کبنا ؛ سیدعلی عباس محدث*
جناب آقای سید کرامت الله کریمی فرماندار صد در صد سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد
با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، ساختار سیاسی و اداری استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به تبع آنچه در کشور اتفاق افتاد، دچار تحول و تغییر شد. از آنجا که دوره خدمت رؤسای جمهور قبلی هم این چنین بود که عمر دولتها ۸ ساله باشد، این زمان معمولاً خستگی مردم را از شعارزدگی و تکراری شدن مدیریتها به همراه داشت. این دوره زندگی برای مدیران در سطوح میانی و پائین تر، کمتر و بلکه بسیار کمتر از این است. این رویه در استان کهگیلویه و بویراحمد ما علیرغم محرومیت هایی که در سایر بخشها داریم، در این زمینه کاملاً پیش رفته و توسعه یافته ایم. برای جنابعالی که اصول سیاست را بصورت آکادمیک خواندهاید و تجربهای گرانقدر از سیاسی بازی های دیروز و امروز استان و بویژه شهرستان کهگیلویه را مطلع هستید، راحت تر میتوان سخن از بازی های سیاسی گفت. وقتی به روزهایی فکر میکنم که چه آدم های باصداقت و بی نام و نشانی به قیمت مفت، قربانی منیت خواهی سیاه بازان سیاسی شهرستان کهگیلویه میشد، و اردوکشی های سیاسی شان در هر دوره، جان مردم را به مخاطره میانداخت، به ذهن نمیآورم که برآیند این معادلات برای کهگیلویه چی بود؟ صداقت مردم کم بود یا سطح خواسته هایشان پائین نبود؟ از داشتههایشان قانع نبودند یا مطالبه نامعقولی داشتند؟ سیاسیون را مثل بت نمیپرستیدند یا بر اوامرشان (هر چی بود) اِن قُلت میزدند؟ هر چه بود، آن شد که امروز در این جایگاه هستیم.
جناب آقای فرماندار کهگیلویه،
اولین توصیه ام به شما این است که هرچه از سیاست خوانده ای را در یک فایل ذخیره و سعی کنید به سیاست خاص استان و شهرستان تحت مدیریت تان به اشرافیت کامل برسید. آنجایی که باید در جبهه اصولگرایی، حزب اللهی های دیروز و پایداری های امروز و دهها هم منش دیگرشان را به همراه طیف به اصطلاح «موحدی ها» و در جبهه اصلاح طلبی کانون جناب آقای دکتر لاهوتی و جناب آقای منطقیان را در مسیر توسعه شهرستان همگام خود نمائید، گرچه عقیده ام بر این است که این انزوا و انفکاک سیاسی با هیچ ترفندی ترمیم نخواهند شد، ولی چاره ای جز این مهم ندارید. مزید بر این تفارق سیاسی، تکمیل تکه پازل های هر دو جناح اصلاح طلبی و اصولگرایی است که در نتیجه شبهات بسیاری که در ساختار گروه های خود دریافتند، از دوستان قدیمی فاصله گرفته و یا در سکوت رهبری میکنند و یا در ایده سیاسی با پایتخت نشینان متحد اند و درکهگیلویه بر خلاف میلشان تک تیر انداز جبهه دیگری هستند. اگر زمینه ای باشد که همه مهربانان این طوایف نخبه را تجمیع و با نظریه های شکاف و وحدت سیاسی، اختلافات شان را به حداقل برسانید، این توانمندی های دیروز را برای شان مرور کنید:
الف) آن روز ها، اولین صبح بعد از انتخابات، همه اختلافات و کنایهها از دل و چشم مردم و مسئولین برچیده میشد و برادری و خواهری شیرین تر از قند و عسل بر زبانها جاری میشد. تفسیر های امروزی جامعه شناسان و سیاست مداران و حقوق دانان و هزاران باسواد و مدرک دار، در یک کلام پدر بزرگی خلاصه میشد که میگفت، « ایما ککا دییل نیتریم دیر و یَک زندی کنیم، هر کی بَرِنده وابی سی خُش وابی» و این قانون تفاهم و یکپارچگی و مردم داری بود.
ب) مسئولین به تنها چیزی که فکر میکردند، قیامت و خدا و مردم بود. به محض ورود ارباب رجوع، صادقانه ترین پاسخ، عادلانه ترین نگاه و منصفانه ترین روش پیگیری، اصول اخلاقی مدیران بود. همه دست نوشتهها و سفارشات برای محروم ترینها بود.
ج) در متینگ های سیاسی، به دنیای رقبا طعنه میزدند و مثل امروز دین و قیامت شان را به چالش نمیکشیدند. هیچ کسی را با ابوسفیان و عمرعاص و معاویه و ... مقایسه نمیکردند. حرف از مخالفت رقبا با خدا و پیغمبر نبود. همدیگر را برادرانی میدانستند که در جبهه ای دیگر برای خدمت به اسلام و مسلمین استخوان خورد میکنند.
د) صفای برادر و خواهری آنقدر مصفا بود که باور به انسانیتها ایده ای شد بود در مقابل سادیسم گرایی و مازوخیسم محوری. امنیت اخلاقی را در روابط اجتماعی مشاهده میکردیم نه در خودروهای انتظامیو ایفای طرح های سالیانه اراذل بگیری؟
ه) ورزش کهگیلویه در رشته های فوتبال، کشتی، والیبال، دو و میدانی و ...، به معنای واقعی نماینده تام الاختیار استان بود. در تیم منتخب فوتبال، از ۲۲ نفر حداقل ۱۵ نفر از دهدشت بود. در کشتی، امثال شهید دشمن زیاری، برقک ها، پوش ها، سروش مقدم و ... سالها قهرمان بلامنازع استان بودند. وقتی در سیمای استان کهگیلویه و بویراحمد، کسی مثل ابوصالح دانشفر را (که شناسنامه فوتبال استان کهگیلویه و بویراحمد است)در شهرستان گچساران برای تماشای فوتبال آن شهر دیدم، یعنی اینکه آن روزها جوانان گچساران برای فوتبال ما خطر مسیر میکرد و امروز کل فوتبال کهگیلویه باید تحقیرانه خطر کنند.
و) وضعیت فرهنگیان، فعالیت های اقتصادی، کشاورزی و معیشت مردم، بن بست بودن شهرستان، عدم سرمایه گذاری در بخش مختلف اقتصادی و دهها خواسته معقول دیگر، میتواند یادآور توسعه دیروزمان در بن بست هایی باشد که امروز نام پیشرفت بر آنها نهاده و از این تلاشها دست کشیدهایم.
جناب فرماندار کهگیلویه،
این مطالب تنها خلاصه ای از فعالیت های بازماندگان مدیریت سیاسی اداری کهگیلویه است. آنها خوب بودند، شما هم خوب هستید. ولی فرق شما با آنها در این است که متخصص کار خود هستید. یعنی از کلاس تئوریک سیاست به میدان تجربه عملی آمده اید. باید فهم خود را در واپسگرایی آن شهرستان در عرصه هایی را که گفتم بیشتر کنید. چینی بندزن قهاری هم که باشید، ترمیم اصلاح طلبان و اصولگرایان با خودشان، کمیسخت است ولی باید بشود. برای ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهرستان، مشاوران بابرنامه ای را برگزینید. درب اتاق کار و جلسات و نشست های خود را به روی مطبوعاتی های سختگیر و سمج و منتقد نبندید. انجام همه کارها را به همه کس بسپارید نه اینکه خود را همه کاره همه کارها بدانید. دانشگاه های شهرستان را تنها به صِرف ضرورت وجودی شان مدیریت نکنید بلکه باید محوریت توسعه فرهنگی، علمی، سیاسی و اجتماعی باشند.
جناب آقای کریمی،
آنچه زمینه استیصال مردم شده است، انتخاب افراد بدون تخصص و بی ارتباط با تخصص دستگاه های ادرای، در رأس ادارات است. حکایت شما و جناح های اصلاح طلبی و اصولگرایی کهگیلویه مثل پدری است که دو پسر و دو دختر دارد که نمیتواند بین پسران و دختران خود تفاوت قائل شود. حال که از نظر فکری منتصب به یکی از اصلاح طلبان شده و به جبر طایفه محکوم به قومیت مداری شده اید، به علم و تخصصی خود ایمان داشته و باور به مهم بودن را به جامعه آنجا برگردانید. با شناختم از جنابعالی، این انتظاری است که از سیاستمدار با درایتی چون شما میرود. میدانم که در میان چالش های سیاسی بسیار زیادی مسئولیت گرفته و در فقر اقتصادی خاصی هم قرار دارید، منتهی حتماً میدانید که مردم، مرد همراه میخواهند ولو منتج به اثر نشود. امیدوارم در آینده از نقدها نهراسید که صادقانه ترین یاران شما منتقدین هستند.
توفیق شما را خداوند منان خواهانم.
*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
جناب آقای سید کرامت الله کریمی فرماندار صد در صد سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد
با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، ساختار سیاسی و اداری استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به تبع آنچه در کشور اتفاق افتاد، دچار تحول و تغییر شد. از آنجا که دوره خدمت رؤسای جمهور قبلی هم این چنین بود که عمر دولتها ۸ ساله باشد، این زمان معمولاً خستگی مردم را از شعارزدگی و تکراری شدن مدیریتها به همراه داشت. این دوره زندگی برای مدیران در سطوح میانی و پائین تر، کمتر و بلکه بسیار کمتر از این است. این رویه در استان کهگیلویه و بویراحمد ما علیرغم محرومیت هایی که در سایر بخشها داریم، در این زمینه کاملاً پیش رفته و توسعه یافته ایم. برای جنابعالی که اصول سیاست را بصورت آکادمیک خواندهاید و تجربهای گرانقدر از سیاسی بازی های دیروز و امروز استان و بویژه شهرستان کهگیلویه را مطلع هستید، راحت تر میتوان سخن از بازی های سیاسی گفت. وقتی به روزهایی فکر میکنم که چه آدم های باصداقت و بی نام و نشانی به قیمت مفت، قربانی منیت خواهی سیاه بازان سیاسی شهرستان کهگیلویه میشد، و اردوکشی های سیاسی شان در هر دوره، جان مردم را به مخاطره میانداخت، به ذهن نمیآورم که برآیند این معادلات برای کهگیلویه چی بود؟ صداقت مردم کم بود یا سطح خواسته هایشان پائین نبود؟ از داشتههایشان قانع نبودند یا مطالبه نامعقولی داشتند؟ سیاسیون را مثل بت نمیپرستیدند یا بر اوامرشان (هر چی بود) اِن قُلت میزدند؟ هر چه بود، آن شد که امروز در این جایگاه هستیم.
جناب آقای فرماندار کهگیلویه،
اولین توصیه ام به شما این است که هرچه از سیاست خوانده ای را در یک فایل ذخیره و سعی کنید به سیاست خاص استان و شهرستان تحت مدیریت تان به اشرافیت کامل برسید. آنجایی که باید در جبهه اصولگرایی، حزب اللهی های دیروز و پایداری های امروز و دهها هم منش دیگرشان را به همراه طیف به اصطلاح «موحدی ها» و در جبهه اصلاح طلبی کانون جناب آقای دکتر لاهوتی و جناب آقای منطقیان را در مسیر توسعه شهرستان همگام خود نمائید، گرچه عقیده ام بر این است که این انزوا و انفکاک سیاسی با هیچ ترفندی ترمیم نخواهند شد، ولی چاره ای جز این مهم ندارید. مزید بر این تفارق سیاسی، تکمیل تکه پازل های هر دو جناح اصلاح طلبی و اصولگرایی است که در نتیجه شبهات بسیاری که در ساختار گروه های خود دریافتند، از دوستان قدیمی فاصله گرفته و یا در سکوت رهبری میکنند و یا در ایده سیاسی با پایتخت نشینان متحد اند و درکهگیلویه بر خلاف میلشان تک تیر انداز جبهه دیگری هستند. اگر زمینه ای باشد که همه مهربانان این طوایف نخبه را تجمیع و با نظریه های شکاف و وحدت سیاسی، اختلافات شان را به حداقل برسانید، این توانمندی های دیروز را برای شان مرور کنید:
الف) آن روز ها، اولین صبح بعد از انتخابات، همه اختلافات و کنایهها از دل و چشم مردم و مسئولین برچیده میشد و برادری و خواهری شیرین تر از قند و عسل بر زبانها جاری میشد. تفسیر های امروزی جامعه شناسان و سیاست مداران و حقوق دانان و هزاران باسواد و مدرک دار، در یک کلام پدر بزرگی خلاصه میشد که میگفت، « ایما ککا دییل نیتریم دیر و یَک زندی کنیم، هر کی بَرِنده وابی سی خُش وابی» و این قانون تفاهم و یکپارچگی و مردم داری بود.
ب) مسئولین به تنها چیزی که فکر میکردند، قیامت و خدا و مردم بود. به محض ورود ارباب رجوع، صادقانه ترین پاسخ، عادلانه ترین نگاه و منصفانه ترین روش پیگیری، اصول اخلاقی مدیران بود. همه دست نوشتهها و سفارشات برای محروم ترینها بود.
ج) در متینگ های سیاسی، به دنیای رقبا طعنه میزدند و مثل امروز دین و قیامت شان را به چالش نمیکشیدند. هیچ کسی را با ابوسفیان و عمرعاص و معاویه و ... مقایسه نمیکردند. حرف از مخالفت رقبا با خدا و پیغمبر نبود. همدیگر را برادرانی میدانستند که در جبهه ای دیگر برای خدمت به اسلام و مسلمین استخوان خورد میکنند.
د) صفای برادر و خواهری آنقدر مصفا بود که باور به انسانیتها ایده ای شد بود در مقابل سادیسم گرایی و مازوخیسم محوری. امنیت اخلاقی را در روابط اجتماعی مشاهده میکردیم نه در خودروهای انتظامیو ایفای طرح های سالیانه اراذل بگیری؟
ه) ورزش کهگیلویه در رشته های فوتبال، کشتی، والیبال، دو و میدانی و ...، به معنای واقعی نماینده تام الاختیار استان بود. در تیم منتخب فوتبال، از ۲۲ نفر حداقل ۱۵ نفر از دهدشت بود. در کشتی، امثال شهید دشمن زیاری، برقک ها، پوش ها، سروش مقدم و ... سالها قهرمان بلامنازع استان بودند. وقتی در سیمای استان کهگیلویه و بویراحمد، کسی مثل ابوصالح دانشفر را (که شناسنامه فوتبال استان کهگیلویه و بویراحمد است)در شهرستان گچساران برای تماشای فوتبال آن شهر دیدم، یعنی اینکه آن روزها جوانان گچساران برای فوتبال ما خطر مسیر میکرد و امروز کل فوتبال کهگیلویه باید تحقیرانه خطر کنند.
و) وضعیت فرهنگیان، فعالیت های اقتصادی، کشاورزی و معیشت مردم، بن بست بودن شهرستان، عدم سرمایه گذاری در بخش مختلف اقتصادی و دهها خواسته معقول دیگر، میتواند یادآور توسعه دیروزمان در بن بست هایی باشد که امروز نام پیشرفت بر آنها نهاده و از این تلاشها دست کشیدهایم.
جناب فرماندار کهگیلویه،
این مطالب تنها خلاصه ای از فعالیت های بازماندگان مدیریت سیاسی اداری کهگیلویه است. آنها خوب بودند، شما هم خوب هستید. ولی فرق شما با آنها در این است که متخصص کار خود هستید. یعنی از کلاس تئوریک سیاست به میدان تجربه عملی آمده اید. باید فهم خود را در واپسگرایی آن شهرستان در عرصه هایی را که گفتم بیشتر کنید. چینی بندزن قهاری هم که باشید، ترمیم اصلاح طلبان و اصولگرایان با خودشان، کمیسخت است ولی باید بشود. برای ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهرستان، مشاوران بابرنامه ای را برگزینید. درب اتاق کار و جلسات و نشست های خود را به روی مطبوعاتی های سختگیر و سمج و منتقد نبندید. انجام همه کارها را به همه کس بسپارید نه اینکه خود را همه کاره همه کارها بدانید. دانشگاه های شهرستان را تنها به صِرف ضرورت وجودی شان مدیریت نکنید بلکه باید محوریت توسعه فرهنگی، علمی، سیاسی و اجتماعی باشند.
جناب آقای کریمی،
آنچه زمینه استیصال مردم شده است، انتخاب افراد بدون تخصص و بی ارتباط با تخصص دستگاه های ادرای، در رأس ادارات است. حکایت شما و جناح های اصلاح طلبی و اصولگرایی کهگیلویه مثل پدری است که دو پسر و دو دختر دارد که نمیتواند بین پسران و دختران خود تفاوت قائل شود. حال که از نظر فکری منتصب به یکی از اصلاح طلبان شده و به جبر طایفه محکوم به قومیت مداری شده اید، به علم و تخصصی خود ایمان داشته و باور به مهم بودن را به جامعه آنجا برگردانید. با شناختم از جنابعالی، این انتظاری است که از سیاستمدار با درایتی چون شما میرود. میدانم که در میان چالش های سیاسی بسیار زیادی مسئولیت گرفته و در فقر اقتصادی خاصی هم قرار دارید، منتهی حتماً میدانید که مردم، مرد همراه میخواهند ولو منتج به اثر نشود. امیدوارم در آینده از نقدها نهراسید که صادقانه ترین یاران شما منتقدین هستند.
توفیق شما را خداوند منان خواهانم.
*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
اقای کریمی محدث ....اگر توقعاتش را براورده نکنه دشمنت می شود.
اقای کریمی سوابق این است را نگاه کن واقعا هم در بهزیستی هم در دادگستری پرونده سیاهی دارد.
اقای محترم شما به .روز معروفی .
خدایا مارو از شر هرچی .و .رها کن.