردم این دیار نادیده گرفته شده و بلکه به ساحت آنان اهانت شده است و موجب می‌شود تا انسجام اجتماعی مستهلک گشته و بدبینی پدید آید.»
رامین صیاد به صحبت‌های علیرضا کفایی پاسخ می‌دهد و می‌نویسد؛ «جناب کفایی مطلبتان را خواندم. از یک طرف عنوان کردید که از کاندیدای خاصی حمایت نمی‌کنید و از طرف دیگر دست به قلم در حمایت نرم از مهره اصلی تاجگردون که نقشه‌ها برای امور اجرایی انتخابات داشتند، شدید. کمتر کسی می‌پنداشت که ارشدترین مقام اجرای گچساران حداقل تا پایان دولت مطبوعش در این چند ماه بدون اطلاع به خودش و به صورت غافلگیرانه کنار گذاشته شود. شاید آنچه این امر را عجیب‌تر می‌نمود ارتباط تنگاتنگ ادامه دار نماینده خلع شده سابق با مهره‌های دولت تدبیر و امید در تهران است. چنانچه به واسطه همین ارتباط که از فرمانبری‌های ۸ ساله جناب نماینده به یادگار مانده ایشان توانستد برخی مدیران را هنوز در مدیریت نهادها حفظ کنند تا این شهر در دستان ناکارامد آن‌ها برای اجرای واپسین فرمانهای کوچک و بزرگ تاجگردون باقی بماند. اما چرا مقام ارشد اجرای شهرستان درست یک روز پس از جلسه سید قدرت حسینی با طایفه باباکانی حذف شد؟ چرا لابی هنوز فعال تاجگردون که توانسته بود کسانی چون صیدالی که به مدیریتش انتقادهای زیادی وارد بود را هنوز نگه دارد، برای خان پایه کاری نکرد؟ تاجگردون که به مانند بازیکن یک تیم شکست خورده سعی در آن دارد تا با رو کردن ورق‌های تکراری و سوخته تیمش را از شکستی ترسناک نجات دهد، این بار کینه و انتقام سخت خود را از مدیری گرفت که شاید در پشت پرده زحمات زیادی برای شخص او متحمل شده بود و با خط زدن خوان پایه به نوعی به او فهماند که اگر حتی یک احد از طایفه این مدیر خارج از مدار تاج گردون باشد. تاوانش این می‌شود که بی اطلاع خوان پایه کنار گذاشته می‌شود. اما غافل از آنکه مردان و زنان این دیار به مانند کهنه سرباز جنگ‍‌های طولانی که اثر هر گلوله و ترکش را می‌دانند سیاه نمایی و سیاسی بازی‌ها برایشان قصه تکراریست. مردم این خطه آگاه هستند که مدیران در این چند ماه باقی مانده به دولت مهره‌ای هستند در دست همقطاران سیاسی‌شان تا به وقت کم آوردن با کم و زیاد کردنشان انتقام سخت رقیب خود را از مدیرانی بگیرند که زمانی فرمانبرداران بی قید و شرطشان بودند. چنانچه در ماجرای ریاست جهاد کشاورزی نیز دیدیم، آنجا که پورالحسینی امور مردم و خدمت به آنها را بر فرمانبرداری محض از جناب نماینده سابق ترجیح داد، با وجود تمام خدمات شبانه روزی و مردم داری اش به مانند خوان پایه بدون اطلاع قبلی زمانی که پشت میز خدمت در حال رسیدگی به امور همشهریانش بود برکنار شد، تا تاجگردون اثبات کند که برای داشتن آراء بیشتر حتی مردمی‌ترین مدیران و خدمتگذارترین آن‌ها را نیز قربانی می‌کند و این سناریو درباره خوان پایه به شیوه دیگر اتفاق افتاد تا همه بدانند جایی که پای منافع و خط قرمزهای جناب وسط باشد یار جانی و نانی فرقی ندارد. همه باید مهره‌ای باشند برای نه گفتن به تبعیض و بی عدالتی تا مردم دردمند از مشکلات عدیده گچساران در این برهه حساس زمانی و سیاسی، بار دیگر دچار خسرانهای ناشی از قدرت طلبی افسار گسیخته آقایان نشوند. راستی جناب کفایی از تاجگردون بپرسید، آقای پلوان را هم سید دلها برکنار کرد؟!
باش تا گرداب بگشاید دهان
متن علیرضا کفایی در خصوص تغییر فرماندار گچساران به شکل زیر است؛ آنان که به هر طریقی! جایگاهی خاص می‌یابند و راه یافته مدار قدرت می‌شوند که نه شایستگی دارند و نه به عاقبت تصمیم و عمل خود می‌نگرند بی شک بر مشکلات افزوده و مانع بر پیشرفت و توسعه ایجاد می‌کنند.
تبعیت از منویات و دستورات کینه ورزان و حاسدان شهرستان گچساران و مشورت گرفتن از هر آنکه بر رضای خداوندی توفیقی ندارد بدون شک سرانجام نیکویی نخواهد داشت و نظم و انتظام جامعه را در هم ریخته و با آرمانها و ارزشها در تزاحم قرار می‌گیرد.
بدون آنکه نظری بر دفاع از پیشینیان فرمانداری گچساران باشد و یا از فردی خاصی چه نامزد انتخابات آتی مجلس باشد چه نمایندگان پیشین، یادآور می‌شود که در انتصاب فرماندار جدید؛ جدای از شخصیت و عملکرد ایشان که در حال حاضر نمی‌توان قضاوتی قبل از عمکرد وی داشت، حقوق اجتماعی و سیاسی مردم این دیار نادیده گرفته شده و بلکه به ساحت آنان اهانت شده است و موجب می‌شود تا انسجام اجتماعی مستهلک گشته و بدبینی پدید آید.
نادیده گرفتن افراد و جامعه گچساران و ظرفیت‌ها و توانائی‌هایی بالقوه و در بسیاری موارد آزمون شده و سرافراز بیرون آمده؛ و نیز عدم توجه به نظر فعالین سیاسی و مدنی و احزاب و ستادهای مردمی رئیس جمهور در دوران انتخابات و گرایش اجتماعی و سیاسی مردم گچساران در چنین نصب مشکوک و مبهمی که از روی بغض و مشاورت اهالی کژی و ناراستی صورت پذیرفته کاملاً آشکار است و بر مصیبت‌ها در این دوران مصیبت زده می‌افزاید، آگاه باشید اینچنین که با جلال گچساران بازی می‌کنید جمالی هم برای شما نخواهد ماند، چگونه توانستید نخبگان و مدیران توانای این دیار را خارج از دایره محسوب کنید و مردم را وبال فرض نمائید.
برخی در استانداری حق حاکمیت برای خود فرض کرده و از موقعیت سوءاستفاده می‌کند، پنداشته‌اند هر آنچه که میلشان باشد می‌توانند تحمیل کنند، این رفتاری‌ها و بیراه رفتن‌ها بر خشم و نفرت مردم از آنان می‌افزاید که می‌توان موج خشم مردم را به خوبی دید که در هر محفلی از بی لیاقتی و زورگویی و اجحاف و ستم بر مردم گچساران نقل می‌شود، آیا پارسایی و خداترسی به آنان نهیب نمی‌زند که به حق عمل کنند؟ آیا در گچساران از اصلاح‌طلب و اصولگرا مدیری یافت نمی‌شد که این چنین به نصب مشکوک! روی آورده‌اند؟ گچساران به قدر کافی انسان‌های آزاد و مستقل و نخبه دارد که هم مدیران باشند و هم صدای مردمانش.
چنین که این قافله بی‌خبر برای مردم تصمیم می‌گیرد آخرالامر سرافکندگی را برایشان در پی خواهد داشت، اما چه سود؟ راضی به خسران آنان نیستیم، ولی خسرانی که بر این مردم خواهد رفت و چهره‌ای مخدوش ساختن از این شهر که با هزاران درد و در میان ناملایمات و تبعیضها علیرغم ظرفیت‌ها و استعدادهای بزرگ و جوانان بیکار علیرغم قطب نفتی کشور بودن؛ همچنان با افتخار ایستاده است و در سیاست کلان کشور مطرح است را چه کس یا کسانی پاسخگو هستند، به آرایش جمال خود نزد ناچیزان می‌پردازند و گچساران باید تاوان دهد؟ تاریخ و فرهنگ و جامعه و مردم گچساران را آماج نفرت پراکنی و تفرقه فکنی کرده‌اند، نامردمی‌ها و دشمن کیشی‌ها و خنجر خصومت آختن و پنجه در روی مروت کشیدن از هر که و هر کجا و به هر شیوه‌ای سر بزند شرم آور است.
خواسته یا ناخواسته زمین این کین پروری را هموار نکنید که اینجا نمی‌توان حکایت سلم و تور برخواند، آگاه باشید چنانچه مردم ناامید شوند و هویت شهری و دیاری نادیده انگاشته شود لاجرم روزی این خشم پنهان که جوش توفان‌ها در اوست چون گرداب بگشاید دهان.
خلق چون دریا و دریا تندخوست
خشمِ پنهان‌جوشِ توفان‌ها در اوست
می‌تپد دریا ز توفانی شگفت
ناخدا این موج را آسان گرفت
می‌خروشد موج و یورش می‌برد
تازیانه‌اش می‌زند آن بی‌خرد
سخت و سنگین می‌نمایی این زمان
باش تا گرداب بگشاید دهان
گفتمت، اما چه حاصل؟ نشنوی!
باد می‌کاری که توفان بدروی
بعد از این مطلب علیرضا کفایی، ایرج اقبال فر فعال اجتماعی شهرستان کهگیلویه در یادداشتی خطاب به وی آورده است؛
اول: علیرضا کفائی را در دایره سیاست و هم در خارج از این دایره، فردی آزاده و بدون تعلقات دنیوی می‌شناسند. دوستانش او را شرف اهل قلم می‌نامند و تا پایان دوره کاری‌اش در کسوت یک معلم ماند و دامن به قدرت آلوده نکرد.
دوم: مردم شریف گچساران، دارای پتانسیل عظیمی از نیروی انسانی‌اند. هم آزاده و مستقل‌اند و هم مدیران توانمندی دارند که هر کدام می‌توانند در سطح ملی ظاهر شوند. آنچنانکه پیش از این ظاهر شدند. هم در بین اصلاح طلبان و هم در جمعیت اصولگرایان این دیار و هم در جامعه علمی مستقلش، بسیار فعالانی را می‌توان یافت که قادر به مدیریت در سطح کلان مملکت‌اند.
سوم: جناب کفائی در مرقومه ای آتشین که با همه نوشته‌های قبلی‌اش تفاوتی فاحش داشت، انتصاب فرزندی از کهگیلویه را بر مسند فرمانداری گچساران، انتصابی مشکوک خواند و آنرا به معنی نفی توانمندی‌های فرزندان گچساران.
در اینکه عملکرد چالش برانگیز و یک شبه مجموعه مدیریتی استان در تعویض و جابجائی فرمانداران، عملی است قابل نقد و حتی حساسیت برانگیز، هیچ شک و تردیدی نیست.
همینطور، مشورت با احزاب و فعالان ستادی دولت بعنوان نخبگان سیاسی استان و بدنه اصلی جامعه مدنی، اصلی است که به نظر می‌رسد رأس دستگاه اجرائی استان کهگیلویه و بویراحمد، به آن اعتقادی ندارد.
با همه این موارد، نمی‌توان انتصاب یک فرماندار از شهرستانی مجاور را اینگونه به چالش کشید و نتیجه‌اش را عصیان اجتماعی و خشم پنهان و در نهایت جوشش طوفان و گشایش دهان‌ها پیش بینی کرد.
بسیاری از فرزندان گچساران هم در سالیان پیش و هم در این دولت، در اقصا نقاط ایران زمین در کسوت مدیریت انجام وظیفه کرده‌اند. به مدت هشت سال، فرزندی از گچساران (حاج بهرام تاج گردون) نماینده مردم کهگیلویه بود.
در هفت سال و اندی که از عمر این دولت می‌گذرد، بسیاری از فرزندان گچساران، سکاندار ادارات کل استان بودند و هژمونی نظر نماینده سابق را در تمام این هفت سال در سیستم اجرائی استان هم شاهد بودیم.
قصد من، دفاع از این انتصاب و یا اشخاص مطرح شده و همینطور دفاع از عملکرد زیرمجموعه وزارت کشور در استان کهگیلویه و بویراحمد نیست. اما پرداختن به مسائل اینچنینی از دریچه جغرافیا و قومیت، با مبانی و مؤلفه‌های گفتمان اصلاح طلبی، هیچگونه تناسبی ندارد. به همان دلیلی که نباید توانمندی‌های فرزندان گچساران را نادیده گرفت، نباید و شایسته نیست که توان و پتانسیل فرزندان دیگر نقاط این مملکت را نادیده بگیریم. البته که توازن قومیتی و منطقه‌ای در استانهائی چون استان ما باید بعنوان یک فاکتور در کنار سایر عوامل قرار گیرد اما تکیه بیش از حد بر جغرافیا، بعنوان یک مؤلفه محوری در انتخاب مدیران امری امروزین و اصلاح طلبانه نیست.
نتیجه؛ همانطوری که گفته شد؛ تغییر و تحولات امری طبیعی است و وزارت کشور بر اساس ساز و کارهای خود، استاندار، مدیران و فرمانداران را انتخاب می‌کند، اما نباید به گونه‌ای عمل، صحبت و نوشته شود که نگرانی ایجاد کند، بلکه بالا بردن افزایش اعتماد مردم به نظام اسلامی ایران که ثمره خون هزاران شهید گلگون کفن، از هر چیزی مهمتر و به فرموده بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حفظ جمهوری اسلامی ایران واجب است. پس هر کس به هر نحوی اعتماد مردم را کاهش بدهد، گناه نابخشودنی انجام داده است.
نام شما

آدرس ايميل شما

بویراحمد
Iran, Islamic Republic of
حالا چرا خانپایه رو ایقد بزرگ میکنید
ی مدت فرماندار بود تمام شد ماموریتش تصیف ببره سر کار خودش اما خدا وکیلی خیلی خودش رو بالا میدونست ...
گاندی
Iran, Islamic Republic of
خان رفت برای همیشه وتاج هم در مجلس باشه یانه کاری براش نم تونه بکنه .چون ابی که ازجوب رفت دیگه برنمی گرده .
ماشالا
Iran, Islamic Republic of
877عفقاحتتتتتتتتتگگجججححتلزطز9ززخ8
یه سوال ذهن همه رو درگیر کرده!!!!!
خوان پایه حد و اندازه فرماندرپاری نبود. قطعا اگر توانمند بود اینگونه با او برخورد نمی شد.
اصلا برنامه نداشت و هر روز به فراخور همان روز کارهای فرمانداری پیش می رفت.
بنظرم مردم شهرستان از دستش نجات پیدا کردند هر چند متاسفانه فرماندار جدید هم سیاسی آمده و قطعا کاری برای شهرستان انجام نخواهد داد.
ایشون هم آمده تا چند صباهی باشد وانتخابات میان دوره ای گچساران انجام دهد.
کی گچساران و گچسارانی از این بازهای سیاسی نجات پیدا خواهد کرد.
خیز اصولگرایان برای صندلی شهردار

خیز اصولگرایان برای صندلی شهردار

شاید کمتر کسی در کشور وجود داشته باشد که در همه حوزه‌ها کار کرده است. اینکه کسی بگوید ...
انتخابات ۱۴۰۰ با قانون فعلی؟!

انتخابات ۱۴۰۰ با قانون فعلی؟!

نمایندگان مجلس که به‌جای بررسی لایحه کارشناسی‌شده دولت ترجیح دادند طرحی سیاسی و در جهت ...
تاثیر زنگنه بر سرنوشت اصلاح‌طلبان

تاثیر زنگنه بر سرنوشت اصلاح‌طلبان

ورود ارز ناشی از صادرات نفت و گاز و میعانات گازی و محصولات پتروشیمی، نزدیکترین و کوتاه‌ترین ...
1