تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۴۴
کد مطلب : ۴۹۹۳۱۵
یادداشت ارسالی ؛
هشت چالش استاندار کهگیلویه و بویراحمد؛ کار سخت یدالله رحمانی برای حرکت در مسیر توسعه / فشار برخی پایتختنشینان بر استاندار جهت سهمخواهی / مسمومشدن فضا به دلیل رشد قارچگونه فعالان مجازی و رسانهای با کمترین آگاهی و سواد رسانهای و ذبح اخلاق / فوران تعصبات کورکورانه قرونوسطایی طایفهای و منطقهای و حمایت از ضعیفترین افراد در انتخابات مجلس و شوراها
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت ارسالی - حالوروز این روزهای استان کهگیلویه و بویراحمد باوجود خدمات بینظیر؛ اما هنوز نگرانکننده و شبیه شهر زلزلهزدهای است که قبل از هر ساختوساز مجدد، نیاز به آواربرداری دارد اُستانی که در تمامی شاخصهای توسعه در انتهای جدول قرار دارد. اگرچه سیاسیون و مدیران استانی غالباً به دلیل عدم خلاقیت صرفاً اعداد و ارقام مربوط به داشتههای طبیعی را تکرار میکنند اعدادی که نشان از غنیبودن این استان محروم دارد غنیبودن که مربوط به منابع طبیعی و کار خداست و محروم بودن که کار انسانهای کم آگاه و غیرمتخصص است.
در هر کجای دنیا اگر در حضور یک شخص یا گروهی متخصص در اقتصاد بگوییم منطقهای در جایی از جهان وجود دارد که ۷ درصد معادن یک کشور را در اختیار دارد ۲۵ درصد نفت و گاز کشوری که قدرت اول مجموع نفت و گاز دنیاست را دارد ۸ درصد رواناب این کشور را دارد، چهارفصل دارد با شرایط آبوهوایی عجیب بهگونهای که ۱۰ اقلیم از ۱۳ اقلیم شناخته شده دنیا را دارد، بیشترین جنگلهای بلوط این کشور را به نسبت وسعت و جمعیت خود دارد، ۴۷۵ نمونه گیاه دارویی دارد ۲۲۰۰ گونه گیاهی دارد و از نظر گردشگری نیز از مستعدترین مناطق خاورمیانه برای جذب گردشگر است؛ اما از سوی دیگر بگوییم این منطقه باوجود اینهمه ظرفیت، با وجودی یک درصد مساحت و یک درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهد در تمام شاخصهای محرومیت در زمره ضعیفترینهاست و در آسیبهای اجتماعی نیز شرایط خوبی ندارد با وجودی فرزندانش از مستعدترین دانشآموزان این کشور هستند آموزشوپرورش این استان یا آخر کشور است یا یکی مانده به آخر با سیستان بلوچستان غرق در نداری و محرومیت رقابت میکند و استعدادهای این استان فرسایش میشوند و اغلب مردمش در طول روز و هفته مستمر به دلیل بیکاری و نداری و از سویی کمآبی رنج میبرند گروه متخصص مدنظر قطعاً بعد از شنیدن صحبتهای ما چند موضوع را عامل تمام این عقبماندگیها میدانند و اظهار میکنند یا مردم چنین منطقهای آگاهی کمی نسبت به مسائل دارند و علیرغم احساس مسئولیت مطالبهگران خوبی نیستند یا مردم آگاهی دارند؛ اما احساس مسئولیت ندارند و بیتفاوت از کنار خطاها و کمکاریها بعضی مسئولین میگذرند یا مردم احساس مسئولیت دارند آگاهی هم دارند؛ اما چیزی شبیه تعصبات جریانی، نژاد و طایفه مسیر مطالبهگری را به بیراهه میبرد، بعضی از متخصصین حوزه اقتصاد تقریباً بر یک موضوع اتفاقنظر دارند که مسئولان و مدیران چنین منطقه ثروتمند اما محرومی، بعضاً ناکارآمد و غیرپاسخگو هستند و مردم نیز به هر دلیلی با مسئولان چنین منطقهای همراهی میکنند.
و اما استانی با چنین پتانسیلها، استعدادها و ظرفیتها و همزمان محروم و درگیر انواع مشکلات، آسیبها و چالشهای نرمافزاری و سختافزاری را تحویل یدالله رحمانی داده شده تا بتواند بخشی از این مشکلات را بر طرف کند اگرچه عدهای از ایشان انتظار معجزه دارند؛ اما بر اساس شواهد و قرائن کار یدالله رحمانی بسیار سخت خواهد بود مخصوصاً وقتی بخشی از مردم همچنان بر تعصبات کورکورانه خود و آلت دست نمایندگان مجلس قرارگرفتن پافشاری و تأکید کنند و استان را درگیر انواع حاشیههای خندهدار کردهاند.
از شرایط نگرانکنندهای که در بعضی حوزهها داریم و استان را در این شرایط تحویل یدالله رحمانی دادهایم بگذریم و به چالشهای پیشروی مجموعه دولت در استان اشاره میکنیم (چالشها بر اساس اولویت نیستند)
اولین چالش پیشروی یدالله رحمانی عدم آگاهیبخش جمعی از مردم نسبت به موضوعات مختلف است بهگونهای که بهراحتی، گاهی شاهد باورپذیری آنها در فضای رسانه و مجازی نسبت به یک امر اشتباه، غیرواقع و غیرممکن هستیم؛ یعنی علیرغم کمک فراوانی که فضای مجازی میتواند برای روشنگری داشته باشد؛ اما بخشی از مردم، هنوز یا نمیدانند یا نمیخواهند واقعیت یک موضوع را بپذیرند و بهراحتی اثر هر تبلیغاتی را به دلیل فقدان سواد رسانه میپذیرند.
دومین چالش پیشروی دولت، رشد قارچگونه رسانهها، فعالان رسانه و مجازی است که نسبت به موضوعاتی اظهارنظر میکنند کمترین آگاهی را دارند و بهراحتی اخلاق و انصاف را ذبح میکنند و حجم زیادی از اطلاعات و تحلیل نادرست و غیرواقع را وارد فضای جامعه میکنند تا جامعه نهتنها از واقعیات دور شوند بلکه درگیر حواشی بسیار و قضاوتهای اشتباه راجع به سیاسیون و مدیران شوند و مجموعه دولت مجبور بهصرف انرژی زمانی و روانی زیادی برای کاهش اثرات مخرب این اظهارنظرها خواهد کرد.
چالش سوم، اشتباه دولت در درخواست از استانداران برای همکاری با نمایندگان و گرفتن نظر مشورتی از آنهاست که به دخالت نمایندگان در انتصابات منتج شده است معمولاً بعضی از نمایندگان مجلس استان [گذشته و حال] همیشه سعی کردهاند از افرادی برای پستهای کلیدی استفاده کنند که یا از نظر علمی و تخصصی ضعیفتر از خودشان باشند یا از نظر شخصیتی مطیع نماینده باشند تا هیچگاه موی دماغ این نمایندگان نشوند و هر چه نمایندهای ضعیفتر باشد معمولاً شخص ضعیفتری جهت تصدی فلان جایگاه معرفی میشود و اگر ذرهای مدیر مدنظر در طول دوره مسئولیت در مقابل اشتباهات نماینده قرار بگیرد یا منتقد نماینده شود یا مطیع و فرمانبردار نماینده نباشد جایگاهش دچار تزلزل خواهد شد و نماینده تلاش میکند به هر قیمتی ایشان را عزل کند در دولت گذشته نیز چنین اشتباهی صورت گرفت و سردار وحیدی وزیر وقت کشور از استانداران خواست با نمایندگان در انتصابات مشورت کنند و مشاهده کردیم ضعیفترین تیم مدیریتی استان در دولت گذشته بود تا جایی که در شاخصها و آمار دستگاههای اجرایی مانند اداره کار و رفاه اجتماعی، آموزشوپرورش، ورزش و جوانان، برخی دانشگاههای استان، منابع طبیعی و... ضعیفترین کارنامه را داشتیم. در شورای برنامهریزی دو هفته پیش مردم استان شاهد بودند غلامرضا تاجگردون حتی مدیران منتسب به خودش را چگونه ضایع میکرد و مدیران چگونه سکوت میکردند و ناکارآمدی برخی از این مدیران منتسب به دولت قبل یا دولت چهاردهم برای همگان مشهود شد؛ اما جناب تاجگردون هیچگاه پاسخ نخواهد داد اگر این افراد تا این اندازه ضعیفاند که توانایی حفظکردن چند عدد را ندارند آیا توسط وی معرفی شدند و چرا نباید کنار گذاشته شوند؟ اگر هدف صرفاً تبلیغاتی نبود؟ یا سرپوشگذاشتن برقرار گرفتن غلامرضا تاجگردون در میان ۴ نماینده ضعیف مجلس که در بررسی و به رأی گذاشتن ۱۵۹ طرح و لایحه با وجودی در مجلس حضور داشته اظهارنظر نکرده است.
چهارمین چالش تعصبات کورکورانه طایفهای، جریانی و منطقهای در استان هست تعصبات کورکورانه تا جایی انسان را به دنبال خود میکشاند که انسان دچار حالتی شبیه توهم میشود؛ یعنی روز را شب و شب را روز میبیند سیاه خود را سفید و سفید دیگران را سیاه نشان میدهد و هر بیاخلاقی را مشروع میداند و انتشار هر دروغ و تهمت برای به کرسی نشاندن شخص دلخواه خویش را زیرکی و سیاست مینامد. در چنین فضایی کسانی غرق در تعصبات کورکورانه هستند برای به زیر کشیدن طرف مقابل از قدرت یا برای در قدرت ماندن و بهقدرترسیدن شخص مدنظر خویش فضا را بهشدت علیه مدیران مخالف خود مسموم و آلوده میکنند و در چنین فضایی علناً کار استاندار برای روشنگری و آگاهیبخشی و تبیین عملکرد دولت سخت میشود و همدلی بین مسئولین و بین مسئولیت و مردم دچار گسست میگردد و بهراحتی یک مدیر توانمند بدون تیم رسانه با یک عملکرد مطلوب میتواند در نظر بسیاری از مردم بد جلوه داده شود.
چالش پنجم دخالت و فشار برخی فرزندان استان پایتختنشین و در جایگاههای ملی است که احساس میکنند قیم مردم استان هستند؛ اما در تمامی این سالها نسبت به تمام اتفاقات خوب و بد استان همچون تاراج منابع آبوخاک استان یا در توزیع منابع مالی و اجرای زیر ساختهای استان و در حمایت از فرزندان نخبه استان بیتفاوت بودهاند و امروز با فشار به استاندار و سوءاستفاده از جایگاه سیاسی _ اداری خویش در سطح ملی و ادعای دروغین داشتن سرمایه اجتماعی در استان در تلاشاند تا در تقسیم مناصب و منابع استان سهم آنها و وابستگان و رفقای آنها دیده شود و چون اکثر مردم استان از آگاهی قابلقبولی برخوردار نیستند و یک بخش دچار تعصبات کورکورانه هستند کافی است استاندار علیه یکی از این افراد موضعگیری کنند هم توسط حامیان اندک این افراد در فضای رسانه و مجازی تکفیر میشود هم شخص و اشخاص مورد نظر در تهران تمام تلاش خود را برای ایجاد هر مانع و دستاندازی در مسیر موفقیت استاندار به کار میگیرند. این در حالیست که همه ما میدانیم بعضی از این افراد حاضر در تهران به دلیل ناکارآمدیها، بیتفاوتی نسبت به حال روز مردم محروم استان، فامیل بازی و عدم موضعگیری در مسائل کشور در بزنگاهها و گاهی نون به نرخ روز خوردن پایگاه اجتماعی خاصی در بین مردم استان ندارند.
ششمین چالش گروهی از اصلاحطلباننماها که سهمخواهی میکنند و تنها لعابی از اندیشه اصلاحطلبی را دارند و موضعگیری آنها فقط و فقط جهت منافع خود و اطرافیانشان است؛ اما در هیچ برهه و بزنگاه در جامعه کوچکترین موضعی برای دفاع از حقوق مردم یا از حقوق حاکمیت نگرفتهاند تا نان و منافعشان را خطری تهدید نکند؛ اما دائماً در کوچه خلوت با لعابی از صحبتهای انتقادی و اصلاحطلبانه ژست حمایت از حقوق مردم را گرفتهاند.
چالش هفتم گروه دیگری از اصلاحطلبانی هستند که انسانهای نجیب و دلسوزی هستند؛ این گروه هزینههایی برای موفقیت دولت دادهاند و از عاملان اصلی موفقیت دولت چهاردهم در رقابت نفسگیر انتخابات بودند، و استاندار را از ابتدا حمایت کردند، یقیناً باید به آنها احترام گذاشت و از آنها نظرخواهی کرد؛ اما گاهی از مسیر اعتدال و انعطاف فاصله میگیرند؛ یعنی بعضی از آنها در تمام حیات سیاسی خود، نگاه صفر و صدی به افراد و مسائل داشتهاند؛ یعنی بهجای اینکه هرزمان که فلان انتصاب یا فلان رفتار و عملکرد استاندار را نقد میکنند حمایت از ایشان را در دفاع از محاسن وی نیز دریغ نکنند؛ اما حرف آخر را اول میزنند و برای یک انحراف یا اشتباه و نارضایتی، تمام اقدامات و تلاشهای استاندار آنهم در این زمان اندک و در این شرایط سخت، کشور و دولت را مورد نقد و سؤال قرار میدهند و گاهی از دایره آگاهی، انصاف و اخلاق سه رکن اصلی اصلاحطلبی تا حدودی خارج میشوند.
هشتمین چالش اعتمادسازی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی است. در شرایطی که حتی رسانههای استان در موضوعات مختلف مانند برخی حوادث ناگوار، بر نشاندادن چهره زشت از استان نقش داشتهاند و همچنین برخی از سرمایهگذاران سرگذشت خوبی را در این استان به دلیل موانع اداری و اشتباهات مردمی تجربه نکردهاند یدالله رحمانی باید با توجه با ظرفیتهای استان، بتواند اعتماد سرمایهگذاران را به بهترین شکل ممکن جلب کند و دستگاههای مربوطه کمک کنند سرمایهگذاران در کمترین زمان ممکن فعالیت خود را شروع کنند؛ اما آسیبهای اجتماعی و انواع مسائل از جمله نداری و بعضاً ترک تحصیل و بزهکاریهای اجتماعی که ریشه در ناکارآمدی یا بیتفاوتی برخی از نمایندگان و مسئولان سابق دارد در کنار معارضات محلی و تقابلهای کورکورانه طرفداران افراد خاص در استان و فقدان سواد رسانهای؛ کار بسیار سختی پیشروی یدالله رحمانی و مجموعه دولت و سرمایهگذاران در استان است. بهعنوانمثال فعالان مجازی، فلان نماینده سابق یا اسبق برای اینکه مانعی پیشروی نمایندگان فعلی ایجاد کنند و آنها را ناکارآمد جلو دهند هر صحبتی و اقدامی انجام میدهند تا بتوانند از سرمایهگذاری در یک منطقه جلوگیری کنند.
این چالشها دروناستانی در حالیست که در سطح ملی کشور با یک شرایط سخت در برخی حوزهها بهویژه در حوزه اقتصاد، ناترازیها و... قرار دارد حالا باید با درنظرگرفتن این شرایط کشور دید یدالله رحمانی باوجود تلاش بسیار و شبانهروزی و تجارب بسیار در حوزه اقتصاد و تسلط به آمار و ارقام و آشنا به ظرفیتهای استان و رصد مستمر عملکرد دستگاهها اجرایی در جذب مؤثر اعتبارات تا چه اندازه میتواند از این مسیر پر پیچ خم و صعبالعبور که بیشترین موانع و چالشها آن توسط خود مردم استان و سیاسیون ایجاد میشوند موفق عبور کند؟ آیا مردم و جریانات سیاسی بعد از چند دهه خطا و اشتباهات مکرر برای منافع مشترکی به نام توسعه استان با ایشان همکاری خواهند کرد؟ یا باز مانند این چند دهه، آگاهی کم ما در کنار تعصبات کورکورانه طایفهای و منطقهای و حمایت برخی نمایندگان از افراد ضعیف و فاقد برنامه، و بعضاً عدم همراهی مردم و دستگاههای دولتی با سرمایهگذاران باعث ایجاد موانع و چالشهای تکراری بر سر راه توسعه استان خواهد شد؟
در هر کجای دنیا اگر در حضور یک شخص یا گروهی متخصص در اقتصاد بگوییم منطقهای در جایی از جهان وجود دارد که ۷ درصد معادن یک کشور را در اختیار دارد ۲۵ درصد نفت و گاز کشوری که قدرت اول مجموع نفت و گاز دنیاست را دارد ۸ درصد رواناب این کشور را دارد، چهارفصل دارد با شرایط آبوهوایی عجیب بهگونهای که ۱۰ اقلیم از ۱۳ اقلیم شناخته شده دنیا را دارد، بیشترین جنگلهای بلوط این کشور را به نسبت وسعت و جمعیت خود دارد، ۴۷۵ نمونه گیاه دارویی دارد ۲۲۰۰ گونه گیاهی دارد و از نظر گردشگری نیز از مستعدترین مناطق خاورمیانه برای جذب گردشگر است؛ اما از سوی دیگر بگوییم این منطقه باوجود اینهمه ظرفیت، با وجودی یک درصد مساحت و یک درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهد در تمام شاخصهای محرومیت در زمره ضعیفترینهاست و در آسیبهای اجتماعی نیز شرایط خوبی ندارد با وجودی فرزندانش از مستعدترین دانشآموزان این کشور هستند آموزشوپرورش این استان یا آخر کشور است یا یکی مانده به آخر با سیستان بلوچستان غرق در نداری و محرومیت رقابت میکند و استعدادهای این استان فرسایش میشوند و اغلب مردمش در طول روز و هفته مستمر به دلیل بیکاری و نداری و از سویی کمآبی رنج میبرند گروه متخصص مدنظر قطعاً بعد از شنیدن صحبتهای ما چند موضوع را عامل تمام این عقبماندگیها میدانند و اظهار میکنند یا مردم چنین منطقهای آگاهی کمی نسبت به مسائل دارند و علیرغم احساس مسئولیت مطالبهگران خوبی نیستند یا مردم آگاهی دارند؛ اما احساس مسئولیت ندارند و بیتفاوت از کنار خطاها و کمکاریها بعضی مسئولین میگذرند یا مردم احساس مسئولیت دارند آگاهی هم دارند؛ اما چیزی شبیه تعصبات جریانی، نژاد و طایفه مسیر مطالبهگری را به بیراهه میبرد، بعضی از متخصصین حوزه اقتصاد تقریباً بر یک موضوع اتفاقنظر دارند که مسئولان و مدیران چنین منطقه ثروتمند اما محرومی، بعضاً ناکارآمد و غیرپاسخگو هستند و مردم نیز به هر دلیلی با مسئولان چنین منطقهای همراهی میکنند.
و اما استانی با چنین پتانسیلها، استعدادها و ظرفیتها و همزمان محروم و درگیر انواع مشکلات، آسیبها و چالشهای نرمافزاری و سختافزاری را تحویل یدالله رحمانی داده شده تا بتواند بخشی از این مشکلات را بر طرف کند اگرچه عدهای از ایشان انتظار معجزه دارند؛ اما بر اساس شواهد و قرائن کار یدالله رحمانی بسیار سخت خواهد بود مخصوصاً وقتی بخشی از مردم همچنان بر تعصبات کورکورانه خود و آلت دست نمایندگان مجلس قرارگرفتن پافشاری و تأکید کنند و استان را درگیر انواع حاشیههای خندهدار کردهاند.
از شرایط نگرانکنندهای که در بعضی حوزهها داریم و استان را در این شرایط تحویل یدالله رحمانی دادهایم بگذریم و به چالشهای پیشروی مجموعه دولت در استان اشاره میکنیم (چالشها بر اساس اولویت نیستند)
اولین چالش پیشروی یدالله رحمانی عدم آگاهیبخش جمعی از مردم نسبت به موضوعات مختلف است بهگونهای که بهراحتی، گاهی شاهد باورپذیری آنها در فضای رسانه و مجازی نسبت به یک امر اشتباه، غیرواقع و غیرممکن هستیم؛ یعنی علیرغم کمک فراوانی که فضای مجازی میتواند برای روشنگری داشته باشد؛ اما بخشی از مردم، هنوز یا نمیدانند یا نمیخواهند واقعیت یک موضوع را بپذیرند و بهراحتی اثر هر تبلیغاتی را به دلیل فقدان سواد رسانه میپذیرند.
دومین چالش پیشروی دولت، رشد قارچگونه رسانهها، فعالان رسانه و مجازی است که نسبت به موضوعاتی اظهارنظر میکنند کمترین آگاهی را دارند و بهراحتی اخلاق و انصاف را ذبح میکنند و حجم زیادی از اطلاعات و تحلیل نادرست و غیرواقع را وارد فضای جامعه میکنند تا جامعه نهتنها از واقعیات دور شوند بلکه درگیر حواشی بسیار و قضاوتهای اشتباه راجع به سیاسیون و مدیران شوند و مجموعه دولت مجبور بهصرف انرژی زمانی و روانی زیادی برای کاهش اثرات مخرب این اظهارنظرها خواهد کرد.
چالش سوم، اشتباه دولت در درخواست از استانداران برای همکاری با نمایندگان و گرفتن نظر مشورتی از آنهاست که به دخالت نمایندگان در انتصابات منتج شده است معمولاً بعضی از نمایندگان مجلس استان [گذشته و حال] همیشه سعی کردهاند از افرادی برای پستهای کلیدی استفاده کنند که یا از نظر علمی و تخصصی ضعیفتر از خودشان باشند یا از نظر شخصیتی مطیع نماینده باشند تا هیچگاه موی دماغ این نمایندگان نشوند و هر چه نمایندهای ضعیفتر باشد معمولاً شخص ضعیفتری جهت تصدی فلان جایگاه معرفی میشود و اگر ذرهای مدیر مدنظر در طول دوره مسئولیت در مقابل اشتباهات نماینده قرار بگیرد یا منتقد نماینده شود یا مطیع و فرمانبردار نماینده نباشد جایگاهش دچار تزلزل خواهد شد و نماینده تلاش میکند به هر قیمتی ایشان را عزل کند در دولت گذشته نیز چنین اشتباهی صورت گرفت و سردار وحیدی وزیر وقت کشور از استانداران خواست با نمایندگان در انتصابات مشورت کنند و مشاهده کردیم ضعیفترین تیم مدیریتی استان در دولت گذشته بود تا جایی که در شاخصها و آمار دستگاههای اجرایی مانند اداره کار و رفاه اجتماعی، آموزشوپرورش، ورزش و جوانان، برخی دانشگاههای استان، منابع طبیعی و... ضعیفترین کارنامه را داشتیم. در شورای برنامهریزی دو هفته پیش مردم استان شاهد بودند غلامرضا تاجگردون حتی مدیران منتسب به خودش را چگونه ضایع میکرد و مدیران چگونه سکوت میکردند و ناکارآمدی برخی از این مدیران منتسب به دولت قبل یا دولت چهاردهم برای همگان مشهود شد؛ اما جناب تاجگردون هیچگاه پاسخ نخواهد داد اگر این افراد تا این اندازه ضعیفاند که توانایی حفظکردن چند عدد را ندارند آیا توسط وی معرفی شدند و چرا نباید کنار گذاشته شوند؟ اگر هدف صرفاً تبلیغاتی نبود؟ یا سرپوشگذاشتن برقرار گرفتن غلامرضا تاجگردون در میان ۴ نماینده ضعیف مجلس که در بررسی و به رأی گذاشتن ۱۵۹ طرح و لایحه با وجودی در مجلس حضور داشته اظهارنظر نکرده است.
چهارمین چالش تعصبات کورکورانه طایفهای، جریانی و منطقهای در استان هست تعصبات کورکورانه تا جایی انسان را به دنبال خود میکشاند که انسان دچار حالتی شبیه توهم میشود؛ یعنی روز را شب و شب را روز میبیند سیاه خود را سفید و سفید دیگران را سیاه نشان میدهد و هر بیاخلاقی را مشروع میداند و انتشار هر دروغ و تهمت برای به کرسی نشاندن شخص دلخواه خویش را زیرکی و سیاست مینامد. در چنین فضایی کسانی غرق در تعصبات کورکورانه هستند برای به زیر کشیدن طرف مقابل از قدرت یا برای در قدرت ماندن و بهقدرترسیدن شخص مدنظر خویش فضا را بهشدت علیه مدیران مخالف خود مسموم و آلوده میکنند و در چنین فضایی علناً کار استاندار برای روشنگری و آگاهیبخشی و تبیین عملکرد دولت سخت میشود و همدلی بین مسئولین و بین مسئولیت و مردم دچار گسست میگردد و بهراحتی یک مدیر توانمند بدون تیم رسانه با یک عملکرد مطلوب میتواند در نظر بسیاری از مردم بد جلوه داده شود.
چالش پنجم دخالت و فشار برخی فرزندان استان پایتختنشین و در جایگاههای ملی است که احساس میکنند قیم مردم استان هستند؛ اما در تمامی این سالها نسبت به تمام اتفاقات خوب و بد استان همچون تاراج منابع آبوخاک استان یا در توزیع منابع مالی و اجرای زیر ساختهای استان و در حمایت از فرزندان نخبه استان بیتفاوت بودهاند و امروز با فشار به استاندار و سوءاستفاده از جایگاه سیاسی _ اداری خویش در سطح ملی و ادعای دروغین داشتن سرمایه اجتماعی در استان در تلاشاند تا در تقسیم مناصب و منابع استان سهم آنها و وابستگان و رفقای آنها دیده شود و چون اکثر مردم استان از آگاهی قابلقبولی برخوردار نیستند و یک بخش دچار تعصبات کورکورانه هستند کافی است استاندار علیه یکی از این افراد موضعگیری کنند هم توسط حامیان اندک این افراد در فضای رسانه و مجازی تکفیر میشود هم شخص و اشخاص مورد نظر در تهران تمام تلاش خود را برای ایجاد هر مانع و دستاندازی در مسیر موفقیت استاندار به کار میگیرند. این در حالیست که همه ما میدانیم بعضی از این افراد حاضر در تهران به دلیل ناکارآمدیها، بیتفاوتی نسبت به حال روز مردم محروم استان، فامیل بازی و عدم موضعگیری در مسائل کشور در بزنگاهها و گاهی نون به نرخ روز خوردن پایگاه اجتماعی خاصی در بین مردم استان ندارند.
ششمین چالش گروهی از اصلاحطلباننماها که سهمخواهی میکنند و تنها لعابی از اندیشه اصلاحطلبی را دارند و موضعگیری آنها فقط و فقط جهت منافع خود و اطرافیانشان است؛ اما در هیچ برهه و بزنگاه در جامعه کوچکترین موضعی برای دفاع از حقوق مردم یا از حقوق حاکمیت نگرفتهاند تا نان و منافعشان را خطری تهدید نکند؛ اما دائماً در کوچه خلوت با لعابی از صحبتهای انتقادی و اصلاحطلبانه ژست حمایت از حقوق مردم را گرفتهاند.
چالش هفتم گروه دیگری از اصلاحطلبانی هستند که انسانهای نجیب و دلسوزی هستند؛ این گروه هزینههایی برای موفقیت دولت دادهاند و از عاملان اصلی موفقیت دولت چهاردهم در رقابت نفسگیر انتخابات بودند، و استاندار را از ابتدا حمایت کردند، یقیناً باید به آنها احترام گذاشت و از آنها نظرخواهی کرد؛ اما گاهی از مسیر اعتدال و انعطاف فاصله میگیرند؛ یعنی بعضی از آنها در تمام حیات سیاسی خود، نگاه صفر و صدی به افراد و مسائل داشتهاند؛ یعنی بهجای اینکه هرزمان که فلان انتصاب یا فلان رفتار و عملکرد استاندار را نقد میکنند حمایت از ایشان را در دفاع از محاسن وی نیز دریغ نکنند؛ اما حرف آخر را اول میزنند و برای یک انحراف یا اشتباه و نارضایتی، تمام اقدامات و تلاشهای استاندار آنهم در این زمان اندک و در این شرایط سخت، کشور و دولت را مورد نقد و سؤال قرار میدهند و گاهی از دایره آگاهی، انصاف و اخلاق سه رکن اصلی اصلاحطلبی تا حدودی خارج میشوند.
هشتمین چالش اعتمادسازی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی است. در شرایطی که حتی رسانههای استان در موضوعات مختلف مانند برخی حوادث ناگوار، بر نشاندادن چهره زشت از استان نقش داشتهاند و همچنین برخی از سرمایهگذاران سرگذشت خوبی را در این استان به دلیل موانع اداری و اشتباهات مردمی تجربه نکردهاند یدالله رحمانی باید با توجه با ظرفیتهای استان، بتواند اعتماد سرمایهگذاران را به بهترین شکل ممکن جلب کند و دستگاههای مربوطه کمک کنند سرمایهگذاران در کمترین زمان ممکن فعالیت خود را شروع کنند؛ اما آسیبهای اجتماعی و انواع مسائل از جمله نداری و بعضاً ترک تحصیل و بزهکاریهای اجتماعی که ریشه در ناکارآمدی یا بیتفاوتی برخی از نمایندگان و مسئولان سابق دارد در کنار معارضات محلی و تقابلهای کورکورانه طرفداران افراد خاص در استان و فقدان سواد رسانهای؛ کار بسیار سختی پیشروی یدالله رحمانی و مجموعه دولت و سرمایهگذاران در استان است. بهعنوانمثال فعالان مجازی، فلان نماینده سابق یا اسبق برای اینکه مانعی پیشروی نمایندگان فعلی ایجاد کنند و آنها را ناکارآمد جلو دهند هر صحبتی و اقدامی انجام میدهند تا بتوانند از سرمایهگذاری در یک منطقه جلوگیری کنند.
این چالشها دروناستانی در حالیست که در سطح ملی کشور با یک شرایط سخت در برخی حوزهها بهویژه در حوزه اقتصاد، ناترازیها و... قرار دارد حالا باید با درنظرگرفتن این شرایط کشور دید یدالله رحمانی باوجود تلاش بسیار و شبانهروزی و تجارب بسیار در حوزه اقتصاد و تسلط به آمار و ارقام و آشنا به ظرفیتهای استان و رصد مستمر عملکرد دستگاهها اجرایی در جذب مؤثر اعتبارات تا چه اندازه میتواند از این مسیر پر پیچ خم و صعبالعبور که بیشترین موانع و چالشها آن توسط خود مردم استان و سیاسیون ایجاد میشوند موفق عبور کند؟ آیا مردم و جریانات سیاسی بعد از چند دهه خطا و اشتباهات مکرر برای منافع مشترکی به نام توسعه استان با ایشان همکاری خواهند کرد؟ یا باز مانند این چند دهه، آگاهی کم ما در کنار تعصبات کورکورانه طایفهای و منطقهای و حمایت برخی نمایندگان از افراد ضعیف و فاقد برنامه، و بعضاً عدم همراهی مردم و دستگاههای دولتی با سرمایهگذاران باعث ایجاد موانع و چالشهای تکراری بر سر راه توسعه استان خواهد شد؟