تاریخ انتشار
يکشنبه ۸ تير ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۳۹
کد مطلب : ۵۰۱۳۴۰
کبنا بررسی کرد؛
علم و عمل یا وعده و فراموشی؟ / نقدی بر عملکرد محمد بهرامی در مجلس شورای اسلامی / از فقدان ارتباطات مؤثر مردمی تا کمتوجهی به زیرساختها / چرا بهرامی وعدههای خود را فراموش کرد؟
۰
کبنا ؛محمد بهرامی با پیشینهای نسبتاً مثبت در شهرداری یاسوج و پس از سه دوره شکست در انتخابات، نهایتاً در اسفند ۱۴۰۲ با شعارهایی چون علم و عمل و مبارزه با طایفهگرایی راهی مجلس شد. اما با گذشت بیش از یک سال، عملکرد او با آن وعدهها فاصلهای نگرانکننده دارد. اکنون نشانههایی از بازتولید همان رویههایی مشاهده میشود که به آنها انتقاد میکرد.
به گزارش کبنا محمد بهرامی زمانی که در شهرداری یاسوج مسئولیت داشت، توانست با رویکردی نسبتاً متفاوت در مدیریت شهری، نگاه بخشی از افکار عمومی را به خود جلب کند. سابقهاش در شهرداری برای او سرمایهای اجتماعی ساخت که در نهایت منجر به پیروزیاش در انتخابات مجلس شد. اما پرسش اینجاست که آیا این سرمایه در مسیر تحقق وعدهها هزینه شد یا صرف تثبیت جایگاه شخصی و سیاسی او در پایتخت؟
بهرامی با سه محور تبلیغاتی اصلی وارد میدان شد: مبارزه با طایفهگرایی، مقابله با سیاستبازی و جغرافیاگرایی و تحقق شعار علم و عمل. اما با بررسی عملکرد بیش از یکساله او در مجلس، میتوان گفت که هیچکدام از این سه وعده به شکلی ملموس و قابل اندازهگیری عملی نشدهاند.
شعار علم و عمل در ظاهر شعاری مثبت و کاربردی بود. او با اتکا به سوابق دانشگاهیاش تلاش کرد چهرهای علمی و آکادمیک از خود ارائه دهد. اما بررسی سخنرانیها، مواضع رسمی و مصاحبههای او نشان میدهد که نه تنها اثری از تحلیل علمی و نگاه پژوهشمحور در گفتههای او دیده نمیشود، بلکه در برخی موارد از بیان کلیات فراتر نمیرود. او که وعده داده بود زبان نخبگان و دانشگاهیان خواهد بود، اکنون بیش از هر زمان دیگری از آنان فاصله گرفته است.
از سوی دیگر، استان کهگیلویه و بویراحمد و حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون از جمله مناطق محرومی است که سالها با مشکلات جدی زیرساختی مواجه بوده است. انتظار میرفت نمایندهای که با شعار تحول و عملکرد آمده است، برنامهای مشخص برای بهبود وضعیت جادهها، کاهش ترافیک، توسعه زیرساختهای خدماتی و حمایت از مناطق صنعتی داشته باشد. اما تاکنون طرح مشخص و جامعی ارائه نشده است.
یکی از نقاط برجسته تبلیغات انتخاباتی بهرامی، انتقاد به دخالت نمایندگان در انتصابات بود. او بارها گفته بود که این رویکرد باعث ناکارآمدی و بیثباتی در مدیریت استان شده است. اما اکنون، با گذشت زمان، انتصاباتی که به او منتسب میشوند نیز محل بحث و نقد جدیاند.
در آموزش و پرورش، گفته میشود مدیرکل منصوبشده از نزدیکان اوست و تفاوتی ملموس با رویههای قبلی احساس نمیشود. در حوزه شهرکهای صنعتی نیز فردی به مدیرعاملی منصوب شده که نهتنها فاقد سوابق لازم در این حوزه است، بلکه از منتقدان دولت کنونی به شمار میرفت. حال این پرسش مطرح است که بر اساس چه منطق مدیریتی و شایستهسالاری، چنین افرادی در جایگاههای حساس قرار گرفتهاند؟
در یکی از شبکههای بهداشت نیز شنیده شده فردی که حتی رابطه استخدامی رسمی با دولت ندارد، مسئولیت گرفته است؛ موضوعی که از حیث عدالت اداری نگرانکننده است.
نمایندهای که باید در خط مقدم ارتباط با مردم باشد، در روزهای بحرانی حضور پررنگی ندارد. چه در دورهای که کشور با تهدیدهای خارجی مواجه بود، چه در دوران پساجنگ، انتظار میرفت نمایندهای از جنس مردم در کنار آنها باشد، سخن بگوید، اطمینان دهد و مسیر آینده را ترسیم کند. اما حضور عمومی بهرامی محدود به چند نشست و بازدید کوتاه بوده که عمدتاً نیز از سوی اطرافیانش بزرگنمایی شدهاند.
یکی از عجیبترین مواضع بهرامی، سخنان او در جمع مردم کالوس بود که گفت: برای اولین بار در مجلس حضور پیدا کردهام، عجله نکنید تا مسلط شوم.» روشن است که این سخن نوعی سادهسازی مسئولیت نمایندگی تلقی میشود.
از سوی دیگر، بارها از سوی نزدیکان نماینده عنوان شده که حضور او در کمیسیون انرژی مجلس نشانه تراز ملی اوست. این عنوان در رسانههای همسو بازتاب گستردهای داشته، اما پرسش اصلی این است: تراز ملی چه تأثیری بر زندگی مردم استان داشته است؟ آیا مردم جاده آسفالت میخواهند یا عنوان و تریبون در تهران؟ آیا مدارس ناایمن و بیمارستانهای کمظرفیت با واژههایی چون تراز ملی بهبود مییابند؟
یکی دیگر از نقاط تأملبرانگیز در عملکرد بهرامی، اطرافیان او هستند. شنیدهها حاکی از آن است که افرادی که در ایام انتخابات بیشترین نزدیکی را با او داشتند، اکنون در جایگاههایی قرار گرفتهاند که بیش از آنکه شایستهسالارانه باشد، نتیجه روابط نزدیک سیاسی و تبلیغاتی است. این رویه همان چیزی است که او پیشتر به شدت از آن انتقاد میکرد.
مردم حوزه انتخابیه انتظار داشتند که نمایندهشان پس از ورود به مجلس، ارتباط خود با شهروندان را حفظ کند. اما بر خلاف این انتظار، حتی برخی میگویند تماس با دفتر نماینده بیپاسخ میماند. فاصله گرفتن از مردم و نهادهای مدنی، در تضاد با اصول مردمسالاری و نمایندگی واقعی است.
به طور کلیمحمد بهرامی با شعارهایی پرامید به مجلس رفت؛ اما اکنون، نشانههایی از فراموشی وعدهها، بازتولید حلقههای قدرت، تکرار اشتباهات پیشینیان و دوری از مردم در آن دیده میشود.
اگر بخواهیم با واژگان خود نماینده سخن بگوییم: به وعده رأی ندهید، به عملکرد رأی دهید. حال وقت آن است که عملکردها را ببینیم. و آنچه دیده میشود، هنوز با آنچه وعده داده شده بود، فاصلهای جدی دارد.
به گزارش کبنا محمد بهرامی زمانی که در شهرداری یاسوج مسئولیت داشت، توانست با رویکردی نسبتاً متفاوت در مدیریت شهری، نگاه بخشی از افکار عمومی را به خود جلب کند. سابقهاش در شهرداری برای او سرمایهای اجتماعی ساخت که در نهایت منجر به پیروزیاش در انتخابات مجلس شد. اما پرسش اینجاست که آیا این سرمایه در مسیر تحقق وعدهها هزینه شد یا صرف تثبیت جایگاه شخصی و سیاسی او در پایتخت؟
بهرامی با سه محور تبلیغاتی اصلی وارد میدان شد: مبارزه با طایفهگرایی، مقابله با سیاستبازی و جغرافیاگرایی و تحقق شعار علم و عمل. اما با بررسی عملکرد بیش از یکساله او در مجلس، میتوان گفت که هیچکدام از این سه وعده به شکلی ملموس و قابل اندازهگیری عملی نشدهاند.
شعار علم و عمل در ظاهر شعاری مثبت و کاربردی بود. او با اتکا به سوابق دانشگاهیاش تلاش کرد چهرهای علمی و آکادمیک از خود ارائه دهد. اما بررسی سخنرانیها، مواضع رسمی و مصاحبههای او نشان میدهد که نه تنها اثری از تحلیل علمی و نگاه پژوهشمحور در گفتههای او دیده نمیشود، بلکه در برخی موارد از بیان کلیات فراتر نمیرود. او که وعده داده بود زبان نخبگان و دانشگاهیان خواهد بود، اکنون بیش از هر زمان دیگری از آنان فاصله گرفته است.
از سوی دیگر، استان کهگیلویه و بویراحمد و حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون از جمله مناطق محرومی است که سالها با مشکلات جدی زیرساختی مواجه بوده است. انتظار میرفت نمایندهای که با شعار تحول و عملکرد آمده است، برنامهای مشخص برای بهبود وضعیت جادهها، کاهش ترافیک، توسعه زیرساختهای خدماتی و حمایت از مناطق صنعتی داشته باشد. اما تاکنون طرح مشخص و جامعی ارائه نشده است.
یکی از نقاط برجسته تبلیغات انتخاباتی بهرامی، انتقاد به دخالت نمایندگان در انتصابات بود. او بارها گفته بود که این رویکرد باعث ناکارآمدی و بیثباتی در مدیریت استان شده است. اما اکنون، با گذشت زمان، انتصاباتی که به او منتسب میشوند نیز محل بحث و نقد جدیاند.
در آموزش و پرورش، گفته میشود مدیرکل منصوبشده از نزدیکان اوست و تفاوتی ملموس با رویههای قبلی احساس نمیشود. در حوزه شهرکهای صنعتی نیز فردی به مدیرعاملی منصوب شده که نهتنها فاقد سوابق لازم در این حوزه است، بلکه از منتقدان دولت کنونی به شمار میرفت. حال این پرسش مطرح است که بر اساس چه منطق مدیریتی و شایستهسالاری، چنین افرادی در جایگاههای حساس قرار گرفتهاند؟
در یکی از شبکههای بهداشت نیز شنیده شده فردی که حتی رابطه استخدامی رسمی با دولت ندارد، مسئولیت گرفته است؛ موضوعی که از حیث عدالت اداری نگرانکننده است.
نمایندهای که باید در خط مقدم ارتباط با مردم باشد، در روزهای بحرانی حضور پررنگی ندارد. چه در دورهای که کشور با تهدیدهای خارجی مواجه بود، چه در دوران پساجنگ، انتظار میرفت نمایندهای از جنس مردم در کنار آنها باشد، سخن بگوید، اطمینان دهد و مسیر آینده را ترسیم کند. اما حضور عمومی بهرامی محدود به چند نشست و بازدید کوتاه بوده که عمدتاً نیز از سوی اطرافیانش بزرگنمایی شدهاند.
یکی از عجیبترین مواضع بهرامی، سخنان او در جمع مردم کالوس بود که گفت: برای اولین بار در مجلس حضور پیدا کردهام، عجله نکنید تا مسلط شوم.» روشن است که این سخن نوعی سادهسازی مسئولیت نمایندگی تلقی میشود.
از سوی دیگر، بارها از سوی نزدیکان نماینده عنوان شده که حضور او در کمیسیون انرژی مجلس نشانه تراز ملی اوست. این عنوان در رسانههای همسو بازتاب گستردهای داشته، اما پرسش اصلی این است: تراز ملی چه تأثیری بر زندگی مردم استان داشته است؟ آیا مردم جاده آسفالت میخواهند یا عنوان و تریبون در تهران؟ آیا مدارس ناایمن و بیمارستانهای کمظرفیت با واژههایی چون تراز ملی بهبود مییابند؟
یکی دیگر از نقاط تأملبرانگیز در عملکرد بهرامی، اطرافیان او هستند. شنیدهها حاکی از آن است که افرادی که در ایام انتخابات بیشترین نزدیکی را با او داشتند، اکنون در جایگاههایی قرار گرفتهاند که بیش از آنکه شایستهسالارانه باشد، نتیجه روابط نزدیک سیاسی و تبلیغاتی است. این رویه همان چیزی است که او پیشتر به شدت از آن انتقاد میکرد.
مردم حوزه انتخابیه انتظار داشتند که نمایندهشان پس از ورود به مجلس، ارتباط خود با شهروندان را حفظ کند. اما بر خلاف این انتظار، حتی برخی میگویند تماس با دفتر نماینده بیپاسخ میماند. فاصله گرفتن از مردم و نهادهای مدنی، در تضاد با اصول مردمسالاری و نمایندگی واقعی است.
به طور کلیمحمد بهرامی با شعارهایی پرامید به مجلس رفت؛ اما اکنون، نشانههایی از فراموشی وعدهها، بازتولید حلقههای قدرت، تکرار اشتباهات پیشینیان و دوری از مردم در آن دیده میشود.
اگر بخواهیم با واژگان خود نماینده سخن بگوییم: به وعده رأی ندهید، به عملکرد رأی دهید. حال وقت آن است که عملکردها را ببینیم. و آنچه دیده میشود، هنوز با آنچه وعده داده شده بود، فاصلهای جدی دارد.