تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۵۱
کد مطلب : ۵۰۲۶۷۰
گنبد آهنین اسرائیل چیست؟
جنگ روایتها | ایران چگونه از سد دفاعیاسرائیل گذشت؟
۰
کبنا ؛اسرائیل «دکترین غزه» را برای ایران کپی کرد؛ یعنی تخریب و پاکسازی گسترده اما نتیجه این امر «معکوس» بود.
به گزارش کبنا نیوز، جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران از آن دست جنگهایی است که نیازمند شرح و بسط است. این جنگ را میتوان «جنگ روایتها» هم نامید زیرا در یک طرف، رژیم اسرائیل و متحدانش همواره ایران را بازنده این جنگ میدانند اما در سوی دیگر، با مظلومنمایی میگویند ایران از موشکهای بالستیک و خوشهای استفاده کرده و خسارت وارد کرد.
"محمدحسین باقی" در هفته نامه تجارت فردا نوشت؛ به نظر میرسد روایت جنگ در حال تغییر است.
روایتها از جنگ ۱۲روزه چه میگویند؟
الف) روایت اسرائیل از جنگ: اولین روایت را رسانههای اسرائیلی و متحدان غربیاش ارائه دادند. در این روایت، ایران بازنده جنگ است. هشتگها و فیلمها در فضای مجازی ابزاری قدرتمند به دست یهودیان سرزمینهای اشغالی داد تا بگویند ایران ضربهای سخت خورده است. آنها با نشان دادن عکسها و فیلمها میگفتند تا ۹۵ درصد موشکها و پهپادهای ایرانی را رهگیری و منهدم کردهاند. اما در قرن ۲۱ نمیتوان از قدرت «روایت رسانه» غفلت کرد. بهمرور زمان، تصاویری از خسارتی که موشکهای ایرانی به پایگاههای نظامی اسرائیل وارد کردند منتشر شد. اینجا بود که روایت عوض شد و ارتش عبری با مظلومنمایی، کوشید به بزرگنمایی خسارتهای وارده از حملات موشکی ایران بپردازد.
در روایت اسرائیلی، اسرائیل پیروز است. بهطور مثال، در بیانیه دفتر بنیامین نتانیاهو، آمده بود: «تمام اهداف عملیات محقق شده است.» به همین دلیل، اسرائیل آتشبس پیشنهادی رئیسجمهور دونالد ترامپ را پذیرفت. «اوری گلدبرگ»، استاد علوم سیاسی در مرکز «مک میلان» در دانشگاه «ییل» و متخصص مسائل خاورمیانه، در مقالهای در «نیو لاینز مگ» نوشت، نتانیاهو از تهدید هستهای ایران برای امنیت اسرائیل سخن گفت و افزود، اگر ایران اورانیوم را تا سطوح مورد نیاز برای ساخت بمب هستهای غنیسازی کند، «مواد» کافی برای ساخت ۹ یا ۱۱ بمب (مشخص نیست کدام عدد صحیح است) را در «چند روز» خواهد داشت. این دلیل رسمی حمله یکجانبه و بیدلیل اسرائیل به ایران بود. اما با توجه به اینکه بسیاری از آژانسهای اطلاعاتی در جهان (از جمله آژانسهای اطلاعاتی ایالاتمتحده) اعلام کردند که ایرانیها چندین سال تا دستیابی به دانش و تجهیزات لازم برای ساخت بمب فاصله دارند، این پرسش مطرح میشود که آیا نتانیاهو در مورد توسعه قریبالوقوع بمبهای هستهای از سوی ایران حقیقت را میگفت؟
گلدبرگ با زیر سوال بردن روایت اسرائیل از تهدید هستهای ایران نوشت، بر اساس اظهارات و گزارشهای آژانسهای اطلاعاتی پیشرو جهان، ایران تهدید قریبالوقوعی ایجاد نکرده بود، به این معنی که اسرائیل حق نداشت با ادعای دفاع از خود، از این تهدید خیالی جلوگیری کند. گلدبرگ در تحلیل خود افزود، اسرائیل به ترور بهعنوان وسیلهای برای فروپاشی دشمنان خود اعتقاد راسخ دارد. این «دکترین» عمدتاً علیه سازمانهای فلسطینی مورد استفاده قرار گرفته است، و اسرائیل رهبران فتح، حماس و سایر گروههای کوچکتر را هدف قرار داده است. این استراتژی هرگز کارساز نبوده است؛ سازمانهای فلسطینی همیشه جایگزینی برای رهبران ترور شده پیدا کردهاند. تنها استثنا برای این سیاست شکستخورده میتواند ترور سیدحسن نصرالله در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ باشد که به مخالفان داخلی حزبالله فرصتی داد تا خواستار محدود شدن نفوذ این سازمان در لبنان شوند. در تمام موارد دیگر، هنگامی که اسرائیل تلاش کرد سازمانها یا نهادهای غالب را بیثبات کند، شکست خورد. برای اسرائیل، همهچیز در مورد دشمنانش یا «منحصراً شخصی» است یا بهطور متعصبانهای «ایدئولوژیک».
به باور گلدبرگ، «اسرائیل کاتز»، وزیر جنگ، مسئول پیامرسانی بود. وقتی بمبارانهای اسرائیل عمدتاً به غیرنظامیان ایرانی آسیب رساند، کاتز اعلام کرد که اسرائیل به دنبال تغییر رژیم است. دلیل او برای حمله به زندان اوین هم در همین راستا بود. نهادهای حقوق بشری حمله اسرائیل به زندانیان را تقبیح کردند. در روایت اسرائیل از جنگ ۱۲روزه یک نکته مغفول مانده است: اینکه نتانیاهو و ارتش خواستار این بودند که دنیا غزه را فراموش کند. پیش از حمله به ایران، به نظر میرسید مخالفت داخلی با ادامه جنگ در غزه به اوج خود رسیده است. نتانیاهو به یک «حواسپرتی» نیاز داشت که نهتنها شهروندان اسرائیلی، بلکه کل جهان را پیرامون رهبری خود متحد کند.
گلدبرگ بر این باور است که در این روایت، اسرائیل خود را نیرویی «خیر» جا میزد که میخواهد قابلیتهای هستهای رقیب را نابود کند. این تنها پادزهری بود که او میتوانست برای پیامدهای کارزار خونین اسرائیل در غزه بیابد؛ کارزاری که به یک نسلکشی تبدیل شده است. اینجا بود که ترامپ وارد عمل شد و در جنگ یکجانبه علیه ایران در کنار اسرائیل قرار گرفت. تعهد رئیسجمهور آمریکا به اسرائیل بر اساس تقسیمبندی ترامپی از جهان بین «برندگان» و «بازندگان» بود، به این معنی که او میخواست ببیند آیا اسرائیل میتواند به پیروزی دست یابد یا خیر. اگر اسرائیل میتوانست، ترامپ ممکن بود بهطور کاملتری به جنگ بپیوندد تا بتواند در این افتخار سهیم شود و اعتبار کسب کند. اگر نمیتوانست، ترامپ از حملات اسرائیل فاصله میگرفت و برای توافقی تلاش میکرد که انتقادهای فزاینده جناح راست جنبش «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» را نیز برآورده کند، جنبشی که معتقد است «اول آمریکا» به معنای پایان دخالت ایالاتمتحده در جنگهای خارجی است.
ب) روایت از یک ایران پایدار: گلدبرگ در بخش دیگری از تحلیل خود افزود، ایران اگرچه از این جنگ ۱۲روزه آسیب دید اما به طرز شگفتآوری پایدار ماند. بهرغم تلاشهای اسرائیل برای تغییر رژیم، و با این فرض که حملات اسرائیل فرصتی برای قیام مردمی ایجاد میکند، اما این کشور توانست (پس از شوک اولیه)، رهبران و فرماندهان ترورشده خود را جایگزین کند. نکته مهم این است که هیچیک از نیروهای مخالف به شورش برنخاستند. ایرانیان حکومت خود را بر هرجومرج ترجیح میدهند. از همه مهمتر، موشکهای ایرانی به سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل نفوذ و خسارات واقعی و جدی به قلب سرزمینهای اشغالی وارد کردند. مردم ایران دور پرچم خود جمع شدند و حملات اسرائیل را بهعنوان جنگی علیه ایران مستقل میدیدند. الجزیره در گزارشی مینویسد، ایران حداقل ۱۲۰بار به اسرائیل حمله کرد. ایران عمدتاً به تلآویو و مناطق اطراف از جمله دانشکده اطلاعات نظامی اسرائیل، وزارت کشور در حیفا، موسسه علوم وایزمن و یک پالایشگاه نفت و نیروگاهها اشاره کرد. به گفته ارتش اسرائیل، ایران تا هزار موشک بالستیک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کرد.
دوم) ایران چگونه از سد دفاعی اسرائیل گذشت؟
حملات هوایی اسرائیل علیه ایران در روز جمعه (۲۳ خردادماه برابر با ۱۳ ژوئن)، تهران را وادار به شلیک موجی از حملات تلافیجویانه به اسرائیل کرد. برخی از موشکهای بالستیک ایران از سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل عبور کرده و به اهداف کلیدی اصابت کردند. «سارا شمیم» در الجزیره نوشت، حملات دو طرف، کشتهها و زخمیهایی به دنبال داشت. برخی از حملات ایران خسارات سنگینی به بار آورد. مقر نظامی مستحکم اسرائیل در تلآویو، کیریا، نیز مورد اصابت قرار گرفت. ایران اعلام کرد که به یک مرکز اطلاعات نظامی و یک مرکز برنامهریزی عملیات سازمان جاسوسی موساد حمله کرده و به سیستمهای پیشرفته دفاع موشکی اسرائیل نفوذ کرده است. در تاریخ معاصر، اسرائیل با موفقیت اکثر حملات هوایی را از طریق این سیستمها، مانند گنبد آهنین، رهگیری کرده است. پس موشکهای ایرانی چگونه از پدافند هوایی اسرائیل عبور میکنند؟
گنبد آهنین اسرائیل چیست؟
در حالی که گنبد آهنین در قلب پدافند هوایی اسرائیل قرار دارد، اما تنها بخشی از یک سیستم بزرگتر است که شامل «پایینترین سطح این پدافندهای هوایی چندلایه و یکپارچه» است. گنبد آهنین یک موشک یا راکت ورودی را شناسایی، مسیر آن را تعیین و آن را رهگیری میکند. اسرائیل اعلام کرد که گنبد آهنین ۹۰ درصد موثر است. این سامانه در سال ۲۰۱۱ عملیاتی شد. «الکس گاتوپولوس»، سردبیر دفاعی الجزیره، میگوید، گنبد آهنین برای رهگیری موشکهای سطح پایین طراحی شده است که سیستمهای بزرگتر قادر به شناسایی آنها نیستند. اسرائیل همچنین دارای سامانه موشکی زمین به هوای «باراک-۸» است که موشکهای میانبرد را رهگیری میکند؛ سامانه تاد موشکهای بالستیک کوتاه، متوسط و میانبرد را رهگیری میکند؛ و «فلاخن داوود» موشکهای میانبرد تا دوربرد را رهگیری میکند.
سامانههای دفاع موشکی اسرائیل از رهگیرهای «پیکان ۲» و «پیکان ۳» برای رهگیری موشکهای دوربرد، مانند موشکهای ایرانی شلیکشده، استفاده میکنند. پیمانکار اصلی پروژه پیکان، شرکت دولتی صنایع هوافضای اسرائیل است و بوئینگ در ساخت این رهگیرها مشارکت دارد. «پیکان ۲» برای رهگیری موشکهای ورودی در ارتفاعات کمی بالاتر در داخل و خارج از جو زمین طراحی شده است. اسرائیل علاوه بر استفاده از سیستمهای دفاع هوایی، از دفاع موشکی هوا به هوا نیز استفاده میکند که شامل استفاده از هواپیماها، مانند هلیکوپترهای جنگی یا جتهای جنگنده، برای از بین بردن پهپادهایی است که به سمت اسرائیل میروند.
یک مقام نظامی اسرائیل گفت که سیستمهای دفاعی این رژیم «میزان موفقیت ۸۰ یا ۹۰درصدی» دارند و تاکید کرد که هیچ سیستمی «نرخ کامل ۱۰۰درصدی» ندارد. این بدان معناست که برخی از موشکهای ایرانی از استحکامات عبور کردهاند. در حالی که دقیقاً معلوم نیست برخی از موشکهای ایرانی چگونه از سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل عبور کردهاند اما چند راه ممکن وجود دارد که پهپادها و موشکهای ایرانی از رهگیری بگریزند. یکی از راههایی که ایران احتمالاً از پدافند هوایی اسرائیل گریخته است، فرسوده کردن موشکهای رهگیر اسرائیل است. «مارینا میرون»، محقق پست دکترا در کینگ کالج لندن، میگوید: «هیچ سیستمی بههیچوجه ۱۰۰ درصد [موشکها] را ساقط نمیکند. اگر فقط تعداد محدودی رهگیر داشته باشید، نمیتوانید موشکهای بیشتری را ساقط کنید.» راه دوم به گفته گاتوپولوس این است که ایران موشکهای مافوق صوت دارد. دلیل این امر این است که یکی از راههای فرار از یک سیستم دفاع هوایی، استفاده از موشکهایی است که سریعتر پرواز میکنند و به سیستم دفاع هوایی زمان کمتری برای واکنش میدهند.
به گفته میرون، رهگیری موشکهای هایپرسونیک برای سیستمهای دفاع هوایی دشوار است، حتی اگر به وسیله رادار شناسایی شوند. برخی از موشکهای هایپرسونیک همچنین به یک گلایدر هایپرسونیک (HGV) مجهز هستند؛ کلاهکی که به موشکی متصل است و میتواند با سرعت پنج برابر سریعتر از سرعت صوت مانور دهد. موشکهای «فتاح ۲» از HGV استفاده میکند. گاتوپولوس میگوید: HGVها علاوه بر حرکت سریعتر، زیگزاگی نیز حرکت میکنند و مانند موشکهای بالستیک معمولی در یک مسیر پیشبینیشده حرکت نمیکنند. چنین حرکات سریع و نامنظمی از سیستمهای دفاع هوایی که برای پیشبینی مسیر موشک طراحی شدهاند، میگریزند.
میرون بر این باور است که موشکهای کروز همچنین میتوانند مسیر خود را تغییر دهند و این میتواند رهگیری آنها را دشوار کند. ایران موشکهای کروز مانند موشک هویزه را در زرادخانه خود دارد و از چنین موشکهایی علیه اسرائیل استفاده کرده است. در حالی که این موشکها کندتر از موشکهای بالستیک هستند، اما مانند هواپیماهای بدون سرنشین، در ارتفاع پایین و ثابت پرواز و از پدافند هوایی عبور میکنند. چه راههای دیگری برای به چالش کشیدن سیستمهای دفاع هوایی وجود دارد؟ میرون میگوید، راه دیگری که میتوان سیستمهای دفاع هوایی را آزمایش کرد، بارگذاری بیشازحد سیستمها با فریب دادن آنها با طعمههای پهپاد و موشک است. به گفته او «این بهعنوان یک تهدید روی رادار ظاهر میشود، اما در واقع اینطور نیست. معمولاً از چنین طعمههایی استفاده میشود... برای خالی کردن ذخیره موشکهای رهگیر تا موشکها و پهپادهای واقعی بتوانند عبور کنند». میرون افزود که برخی از موشکها همچنین به فناوریهای سرکوب رادار مجهز هستند که آنها را برای سیستمهای دفاع هوایی غیرقابل شناسایی میکند.
گاتوپولوس میگوید، درگیری میان ایران و اسرائیل در حال حاضر «فرسایشی» است. سردبیر دفاعی الجزیره معتقد است که اسرائیل ادعای تسلط بر آسمان ایران را مطرح کرد. اما باید توجه داشت که کوتاهترین فاصله بین ایران و اسرائیل هزار کیلومتر (۶۲۰ مایل) است. او افزود: «شما میتوانید در آنجا پرسه بزنید، اما فقط تا مدتزمان مشخصی.» او توضیح داد که اگرچه ایالاتمتحده احتمالاً به اسرائیل در سوختگیری هوایی کمک کرد، اما افزودن مخازن خارجی به هواپیماها باعث میشود که آنها خاصیت پنهانکاری خود را از دست بدهند.
پایگاه اینترنتی «تی.آر.تی» هم در گزارشی از ترس یهودیان سرزمینهای اشغالی از موشکهای ایرانی نوشت. به روایت این پایگاه، در جنگ ۱۲روزه، دهها موشک ایرانی از گنبد آهنین و سیستمهای دفاعی چندلایه اسرائیل عبور کردند و به مرگ، جراحت و خسارات قابل توجهی به زیرساختهای حیاتی اسرائیل منجر شدند. اسرائیل کشتههای خود را «حداقلی» اعلام میکند. تلفات واقعی ممکن است بیشتر باشد، زیرا مقامات اسرائیلی تحت سانسور نظامی از ارائه برخی از آمار تلفات و خسارات خودداری میکنند. در ۱۵ ژوئن، یک موشک ایرانی به موسسه علوم وایزمن در رخووت، یکی از موسسههای علمی برتر اسرائیل، برخورد کرد. این انفجار آزمایشگاهها را ویران کرد، به تجهیزات تخصصی آسیب رساند و طبق گزارشها سالها تحقیقات دانشگاهی را از بین برد. ایران اعلام کرد که سایتهای نظامی مجاور را هدف قرار داده، اما مقامات اسرائیلی این حمله را حملهای عمدی به زیرساختهای غیرنظامی مطرح کردند.
در طول جنگ، سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل بهشدت آزمایش شدند، زیرا جریان مداوم موشکهای ایرانی توانست در این سیستمها نفوذ کند. به گفته یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل، سیستم دفاع هوایی گنبد آهنین که معمولاً با بیش از ۹۰ درصد اثربخشی شناخته میشد، شاهد کاهش نرخ رهگیری به ۶۵ درصد بود. با شروع فرسایش اعتماد به گنبد آهنین، جمعیت اسرائیل احساس بیسابقهای از ترس، وحشت و بیثباتی را تجربه کردند. فیلمهای پخششده در فضای مجازی نشان میداد که اسرائیلیها با عجله به فرودگاه بن گوریون میروند و در میان آژیرها و انفجارها سعی در ترک سرزمینهای اشغالی دارند.
این خبرگزاری گزارش داد که مقامات اسرائیلی محدودیتهایی را برای گزارشدهی لحظهای در مورد مکانهای اصابت موشک اعمال کردند و اجازه ورود روزنامهنگارانی را که خسارات زمینی را پوشش میدادند، به تاخیر انداختند؛ اقدامی که بهطور گسترده بهعنوان تلاشی برای شکل دادن به برداشت عمومی و جلوگیری از تبدیل ترس به مخالفت تلقی میشود. یک شهروند آمریکایی پس از فرار از اسرائیل به آسوشیتدپرس گفت: «همهچیز خیلی غیرمنتظره بود. ما میدانستیم وقتی به اسرائیل آمدیم، درگیری دیگری در جریان است، اما هرگز نمیدانستیم که این اتفاق خواهد افتاد.»
سوم) دوازده روزی که اسرائیل را تکان داد
موشکهای ایران باعث شد بسیاری از اسرائیلیها برای اولینبار ترس موجودیتی را احساس کنند. با وجود برقراری آتشبس اما حس مصونیت ازدسترفته آنها همچنان پابرجاست. «اورن زیو» بر این باور است که در طول جنگ ۱۲روزه، حملات موشکی ایران به اسرائیل معمولاً در شب رخ میداد. با اولین نور روز، مقیاس واقعی خرابی آشکار میشد. ساعاتی پس از برخورد موشکها، تیمهای امداد و نجات روزها برای پاکسازی آوار تلاش میکردند. ساختمانهای فروریخته، ماشینهای پوشیده از خاکستر و افرادی که با لباس خواب و کودکان و وسایلشان در آغوش فرار میکنند، بهطرز عجیبی شبیه تصاویری است که اسرائیلیها در دو سال گذشته از غزه دیدهاند.
برخلاف صحنههای حملات تیراندازی یا حملات موشکی گذشته در سراسر اسرائیل، که شعار «مرگ بر اعراب» اغلب همهجا شنیده میشود، من با هیچ شعاری برای انتقام یا «مرگ بر ایرانیان» مواجه نشدم. این شاید به خاطر شوک باشد، شاید به خاطر نقش اسرائیل بهعنوان آغازگر جنگ باشد، یا شاید به خاطر حسابرسی عمیقتر از محدودیتهای قدرت اسرائیل باشد. به هر حال، این اولین جنگ اسرائیل علیه یک کشور مستقل از سال ۱۹۷۳ و اولین جنگی است که از سال ۱۹۶۷ اسرائیل علیه یک کشور آغاز کرده است. اگرچه آتشبس برقرار شده است اما نتانیاهو میتواند از همین حالا اعتبار یک دستاورد بزرگ را به خود اختصاص دهد: از بین بردن حس مصونیت اسرائیلیها.
در واقع، این جنگ صدها هزار اسرائیلی را واقعاً نگران جان خود کرد. برای برخی از آنها، این اولینبار است که میبینند موشکهای ایرانی بر سرشان میبارد. ترس همیشه با زندگی در اسرائیل همراه بوده است. اما اینبار احساس متفاوتی وجود داشت. این فقط اضطراب موجودیتی نیست؛ بلکه یک ترس فوری است. مردم مرگ را در نزدیکی خود، در صدای انفجار موشکها و میزان ویرانی ناشی از حملاتی که رهگیری نشدهاند، احساس میکنند. کشتار، تخریب خانهها و توقف زندگی روزمره، همه به یک نتیجه اشاره دارند: سیاستهای اسرائیل، این سرزمین را برای یهودیان غیرقابلسکونت میکند. فراتر از آسیبهای فیزیکی، عوارض روانی نیز خردکننده است. در طول دو سال گذشته، اسرائیلیها به آژیرها و پناهگاهها عادت کردهاند. با این حال، وقتی حوثیها موشک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کردند، بسیاری از اسرائیلیها آنها را جدی نگرفتند. اگرچه موشکهای حماس و حزبالله هم خساراتی را در جنوب و شمال اسرائیل ایجاد کرد، اما رهگیری آنها برای سیستمهای دفاع موشکی ارتش آسانتر است. موشکهای ایران اما «عجایب متفاوتی» هستند و حال و هوای هوشیارانه یهودیان سرزمینهای اشغالی این موضوع را نشان میدهد. خیابانهای مرکز تلآویو عملاً متروک شده بود که یادآور صحنههای دوران کووید است. اگرچه اکثر یهودیان اسرائیلی در آپارتمانهای خود پناهگاهها دارند یا به پناهگاههای عمومی نزدیک دسترسی دارند، اما هنگام حملات موشکی ایران بسیاری بهجای آن به پارکینگهای زیرزمینی رفتند، زیرا میدانند که هر چیزی که روی زمین است میتواند با یک ضربه مستقیم از بین برود.
پارکینگ مرطوب مرکز خرید «دیزنگوف» پر از چادر، تشک، صندلیهای ساحلی و پنکههای برقی بود. صحنه مشابهی در پناهگاه عمومی ۱۶ هزارنفری زیر ایستگاه اتوبوس مرکزی در جنوب تلآویو، که برای اولینبار از زمان جنگ خلیجفارس در سالهای ۱۹۹1-۱۹۹0 باز شده بود، شکل گرفت. «مالی»، ۳۰ساله که در طبقه منفی ۴ مرکز دیزنگوف پناه گرفته بود، در آن روزهای جنگ گفت: «من به اینجا آمدم چون موشکهای ایرانی بسیار بزرگتر، بلندتر، ترسناکتر و مخربتر از موشکهای حزبالله و حوثیها هستند. تصمیم گرفتم برای در امان ماندن اینجا بمانم.»
ترجیح امنیت بر آزادی
اسرائیل «دکترین غزه» را برای ایران کپی کرد؛ یعنی تخریب و پاکسازی گسترده اما نتیجه این امر «معکوس» بود. هر ضربهای که اسرائیل زد، متقابلاً ضربهای خورد. یهودیان میگویند: «ما [جنگ] را در غزه تمام میکنیم و سپس در لبنان شروع میکنیم؛ در لبنان تمام میکنیم و در سوریه شروع میکنیم؛ در سوریه تمام میکنیم و در ایران شروع میکنیم؛ در ایران تمام میکنیم و جنگ سوم یا چهارم لبنان را شروع میکنیم- ما حتی دیگر به یاد نمیآوریم که این جنگها برای چه هستند.»
به نوشته «اورن زیو»، شرایط اسرائیل را چنین میتوان تصور کرد: اکثر کسانی که اسرائیل را ترک کرده و میکنند، از واقعیتی که از سوی اسرائیل ایجاد شده بود، گریختند: جنگی انتقامجویانه. اسرائیل سرکوب بیسابقهای را علیه آزادی بیان آغاز کرد. بارزترین نمود این امر، ممنوعیت خروج هوایی از اسرائیل و هشدارهای شدید در مورد خطر عبور زمینی به اردن یا مصر است که عملاً اسرائیل را به یک «گتو» تبدیل میکند. نمود دیگر، حمله به آزادی مطبوعات در قالب دستورالعملهای رسمی سانسور نظامی اسرائیل مبنی بر عدم انتشار مکانهای حملات موشکی بوده است. تحریک علیه رسانهها را هم بر آن بیفزایید. راستگرایان اکنون عکاسان و تیمهای فیلمبرداری را در صحنه حملات موشکی تعقیب کرده و مورد آزار قرار میدهند. «شلومو کاری»، وزیر ارتباطات، میگوید امنیت ملی بر آزادی مطبوعات ارجحیت دارد.
یک روزنامهنگار عرب (که از ترس انتقام نخواست نامش فاش شود)، گفت: «مردم فکر میکنند ما از الجزیره هستیم. آنها [یهودیان] میگویند، سرتان را میبریم.» او توضیح داد که برای اینکه آزار و اذیت نشود، از پوششی با عنوان «من خبرنگار الجزیره نیستم» استفاده کرده است. پس از حمله به ایران، کابینه اسرائیل تمام اعتراضات را ممنوع و پلیس بهطور سیستماتیک حتی کوچکترین تظاهرات را سرکوب کرد. پس از آن ۱۲ روزی که بسیاری از اسرائیلیها نگران جان خود بودند، جمعیت خسته شده است. مردم آسودهخاطر هستند که آتشبس به آنها اجازه میدهد به روال عادی خود بازگردند. برخی که به آتشبس اعتقاد کمتری دارند، هنوز به خانههایشان برنگشته و ترجیح میدهند در خارج از مناطق مرکزی یا نزدیک پناهگاهها بمانند. پایان موشکهای ایران ممکن است احساس امنیت را به اسرائیلیها بازگرداند، اما بازگشت حس مصونیت روزهای قبل از حمله، زمان بسیار بیشتری طول خواهد کشید.
چهارم) ایران فقط خسارت نخورد؛ خسارت هم زد
اسرائیل پس از جنگ ۱۲روزه مدعی پیروزی بود اما با فاش شدن ضربات ایران، ورق برگشت و اسرائیل به نقش مظلومنمایی بازگشت. «ناتان اودنهایمر»، «سنجانا وارگس» و دیگران در روایتشان برای نیویورکتایمز نوشتند، سرهنگ دوم «ناداو شوشانی»، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که ایران با کلاهک مهمات خوشهای به اسرائیل شلیک کرده است. بیش از ۱۰۰ کشور توافقنامه سال ۲۰۰۸ برای ممنوعیت آنها را امضا کردهاند اما اسرائیل و ایران و قدرتهای بزرگی مانند ایالاتمتحده، روسیه، چین و هند ممنوعیت را نپذیرفتهاند.
«فابیان هینز»، پژوهشگر موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، میگوید: «گاهی اوقات ممکن است به نیروی مخرب زیادی نیاز نداشته باشید. تصور کنید که میخواهید به یک پدافند هوایی یا یک سیستم دفاع موشکی ضربه بزنید. این چیزها زرهپوش نیستند، اهداف نسبتاً نرمی هستند، بنابراین صرف گسترش جغرافیایی حمله میتواند ارزشش را داشته باشد، حتی اگر نیروی انفجاری و قدرت نفوذ آن کمتر باشد.» اگرچه اسرائیل میگوید ایران در حملات خود از کلاهکهای خوشهای استفاده کرده است، اما خود اسرائیل در جنگهای گذشته، و حتی در جنگ سال ۲۰۰۶ در لبنان، و حتی در همین غزه، از مهمات خوشهای استفاده کرد. روسیه و اوکراین از سال ۲۰۲۲ در جنگی که بین آنها در جریان است، از این مهمات استفاده کردهاند. مهمات خوشهای اولینبار از سوی نیروی هوایی آلمان (لوفتوافه) در طول جنگ داخلی اسپانیا استفاده شد.
واحد «سند» در الجزیره با استفاده از اطلاعات منبع باز و شواهد بصری، در روایتی نوشت، رسانههای اسرائیلی در مورد برخی از حملات ایران که موجب سطوح مختلفی از خسارات و تلفات شده، به دلیل سانسور نظامی اعمالشده در طول جنگ، گزارشهای مربوط به حملات مربوط به اهداف حساس یا استراتژیک را از دسترس عموم پنهان نگه داشتهاند. غیر از پالایشگاه حیفا و موسسه علوم وایزمن، یکی از دیگر از مراکز، مقر وزارت جنگ اسرائیل است که موشکهایی در نزدیکیهای آن فرود آمدند. این مکان که اغلب «پنتاگون اسرائیل» نامیده میشود، یکی از حساسترین و مستحکمترین مجتمعهای دولتی در اسرائیل است که دفاتر کلیدی نظامی و اطلاعاتی را در خود جای داده است.
روزنامه هاآرتص در گزارشی تایید کرد که چندین دانشگاه در اسرائیل در جریان جنگ ۱۲روزه بین تلآویو و تهران با موشکهای بالستیک ایران بهشدت آسیب دیدند. دانشگاه تلآویو و دانشگاه بن گوریون از آن جملهاند. پروفسور «دانیل چاموویتز»، رئیس انجمن روسای دانشگاههای اسرائیل، به این روزنامه گفت: «برای اولینبار، ما واقعاً هدف قرار گرفتیم.» حدود ۴۵ آزمایشگاه در موسسه وایزمن تخریب شدند و ۲۰ آزمایشگاه دیگر نیز آسیب دیدند. 40 ساختمان نیز در سراسر محوطه دانشگاه آسیب دیدند. حمله به موسسه علوم وایزمن حدود ۵۷۰ میلیون دلار خسارت وارد کرد. چاموویتز خاطرنشان میکند که خسارتها بالغ بر میلیاردها شِکِل میشود. گفته شده دانشگاههایی که در اثر عملیات ایران آسیب دیده و مورد اصابت قرار گرفتند، مستقیماً با موسسههای دفاعی و اطلاعاتی اسرائیل مرتبط بودند. چاموویتز گفت: «تمام خلبانان نیروی هوایی که در ۲۰ سال گذشته آموزش دیدهاند، فارغالتحصیل دانشگاه بن گوریون هستند. تقریباً تمام افسران ارشد بخشهای تحقیقاتی واحدهای اطلاعاتی، فارغالتحصیل این دانشگاهها هستند. گنبد آهنین، فلاخن داوود و بقیه سیستمهای دفاع هوایی، ثمره فناوری اسرائیل هستند که از تحقیقاتی که در این دانشگاهها آغاز شده، حاصل شده است.»
همچنین تعدادی از موشکهای ایرانی به پارک فناوری پیشرفته «گاو یام نقب» که با تحقیقات فناوری و هوش مصنوعی اسرائیل مرتبط است، اصابت کردند. رسانههای عبری اذعان کردند که بسیاری از سایتهای نظامی اسرائیل نیز به دلیل حملات ایران آسیب دیدند. کانال ۱۳ اسرائیل افزود که عدم گزارشدهی به دلیل سانسور شدید «وضعیتی را ایجاد کرد که مردم متوجه نمیشوند ایرانیها چقدر دقیق بودند و در بسیاری از نقاط چه میزان خسارت وارد کردهاند».
سخن پایانی
در حالی که از زمان جنگ ۱۲روزه اسرائیل و ایران، تغییرات زیادی در خاورمیانه رخ داده است، اما یکچیز مسلم است: دشمنی ایران با اسرائیل تغییر نکرده است. اگرچه ترامپ ادعا کرده بود که صلح را به خاورمیانه خواهد آورد، اما این ادعا نیاز به بررسی دقیق دارد. نتیجه اقدام او، صلح نبود، بلکه تشدید خصومت در منطقه بود. اقدام ترامپ صرفاً مرحله جدیدی از خصومت نهادی میان ایران و اسرائیل را رقم خواهد زد. برخی تحلیلگران غربی از جمله «جان رِین»، مشاور ارشد «موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» (IISS) میگوید، با وجود ترورهای اسرائیل در ایران اما انقلاب ایران همچنان پابرجاست. او معتقد است: «این حملات شکافهای مهمی در انسجام حکومت ایجاد نکرد... و به مخالفت گستردهای هم دامن نزد.» به باور او، این جنگ ۱۲روزه اگرچه خسارتهایی به توانایی نظامی ایران وارد کرد اما «مردم ایران، زیر آتش، صدای ملیگرایانه جدیدی پیدا کردند و مقامهای ایرانی از آن بهعنوان نشانهای از وحدت ملی بهره بردند».
این تحلیلگر معتقد است که شرایط ایران با سوریه اسد، عراقِ صدام یا لیبیِ قذافی متفاوت است. در لیبی و سوریه، رژیمهای حاکم با گروههای مخالف مسلح داخلی که از سوی قدرتهای خارجی حمایت میشدند، سر ستیز پیدا کردند. در مورد عراق، مخالفت پراکنده و کمتر سازمانیافته بود، اما با استقرار گسترده نیروهای خارجی که نیروهای مسلح و ماشین امنیتی صدام را خنثی میکردند، حمایت میشد. در ایران اما هیچ مخالفت گستردهای وجود ندارد و هیچچیزی نزدیک به مقیاس مداخله مسلحانه در عراق نیز وجود ندارد. ایران در مواضع هستهای خود سرسختتر شده و حاضر نیست غنیسازی را کنار بگذارد. مشاور ارشد «موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» معتقد است که آنچه ایران باید در نظر بگیرد، ماهیت هرگونه بازسازی است: این بازسازی باید بهاندازهای باشد که به روایتهای عمومی ایران اعتبار ببخشد، اما بهاندازهای گسترده نباشد که باعث مداخله اسرائیل یا آمریکا شود. مواضع تهران اگرچه جسورانه است، اما نشان میدهد که احتمالاً به سمت کاهش تنش متمایل است. هرگونه چشماندازی برای توافق با ترامپ قریبالوقوع به نظر نمیرسد زیرا سطح اعتماد بسیار پایین و سطح خصومت بسیار بالاست. از سوی دیگر، تابوها بین تهران و تلآویو شکسته شده است. درعینحال، هدف قرار دادن مواضع آمریکا در قطر هم تابوی ضربه به منافع آمریکا را شکست.
روایت دیگر را «سیمون اسپیکمن کوردال» و «مت نشید» در الجزیره ارائه میدهند. آنها بر این باورند که بنیامین نتانیاهو «قصد ندارد پدال گاز را شل کند» و به دنبال فرصتی برای شروع یک درگیری دیگر با ایران است. بااینحال، برای انجام این کار، به «اجازه ایالاتمتحده نیاز دارد که ممکن است مایل به دادن آن نباشد». گزارشگران الجزیره، به نقل از «تریتا پارسی»، متخصص امور ایران و معاون اجرایی موسسه کوئینسی، مینویسند که نتانیاهو به دنبال فرصتی برای ازسرگیری حملات است. او به الجزیره گفت: «دلیل اینکه اسرائیلیها میخواهند دوباره حمله کنند... این است که میخواهند مطمئن شوند ایران را به سوریه یا لبنان بعدی تبدیل میکنند؛ کشورهایی که اسرائیل میتواند هر زمان که بخواهد به آنها حمله کند.» فرصت یا بهانه بعدی اسرائیل برای جنگ میتواند پس از اعمال مجدد تحریمها علیه ایران باشد. پارسی گفت: «چنین اقدامی به اسرائیل یک پنجره سیاسی برای حمله مجدد میدهد.» برخی دیگر از تحلیلگران بر این باورند که برای انجام چنین حملهای، اسرائیل به توافق ایالاتمتحده نیاز دارد»، مجوزی که بعید است -با توجه به رویکرد اسرائیل در مورد سوریه- ایالاتمتحده به اسرائیل بدهد.
کپشن
حملات هوایی اسرائیل علیه ایران، تهران را وادار به شلیک موجی از حملات تلافیجویانه به اسرائیل کرد. برخی از موشکهای بالستیک ایران از سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل عبور کرده و به اهداف کلیدی اصابت کردند. «سارا شمیم» در الجزیره نوشت، حملات دو طرف، کشتهها و زخمیهایی به دنبال داشت. برخی از حملات ایران خسارات سنگینی به بار آورد. مقر نظامی مستحکم اسرائیل در تلآویو، کیریا، نیز مورد اصابت قرار گرفت. ایران اعلام کرد که به یک مرکز اطلاعات نظامی و یک مرکز برنامهریزی عملیات سازمان جاسوسی موساد حمله کرده و به سیستمهای پیشرفته دفاع موشکی اسرائیل نفوذ کرده است. در تاریخ معاصر، اسرائیل با موفقیت اکثر حملات هوایی را از طریق این سیستمها، مانند گنبد آهنین، رهگیری کرده است. پس موشکهای ایرانی چگونه از پدافند هوایی اسرائیل عبور میکنند.
به گزارش کبنا نیوز، جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران از آن دست جنگهایی است که نیازمند شرح و بسط است. این جنگ را میتوان «جنگ روایتها» هم نامید زیرا در یک طرف، رژیم اسرائیل و متحدانش همواره ایران را بازنده این جنگ میدانند اما در سوی دیگر، با مظلومنمایی میگویند ایران از موشکهای بالستیک و خوشهای استفاده کرده و خسارت وارد کرد.
"محمدحسین باقی" در هفته نامه تجارت فردا نوشت؛ به نظر میرسد روایت جنگ در حال تغییر است.
روایتها از جنگ ۱۲روزه چه میگویند؟
الف) روایت اسرائیل از جنگ: اولین روایت را رسانههای اسرائیلی و متحدان غربیاش ارائه دادند. در این روایت، ایران بازنده جنگ است. هشتگها و فیلمها در فضای مجازی ابزاری قدرتمند به دست یهودیان سرزمینهای اشغالی داد تا بگویند ایران ضربهای سخت خورده است. آنها با نشان دادن عکسها و فیلمها میگفتند تا ۹۵ درصد موشکها و پهپادهای ایرانی را رهگیری و منهدم کردهاند. اما در قرن ۲۱ نمیتوان از قدرت «روایت رسانه» غفلت کرد. بهمرور زمان، تصاویری از خسارتی که موشکهای ایرانی به پایگاههای نظامی اسرائیل وارد کردند منتشر شد. اینجا بود که روایت عوض شد و ارتش عبری با مظلومنمایی، کوشید به بزرگنمایی خسارتهای وارده از حملات موشکی ایران بپردازد.
در روایت اسرائیلی، اسرائیل پیروز است. بهطور مثال، در بیانیه دفتر بنیامین نتانیاهو، آمده بود: «تمام اهداف عملیات محقق شده است.» به همین دلیل، اسرائیل آتشبس پیشنهادی رئیسجمهور دونالد ترامپ را پذیرفت. «اوری گلدبرگ»، استاد علوم سیاسی در مرکز «مک میلان» در دانشگاه «ییل» و متخصص مسائل خاورمیانه، در مقالهای در «نیو لاینز مگ» نوشت، نتانیاهو از تهدید هستهای ایران برای امنیت اسرائیل سخن گفت و افزود، اگر ایران اورانیوم را تا سطوح مورد نیاز برای ساخت بمب هستهای غنیسازی کند، «مواد» کافی برای ساخت ۹ یا ۱۱ بمب (مشخص نیست کدام عدد صحیح است) را در «چند روز» خواهد داشت. این دلیل رسمی حمله یکجانبه و بیدلیل اسرائیل به ایران بود. اما با توجه به اینکه بسیاری از آژانسهای اطلاعاتی در جهان (از جمله آژانسهای اطلاعاتی ایالاتمتحده) اعلام کردند که ایرانیها چندین سال تا دستیابی به دانش و تجهیزات لازم برای ساخت بمب فاصله دارند، این پرسش مطرح میشود که آیا نتانیاهو در مورد توسعه قریبالوقوع بمبهای هستهای از سوی ایران حقیقت را میگفت؟
گلدبرگ با زیر سوال بردن روایت اسرائیل از تهدید هستهای ایران نوشت، بر اساس اظهارات و گزارشهای آژانسهای اطلاعاتی پیشرو جهان، ایران تهدید قریبالوقوعی ایجاد نکرده بود، به این معنی که اسرائیل حق نداشت با ادعای دفاع از خود، از این تهدید خیالی جلوگیری کند. گلدبرگ در تحلیل خود افزود، اسرائیل به ترور بهعنوان وسیلهای برای فروپاشی دشمنان خود اعتقاد راسخ دارد. این «دکترین» عمدتاً علیه سازمانهای فلسطینی مورد استفاده قرار گرفته است، و اسرائیل رهبران فتح، حماس و سایر گروههای کوچکتر را هدف قرار داده است. این استراتژی هرگز کارساز نبوده است؛ سازمانهای فلسطینی همیشه جایگزینی برای رهبران ترور شده پیدا کردهاند. تنها استثنا برای این سیاست شکستخورده میتواند ترور سیدحسن نصرالله در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ باشد که به مخالفان داخلی حزبالله فرصتی داد تا خواستار محدود شدن نفوذ این سازمان در لبنان شوند. در تمام موارد دیگر، هنگامی که اسرائیل تلاش کرد سازمانها یا نهادهای غالب را بیثبات کند، شکست خورد. برای اسرائیل، همهچیز در مورد دشمنانش یا «منحصراً شخصی» است یا بهطور متعصبانهای «ایدئولوژیک».
به باور گلدبرگ، «اسرائیل کاتز»، وزیر جنگ، مسئول پیامرسانی بود. وقتی بمبارانهای اسرائیل عمدتاً به غیرنظامیان ایرانی آسیب رساند، کاتز اعلام کرد که اسرائیل به دنبال تغییر رژیم است. دلیل او برای حمله به زندان اوین هم در همین راستا بود. نهادهای حقوق بشری حمله اسرائیل به زندانیان را تقبیح کردند. در روایت اسرائیل از جنگ ۱۲روزه یک نکته مغفول مانده است: اینکه نتانیاهو و ارتش خواستار این بودند که دنیا غزه را فراموش کند. پیش از حمله به ایران، به نظر میرسید مخالفت داخلی با ادامه جنگ در غزه به اوج خود رسیده است. نتانیاهو به یک «حواسپرتی» نیاز داشت که نهتنها شهروندان اسرائیلی، بلکه کل جهان را پیرامون رهبری خود متحد کند.
گلدبرگ بر این باور است که در این روایت، اسرائیل خود را نیرویی «خیر» جا میزد که میخواهد قابلیتهای هستهای رقیب را نابود کند. این تنها پادزهری بود که او میتوانست برای پیامدهای کارزار خونین اسرائیل در غزه بیابد؛ کارزاری که به یک نسلکشی تبدیل شده است. اینجا بود که ترامپ وارد عمل شد و در جنگ یکجانبه علیه ایران در کنار اسرائیل قرار گرفت. تعهد رئیسجمهور آمریکا به اسرائیل بر اساس تقسیمبندی ترامپی از جهان بین «برندگان» و «بازندگان» بود، به این معنی که او میخواست ببیند آیا اسرائیل میتواند به پیروزی دست یابد یا خیر. اگر اسرائیل میتوانست، ترامپ ممکن بود بهطور کاملتری به جنگ بپیوندد تا بتواند در این افتخار سهیم شود و اعتبار کسب کند. اگر نمیتوانست، ترامپ از حملات اسرائیل فاصله میگرفت و برای توافقی تلاش میکرد که انتقادهای فزاینده جناح راست جنبش «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» را نیز برآورده کند، جنبشی که معتقد است «اول آمریکا» به معنای پایان دخالت ایالاتمتحده در جنگهای خارجی است.
ب) روایت از یک ایران پایدار: گلدبرگ در بخش دیگری از تحلیل خود افزود، ایران اگرچه از این جنگ ۱۲روزه آسیب دید اما به طرز شگفتآوری پایدار ماند. بهرغم تلاشهای اسرائیل برای تغییر رژیم، و با این فرض که حملات اسرائیل فرصتی برای قیام مردمی ایجاد میکند، اما این کشور توانست (پس از شوک اولیه)، رهبران و فرماندهان ترورشده خود را جایگزین کند. نکته مهم این است که هیچیک از نیروهای مخالف به شورش برنخاستند. ایرانیان حکومت خود را بر هرجومرج ترجیح میدهند. از همه مهمتر، موشکهای ایرانی به سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل نفوذ و خسارات واقعی و جدی به قلب سرزمینهای اشغالی وارد کردند. مردم ایران دور پرچم خود جمع شدند و حملات اسرائیل را بهعنوان جنگی علیه ایران مستقل میدیدند. الجزیره در گزارشی مینویسد، ایران حداقل ۱۲۰بار به اسرائیل حمله کرد. ایران عمدتاً به تلآویو و مناطق اطراف از جمله دانشکده اطلاعات نظامی اسرائیل، وزارت کشور در حیفا، موسسه علوم وایزمن و یک پالایشگاه نفت و نیروگاهها اشاره کرد. به گفته ارتش اسرائیل، ایران تا هزار موشک بالستیک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کرد.
دوم) ایران چگونه از سد دفاعی اسرائیل گذشت؟
حملات هوایی اسرائیل علیه ایران در روز جمعه (۲۳ خردادماه برابر با ۱۳ ژوئن)، تهران را وادار به شلیک موجی از حملات تلافیجویانه به اسرائیل کرد. برخی از موشکهای بالستیک ایران از سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل عبور کرده و به اهداف کلیدی اصابت کردند. «سارا شمیم» در الجزیره نوشت، حملات دو طرف، کشتهها و زخمیهایی به دنبال داشت. برخی از حملات ایران خسارات سنگینی به بار آورد. مقر نظامی مستحکم اسرائیل در تلآویو، کیریا، نیز مورد اصابت قرار گرفت. ایران اعلام کرد که به یک مرکز اطلاعات نظامی و یک مرکز برنامهریزی عملیات سازمان جاسوسی موساد حمله کرده و به سیستمهای پیشرفته دفاع موشکی اسرائیل نفوذ کرده است. در تاریخ معاصر، اسرائیل با موفقیت اکثر حملات هوایی را از طریق این سیستمها، مانند گنبد آهنین، رهگیری کرده است. پس موشکهای ایرانی چگونه از پدافند هوایی اسرائیل عبور میکنند؟
گنبد آهنین اسرائیل چیست؟
در حالی که گنبد آهنین در قلب پدافند هوایی اسرائیل قرار دارد، اما تنها بخشی از یک سیستم بزرگتر است که شامل «پایینترین سطح این پدافندهای هوایی چندلایه و یکپارچه» است. گنبد آهنین یک موشک یا راکت ورودی را شناسایی، مسیر آن را تعیین و آن را رهگیری میکند. اسرائیل اعلام کرد که گنبد آهنین ۹۰ درصد موثر است. این سامانه در سال ۲۰۱۱ عملیاتی شد. «الکس گاتوپولوس»، سردبیر دفاعی الجزیره، میگوید، گنبد آهنین برای رهگیری موشکهای سطح پایین طراحی شده است که سیستمهای بزرگتر قادر به شناسایی آنها نیستند. اسرائیل همچنین دارای سامانه موشکی زمین به هوای «باراک-۸» است که موشکهای میانبرد را رهگیری میکند؛ سامانه تاد موشکهای بالستیک کوتاه، متوسط و میانبرد را رهگیری میکند؛ و «فلاخن داوود» موشکهای میانبرد تا دوربرد را رهگیری میکند.
سامانههای دفاع موشکی اسرائیل از رهگیرهای «پیکان ۲» و «پیکان ۳» برای رهگیری موشکهای دوربرد، مانند موشکهای ایرانی شلیکشده، استفاده میکنند. پیمانکار اصلی پروژه پیکان، شرکت دولتی صنایع هوافضای اسرائیل است و بوئینگ در ساخت این رهگیرها مشارکت دارد. «پیکان ۲» برای رهگیری موشکهای ورودی در ارتفاعات کمی بالاتر در داخل و خارج از جو زمین طراحی شده است. اسرائیل علاوه بر استفاده از سیستمهای دفاع هوایی، از دفاع موشکی هوا به هوا نیز استفاده میکند که شامل استفاده از هواپیماها، مانند هلیکوپترهای جنگی یا جتهای جنگنده، برای از بین بردن پهپادهایی است که به سمت اسرائیل میروند.
یک مقام نظامی اسرائیل گفت که سیستمهای دفاعی این رژیم «میزان موفقیت ۸۰ یا ۹۰درصدی» دارند و تاکید کرد که هیچ سیستمی «نرخ کامل ۱۰۰درصدی» ندارد. این بدان معناست که برخی از موشکهای ایرانی از استحکامات عبور کردهاند. در حالی که دقیقاً معلوم نیست برخی از موشکهای ایرانی چگونه از سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل عبور کردهاند اما چند راه ممکن وجود دارد که پهپادها و موشکهای ایرانی از رهگیری بگریزند. یکی از راههایی که ایران احتمالاً از پدافند هوایی اسرائیل گریخته است، فرسوده کردن موشکهای رهگیر اسرائیل است. «مارینا میرون»، محقق پست دکترا در کینگ کالج لندن، میگوید: «هیچ سیستمی بههیچوجه ۱۰۰ درصد [موشکها] را ساقط نمیکند. اگر فقط تعداد محدودی رهگیر داشته باشید، نمیتوانید موشکهای بیشتری را ساقط کنید.» راه دوم به گفته گاتوپولوس این است که ایران موشکهای مافوق صوت دارد. دلیل این امر این است که یکی از راههای فرار از یک سیستم دفاع هوایی، استفاده از موشکهایی است که سریعتر پرواز میکنند و به سیستم دفاع هوایی زمان کمتری برای واکنش میدهند.
به گفته میرون، رهگیری موشکهای هایپرسونیک برای سیستمهای دفاع هوایی دشوار است، حتی اگر به وسیله رادار شناسایی شوند. برخی از موشکهای هایپرسونیک همچنین به یک گلایدر هایپرسونیک (HGV) مجهز هستند؛ کلاهکی که به موشکی متصل است و میتواند با سرعت پنج برابر سریعتر از سرعت صوت مانور دهد. موشکهای «فتاح ۲» از HGV استفاده میکند. گاتوپولوس میگوید: HGVها علاوه بر حرکت سریعتر، زیگزاگی نیز حرکت میکنند و مانند موشکهای بالستیک معمولی در یک مسیر پیشبینیشده حرکت نمیکنند. چنین حرکات سریع و نامنظمی از سیستمهای دفاع هوایی که برای پیشبینی مسیر موشک طراحی شدهاند، میگریزند.
میرون بر این باور است که موشکهای کروز همچنین میتوانند مسیر خود را تغییر دهند و این میتواند رهگیری آنها را دشوار کند. ایران موشکهای کروز مانند موشک هویزه را در زرادخانه خود دارد و از چنین موشکهایی علیه اسرائیل استفاده کرده است. در حالی که این موشکها کندتر از موشکهای بالستیک هستند، اما مانند هواپیماهای بدون سرنشین، در ارتفاع پایین و ثابت پرواز و از پدافند هوایی عبور میکنند. چه راههای دیگری برای به چالش کشیدن سیستمهای دفاع هوایی وجود دارد؟ میرون میگوید، راه دیگری که میتوان سیستمهای دفاع هوایی را آزمایش کرد، بارگذاری بیشازحد سیستمها با فریب دادن آنها با طعمههای پهپاد و موشک است. به گفته او «این بهعنوان یک تهدید روی رادار ظاهر میشود، اما در واقع اینطور نیست. معمولاً از چنین طعمههایی استفاده میشود... برای خالی کردن ذخیره موشکهای رهگیر تا موشکها و پهپادهای واقعی بتوانند عبور کنند». میرون افزود که برخی از موشکها همچنین به فناوریهای سرکوب رادار مجهز هستند که آنها را برای سیستمهای دفاع هوایی غیرقابل شناسایی میکند.
گاتوپولوس میگوید، درگیری میان ایران و اسرائیل در حال حاضر «فرسایشی» است. سردبیر دفاعی الجزیره معتقد است که اسرائیل ادعای تسلط بر آسمان ایران را مطرح کرد. اما باید توجه داشت که کوتاهترین فاصله بین ایران و اسرائیل هزار کیلومتر (۶۲۰ مایل) است. او افزود: «شما میتوانید در آنجا پرسه بزنید، اما فقط تا مدتزمان مشخصی.» او توضیح داد که اگرچه ایالاتمتحده احتمالاً به اسرائیل در سوختگیری هوایی کمک کرد، اما افزودن مخازن خارجی به هواپیماها باعث میشود که آنها خاصیت پنهانکاری خود را از دست بدهند.
پایگاه اینترنتی «تی.آر.تی» هم در گزارشی از ترس یهودیان سرزمینهای اشغالی از موشکهای ایرانی نوشت. به روایت این پایگاه، در جنگ ۱۲روزه، دهها موشک ایرانی از گنبد آهنین و سیستمهای دفاعی چندلایه اسرائیل عبور کردند و به مرگ، جراحت و خسارات قابل توجهی به زیرساختهای حیاتی اسرائیل منجر شدند. اسرائیل کشتههای خود را «حداقلی» اعلام میکند. تلفات واقعی ممکن است بیشتر باشد، زیرا مقامات اسرائیلی تحت سانسور نظامی از ارائه برخی از آمار تلفات و خسارات خودداری میکنند. در ۱۵ ژوئن، یک موشک ایرانی به موسسه علوم وایزمن در رخووت، یکی از موسسههای علمی برتر اسرائیل، برخورد کرد. این انفجار آزمایشگاهها را ویران کرد، به تجهیزات تخصصی آسیب رساند و طبق گزارشها سالها تحقیقات دانشگاهی را از بین برد. ایران اعلام کرد که سایتهای نظامی مجاور را هدف قرار داده، اما مقامات اسرائیلی این حمله را حملهای عمدی به زیرساختهای غیرنظامی مطرح کردند.
در طول جنگ، سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل بهشدت آزمایش شدند، زیرا جریان مداوم موشکهای ایرانی توانست در این سیستمها نفوذ کند. به گفته یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل، سیستم دفاع هوایی گنبد آهنین که معمولاً با بیش از ۹۰ درصد اثربخشی شناخته میشد، شاهد کاهش نرخ رهگیری به ۶۵ درصد بود. با شروع فرسایش اعتماد به گنبد آهنین، جمعیت اسرائیل احساس بیسابقهای از ترس، وحشت و بیثباتی را تجربه کردند. فیلمهای پخششده در فضای مجازی نشان میداد که اسرائیلیها با عجله به فرودگاه بن گوریون میروند و در میان آژیرها و انفجارها سعی در ترک سرزمینهای اشغالی دارند.
این خبرگزاری گزارش داد که مقامات اسرائیلی محدودیتهایی را برای گزارشدهی لحظهای در مورد مکانهای اصابت موشک اعمال کردند و اجازه ورود روزنامهنگارانی را که خسارات زمینی را پوشش میدادند، به تاخیر انداختند؛ اقدامی که بهطور گسترده بهعنوان تلاشی برای شکل دادن به برداشت عمومی و جلوگیری از تبدیل ترس به مخالفت تلقی میشود. یک شهروند آمریکایی پس از فرار از اسرائیل به آسوشیتدپرس گفت: «همهچیز خیلی غیرمنتظره بود. ما میدانستیم وقتی به اسرائیل آمدیم، درگیری دیگری در جریان است، اما هرگز نمیدانستیم که این اتفاق خواهد افتاد.»
سوم) دوازده روزی که اسرائیل را تکان داد
موشکهای ایران باعث شد بسیاری از اسرائیلیها برای اولینبار ترس موجودیتی را احساس کنند. با وجود برقراری آتشبس اما حس مصونیت ازدسترفته آنها همچنان پابرجاست. «اورن زیو» بر این باور است که در طول جنگ ۱۲روزه، حملات موشکی ایران به اسرائیل معمولاً در شب رخ میداد. با اولین نور روز، مقیاس واقعی خرابی آشکار میشد. ساعاتی پس از برخورد موشکها، تیمهای امداد و نجات روزها برای پاکسازی آوار تلاش میکردند. ساختمانهای فروریخته، ماشینهای پوشیده از خاکستر و افرادی که با لباس خواب و کودکان و وسایلشان در آغوش فرار میکنند، بهطرز عجیبی شبیه تصاویری است که اسرائیلیها در دو سال گذشته از غزه دیدهاند.
برخلاف صحنههای حملات تیراندازی یا حملات موشکی گذشته در سراسر اسرائیل، که شعار «مرگ بر اعراب» اغلب همهجا شنیده میشود، من با هیچ شعاری برای انتقام یا «مرگ بر ایرانیان» مواجه نشدم. این شاید به خاطر شوک باشد، شاید به خاطر نقش اسرائیل بهعنوان آغازگر جنگ باشد، یا شاید به خاطر حسابرسی عمیقتر از محدودیتهای قدرت اسرائیل باشد. به هر حال، این اولین جنگ اسرائیل علیه یک کشور مستقل از سال ۱۹۷۳ و اولین جنگی است که از سال ۱۹۶۷ اسرائیل علیه یک کشور آغاز کرده است. اگرچه آتشبس برقرار شده است اما نتانیاهو میتواند از همین حالا اعتبار یک دستاورد بزرگ را به خود اختصاص دهد: از بین بردن حس مصونیت اسرائیلیها.
در واقع، این جنگ صدها هزار اسرائیلی را واقعاً نگران جان خود کرد. برای برخی از آنها، این اولینبار است که میبینند موشکهای ایرانی بر سرشان میبارد. ترس همیشه با زندگی در اسرائیل همراه بوده است. اما اینبار احساس متفاوتی وجود داشت. این فقط اضطراب موجودیتی نیست؛ بلکه یک ترس فوری است. مردم مرگ را در نزدیکی خود، در صدای انفجار موشکها و میزان ویرانی ناشی از حملاتی که رهگیری نشدهاند، احساس میکنند. کشتار، تخریب خانهها و توقف زندگی روزمره، همه به یک نتیجه اشاره دارند: سیاستهای اسرائیل، این سرزمین را برای یهودیان غیرقابلسکونت میکند. فراتر از آسیبهای فیزیکی، عوارض روانی نیز خردکننده است. در طول دو سال گذشته، اسرائیلیها به آژیرها و پناهگاهها عادت کردهاند. با این حال، وقتی حوثیها موشک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کردند، بسیاری از اسرائیلیها آنها را جدی نگرفتند. اگرچه موشکهای حماس و حزبالله هم خساراتی را در جنوب و شمال اسرائیل ایجاد کرد، اما رهگیری آنها برای سیستمهای دفاع موشکی ارتش آسانتر است. موشکهای ایران اما «عجایب متفاوتی» هستند و حال و هوای هوشیارانه یهودیان سرزمینهای اشغالی این موضوع را نشان میدهد. خیابانهای مرکز تلآویو عملاً متروک شده بود که یادآور صحنههای دوران کووید است. اگرچه اکثر یهودیان اسرائیلی در آپارتمانهای خود پناهگاهها دارند یا به پناهگاههای عمومی نزدیک دسترسی دارند، اما هنگام حملات موشکی ایران بسیاری بهجای آن به پارکینگهای زیرزمینی رفتند، زیرا میدانند که هر چیزی که روی زمین است میتواند با یک ضربه مستقیم از بین برود.
پارکینگ مرطوب مرکز خرید «دیزنگوف» پر از چادر، تشک، صندلیهای ساحلی و پنکههای برقی بود. صحنه مشابهی در پناهگاه عمومی ۱۶ هزارنفری زیر ایستگاه اتوبوس مرکزی در جنوب تلآویو، که برای اولینبار از زمان جنگ خلیجفارس در سالهای ۱۹۹1-۱۹۹0 باز شده بود، شکل گرفت. «مالی»، ۳۰ساله که در طبقه منفی ۴ مرکز دیزنگوف پناه گرفته بود، در آن روزهای جنگ گفت: «من به اینجا آمدم چون موشکهای ایرانی بسیار بزرگتر، بلندتر، ترسناکتر و مخربتر از موشکهای حزبالله و حوثیها هستند. تصمیم گرفتم برای در امان ماندن اینجا بمانم.»
ترجیح امنیت بر آزادی
اسرائیل «دکترین غزه» را برای ایران کپی کرد؛ یعنی تخریب و پاکسازی گسترده اما نتیجه این امر «معکوس» بود. هر ضربهای که اسرائیل زد، متقابلاً ضربهای خورد. یهودیان میگویند: «ما [جنگ] را در غزه تمام میکنیم و سپس در لبنان شروع میکنیم؛ در لبنان تمام میکنیم و در سوریه شروع میکنیم؛ در سوریه تمام میکنیم و در ایران شروع میکنیم؛ در ایران تمام میکنیم و جنگ سوم یا چهارم لبنان را شروع میکنیم- ما حتی دیگر به یاد نمیآوریم که این جنگها برای چه هستند.»
به نوشته «اورن زیو»، شرایط اسرائیل را چنین میتوان تصور کرد: اکثر کسانی که اسرائیل را ترک کرده و میکنند، از واقعیتی که از سوی اسرائیل ایجاد شده بود، گریختند: جنگی انتقامجویانه. اسرائیل سرکوب بیسابقهای را علیه آزادی بیان آغاز کرد. بارزترین نمود این امر، ممنوعیت خروج هوایی از اسرائیل و هشدارهای شدید در مورد خطر عبور زمینی به اردن یا مصر است که عملاً اسرائیل را به یک «گتو» تبدیل میکند. نمود دیگر، حمله به آزادی مطبوعات در قالب دستورالعملهای رسمی سانسور نظامی اسرائیل مبنی بر عدم انتشار مکانهای حملات موشکی بوده است. تحریک علیه رسانهها را هم بر آن بیفزایید. راستگرایان اکنون عکاسان و تیمهای فیلمبرداری را در صحنه حملات موشکی تعقیب کرده و مورد آزار قرار میدهند. «شلومو کاری»، وزیر ارتباطات، میگوید امنیت ملی بر آزادی مطبوعات ارجحیت دارد.
یک روزنامهنگار عرب (که از ترس انتقام نخواست نامش فاش شود)، گفت: «مردم فکر میکنند ما از الجزیره هستیم. آنها [یهودیان] میگویند، سرتان را میبریم.» او توضیح داد که برای اینکه آزار و اذیت نشود، از پوششی با عنوان «من خبرنگار الجزیره نیستم» استفاده کرده است. پس از حمله به ایران، کابینه اسرائیل تمام اعتراضات را ممنوع و پلیس بهطور سیستماتیک حتی کوچکترین تظاهرات را سرکوب کرد. پس از آن ۱۲ روزی که بسیاری از اسرائیلیها نگران جان خود بودند، جمعیت خسته شده است. مردم آسودهخاطر هستند که آتشبس به آنها اجازه میدهد به روال عادی خود بازگردند. برخی که به آتشبس اعتقاد کمتری دارند، هنوز به خانههایشان برنگشته و ترجیح میدهند در خارج از مناطق مرکزی یا نزدیک پناهگاهها بمانند. پایان موشکهای ایران ممکن است احساس امنیت را به اسرائیلیها بازگرداند، اما بازگشت حس مصونیت روزهای قبل از حمله، زمان بسیار بیشتری طول خواهد کشید.
چهارم) ایران فقط خسارت نخورد؛ خسارت هم زد
اسرائیل پس از جنگ ۱۲روزه مدعی پیروزی بود اما با فاش شدن ضربات ایران، ورق برگشت و اسرائیل به نقش مظلومنمایی بازگشت. «ناتان اودنهایمر»، «سنجانا وارگس» و دیگران در روایتشان برای نیویورکتایمز نوشتند، سرهنگ دوم «ناداو شوشانی»، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که ایران با کلاهک مهمات خوشهای به اسرائیل شلیک کرده است. بیش از ۱۰۰ کشور توافقنامه سال ۲۰۰۸ برای ممنوعیت آنها را امضا کردهاند اما اسرائیل و ایران و قدرتهای بزرگی مانند ایالاتمتحده، روسیه، چین و هند ممنوعیت را نپذیرفتهاند.
«فابیان هینز»، پژوهشگر موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، میگوید: «گاهی اوقات ممکن است به نیروی مخرب زیادی نیاز نداشته باشید. تصور کنید که میخواهید به یک پدافند هوایی یا یک سیستم دفاع موشکی ضربه بزنید. این چیزها زرهپوش نیستند، اهداف نسبتاً نرمی هستند، بنابراین صرف گسترش جغرافیایی حمله میتواند ارزشش را داشته باشد، حتی اگر نیروی انفجاری و قدرت نفوذ آن کمتر باشد.» اگرچه اسرائیل میگوید ایران در حملات خود از کلاهکهای خوشهای استفاده کرده است، اما خود اسرائیل در جنگهای گذشته، و حتی در جنگ سال ۲۰۰۶ در لبنان، و حتی در همین غزه، از مهمات خوشهای استفاده کرد. روسیه و اوکراین از سال ۲۰۲۲ در جنگی که بین آنها در جریان است، از این مهمات استفاده کردهاند. مهمات خوشهای اولینبار از سوی نیروی هوایی آلمان (لوفتوافه) در طول جنگ داخلی اسپانیا استفاده شد.
واحد «سند» در الجزیره با استفاده از اطلاعات منبع باز و شواهد بصری، در روایتی نوشت، رسانههای اسرائیلی در مورد برخی از حملات ایران که موجب سطوح مختلفی از خسارات و تلفات شده، به دلیل سانسور نظامی اعمالشده در طول جنگ، گزارشهای مربوط به حملات مربوط به اهداف حساس یا استراتژیک را از دسترس عموم پنهان نگه داشتهاند. غیر از پالایشگاه حیفا و موسسه علوم وایزمن، یکی از دیگر از مراکز، مقر وزارت جنگ اسرائیل است که موشکهایی در نزدیکیهای آن فرود آمدند. این مکان که اغلب «پنتاگون اسرائیل» نامیده میشود، یکی از حساسترین و مستحکمترین مجتمعهای دولتی در اسرائیل است که دفاتر کلیدی نظامی و اطلاعاتی را در خود جای داده است.
روزنامه هاآرتص در گزارشی تایید کرد که چندین دانشگاه در اسرائیل در جریان جنگ ۱۲روزه بین تلآویو و تهران با موشکهای بالستیک ایران بهشدت آسیب دیدند. دانشگاه تلآویو و دانشگاه بن گوریون از آن جملهاند. پروفسور «دانیل چاموویتز»، رئیس انجمن روسای دانشگاههای اسرائیل، به این روزنامه گفت: «برای اولینبار، ما واقعاً هدف قرار گرفتیم.» حدود ۴۵ آزمایشگاه در موسسه وایزمن تخریب شدند و ۲۰ آزمایشگاه دیگر نیز آسیب دیدند. 40 ساختمان نیز در سراسر محوطه دانشگاه آسیب دیدند. حمله به موسسه علوم وایزمن حدود ۵۷۰ میلیون دلار خسارت وارد کرد. چاموویتز خاطرنشان میکند که خسارتها بالغ بر میلیاردها شِکِل میشود. گفته شده دانشگاههایی که در اثر عملیات ایران آسیب دیده و مورد اصابت قرار گرفتند، مستقیماً با موسسههای دفاعی و اطلاعاتی اسرائیل مرتبط بودند. چاموویتز گفت: «تمام خلبانان نیروی هوایی که در ۲۰ سال گذشته آموزش دیدهاند، فارغالتحصیل دانشگاه بن گوریون هستند. تقریباً تمام افسران ارشد بخشهای تحقیقاتی واحدهای اطلاعاتی، فارغالتحصیل این دانشگاهها هستند. گنبد آهنین، فلاخن داوود و بقیه سیستمهای دفاع هوایی، ثمره فناوری اسرائیل هستند که از تحقیقاتی که در این دانشگاهها آغاز شده، حاصل شده است.»
همچنین تعدادی از موشکهای ایرانی به پارک فناوری پیشرفته «گاو یام نقب» که با تحقیقات فناوری و هوش مصنوعی اسرائیل مرتبط است، اصابت کردند. رسانههای عبری اذعان کردند که بسیاری از سایتهای نظامی اسرائیل نیز به دلیل حملات ایران آسیب دیدند. کانال ۱۳ اسرائیل افزود که عدم گزارشدهی به دلیل سانسور شدید «وضعیتی را ایجاد کرد که مردم متوجه نمیشوند ایرانیها چقدر دقیق بودند و در بسیاری از نقاط چه میزان خسارت وارد کردهاند».
سخن پایانی
در حالی که از زمان جنگ ۱۲روزه اسرائیل و ایران، تغییرات زیادی در خاورمیانه رخ داده است، اما یکچیز مسلم است: دشمنی ایران با اسرائیل تغییر نکرده است. اگرچه ترامپ ادعا کرده بود که صلح را به خاورمیانه خواهد آورد، اما این ادعا نیاز به بررسی دقیق دارد. نتیجه اقدام او، صلح نبود، بلکه تشدید خصومت در منطقه بود. اقدام ترامپ صرفاً مرحله جدیدی از خصومت نهادی میان ایران و اسرائیل را رقم خواهد زد. برخی تحلیلگران غربی از جمله «جان رِین»، مشاور ارشد «موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» (IISS) میگوید، با وجود ترورهای اسرائیل در ایران اما انقلاب ایران همچنان پابرجاست. او معتقد است: «این حملات شکافهای مهمی در انسجام حکومت ایجاد نکرد... و به مخالفت گستردهای هم دامن نزد.» به باور او، این جنگ ۱۲روزه اگرچه خسارتهایی به توانایی نظامی ایران وارد کرد اما «مردم ایران، زیر آتش، صدای ملیگرایانه جدیدی پیدا کردند و مقامهای ایرانی از آن بهعنوان نشانهای از وحدت ملی بهره بردند».
این تحلیلگر معتقد است که شرایط ایران با سوریه اسد، عراقِ صدام یا لیبیِ قذافی متفاوت است. در لیبی و سوریه، رژیمهای حاکم با گروههای مخالف مسلح داخلی که از سوی قدرتهای خارجی حمایت میشدند، سر ستیز پیدا کردند. در مورد عراق، مخالفت پراکنده و کمتر سازمانیافته بود، اما با استقرار گسترده نیروهای خارجی که نیروهای مسلح و ماشین امنیتی صدام را خنثی میکردند، حمایت میشد. در ایران اما هیچ مخالفت گستردهای وجود ندارد و هیچچیزی نزدیک به مقیاس مداخله مسلحانه در عراق نیز وجود ندارد. ایران در مواضع هستهای خود سرسختتر شده و حاضر نیست غنیسازی را کنار بگذارد. مشاور ارشد «موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» معتقد است که آنچه ایران باید در نظر بگیرد، ماهیت هرگونه بازسازی است: این بازسازی باید بهاندازهای باشد که به روایتهای عمومی ایران اعتبار ببخشد، اما بهاندازهای گسترده نباشد که باعث مداخله اسرائیل یا آمریکا شود. مواضع تهران اگرچه جسورانه است، اما نشان میدهد که احتمالاً به سمت کاهش تنش متمایل است. هرگونه چشماندازی برای توافق با ترامپ قریبالوقوع به نظر نمیرسد زیرا سطح اعتماد بسیار پایین و سطح خصومت بسیار بالاست. از سوی دیگر، تابوها بین تهران و تلآویو شکسته شده است. درعینحال، هدف قرار دادن مواضع آمریکا در قطر هم تابوی ضربه به منافع آمریکا را شکست.
روایت دیگر را «سیمون اسپیکمن کوردال» و «مت نشید» در الجزیره ارائه میدهند. آنها بر این باورند که بنیامین نتانیاهو «قصد ندارد پدال گاز را شل کند» و به دنبال فرصتی برای شروع یک درگیری دیگر با ایران است. بااینحال، برای انجام این کار، به «اجازه ایالاتمتحده نیاز دارد که ممکن است مایل به دادن آن نباشد». گزارشگران الجزیره، به نقل از «تریتا پارسی»، متخصص امور ایران و معاون اجرایی موسسه کوئینسی، مینویسند که نتانیاهو به دنبال فرصتی برای ازسرگیری حملات است. او به الجزیره گفت: «دلیل اینکه اسرائیلیها میخواهند دوباره حمله کنند... این است که میخواهند مطمئن شوند ایران را به سوریه یا لبنان بعدی تبدیل میکنند؛ کشورهایی که اسرائیل میتواند هر زمان که بخواهد به آنها حمله کند.» فرصت یا بهانه بعدی اسرائیل برای جنگ میتواند پس از اعمال مجدد تحریمها علیه ایران باشد. پارسی گفت: «چنین اقدامی به اسرائیل یک پنجره سیاسی برای حمله مجدد میدهد.» برخی دیگر از تحلیلگران بر این باورند که برای انجام چنین حملهای، اسرائیل به توافق ایالاتمتحده نیاز دارد»، مجوزی که بعید است -با توجه به رویکرد اسرائیل در مورد سوریه- ایالاتمتحده به اسرائیل بدهد.
کپشن
حملات هوایی اسرائیل علیه ایران، تهران را وادار به شلیک موجی از حملات تلافیجویانه به اسرائیل کرد. برخی از موشکهای بالستیک ایران از سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل عبور کرده و به اهداف کلیدی اصابت کردند. «سارا شمیم» در الجزیره نوشت، حملات دو طرف، کشتهها و زخمیهایی به دنبال داشت. برخی از حملات ایران خسارات سنگینی به بار آورد. مقر نظامی مستحکم اسرائیل در تلآویو، کیریا، نیز مورد اصابت قرار گرفت. ایران اعلام کرد که به یک مرکز اطلاعات نظامی و یک مرکز برنامهریزی عملیات سازمان جاسوسی موساد حمله کرده و به سیستمهای پیشرفته دفاع موشکی اسرائیل نفوذ کرده است. در تاریخ معاصر، اسرائیل با موفقیت اکثر حملات هوایی را از طریق این سیستمها، مانند گنبد آهنین، رهگیری کرده است. پس موشکهای ایرانی چگونه از پدافند هوایی اسرائیل عبور میکنند.