تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۱۸
کد مطلب : ۴۹۹۷۵۲
نگاهی به عملکرد حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در مواجهه با آسیبهای اجتماعی؛
بخش هفتم) حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در مواجه با آسیبهای اجتماعی کجا ایستاده است / پروژههای این حوزه بعضاً کوتاهمدت و مقطعیاند؛ شور و شوقِ آغاز هست اما عمق و استمرار در اجرا نه! / چرا اقدامات حوزه هنری در کنترل آسیبهای اجتماعی «کافی نیست»؟
۰
کبنا ؛با وجود اینکه رهبر معظم انقلاب بر ضرورت حرکت پیشرو، الهامبخش و برانگیزاننده تأکید دارد، اغلب فعالیتهای حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در حد گامهای اولیه باقی مانده و نتوانستهاند جریانساز یا الهامبخش شوند.
به گزارش کبنا، در آستانه تابستان که استان کهگیلویه و بویراحمد با خطر چالشهای فزایندهی آسیبهای اجتماعی روبهرو است، حوزه هنری به عنوان نهادی فرهنگیهنری میتواند نقش بیبدیلی در مهار این آسیبها ایفا کند. طی سالهای اخیر، این نهاد با تولید آثار تجسمی، برگزاری ورکشاپهای عمومی، اجرای نمایشهای خیابانی و تفاهمنامه با دستگاههای مختلف، کوشیده زبان هنر را به عنوان ابزاری برای پیشگیری و آگاهیبخشی به میدان آورد. اما به نظر نمیرسد این تلاشها کفاف حجم و عمق آسیبهای اجتماعی استان را بدهد.
حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در طول سالهای اخیر تلاش برای مواجهه هنری با آسیبها انجام داده است؛ از جمله تولید آثار تجسمی با موضوعهای کلیدی میتوان نام برد. با همکاری معاونت پیشگیری از وقوع جرم دادگستری، آثاری از قبیل پوستر، نقاشی و عکس حول موضوعاتی چون اعتیاد، طلاق و خشونت تولید شد. این مجموعه توانست در فضای عمومی استان، بهویژه میان جوانان، دغدغهمندی نسبت به این معضلات را برانگیزد و عرصه هنر را به بستری برای گفتگو و خودبازتابی تبدیل کند.
همچنین ورکشاپهای نقاشی در میادین شهر یاسوج برگزار شد؛ جایی که مردم با در دست گرفتن قلم و رنگ، نهتنها با دغدغههای اجتماعی مواجه شدند بلکه به تولید فرهنگ مشارکتی پرداختند. این تجربه، هنر را از تالارهای بسته به فضای عمومی کشاند و مشارکت مستقیم مخاطب را به نمایش گذاشت.
از سوی دیگر، اجرای نمایشهای کوتاه در خیابانهای مرکزی یاسوج، مبحث خشونت، نزاع و خطر اسلحه را در برابر دید عموم قرار داد. زبان ساده و رفتاری بداههپردازانه در این اجراها، دیوار بین تماشاگر و ماجرا را فرو ریخت و مخاطب را درگیر روایت خشونتبار و پیامآموزانه میکرد.
همچنین حوزه هنری و دادگستری با امضای تفاهمنامهای مشترک، قصد کردند هنر را به عنوان ابزاری پیشگیرانه در مواجهه با آسیبها تقویت کنند. این همکاری زمینهساز تولید آثار سفارشی و برگزاری نمایشگاههایی با رویکرد عدالت اجتماعی شد.
همچنین با محور قرار دادن آیینها، موسیقی و نمادهای عشایری در جشنوارهها و نمایشگاهها، حوزه هنری سعی کرد توانمندسازی فرهنگی اقوام بومی را به مثابه سدی در برابر آسیبهای اجتماعی بنگرد. این توجه به بومیگرایی، در معنابخشی به هویت جمعی و افزایش عزت نفس در استان مؤثر بود. رئیس حوزه هنری استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از مدیران جوان و توانمند در حوزه فرهنگ و هنر است؛ این پرسشگری و نقد بههیچوجه به منظور نادیده گرفتن تلاشهای او نیست.
با همهی این اقدامات، میتوان نشانههایی از کاستیهای استراتژیک را در بدنه حوزه هنری استان دید. به نظر میرسد بسیاری از برنامهها بدون طراحی مکانیسمهای سنجش تأثیرگذاری، آغاز شدند و پایان یافتند. روشن است که بدون آمار و دادههای میدانی درباره تغییر نگرش یا رفتار اجتماعی، نمیتوان درباره اثربخشی واقعی این فعالیتها قضاوت کرد. با وجود اینکه رهبر انقلاب بر ضرورت حرکت پیشرو، الهامبخش و برانگیزاننده تأکید دارد، اغلب فعالیتهای حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در حد گامهای اولیه باقی مانده و نتوانستهاند جریانساز یا الهامبخش شوند. همچنین رهبر انقلاب بر لزوم جدی گرفتن اقدام فرهنگی تأکید دارد، اما پروژههای استان اغلب کوتاهمدت و مقطعیاند؛ شور و شوقِ آغاز هست اما عمق و استمرار در اجرا نیست.
در حالی که هنرهای دیجیتال، موسیقی معاصر و ادبیات داستانی ظرفیت بالایی در جذب گروههای جوان دارند، عمده سرمایهگذاری حوزه هنری معطوف به پوستر، نقاشی و تئاتر خیابانی بوده است.
از سوی دیگر، عمدهی برنامهها در شهر یاسوج و اطراف آن متمرکز است و روستاها، مناطق محروم استان و سکونتگاههای عشایری دورافتاده کمتر از ظرفیت هنرهای سیار بهرهمند شدهاند. در نتیجه، حلقهی محرومان اجتماعی و فرهنگی که اتفاقاً در همین مناطق محروم قرار دارند، از این طرحها باز ماندهاند. گویا در حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد توجه چندانی به اقتضائات اجتماعی در کار فرهنگی دیده نمیشود.
علاوهبراین، ارتباطات با سمنها، مؤسسات خیریه و گروههای مردمی فعال در حوزه مددکاری اجتماعی کمرنگ است. این معضل منجر به آن شده که از ظرفیت شبکههای استانی برای شناسایی دقیقتر آسیبها و طراحی پروژههای مشارکتی غفلت شود.
آثار هنری و نمایشهای خیابانی به افزایش آگاهی منجر میشوند، اما برنامهای برای ارائه خدمات روانشناختی رایگان، مشاورهی هنریدرمانی یا کارگاههای توانبخشی روانی طراحی نشده است. هنر به جای درمان یا مداخله مستقیم، محدود به آگاهیرسانی باقی مانده است.
با وجود نفوذ بالای شبکههای اجتماعی، کمتر پویش دیجیتالی یا کمپین آنلاین توسط حوزه هنری استان راهاندازی شده است. این ضعف به معنای ازدسترفتن فرصت تاثیرگذاری بر مخاطبان گستردهتر است. در واقع توزیع فراگیر و روشمند محصولات فرهنگی صورت نگرفته است. این در حالی است که رصد استانهای همجوار نشان میدهد آثار تولیدی آنها در سطح کشوری و ملی شناختهشده هستند. اما در کهگیلویه و بویراحمد آثار تولیدشده به دلیل نبود استراتژی توزیع به مخاطب گسترده نرسیده و صرفاً به حلقه خاصی محدود شده است؛ همین هم باعث شده تنها عده اندکی از شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی از وجود چنین دستگاه هنریفرهنگیای اطلاع داشته باشند. حتی اغلب شهروندان استان از وجود دفتر این دستگاه در یکی از گلستانهای شهر یاسوج بیاطلاعاند.
با این وجود میتوان چند پیشنهاد ارائه داد که اقدامات حوزه هنری در حوزه آسیبهای اجتماعی، شکل جدیتر و اثربخشتری به خود بگیرد. در کنار هنر، نهاد خانواده و مدارس مهمترین بسترهای پیشگیری از آسیبهای اجتماعیاند. حوزه هنری میتواند با طراحی کارگاههای مشترک هنر در خانواده و فعالیتهای اجرایی در مدارس مثل دیوارنگاریهای موضوعی یا کارگاههای نمایش خلاق، زمینهی تعامل والدین و فرزندان را برای آسیبهای اجتماعی فراهم کند.
همکاری با دانشگاه یاسوج میتواند پژوهشهای میدانی درباره دلایل و تأثیرات آسیبها را به دست دهد. نتیجهی این مطالعات میتواند محور دورههای هنر و سلامت روان قرار گیرد.
همچنین اعزام کاروانهای هنری به روستاها، مناطق محروم و عشایری، برگزاری جشنوارههای سیار در آن مناطق به منظور عدالت فرهنگی و اجتماعی میتواند به اقشار آسیبپذیر در این زمینه کمک کند.
در نهایت، پیشنهاد میشود حوزه هنری ارتباط خود را با فضای رسانهای و واقعی استان کهگیلویه و بویراحمد بیشتر کند تا حداقل شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی از وجود این حوزه مطلع شوند. در واقع نخستین اقدام حوزه هنری همین از پستو درآمدن میتواند باشد؛ حوزه هنری تا زمانی که در سایه است، هر اقدامی هم که انجام دهد، اثرگذاری لازم را نخواهد داشت.
این گزارش نافی خدمات حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه رئیس آن حوزه را دارد.
بیشتر بخوانید؛
بخش ششم) فرصتی برای بازنگری در نقش اجتماعی وقف / آیا اوقاف صدای آسیبدیدگان اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد را میشنود؟
بخش پنجم) سکوت سازمان تبلیغات اسلامی در برابر آسیبهای اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد / چرا نهادی که باید محور فرهنگی مقابله با آسیبها باشد، در میدان عمل غایب است؟
بخش چهارم) فرهنگ در حاشیه؛ خشونت و آسیب در متن! / چند پرسش از مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در حوزه کنترل آسیبهای اجتماعی / آیا ارشاد فقط به اجرای نمایشهای محدود یا همایشهای کماثر بسنده کرده است؟ / آمادهایم پاسخهای این ادارهکل را منتشر کنیم
بخش سوم) ستادی برای ترویج کدام معروف و نهی کدام منکر؟ / مطالبهگری از عملکرد ستاد امر به معروف و نهی از منکر در حوزه آسیبهای اجتماعی استان / آقای پیشقدم اقدامات گذشته و برنامههای آیندهتان را اعلام کنید
بخش دوم) حوزههای علمیه کهگیلویه و بویراحمد در برابر آسیبهای اجتماعی؛ پاسخگو یا بیتفاوت؟ / وقتی بحرانها از مدرسه و خانه عبور میکنند، نوبت حوزه علمیه است
بخش اول) مدیران نامرتبط و برنامههای ناکارآمد؛ نگاهی به ناکامیهای کنترل آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد از منظری جامعهشناختی / مسئولین استانی چه برنامهای برای مزاحمتهای خیابانی و شبگردیهای برخی از جوانان دارند؟
به گزارش کبنا، در آستانه تابستان که استان کهگیلویه و بویراحمد با خطر چالشهای فزایندهی آسیبهای اجتماعی روبهرو است، حوزه هنری به عنوان نهادی فرهنگیهنری میتواند نقش بیبدیلی در مهار این آسیبها ایفا کند. طی سالهای اخیر، این نهاد با تولید آثار تجسمی، برگزاری ورکشاپهای عمومی، اجرای نمایشهای خیابانی و تفاهمنامه با دستگاههای مختلف، کوشیده زبان هنر را به عنوان ابزاری برای پیشگیری و آگاهیبخشی به میدان آورد. اما به نظر نمیرسد این تلاشها کفاف حجم و عمق آسیبهای اجتماعی استان را بدهد.
حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در طول سالهای اخیر تلاش برای مواجهه هنری با آسیبها انجام داده است؛ از جمله تولید آثار تجسمی با موضوعهای کلیدی میتوان نام برد. با همکاری معاونت پیشگیری از وقوع جرم دادگستری، آثاری از قبیل پوستر، نقاشی و عکس حول موضوعاتی چون اعتیاد، طلاق و خشونت تولید شد. این مجموعه توانست در فضای عمومی استان، بهویژه میان جوانان، دغدغهمندی نسبت به این معضلات را برانگیزد و عرصه هنر را به بستری برای گفتگو و خودبازتابی تبدیل کند.
همچنین ورکشاپهای نقاشی در میادین شهر یاسوج برگزار شد؛ جایی که مردم با در دست گرفتن قلم و رنگ، نهتنها با دغدغههای اجتماعی مواجه شدند بلکه به تولید فرهنگ مشارکتی پرداختند. این تجربه، هنر را از تالارهای بسته به فضای عمومی کشاند و مشارکت مستقیم مخاطب را به نمایش گذاشت.
از سوی دیگر، اجرای نمایشهای کوتاه در خیابانهای مرکزی یاسوج، مبحث خشونت، نزاع و خطر اسلحه را در برابر دید عموم قرار داد. زبان ساده و رفتاری بداههپردازانه در این اجراها، دیوار بین تماشاگر و ماجرا را فرو ریخت و مخاطب را درگیر روایت خشونتبار و پیامآموزانه میکرد.
همچنین حوزه هنری و دادگستری با امضای تفاهمنامهای مشترک، قصد کردند هنر را به عنوان ابزاری پیشگیرانه در مواجهه با آسیبها تقویت کنند. این همکاری زمینهساز تولید آثار سفارشی و برگزاری نمایشگاههایی با رویکرد عدالت اجتماعی شد.
همچنین با محور قرار دادن آیینها، موسیقی و نمادهای عشایری در جشنوارهها و نمایشگاهها، حوزه هنری سعی کرد توانمندسازی فرهنگی اقوام بومی را به مثابه سدی در برابر آسیبهای اجتماعی بنگرد. این توجه به بومیگرایی، در معنابخشی به هویت جمعی و افزایش عزت نفس در استان مؤثر بود. رئیس حوزه هنری استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از مدیران جوان و توانمند در حوزه فرهنگ و هنر است؛ این پرسشگری و نقد بههیچوجه به منظور نادیده گرفتن تلاشهای او نیست.
با همهی این اقدامات، میتوان نشانههایی از کاستیهای استراتژیک را در بدنه حوزه هنری استان دید. به نظر میرسد بسیاری از برنامهها بدون طراحی مکانیسمهای سنجش تأثیرگذاری، آغاز شدند و پایان یافتند. روشن است که بدون آمار و دادههای میدانی درباره تغییر نگرش یا رفتار اجتماعی، نمیتوان درباره اثربخشی واقعی این فعالیتها قضاوت کرد. با وجود اینکه رهبر انقلاب بر ضرورت حرکت پیشرو، الهامبخش و برانگیزاننده تأکید دارد، اغلب فعالیتهای حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در حد گامهای اولیه باقی مانده و نتوانستهاند جریانساز یا الهامبخش شوند. همچنین رهبر انقلاب بر لزوم جدی گرفتن اقدام فرهنگی تأکید دارد، اما پروژههای استان اغلب کوتاهمدت و مقطعیاند؛ شور و شوقِ آغاز هست اما عمق و استمرار در اجرا نیست.
در حالی که هنرهای دیجیتال، موسیقی معاصر و ادبیات داستانی ظرفیت بالایی در جذب گروههای جوان دارند، عمده سرمایهگذاری حوزه هنری معطوف به پوستر، نقاشی و تئاتر خیابانی بوده است.
از سوی دیگر، عمدهی برنامهها در شهر یاسوج و اطراف آن متمرکز است و روستاها، مناطق محروم استان و سکونتگاههای عشایری دورافتاده کمتر از ظرفیت هنرهای سیار بهرهمند شدهاند. در نتیجه، حلقهی محرومان اجتماعی و فرهنگی که اتفاقاً در همین مناطق محروم قرار دارند، از این طرحها باز ماندهاند. گویا در حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد توجه چندانی به اقتضائات اجتماعی در کار فرهنگی دیده نمیشود.
علاوهبراین، ارتباطات با سمنها، مؤسسات خیریه و گروههای مردمی فعال در حوزه مددکاری اجتماعی کمرنگ است. این معضل منجر به آن شده که از ظرفیت شبکههای استانی برای شناسایی دقیقتر آسیبها و طراحی پروژههای مشارکتی غفلت شود.
آثار هنری و نمایشهای خیابانی به افزایش آگاهی منجر میشوند، اما برنامهای برای ارائه خدمات روانشناختی رایگان، مشاورهی هنریدرمانی یا کارگاههای توانبخشی روانی طراحی نشده است. هنر به جای درمان یا مداخله مستقیم، محدود به آگاهیرسانی باقی مانده است.
با وجود نفوذ بالای شبکههای اجتماعی، کمتر پویش دیجیتالی یا کمپین آنلاین توسط حوزه هنری استان راهاندازی شده است. این ضعف به معنای ازدسترفتن فرصت تاثیرگذاری بر مخاطبان گستردهتر است. در واقع توزیع فراگیر و روشمند محصولات فرهنگی صورت نگرفته است. این در حالی است که رصد استانهای همجوار نشان میدهد آثار تولیدی آنها در سطح کشوری و ملی شناختهشده هستند. اما در کهگیلویه و بویراحمد آثار تولیدشده به دلیل نبود استراتژی توزیع به مخاطب گسترده نرسیده و صرفاً به حلقه خاصی محدود شده است؛ همین هم باعث شده تنها عده اندکی از شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی از وجود چنین دستگاه هنریفرهنگیای اطلاع داشته باشند. حتی اغلب شهروندان استان از وجود دفتر این دستگاه در یکی از گلستانهای شهر یاسوج بیاطلاعاند.
با این وجود میتوان چند پیشنهاد ارائه داد که اقدامات حوزه هنری در حوزه آسیبهای اجتماعی، شکل جدیتر و اثربخشتری به خود بگیرد. در کنار هنر، نهاد خانواده و مدارس مهمترین بسترهای پیشگیری از آسیبهای اجتماعیاند. حوزه هنری میتواند با طراحی کارگاههای مشترک هنر در خانواده و فعالیتهای اجرایی در مدارس مثل دیوارنگاریهای موضوعی یا کارگاههای نمایش خلاق، زمینهی تعامل والدین و فرزندان را برای آسیبهای اجتماعی فراهم کند.
همکاری با دانشگاه یاسوج میتواند پژوهشهای میدانی درباره دلایل و تأثیرات آسیبها را به دست دهد. نتیجهی این مطالعات میتواند محور دورههای هنر و سلامت روان قرار گیرد.
همچنین اعزام کاروانهای هنری به روستاها، مناطق محروم و عشایری، برگزاری جشنوارههای سیار در آن مناطق به منظور عدالت فرهنگی و اجتماعی میتواند به اقشار آسیبپذیر در این زمینه کمک کند.
در نهایت، پیشنهاد میشود حوزه هنری ارتباط خود را با فضای رسانهای و واقعی استان کهگیلویه و بویراحمد بیشتر کند تا حداقل شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی از وجود این حوزه مطلع شوند. در واقع نخستین اقدام حوزه هنری همین از پستو درآمدن میتواند باشد؛ حوزه هنری تا زمانی که در سایه است، هر اقدامی هم که انجام دهد، اثرگذاری لازم را نخواهد داشت.
این گزارش نافی خدمات حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه رئیس آن حوزه را دارد.
بیشتر بخوانید؛
بخش ششم) فرصتی برای بازنگری در نقش اجتماعی وقف / آیا اوقاف صدای آسیبدیدگان اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد را میشنود؟
بخش پنجم) سکوت سازمان تبلیغات اسلامی در برابر آسیبهای اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد / چرا نهادی که باید محور فرهنگی مقابله با آسیبها باشد، در میدان عمل غایب است؟
بخش چهارم) فرهنگ در حاشیه؛ خشونت و آسیب در متن! / چند پرسش از مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در حوزه کنترل آسیبهای اجتماعی / آیا ارشاد فقط به اجرای نمایشهای محدود یا همایشهای کماثر بسنده کرده است؟ / آمادهایم پاسخهای این ادارهکل را منتشر کنیم
بخش سوم) ستادی برای ترویج کدام معروف و نهی کدام منکر؟ / مطالبهگری از عملکرد ستاد امر به معروف و نهی از منکر در حوزه آسیبهای اجتماعی استان / آقای پیشقدم اقدامات گذشته و برنامههای آیندهتان را اعلام کنید
بخش دوم) حوزههای علمیه کهگیلویه و بویراحمد در برابر آسیبهای اجتماعی؛ پاسخگو یا بیتفاوت؟ / وقتی بحرانها از مدرسه و خانه عبور میکنند، نوبت حوزه علمیه است
بخش اول) مدیران نامرتبط و برنامههای ناکارآمد؛ نگاهی به ناکامیهای کنترل آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد از منظری جامعهشناختی / مسئولین استانی چه برنامهای برای مزاحمتهای خیابانی و شبگردیهای برخی از جوانان دارند؟