تاریخ انتشار
شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۳:۴۲
کد مطلب : ۵۰۲۲۶۹
یادداشت؛
"مدیران ملی کهگیلویه و بویراحمدی" کلید واژهای کسلکننده و ملالآور
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت ارسالی - توسعه نیروی انسانی اگر در صدر شاخصهای توسعه پایدار نباشد از اساسیترین مؤلفههای زیربنایی و زیرساختی توسعه در جوامع مختلف است.
تصور توسعه بدون نیروی انسانی توانمند بیش از آن که نسبتی در واقعیت داشته باشد سراب گونه است.
نسبت این مهم در یک کشور با جوامع محلی و خرد آن نسبت مستقیم و یکسانی است یعنی نیروی انسانی باید بصورت متوازن و برابر در کل یک کشور رشد و توسعه پیدا کرده باشد تا در سطح ملی ثمرات آن مشاهده گردد.
در کشورهای جهان سوم از گذشته تاکنون شکاف عمیقی میان مرکز و حاشیه در این بُعد و سایر ابعاد بوده است. رشد تنکولوژی و گسترس آموزش عالی و توجه بیشتر به تکنیک و فن سالاری به رغم نفوذ عمیق فساد، رانت و رابطه سبب برخی پیشرفتها در حوزه انسانی در سالهای اخیر در حاشیه گردید و نیروی انسانی استانهای کمتر برخوردار موفق به برخی جابجاییها در ساختار طبقاتی کشور و رشد در بروکراسی مرکز محور شدند.
هر چند محدود و موردی اما در حوزه مدیریتهای ملی در دهه اخیر شاهد رشد و افزایش مدیرانی از استانهای کوچک و بویژه کهگیلویه و بویراحمد بودهایم.
چنین موضوعی یقیناً در تزاید اعتماد بنفس عمومی و توجهات بیشتر مرکز به حاشیه مؤثر خواهد بود و خود میتواند مقدمه اتفاقات توسعهای بیشتر و بزرگتر باشد.
در این رابطه مطالب و مقالات زیادی نوشته شده است اما باید گفت متأسفانه خروجی این مطالب جز تعریف و تمجیدهای موردی چیز دیگری نبوده است و تاکنون کار تحقیقی و آینده پژوهانهای و یا حتی آسیبشناسانهای در این رابطه و ارتباط مدیران ملی هم استانی با توسعه صورت نگرفته است.
عکسهای سفارشی، اسمهای سفارشی و تعریفهای گاهاً اغراقآمیز و شکلگیری یک رقابت تعریف و تمجیدی از برخی از این مدیران فضای رسانهای استان را به تسخیر خود در آورده است.
تعریف و تمجید فی نفسه هیچ ایرادی ندارد اما بسته به آن که ربطی با واقعیات توسعهای کشور و استان داشته باشد. ولی در مطالب رسانههای استان چنین چیزی دیده نمیشود و رسانهها به ارگانهای تبلیغاتی اینمدیران تبدیل شده است.
شاخص در این بین هم میتواند ریاست شعبه یک بانک در فلان محله تهران و یا مدیریت فلان اداره شهرستانی در ورامین یا علی آباد کتول باشد.
به حدی این واژه مدیران ملی کهگیلویه و بویراحمدی و نامها و عکسهای سفارشی زیاد شده است که به نوعی بازی با اعصاب مخاطب تبدیل شدهاند و اصل مقوله توسعه نیروی انسانی در استان را از حیز انتفاع خارج کردهاند.
برخی مدیران کوتاه قد در تهران نیز کل تمرکز خود را بر ظاهر شدن در رسانههای استان گذاشتهاند و نمایندگان مردم هم در پی باج دهی به بلاگرهای هم استانی هستند و برخی فرصتهای تاریخی را به این بلاگرها هبه کردهاند تا بلاگرها به ذهن افکار عمومی این گونه حقنه کنند که مدیر و نماینده مورد نظر ما در تراز بینالمللی قرار دارد.
یک دور باطل که از دل آن نه تنها توسعهای بیرون نخواهد آمد که عقب گرد شتابان به یک رفتار اشتباه جهان سومی را به ذهن متبادر میکند.
تصور توسعه بدون نیروی انسانی توانمند بیش از آن که نسبتی در واقعیت داشته باشد سراب گونه است.
نسبت این مهم در یک کشور با جوامع محلی و خرد آن نسبت مستقیم و یکسانی است یعنی نیروی انسانی باید بصورت متوازن و برابر در کل یک کشور رشد و توسعه پیدا کرده باشد تا در سطح ملی ثمرات آن مشاهده گردد.
در کشورهای جهان سوم از گذشته تاکنون شکاف عمیقی میان مرکز و حاشیه در این بُعد و سایر ابعاد بوده است. رشد تنکولوژی و گسترس آموزش عالی و توجه بیشتر به تکنیک و فن سالاری به رغم نفوذ عمیق فساد، رانت و رابطه سبب برخی پیشرفتها در حوزه انسانی در سالهای اخیر در حاشیه گردید و نیروی انسانی استانهای کمتر برخوردار موفق به برخی جابجاییها در ساختار طبقاتی کشور و رشد در بروکراسی مرکز محور شدند.
هر چند محدود و موردی اما در حوزه مدیریتهای ملی در دهه اخیر شاهد رشد و افزایش مدیرانی از استانهای کوچک و بویژه کهگیلویه و بویراحمد بودهایم.
چنین موضوعی یقیناً در تزاید اعتماد بنفس عمومی و توجهات بیشتر مرکز به حاشیه مؤثر خواهد بود و خود میتواند مقدمه اتفاقات توسعهای بیشتر و بزرگتر باشد.
در این رابطه مطالب و مقالات زیادی نوشته شده است اما باید گفت متأسفانه خروجی این مطالب جز تعریف و تمجیدهای موردی چیز دیگری نبوده است و تاکنون کار تحقیقی و آینده پژوهانهای و یا حتی آسیبشناسانهای در این رابطه و ارتباط مدیران ملی هم استانی با توسعه صورت نگرفته است.
عکسهای سفارشی، اسمهای سفارشی و تعریفهای گاهاً اغراقآمیز و شکلگیری یک رقابت تعریف و تمجیدی از برخی از این مدیران فضای رسانهای استان را به تسخیر خود در آورده است.
تعریف و تمجید فی نفسه هیچ ایرادی ندارد اما بسته به آن که ربطی با واقعیات توسعهای کشور و استان داشته باشد. ولی در مطالب رسانههای استان چنین چیزی دیده نمیشود و رسانهها به ارگانهای تبلیغاتی اینمدیران تبدیل شده است.
شاخص در این بین هم میتواند ریاست شعبه یک بانک در فلان محله تهران و یا مدیریت فلان اداره شهرستانی در ورامین یا علی آباد کتول باشد.
به حدی این واژه مدیران ملی کهگیلویه و بویراحمدی و نامها و عکسهای سفارشی زیاد شده است که به نوعی بازی با اعصاب مخاطب تبدیل شدهاند و اصل مقوله توسعه نیروی انسانی در استان را از حیز انتفاع خارج کردهاند.
برخی مدیران کوتاه قد در تهران نیز کل تمرکز خود را بر ظاهر شدن در رسانههای استان گذاشتهاند و نمایندگان مردم هم در پی باج دهی به بلاگرهای هم استانی هستند و برخی فرصتهای تاریخی را به این بلاگرها هبه کردهاند تا بلاگرها به ذهن افکار عمومی این گونه حقنه کنند که مدیر و نماینده مورد نظر ما در تراز بینالمللی قرار دارد.
یک دور باطل که از دل آن نه تنها توسعهای بیرون نخواهد آمد که عقب گرد شتابان به یک رفتار اشتباه جهان سومی را به ذهن متبادر میکند.
بسیار خوب بيان کرده اید