تاریخ انتشار
يکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۴
کد مطلب : ۵۰۵۴۱۰
هشدار درباره نهادینه شدن یک سبک زندگی جدید؛

یاسوج زیر سایه دود و فنجان! / رشد قارچ‌گونه‌ کافه‌ها در مناطق خاص / وقتی که کافه‌روی جای کتاب‌خوانی را می‌گیرد / نهادهای فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد فقط تماشا می‌کنند؟

۰
یاسوج زیر سایه دود و فنجان! / رشد قارچ‌گونه‌ کافه‌ها در مناطق خاص / وقتی که کافه‌روی جای کتاب‌خوانی را می‌گیرد / نهادهای فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد فقط تماشا می‌کنند؟
کبنا ؛در حالی‌که چهره‌ یاسوج هر روز بیش از پیش زیر سایه‌ تابلوهای کافه‌ها تغییر می‌کند، نشانه‌های یک خلأ عمیق فرهنگی و تربیتی در بین نوجوانان خودنمایی می‌کند که اگر امروز جدی گرفته نشود، فردای این استان را با نسلی بی‌هدف، سردرگم و آسیب‌پذیر روبه‌رو خواهد کرد. رشد افسارگسیخته‌ کافه‌ها در کنار بی‌برنامگی نهادهای فرهنگی، زنگ خطری برای خانواده‌ها، مدارس و مدیرانی است که آینده را فراموش کرده‌اند.
به گزارش کبنا، در ماه‌ها و سال‌های اخیر، چهره‌ شهر یاسوج به‌گونه‌ای دگرگون شده که هر رهگذری، حتی اگر ساکن این شهر نباشد، می‌تواند تغییر را با چشم ببیند. کافی‌ست در خیابان‌های هجرت‌ها، باهنرها، ستارخان، باقرخان، خیابان فردوسی یا محدوده‌ سینمای قدیم قدم بزنید تا انبوهی از تابلوهای کافه‌ها را ببینید که با سرعتی شگفت‌انگیز در حال رشدند و جای مشاغلی چون فروشگاه کالاهای اساسی، کتاب‌فروشی، خیاطی و... را گرفته‌اند. گویی در کمتر از چند سال، کافه‌داری و کافه‌روی به یک سبک زندگی تازه بدل شده که دیگر تنها به جوانان و بزرگسالان تعلق ندارد و دامنه‌اش تا نوجوانان دوازده‌سیزده ساله هم کشیده شده است.
اگر کمی عمیق‌ به این موضوع نگاه کنیم، می‌بینیم که پشت این ظاهر پرزرق‌وبرق، نشانه‌هایی از یک خلأ فرهنگی و تربیتی جدی نهفته است که اگر امروز درک نشود، فردای استان را با نسلی کم‌انگیزه، بی‌هدف و گاه آسیب‌دیده مواجه خواهد کرد.
در روزهای آغازین تابستان، بارها در همین رسانه هشدار داده شد که فصل تعطیلات می‌تواند بستر افزایش آسیب‌های اجتماعی باشد؛ از گرایش به تفریحات بی‌هدف گرفته تا شکل‌گیری عادت‌هایی که در آینده ترک‌کردن‌شان دشوار است. اما متأسفانه آن هشدارها چندان جدی گرفته نشد. دستگاه‌های فرهنگی و اجتماعی استان، که می‌توانستند با برنامه‌ریزی هدفمند، مسیر صحیح اوقات فراغت نوجوانان را ترسیم کنند، بیشتر به صدور بخشنامه و گزارش بسنده کردند. امروز، در حالی که حدود نیمی از پاییز گذشته و مدارس دوباره باز شده‌اند، همان صحنه‌ها تکرار می‌شود؛ بسیاری از نوجوانان پس از پایان کلاس‌ها مستقیم به کافه می‌روند، فندک به دست، دور میزهایی می‌نشینند که هرچند ظاهرشان شاد است، اما ته‌مانده‌ی سیگارها روی میزها گواه آسیب‌هایی است که در آینده ممکن است افزایش چشمگیری داشته باشند.
تربیت نوجوان، همانند کاشتن یک گل لطیف است. گلی که اگر خاک حاصل‌خیز نبیند، اگر به‌موقع آبیاری نشود، اگر نورش بیش از اندازه یا کمتر از نیاز باشد، پژمرده می‌شود. استان کهگیلویه و بویراحمد هم امروز با نسلی روبه‌روست که در میانه‌ هیاهوی رسانه‌ها و کم‌توجهی نهادهای فرهنگی، گویی در بی‌نظمی تربیتی رها شده‌اند. آیا در چنین بستری می‌توان امید داشت که این نوجوانان، همان جوانانی شوند که رهبر انقلاب در بیانیه‌ گام دوم، بر دوش آنان آینده‌ کشور را بنا کرده‌اند؟
دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری، اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش‌وپرورش و حتی شهرداری‌ها، هرکدام به نوعی باید در قبال این روند پاسخ‌گو باشند. اما در عمل، آنچه دیده می‌شود، سکوت و گاه نوعی بی‌تفاوتی است. گویی رشد قارچ‌گونه‌ کافه‌ها و حضور گسترده‌ نوجوانان در آن‌ها، مسئله‌ای حاشیه‌ای است که نیازی به مداخله ندارد. این در حالی‌ست که همین بی‌تفاوتی، در بلندمدت می‌تواند بنیان‌های تربیتی و تحصیلی جامعه را سست کند.
کافی است نگاهی به وضعیت تحصیلی دانش‌آموزان در سال‌های اخیر بیندازیم. افت تحصیلی، پدیده‌ای ناگهانی نیست. هیچ دانش‌آموزی یک‌شبه از مسیر رشد منحرف نمی‌شود. انحراف تدریجی است، درست مثل فرسایش آرام خاک در یک زمین حاصل‌خیز. وقتی نوجوانی بیشتر وقت خود را در محیط‌هایی می‌گذراند که نه نظارت جدی دارند و نه محتوای مفیدی ارائه می‌کنند، تمرکز، انگیزه و معنای تلاش در او رنگ می‌بازد. در مقابل، لذت آنیِ معاشرت‌های بی‌هدف، عادت به فضای دودآلود و رفتارهای بزرگسالانه‌ای که هنوز درک درستی از آن ندارد، جایگزین رشد واقعی‌اش می‌شود.
در چنین شرایطی، نقش خانواده‌ها نیز بیش از همیشه حیاتی است. والدینی که با دغدغه‌ی تأمین معاش از صبح تا شب درگیر کارند، گاهی تصور می‌کنند کافه‌نشینی فرزندشان نوعی تفریح بی‌خطر است. غافل از اینکه بی‌خطرترین ظاهرها، گاه در دل خود خطرناک‌ترین مسیرها را پنهان کرده‌اند. نظارت بر تربیت نوجوان، تنها با امر و نهی ممکن نیست. نوجوان امروز بیش از نصیحت، به گفت‌وگو، به درک و به الگو نیاز دارد. خانواده باید مأمنِ عاطفی او باشد، نه تنها محلی برای خواب و خوراک. اگر خانواده در تربیت کوتاهی کند و مدرسه نیز نقش خود را به حداقل برساند، طبیعی است که نوجوان در نخستین فضای آزاد بیرون، به دنبال هویت خود بگردد؛ و چه فضایی در دسترس‌تر از کافه‌ها؟
اما ریشه‌ مسئله فقط در خانواده‌ها نیست. نیاز به کار فرهنگی جدی در سطح مدارس و محله‌ها حس می‌شود. ما به مربیان پرورشی‌ای نیاز داریم که نه صرفاً برای پرکردن ساعت موظفی، بلکه از سر دلسوزی و مهارت با نوجوانان ارتباط برقرار کنند. مربیانی که زبان نسل جدید را بفهمند، دغدغه‌ رشد فکری و معنوی داشته باشند و بتوانند نشاط را در قالب سالم‌تری تزریق کنند. تربیت نسلی متعادل، بدون حضور چنین مربیانی ممکن نیست.
در کنار آن، باید به فضای عمومی شهر نیز اندیشید. تفریح نیاز طبیعی هر انسان است؛ نه می‌توان آن را نفی کرد و نه باید آن را سرکوب نمود. اما مشکل آن‌جاست که در بسیاری از مناطق استان، تفریح به‌درستی تعریف نشده است. وقتی سینمای فعال نداریم، فضاهای ورزشی کم‌رمق‌اند، موسیقی فاخر و مجاز به حاشیه رانده شده و برنامه‌های فرهنگی متنوع برگزار نمی‌شود، طبیعی است که جوان و نوجوان به‌دنبال جایگزین برود. کافه‌ها دقیقاً از همین خلأ تغذیه می‌کنند. آن‌ها نیاز به دورهمی، گپ زدن، شنیدن موسیقی و وقت‌گذرانی را پاسخ می‌دهند، اما بدون مرز و معیار.
هر کافه‌ای امروز پر از زیرسیگاری است. تصویری که هر روز تکرار می‌شود و کم‌کم قبحش از میان می‌رود. در چنین فضایی، سیگار برای نوجوان، نماد تعلق داشتن به جمع است. این یعنی تغییر معناهای تربیتی، جابه‌جایی ارزش‌ها و شکل‌گیری نسلی که برای دیده شدن، راهی جز تقلید از بزرگ‌ترها نمی‌یابد. در ادامه‌ همین روند است که قبح اخلاقی الکل هم به‌آرامی ریخته است، و رفتارهایی که روزی ناهنجار تلقی می‌شد، امروز به عادت بدل می‌شود.
این‌جا دیگر بحث بر سر هویت نسل آینده است که قرار است حامل ارزش‌های انقلاب و امید آینده‌ کشور باشد، اما اکنون در فضای بی‌برنامه‌ی فرهنگی، در معرض انواع سردرگمی‌هاست. آیا رواست که ما تنها نظاره‌گر باشیم و همه‌چیز را به زمان بسپاریم؟ زمان هرگز به تنهایی چیزی را اصلاح نکرده است. آنچه جوامع را از آسیب نجات داده، حضور آگاهانه نیروهای فرهنگی، تربیتی و دینی در متن جامعه بوده است.
حوزه‌های علمیه، علما و طلاب دغدغه‌مند می‌توانند در این عرصه نقش‌آفرینی جدی‌تری داشته باشند. آن‌ها وارثان فکری بزرگانی هستند که برای حفظ ارزش‌ها، آسایش و حتی جان خود را فدا کردند. امروز نیز همان غیرت، اما با زبان نرم و پدرانه‌ تربیت، لازم است. نوجوانان، فرزندان همین خاک‌اند که اگر درست دیده شوند، می‌توانند سرمایه‌ معنوی و فکری آینده باشند. باید با رأفت اسلامی، با محبت و گفت‌وگو به سراغشان رفت.
نوجوانان حق دارند شاد باشند، اما باید یاد بگیرند که شادی واقعی در خلاقیت، ورزش، هنر و دوستی‌های سالم است، نه در دود سیگار و ساعات بی‌ثمر در فضای بسته‌ کافه‌ها.
در این فضا و بستر، دستگاه‌های فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد دقیقاً مشغول چه کاری‌اند؟ آیا وظیفه‌ آن‌ها فقط صدور مجوز و گزارش عملکرد است؟ یا باید وارد میدان واقعی شوند، برنامه‌ریزی کنند، شنونده‌ صدای نوجوانان باشند و جایگزین‌هایی واقعی برای اوقات فراغت بیافرینند؟
نام شما

آدرس ايميل شما

بزرگراه یاسوج–شیراز چند کیلومتر تا پایان؟ / استاندار کهگیلویه و بویراحمد: بهره‌برداری از بخش حادثه‌خیز گردنه مله شوره با اعتبار ۵۰ میلیارد تومان

بزرگراه یاسوج–شیراز چند کیلومتر تا پایان؟ / استاندار کهگیلویه و بویراحمد: بهره‌برداری از بخش حادثه‌خیز گردنه مله شوره با اعتبار ۵۰ میلیارد تومان

استاندار کهگیلویه و بویراحمد در جریان بازدید از پروژه ارتقای محور یاسوج–شیراز، از بهره‌برداری ...
سد خرسان ۳؛ درام مرگ بلوط و فاجعه زیست‌محیطی در سایه نفوذ کویر

سد خرسان ۳؛ درام مرگ بلوط و فاجعه زیست‌محیطی در سایه نفوذ کویر

 در حالی که مطالعات استراتژیک درباره تبعات انتقال آب کارون بر خوزستان هنوز تهیه نشده ...
انتقاد تند یک رسانه از معاون سازمان ملی استاندارد / چرا حجاب‌تان را رعایت نکردید؟

انتقاد تند یک رسانه از معاون سازمان ملی استاندارد / چرا حجاب‌تان را رعایت نکردید؟

رجانیوز با انتشار تصویری از فرحناز قلاسی معاون تدوین و ترویج استاندارد سازمان ملی استاندارد ...
1