تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۱:۲۲
کد مطلب : ۴۹۹۶۳۴
محاسبات پشت چرخش شگفتانگیز تهران بهسوی توافق هستهای جدید
۰
کبنا ؛به نوشته فارین پالیسی، برای اردوگاه سرسخت ضدآمریکایی در ایران، گفتوگوهای تهران با ترامپ چیزی شبیه مذاکره با یزید است
به گزارش کبنا نیوز، از اواسط ماه آوریل، دیپلماسی میان تهران و واشنگتن با سرعتی چشمگیر وارد مرحلهای تازه شده است. پس از هفت سال وقفه، تهران تصمیمی شگفتانگیز - هرچند نه چندان غیرمنتظره - گرفته است: با توافقی جدید در موضوع هستهای، در صورت پذیرش خطوط قرمز اساسی تهران از سوی دونالد ترامپ موافقت شده است. هرچند دور چهارم مذاکرات میان دو کشور که ابتدای هفته گذشته در عمان برگزار شد، به نتیجه ملموسی نینجامید، اما هر دو طرف مصمم به ادامه گفتوگوها به نظر میرسند.
برگزیدن راه دیپلماسی
به نوشته فارین پالیسی، در سال ۲۰۱۹، زمانی که ترامپ نخستوزیر وقت ژاپن، شینزو آبه، را برای گشایش کانال گفتوگو به تهران فرستاد، تهران اعلام کرد هرگز با رئیسجمهور آمریکا -که او را «آن مرد» میخواند- مذاکره نخواهد کرد. اما سرسختی و تقابل مطلق، دیگر گزینهای عملی نیست. تحت فشار تحریمها، بحران اقتصادی و تهدید جنگ، تهران راه دیپلماسی را برگزیده است.
تحرک اخیر در مذاکرات بر پایهای شکننده اما روشن استوار است: ترامپ میخواهد مانع دستیابی ایران به توانایی ساخت سلاح هستهای شود، و تهران اصرار دارد که هیچ قصدی برای ساخت آن ندارد. با این حال، به نظر میرسد تهران متحدتر و جدیتر از واشنگتن است؛ در حالی که حتی ارزش بنیادین دیپلماسی در درون دولت ترامپ محل مناقشه است. دلیل آن ساده است: برای تهران، حفظ نظام در اولویت اول قرار دارد و از این رو باید بر روی طنابی باریک حرکت کند؛ از یک سو مذاکرات را - که از حمایت گسترده مردمی برخوردار است - پیش ببرد، و از سوی دیگر جناح تندرو و پرصدایی را مدیریت کرد که انسجام درونی نظام را تهدید میکند.
(1).jpg)
برای اردوگاه سرسخت ضدآمریکایی در ایران، مذاکره با ترامپ چیزی شبیه مذاکره با یزید است. با این حال، این صداهای تندرو تنها اقلیتی بسیار کوچک را تشکیل میدهند، در مقابل اکثریت وسیع مردم ایران - از شهروندان عادی گرفته تا جناحهای عملگرای حکومت و طبقه تجار آسیبدیده - که از دیپلماسی با واشنگتن استقبال میکنند.
با اینکه افکار عمومی به احیای مذاکرات و بهبود وضعیت اقتصادی امیدوار است، اما موضع نهایی تهران همچنان روشن است: دیپلماسی برای جلوگیری از جنگ است و تصور میشود حتی یک توافق هستهای جدید نیز بهمعنای رفع گسترده تحریمها نخواهد بود.
نقطهای برای چرخش حسابشده
در همین حال، جناحهای عملگرای دولت و تکنوکراتهای ایرانی - که در بسیاری جهات ستون فقرات ساختار حاکمیتاند - آشکارا از از مذاکرات هستهای با دولت ترامپ استقبال کردهاند. برای عراقچی و رئیسجمهور مسعود پزشکیان، دو چهره اصلی اردوگاه تعاملگرا، این لحظه، نقطه چرخش حسابشدهای در روابط تهران و واشنگتن به شمار میآید.
پزشکیان نیز آشکارا تمایل خود به گفتوگوی مستقیم با واشنگتن را بیان کرده، اما وعده داده که به خواست رهبری، به گفتوگوهای غیرمستقیم پایبند بماند. در حالی که پزشکیان توجه کمتری به ظاهر قضیه دارد، آنچه برای او - و میلیونها ایرانی دیگر - اهمیت دارد، رسیدن به توافقی است که تحریمهای آمریکا را لغو کند. در این میان، فشار برای دیپلماسی مستقیم در حال افزایش است، هرچند از طریق چهرههای واسطه. همانطور که یکی از مفسران برجسته حامی تعامل اخیراً گفته: «مذاکره غیرمستقیم معنی ندارد؛ ما به گفتوگوی مستقیم نیاز داریم، نه چانهزنی.»
احساس فوریت در این اظهارات بهروشنی مشهود است. موقعیت امروز ایران بهمراتب دشوارتر از زمانی است که تهران و واشنگتن برای آخرین بار به توافق هستهای رسیدند. اقتصاد ایران فلج شده است، تورم و بیکاری سر به فلک کشیده، و بخش انرژی، با وجود دارا بودن برخی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، بهدلیل نبود سرمایهگذاری، در بحران عمیقی فرو رفته است.
(1).jpg)
در همین حال، شبکه متحدان منطقهای ایران نیز ضربه خورده است. حماس، حزبالله و حتی حوثیها تضعیف شدهاند و دولت اسد دیگر در سوریه وجود ندارد. اگر از دیدی وسیعتر نگاه کنیم، تهدید روشنتر هم میشود: احتمال حملات نظامی اسرائیل و آمریکا کاملاً واقعی است، در حالی که روسیه و چین، شرکای نزدیک تهران، در صورت وقوع جنگ تمایلی به کمک مستقیم ندارند.
افزایش فشارها فقط به اینها محدود نمیشود. نظرسنجیها نشان میدهند که اکثریت قاطع ایرانیان - بیش از ۸۰ درصد - از مذاکره با آمریکا حمایت میکنند، و حتی سیگنالهای مثبت جزئی از تیمهای مذاکرهکننده پس از هر دور گفتوگو باعث تقویت ارزش ریال ایران میشود. به گفته یکی از مذاکرهکنندگان سابق هستهای ایران، «دو ساعت گفتوگوی مثبت میان ایران و آمریکا ارزش پول ملی ایران را نزدیک به ۲۰ درصد افزایش داد - نتیجهای که بانک مرکزی حتی با تزریق صدها میلیون دلار به بازار هم نمیتوانست به آن برسد.»
برای خوشبینی زود است
با این حال، بخشی از خوشبینی پیرامون مذاکرات، بیتردید زودهنگام است. برخی اقتصاددانان حامی دیپلماسی پیشبینی میکنند که مشکلات اقتصادی ایران میتواند ظرف سه تا چهار سال پس از امضای توافق هستهای جدید حلوفصل شود، بازارهای جهانی دوباره بهروی ایران باز شوند و محدودیتهای مالی برطرف گردد. تحریمهای آمریکا طی دو دهه گذشته صدها میلیارد دلار به ایران ضرر زده و بخشهای بانکی، حملونقل و صادرات را فلج کرده است. حداقل دستاورد یک توافق میتواند آزادسازی میلیاردها دلار دارایی بلوکهشده ایران در قطر، عراق، ترکیه و ایتالیا باشد. اما این خوشبینی یک شمشیر دولبه است: ممکن است انتظارات عمومی را بیش از حد بالا ببرد، در حالی که تحریمها تنها بخشی از مشکلات عمیقتری هستند که اقتصاد ایران را گرفتار کردهاند.
تهران نهتنها باید انتظارات و روایتهای جناح هوادار دیپلماسی را مدیریت کند، بلکه ناچار است موضع منتقدان تندرو و مخالف هرگونه توافق با آمریکا را نیز با دقت شکل دهد. این جناح، هرچند کوچک است، اما صدای بلندی دارد و در گفتار و رفتار، اغلب بیپروا و غیرقابلپیشبینی عمل میکند. برخی چهرههای منتسب به این جریان پیشاپیش اعتراض کردهاند که بهجای مذاکره با ترامپ، تهران باید بهدنبال مجازات او برای صدور فرمان ترور سردار سلیمانی در سال ۲۰۲۰ باشد.

بهطور علنی به تندروهای ضدمذاکره هشدار داده شده که فعلاً سکوت پیشه کنند، زبان نگه دارند، از اقدامات خودسرانه پرهیز کنند و منتظر نتایج مذاکرات با آمریکاییها بمانند. هشدار داد شده که اعتراضهای بیپایه، بیصبری یا تحلیلهای غلط میتوانند پیامدهای ویرانگری داشته باشند. این پیام به جناح کوچک اما پرسروصدایی بود که از آنچه عقبنشینیهای بیش از حد در داخل و خارج کشور میدانند خشمگیناند: از جمله تعلیق قانون حجاب، لغو حمله تلافیجویانه برنامهریزیشده به اسرائیل پس از حمله اکتبر ۲۰۲۴ اسرائیل به ایران، و اکنون، مذاکره با کاخ سفید ترامپ.
گام بیسابقه عراقچی
در همین راستا، عراقچی، فرستاده منتخب مقامات عالی برای مذاکره با ترامپ، گامی بیسابقه برداشته و مستقیماً در سیاست داخلی آمریکا مداخله کرده تا نظر مساعد ترامپ را جلب کند. او نهتنها ترامپ را «رهبری خردمند و ضدجنگ» خوانده، بلکه تا آنجا پیش رفته که پیامهایی علیه بایدن در توییتر منتشر کرده، آنهم با لحنی که به وضوح برای جلب توجه ترامپ و تحقیر رقیب او تنظیم شده است. تاکنون، تندروهای تهران به اقدامات آشکار عراقچی برای نزدیکی به ترامپ واکنشی نشان ندادهاند - اقداماتی که اگر از محمدجواد ظریف، سلف معروف او، سر میزد، میتوانست برایش عواقب بسیار سنگینی به همراه داشته باشد.
ایران در سال ۲۰۲۵ در موقعیت بسیار متفاوتی نسبت به سال ۲۰۱۵ قرار دارد. تندروهای ضدآمریکایی میدانند که دستکم فعلاً باید سکوت کنند و منتظر نتیجه مذاکرات بمانند. هیچ نشانهای از تمایل آنها به سرپیچی تا زمانی که مذاکرات ادامه دارد دیده نمیشود. فعلاً آنها با این محاسبه پیش میروند که با وجود نارضایتیهایشان، نظام سیاسی به این راحتی آنها را کنار نخواهد گذاشت.
با این حال، آنها بهخوبی میدانند که دیگر پایگاه چندانی ندارند. بهگفته یکی از اعضای پیشین همین جناح، قرار بود ایران تا سال ۲۰۲۵ قدرت اقتصادی و نظامی غالب منطقه باشد؛ «اما اوضاع در هر دو جبهه اقتصادی و اجتماعی فاجعهبار است.» جناح هوادار دیپلماسی نیز همچنان تندروها را بهعنوان بازماندگان یک ایدئولوژی منقرضشده معرفی میکند - کسانی که یا از تحریمها سود میبرند یا اساساً از واقعیتهای کشور بیخبرند.
همانطور که حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، گفته است: مذاکره، تسلیم نیست—و نظام باید در گفتوگو با ترامپ، منافع ملی را بر رقابتهای جناحی مقدم بداند. اما خود روحانی هم مانند دیگران میداند که قدرت واقعی در دستان دولت نیست. آنها ممکن است به موفقیت مذاکرات امید داشته باشند، اما در جریان گفتوگو با دولت ترامپ، خطوط قرمزشان را نیز با دقت حفظ خواهند کرد. در داخل کشور، نه شادی و شور جناح طرفدار دیپلماسی و نه واکنشهای واپسگرایانه تندروها قرار نیست مسیر مذاکرات را تعیین کند.
برای پیگیری اخبار و تحلیلهای بیشتر، کانال خبری کبنا نیوز را دنبال کنید: @kebnanewsir
به گزارش کبنا نیوز، از اواسط ماه آوریل، دیپلماسی میان تهران و واشنگتن با سرعتی چشمگیر وارد مرحلهای تازه شده است. پس از هفت سال وقفه، تهران تصمیمی شگفتانگیز - هرچند نه چندان غیرمنتظره - گرفته است: با توافقی جدید در موضوع هستهای، در صورت پذیرش خطوط قرمز اساسی تهران از سوی دونالد ترامپ موافقت شده است. هرچند دور چهارم مذاکرات میان دو کشور که ابتدای هفته گذشته در عمان برگزار شد، به نتیجه ملموسی نینجامید، اما هر دو طرف مصمم به ادامه گفتوگوها به نظر میرسند.
برگزیدن راه دیپلماسی
به نوشته فارین پالیسی، در سال ۲۰۱۹، زمانی که ترامپ نخستوزیر وقت ژاپن، شینزو آبه، را برای گشایش کانال گفتوگو به تهران فرستاد، تهران اعلام کرد هرگز با رئیسجمهور آمریکا -که او را «آن مرد» میخواند- مذاکره نخواهد کرد. اما سرسختی و تقابل مطلق، دیگر گزینهای عملی نیست. تحت فشار تحریمها، بحران اقتصادی و تهدید جنگ، تهران راه دیپلماسی را برگزیده است.
تحرک اخیر در مذاکرات بر پایهای شکننده اما روشن استوار است: ترامپ میخواهد مانع دستیابی ایران به توانایی ساخت سلاح هستهای شود، و تهران اصرار دارد که هیچ قصدی برای ساخت آن ندارد. با این حال، به نظر میرسد تهران متحدتر و جدیتر از واشنگتن است؛ در حالی که حتی ارزش بنیادین دیپلماسی در درون دولت ترامپ محل مناقشه است. دلیل آن ساده است: برای تهران، حفظ نظام در اولویت اول قرار دارد و از این رو باید بر روی طنابی باریک حرکت کند؛ از یک سو مذاکرات را - که از حمایت گسترده مردمی برخوردار است - پیش ببرد، و از سوی دیگر جناح تندرو و پرصدایی را مدیریت کرد که انسجام درونی نظام را تهدید میکند.
(1).jpg)
برای اردوگاه سرسخت ضدآمریکایی در ایران، مذاکره با ترامپ چیزی شبیه مذاکره با یزید است. با این حال، این صداهای تندرو تنها اقلیتی بسیار کوچک را تشکیل میدهند، در مقابل اکثریت وسیع مردم ایران - از شهروندان عادی گرفته تا جناحهای عملگرای حکومت و طبقه تجار آسیبدیده - که از دیپلماسی با واشنگتن استقبال میکنند.
با اینکه افکار عمومی به احیای مذاکرات و بهبود وضعیت اقتصادی امیدوار است، اما موضع نهایی تهران همچنان روشن است: دیپلماسی برای جلوگیری از جنگ است و تصور میشود حتی یک توافق هستهای جدید نیز بهمعنای رفع گسترده تحریمها نخواهد بود.
نقطهای برای چرخش حسابشده
در همین حال، جناحهای عملگرای دولت و تکنوکراتهای ایرانی - که در بسیاری جهات ستون فقرات ساختار حاکمیتاند - آشکارا از از مذاکرات هستهای با دولت ترامپ استقبال کردهاند. برای عراقچی و رئیسجمهور مسعود پزشکیان، دو چهره اصلی اردوگاه تعاملگرا، این لحظه، نقطه چرخش حسابشدهای در روابط تهران و واشنگتن به شمار میآید.
پزشکیان نیز آشکارا تمایل خود به گفتوگوی مستقیم با واشنگتن را بیان کرده، اما وعده داده که به خواست رهبری، به گفتوگوهای غیرمستقیم پایبند بماند. در حالی که پزشکیان توجه کمتری به ظاهر قضیه دارد، آنچه برای او - و میلیونها ایرانی دیگر - اهمیت دارد، رسیدن به توافقی است که تحریمهای آمریکا را لغو کند. در این میان، فشار برای دیپلماسی مستقیم در حال افزایش است، هرچند از طریق چهرههای واسطه. همانطور که یکی از مفسران برجسته حامی تعامل اخیراً گفته: «مذاکره غیرمستقیم معنی ندارد؛ ما به گفتوگوی مستقیم نیاز داریم، نه چانهزنی.»
احساس فوریت در این اظهارات بهروشنی مشهود است. موقعیت امروز ایران بهمراتب دشوارتر از زمانی است که تهران و واشنگتن برای آخرین بار به توافق هستهای رسیدند. اقتصاد ایران فلج شده است، تورم و بیکاری سر به فلک کشیده، و بخش انرژی، با وجود دارا بودن برخی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، بهدلیل نبود سرمایهگذاری، در بحران عمیقی فرو رفته است.
(1).jpg)
در همین حال، شبکه متحدان منطقهای ایران نیز ضربه خورده است. حماس، حزبالله و حتی حوثیها تضعیف شدهاند و دولت اسد دیگر در سوریه وجود ندارد. اگر از دیدی وسیعتر نگاه کنیم، تهدید روشنتر هم میشود: احتمال حملات نظامی اسرائیل و آمریکا کاملاً واقعی است، در حالی که روسیه و چین، شرکای نزدیک تهران، در صورت وقوع جنگ تمایلی به کمک مستقیم ندارند.
افزایش فشارها فقط به اینها محدود نمیشود. نظرسنجیها نشان میدهند که اکثریت قاطع ایرانیان - بیش از ۸۰ درصد - از مذاکره با آمریکا حمایت میکنند، و حتی سیگنالهای مثبت جزئی از تیمهای مذاکرهکننده پس از هر دور گفتوگو باعث تقویت ارزش ریال ایران میشود. به گفته یکی از مذاکرهکنندگان سابق هستهای ایران، «دو ساعت گفتوگوی مثبت میان ایران و آمریکا ارزش پول ملی ایران را نزدیک به ۲۰ درصد افزایش داد - نتیجهای که بانک مرکزی حتی با تزریق صدها میلیون دلار به بازار هم نمیتوانست به آن برسد.»
برای خوشبینی زود است
با این حال، بخشی از خوشبینی پیرامون مذاکرات، بیتردید زودهنگام است. برخی اقتصاددانان حامی دیپلماسی پیشبینی میکنند که مشکلات اقتصادی ایران میتواند ظرف سه تا چهار سال پس از امضای توافق هستهای جدید حلوفصل شود، بازارهای جهانی دوباره بهروی ایران باز شوند و محدودیتهای مالی برطرف گردد. تحریمهای آمریکا طی دو دهه گذشته صدها میلیارد دلار به ایران ضرر زده و بخشهای بانکی، حملونقل و صادرات را فلج کرده است. حداقل دستاورد یک توافق میتواند آزادسازی میلیاردها دلار دارایی بلوکهشده ایران در قطر، عراق، ترکیه و ایتالیا باشد. اما این خوشبینی یک شمشیر دولبه است: ممکن است انتظارات عمومی را بیش از حد بالا ببرد، در حالی که تحریمها تنها بخشی از مشکلات عمیقتری هستند که اقتصاد ایران را گرفتار کردهاند.
تهران نهتنها باید انتظارات و روایتهای جناح هوادار دیپلماسی را مدیریت کند، بلکه ناچار است موضع منتقدان تندرو و مخالف هرگونه توافق با آمریکا را نیز با دقت شکل دهد. این جناح، هرچند کوچک است، اما صدای بلندی دارد و در گفتار و رفتار، اغلب بیپروا و غیرقابلپیشبینی عمل میکند. برخی چهرههای منتسب به این جریان پیشاپیش اعتراض کردهاند که بهجای مذاکره با ترامپ، تهران باید بهدنبال مجازات او برای صدور فرمان ترور سردار سلیمانی در سال ۲۰۲۰ باشد.

بهطور علنی به تندروهای ضدمذاکره هشدار داده شده که فعلاً سکوت پیشه کنند، زبان نگه دارند، از اقدامات خودسرانه پرهیز کنند و منتظر نتایج مذاکرات با آمریکاییها بمانند. هشدار داد شده که اعتراضهای بیپایه، بیصبری یا تحلیلهای غلط میتوانند پیامدهای ویرانگری داشته باشند. این پیام به جناح کوچک اما پرسروصدایی بود که از آنچه عقبنشینیهای بیش از حد در داخل و خارج کشور میدانند خشمگیناند: از جمله تعلیق قانون حجاب، لغو حمله تلافیجویانه برنامهریزیشده به اسرائیل پس از حمله اکتبر ۲۰۲۴ اسرائیل به ایران، و اکنون، مذاکره با کاخ سفید ترامپ.
گام بیسابقه عراقچی
در همین راستا، عراقچی، فرستاده منتخب مقامات عالی برای مذاکره با ترامپ، گامی بیسابقه برداشته و مستقیماً در سیاست داخلی آمریکا مداخله کرده تا نظر مساعد ترامپ را جلب کند. او نهتنها ترامپ را «رهبری خردمند و ضدجنگ» خوانده، بلکه تا آنجا پیش رفته که پیامهایی علیه بایدن در توییتر منتشر کرده، آنهم با لحنی که به وضوح برای جلب توجه ترامپ و تحقیر رقیب او تنظیم شده است. تاکنون، تندروهای تهران به اقدامات آشکار عراقچی برای نزدیکی به ترامپ واکنشی نشان ندادهاند - اقداماتی که اگر از محمدجواد ظریف، سلف معروف او، سر میزد، میتوانست برایش عواقب بسیار سنگینی به همراه داشته باشد.
ایران در سال ۲۰۲۵ در موقعیت بسیار متفاوتی نسبت به سال ۲۰۱۵ قرار دارد. تندروهای ضدآمریکایی میدانند که دستکم فعلاً باید سکوت کنند و منتظر نتیجه مذاکرات بمانند. هیچ نشانهای از تمایل آنها به سرپیچی تا زمانی که مذاکرات ادامه دارد دیده نمیشود. فعلاً آنها با این محاسبه پیش میروند که با وجود نارضایتیهایشان، نظام سیاسی به این راحتی آنها را کنار نخواهد گذاشت.
با این حال، آنها بهخوبی میدانند که دیگر پایگاه چندانی ندارند. بهگفته یکی از اعضای پیشین همین جناح، قرار بود ایران تا سال ۲۰۲۵ قدرت اقتصادی و نظامی غالب منطقه باشد؛ «اما اوضاع در هر دو جبهه اقتصادی و اجتماعی فاجعهبار است.» جناح هوادار دیپلماسی نیز همچنان تندروها را بهعنوان بازماندگان یک ایدئولوژی منقرضشده معرفی میکند - کسانی که یا از تحریمها سود میبرند یا اساساً از واقعیتهای کشور بیخبرند.
همانطور که حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، گفته است: مذاکره، تسلیم نیست—و نظام باید در گفتوگو با ترامپ، منافع ملی را بر رقابتهای جناحی مقدم بداند. اما خود روحانی هم مانند دیگران میداند که قدرت واقعی در دستان دولت نیست. آنها ممکن است به موفقیت مذاکرات امید داشته باشند، اما در جریان گفتوگو با دولت ترامپ، خطوط قرمزشان را نیز با دقت حفظ خواهند کرد. در داخل کشور، نه شادی و شور جناح طرفدار دیپلماسی و نه واکنشهای واپسگرایانه تندروها قرار نیست مسیر مذاکرات را تعیین کند.
برای پیگیری اخبار و تحلیلهای بیشتر، کانال خبری کبنا نیوز را دنبال کنید: @kebnanewsir