تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۲:۳۳
کد مطلب : ۴۹۹۳۴۴
چرا باید دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد در کانون تصمیمسازی قرار گیرند؟
دانشگاه، موتور محرک توسعه کهگیلویه و بویراحمد در پرتو بیانیه گام دوم انقلاب
صیاد خردمند
۰
کبنا ؛یادداشتی از صیاد خردمند| در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، رهبر معظم انقلاب اسلامی دانشگاه را نه صرفاً نهادی آموزشی، بلکه قلب تپنده تمدنسازی نوین اسلامی معرفی کردهاند؛ جایی که علم، اخلاق، هویت و پیشرفت همافزا میشوند تا نسلی توانمند، آگاه و انقلابی برای ساخت آیندهای روشنتر تربیت گردد. از این منظر، دانشگاههای استان کهگیلویه و بویراحمد باید نه در حاشیه، بلکه در متن برنامهریزیهای توسعهای استان قرار گیرند.
اگر توسعه را در معنای واقعی آن یعنی رشد متوازن انسانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نظر بگیریم، بدون تردید نقش دانشگاهها بنیادین و بیبدیل است. استان کهگیلویه و بویراحمد، بهرغم منابع انسانی توانمند و ظرفیتهای طبیعی و اقتصادی بسیار، هنوز از شاخصهای توسعهیافتگی فاصله دارد. این عقبماندگی ریشه در کمتوجهی تاریخی به سرمایه انسانی داشته، سرمایهای که در دل دانشگاهها شکل میگیرد و شکوفا میشود.
دانشگاه یاسوج، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دانشگاه پیام نور، آزاد اسلامی و فنیوحرفهایهای پراکنده در سطح استان، هر کدام بهمثابه سلولهایی در پیکر آموزش عالی استاناند که اگر به درستی تغذیه، حمایت و هدایت شوند، میتوانند به شتابدهندههایی قدرتمند برای پیشرفت استان تبدیل شوند.
یکی از چالشهای جدی در مدیریت استان، فقدان بدنهای از مدیران با آموزش رسمی، تجربه علمی و نگاه راهبردی به مسائل توسعهای است. دانشگاهها میتوانند و باید این خلا را پر کنند. تربیت مدیران، کارشناسان و نخبگان بومی که درک عمیق از زمینههای فرهنگی، جغرافیایی و اجتماعی استان دارند، از مهمترین رسالتهای دانشگاههای استان است.
در گام دوم انقلاب، بر تقویت اقتصاد دانشبنیان، بومیسازی علوم و فناوریها، و شکلگیری شرکتهای نوآور تأکید شده است. این مفاهیم، بدون پیوند راهبردی میان دانشگاهها و بخش صنعت، کشاورزی، بهداشت و خدمات محقق نخواهند شد.
در کهگیلویه و بویراحمد، اگرچه صنایع بزرگ و متوسط کمتری نسبت به استانهای همجوار وجود دارد، اما همین فرصتهای محدود نیز عمدتاً از ظرفیت علمی دانشگاههای استان بهرهمند نشدهاند. باید سیاستی مشخص و شجاعانه اتخاذ شود که بر اساس آن، هر پروژه اقتصادی و صنعتی در استان، ملزم به همکاری با دانشگاههای محلی شود. تشکیل «دفتر همکاری دانشگاه و جامعه» در تمامی دانشگاهها، تخصیص بخشی از بودجه استان به پایاننامهها و تحقیقات کاربردی، و حمایت از مراکز رشد و فناوری، تنها بخشی از این ضرورتهاست.
استان کهگیلویه و بویراحمد با بافت قومی، فرهنگی و تاریخی غنی، نیازمند هویتسازی نوینی است که از دل خرد جمعی و گفتمان علمی بیرون آید. دانشگاهها میتوانند نقش محوری در مدیریت هویت، کاهش تنشهای قومی، ترویج فرهنگ گفتوگو و پرورش سرمایه اجتماعی ایفا کنند. دانشگاه اگر بخواهد بازوی فکری و فرهنگی حاکمیت در استان باشد، باید از استقلال علمی، شفافیت در مدیریت و آزادی آکادمیک برخوردار باشد.
از همین منظر، حمایت از مدیران توانمند، خوشفکر و قانونمدار دانشگاهی که پایبند به آرمانهای گام دوم انقلاباند، نه تنها یک ضرورت سازمانی، بلکه یک اقدام راهبردی است. استان ما به مدیرانی نیاز دارد که دانشگاه را نه یک نردبان سیاسی یا پایگاه صنفی، بلکه سکویی برای توسعه متوازن استان بدانند. آنان که در مسیر شفافیت، عدالت، و قانونمداری گام برمیدارند، باید حمایت شوند؛ نهتنها از سوی بدنه علمی، بلکه از سوی مسئولان استانی و کشوری.
یکی از چالشهای نادیدهگرفتهشده در کهگیلویه و بویراحمد، فقدان ارتباط سیستماتیک بین نهاد دانشگاه و بدنه سیاستگذار استان است. در حالیکه در بسیاری از استانهای توسعهیافته، رؤسا و اعضای هیئت علمی دانشگاهها در شوراهای برنامهریزی، اتاق فکر استانداری، کمیتههای تخصصی و ستادهای توسعهای جایگاه ثابتی دارند، در این استان غالباً شاهد غیبت دانشگاهیان در تصمیمگیریها هستیم. این فاصله نهاد علم و قدرت، به معنای از دست رفتن فرصتهایی گرانبها برای تصمیمسازی مبتنی بر شواهد و دانش است.
تا زمانی که دانشگاه صرفاً محل تدریس باقی بماند و پژوهش در آن جایگاه واقعی خود را نیابد، توسعه بومی و پایدار ممکن نخواهد بود. هماکنون سهم ناچیزی از اعتبارات عمرانی و جاری استان به حمایت از پایاننامهها، طرحهای پژوهشی مشترک با دستگاههای اجرایی یا ایجاد مراکز نوآوری اختصاص یافته است. انتظار میرود تیم مدیریت استانی، خصوصاً معاونت توسعه و بودجه استانداری، برنامهای مشخص برای هدایت منابع مالی به سمت تحقیقات مسئلهمحور ارائه دهد و از ظرفیت دانشگاه برای حل مشکلات استان در حوزههایی مانند آب، کشاورزی، گردشگری و سلامت بهره بگیرد.
در راستای عدالت آموزشی، دانشگاههای استان میتوانند با تأسیس شعبهها یا پردیسهای کوچک در مناطق دورافتادهتر، زمینه دسترسی جوانان مستعد روستایی و عشایری به آموزش عالی را فراهم کنند. این رویکرد، ضمن ارتقای سطح سرمایه انسانی در سراسر استان، از مهاجرت نخبگان به مرکز استان یا دیگر استانها نیز جلوگیری خواهد کرد. در بیانیه گام دوم، عدالت آموزشی و تمرکززدایی علمی بهعنوان اصول بنیادین مطرح شدهاند؛ اصولی که تحقق آنها در گروی اراده جدی مسئولان دانشگاهی و حمایت مالی و سیاسی مدیریت استان است.
در شرایطی که بیاعتمادی به برخی ساختارهای اداری و اجرایی افزایش یافته، دانشگاهیان با برخورداری از استقلال فکری، سرمایه اجتماعی و وجهه مردمی، میتوانند نقش تسهیلگر در بازسازی اعتماد بین مردم و حاکمیت ایفا کنند. دعوت از اساتید برای نقد سازنده سیاستهای استانی، برگزاری میزگردهای علمی با حضور مدیران اجرایی، و ارائه راهکارهای تخصصی از زبان دانشگاهیان، میتواند پلی میان مردم و مدیران بسازد؛ پلی که در گام دوم انقلاب، اهمیت آن انکارناپذیر است.
اگر بپذیریم که دانشگاه، میدانگاه تولید امید، پیشرفت و عدالت است، پس نمیتوان آن را در حاشیه نگه داشت. آنچه امروز دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد نیاز دارند، نه صرفاً تجهیزات یا ساختمان، بلکه اعتماد، مشارکت، استقلال و نقشآفرینی در توسعه است. و آنچه مردم انتظار دارند، آن است که مدیریت استان، نهاد دانشگاه را نه یک مؤسسه آموزشی، بلکه بازوی فکری و پیشران توسعه بداند.
در واقع، اکنون که مسیر گام دوم انقلاب فراروی ملت است، میتوان دانشگاههای استان را به نقطه عزیمت یک تحول تمدنی تبدیل کرد؛ اگر ارادهای باشد، و اگر دانشگاهیان و مسئولان، همدل و همافق، گام بردارند.
در نهایت باید گفت در عصر جدیدی که گام دوم انقلاب نوید آن را داده، دانشگاه فقط مرکز آموزش نیست؛ بلکه مرکز تولید سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. کهگیلویه و بویراحمد اگر میخواهد از دور باطل توسعهنیافتگی رها شود، باید به دانشگاههایش بهعنوان قلب تپنده توسعه بنگرد. توجه به آموزش عالی، نه فقط وظیفه وزارت علوم یا دانشگاهها، بلکه وظیفه تمام نهادهای تصمیمگیر استان است.
اگر توسعه را در معنای واقعی آن یعنی رشد متوازن انسانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نظر بگیریم، بدون تردید نقش دانشگاهها بنیادین و بیبدیل است. استان کهگیلویه و بویراحمد، بهرغم منابع انسانی توانمند و ظرفیتهای طبیعی و اقتصادی بسیار، هنوز از شاخصهای توسعهیافتگی فاصله دارد. این عقبماندگی ریشه در کمتوجهی تاریخی به سرمایه انسانی داشته، سرمایهای که در دل دانشگاهها شکل میگیرد و شکوفا میشود.
دانشگاه یاسوج، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دانشگاه پیام نور، آزاد اسلامی و فنیوحرفهایهای پراکنده در سطح استان، هر کدام بهمثابه سلولهایی در پیکر آموزش عالی استاناند که اگر به درستی تغذیه، حمایت و هدایت شوند، میتوانند به شتابدهندههایی قدرتمند برای پیشرفت استان تبدیل شوند.
یکی از چالشهای جدی در مدیریت استان، فقدان بدنهای از مدیران با آموزش رسمی، تجربه علمی و نگاه راهبردی به مسائل توسعهای است. دانشگاهها میتوانند و باید این خلا را پر کنند. تربیت مدیران، کارشناسان و نخبگان بومی که درک عمیق از زمینههای فرهنگی، جغرافیایی و اجتماعی استان دارند، از مهمترین رسالتهای دانشگاههای استان است.
در گام دوم انقلاب، بر تقویت اقتصاد دانشبنیان، بومیسازی علوم و فناوریها، و شکلگیری شرکتهای نوآور تأکید شده است. این مفاهیم، بدون پیوند راهبردی میان دانشگاهها و بخش صنعت، کشاورزی، بهداشت و خدمات محقق نخواهند شد.
در کهگیلویه و بویراحمد، اگرچه صنایع بزرگ و متوسط کمتری نسبت به استانهای همجوار وجود دارد، اما همین فرصتهای محدود نیز عمدتاً از ظرفیت علمی دانشگاههای استان بهرهمند نشدهاند. باید سیاستی مشخص و شجاعانه اتخاذ شود که بر اساس آن، هر پروژه اقتصادی و صنعتی در استان، ملزم به همکاری با دانشگاههای محلی شود. تشکیل «دفتر همکاری دانشگاه و جامعه» در تمامی دانشگاهها، تخصیص بخشی از بودجه استان به پایاننامهها و تحقیقات کاربردی، و حمایت از مراکز رشد و فناوری، تنها بخشی از این ضرورتهاست.
استان کهگیلویه و بویراحمد با بافت قومی، فرهنگی و تاریخی غنی، نیازمند هویتسازی نوینی است که از دل خرد جمعی و گفتمان علمی بیرون آید. دانشگاهها میتوانند نقش محوری در مدیریت هویت، کاهش تنشهای قومی، ترویج فرهنگ گفتوگو و پرورش سرمایه اجتماعی ایفا کنند. دانشگاه اگر بخواهد بازوی فکری و فرهنگی حاکمیت در استان باشد، باید از استقلال علمی، شفافیت در مدیریت و آزادی آکادمیک برخوردار باشد.
از همین منظر، حمایت از مدیران توانمند، خوشفکر و قانونمدار دانشگاهی که پایبند به آرمانهای گام دوم انقلاباند، نه تنها یک ضرورت سازمانی، بلکه یک اقدام راهبردی است. استان ما به مدیرانی نیاز دارد که دانشگاه را نه یک نردبان سیاسی یا پایگاه صنفی، بلکه سکویی برای توسعه متوازن استان بدانند. آنان که در مسیر شفافیت، عدالت، و قانونمداری گام برمیدارند، باید حمایت شوند؛ نهتنها از سوی بدنه علمی، بلکه از سوی مسئولان استانی و کشوری.
یکی از چالشهای نادیدهگرفتهشده در کهگیلویه و بویراحمد، فقدان ارتباط سیستماتیک بین نهاد دانشگاه و بدنه سیاستگذار استان است. در حالیکه در بسیاری از استانهای توسعهیافته، رؤسا و اعضای هیئت علمی دانشگاهها در شوراهای برنامهریزی، اتاق فکر استانداری، کمیتههای تخصصی و ستادهای توسعهای جایگاه ثابتی دارند، در این استان غالباً شاهد غیبت دانشگاهیان در تصمیمگیریها هستیم. این فاصله نهاد علم و قدرت، به معنای از دست رفتن فرصتهایی گرانبها برای تصمیمسازی مبتنی بر شواهد و دانش است.
تا زمانی که دانشگاه صرفاً محل تدریس باقی بماند و پژوهش در آن جایگاه واقعی خود را نیابد، توسعه بومی و پایدار ممکن نخواهد بود. هماکنون سهم ناچیزی از اعتبارات عمرانی و جاری استان به حمایت از پایاننامهها، طرحهای پژوهشی مشترک با دستگاههای اجرایی یا ایجاد مراکز نوآوری اختصاص یافته است. انتظار میرود تیم مدیریت استانی، خصوصاً معاونت توسعه و بودجه استانداری، برنامهای مشخص برای هدایت منابع مالی به سمت تحقیقات مسئلهمحور ارائه دهد و از ظرفیت دانشگاه برای حل مشکلات استان در حوزههایی مانند آب، کشاورزی، گردشگری و سلامت بهره بگیرد.
در راستای عدالت آموزشی، دانشگاههای استان میتوانند با تأسیس شعبهها یا پردیسهای کوچک در مناطق دورافتادهتر، زمینه دسترسی جوانان مستعد روستایی و عشایری به آموزش عالی را فراهم کنند. این رویکرد، ضمن ارتقای سطح سرمایه انسانی در سراسر استان، از مهاجرت نخبگان به مرکز استان یا دیگر استانها نیز جلوگیری خواهد کرد. در بیانیه گام دوم، عدالت آموزشی و تمرکززدایی علمی بهعنوان اصول بنیادین مطرح شدهاند؛ اصولی که تحقق آنها در گروی اراده جدی مسئولان دانشگاهی و حمایت مالی و سیاسی مدیریت استان است.
در شرایطی که بیاعتمادی به برخی ساختارهای اداری و اجرایی افزایش یافته، دانشگاهیان با برخورداری از استقلال فکری، سرمایه اجتماعی و وجهه مردمی، میتوانند نقش تسهیلگر در بازسازی اعتماد بین مردم و حاکمیت ایفا کنند. دعوت از اساتید برای نقد سازنده سیاستهای استانی، برگزاری میزگردهای علمی با حضور مدیران اجرایی، و ارائه راهکارهای تخصصی از زبان دانشگاهیان، میتواند پلی میان مردم و مدیران بسازد؛ پلی که در گام دوم انقلاب، اهمیت آن انکارناپذیر است.
اگر بپذیریم که دانشگاه، میدانگاه تولید امید، پیشرفت و عدالت است، پس نمیتوان آن را در حاشیه نگه داشت. آنچه امروز دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد نیاز دارند، نه صرفاً تجهیزات یا ساختمان، بلکه اعتماد، مشارکت، استقلال و نقشآفرینی در توسعه است. و آنچه مردم انتظار دارند، آن است که مدیریت استان، نهاد دانشگاه را نه یک مؤسسه آموزشی، بلکه بازوی فکری و پیشران توسعه بداند.
در واقع، اکنون که مسیر گام دوم انقلاب فراروی ملت است، میتوان دانشگاههای استان را به نقطه عزیمت یک تحول تمدنی تبدیل کرد؛ اگر ارادهای باشد، و اگر دانشگاهیان و مسئولان، همدل و همافق، گام بردارند.
در نهایت باید گفت در عصر جدیدی که گام دوم انقلاب نوید آن را داده، دانشگاه فقط مرکز آموزش نیست؛ بلکه مرکز تولید سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. کهگیلویه و بویراحمد اگر میخواهد از دور باطل توسعهنیافتگی رها شود، باید به دانشگاههایش بهعنوان قلب تپنده توسعه بنگرد. توجه به آموزش عالی، نه فقط وظیفه وزارت علوم یا دانشگاهها، بلکه وظیفه تمام نهادهای تصمیمگیر استان است.