تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۱ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۳
کد مطلب : ۵۰۲۱۴۷
روایت یک شهرِ درگیر با بیبرنامگی؛
یاسوج؛ شهری که بار گذشتهاش را به دوش میکشد! / قطع درختان در پی کمعرضکردن بلوارها؛ نتیجه طرحهایی بدون آیندهنگری / از انباشت زباله، چالهچولههای خیابانها و مجوزهای بیحساب و کتاب تا عدم تعریف درآمد پایدار شهری / چرا دستان شهردار یاسوج با وجود دو بار سابقه شهرداری همچنان خالی است؟
۰
کبنا ؛شهری که میتوانست بهواسطه طبیعت بینظیرش به قطب گردشگری جنوب کشور تبدیل شود، امروز درگیر مشکلاتیست که ریشه در بیبرنامگی و روزمرگی دارد. یاسوج، مرکز کهگیلویه و بویراحمد، علاوه بر رنجی که از نبود چشمانداز و برنامه بلندمدت میبرد، قربانی تصمیمات ناپایدار و اجرای پروژههایی بدون مطالعه کافی و جامع است.
شهر یاسوج در سالهای اخیر، با سرعتی زیاد در حال گسترش است. اما به نظر نمیرسد که این گسترش بر پایه اصول آیندهنگرانه و برنامهریزی بلندمدت انجام شده باشد. متأسفانه، شواهد و آنچه از دل جلسات رسمی و صدای شهروندان برمیآید، نشان از بیبرنامگی در طول سالهای گذشته تا به امروز دارد.
در جلسه اخیر شورای اداری کهگیلویه و بویراحمد، مشکلات متعددی از سوی مشاوران استاندار، مدیران کل و خبرنگاران مطرح شد که پاسخی به بخشی از آنها از سوی شهردار یاسوج، کیوان آشنا ارائه شد. اما آنچه که از بین صحبتها و وضعیت فعلی شهر برمیآید، فراتر از پاسخهای رسمی و وعدههای مرسوم است. ریشه این مشکلات را باید در نبود چشمانداز مشخص و نگاه روزمره به شهر دانست.
هر طرحی که در این شهر قرار است انجام شود، باید آینده را نیز ببیند. حداقل چشمانداز ۴۰ تا ۵۰ ساله باید مد نظر قرار گیرد. در حالی که امروز میبینیم برخی از بلوارهای شهر مانند بلوار میدان انقلاب تا کمربندی، بهشکلی غیرمنطقی عریض طراحی شدهاند و بهدلیل نبود برنامهریزی اصولی، قرار است در آینده این فضاها کوچکتر شوند. این اتفاق به وضوح نشان میدهد از ابتدا آیندهنگری در کار نبوده است. فضای سبز این بلوارها هم اکنون خشک شده و جلوهای نامطلوب به شهر دادهاند.
از فلکه جهاد به سمت مرکز شهر، شاهد بلوارهایی هستیم که کاشت درختان با قدمت بالا در بین آنها اکنون به معضلی برای کوچکسازی در آینده تبدیل شده است، اگر فردا روزی قرار بر بازگشایی عرض بیشتر این خیابانها برای روانسازی ترافیک باشد، راهی جزء قطع این درختان نداریم! آیا برای این درختان برنامهای وجود دارد؟ یا باید باز هم شاهد قطع درختان با ارزش و آسیب به محیطزیست شهری باشیم؟
وضعیت نابسامان بلوار جمهوری نیز گویای بینظمی در طراحی شهری است. این بلوار در بخشهای مختلف خود عرضهای متفاوت دارد، که اگر قرار بر اصلاح آن باشد، باز هم پای قطع درختان به میان خواهد آمد. این یعنی طرحهایی بینقشه و بدون درک از اصول طراحی شهری از ابتدا در این شهر پیریزی شده است.
از سوی دیگر، انباشت زباله در نقاط مختلف شهر معضلی جدی است. از شهرک امام حسین گرفته تا شهرک صنعتی بلکو که در جلسات رسمی نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این مناطق، نه تنها فضای سبز خشکیده، بلکه زبالهها نیز چهرهای نازیبا و زننده به شهر دادهاند. گویی برنامه جمعآوری زباله بهصورت منظم و با نظارت دقیق انجام نمیشود. این مشکل، هم در شهرکها و هم در مناطق پرتردد شهر قابل مشاهده است.
کیوسکهای شهری، که شاید در هیچ شهر دیگری اینچنین متراکم نباشند، نمونهای دیگر از مدیریت شهری فاقد نظارت دقیق و برنامهریزی جامع هستند.
در این بین، یکی از مهمترین مصادیق بیبرنامگی، در مسیر آبشار یاسوج دیده میشود. تراکم بیش از حد کافهها، نشانهای از صدور مجوزهای بیرویه است. این بینظمی، هم به محیطزیست آسیب زده و هم موجب نارضایتی مردم و گردشگران شده است. در حالی که آبشار یاسوج میتوانست به یکی از قطبهای گردشگری با مدیریت صحیح تبدیل شود، اکنون حتی سرویسهای بهداشتی آن نیز وضعیت مناسبی ندارند و زباله در مسیر آن انباشته شده است. این در حالی است که شهرداری از گردشگران ورودی دریافت میکند.
از طرف دیگر، شهروندان از چاله و چولههای بیشمار خیابانها نیز به تنگ آمدهاند. آسیب به خودروها و صرف هزینههای فراوان برای تعمیرات، تنها بخشی از پیامدهای این وضعیت است. جالبتر آنکه این معضل، به نفع تعمیرکاران تمام شده و بهنوعی برای برخی فرصت شغلی ایجاد کرده است! آما هنوز هم این طنز تلخ، جدی گرفته نشده است.
با این همه، اعضای شورای شهر از کمبود بودجه گلایه میکنند. اما واقعاً شهرداری نباید فقط با اعتبارات دولتی اداره شود. شهرداری یک نهاد عمومی غیردولتی است که باید بهدنبال درآمد پایدار باشد. اگر درآمدی از آبشار یاسوج بهدست میآید، باید صرف همان منطقه شود، تا با بهبود خدمات، گردشگران بیشتری جذب و درآمد بیشتری ایجاد شود.
برای رسیدن به درآمد پایدار، خلاقیت و ابتکار نیاز است. اگر مسئولان شهری خلاقیتی ندارند، میتوانند با انتشار فراخوانهایی، از متخصصین شهرسازی و معماری دعوت کنند تا برای مشکلات شهری طرح ارائه دهند. به بهترین طرح جایزه داده شود، و طرحها به مرحله اجرا برسند. این اقدام، هم مشارکت اجتماعی را افزایش میدهد، هم منجر به شناسایی استعدادهای محلی میشود و هم شهرداری را در مسیر درست هدایت میکند.
برای مثال، بلوار شصتمتری امام خمینی اکنون نیز بسیار عریض است. از آبی که از کنار آن از رودخانه بشار داخل کانال عبور میکند، میتوان برای ایجاد فضاهایی مانند آلاچیق، فواره، صندلیهای زیبا و محیطی برای تفریح و استراحت مردم استفاده کرد. این آب نباید وارد فاضلاب شود. با این کار، هم فضای شهری زیباتر میشود، هم آب حفظ میشود، و هم امکان ایجاد درآمد پایدار برای شهرداری بهوجود میآید.
در پارک ساحلی کنار کمربندی نیز میتوان مغازهها و خدمات گردشگری ایجاد کرد تا بهجای آنکه زمینها بلااستفاده بمانند، به فرصتی برای توسعه تبدیل شوند. اما گویی عزمی برای این اقدامات وجود ندارد.
متأسفانه، بهنظر میرسد که انگیزهای برای تحقق این ایدهها در شورای شهر و مدیریت شهری وجود ندارد. حتی وقتی مدیرکل امور شهری، اعضای شوراهای استان را برای بازدید از سایر استانها اعزام میکند، بیم آن میرود که این بازدیدها هم صرفاً به ثبت عکس و گزارش ختم شوند و خروجی عملی چندانی نداشته باشند.
از طرفی، شهردار یاسوج در جلسه اخیر به مشکلاتی مثل عدم همکاری برخی دستگاههای خدماتی، مشکلات فرهنگی شهروندان در حوزه ترافیک و... اشاره کرد. هرچند بخشی از این نکات صحیح است، اما نمیتوان آنها را بهانهای برای کمکاری دانست.
شهردار باید بداند که نقد و نظارت بخشی جداییناپذیر از مسئولیتهای عمومی است. پاسخگویی و ایجاد مشارکت مردمی باید در اولویت باشد. از قطع درختان در مرکز فنی و حرفهای سرآبتاوه بدون هماهنگی تا نابسامانی در آرامستان شرفآباد و ترافیک سنگین آن، همگی گواهی بر نیاز فوری به بازنگری در شیوه مدیریت شهری هستند.
شهر یاسوج از ظرفیتهای بالایی برخوردار است؛ این شهر پایتخت طبیعت ایران است. بنابراین نباید اسیر بیبرنامگی و روزمرگی باشد. توسعه شهری نیاز به نگاه سیستمی و برنامهریزی راهبردی دارد. اگر شهرداری یاسوج میخواهد از وضعیت فعلی خارج شود، باید متخصصان را به میدان دعوت کند، مشارکت مردم را جدی بگیرد و منابع درآمد پایدار را بهدرستی تعریف و فعال کند. در غیر این صورت، وضعیت امروز نه تنها بهتر نخواهد شد، بلکه به بحرانی بلندمدت برای آینده شهر تبدیل خواهد شد.
شهر یاسوج در سالهای اخیر، با سرعتی زیاد در حال گسترش است. اما به نظر نمیرسد که این گسترش بر پایه اصول آیندهنگرانه و برنامهریزی بلندمدت انجام شده باشد. متأسفانه، شواهد و آنچه از دل جلسات رسمی و صدای شهروندان برمیآید، نشان از بیبرنامگی در طول سالهای گذشته تا به امروز دارد.
در جلسه اخیر شورای اداری کهگیلویه و بویراحمد، مشکلات متعددی از سوی مشاوران استاندار، مدیران کل و خبرنگاران مطرح شد که پاسخی به بخشی از آنها از سوی شهردار یاسوج، کیوان آشنا ارائه شد. اما آنچه که از بین صحبتها و وضعیت فعلی شهر برمیآید، فراتر از پاسخهای رسمی و وعدههای مرسوم است. ریشه این مشکلات را باید در نبود چشمانداز مشخص و نگاه روزمره به شهر دانست.
هر طرحی که در این شهر قرار است انجام شود، باید آینده را نیز ببیند. حداقل چشمانداز ۴۰ تا ۵۰ ساله باید مد نظر قرار گیرد. در حالی که امروز میبینیم برخی از بلوارهای شهر مانند بلوار میدان انقلاب تا کمربندی، بهشکلی غیرمنطقی عریض طراحی شدهاند و بهدلیل نبود برنامهریزی اصولی، قرار است در آینده این فضاها کوچکتر شوند. این اتفاق به وضوح نشان میدهد از ابتدا آیندهنگری در کار نبوده است. فضای سبز این بلوارها هم اکنون خشک شده و جلوهای نامطلوب به شهر دادهاند.
از فلکه جهاد به سمت مرکز شهر، شاهد بلوارهایی هستیم که کاشت درختان با قدمت بالا در بین آنها اکنون به معضلی برای کوچکسازی در آینده تبدیل شده است، اگر فردا روزی قرار بر بازگشایی عرض بیشتر این خیابانها برای روانسازی ترافیک باشد، راهی جزء قطع این درختان نداریم! آیا برای این درختان برنامهای وجود دارد؟ یا باید باز هم شاهد قطع درختان با ارزش و آسیب به محیطزیست شهری باشیم؟
وضعیت نابسامان بلوار جمهوری نیز گویای بینظمی در طراحی شهری است. این بلوار در بخشهای مختلف خود عرضهای متفاوت دارد، که اگر قرار بر اصلاح آن باشد، باز هم پای قطع درختان به میان خواهد آمد. این یعنی طرحهایی بینقشه و بدون درک از اصول طراحی شهری از ابتدا در این شهر پیریزی شده است.
از سوی دیگر، انباشت زباله در نقاط مختلف شهر معضلی جدی است. از شهرک امام حسین گرفته تا شهرک صنعتی بلکو که در جلسات رسمی نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این مناطق، نه تنها فضای سبز خشکیده، بلکه زبالهها نیز چهرهای نازیبا و زننده به شهر دادهاند. گویی برنامه جمعآوری زباله بهصورت منظم و با نظارت دقیق انجام نمیشود. این مشکل، هم در شهرکها و هم در مناطق پرتردد شهر قابل مشاهده است.
کیوسکهای شهری، که شاید در هیچ شهر دیگری اینچنین متراکم نباشند، نمونهای دیگر از مدیریت شهری فاقد نظارت دقیق و برنامهریزی جامع هستند.
در این بین، یکی از مهمترین مصادیق بیبرنامگی، در مسیر آبشار یاسوج دیده میشود. تراکم بیش از حد کافهها، نشانهای از صدور مجوزهای بیرویه است. این بینظمی، هم به محیطزیست آسیب زده و هم موجب نارضایتی مردم و گردشگران شده است. در حالی که آبشار یاسوج میتوانست به یکی از قطبهای گردشگری با مدیریت صحیح تبدیل شود، اکنون حتی سرویسهای بهداشتی آن نیز وضعیت مناسبی ندارند و زباله در مسیر آن انباشته شده است. این در حالی است که شهرداری از گردشگران ورودی دریافت میکند.
از طرف دیگر، شهروندان از چاله و چولههای بیشمار خیابانها نیز به تنگ آمدهاند. آسیب به خودروها و صرف هزینههای فراوان برای تعمیرات، تنها بخشی از پیامدهای این وضعیت است. جالبتر آنکه این معضل، به نفع تعمیرکاران تمام شده و بهنوعی برای برخی فرصت شغلی ایجاد کرده است! آما هنوز هم این طنز تلخ، جدی گرفته نشده است.
با این همه، اعضای شورای شهر از کمبود بودجه گلایه میکنند. اما واقعاً شهرداری نباید فقط با اعتبارات دولتی اداره شود. شهرداری یک نهاد عمومی غیردولتی است که باید بهدنبال درآمد پایدار باشد. اگر درآمدی از آبشار یاسوج بهدست میآید، باید صرف همان منطقه شود، تا با بهبود خدمات، گردشگران بیشتری جذب و درآمد بیشتری ایجاد شود.
برای رسیدن به درآمد پایدار، خلاقیت و ابتکار نیاز است. اگر مسئولان شهری خلاقیتی ندارند، میتوانند با انتشار فراخوانهایی، از متخصصین شهرسازی و معماری دعوت کنند تا برای مشکلات شهری طرح ارائه دهند. به بهترین طرح جایزه داده شود، و طرحها به مرحله اجرا برسند. این اقدام، هم مشارکت اجتماعی را افزایش میدهد، هم منجر به شناسایی استعدادهای محلی میشود و هم شهرداری را در مسیر درست هدایت میکند.
برای مثال، بلوار شصتمتری امام خمینی اکنون نیز بسیار عریض است. از آبی که از کنار آن از رودخانه بشار داخل کانال عبور میکند، میتوان برای ایجاد فضاهایی مانند آلاچیق، فواره، صندلیهای زیبا و محیطی برای تفریح و استراحت مردم استفاده کرد. این آب نباید وارد فاضلاب شود. با این کار، هم فضای شهری زیباتر میشود، هم آب حفظ میشود، و هم امکان ایجاد درآمد پایدار برای شهرداری بهوجود میآید.
در پارک ساحلی کنار کمربندی نیز میتوان مغازهها و خدمات گردشگری ایجاد کرد تا بهجای آنکه زمینها بلااستفاده بمانند، به فرصتی برای توسعه تبدیل شوند. اما گویی عزمی برای این اقدامات وجود ندارد.
متأسفانه، بهنظر میرسد که انگیزهای برای تحقق این ایدهها در شورای شهر و مدیریت شهری وجود ندارد. حتی وقتی مدیرکل امور شهری، اعضای شوراهای استان را برای بازدید از سایر استانها اعزام میکند، بیم آن میرود که این بازدیدها هم صرفاً به ثبت عکس و گزارش ختم شوند و خروجی عملی چندانی نداشته باشند.
از طرفی، شهردار یاسوج در جلسه اخیر به مشکلاتی مثل عدم همکاری برخی دستگاههای خدماتی، مشکلات فرهنگی شهروندان در حوزه ترافیک و... اشاره کرد. هرچند بخشی از این نکات صحیح است، اما نمیتوان آنها را بهانهای برای کمکاری دانست.
شهردار باید بداند که نقد و نظارت بخشی جداییناپذیر از مسئولیتهای عمومی است. پاسخگویی و ایجاد مشارکت مردمی باید در اولویت باشد. از قطع درختان در مرکز فنی و حرفهای سرآبتاوه بدون هماهنگی تا نابسامانی در آرامستان شرفآباد و ترافیک سنگین آن، همگی گواهی بر نیاز فوری به بازنگری در شیوه مدیریت شهری هستند.
شهر یاسوج از ظرفیتهای بالایی برخوردار است؛ این شهر پایتخت طبیعت ایران است. بنابراین نباید اسیر بیبرنامگی و روزمرگی باشد. توسعه شهری نیاز به نگاه سیستمی و برنامهریزی راهبردی دارد. اگر شهرداری یاسوج میخواهد از وضعیت فعلی خارج شود، باید متخصصان را به میدان دعوت کند، مشارکت مردم را جدی بگیرد و منابع درآمد پایدار را بهدرستی تعریف و فعال کند. در غیر این صورت، وضعیت امروز نه تنها بهتر نخواهد شد، بلکه به بحرانی بلندمدت برای آینده شهر تبدیل خواهد شد.