تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۰۱:۱۶
کد مطلب : ۴۹۹۶۱۱
به مناسبت روز روابط عمومی و ارتباطات؛
روابط عمومی در نظام سلامت؛ از اطلاعرسانی صرف تا مشارکت فعال
صیاد خردمند
۰
کبنا ؛دکتر صیاد خردمند سرپرست روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در یادداشتی به مناسبت هفته روابط عمومی و اطلاعرسانی نوشت: در دنیای پرچالش امروز که قدرت، معنا و مشروعیت در بستر شبکهای از ارتباطات بازتولید میشود، روابط عمومی دیگر یک ابزار جانبی برای نهادها نیست؛ بلکه تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ آنهاست. این اهمیت در حوزههایی مانند سلامت، جایی که کلمه با جسم و جان مردم گره میخورد، مضاعف میشود.
روابط عمومی در حوزه سلامت، نه صرفاً ناقل پیام، بلکه واسطهای میان علم پزشکی و زیستجهان شهروندان است. در استان کهگیلویه و بویراحمد، که دارای بافت اجتماعی خاص، ترکیب طایفهای و قومی خاص است، این نهاد باید نقشآفرینیِ عمیقتری داشته باشد. صرف اطلاعرسانی کفایت نمیکند؛ بلکه بازآفرینی پیام در قالبهای بومی، همدلی فرهنگی و روایتگری انسانی از الزامات کار است.
در چنین بسترهایی، روابط عمومی مؤثر، باید شناختی جامعهشناسانه از بوم فرهنگی داشته باشد؛ باید بداند که مخاطب، تنها دریافتکنندهی پیام نیست، بلکه تفسیرگر، منتقد و در بسیاری موارد، بازآفرینِ آن است. به همین دلیل، پیامهای سلامت در استانهای پیرامونی باید با حساسیتهای فرهنگی، زبان محلی و سرمایههای اجتماعی هماهنگ شوند.
در نظام سلامت، روابط عمومیها با چالشهای مضاعفی مواجهاند. از یکسو باید پیامهای علمی و گاه پیچیده را به زبانی ساده و صمیمی ترجمه کنند و از سوی دیگر، با بدفهمیها، شبهعلم، باورهای نادرست و گاه بیاعتمادی تاریخی مقابله نمایند. در چنین شرایطی، روابط عمومی تنها نقش اطلاعرسان ندارد، بلکه یک نهاد پیشبرندهی عدالت ارتباطی و سرمایهساز اجتماعی است.
یکی از مهمترین وظایف روابط عمومی در چنین مناطقی، بازسازی اعتماد به نهادهای سلامت است. سالها فاصله میان شهروندان و مسئولین، محرومیتهای تاریخی، و نبود روایتهای شفاف از خدمات سلامت، نوعی فاصلهی روانی ایجاد کرده است که پر کردن آن صرفاً با بروشور و همایش ممکن نیست؛ نیازمند مشارکت واقعی، شنیدن صدای مردم، و بازنمایی کرامت آنها در سیاستگذاریهاست.
روابط عمومی باید به صدای خاموش اقشار نادیدهانگار جامعه گوش دهد. باید همانقدر که به خروجیهای رسمی میپردازد، روایتهای حاشیهای و ناگفتهها را نیز تحلیل کند. قدرت آن نه در تسلط بر ابزارهای رسانهای، بلکه در عمق تحلیل اجتماعی، دقت در تفسیر افکار عمومی، و توان میانجیگری فرهنگی است.
در نظام سلامت که با پیچیدهترین ابعاد انسانی سروکار دارد، از درد و بیماری تا امید و مرگ، روابط عمومی نقش میانجی انسانی دارد. به همین دلیل، باید از سطح مناسکی فاصله گیرد و به نهادی مشارکتی، تحلیلی و آیندهنگر بدل شود. این تغییر رویکرد، بهویژه در کهگیلویه و بویراحمد که در آن، ساختارهای سنتی و نوین در هم تنیدهاند، ضرورتی فوری است.
درک بحران در حوزه سلامت تنها محدود به شیوع بیماری یا کمبود منابع نیست؛ بحران در بسیاری موارد، ناشی از فقدان گفتوگوی مؤثر میان نظام سلامت و جامعه است. روابط عمومی در اینجا باید همچون سامانهای برای هشدار زودهنگام عمل کند؛ جایی که پیش از انفجار بحران، صدای زمزمههای جامعه شنیده میشود. این نهاد، اگر هوشیار باشد، میتواند با تحلیل دادههای نرم (شایعات، نگرانیها، مقاومتهای فرهنگی) مانع از تبدیل تنشهای خُرد به بحرانهای کلان شود.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، سلامت تنها یک وضعیت جسمی یا روانی نیست؛ بلکه بخشی از هویت جمعی، شأن خانوادگی، و حتی قدرت طایفهای به شمار میرود. بازتاب سلامت در اینجا در قالبهایی متفاوت از شهرهای مرکزی دیده میشود. روابط عمومی باید بتواند این روایتهای بومی را بازشناسی کند، بفهمد که «سلامت» چگونه در ذهن و زبان مردم رمزگذاری شده، و تلاش کند تا پیامهای پزشکی را با همین الگوهای بومی همافق سازد.
روابط عمومی باید از موقعیت صرفاً اجرایی و تبلیغاتی، به موقعیت تحلیلگر مشارکتمحور ارتقا یابد. این نهاد، با بهرهگیری از دادههای میدانی، رصد فضای مجازی، تحلیل گفتمان عمومی، و شناخت افکار مردم، میتواند بازوی تحلیلی مدیران ارشد برای تصمیمسازی شود. بهویژه در نظام سلامت که هر سیاست، مستقیماً با زیست روزمره مردم در تماس است، روابط عمومی باید پل ارتباطی میان مردم و سیاستگذاران باشد؛ نه صرفاً بازتابدهنده تصمیمها.
روز روابط عمومی، روز تأمل در این پرسش بنیادین است: آیا صدایی که از نهادها به گوش میرسد، پژواک واقعی جامعه است؟ یا بازتابی تحریفشده در آیینه مدیریت؟ پاسخ به این پرسش، نقشه راه آینده روابط عمومی خواهد بود، بهویژه در حوزه سلامت، که اعتماد، آگاهی و مشارکت، حلقههای زنده ماندن و زیستناند.
روابط عمومی در حوزه سلامت، نه صرفاً ناقل پیام، بلکه واسطهای میان علم پزشکی و زیستجهان شهروندان است. در استان کهگیلویه و بویراحمد، که دارای بافت اجتماعی خاص، ترکیب طایفهای و قومی خاص است، این نهاد باید نقشآفرینیِ عمیقتری داشته باشد. صرف اطلاعرسانی کفایت نمیکند؛ بلکه بازآفرینی پیام در قالبهای بومی، همدلی فرهنگی و روایتگری انسانی از الزامات کار است.
در چنین بسترهایی، روابط عمومی مؤثر، باید شناختی جامعهشناسانه از بوم فرهنگی داشته باشد؛ باید بداند که مخاطب، تنها دریافتکنندهی پیام نیست، بلکه تفسیرگر، منتقد و در بسیاری موارد، بازآفرینِ آن است. به همین دلیل، پیامهای سلامت در استانهای پیرامونی باید با حساسیتهای فرهنگی، زبان محلی و سرمایههای اجتماعی هماهنگ شوند.
در نظام سلامت، روابط عمومیها با چالشهای مضاعفی مواجهاند. از یکسو باید پیامهای علمی و گاه پیچیده را به زبانی ساده و صمیمی ترجمه کنند و از سوی دیگر، با بدفهمیها، شبهعلم، باورهای نادرست و گاه بیاعتمادی تاریخی مقابله نمایند. در چنین شرایطی، روابط عمومی تنها نقش اطلاعرسان ندارد، بلکه یک نهاد پیشبرندهی عدالت ارتباطی و سرمایهساز اجتماعی است.
یکی از مهمترین وظایف روابط عمومی در چنین مناطقی، بازسازی اعتماد به نهادهای سلامت است. سالها فاصله میان شهروندان و مسئولین، محرومیتهای تاریخی، و نبود روایتهای شفاف از خدمات سلامت، نوعی فاصلهی روانی ایجاد کرده است که پر کردن آن صرفاً با بروشور و همایش ممکن نیست؛ نیازمند مشارکت واقعی، شنیدن صدای مردم، و بازنمایی کرامت آنها در سیاستگذاریهاست.
روابط عمومی باید به صدای خاموش اقشار نادیدهانگار جامعه گوش دهد. باید همانقدر که به خروجیهای رسمی میپردازد، روایتهای حاشیهای و ناگفتهها را نیز تحلیل کند. قدرت آن نه در تسلط بر ابزارهای رسانهای، بلکه در عمق تحلیل اجتماعی، دقت در تفسیر افکار عمومی، و توان میانجیگری فرهنگی است.
در نظام سلامت که با پیچیدهترین ابعاد انسانی سروکار دارد، از درد و بیماری تا امید و مرگ، روابط عمومی نقش میانجی انسانی دارد. به همین دلیل، باید از سطح مناسکی فاصله گیرد و به نهادی مشارکتی، تحلیلی و آیندهنگر بدل شود. این تغییر رویکرد، بهویژه در کهگیلویه و بویراحمد که در آن، ساختارهای سنتی و نوین در هم تنیدهاند، ضرورتی فوری است.
درک بحران در حوزه سلامت تنها محدود به شیوع بیماری یا کمبود منابع نیست؛ بحران در بسیاری موارد، ناشی از فقدان گفتوگوی مؤثر میان نظام سلامت و جامعه است. روابط عمومی در اینجا باید همچون سامانهای برای هشدار زودهنگام عمل کند؛ جایی که پیش از انفجار بحران، صدای زمزمههای جامعه شنیده میشود. این نهاد، اگر هوشیار باشد، میتواند با تحلیل دادههای نرم (شایعات، نگرانیها، مقاومتهای فرهنگی) مانع از تبدیل تنشهای خُرد به بحرانهای کلان شود.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، سلامت تنها یک وضعیت جسمی یا روانی نیست؛ بلکه بخشی از هویت جمعی، شأن خانوادگی، و حتی قدرت طایفهای به شمار میرود. بازتاب سلامت در اینجا در قالبهایی متفاوت از شهرهای مرکزی دیده میشود. روابط عمومی باید بتواند این روایتهای بومی را بازشناسی کند، بفهمد که «سلامت» چگونه در ذهن و زبان مردم رمزگذاری شده، و تلاش کند تا پیامهای پزشکی را با همین الگوهای بومی همافق سازد.
روابط عمومی باید از موقعیت صرفاً اجرایی و تبلیغاتی، به موقعیت تحلیلگر مشارکتمحور ارتقا یابد. این نهاد، با بهرهگیری از دادههای میدانی، رصد فضای مجازی، تحلیل گفتمان عمومی، و شناخت افکار مردم، میتواند بازوی تحلیلی مدیران ارشد برای تصمیمسازی شود. بهویژه در نظام سلامت که هر سیاست، مستقیماً با زیست روزمره مردم در تماس است، روابط عمومی باید پل ارتباطی میان مردم و سیاستگذاران باشد؛ نه صرفاً بازتابدهنده تصمیمها.
روز روابط عمومی، روز تأمل در این پرسش بنیادین است: آیا صدایی که از نهادها به گوش میرسد، پژواک واقعی جامعه است؟ یا بازتابی تحریفشده در آیینه مدیریت؟ پاسخ به این پرسش، نقشه راه آینده روابط عمومی خواهد بود، بهویژه در حوزه سلامت، که اعتماد، آگاهی و مشارکت، حلقههای زنده ماندن و زیستناند.