تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۹
کد مطلب : ۴۵۹۱۷۹
کبنا بررسی میکند؛
بخش اول) در مراکز مشاوره کهگیلویه و بویراحمد چه میگذرد؟ / مراکزی که نه بر پایه وصل، که بر پایه فصلاند!
۰
کبنا ؛
برخی به طعنه و شوخی میگویند وقتی زوجین به روانشناس مراجعه میکنند، روانشناس به راحتی به آنها میگوید: شخصیت شما الف است و شخصیت همسرتان ب، بنابراین نمیتوانید با هم زندگی کنید و بهتر است طلاق بگیرید.
به گزارش کبنا، بسیاری بر این باور هستند که علوم انسانی، باید بومی و برآمده از متن یک جامعه باشد. البته برخی از علوم همچون منطق، فلسفه، جامعهشناسی و ... که بُعد روشیِ آنها بسیار برجستهتر از بُعد محتوایی آنهاست، چندان در بند متن و زمینه نسیتند، اما علمی همچون روانشناسی کاملاً زمینهمند است. اصلاً روانشناسی مولود جوامع فردگرای غربی است که در قرن بیستم دچار بحران معنا شده بودند. اما در ایران، نه فرد بلکه خانواده اصلیترین نهاد جامعه است و بحران معنا نیز در کشور رخ نداده است.
با اینحال، روانشناسی تبدیل به رشته تاپ دانشگاهی در ایران شده است. دلیل پرطرفدار شدن روانشناسی، بیش از آنکه مبتنی بر نیاز جامعه و اجتماعی باشد، بیشتر سیاسی است.
مقصود از این مقدمه آن است که بگوییم به دلیل عدم ارتباط روانشناسی با نیازهای جامعه ایرانی، عدهای از نام این علم در ایران سوءاستفاده میکنند.
زوجینی که درخواست طلاق دارند، پیش از مراجعه به دادگاه، لازم است سری به روانشناس بزنند و بعد از چهار جلسه دریافت مشاوره، نامه مشاور جهت موافقت یا مخالفت با طلاق را اخذ کنند.
برخی از بانوانی که به این مشاورها مراجعه کردهاند، از رفتار مشاوران مَرد رضایتی ندارند. یکی از بانوان کهگیلویه و بویراحمدی پس از چهار جلسه مراجعه به مشاور، با درخواست نامشروعی از طرف مشاور روبرو میشود. این بانو عنوان کرد که مشاور به او گفته «شوهرت را ول کن و بیا با من دوست شو».
چنین رفتارهایی از سوی برخی از مشاوران کهگیلویه و بویراحمدی به همین یک مورد محدود نمیشود و برخی دیگر از مراجعان از رفتار نادرست برخی از مشاوران اظهار نارضایتی دارند.
چنانچه به روانشناس و مشاور در این حد اهمیت داده نمیشد و از سوی دیگر، نظارتی همیشگی بر کار آنها صورت میگرفت، دیگر اینچنین شاهد رشد قارچگونه روانشناسان زرد بدون تخصص نمیبودیم.
این روانشناسان آنقدر به کار خود اهمیت نمیدهند که حتی در مواردی دیده شده که اسرار مراجعهکنندگان را نیز لو دادهاند. در حالی که مشاور باید محرم اسرار مراجعکنندگان باشد.
برخی دیگر نیز به طعنه و شوخی میگویند وقتی زوجین به روانشناس مراجعه میکنند، بهجای اینکه مشکل آنها حل شود، روانشناس به راحتی به زوجین میگوید: شخصیت شما الف است و شخصیت همسرتان ب، بنابراین نمیتوانید با هم زندگی کنید و بهتر است که طلاق بگیرید.
البته مسأله تنها به روانشناسان رسمی نیز ختم نمیشود؛ برخی با مطالعه یک یا دو کتاب در این حوزه، توهم دانایی میگیرند و نوبت مشاوره میدهند. آسیب این دسته از روانشناسانِ خودخوانده بسیار بیشتر از روانشناسانِ زردِ دارای مجوز است. چرا که حداقل این زردها را میتوان از طریق نهادهای نظارتی پیگیری کرد، اما خودخواندهها قابل پیگیری نیستند.
مجوز مراکز روانشناسی و مشاوره در کهگیلویه و بویراحمد توسط دستگاههای مختلفی صادر شده و تنها یک متولی ندارد. رئیس سازمان نظام روانشناسی کهگیلویه و بویراحمد نیز میگوید در استان ما هیچ مرکزی وجود ندارد که از سازمان نظام روانشناسی مجوز داشته باشد و این مراکز از بهزیستی مجوز دارند و ما وظیفه داریم بر مراکزی که ما به آنها پروانه دادهایم، نظارت کنیم.
بنابراین نظارت بر این مراکز به عهده یک دستگاه خاص نیست و به نظر میرسد به همین خاطر است که تخلفات آنها چندان مد نظر قرار نمیگیرد.
بهطور کلی میتوان گفت روانشناسی و مشاوره به دلیل عدم ارتباطش با زمینه و متن جامعه ایرانی، بیش از آنکه گرهگشا باشد، گرهافکن و مانع زندگی نرمال ایرانیان است.
به گزارش کبنا، بسیاری بر این باور هستند که علوم انسانی، باید بومی و برآمده از متن یک جامعه باشد. البته برخی از علوم همچون منطق، فلسفه، جامعهشناسی و ... که بُعد روشیِ آنها بسیار برجستهتر از بُعد محتوایی آنهاست، چندان در بند متن و زمینه نسیتند، اما علمی همچون روانشناسی کاملاً زمینهمند است. اصلاً روانشناسی مولود جوامع فردگرای غربی است که در قرن بیستم دچار بحران معنا شده بودند. اما در ایران، نه فرد بلکه خانواده اصلیترین نهاد جامعه است و بحران معنا نیز در کشور رخ نداده است.
با اینحال، روانشناسی تبدیل به رشته تاپ دانشگاهی در ایران شده است. دلیل پرطرفدار شدن روانشناسی، بیش از آنکه مبتنی بر نیاز جامعه و اجتماعی باشد، بیشتر سیاسی است.
مقصود از این مقدمه آن است که بگوییم به دلیل عدم ارتباط روانشناسی با نیازهای جامعه ایرانی، عدهای از نام این علم در ایران سوءاستفاده میکنند.
زوجینی که درخواست طلاق دارند، پیش از مراجعه به دادگاه، لازم است سری به روانشناس بزنند و بعد از چهار جلسه دریافت مشاوره، نامه مشاور جهت موافقت یا مخالفت با طلاق را اخذ کنند.
برخی از بانوانی که به این مشاورها مراجعه کردهاند، از رفتار مشاوران مَرد رضایتی ندارند. یکی از بانوان کهگیلویه و بویراحمدی پس از چهار جلسه مراجعه به مشاور، با درخواست نامشروعی از طرف مشاور روبرو میشود. این بانو عنوان کرد که مشاور به او گفته «شوهرت را ول کن و بیا با من دوست شو».
چنین رفتارهایی از سوی برخی از مشاوران کهگیلویه و بویراحمدی به همین یک مورد محدود نمیشود و برخی دیگر از مراجعان از رفتار نادرست برخی از مشاوران اظهار نارضایتی دارند.
چنانچه به روانشناس و مشاور در این حد اهمیت داده نمیشد و از سوی دیگر، نظارتی همیشگی بر کار آنها صورت میگرفت، دیگر اینچنین شاهد رشد قارچگونه روانشناسان زرد بدون تخصص نمیبودیم.
این روانشناسان آنقدر به کار خود اهمیت نمیدهند که حتی در مواردی دیده شده که اسرار مراجعهکنندگان را نیز لو دادهاند. در حالی که مشاور باید محرم اسرار مراجعکنندگان باشد.
برخی دیگر نیز به طعنه و شوخی میگویند وقتی زوجین به روانشناس مراجعه میکنند، بهجای اینکه مشکل آنها حل شود، روانشناس به راحتی به زوجین میگوید: شخصیت شما الف است و شخصیت همسرتان ب، بنابراین نمیتوانید با هم زندگی کنید و بهتر است که طلاق بگیرید.
البته مسأله تنها به روانشناسان رسمی نیز ختم نمیشود؛ برخی با مطالعه یک یا دو کتاب در این حوزه، توهم دانایی میگیرند و نوبت مشاوره میدهند. آسیب این دسته از روانشناسانِ خودخوانده بسیار بیشتر از روانشناسانِ زردِ دارای مجوز است. چرا که حداقل این زردها را میتوان از طریق نهادهای نظارتی پیگیری کرد، اما خودخواندهها قابل پیگیری نیستند.
مجوز مراکز روانشناسی و مشاوره در کهگیلویه و بویراحمد توسط دستگاههای مختلفی صادر شده و تنها یک متولی ندارد. رئیس سازمان نظام روانشناسی کهگیلویه و بویراحمد نیز میگوید در استان ما هیچ مرکزی وجود ندارد که از سازمان نظام روانشناسی مجوز داشته باشد و این مراکز از بهزیستی مجوز دارند و ما وظیفه داریم بر مراکزی که ما به آنها پروانه دادهایم، نظارت کنیم.
بنابراین نظارت بر این مراکز به عهده یک دستگاه خاص نیست و به نظر میرسد به همین خاطر است که تخلفات آنها چندان مد نظر قرار نمیگیرد.
بهطور کلی میتوان گفت روانشناسی و مشاوره به دلیل عدم ارتباطش با زمینه و متن جامعه ایرانی، بیش از آنکه گرهگشا باشد، گرهافکن و مانع زندگی نرمال ایرانیان است.