تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۲:۳۵
کد مطلب : ۵۰۰۳۳۴
میراث ترامپ برای اقتصاد؛
مراسم ترحیم دلار؛ سلطنت ارز اول جهان روی گسل/ یوآن چین میدان دار اقتصاد خواهد شد؟
۰
کبنا ؛ پس از اعلام تعرفههای فراگیر توسط ترامپ، اعتماد سرمایهگذاران به اقتصاد آمریکا کاهش یافته و ارزش دلار افت کرده است، در حالی که نرخ بهره اوراق قرضه خزانهداری افزایش یافتهاند. با وجود تضعیف موقعیت دلار، نبود جایگزینهای قوی در اقتصادهای دیگر مانند چین، اروپا و ژاپن، جایگاه جهانی دلار را فعلاً حفظ کرده است. با این حال، تداوم سیاستهای بیثباتکننده ترامپ ممکن است در بلندمدت اعتماد جهانی به دلار و نهادهای اقتصادی آمریکا را متزلزل کند.
به گزارش کبنا نیوز، نشریه فارن افرزبا انتشار یادداشتی مدعی شد، سال گذشته، به نظر میرسید ایالات متحده جایگاه برتر خود را به عنوان مقصدی امن برای سرمایهگذاری بینالمللی تثبیت کرده است. قدرت چشمگیر اقتصاد آمریکا در مقایسه با دیگر اقتصادهای بزرگ، به افزایش نزدیک به ده درصدی ارزش دلار در پاییز ۲۰۲۴ کمک کرد. اقتصاد و بازار کار آمریکا تا پیش از مراسم تحلیف دونالد ترامپ و پس از آن عملکرد خوبی داشتند. تورم نیز بهتدریج به سمت هدف حدود دو درصدی فدرال رزرو در حال کاهش بود.
دلار روی گسل
این نشریه در ادامه آورد، اما از زمان روی کار آمدن ترامپ، او در میان سرمایهگذاران داخلی و خارجی تردید ایجاد کرده است. اعلام روز «روز آزادی» در دوم آوریل و اعمال تعرفههای گسترده بر تمامی شرکای تجاری ایالات متحده، تجارت جهانی را مختل و بازارهای مالی را ملتهب کرد. هرچند کاخ سفید برخی از این تعرفهها را کاهش داده یا موقتاً متوقف کرده، اما آسیب وارد شده است. بیثباتی ناشی از تعرفهها در تجارت بینالمللی، چشمانداز رشد اقتصادی در ادامه سال را تضعیف کرده است—بهویژه در ایالات متحده، چرا که این تعرفهها تقریباً تمامی تجارت آمریکا را تحتتأثیر قرار دادهاند. در نتیجه، احتمال بیشتری وجود دارد که فدرال رزرو برای حمایت از اقتصاد در ادامه سال، نرخ بهره را کاهش دهد. همین موضوع باعث شده ارزش دلار تقریباً به سطح سپتامبر ۲۰۲۴، یعنی پیش از افزایش ده درصدی، بازگردد. این تحولات حتی پرسشهایی را درباره نقش تاریخی دلار به عنوان پناهگاه سرمایهگذاری بینالمللی مطرح کرده است. در دو دهه گذشته، هر بار که بحرانهای اقتصادی و مالی روی میداد، سرمایهگذاران جهانی با شتاب بهدنبال داراییهای مالی امن بودند تا پول خود را تا پایان طوفان در آن نگه دارند. چنانکه تابستان گذشته در نشریه Foreign Affairs استدلال کردم، در تمامی این موارد، تقاضا برای اوراق خزانهداری آمریکا، که بهدلیل ثبات اقتصادی آمریکا و حجم بالای در دسترس بودن و قابلیت معامله آسانشان امنترین داراییها محسوب میشوند، افزایش مییافت. این افزایش تقاضا معمولاً قیمت اوراق خزانه را بالا میبرد و نرخ بهره آنها را کاهش میدهد، که به نوبه خود به دولت آمریکا و خانوارهای آمریکایی اجازه میدهد با هزینهای کمتر قرض بگیرند. همچنین ورود سرمایه به داراییهای دلاری، ارزش خود دلار را نیز تقویت میکرد.
به نوشته فارن افرز، اما پس از اعلام تعرفههای ترامپ، واکنش بازار متفاوت بود. سرمایهگذاران هراسان، نه اوراق خزانه آمریکا یا سایر داراییهای دلاری، بلکه گزینههای جایگزینی مانند اوراق قرضه دولت ژاپن و طلا را ترجیح دادند. برخلاف بحرانهای اخیر، نرخ بهره بلندمدت در آمریکا افزایش یافت—بهویژه بازده اوراق دهساله خزانهداری که مبنای تعیین نرخ وام خودرو، وام مسکن و وام تجاری در آمریکا است. افزون بر این، ارزش دلار در برابر دیگر ارزها—که معمولاً در زمان نوسانات بازارهای مالی آمریکا پایدار باقی میماند—کاهش یافت.ترامپ با سیاستهای اقتصادیاش، حمله به استقلال فدرال رزرو، و تضعیف حاکمیت قانون، نهتنها به قدرت دلار در بازار ارزهای خارجی آسیب زده، بلکه به چارچوب نهادیای که سلطه بلندمدت دلار را تضمین کرده، صدمه زده است. چنین شرایطی نشاندهنده آن است که دوران حسابرسی برای دلار—که بیش از یک قرن است بر نظام مالی بینالملل به عنوان ارز غالب در قیمتگذاری، پرداخت و ذخیره مسلط بوده—در راه است. اینکه ترامپ حتی ایدهی همکاری با دیگر کشورها برای تضعیف عمدی دلار (در امیدی واهی برای تقویت صادرات آمریکا) را مطرح کرده، فقط بر خطرات موجود میافزاید.

پایان سلطه ارز جهانی
با این حال، خلع دلار از سلطه، که مدتها است هم متحدان و هم رقبای آمریکا را به هیجان آورده، تا زمانی که کشورهای دیگر آماده جایگزینی آن نباشند، بعید بهنظر میرسد. به نظر میرسد که آنها هنوز برای این کار آمادگی ندارند. با وجود تضعیف موقعیت اقتصادی آمریکا توسط ترامپ، داراییهای سرمایهگذاری در سایر اقتصادهای بزرگ مانند چین، ژاپن و منطقه یورو، همچنان در مقایسه با آمریکا جذابیت کمتری دارند. در برخی موارد، چشمانداز رشد اقتصادی ضعیفتر این کشورها باعث شده که داراییهایشان کمتر مورد استقبال قرار گیرد. از دید سرمایهگذاران، چین نیز با محدودیت در جابهجایی سرمایه و نبود استقلال بانک مرکزی درگیر است. بیثباتی سیاسی در اروپا نیز، ثبات منطقه یورو را زیر سؤال برده است. جایگاه دلار در رأس نظام پولی جهانی هرگز اینقدر متزلزل نبوده است. با این حال، خوششانسی آمریکا (و بداقبالی مخالفان دلار) در آن است که هیچ رقیب نیرومندی وجود ندارد که بتواند دلار را از جایگاهش پایین بکشد.هنوز مشخص نیست که موج اخیر حرکت به سمت داراییهای غیرآمریکایی نشانه شروع یک روند است یا صرفاً بازتاب عوامل فنی و کلان اقتصادی. برای نمونه، تغییر در پیشبینی رشد و نرخ بهره آمریکا پس از اعلام تعرفهها از سوی ترامپ، باعث شد صندوقهای پوشش ریسک که روی اوراق خزانه آمریکا شرطهای سنگینی بسته بودند، وقتی شرطهایشان به خطا رفت، مجبور به فروش داراییهای خود شوند. نیروهای کلان اقتصادی نیز در همان جهت حرکت کردهاند، بهطوری که خریداران اوراق دولتی آمریکا اکنون نرخهای بهره بالاتری مطالبه میکنند، که نشانهای است از انتظارات برای افزایش تورم. با توجه به افزایش بیشتر بدهی فدرال آمریکا و احتمال افزایش تورم ناشی از تعرفهها، تعجبی ندارد که نرخهای بهره بالا رفتهاند، حتی با وجود احتمال کاهش رشد اقتصادی که معمولاً باید نرخ بهره را پایین بیاورد.
چرخش از داراییهای دلاری ممکن است ناشی از تمایل سرمایهگذاران به تنوعبخشی در سبد داراییهایشان نیز باشد. برای سرمایهگذاران خارجی—چه بخش خصوصی و چه نهادهای رسمی مانند بانکهای مرکزی و صندوقهای ثروت ملی—نگهداشتن بیش از ۵۰ درصد از داراییهایشان در اوراق یک کشور یا ارزی خاص منطقی نیست. چنین تمرکزی، آنها را در معرض خطرات اقتصادی، مالی و ژئوپلیتیکی قرار میدهد که از زمان روی کار آمدن ترامپ تشدید شدهاند. بنابراین، خرید داراییهای غیرآمریکایی ممکن است صرفاً نشاندهنده حرکتی فرصتطلبانه برای دستیابی به هدف معقول تنوعبخشی باشد.اما این چرخش احتمالاً به زودی به محدودیتهای خود خواهد رسید، زیرا ارزها و بازارهای مالی سایر کشورها فاقد عمق (یعنی میزان بالای داراییهای با کیفیت) و نقدشوندگی (یعنی قابلیت معامله آسان) لازم برای جذب حجم بالای سرمایه هستند. همچنین، با وجود پیشرفتهای فناورانه در اتصال سامانههای پرداخت بین کشورها و تمایل سرمایهگذاران جهانی به تنوع، هنوز شواهدی دال بر کاهش نقش دلار به عنوان ارز پرداختهای بینالمللی دیده نمیشود. دلار همچنان با اختلاف زیاد در صدر قرار دارد.
.png)
میراث شوم ترامپ؟
با اینکه این برتری در حال کاهش است، تجربه تاریخی نشان میدهد نیروهایی که قدرت مالی و ارزی یک کشور را تضعیف میکنند، بهمرور انباشته میشوند و سپس بهسرعت منجر به تغییر میگردند. ترامپ با تضعیف ساختار نهادی آمریکا—که یکی از ارکان کلیدی اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی به نظام دلاری است—به این فرآیند شتاب میدهد. تضعیف حاکمیت قانون، تصمیمگیریهای غیرقابل پیشبینی، و حمله به استقلال فدرال رزرو باید دولتها و بانکهای مرکزی دیگر کشورها را به کاهش وابستگی به دلار وادار کند. ترامپ نه تنها به فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره فشار آورده، بلکه نشان داده قصد دارد افراد مطیعتری را برای هدایت این نهاد منصوب کند تا در زمینه سیاست پولی و مقررات، دستورات دولتش را اجرا کنند. این حمله مستقیم به استقلال فدرال رزرو، توانایی این نهاد در تحقق وظایفش—یعنی حفظ تورم پایین و اشتغال بالا—را بهخطر میاندازد، و این مسئلهای کلیدی در جلب اعتماد سرمایهگذاران خارجی به ارزش بلندمدت دلار است.با وجود اینها، برای نگارش آگهی ترحیم سلطه دلار هنوز زود است—بهویژه با توجه به شکنندگی ارزهای ذخیره جایگزین و تقاضای گسترده برای داراییهای امن در زمان ناآرامی اقتصادی و مالی. بازار اوراق قرضه دولتی ژاپن بیتردید عمیق است و امن تلقی میشود، همانطور که بازار اوراق قرضه برخی کشورهای هسته منطقه یورو مانند اتریش، فرانسه، آلمان و هلند. اما همه این گزینهها با چشمانداز رشد ضعیف یا سیاست داخلی متلاطم مواجهاند. برای مثال، منطقه یورو در سالهای اخیر پیشرفت چندانی در یکپارچگی اقتصادی و مالی نداشته، و کشورهای هسته آن به سوی پوپولیسم و راستگرایی متمایل شدهاند، که نوید بیثباتی سیاسی میدهد. این تحولات، همراه با افزایش کسری بودجه، باعث شده سرمایهگذاران به رشد باثبات در این کشورها اعتماد نکنند.
اقتصاد چین نیز با آسیبپذیریهای درونی خود روبهرو شده است. بحران بازار مسکن همچنان ادامه دارد. مدل رشد مبتنی بر سرمایهگذاری ناکارآمد و اعتبارات بانکی، خطرات مالی را آشکار کرده است. همچنین، چین با خطر تورم منفی مواجه است، چرا که ظرفیت تولید از تقاضای مصرفکننده داخلی پیشی گرفته. اعتماد خانوارها و کسبوکارهای خصوصی به سیاستهای دولت کاهش یافته. از سوی دیگر، سرمایهگذاران خارجی بهدلیل نبود چارچوب نهادی قوی—و کنترل حزب کمونیست چین بر نظام اقتصادی، قضایی و سیاسی—به این کشور اعتماد ندارند.حتی با وجود شکنندگی روزافزون موقعیت دلار در صدر نظام پولی جهان، فقدان جایگزینهای کارآمد، فعلاً آن را از سقوط نجات خواهد داد. همانطور که همیشه بوده، این مقاومت نه ناشی از برتری ذاتی آمریکاست، بلکه حاصل ضعف بنیادی اقتصادی، سیاسی و نهادی در سایر نقاط جهان است. مگر آنکه این وضعیت تغییر کند، دلار همچنان افساری بلندتر از آنچه شایستهاش است، در اختیار خواهد داشت.
به گزارش کبنا نیوز، نشریه فارن افرزبا انتشار یادداشتی مدعی شد، سال گذشته، به نظر میرسید ایالات متحده جایگاه برتر خود را به عنوان مقصدی امن برای سرمایهگذاری بینالمللی تثبیت کرده است. قدرت چشمگیر اقتصاد آمریکا در مقایسه با دیگر اقتصادهای بزرگ، به افزایش نزدیک به ده درصدی ارزش دلار در پاییز ۲۰۲۴ کمک کرد. اقتصاد و بازار کار آمریکا تا پیش از مراسم تحلیف دونالد ترامپ و پس از آن عملکرد خوبی داشتند. تورم نیز بهتدریج به سمت هدف حدود دو درصدی فدرال رزرو در حال کاهش بود.
دلار روی گسل
این نشریه در ادامه آورد، اما از زمان روی کار آمدن ترامپ، او در میان سرمایهگذاران داخلی و خارجی تردید ایجاد کرده است. اعلام روز «روز آزادی» در دوم آوریل و اعمال تعرفههای گسترده بر تمامی شرکای تجاری ایالات متحده، تجارت جهانی را مختل و بازارهای مالی را ملتهب کرد. هرچند کاخ سفید برخی از این تعرفهها را کاهش داده یا موقتاً متوقف کرده، اما آسیب وارد شده است. بیثباتی ناشی از تعرفهها در تجارت بینالمللی، چشمانداز رشد اقتصادی در ادامه سال را تضعیف کرده است—بهویژه در ایالات متحده، چرا که این تعرفهها تقریباً تمامی تجارت آمریکا را تحتتأثیر قرار دادهاند. در نتیجه، احتمال بیشتری وجود دارد که فدرال رزرو برای حمایت از اقتصاد در ادامه سال، نرخ بهره را کاهش دهد. همین موضوع باعث شده ارزش دلار تقریباً به سطح سپتامبر ۲۰۲۴، یعنی پیش از افزایش ده درصدی، بازگردد. این تحولات حتی پرسشهایی را درباره نقش تاریخی دلار به عنوان پناهگاه سرمایهگذاری بینالمللی مطرح کرده است. در دو دهه گذشته، هر بار که بحرانهای اقتصادی و مالی روی میداد، سرمایهگذاران جهانی با شتاب بهدنبال داراییهای مالی امن بودند تا پول خود را تا پایان طوفان در آن نگه دارند. چنانکه تابستان گذشته در نشریه Foreign Affairs استدلال کردم، در تمامی این موارد، تقاضا برای اوراق خزانهداری آمریکا، که بهدلیل ثبات اقتصادی آمریکا و حجم بالای در دسترس بودن و قابلیت معامله آسانشان امنترین داراییها محسوب میشوند، افزایش مییافت. این افزایش تقاضا معمولاً قیمت اوراق خزانه را بالا میبرد و نرخ بهره آنها را کاهش میدهد، که به نوبه خود به دولت آمریکا و خانوارهای آمریکایی اجازه میدهد با هزینهای کمتر قرض بگیرند. همچنین ورود سرمایه به داراییهای دلاری، ارزش خود دلار را نیز تقویت میکرد.
به نوشته فارن افرز، اما پس از اعلام تعرفههای ترامپ، واکنش بازار متفاوت بود. سرمایهگذاران هراسان، نه اوراق خزانه آمریکا یا سایر داراییهای دلاری، بلکه گزینههای جایگزینی مانند اوراق قرضه دولت ژاپن و طلا را ترجیح دادند. برخلاف بحرانهای اخیر، نرخ بهره بلندمدت در آمریکا افزایش یافت—بهویژه بازده اوراق دهساله خزانهداری که مبنای تعیین نرخ وام خودرو، وام مسکن و وام تجاری در آمریکا است. افزون بر این، ارزش دلار در برابر دیگر ارزها—که معمولاً در زمان نوسانات بازارهای مالی آمریکا پایدار باقی میماند—کاهش یافت.ترامپ با سیاستهای اقتصادیاش، حمله به استقلال فدرال رزرو، و تضعیف حاکمیت قانون، نهتنها به قدرت دلار در بازار ارزهای خارجی آسیب زده، بلکه به چارچوب نهادیای که سلطه بلندمدت دلار را تضمین کرده، صدمه زده است. چنین شرایطی نشاندهنده آن است که دوران حسابرسی برای دلار—که بیش از یک قرن است بر نظام مالی بینالملل به عنوان ارز غالب در قیمتگذاری، پرداخت و ذخیره مسلط بوده—در راه است. اینکه ترامپ حتی ایدهی همکاری با دیگر کشورها برای تضعیف عمدی دلار (در امیدی واهی برای تقویت صادرات آمریکا) را مطرح کرده، فقط بر خطرات موجود میافزاید.

پایان سلطه ارز جهانی
با این حال، خلع دلار از سلطه، که مدتها است هم متحدان و هم رقبای آمریکا را به هیجان آورده، تا زمانی که کشورهای دیگر آماده جایگزینی آن نباشند، بعید بهنظر میرسد. به نظر میرسد که آنها هنوز برای این کار آمادگی ندارند. با وجود تضعیف موقعیت اقتصادی آمریکا توسط ترامپ، داراییهای سرمایهگذاری در سایر اقتصادهای بزرگ مانند چین، ژاپن و منطقه یورو، همچنان در مقایسه با آمریکا جذابیت کمتری دارند. در برخی موارد، چشمانداز رشد اقتصادی ضعیفتر این کشورها باعث شده که داراییهایشان کمتر مورد استقبال قرار گیرد. از دید سرمایهگذاران، چین نیز با محدودیت در جابهجایی سرمایه و نبود استقلال بانک مرکزی درگیر است. بیثباتی سیاسی در اروپا نیز، ثبات منطقه یورو را زیر سؤال برده است. جایگاه دلار در رأس نظام پولی جهانی هرگز اینقدر متزلزل نبوده است. با این حال، خوششانسی آمریکا (و بداقبالی مخالفان دلار) در آن است که هیچ رقیب نیرومندی وجود ندارد که بتواند دلار را از جایگاهش پایین بکشد.هنوز مشخص نیست که موج اخیر حرکت به سمت داراییهای غیرآمریکایی نشانه شروع یک روند است یا صرفاً بازتاب عوامل فنی و کلان اقتصادی. برای نمونه، تغییر در پیشبینی رشد و نرخ بهره آمریکا پس از اعلام تعرفهها از سوی ترامپ، باعث شد صندوقهای پوشش ریسک که روی اوراق خزانه آمریکا شرطهای سنگینی بسته بودند، وقتی شرطهایشان به خطا رفت، مجبور به فروش داراییهای خود شوند. نیروهای کلان اقتصادی نیز در همان جهت حرکت کردهاند، بهطوری که خریداران اوراق دولتی آمریکا اکنون نرخهای بهره بالاتری مطالبه میکنند، که نشانهای است از انتظارات برای افزایش تورم. با توجه به افزایش بیشتر بدهی فدرال آمریکا و احتمال افزایش تورم ناشی از تعرفهها، تعجبی ندارد که نرخهای بهره بالا رفتهاند، حتی با وجود احتمال کاهش رشد اقتصادی که معمولاً باید نرخ بهره را پایین بیاورد.
چرخش از داراییهای دلاری ممکن است ناشی از تمایل سرمایهگذاران به تنوعبخشی در سبد داراییهایشان نیز باشد. برای سرمایهگذاران خارجی—چه بخش خصوصی و چه نهادهای رسمی مانند بانکهای مرکزی و صندوقهای ثروت ملی—نگهداشتن بیش از ۵۰ درصد از داراییهایشان در اوراق یک کشور یا ارزی خاص منطقی نیست. چنین تمرکزی، آنها را در معرض خطرات اقتصادی، مالی و ژئوپلیتیکی قرار میدهد که از زمان روی کار آمدن ترامپ تشدید شدهاند. بنابراین، خرید داراییهای غیرآمریکایی ممکن است صرفاً نشاندهنده حرکتی فرصتطلبانه برای دستیابی به هدف معقول تنوعبخشی باشد.اما این چرخش احتمالاً به زودی به محدودیتهای خود خواهد رسید، زیرا ارزها و بازارهای مالی سایر کشورها فاقد عمق (یعنی میزان بالای داراییهای با کیفیت) و نقدشوندگی (یعنی قابلیت معامله آسان) لازم برای جذب حجم بالای سرمایه هستند. همچنین، با وجود پیشرفتهای فناورانه در اتصال سامانههای پرداخت بین کشورها و تمایل سرمایهگذاران جهانی به تنوع، هنوز شواهدی دال بر کاهش نقش دلار به عنوان ارز پرداختهای بینالمللی دیده نمیشود. دلار همچنان با اختلاف زیاد در صدر قرار دارد.
.png)
میراث شوم ترامپ؟
با اینکه این برتری در حال کاهش است، تجربه تاریخی نشان میدهد نیروهایی که قدرت مالی و ارزی یک کشور را تضعیف میکنند، بهمرور انباشته میشوند و سپس بهسرعت منجر به تغییر میگردند. ترامپ با تضعیف ساختار نهادی آمریکا—که یکی از ارکان کلیدی اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی به نظام دلاری است—به این فرآیند شتاب میدهد. تضعیف حاکمیت قانون، تصمیمگیریهای غیرقابل پیشبینی، و حمله به استقلال فدرال رزرو باید دولتها و بانکهای مرکزی دیگر کشورها را به کاهش وابستگی به دلار وادار کند. ترامپ نه تنها به فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره فشار آورده، بلکه نشان داده قصد دارد افراد مطیعتری را برای هدایت این نهاد منصوب کند تا در زمینه سیاست پولی و مقررات، دستورات دولتش را اجرا کنند. این حمله مستقیم به استقلال فدرال رزرو، توانایی این نهاد در تحقق وظایفش—یعنی حفظ تورم پایین و اشتغال بالا—را بهخطر میاندازد، و این مسئلهای کلیدی در جلب اعتماد سرمایهگذاران خارجی به ارزش بلندمدت دلار است.با وجود اینها، برای نگارش آگهی ترحیم سلطه دلار هنوز زود است—بهویژه با توجه به شکنندگی ارزهای ذخیره جایگزین و تقاضای گسترده برای داراییهای امن در زمان ناآرامی اقتصادی و مالی. بازار اوراق قرضه دولتی ژاپن بیتردید عمیق است و امن تلقی میشود، همانطور که بازار اوراق قرضه برخی کشورهای هسته منطقه یورو مانند اتریش، فرانسه، آلمان و هلند. اما همه این گزینهها با چشمانداز رشد ضعیف یا سیاست داخلی متلاطم مواجهاند. برای مثال، منطقه یورو در سالهای اخیر پیشرفت چندانی در یکپارچگی اقتصادی و مالی نداشته، و کشورهای هسته آن به سوی پوپولیسم و راستگرایی متمایل شدهاند، که نوید بیثباتی سیاسی میدهد. این تحولات، همراه با افزایش کسری بودجه، باعث شده سرمایهگذاران به رشد باثبات در این کشورها اعتماد نکنند.
اقتصاد چین نیز با آسیبپذیریهای درونی خود روبهرو شده است. بحران بازار مسکن همچنان ادامه دارد. مدل رشد مبتنی بر سرمایهگذاری ناکارآمد و اعتبارات بانکی، خطرات مالی را آشکار کرده است. همچنین، چین با خطر تورم منفی مواجه است، چرا که ظرفیت تولید از تقاضای مصرفکننده داخلی پیشی گرفته. اعتماد خانوارها و کسبوکارهای خصوصی به سیاستهای دولت کاهش یافته. از سوی دیگر، سرمایهگذاران خارجی بهدلیل نبود چارچوب نهادی قوی—و کنترل حزب کمونیست چین بر نظام اقتصادی، قضایی و سیاسی—به این کشور اعتماد ندارند.حتی با وجود شکنندگی روزافزون موقعیت دلار در صدر نظام پولی جهان، فقدان جایگزینهای کارآمد، فعلاً آن را از سقوط نجات خواهد داد. همانطور که همیشه بوده، این مقاومت نه ناشی از برتری ذاتی آمریکاست، بلکه حاصل ضعف بنیادی اقتصادی، سیاسی و نهادی در سایر نقاط جهان است. مگر آنکه این وضعیت تغییر کند، دلار همچنان افساری بلندتر از آنچه شایستهاش است، در اختیار خواهد داشت.