تاریخ انتشار
جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۲۲:۰۷
کد مطلب : ۵۰۴۴۷۴
بر اساس گزارشهای مردمی؛
جهت اطلاع مدیران منابعطبیعی کهگیلویه و بویراحمد؛ گزارشهای مردمی حکایت از تخریب جنگلهای باشت دارد
۰
کبنا ؛بر اساس گزارشهای مردمی، برخی افراد ناشناس در حنگلهای شهرستان باشت اقدام به تخریب منابعطبیعی میکنند. یکی از اهالی روستا متن زیر را برای این پایگاه خبری ارسال کرده که کبنا نیوز صرفاً در راستای پیگیری و جلوگیری از تخریب احتمالی جنگلها بهعنوان میراث ملی اقدام به انتشار آن کرده است. کبنا نیوز آمادگی دارد که پاسخ مسئولان مربوطه را منتشر کند.
به گزارش کبنا نیوز، فاجعهای تدریجی در دل روستاهای باشت، از آبدهگاه و بوسنگان تا تنگ سادات و کلهگان، در حال وقوع است؛ جایی که صدای ارههای برقی، آرامش دامنههای زاگرس را میدرد و سایهسارهای حیاتبخش بلوط را یکی پس از دیگری بر زمین میزند. این درختان کهنسال، نماد مقاومت و اصالت این سرزمین، نه در برابر خشکسالی که در برابر طمع و بیتفاوتی تسلیم میشوند. گویی هیچ ناظری بر این تاراج سبز وجود ندارد و هر درخت، تنها و بیپناه، از ریشه کنده میشود تا به هیزمی زودگذر تبدیل گردد. این اقدام تنها قطعکردن یک درخت نیست، بلکه نابودی هویتی تاریخی، فرسایش خاک و تشدید بیابانزایی است. بااینحال، پرسش اینجاست که فرماندار باشت کجایی و دستگاههای مسئول و بانیان حفاظت از جنگلها چرا ورود نمیکنید؟ چرا در برابر این دستدرازی بیکار نشستهاید؟
فریاد خاموش جنگلهای شهرستان باشت به گوش چه کسانی میرسد؟ در سکوت غیرقابلباور برخی مسئولان، صدای مهیب ارههای برقی در روستاهای حومه این شهرستان، از بوسنگان و نارگ موسی گرفته تا آبدهگاه، کلهگان و تنگ هنگون، پیوسته طنینانداز است. درختان کهنسال و ریشهدار، یکی پس از دیگری قربانی طمع شده و سرنگون میشوند، گویی هیچ ناظری در کار نیست.
در این تخریب، فرمانداری باشت و اداره منابع طبیعی که اصلیترین ارگانهای متولی حفاظت از این ثروتهای ملی هستند، گویا به نقشهای نانوشته رضایت دادهاند و در انفعالی غیرقابلتوجیه به سر میبرند. این پرسش بزرگ مطرح است که آیا واقعاً نظارتی بر فعالیت این قاچاقچیان چوب وجود ندارد یا اینکه چشم برهم گذاشتن و بیتوجهی، رویهای عادی برای برخی ادارات تبدیل شده است؟
این فاجعه زیستمحیطی، پیامدهایی بسیار فراتر از نابودی منظره سبز دارد. هر درخت قطعشده، میراثی طبیعی است که احیای آن به دههها زمان نیازمند است. نتیجه مستقیم این بیمبالاتیها، چیزی جز تشدید فرسایش خاک، افزایش خطر سیلهای ویرانگر و تعمیق بحران خشکسالی نخواهد بود که تاوان آن را مردم منطقه خواهند پرداخت.
ازاینرو، پرسش خود را بهصورت مستقیم خطاب به فرماندار محترم باشت و مدیران منابع طبیعی مطرح میکنیم: برنامه عملیاتی و فوری شما برای پایاندادن به این وضعیت نگرانکننده چیست؟ انتظار میرود حضور و نظارت میدانی را بهشدت افزایش داده و دستگاههای مربوطه نیز با متخلفان با حداکثر قاطعیت برخورد کند. این جنگلها سرمایه ملی و امانتی برای نسلهای آینده است و سکوت در برابر این تخریب، برابر با رضایت بر نابودی آن تلقی میشود. زمان فریادکشیدن و اقدام جدی فرارسیده است، پیش از آنکه از سبزی باشت تنها خاطرهای بر جای بماند.
به گزارش کبنا نیوز، فاجعهای تدریجی در دل روستاهای باشت، از آبدهگاه و بوسنگان تا تنگ سادات و کلهگان، در حال وقوع است؛ جایی که صدای ارههای برقی، آرامش دامنههای زاگرس را میدرد و سایهسارهای حیاتبخش بلوط را یکی پس از دیگری بر زمین میزند. این درختان کهنسال، نماد مقاومت و اصالت این سرزمین، نه در برابر خشکسالی که در برابر طمع و بیتفاوتی تسلیم میشوند. گویی هیچ ناظری بر این تاراج سبز وجود ندارد و هر درخت، تنها و بیپناه، از ریشه کنده میشود تا به هیزمی زودگذر تبدیل گردد. این اقدام تنها قطعکردن یک درخت نیست، بلکه نابودی هویتی تاریخی، فرسایش خاک و تشدید بیابانزایی است. بااینحال، پرسش اینجاست که فرماندار باشت کجایی و دستگاههای مسئول و بانیان حفاظت از جنگلها چرا ورود نمیکنید؟ چرا در برابر این دستدرازی بیکار نشستهاید؟
فریاد خاموش جنگلهای شهرستان باشت به گوش چه کسانی میرسد؟ در سکوت غیرقابلباور برخی مسئولان، صدای مهیب ارههای برقی در روستاهای حومه این شهرستان، از بوسنگان و نارگ موسی گرفته تا آبدهگاه، کلهگان و تنگ هنگون، پیوسته طنینانداز است. درختان کهنسال و ریشهدار، یکی پس از دیگری قربانی طمع شده و سرنگون میشوند، گویی هیچ ناظری در کار نیست.
در این تخریب، فرمانداری باشت و اداره منابع طبیعی که اصلیترین ارگانهای متولی حفاظت از این ثروتهای ملی هستند، گویا به نقشهای نانوشته رضایت دادهاند و در انفعالی غیرقابلتوجیه به سر میبرند. این پرسش بزرگ مطرح است که آیا واقعاً نظارتی بر فعالیت این قاچاقچیان چوب وجود ندارد یا اینکه چشم برهم گذاشتن و بیتوجهی، رویهای عادی برای برخی ادارات تبدیل شده است؟
این فاجعه زیستمحیطی، پیامدهایی بسیار فراتر از نابودی منظره سبز دارد. هر درخت قطعشده، میراثی طبیعی است که احیای آن به دههها زمان نیازمند است. نتیجه مستقیم این بیمبالاتیها، چیزی جز تشدید فرسایش خاک، افزایش خطر سیلهای ویرانگر و تعمیق بحران خشکسالی نخواهد بود که تاوان آن را مردم منطقه خواهند پرداخت.
ازاینرو، پرسش خود را بهصورت مستقیم خطاب به فرماندار محترم باشت و مدیران منابع طبیعی مطرح میکنیم: برنامه عملیاتی و فوری شما برای پایاندادن به این وضعیت نگرانکننده چیست؟ انتظار میرود حضور و نظارت میدانی را بهشدت افزایش داده و دستگاههای مربوطه نیز با متخلفان با حداکثر قاطعیت برخورد کند. این جنگلها سرمایه ملی و امانتی برای نسلهای آینده است و سکوت در برابر این تخریب، برابر با رضایت بر نابودی آن تلقی میشود. زمان فریادکشیدن و اقدام جدی فرارسیده است، پیش از آنکه از سبزی باشت تنها خاطرهای بر جای بماند.