تاریخ انتشار
شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۵۸
کد مطلب : ۴۹۶۸۷۱
یادداشت ارسالی؛

از دیپلماسی «بَهسَکون» تا دغدغه‌های ننه‌خاتون؛ یادداشتی از سید کاظم فاضل

۷
۹
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
از دیپلماسی «بَهسَکون» تا دغدغه‌های ننه‌خاتون؛ یادداشتی از سید کاظم فاضل
کبنا ؛
یادداشتی از سید کاظم فاضل (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی)؛ فاضل در این یادداشت که با عبارت «با قلم زدن، رسم و رسومات دیرینه را ثبت کنیم. من، شما، قلم و رسانه، رسالت داریم» آغاز کرد، نوشت:
هر ایلی دو قبله داشت
سنت‌های دیرینه و کهن که بخش مهمی از فرهنگِ رسم و رسومات ایلاتِ استان کهگیلویه و بویراحمد است، باید ثبت و ضبط کنیم و به همان اندازه که قلم توتم من است، رسم و رسومات محلی و ایلی هم توتم من است و بر این باور نباید باشیم که باید در سنت بمانیم و از خود فردی متحجرگرا بسازیم و باید باور داشته باشیم که سیالیت و جریان لازمه زندگی است و مدرنیته و ارزش‌های دنیایِ مدرن، بخشِ اجتناب‌ناپذیر زندگی بشر است که باید آن را بپذیریم و باید رسم و رسومات جدید را به عنوان یک پدیده فرهنگی نوظهور استقبال کرد و اما گریز مطلق به دنیایِ مدرن و فراموش کردن و پشت پا زدن به رسم و رسومات سنتی ما را دچار یک برهنگی فرهنگی می‌کند و فرهنگ سنتی ما فربه و غنی نخواهد ماند و به آیندگان معرفی نخواهد شد.
گریزی به سنت و مرزبندی‌های فامیلی
یادش بخیر! «هومساییَلِ» قدیمی با هم سَری و سِری داشتند و مرزبندی‌های میلیمتری امروزی، میان آنها فاصله نینداخته بود و همه پشت و بام یکی بودند، بام هر همسایه، حیاطِ همسایه دیگری بود و بر عکس. هر خانه‌ای دو قبله داشت، نخست قبله شرعی که حاجات معنوی و دنیوی خودشان را به سویش روانه می‌کردند و دیگر قبله، قبله درب همسایه بود که رو در روی هم، قرار داشتند و بر روی هم باز می‌شدند و همسایه، قبله رفع نیاز همسایه بود و گاهاً تمام ایلی در رفع حوائج، قبله حاجات هم بودند.
«خاگ هایِ» باروها یا باریک‌های همسایه، تمام خورد و خوراک ناشتایی همدیگر بود و همسایه‌ها همه، با همدیگر، هم‌سفره بودند و به تبع آن، تمامی «جیجه‌ها»، «باروشک‌ها» و خُروه‌های همسایه، هم‌دانه و هم‌کاسه بودند و «ننه منیژه» وقتی با صدایِ «کوچ کچی کچی»، باروشک‌ها و جیجه‌ها را به هم‌دانگی و هم‌کاسگی فرامی‌خواند، باروی سفید رنگِ «ننه خاتون» و خروهِ جنگی «دالو  مانساء» حق اولویت داشتند و هرگاه نوک‌های استخوانی مرغان در دورهمی‌های همدیگر به بر چیدنِ دانه مشغول می‌شد، باروها و جیجه‌ها «غِرنگه غرونگِ» تشکر سرمی‌دادند و در عوض، خدا قهرش نمی‌گرفت و با هر برچیدن دانه‌ای که «آسِنگونِ» مرغکان ننه خاتون و دالو مانساء پر می‌شد، خداوند صدها دانه را در بطن زمین، فرمان به رویش می‌داد و ننه خاتون با صدای بلند در نماز ننه منیجه را دعا می‌کرد؛ «الهی شکرت خُدایا و دمدَمَ صبحت شکر و صبح صالحونت شکر، خُدایا عاقبتشَ و خیر کُن  و بی سُخت اولایش و دنیا بره، آمین یا رب العالمین».
چپق چپق چِمتر دوغی
ننه منیجه زنی دقیق، منظم، سحرخیز و باخدا بود و صدای چُپق چُپقِ مشک و مَلارش، صدای اذانِ همسایه‌ها بود و هنوز ستاره روز در آسمان می‌درخشید و فلق سپیدی در مشرق طلوع می‌کرد و صبح کاذب بود که کره و دوغِ ننه منیجه «زَهنِسه» بود و صفی از کاسه و کوزه دوغی «دالو زینبگم، دالو معصومه و بی ماه خانم» را از دوغِ رایگانِ سهمیه‌ای پر کرده بود.
بَهسکون‌هایِ ایلی
دنیای دیپلماتیکِ «خان‌ننه‌هایِ» ایلی در گرو «بَهسکون‌های ایلی» بود و هر چه «بهسکون‌ها» انباشته‌تر بود و گره‌های بهسکونی گره کورتر بود، روابط ایلی پابرجاتر بود. این انباشتگیِ بهسکونی، محتوایش مهر و محبت بود و صله ارحام بود و قساوت قلبی بین کدخدایان ایلی را می‌زدود. ِتأثیری که بهسکون‌های ایلی در تجدید روابط داشتند از قوی‌ترین دیپلمات‌های امروزی برنمی‌آید.
دغدغه‌های ننه خاتون
صمیمیت و صفا، ظن و گمان‌ها و بیگانگی‌ها و دوگانگی‌ها را به حداقل رسانده بود و دغدغه‌ها در سطح پایین و ابتدائی بودند، چون سطح فکری، سطحی ساده داشت و دغدغه ننه خاتون، دوغِ پخته‌ی «مِن کیسه‌ای» بود که صبح از خواب برخیزد و کشک خود را قالب مثلثی و گِرد بزند و بر تلواره‌هایِ چویل پوشانده، نظم و ترتیب دهد و پهن نماید و تمام روز بر پای این تلواره کشکی می‌خوابید تا مبادا کلاغی در اوج، چشم بر این تلواره ببندد و کشکی را منقار زند و پرواز کند (کلا کلا مَه کافری، کَشکَلِ دالونَ ایبری).
زاییدن گا چالو یک دغدغه بود
گاه چالو مدتِ «اُوهَسَنِش» داشت تمام می‌شد و خانواده‌ای و گاهاً ایلی، لحظه‌شماری می‌کردند که «گاه چالو» بزاید و شبِ زایش که فرامی‌رسید از ترسِ این‌که گاو، گوساله خود را نکشد، «لِک سَرِ تِیَلِشون نیرَه» و صبح که می‌شد و گاو زاییده بود، شادی و نشاط خانوادگی قوت می‌گرفت و صبحِ پادشاهی معنا پیدا می‌کرد و همسایگانی که در فاصله دورتر بودند، اولِ صبح درب پنجره خود را باز می‌کردند و با صدای بلند همسایه را صدا می زدند که «فلانی خَور نیاری که گاو فلانی زایسِه یا نه؟» و همسایه دیگر که خبر زایش «گا چالو» را داشت با صدای بلند می‌گفت: «هَی بله، هَی بله، دوش زایسه» و همسایه دیگری در چند متری می‌گفت: «ککا  الهی شکر که زایس، هی لِویشَ بیار تا بِخریم».
آری، دغدغه‌ها؛ ربوده‌شدن کشک‌های ننه خاتون بود و زاییدن «گا چالو» بود و کوچ کچی کردن مرغ‌ها بود و اگر در این کوچ کچی کردن مرغی حاضر نمی‌گردید، ننه‌های ایلم به همین سادگی، پریشان می‌شدند، چون قلبی پاک، صاف به سادگی زندگی خودشان داشتند و این قلب‌های پاک و صاف با این دغدغه‌های پاک و ابتدائی را اگر با دغدغه‌های دنیایِ مدرن مقایسه کنیم، بُهت‌زده و وحشت‌زده باید گفت:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران ...
سید کاظم فاضل
چله گاه سرد زمستان ۱۴۰۳
نام شما

آدرس ايميل شما

میدجانی
Iran, Islamic Republic of
احسنت جناب دکتر ،خیلی وقت بود که این لغات قدیمی و ناب که در فرهنگ قدیمی استفاده می شد یادمون رفته بود رفتیم به گذشته های دور
Iran, Islamic Republic of
سلام درود بر دکتر فاضل که بسیار زیبا و آیین و سنن ورسوم محلی را بیان کرده باتوجه به زندگی مدرنیته امروزه که انسانیت و مهر وصفا و صمیمت را به ناخودآگاه به کوچه ی تاریک وتیره که ظاهری روشن دارد کوچ داد و با قلم شیوا و صادق خود ما رابه بازگشت به اصالت خودمان تلنگری زد
Iran, Islamic Republic of
درووود
عالی بود
سید مصطفی دانشی
Iran, Islamic Republic of
بسیار، زیبا وعالی نگاشته شده، صحنه هایی که اگر ثبت نشوند بزودی فراموش خواهند شد. انشالله نگارنده ادامه بده و کتابی را در این مضمون بچاب برساند
تحصیل کرده ادبیات
Iran, Islamic Republic of
درود بر سید کاظم👌👏
بیان این نوستالژی ها حس مشترک ماست..
ABEDI
Iran, Islamic Republic of
احسنت بر آقای دکتر ، جای این پژوهش ها واقعا خالی است. بسیار وزین و پر بار بود،استفاده کردیم.
سیدمجید سادات
Iran, Islamic Republic of
درود بر دکتر سید کاظم فاضل.
واقعا دغدغه حضرتعالی در بازنشر کلمات و اصطلاحات قدیمی که کم کم دارد از اذهان و روح انسانها رخت برمی بندد،هم شایسته تقدیر و هم ستودنی است.ان شاء الله در مسیری که در پیش گرفته اید موفق و پیروز و سربلند باشید.
دو حکم برای یک کهگیلویه و بویراحمدی (حکم و تصویر)

دو حکم برای یک کهگیلویه و بویراحمدی (حکم و تصویر)

دکتر حسن اسدی آرخلو طی احکام جداگانه‌ای به‌عنوان مسئول حزب همت (همدلی مردم تحول‌خواه) ...
زنگ خطر برای تهران به صدا درآمد

زنگ خطر برای تهران به صدا درآمد

باتوجه به ضعیف بودن بارش‌های برفی در سال جاری، وضعیت نامناسب منابع آبی ادامه خواهد داشت،...
چرا زلنسکی کت و شلوار نمی‌پوشد؟

چرا زلنسکی کت و شلوار نمی‌پوشد؟

در جریان دیدار بحث‌برانگیز روسای جمهور اوکراین و آمریکا که روز جمعه ۲۸ فوریه (دهم اسفند) ...
1