تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۰۶
کد مطلب : ۵۰۴۲۵۷
ما محکوم به تکراریم؛
ضعف حافظه نهادی و چرخه دوبارهکاری در دستگاههای اداری کهگیلویه و بویراحمد / پروژهها بارها کلنگزنی و تجدید مناقصه میشوند / در نبود حافظه نهادی، بیماران یک شهر باید هفتهها و شاید ماهها منتظر تأمین قطعه یک دستگاه سیتیاسکن بمانند!
۰
کبنا ؛در کهگیلویه و بویراحمد، بسیاری از مشکلات و پروژهها گویی محکوم به تکرارند؛ برخی بیمارستانها چندین بار کلنگزنی میشوند، برخی پروژهها سالها نیمهکاره میمانند و برخی دیگر بیش از دهبار تجدید مناقطه میشوند. در این وسط، بیماران به دلیل خرابی یک قطعه دستگاه سیتیاسکن، مجبور به سفر به دیگر استانها هستند. دلیل اصلی این چرخه معیوب، ضعف یا فقدان حافظه نهادی در دستگاههای اداری استان است که باعث میشود تجربیات گذشته ثبت نشوند و در نتیجه شاهد تکرار و بازتکرار مسائل باشیم.
به گزارش کبنا، یکی از مشکلات اساسی در کهگیلویه و بویراحمد، ضعف و در موارد زیادی فقدان «حافظه نهادی» در دستگاههای اداری استان است. حافظه نهادی، به طور کلی، به عنوان «دانش ذخیرهشده در داخل سازمان» تعریف میشود. این حافظه شامل ابزارها، اطلاعات و تجاربی است که در طول زمان در یک سازمان شکل میگیرد و به اعضای جدید منتقل میشود تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند. به این ترتیب، سازمانها میتوانند در وقت و منابع و انرژی صرفهجویی، و از دوبارهکاریها جلوگیری نمایند.
حافظه نهادی نیازمند انتقال مداوم خاطرات و اطلاعات بین اعضای سازمان است. در واقع، هر سازمان در طول زمان اطلاعاتی درباره وظایف و پروژههای خود جمعآوری میکند تا در آینده نیازی به شروع دوباره یا آزمون و خطا نباشد.
مثلاً وقتی فردی به استانداری کهگیلویه و بویراحمد منصوب میشود، در مدت مسئولیت خود باید بازدیدها، بررسیها و اطلاعات مرتبط را ثبت و در حافظه نهادی ذخیره کند تا استاندار بعدی بتواند از آن دادهها استفاده نماید. اما آیا در کهگیلویه و بویراحمد چنین حافظه نهادی وجود دارد؟ آیا اطلاعات به طور منظم ثبت و ذخیره میشوند؟ آیا در زمان بحرانها همه چیز به صورت دقیق ضبط میشود؟ متأسفانه در استان حافظه نهادی قوی و روزآمد وجود ندارد.
این فقدان حافظه نهادی باعث میشود بسیاری از مسائل بارها و بارها مطرح و بازطرح شوند. نمونههای متعددی در استان وجود دارد که پروژهها بارها کلنگزنی یا چندین بار تجدید مناقصه شدهاند، اما همچنان به پایان نرسیدهاند. بیمارستان پاتاوه مثال بارز این مشکل است که نزدیک به هفت بار کلنگش بر زمین زده شده است. پروژههایی در استان داریم که نزدیک به ۱۰ بار تجدید مناقصه شده و هنوز هم تکمیل نشدهاند.
نمونهای دیگر از این ضعف را میتوان در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مشاهده کرد. اخیراً معاون درمان این دانشگاه منصوب شد و در اولین اقدام به بازدید بیمارستان امام خمینی دهدشت رفت. این در حالی است که معاون قبلی و دیگر مسئولین بارها از این بیمارستان بازدید کرده و تقریباً همه مشکلات پروژه برای مردم نیز روشن است. اگر حافظه نهادی دقیق در این دانشگاه وجود داشت، معاون جدید میتوانست به جای بازدید، مستقیماً برای حل مشکلات پروژه به تهران برود و دست به دوبارهکاری نزند.
ضعف حافظه نهادی در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج پیامدهای ملموس و فوری برای مردم دارد. اگر این حافظه وجود داشت، حالا که سیتیاسکن بیمارستان شهید جلیل خراب شده، بیماران مجبور نبودند روزها یا هفتهها منتظر دستگاه سیتیاسکن بمانند. اگر پیشبینیهای لازم انجام میشد و قطعات ضروری دستگاهها پیش از خرابی تعویض و یا خریداری میشدند، مشکلات درمانی به حداقل میرسید و بیماران مجبور نبودند برای کوچکترین خدمات به سایر استانها سفر کنند.
این ضعف تنها محدود به دانشگاه علوم پزشکی نیست. دستگاههای دیگر مانند منابع طبیعی و مدیریت بحران نیز با همین مشکل روبهرو هستند. آتشسوزیهای سالانه در مناطق گرمسیر استان نمونهای از پیامدهای فقدان حافظه نهادی است؛ اگر این بحرانها به درستی ثبت و تحلیل میشدند، احتمال تکرار آنها بسیار کمتر میشد.
نمونه دیگر، بحران برف 18 سانتی است که چند سال پیش منجر به تعطیلی سه روزه در شهر یاسوج شد. اگر اطلاعات این بحران به درستی در حافظه نهادی مدیریت بحران ثبت میشد، دیگر ترسی از تکرار آن وجود نداشت و برنامهریزیهای پیشگیرانه میتوانست صورت گیرد.
مسأله فرسایشیشدن پروژهها نیز ناشی از فقدان حافظه نهادی است. اگر مشکلات پروژهها و دلایل تأخیرها به درستی ثبت و ضبط میشد، بسیاری از پروژهها تا سه دهه طول نمیکشیدند و برخی از آنها نیازی به تجدید مناقصه چندباره نداشتند. پروژه جاده پاتاوهدهدشت یکی از همین نمونههاست که نزدیک سه دهه طول کشیده و هنوز به طور کامل افتتاح نشده است. پلهای بشار نیز نمونهای دیگر از نیمهکاره ماندن پروژههاست که ترافیک یاسوج را همچنان تحت تأثیر قرار میدهد.
ضعف حافظه نهادی باعث میشود مشکلات کوچک و بزرگ، از مدیریت ورودی و خروجی شهرها گرفته تا ساماندهی زبالهها، همواره تکرار شوند. اگر این حافظه وجود داشت، شاهد انباشت مداوم زباله در شهرهای استان نبودیم و مشکلات مدیریت شهری به طور مؤثرتری حل میشدند.
ضعف حافظه نهادی همچنین در استخدامها و انتصابات نیز نمود دارد. نبود اطلاعات دقیق و قابل استناد درباره عملکرد گذشته کارکنان و مدیران باعث میشود تصمیمگیریها بر اساس روابط یا روندهای غیرمنطقی صورت گیرد. اگر این حافظه وجود داشت، استخدامهای بیرویه محدود میشد و انتصابات مسیر منطقی و کارآمدتری در پیش میگرفتند.
به طور خلاصه، فقدان حافظه نهادی در کهگیلویه و بویراحمد، موجب دوبارهکاری و اتلاف منابع شده و همچنین کیفیت خدمات عمومی و سلامت مردم را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. دانشگاه علوم پزشکی، منابع طبیعی و مدیریت بحران نمونههای بارزی از این ضعف هستند. نبود تیم جراحی قلب، کمبود تجهیزات و دستگاههای ضروری، نبود زایشگاه در بیمارستان دهدشت و کمبود پزشکان متخصص، تنها بخشی از مشکلاتی است که ناشی از ضعف حافظه نهادی است و باعث میشود مردم حتی برای کوچکترین خدمات درمانی مجبور به سفر به سایر استانها شوند.
اگر دستگاهها و سازمانها بتوانند حافظه نهادی قوی و روزآمد ایجاد کنند، بسیاری از مشکلات تکراری و فرسایشی حل میشوند. اطلاعات هر پروژه و هر بحران به درستی ثبت و انتقال مییابد، مدیران جدید میتوانند از تجربیات گذشته استفاده کنند، منابع و زمان صرفهجویی میشود و در نهایت، خدمات بهتر و سریعتر به مردم ارائه خواهد شد.
به گزارش کبنا، یکی از مشکلات اساسی در کهگیلویه و بویراحمد، ضعف و در موارد زیادی فقدان «حافظه نهادی» در دستگاههای اداری استان است. حافظه نهادی، به طور کلی، به عنوان «دانش ذخیرهشده در داخل سازمان» تعریف میشود. این حافظه شامل ابزارها، اطلاعات و تجاربی است که در طول زمان در یک سازمان شکل میگیرد و به اعضای جدید منتقل میشود تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند. به این ترتیب، سازمانها میتوانند در وقت و منابع و انرژی صرفهجویی، و از دوبارهکاریها جلوگیری نمایند.
حافظه نهادی نیازمند انتقال مداوم خاطرات و اطلاعات بین اعضای سازمان است. در واقع، هر سازمان در طول زمان اطلاعاتی درباره وظایف و پروژههای خود جمعآوری میکند تا در آینده نیازی به شروع دوباره یا آزمون و خطا نباشد.
مثلاً وقتی فردی به استانداری کهگیلویه و بویراحمد منصوب میشود، در مدت مسئولیت خود باید بازدیدها، بررسیها و اطلاعات مرتبط را ثبت و در حافظه نهادی ذخیره کند تا استاندار بعدی بتواند از آن دادهها استفاده نماید. اما آیا در کهگیلویه و بویراحمد چنین حافظه نهادی وجود دارد؟ آیا اطلاعات به طور منظم ثبت و ذخیره میشوند؟ آیا در زمان بحرانها همه چیز به صورت دقیق ضبط میشود؟ متأسفانه در استان حافظه نهادی قوی و روزآمد وجود ندارد.
این فقدان حافظه نهادی باعث میشود بسیاری از مسائل بارها و بارها مطرح و بازطرح شوند. نمونههای متعددی در استان وجود دارد که پروژهها بارها کلنگزنی یا چندین بار تجدید مناقصه شدهاند، اما همچنان به پایان نرسیدهاند. بیمارستان پاتاوه مثال بارز این مشکل است که نزدیک به هفت بار کلنگش بر زمین زده شده است. پروژههایی در استان داریم که نزدیک به ۱۰ بار تجدید مناقصه شده و هنوز هم تکمیل نشدهاند.
نمونهای دیگر از این ضعف را میتوان در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مشاهده کرد. اخیراً معاون درمان این دانشگاه منصوب شد و در اولین اقدام به بازدید بیمارستان امام خمینی دهدشت رفت. این در حالی است که معاون قبلی و دیگر مسئولین بارها از این بیمارستان بازدید کرده و تقریباً همه مشکلات پروژه برای مردم نیز روشن است. اگر حافظه نهادی دقیق در این دانشگاه وجود داشت، معاون جدید میتوانست به جای بازدید، مستقیماً برای حل مشکلات پروژه به تهران برود و دست به دوبارهکاری نزند.
ضعف حافظه نهادی در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج پیامدهای ملموس و فوری برای مردم دارد. اگر این حافظه وجود داشت، حالا که سیتیاسکن بیمارستان شهید جلیل خراب شده، بیماران مجبور نبودند روزها یا هفتهها منتظر دستگاه سیتیاسکن بمانند. اگر پیشبینیهای لازم انجام میشد و قطعات ضروری دستگاهها پیش از خرابی تعویض و یا خریداری میشدند، مشکلات درمانی به حداقل میرسید و بیماران مجبور نبودند برای کوچکترین خدمات به سایر استانها سفر کنند.
این ضعف تنها محدود به دانشگاه علوم پزشکی نیست. دستگاههای دیگر مانند منابع طبیعی و مدیریت بحران نیز با همین مشکل روبهرو هستند. آتشسوزیهای سالانه در مناطق گرمسیر استان نمونهای از پیامدهای فقدان حافظه نهادی است؛ اگر این بحرانها به درستی ثبت و تحلیل میشدند، احتمال تکرار آنها بسیار کمتر میشد.
نمونه دیگر، بحران برف 18 سانتی است که چند سال پیش منجر به تعطیلی سه روزه در شهر یاسوج شد. اگر اطلاعات این بحران به درستی در حافظه نهادی مدیریت بحران ثبت میشد، دیگر ترسی از تکرار آن وجود نداشت و برنامهریزیهای پیشگیرانه میتوانست صورت گیرد.
مسأله فرسایشیشدن پروژهها نیز ناشی از فقدان حافظه نهادی است. اگر مشکلات پروژهها و دلایل تأخیرها به درستی ثبت و ضبط میشد، بسیاری از پروژهها تا سه دهه طول نمیکشیدند و برخی از آنها نیازی به تجدید مناقصه چندباره نداشتند. پروژه جاده پاتاوهدهدشت یکی از همین نمونههاست که نزدیک سه دهه طول کشیده و هنوز به طور کامل افتتاح نشده است. پلهای بشار نیز نمونهای دیگر از نیمهکاره ماندن پروژههاست که ترافیک یاسوج را همچنان تحت تأثیر قرار میدهد.
ضعف حافظه نهادی باعث میشود مشکلات کوچک و بزرگ، از مدیریت ورودی و خروجی شهرها گرفته تا ساماندهی زبالهها، همواره تکرار شوند. اگر این حافظه وجود داشت، شاهد انباشت مداوم زباله در شهرهای استان نبودیم و مشکلات مدیریت شهری به طور مؤثرتری حل میشدند.
ضعف حافظه نهادی همچنین در استخدامها و انتصابات نیز نمود دارد. نبود اطلاعات دقیق و قابل استناد درباره عملکرد گذشته کارکنان و مدیران باعث میشود تصمیمگیریها بر اساس روابط یا روندهای غیرمنطقی صورت گیرد. اگر این حافظه وجود داشت، استخدامهای بیرویه محدود میشد و انتصابات مسیر منطقی و کارآمدتری در پیش میگرفتند.
به طور خلاصه، فقدان حافظه نهادی در کهگیلویه و بویراحمد، موجب دوبارهکاری و اتلاف منابع شده و همچنین کیفیت خدمات عمومی و سلامت مردم را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. دانشگاه علوم پزشکی، منابع طبیعی و مدیریت بحران نمونههای بارزی از این ضعف هستند. نبود تیم جراحی قلب، کمبود تجهیزات و دستگاههای ضروری، نبود زایشگاه در بیمارستان دهدشت و کمبود پزشکان متخصص، تنها بخشی از مشکلاتی است که ناشی از ضعف حافظه نهادی است و باعث میشود مردم حتی برای کوچکترین خدمات درمانی مجبور به سفر به سایر استانها شوند.
اگر دستگاهها و سازمانها بتوانند حافظه نهادی قوی و روزآمد ایجاد کنند، بسیاری از مشکلات تکراری و فرسایشی حل میشوند. اطلاعات هر پروژه و هر بحران به درستی ثبت و انتقال مییابد، مدیران جدید میتوانند از تجربیات گذشته استفاده کنند، منابع و زمان صرفهجویی میشود و در نهایت، خدمات بهتر و سریعتر به مردم ارائه خواهد شد.