تاریخ انتشار
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۵۸
کد مطلب : ۵۰۳۲۰۳
کبنا بررسی کرد؛
ادعاهای بزرگ و دستاوردهای کوچک؛ نتیجه سهسال ریاست جهانگیر شاهینی در کهگیلویه و بویراحمد / از وعدههای جذب اعتبارات تا پروژههای ناتمام / چه چیزی پشت آمارهای گزینشی پنهان شد؟ / درسی که رئیس جدید سازمان مدیریت و برنامهریزی استان باید بگیرد!
۰
کبنا ؛
سه سال ریاست جهانگیر شاهینی در سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد با وعدههای بزرگ آغاز شد، اما با دستاوردهای کوچک پایان یافت. او که قرار بود شیوهای نوین برای جذب اعتبارات و توسعه استان ارائه دهد، نه تنها نتوانست بهرهوری بودجه را بهبود بخشد، بلکه در روز تودیع با اغراق و گزینش آماری، موفقیتهایی را به نام خود ثبت کرد که واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی استان آنها را تأیید نمیکند.
به گزارش کبنا، بالاخره دوره ریاست جهانگیر شاهینی در کهگیلویه و بویراحمد به پایان رسید و به استان دیگری رفت تا شیوه مدیریتیاش را در آنجا پیاده کند. او که روز معارفهاش در ساختمان استانداری کهگیلویه و بویراحمد با ادعاهای بزرگ، این مسئولیت را پذیرفت و قرار بود روشهای نوین جذب اعتبارات را برای این استان محروم به کار گیرد، نه تنها نتوانست اقدام چندانی در این زمینه انجام دهد، بلکه در روز تودیعش همان روش را تکرار کرد و ادعا نمود که کهگیلویه و بویراحمد را از نظر اعتباراتی چند گام به پیش برده است.
شاهینی شاید روش نوینی برای افزایش اعتبارات استان به کار نبرده باشد، اما روشش در ادعاگویی، حتماً نوین است و این استان تاکنون به خود نظیر آن را ندیده بود. البته او پس از رفتن از کهگیلویه و بویراحمد، به استان کرمانشاه رفت تا همین شکل نوین را در آنجا نیز بهکار گیرد!
فارغ از تمام ویژگیهای رفتاری و شخصیتی شاهینی و حتی ابهام در مدارک تحصیلیاش که پس از سه سال هم حاضر به شفافسازی در مورد آنها نبود، در مجموع عملکرد شاهینی در سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد آنچیزی نبود که ادعا میکرد؛ هم شواهد متعدد آن را نشان میدهد و هم سخنان سید انتظام سهمگین رئیس جدید سازمان مدیریت استان تأیید میکنند که شاهینی صرفاً ادعا کرده و عامدانه برخی موارد را از قلم انداخته و مواردی را بسیار پررنگ کرده تا از هیچ برای خود دستاورد بسازد.
شاهینی در آخرین سخنانش در کهگیلویه و بویراحمد آنقدر غلو و اغراق کرد که شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی با خود میگویند نکند آن کهگیلویه و بویراحمدی که شاهینی از آن دم میزند جای دیگری باشد؛ نکند دو کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد؛ یکی در ذهن شاهینی و یکی هم در تجربه هرروزه ما!
اما چرا نباید سخنان شاهینی در روز تودیعش را جدی گرفت؟ برای پاسخ به این سؤال نگاهی به سخنانش میاندازیم؛ البته باید کمی به عقبتر رفت و دید که در آن دوره سهساله چه اتفاقی برای استان افتاده که شاهینی از کاه آن، به دنبال ساختن کوه برای خود است.
در دوره ریاست شاهینی بر سازمان مدیریت استان، یعنی از اسفند ۱۴۰۱ تا مرداد ۱۴۰۴، هرچند اعتبارات استان به ظاهر روندی افزایشی داشته، اما بررسی دقیقتر ارقام و روند جذب نشان میدهد مدیریت او در عمل با ناکارآمدی همراه بوده است. بهعنوان نمونه، در لایحه بودجه ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱ اعتبارات استان ۳۱ درصد رشد یافت و در سال ۱۴۰۳ نیز مجموع اعتبارات استان در برخی منابع ۳,۶۰۰ میلیارد تومان اعلام شد. در بودجه ۱۴۰۴ حتی رقم ۵,۶۰۰ میلیارد تومان اعتبارات ملی تملک دارایی مرتبط با استان به ثبت رسید و ۱۶ پروژه ملی جدید برای استان لحاظ شد. روی کاغذ، این افزایشها میتواند نشانه فرصتهای بزرگ توسعهای باشد.
آنچه ناکارآمدی مدیریت شاهینی را نشان میدهد، مسئله نرخ جذب اعتبارات است. طبق گزارشهای رسمی، از ۴,۸۵۰ میلیارد تومان اعتبارات مصوب سال ۱۴۰۳، تا تیر ۱۴۰۴ تنها ۳,۲۵۰ میلیارد تومان جذب شده بود؛ یعنی حدود ۶۷ درصد. این یعنی نزدیک به ۱,۶۰۰ میلیارد تومان از منابع استان کهگیلویه و بویراحمد بلااستفاده باقی ماند. حتی پیشتر در خرداد ۱۴۰۴ هم گزارش شد که حدود ۱,۲۰۰ میلیارد تومان از اعتبارات سال قبل هنوز بلاتکلیف است. این حجم از اعتبارات جذبنشده، عملاً نشاندهنده ضعف در مدیریت اجرایی و ناتوانی در تبدیل منابع به پروژههای واقعی است.
از سوی دیگر، بخش قابلتوجهی از این اعتبارات از محل سفرهای رئیسجمهور و ردیفهای ملی بوده که در ساختار بودجهای کشور برای استان ثبت شده است. بنابراین افزایش رقم لزوماً به ابتکار مدیریتی شاهینی بازنمیگردد. اما جالب اینجاست که او میخواهد قباله همهچیز را به نام خود بزند! وظیفه اصلی او باید تخصیص بهموقع و جذب مؤثر این اعتبارات در پروژههای عمرانی و توسعهای میبود، اما کارنامهاش نشان میدهد که بخش زیادی از بودجه درگیر بروکراسی و ضعف برنامهریزی باقی مانده است. همانطور که سید انتظام سهمگین، رئیس جدید سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، در آیین معارفه اعلام کرد، کهگیلویه و بویراحمد با چالشهای ساختاری گستردهای مواجه است. سهم کهگیلویه و بویراحمد از تولید ناخالص داخلی تنها ۰.۶ درصد است، سهم سپردههای بانکی ۰.۲۹ درصد کل کشور است، استان سهمی از آزادراههای کشور ندارد و سرانه تخت بیمارستانی ۱.۸ تخت به ازای هر هزار نفر است، که همگی نشان میدهد وضعیت زیرساختها و منابع مالی استان بسیار محدود و ناکارآمد مدیریت شده است.
اما با این وجود، شاهینی کوشید در مراسم تودیع، کارنامه مدیریتی خود را موفق جلوه دهد. اما بررسی دقیقتر دادههای رسمی و همچنین شاخصهای واقعی که سهمگین به آنها اشاره کرد، نشان میدهد بسیاری از این ادعاها بیپایه و در تضاد با واقعیت موجود در استان هستند. نخستین محور سخنان او ادعای جهش اعتبارات عمرانی بود. شاهینی با ادعای جهش اعتبارات عمرانی گفت اعتبارات استان از ۴۲۶ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به ۱,۲۵۶ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است. این جهش ظاهراً چشمگیر، در واقع با مغالطه همراه بود؛ چرا که مجموع اعتبارات استان در سال ۱۴۰۳ رقمی بین ۳,۶۰۰ تا ۴,۸۵۰ میلیارد تومان بوده و او بخشی از منابع را عمداً نادیده گرفته تا آمار کوچکتر، موفقیت بزرگتری جلوه کند.
ادعای دیگر، اختصاص ۵,۶۰۰ میلیارد تومان به استان در سال ۱۴۰۴ بود، که شاهینی آن را به مدیریت خود نسبت داد؛ حال آنکه این مبلغ مربوط به اعتبارات ملی تملک دارایی سرمایهای است که بهصورت سراسری افزایش یافته و سهم استان نتیجه سیاستهای ملی بود و ناشی از ابتکار شخصی شاهینی نیست. همچنین، مدعی شد اعتبارات سفر ریاستجمهوری بهطور کامل جذب شده است، در حالی که آمار نشان میدهد از ۴,۸۵۰ میلیارد تومان، تنها ۳,۲۵۰ میلیارد تومان جذب شده و بیش از ۱,۵۰۰ میلیارد تومان عملاً بلااستفاده مانده و این نمونهای آشکار از گزینش آماری برای پوشاندن ناکامی مدیریتی است که شاهینی در طول این سه سال بارها از آن روش استفاده کرده است.
سهمگین نیز با تأکید بر نرخ واقعی تورم ۳۶.۵ درصدی، نرخ بیکاری ۷.۷ درصدی، و نرخ مشارکت اقتصادی ۳۲.۵ درصدی، نشان داد شرایط اقتصادی و اجتماعی استان بههیچوجه بازتاب موفقیتهای ادعایی شاهینی نیست.
شاهینی همچنین به ثبت ۱۶ پروژه ملی جدید بهعنوان موفقیت شخصی اشاره کرد، در حالی که ثبت این پروژهها نتیجه تلاش نمایندگان استان و سیاستهای ملی است و معیار اصلی، پیشرفت و بهرهبرداری واقعی پروژههاست که بسیاری از آنها همچنان در مرحله کاغذی باقی ماندهاند. سهمگین بهروشنی نشان داد سند آمایش سرزمین، که بهعنوان نقشه راه توسعه استان است، باید مبنای واقعی برنامهریزی باشد و پروژهها و اعتبارات باید بر اساس آن سنجیده شوند.
البته شاهینی به این آمارها که تجربه شهروندان نشان از تضاد آشکار با وضعیت زندگی آنها دارد، اکتفا نکرد و خود را مدیری جهادی و انقلابی معرفی کرد. اما واضح است که پشت این شعارها نیز نمیتوان پنهان شد.
به هر حال شاهینی از کهگیلویه و بویراحمد به کرمانشاه رفت تا ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی آنجا را بر عهده بگیرد. اما سهمگین رئیس جدید سازمان مدیریت استان باید از شیوه مدیریتی شاهینی درس بگیرد تا بار دیگر این سازمان که مغر متفکر برنامهریزی استان محسوب میشود، دچار ناکارآمدی و حواشی بیاساس و فرصتسوز نشود.
به گزارش کبنا، بالاخره دوره ریاست جهانگیر شاهینی در کهگیلویه و بویراحمد به پایان رسید و به استان دیگری رفت تا شیوه مدیریتیاش را در آنجا پیاده کند. او که روز معارفهاش در ساختمان استانداری کهگیلویه و بویراحمد با ادعاهای بزرگ، این مسئولیت را پذیرفت و قرار بود روشهای نوین جذب اعتبارات را برای این استان محروم به کار گیرد، نه تنها نتوانست اقدام چندانی در این زمینه انجام دهد، بلکه در روز تودیعش همان روش را تکرار کرد و ادعا نمود که کهگیلویه و بویراحمد را از نظر اعتباراتی چند گام به پیش برده است.
شاهینی شاید روش نوینی برای افزایش اعتبارات استان به کار نبرده باشد، اما روشش در ادعاگویی، حتماً نوین است و این استان تاکنون به خود نظیر آن را ندیده بود. البته او پس از رفتن از کهگیلویه و بویراحمد، به استان کرمانشاه رفت تا همین شکل نوین را در آنجا نیز بهکار گیرد!
فارغ از تمام ویژگیهای رفتاری و شخصیتی شاهینی و حتی ابهام در مدارک تحصیلیاش که پس از سه سال هم حاضر به شفافسازی در مورد آنها نبود، در مجموع عملکرد شاهینی در سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد آنچیزی نبود که ادعا میکرد؛ هم شواهد متعدد آن را نشان میدهد و هم سخنان سید انتظام سهمگین رئیس جدید سازمان مدیریت استان تأیید میکنند که شاهینی صرفاً ادعا کرده و عامدانه برخی موارد را از قلم انداخته و مواردی را بسیار پررنگ کرده تا از هیچ برای خود دستاورد بسازد.
شاهینی در آخرین سخنانش در کهگیلویه و بویراحمد آنقدر غلو و اغراق کرد که شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی با خود میگویند نکند آن کهگیلویه و بویراحمدی که شاهینی از آن دم میزند جای دیگری باشد؛ نکند دو کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد؛ یکی در ذهن شاهینی و یکی هم در تجربه هرروزه ما!
اما چرا نباید سخنان شاهینی در روز تودیعش را جدی گرفت؟ برای پاسخ به این سؤال نگاهی به سخنانش میاندازیم؛ البته باید کمی به عقبتر رفت و دید که در آن دوره سهساله چه اتفاقی برای استان افتاده که شاهینی از کاه آن، به دنبال ساختن کوه برای خود است.
در دوره ریاست شاهینی بر سازمان مدیریت استان، یعنی از اسفند ۱۴۰۱ تا مرداد ۱۴۰۴، هرچند اعتبارات استان به ظاهر روندی افزایشی داشته، اما بررسی دقیقتر ارقام و روند جذب نشان میدهد مدیریت او در عمل با ناکارآمدی همراه بوده است. بهعنوان نمونه، در لایحه بودجه ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱ اعتبارات استان ۳۱ درصد رشد یافت و در سال ۱۴۰۳ نیز مجموع اعتبارات استان در برخی منابع ۳,۶۰۰ میلیارد تومان اعلام شد. در بودجه ۱۴۰۴ حتی رقم ۵,۶۰۰ میلیارد تومان اعتبارات ملی تملک دارایی مرتبط با استان به ثبت رسید و ۱۶ پروژه ملی جدید برای استان لحاظ شد. روی کاغذ، این افزایشها میتواند نشانه فرصتهای بزرگ توسعهای باشد.
آنچه ناکارآمدی مدیریت شاهینی را نشان میدهد، مسئله نرخ جذب اعتبارات است. طبق گزارشهای رسمی، از ۴,۸۵۰ میلیارد تومان اعتبارات مصوب سال ۱۴۰۳، تا تیر ۱۴۰۴ تنها ۳,۲۵۰ میلیارد تومان جذب شده بود؛ یعنی حدود ۶۷ درصد. این یعنی نزدیک به ۱,۶۰۰ میلیارد تومان از منابع استان کهگیلویه و بویراحمد بلااستفاده باقی ماند. حتی پیشتر در خرداد ۱۴۰۴ هم گزارش شد که حدود ۱,۲۰۰ میلیارد تومان از اعتبارات سال قبل هنوز بلاتکلیف است. این حجم از اعتبارات جذبنشده، عملاً نشاندهنده ضعف در مدیریت اجرایی و ناتوانی در تبدیل منابع به پروژههای واقعی است.
از سوی دیگر، بخش قابلتوجهی از این اعتبارات از محل سفرهای رئیسجمهور و ردیفهای ملی بوده که در ساختار بودجهای کشور برای استان ثبت شده است. بنابراین افزایش رقم لزوماً به ابتکار مدیریتی شاهینی بازنمیگردد. اما جالب اینجاست که او میخواهد قباله همهچیز را به نام خود بزند! وظیفه اصلی او باید تخصیص بهموقع و جذب مؤثر این اعتبارات در پروژههای عمرانی و توسعهای میبود، اما کارنامهاش نشان میدهد که بخش زیادی از بودجه درگیر بروکراسی و ضعف برنامهریزی باقی مانده است. همانطور که سید انتظام سهمگین، رئیس جدید سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، در آیین معارفه اعلام کرد، کهگیلویه و بویراحمد با چالشهای ساختاری گستردهای مواجه است. سهم کهگیلویه و بویراحمد از تولید ناخالص داخلی تنها ۰.۶ درصد است، سهم سپردههای بانکی ۰.۲۹ درصد کل کشور است، استان سهمی از آزادراههای کشور ندارد و سرانه تخت بیمارستانی ۱.۸ تخت به ازای هر هزار نفر است، که همگی نشان میدهد وضعیت زیرساختها و منابع مالی استان بسیار محدود و ناکارآمد مدیریت شده است.
اما با این وجود، شاهینی کوشید در مراسم تودیع، کارنامه مدیریتی خود را موفق جلوه دهد. اما بررسی دقیقتر دادههای رسمی و همچنین شاخصهای واقعی که سهمگین به آنها اشاره کرد، نشان میدهد بسیاری از این ادعاها بیپایه و در تضاد با واقعیت موجود در استان هستند. نخستین محور سخنان او ادعای جهش اعتبارات عمرانی بود. شاهینی با ادعای جهش اعتبارات عمرانی گفت اعتبارات استان از ۴۲۶ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به ۱,۲۵۶ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است. این جهش ظاهراً چشمگیر، در واقع با مغالطه همراه بود؛ چرا که مجموع اعتبارات استان در سال ۱۴۰۳ رقمی بین ۳,۶۰۰ تا ۴,۸۵۰ میلیارد تومان بوده و او بخشی از منابع را عمداً نادیده گرفته تا آمار کوچکتر، موفقیت بزرگتری جلوه کند.
ادعای دیگر، اختصاص ۵,۶۰۰ میلیارد تومان به استان در سال ۱۴۰۴ بود، که شاهینی آن را به مدیریت خود نسبت داد؛ حال آنکه این مبلغ مربوط به اعتبارات ملی تملک دارایی سرمایهای است که بهصورت سراسری افزایش یافته و سهم استان نتیجه سیاستهای ملی بود و ناشی از ابتکار شخصی شاهینی نیست. همچنین، مدعی شد اعتبارات سفر ریاستجمهوری بهطور کامل جذب شده است، در حالی که آمار نشان میدهد از ۴,۸۵۰ میلیارد تومان، تنها ۳,۲۵۰ میلیارد تومان جذب شده و بیش از ۱,۵۰۰ میلیارد تومان عملاً بلااستفاده مانده و این نمونهای آشکار از گزینش آماری برای پوشاندن ناکامی مدیریتی است که شاهینی در طول این سه سال بارها از آن روش استفاده کرده است.
سهمگین نیز با تأکید بر نرخ واقعی تورم ۳۶.۵ درصدی، نرخ بیکاری ۷.۷ درصدی، و نرخ مشارکت اقتصادی ۳۲.۵ درصدی، نشان داد شرایط اقتصادی و اجتماعی استان بههیچوجه بازتاب موفقیتهای ادعایی شاهینی نیست.
شاهینی همچنین به ثبت ۱۶ پروژه ملی جدید بهعنوان موفقیت شخصی اشاره کرد، در حالی که ثبت این پروژهها نتیجه تلاش نمایندگان استان و سیاستهای ملی است و معیار اصلی، پیشرفت و بهرهبرداری واقعی پروژههاست که بسیاری از آنها همچنان در مرحله کاغذی باقی ماندهاند. سهمگین بهروشنی نشان داد سند آمایش سرزمین، که بهعنوان نقشه راه توسعه استان است، باید مبنای واقعی برنامهریزی باشد و پروژهها و اعتبارات باید بر اساس آن سنجیده شوند.
البته شاهینی به این آمارها که تجربه شهروندان نشان از تضاد آشکار با وضعیت زندگی آنها دارد، اکتفا نکرد و خود را مدیری جهادی و انقلابی معرفی کرد. اما واضح است که پشت این شعارها نیز نمیتوان پنهان شد.
به هر حال شاهینی از کهگیلویه و بویراحمد به کرمانشاه رفت تا ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی آنجا را بر عهده بگیرد. اما سهمگین رئیس جدید سازمان مدیریت استان باید از شیوه مدیریتی شاهینی درس بگیرد تا بار دیگر این سازمان که مغر متفکر برنامهریزی استان محسوب میشود، دچار ناکارآمدی و حواشی بیاساس و فرصتسوز نشود.