تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۴
کد مطلب : ۴۱۰۷۲۴
یادداشت|
پاسخ به بیانیه غلامرضا پاکدل؛ خیانت یا رفاقت
م- رفیعی
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بندهپروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
چند ماهی یکبار مطالبی از شما در رسانهها مطرح میشد در باب نقد شرایط موجود و مدح دوران مدیریت خودتان!
اما هرگز پاسخی از طرف مخاطب داده نشد چون نقد نبود و تنها تخریبی در جهت یک کینه شخصی که بر افکارتان غلبه کرده نمایان است!
من شما را ندیدهام اما آخرین مقاله شما با عنوان رقابت برای رفاقت ممنوع؛ مرا واداشت تا با تحقیق از صفحه شخصی خودتان شما را بهتر بشناسم.
با کنار هم قرار دادن شناسنامه شما در کنار مطالب گذشته که همه را از نوع دلسوزی و نقد یک همولایتی جهت ارتقا و توسعه میدیم اعتراف به فریب میکنم و با صراحت میگوییم شهرتتان پاکدل است و افکارتان ناپاک!
البته من بیانصاف نیستم و به تلاش و هوش خانواده شما اعتقاددارم اما قبول هم کنیم اینکه شما همیشه مدیر بودهاید خود سهم بسزایی در این شرایط بقول خودتان نامطلوب داشتهای و فرزندان شما که همه در بهترین نقطه شهر و با امکانات رفاهی که از برکت مسئولیت شما بهدستآمده همه پزشک شدهاند و باور کنید جوانان محله سادات، رادک و لبنان از نظر بهره هوشی کمتر از فرزندان شما نبودهاند و فقر مزمن باعث محدودیت و شرایط امروزی آنان گشته که هرروز اخبار خودکشی در این محلهها دل هر باانصافی را بدرد میاورد
اگر به خلقت و عدالت خداوند اعتقاددارید پس حتماً قبول دارید نه شما و نه فرزندان شما استثنا نیستند و ضریب هوشی بیشتری از جوانان به قول دوستتان یدالله مرادی زیر پوست شهری ندارند.
اما گذشته و حال سادات و رادک و.... را همیشه دیده بودم و شرایط امروز و دیروز آن قابل قیاس نیست و نیاز به دایه مهربانتر از مادر ندارند و امید شکلگرفته در دل جوانان سرزمین سوزان را بیشتر نسوزانید.
چند وقت است به سرزمین آفتاب نیامده ای! بهراستی شاید رنگ و روی نو شدن شهر را ندیدهای! اگر نیامده و ندیدهای که هیچ! اما اگر دیدهای شهرآشوب و تلاش جهت کمرنگ کردن امید مردم خود عین خیانت است و به نظر و عقیده مردم احترام بگذاریم و بگذارید خودشان تصمیم بگیرند و شما در تو چال یا فشم تخم فتنه را راهی سرزمین مادری نکنید و تفرقه نیندازید چراکه رفاقتی که از نامبردهای به رفاقت خاله خرسه بیشتر شبیه است و در پشت نام زیبای رفاقت پلیدی نمایانتر است و بدانید ملت ما همیشه همچون مولای خود از مظلوم دفاع میکنند و تاجگردون تاکنون غلامی بیش نبوده چه در محضر مولایش حسین و چه در غلامی موکلانش.
===========
به قلم؛ م- رفیعی
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بندهپروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
چند ماهی یکبار مطالبی از شما در رسانهها مطرح میشد در باب نقد شرایط موجود و مدح دوران مدیریت خودتان!
اما هرگز پاسخی از طرف مخاطب داده نشد چون نقد نبود و تنها تخریبی در جهت یک کینه شخصی که بر افکارتان غلبه کرده نمایان است!
من شما را ندیدهام اما آخرین مقاله شما با عنوان رقابت برای رفاقت ممنوع؛ مرا واداشت تا با تحقیق از صفحه شخصی خودتان شما را بهتر بشناسم.
با کنار هم قرار دادن شناسنامه شما در کنار مطالب گذشته که همه را از نوع دلسوزی و نقد یک همولایتی جهت ارتقا و توسعه میدیم اعتراف به فریب میکنم و با صراحت میگوییم شهرتتان پاکدل است و افکارتان ناپاک!
البته من بیانصاف نیستم و به تلاش و هوش خانواده شما اعتقاددارم اما قبول هم کنیم اینکه شما همیشه مدیر بودهاید خود سهم بسزایی در این شرایط بقول خودتان نامطلوب داشتهای و فرزندان شما که همه در بهترین نقطه شهر و با امکانات رفاهی که از برکت مسئولیت شما بهدستآمده همه پزشک شدهاند و باور کنید جوانان محله سادات، رادک و لبنان از نظر بهره هوشی کمتر از فرزندان شما نبودهاند و فقر مزمن باعث محدودیت و شرایط امروزی آنان گشته که هرروز اخبار خودکشی در این محلهها دل هر باانصافی را بدرد میاورد
اگر به خلقت و عدالت خداوند اعتقاددارید پس حتماً قبول دارید نه شما و نه فرزندان شما استثنا نیستند و ضریب هوشی بیشتری از جوانان به قول دوستتان یدالله مرادی زیر پوست شهری ندارند.
اما گذشته و حال سادات و رادک و.... را همیشه دیده بودم و شرایط امروز و دیروز آن قابل قیاس نیست و نیاز به دایه مهربانتر از مادر ندارند و امید شکلگرفته در دل جوانان سرزمین سوزان را بیشتر نسوزانید.
چند وقت است به سرزمین آفتاب نیامده ای! بهراستی شاید رنگ و روی نو شدن شهر را ندیدهای! اگر نیامده و ندیدهای که هیچ! اما اگر دیدهای شهرآشوب و تلاش جهت کمرنگ کردن امید مردم خود عین خیانت است و به نظر و عقیده مردم احترام بگذاریم و بگذارید خودشان تصمیم بگیرند و شما در تو چال یا فشم تخم فتنه را راهی سرزمین مادری نکنید و تفرقه نیندازید چراکه رفاقتی که از نامبردهای به رفاقت خاله خرسه بیشتر شبیه است و در پشت نام زیبای رفاقت پلیدی نمایانتر است و بدانید ملت ما همیشه همچون مولای خود از مظلوم دفاع میکنند و تاجگردون تاکنون غلامی بیش نبوده چه در محضر مولایش حسین و چه در غلامی موکلانش.
===========
به قلم؛ م- رفیعی
اول شجاعت یاد بگیر بعدش مطلب بنویس