تاریخ انتشار
جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۲۵
کد مطلب : ۴۵۲۹۳۶
بسته خبری کبنانیوز؛
ادعاهایی پیرامون مهران مدیری / اعتراضها و 6 راهکار اصلاحگرانه / بیانیه بیش از ۶۰۰۰ استاد دانشگاه در واکنش به حوادث اخیر / تجزیهطلبان ایران دنبال چه اهدافی هستند؟ / پیدا و پنهان فتنه لمپنهای خارج نشین
۱
کبنا ؛مرگ مهسا امینی دختر 22 ساله هنگامی که توسط گشت ارشاد برای پارهای از توضیحات به مرکز پلیس هدایت شد، اعتراضاتی را به دنبال داشت که در ادامه با دخالت عوامل دیگری و تخریب اموال عمومی و بیت المال جامعه دچار ناآرامی شد. بسته خبری کبنا نیوز، رویدادها و اتقاقات پیرامون این حادثه را جهت اطلاع خوانندگان منتشر میکند.
بیشتر بخوانید:
علی کریمی تهدید شد / چرا به فوتبالیستها 150 برابر کفِ جامعه حقوق داده میشود؟ / مقصر این ناآرامیها کیست؟ / دیدن همه مردم راه برونرفت از بحران اخیر / اژهای: دستگاه قضائی با اغتشاشگران هیچگونه تسامحی نخواهد کرد
اغتشاشات شب گذشته / پزشکیان: دمیدن در آتش التهاب و آشوب، به نفع مردم نخواهد بود / احزاب سیاسی و تشکلهای دانشجویی خواستار برخورد بدون مماشات با آشوبگران شدند / اطلاعیه فرماندهی سایبری سپاه
دختری که با پرتاب سنگ نابینا شد / اژهای: اجازه نمیدهیم آشوبطلبها جولان دهند / تخریب ۱۲ شعبه و سرقت اموال ۲ شعبه بانک در اغتشاشات اخیر / عیادت فرمانده سپاه از مجروحان اعتراضات تهران
عاری از شرافت و انصاف / آیا دعوا بر سر حجاب و بی حجاب است؟ / پردهبرداری خانوادههای برخی از کشتهشدگان اغتشاشات اخیر / اعترافات برخی از لیدرهای وابسته به گروهک تروریستی حزب دموکرات / چرا برخی از سلبریتیها جوگیر شدند؟/ ایران جایی نیست که کسی بتواند کودتا یا انقلاب رنگین کند/ افراد در چارچوب آزادی بیان دارند و تجمعات در ایران آزادند / ریشههای اقتصادی اعتراضات اخیر/ عکس یادگاری مردم با نیروهای یگان ویژه پلیس (+ فیلم و تصاویر )
پیدا و پنهان فتنه لمپنهای خارج نشین
سیدعبداله متولیان برای روزنامه جوان نوشت: با حذف غربگرایان از سپهر سیاسی کشور و روی کارآمدن انقلابیون و حرکت پرشتاب برای ترمیم خسارات مادی و معنوی ناشی از سوءمدیریت و ناکارآمدی غربگرایان و بازگشت امید و اعتماد و تقویت باورها و ایمان مردم، «ائتلاف غربی، عبری، وهابی» به شدت احساس خطر کرده و با استفاده از تجربه فتنههای پیشین، برنامه فتنهای چند وجهی بر بستر جنگ هیبریدی و ترکیبی را برای درگیر کردن دولت آیتالله رئیسی در حاشیههای دروغین و تصنعی در دستور کار خود قرار داد. اما از آنجا که دولت سیزدهم فارغ از حاشیهها، برای بازگرداندن امید، آرامش و اعتماد به مردم، عزم خود را جزم کرده بود، گام نخست برای موفقیت فتنه جدید، با بهرهگیری از ظرفیت نفوذیها و رسانههای جریان سیاسی بازنده، تولید حاشیههای رنگارنگ با تمرکز بر موضوع حجاب و گشت ارشاد نظیر «جنجال بر سر ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه در مشهد»، «شایعه پلمب رستورانها و کسبهای که مانع از ورود زنان بدحجاب نمیشوند»، «پخش گسترده کلیپهای تولید شده درباره نزاع گشت ارشاد با زنان بدحجاب»، «شایعه اخذ جریمه از زنان بدحجاب»، «پخش کلیپ بیرون انداختن زن محجبه از اتوبوس»، «پخش کلیپهای مهندسی شده از مواضع برخی ائمه جمعه» و... طراحی و به اجرا گذاشته شد.
بالاخره روز موعود فرا رسید و با تولید یک دروغ بزرگ درباره مرگ مهسا امینی (قبل از اظهار نظر مراجع رسمی نظیر گزارش پلیس، پزشکی قانونی و...) فتنه کلید خورد و با شتابزدگی عجیبی توسط رسانههای جریان غربگرا ضریب خورده و دروغ تولیدی به پروپاگاندا تبدیل شده و آشوبگری با فتنه لمپنهای بیسر متفاوت از فتنههای پیشین در کف خیابان شکل گرفت؛ فتنه ۷۸ بر بستر فرهنگی، فتنه ۸۸ بر بستر سیاسی و انتخاباتی و فتنه ۹۸ بر بستر اقتصادی شکل گرفته بود، اما فتنه جدید هیچ ماهیتی نداشته و برخلاف فتنههای پیشین که از یک واقعیت (نظیر بستن روزنامه سلام، باخت غربگرایان در انتخابات ۸۸ و افزایش قیمت بنزین) تبعیت میکردند این فتنه صرفاً از یک توهم و خیالبافی رسانهای تبعیت کرده است. همچنین در حالیکه فتنههای قبلی دارای ساختار اجتماعی و دارای سر بودند فتنه جدید با اهدافی نظیر «مردمی نشان دادن فتنه»، «عدم وابستگی به جناح خاص و مدیریت همه سلایق»، «عدم امکان دستگیری سران فتنه»، «فراجناحی معرفی کردن فتنه گران و عدم وابستگی به جناحهای داخلی»، «ایجاد امکان جلب و جذب حمایتهای فرامنطقهای و بینالمللی» و... بی سر وارد میدان اغتشاش و تخریب اموال عمومی و... شد.
فتنه لمپنها که از آن تحت عنوان جنگ احزاب نیز یاد میشود و حاصل پیوند خوردن تمامی معاندین، محاربان، مخالفین، منافقین، سلطنتطلبان، عناصر واداده و فراری، بهاییها و... بوده و از حمایتهای علنی رسانههای بیگانه و سرویسهای جاسوسی دشمنان انقلاب و اغلب کشورهای اروپایی برخوردار و فاقد هویت واقعی بوده و صرفاً با فراخوان در دنیای مجازی شکل گرفته و از ویژگیهایی نظیر «غیر حقیقی»، «بر بستر دنیای مجازی»، «بهرهگیری از هیجانات روحی»، «مبتنی بر تحریک احساسات»، «فاقد هویت صنفی و قشری»، «استفاده از جوانان و نوجوانان» و «مدیریت و میدان داری زنان» برخوردار است. این فتنه که از اساس بر پایه دروغ رسانهای شکل گرفت در تحریک پذیری و دامن زدن به اغتشاشات نیز با دروغهای گوبلزی که توسط مرکز سایبری منافقین و مرکز سایبری صهیونیستها و مرکز سایبری تعادل وهابیون سعودی و سایر لمپنهای خارج نشین نظیر مصی علینژاد تولید و توسط هنرمندان و ورزشکاران مشهور (سلبریتیها) فراری و داخلی منتشر و دامن زده شده و توسط رسانهها و شخصیتهای جریان غربگرای داخلی ضریب خورده است، در واقع در دنیای رسانه تصویرگری شده و در کف خیابان توسط جمعیتی به شدت محدود و فاقد پشتوانه مردمی رویدادسازی شده است و جریان تجزیهطلب نیز بخش تکمیلی این جنگ هیبریدی و ترکیبی را تشکیل داده است.
فتنه لمپنها حرکتی آشوبطلبانه، اما بی مایه و فاقد هر گونه عمق اجتماعی و حمایت مردمی است که صرفاً بر رویدادسازی و پروپاگاندای رسانهای با حرکت پینگ پنکی استوار است که برای اجتماعی و فراگیر معرفی کردن خود از مدلی تحت عنوان فرش نمودن سطح جامعه (Astroturfing) استفاده کرده و با حضور پراکنده در نقاط مختلف جامعه خود را بهعنوان مردم جا میزنند. فتنه لمپنها برای آنکه خود را به عنوان جنبش فراگیر مردمی نشان بدهد از یکطرف بر آشوبهای نقطهای مبتنی بر جنگ و گریز خیابانی و تغییر دائمی نقاط آشوب و خسته کردن دستگاههای مسئول تأکید دارد و از سوی دیگر به شدت در پی بزرگنمایی آثار تخریبی بوده و بر تخریب و به آتش کشیدن نمادهای هویت ملی و دینی: «آتش زدن پرچم، قرآن، مسجد، پلیس و...» متمرکز شده است.
این جریان خارج نشین با استفاده از ظرفیت رسانه بر استمرار خط آشوبگری متمرکز شده است و تصور جمع شدن غائله خطا بوده و باید بدانیم که گردانندگان اصلی جریان لمپنیزم، در پی: «تلاش برای اعتراضی نگه داشتن فضای کشور»، «کشاندن جریان اعتراضی به عرصه قشری و صنفی و اعتصابات سراسری معلمان، دانشگاهیان و...»، «اختلاف افکنی بین نیروهای مقابلهکننده با آشوبگران بهویژه نیروهای مسلح نظامی و انتظامی»، «تلاش برای وارد آوردن یک حادثه بزرگ و اثرگذار نظیر ترور سران احزاب سیاسی، تصرف رسانه ملی یا... با استفاده از مدل زدن ساختمان تجارت جهانی» و... هستند.
برچیده شدن معرکه لمپنها مستلزم «برخورد قاطعانه با تصویرگران رسانهای قبل از برخورد با آشوبگران و رویداد آفرینان»، «قطع ارتباط بین تصویرسازان با رویداد آفرینان»، «برخورد بدون اغماض و جدی با سیاسیون غربگرا»، «برخورد مناسب با طایفه ضریب دهندگان و حامیان فتنه از سلبریتیها گرفته تا اصحاب رسانه و شخصیتهای اثرگذار و دریافت هزینههای سنگین آشوبگری از آنان»، «کشف نقشهها و برنامههای آینده لمپنهای خارج نشین»، «ساماندهی فوری دنیای مجازی و جلوگیری از اوضاع ناهنجار و رهاشده فضای مجازی» و... است. اگر چه فتنه لمپنها در براندازی نظام با شکست مفتضحانه روبهرو شده، اما بیشک آثار زیانباری بر بدنه اجتماعی نظام بهویژه در جوانان برجای گذاشته که برای ترمیم خرابیهای این فتنه شناخت دقیق و عمیق از نیازهای نسلی که از اعتیاد ناشی از دنیای مجازی بیشترین آسیبهای روحی و روانی را دیده و در معرض خطر واگرایی قرار گرفته ضرورتی اجتنابناپذیر است.چنین مرغ و تخممرغ وضعیت خوبی ندارد.
اغتشاش و آشوب در خدمت فشار حداکثری دموکراتها
حمیدرضا شاهنظری در روزنامه جوان نوشت: به زعم بسیاری از استراتژیستهای تراز اول جهان، مهمترین کلانروند راهبردیای که طی سه دهه گذشته، و به خصوص در مقطع فعلی، در جهان جاری است روند تغییر نظم جهانی است که بهرغم هشدارهای استراتژیستهای امریکایی، همچون ریچارد هاس و هنری کیسینجر، در سالهای اخیر آنچنان شتابی به خود گرفته که امریکاییها را برای متوقف کردن و معکوسسازی آن دچار مشکل کردن است.
از نظر امریکاییها چین، روسیه و ایران بازیگران اصلی تغییر هندسه جهانی قدرت هستند و برای تداوم هژمونی یکجانبه امریکا لازم است که هرچه سریعتر مهار شوند. از نظر آنان اگر این سه کشور به یک همافزایی راهبردی در موضوعات کلان دست پیدا کنند کار برای تداوم هژمونی آنها بسیار سخت خواهد شد. امریکاییها در تلاش هستند روسها را با زمینگیر کردن در اوکراین و بالا بردن تخاصم اروپاییها با این کشور مهار کنند و چین را با وارد کردن به درگیری با تایوان به یک ورطه بیثباتی و افول اقتصادی بکشانند.
در این میان ایران پساانقلاب تاکنون نقشی محوری و پیشران در افول نظم امریکایی داشته و بازیگر کلیدی تغییر نظم جهانی است. از این رو مهار ایران از مهمترین پروژههای امریکا برای تداوم هژمونی خود و جلوگیری از تداوم روند افول جایگاه جهانی این کشور است. در این راستا طی یک دهه گذشته «مذاکرات هستهای» که تلاش میشد در امتداد آن، حوزههای دیگر قدرت ایران نیز محدود شود، نقطه کانونی تلاش برای تغییر رفتار و مهار ایران بود و این را خود غربیها بارها به صراحت در کوران مذاکرات منتهی به برجام اعلام کردند. به همین خاطر است که امروز نیز پس از ماهها مذاکرات توسط تیم جدید ایرانی که به روشنی هدف خود را رفع واقعی تحریمها در برابر پایبندی به تعهدات ایران در برجام اعلام کرده بود با عدم ارائه تضمین جدی برای رفع تحریمها و نیز پافشاری غربیها بر ادعاهایی همچون مسائل پادمانی آژانس که میتواند پس از انجام تعهدات ایران، زمینه را برای بهانهجویی و عدم پایبندی غربیها و امریکاییها به تعهداتشان فراهم کند، بدون نتیجه مانده است.
یک واقعیت مهم نیز وجود دارد که امریکاییها در اعمال تحریمها علیه ایران یک اشتباه بزرگ راهبردی مرتکب شدند و آن، اعمال افراطی و بیش از حد تحریمها به صورت دفعی و در یک زمان کوتاه بود که در دولت ترامپ تحت عنوان «کمپین فشار حداکثری» به اجرا گذاشته شد. این تحریمهای بیسابقه از یک سو سبب خالی شدن دست آنها برای تداوم فشار تحریمی شده و از سویی ایران را با قرار دادن در بدترین شرایط ممکن، به سمت سازگاری با تحریمها و آموختن راههای دور زدن آن هدایت کرد.
امروز ایران با موفقیت در حال تلاش برای تابآوری و مقاوم شدن در برابر تحریمها است و از طرفی شرایط کنونی جهان، امکان تداوم تحریمها به شکل سابق را با چالش مواجه کرده و از کارایی آن به مقدار قابل توجهی کاسته است. تجربه قبلی برجام نیز نشان داد که نمیتوان به وعدههای بدون ضمانت امریکاییها دل خوش کرد و مجدداً اشتباهات گذشته را تکرار کرد. با این اوصاف امریکاییها تاکنون از تحمیل مجدد برجام یکسویه و بیخاصیت که تنها قابلیت آن، محدودکردن قدرت ایران و انداختن آن در وضعیتی مینگذاری شده برای تداوم مذاکره و محدود کردن سایر ابزارهای قدرت است، ناکام ماندهاند.
امریکاییها بارها اعلام کردهاند که در صورت شکست مذاکرات و عدم پذیرش برجام یکسویه از سوی ایران، سناریوی جایگزینی دارند که گاهی از آن به «پلن B» یاد میکنند. آنچه این روزها در کف معدود خیابانهای تهران و برخی شهرها در جریان است، در واقع پردهای از پلن Bاست. فشار حداکثری ترامپ در رساندن امریکاییها به اهدافشان ناکام بود و نتوانست ایران را برای مذاکره حداکثری بر سر موضوعات مورد درخواست امریکا تسلیم کند و با اینکه بایدن قبل از پیروزی در انتخابات گفته بود به برجام برخواهم گشت و میتوانست این کار را به راحتی با یک فرمان اجرایی انجام دهد، ولی ترجیح داد با مذاکره برای مذاکره، تلاش کند تا شاید باب مذاکرات فراگیر و جامع را باز و راهی برای تسلیم ایران برای امتیاز دادن در دیگر موضوعات حیاتی کشور پیدا کند. تجربه تاریخی نیز نشان میدهد که دموکراتها متخصص ایجاد اغتشاش و آشوب هستند یا حداقل علاقه خاصی به استفاده از این ابزار دارند. در دوره اوبامای دموکرات هم ابتدا فتنه ۸۸ پیگیری شد و سپس با شرطیسازی و دوقطبیسازی افکار عمومی جریان کدخداباور به قدرت رسید و مقدمات رسیدن به برجام بیخاصیت و یکسویه کلید خورد.
گشت ارشاد و حادثه تلخ مرگ مهسا امینی علت اغتشاشات رخ داده نیست، بلکه صرفاً فرصتی پیش آمده در میانه اقداماتی پیوسته و زنجیرهوار برای دستکاری افکار عمومی ایرانیان و آمادهسازی اذهان آنان برای حضور در خیابان و اغتشاش است. اینکه برخی سینماگران و سلبریتیها در حدود چهار ماه پیش در مقطع پس از ماجرای تلخ ریزش ساختمان متروپل، به جای تزریق امید به جامعه و کمک به کاهش آلام مصیبتدیدگان، ترجیح دادند بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» منتشر کرده و در مطالبهای عجیب، خواهان خلع سلاح نیروهای امنیتی و نظامی شوند، اتفاقی نبوده و در همین چارچوب قابل ارزیابی است و حتی اینکه پس از همین حادثه، برای یک برنامه جمعی استغاثه و عرض ارادت به امام زمان (عج) با عنوان «سلام فرمانده» یک دوقطبیسازی بیسابقه و نفرتپراکنی گسترده علیه مردم مؤمن و قشر مذهبی ایران به راه افتاد نیز یک حلقه از این اقدامات دوقطبیساز و زمینهساز آشوب بوده است. فعالیتهای نفرتپراکن برخی ورشکستههای سیاسی در شبکههای اجتماعی و بیانیه اخیر یکی از سران فتنه ۸۸ نیز که به مدافعان حرم و سردار شهید همدانی اهانت کرده بود پرده دیگری از همین اقدامات دوقطبیساز و همسو با خواسته ضدامنیتملی «تفنگت را زمین بگذار» سلبریتیها بود.
البته ایجاد اغتشاش داخلی تنها یک بخش از سناریوی فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش «برجام با فکت شیت امریکایی» است و نباید از اقدامات ضدایرانی برای کاهش قدرت ایران در عرصه راهبردی و ژئوپلتیک نیز غفلت کرد.
تلاشها برای تخریب وجهه ایران و به قدرت رساندن یک چهره ضدایرانی در عراق، آرزوها برای تغییر ژئوپلتیک منطقه شمال غرب ایران توسط جمهوری آذربایجان و کمک ناتو به این کشور و سفر غیرمنتظره نانسی پلوسی به ارمنستان برای زمینهسازی تحقق پروژه کریدور زنگزور، اقدامات مشکوک برای ایجاد مشکلات امنیتی در کشور و تقویت جریانات تجزیهطلب و قومگرا، تلاش برای ایجاد مشکلات امنیتی برای ایران از ناحیه گروههای تروریستی موجود در منطقه و برخی کشورهای همسایه، ائتلافسازی منطقهای بر ضد ایران و هماهنگیها برای تشکیل پدافند مشترک ضدایرانی در منطقه با محوریت رژیم صهیونیستی و نیز دامن زدن و سوءاستفاده از مطالبات معیشتی از جمله دیگر اقدامات در دست اقدام علیه ایران و ایرانیان است.
امروز کشور قدرتمند ایران که برای رسیدن به جایگاه کنونی، هزاران شهید تقدیم کرده، برنامههای زیادی برای تقویت قدرت ملی و رسیدن به جایگاه واقعی خود در جهان دارد و امروز به خاطر همین موفقیتهای بزرگی که داشته و آینده روشنی که دارد در میانه یک جنگ ترکیبی گسترده قرار گرفته که هدف اصلی آن، انداختن کشور در ورطه فروپاشی اجتماعی، جنگ داخلی، نابودی امنیت، تجزیه کشور و تسلیم در برابر دشمنان است. به همین خاطر وظیفه هر ایرانی با هر تفکر و اندیشهای است که نیت و غرض دشمنان این سرزمین و این مردم را تشخیص دهد و از بازی در زمین آنان اجتناب کند.
مجلس خبرگان رهبری بر پیگرد قضایی آشوبطلبان اغتشاشات اخیر تاکید کرد
مجلس خبرگان رهبری با صدور بیانیهای، اغتشاشات اخیر و توهین به مقدسات دینی را محکوم و بر پیگرد قضایی آشوبطلبان تأکید نمود.
در پی حوادث اخیر مجلس خبرگان رهبری با صدور بیانیهای اغتشاشات و توهین به مقدسات دینی را محکوم و بر پیگرد قضایی آشوب طلبان تأکید نمود.
در این بیانیه آمده است: حوادث تلخ و فتنهای که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم گرچه با حضور به موقع و هوشیاری زنان و مردان بصیر ایران اسلامی؛ به ویژه دانشجویان انقلابی کشورمان در تجمع سراسری امت رسول الله (ص) بحمدلله خنثی شد، اما بار دیگر دستاویزی برای سلب امنیت و آرامش جامعه، اهانت به مقدسات دینی و هجمه علیه ارکان نظام اسلامی را فراهم کرد و عدهای قلیل که درک و تحلیل درستی از مسائل ندارند نقشه و هدف شوم دشمنان کینه توز این نظام و میهن اسلامی را اجرا نمودند و برای کشور و مردم هزینه ایجاد کردند.
مجلس خبرگان در بیانیه خود میافزاید: بیتردید هتک حرمت قرآن کریم، آتش زدن مسجد، آسیب زدن به اموال خصوصی و عمومی و یا تعرض به نیروهای انتظامی، بسیجی و حافظان امنیت در یک کشور اسلامی با داشتن مردمی معتقد به مبانی دینی نمیتواند بدون خطدهی، هدایت و سوء استفاده سرویسهای بیگانه از احساسات جوانان صورت پذیرد.
در این بیانیه، مجلس خبرگان رهبری ضمن تشکر از فراجا و سپاه پاسداران تاکید میکند: مجلس خبرگان رهبری، ضمن محکوم نمودن اقدامات ساختارشکنانه و ابراز همدردی با مردم آسیب دیده در این حوادث خصوصاً خانوادههای شهداء و جانباختگان این اغتشاشات از خویشتن داری و تدبیر فرماندهی انتظامی در برابر اعتراضات و نیز هدف قراردادن مقرهای تروریستها توسط سپاه پاسداران، قدردانی نموده و با اصرار بر اجرای قوانین و احکام اسلامی در جامعه و حمایت همه جانبه از رهبری معظم انقلاب اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه به عنوان رکن استوار نظام اسلامی بر ضرورت تبیین و ارائه روایت صحیح از قضایای اخیر، ساماندهی فضای مجازی، دلجویی و احقاق حقوق خسارت دیدگان، حمایت از اقدامات قوه قضائیه در راستای پیگرد قضائی آشوب طلبان و لزوم هوشیاری و خنثی نمودن توطئههای شوم نظام سلطه و صهیونیسم جهانی علیه انقلاب اسلامی ایران، تأکید مینماید.
انتشار اسناد جدید از همکاری کومله با دشمن ایران/ تجزیهطلبان ایران دنبال چه اهدافی هستند؟
با توجه به سیر تاریخی گروهک تروریستی کومله علیه ایران و مردم، لازم است نیروهای امنیتی و نظامی کشور مصداق آیهٔ شریفهٔ "أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّار" با این گروهک محارب برخورد نمایند.
پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران در بهمن ماه ۵۷ بر علیه رژیم ستم شاهی، فضایی را در کشور ایجاد کرده بود که هر دسته، گروه، جریان و حزبی بتواند از این فضا بهره برده و اعلام وجود نماید، این گروهها و احزاب از نظر تاثیرگذاری بر روند پیروزی انقلاب به دو دسته مؤثر و غیرموثر تقسیم میشوند، البته گروهها و جریانات زیادی وجود داشتند که در فردای پیروزی انقلاب قارچ گونه در فضای سیاسی کشور پدیدار گشتند و سهم خواهی میکردند در حالیکه قبل از سال ۵۷ اساساً موجودیتی نداشتند.
مناطق کردنشین کشور نیز از این امر مستثنی نبوده و در فردای پیروزی انقلاب، گروههایی قارچ گونه سربرآوردند و از انقلاب سهم خواهی میکردند در حالیکه طی روند پیروزی انقلاب یا اصلاً حضور نداشته و یا تاثیرگذاری جدی نداشته بودند، یکی از این گروهها در مناطق کردنشین کشور که فردای بعد از پیروزی انقلاب ادعای موجودیت نمود و سهم خواهی نمود، گروهک تروریستی "کومله" بود که قبل از سال ۵۷ اساساً نامی از آن در فضای سیاسی کشور وجود نداشت و کسی آن را نمیشناخت.
گروهک تروریستی "کومله" همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، توسط ۱۰ نفر از افرادی که از نظر ایدئولوژیک مائوئیست (نحلهای از مارکسیسم که هدف آن تأسیس یک حکومت کمونیستی است) بودند اعلام موجودیت نمود و وارد فضای سیاسی مناطق کردنشین کشور گشت.
با توجه به آنکه این گروهک از نظر ایدئولوژیک (مائوئیسم) تضاد شدیدی با اکثریت جامعه (دیندار – مسلمان) داشت، هیچگاه نتوانست پایگاه اجتماعی مناسبی که منجر به مشروعیت آن در میان مردم شود، داشته باشد، همین امر مقدمهای گشت تا در تنازع برای بقاء سازمانی خویش، مسیر خیانت به کشور را پیشه نماید که همچنان بر طی این بی راهه اصرار دارد و طی مدت اخیر نیز در ادامه روند مزدوری خویش با هدف بقاء، در پی آن بود که یکی از تاسیسات زیربنایی کشور که سرمایهٔ نسل حاضر و آینده کشور میباشد را در شهر اصفهان منفجر نماید.
تکوین و شکل گیری حزب منحله "کومله"
آغاز به فعالیت "کومله"بر اساس اسناد و شواهد تاریخی موجود به زمستان ۵۷ بر میگردد، قبل از پیروزی انقلاب هیچ تظاهر بیرونی و سندی وجود ندارد که نشان دهد این گروهک در دوره رژیم ستم شاهی وجود داشته و همراه با مردم بر علیه این رژیم مبارزه کرده است، حتی بعد از پیروزی انقلاب نیز اسمی از "کومله" وجود ندارد بلکه این گروهک عنوان"سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران" را برای خود انتخاب میکنند، با این حال حتی تا مقطع کنگره دوم یعنی در نیمه اول فروردین سال ۶۰، "کومله" فاقد برنامه و اساسنامه که بنا به تعریف، ارکان پایهای و مشخصه هر نوع سازمان و یا حزبی است.
بر همین اساس با توجه به وقوع انقلاب ۵۷ و به وجود آمدن خلاء قدرت حکومت در مناطق کردنشین کشور، این گروه از فضای به وجود آمده علی الخصوص در شهر سنندج سوء استفاده نموده و با ایجاد آشوب و ناامنی قصد دارد حکومتی کمونیستی بر اساس آموزههای مائو را در این شهر برپا دارد، بر اساس شواهد موجود اعضای رهبری کومله از جمله فردی به نام صدیق کمانگر در نوروز ۵۸ از طریق ایستگاه رادیویی شهر مردم را تحریک میکنند که به پادگان شهر حمله کنند و نیروهای ارتش را خلع سلاح نمایند در حالیکه نیروهای ارتش در شهر سنندج همراه و همگام با سایر ارتشیان کشور با امام (ره) و انقلاب بیعت نموده بودند.
"پادگان سنندج بعد از قیام در شهر سنندج اصلاً دست نخورده بود، واقعیت این است که ما از همان روزهای قیام نقشههایی برای خلع سلاح پادگان ارتش و ژاندارمری داشتیم."
این گفتههای صدیق کمانگر از رهبران کومله در آن سالها، خود گویای این واقعیت است که کومله از همان ابتدای پیروزی انقلاب در پی پذیرش آن نبوده بلکه بر اساس ایدوئولوژی خویش هدف دیگری در سر داشته است، البته در همان روزهای ابتدایی ماجرا، عدهای از اعضای شورای انقلاب از جمله آقایان رفسنجانی، طالقانی، بنی صدر و شهید بهشتی، برای مدیریت اوضاع وارد سنندج شده و مسئله را حل مینمایند اما در ۲۳ تیر سال ۵۸ در شهر مریوان، رخداد حمله به پادگان سنندج را اینبار در حمله به اولین مقر سپاه پاسداران متشکل از "پیشمرگان کرد"تکرار مینمایند و همچنین در مردادماه سال ۵۸ در واکنش به فرمان امام جهت شکستن حصر شهر پاوه که در محاصره شبه نظامیان دمکرات قرار گرفته بود، اطلاعیهای به نام "خلق کرد در بوته آزمایش" صادر کرد که در آن متعهد میشود تمام امکانات و نفوذ خود را جهت مقابله با قوای نظامی و انتظامی کشور که در پی برقراری امنیت و آرامش در مناطق کردنشین کشور بودند بکار خواهد گرفت.
"کومله"، با این اقدام رسماً به نظام برآمده از رفراندوم فروردین ماه 58 که بیش از نود درصد مردم ایران آن را مورد تأیید قرار داده بودند اعلام جنگ میکند.
"کومله" با توجه به ایدئولوژی مارکسیستی و ضدیتی که با جامعه بر سر موضوع دین داشت هیچگاه نتوانست پایگاه اجتماعی مناسبی در جهت مشروعیت خویش کسب نماید به همین دلیل بعد از آنکه درک نمود که داشتن قوای مسلح نیز چاره این مسئله نیست اینبار مجبور گشت با عدهای کمونیست از سایر مناطق ایران به نام گروه سهند متحد شده و حزبی تحت عنوان "حزب کمونیست ایران" را در ۱۱ شهریورماه سال ۱۳۶۲ تشکیل دهد.
"کومله" با توجه به آنکه در یک فضای دگماتیک ایدئولوژیک ذهنی گرفتار آمده بود و تمامی رخدادها و پدیدهها را از لنز ایدئولوژی مینگریست نتوانست به دلیل عدم مشروعیت خویش در میان مردم پی ببرد به همین دلیل اتحاد با گروه سهند نیز کارگر نیفتاد و در سال ۱۳۷۹ به رهبری فردی با نام عبداله مهتدی از حزب کمونیست ایران منشعب شدند و دوباره نام کومله را برخود نهادند.
امروز دیگر با یک کومله مواجه نیستیم بلکه به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و قدرت طلبی و تمامیت خواهی رهبران آن، بیش از چهار کومله از جمله: کومله مهتدی، کومله ایلخانی زاده، کومله علیزاده، کومله صلاح مازوجی و... از یکدیگر منشعب شده وجود دارند.
عبدالله مهتدی کیست؟
عبدالله مهتدی یکی از مؤسسین کومله و متولد ۱۳۲۸ در شهر بوکان است، فرزند رحمان آقای مهتدی از فئودالهای منطقه بوکان و وزیر در جمهوری مجعول مهاباد بوده است، بعد از سقوط جمهوری مهاباد به دست ارتش رژیم شاهنشاهی و اعدام قاضی محمد رهبر جمهوری مهاباد، رحمان آقای مهتدی به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود نه تنها یک روز هم به زندان نرفت بلکه بنا به امر دربار به شهر تهران دعوت گردید و در آنجا سکنی گزید.
عبدالله مهتدی نیز تحصیلات خود را در تهران ادامه داد و در این شهر با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد مارکسیست تبدیل گردید و بعداً به عنوان دبیرکل کومله و حزب کمونیست ایران در دهههای شصت و هفتاد، و تا به امروز به عنوان دبیرکل گروهک کومله کردستان ایران به فعالیت خود ادامه داده است.
اقدامات تروریستی کومله
کومله نیز همچون دمکرات، با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث بر ایران، با هدف تجزیه کشور، به پروکسی رژیم بعث تبدیل شده و تمامی منابع مالی و نظامی این گروه از جانب سازمان استخبارات و ارتش بعث تأمین میگردید و آنها نیز در قبال دریافت این کمکها اقدام به جاسوسی برای رژیم بعث از داخل کشور علی الخصوص جاسوسی نظامی و حمله به نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و تاسیسات راهسازی و آبادانی میکردند.
اخیراً بخشی از اسناد مزدوری گروهکهای تروریست کومله و دمکرات که برای رژیم بعث جاسوسی نموده اند توسط رسانههای عراقی منتشر گردیدهاند، در یکی از این اسناد که به تازگی انتشار یافته، فردی به نام حسن شمسی که آن زمان نماینده گروهک کومله در بغداد بوده اطلاعات مربوط به جبهههای جنگی ایران را به استخبارات عراق گزارش داده. در سند دیگری وی طی رسید وجهی که شخصاً امضاء کرده مبلغ پانصد هزار دینار حقوق مزدوری ماهیانه گرفته است.
حسن شمسی وطن فروش در حال حاضر عضو کمیته مرکزی گروهک کومله است.
همچنین در گزارشی که چندی پیش در روزنامه جام جم منتشر شد، اسنادی از جاسوسی و مزدوری گروهک دمکرات و شخص عبدالرحمن قاسملو برای صدام و استخبارات رژیم بعث ارائه گردید که پس از آن یکی از سرکردگان این گروهک به نام کریم پرویزی با اشاره به گزارش روزنامه جام جم به جای عذرخواهی و اعلام برائت از چنین خیانت فاحشی با کمال وقاحت ارتباط با دشمن ملت ایران و همکاری با دشمن در زمان جنگ را تأیید کرد این در حالیست که این گروهک در پسوند نام به اصطلاح حزب خود از عنوان "ایران" استفاده کرده است!
اقدامات تروریستی گروهک "کومله" فقط در حمله به پادگانهای شهرهای کردنشین کشور در اوایل انقلاب، اقدام به شورش بر علیه نظام برآمده از انقلاب و همراهی با رژیم بعث در تجاوز به کشور و قتل و عام مردم محدود نمیگردد بلکه صدها نفر از شهروندان کشور را به طور مستقیم ترور نموده است، به عنوان نمونه: در جریان بمبگذاری ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۸۹ که همزمان با رژه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود عوامل گروهک تروریستی"کومله" به دستور سرکرده این گروهک یعنی عبدالله مهتدی، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر مهاباد جمع شده بودند منفجر کردند که در جریان این انفجار تروریستی متاسفانه ۱۲ نفر به شهادت رسیده و ۴۰ نفر نیز بشدت مجروح میشوند.
رفتارشناسی جریانات معارض با انقلاب اسلامی در طول چهار دهه اخیر بیانگر آن است که اغلب این جریانات به شکلهای مختلف در قامت جاسوسی و مزدوری برای بیگانگان حرکت کردهاند گذشت زمان و افشای اسناد وابستگی جریانات ضد انقلاب و معارض با انقلاب اسلامی ماهیت آنها را بیش از پیش آشکار میکند.
در همین رابطه و در تحقیقات کتابخانهای به اطلاعات جالبی دست پیدا میکنیم که نشان میدهد موضوع جاسوسی و مزدوری جریانات، گروهها و نفرات معارض با انقلاب اسلامی برای دشمنان ملت ایران، منحصر به منافقین و فرقه رجوی از یک سو و چند گروه تجزیه طلب و تروریستی نظیر دمکرات و کومله از سویی دیگر نیست بلکه این یک فرایند نهادینه شده در میان عموم جریانات به اصطلاح اپوزسیون و ضدانقلاب است که حیات انگل گونه آنها به جاسوسی و مزدوری برای دشمنان ملت ایران وابسته است تا جایی که برخی بر این باورند بسیاری از این گروهها و افراد بیش از آنکه به دنبال به اصطلاح براندازی جمهوری اسلامی باشند با رویکردی کاسبکارانه به اروپا و غرب به عنوان گاو شیردهای مینگرند که بتواند با القاء ژست مبارزه با جمهوری اسلامی چند صباحی به زندگی در اروپا و آمریکا ادامه دهند.
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹/ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ عراق به ایران حمله میکند. در این روز صدام در تلویزیون عراق موافقت نامه الجزایر را پاره کرد. چهار روز بعد در ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰ شاپور بختیار در مصاحبهای با تلویزیون Antenne۲ فرانسه اعلام کرد که سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی نزدیک است و قصد تشکیل یک دولت در تبعید- خارج از فرانسه- دارد و اگر فقط عراق دولت او را به رسمیت بشناسد دست به این کار نخواهد زد، اما در آغاز جنگ با یک هواپیمای ویژه عراق از فرودگاه اورلی پاریس به عراق رفت.
بختیار در انتظار ایجاد دولت در تبعید در بغداد منتظر مانده بود تا به خیال او کار یکسره شود. ولی پس از چهار روز غیبت در ۶ اکتبر به پاریس بازگشت و در اثر فشار مطبوعات چند هفته بعد گفت چند روزه اول شروع جنگ به بغداد سفر کرده بوده!
«من برای شکست رقیب [حضرت امام] خمینی، حاضرم با حکومت عراق همکاری کنم اما حاضر به قبول اشغال کشورم توسط هیچ کشوری نیستم».
یکی از روزنامههای معتبر فرانسوی ۹ ماه بعد از حمله عراق، رابطه وی با صدام را با جزئیات افشا کرد. این روزنامه نوشت: ستاد مشترک ارتش عراق قرار بود در عرض کمتر از یک هفته خوزستان را اشغال کند و کردها مناطق کردنشین را در دست بگیرند و روز ۵ اکتبر در اهواز شاپور بختیار حکومت آزاد تشکیل دهد. بختیار تحت فشار رسانهها، یک ماه بعد از حمله عراق درباره توافق و معاملهاش با صدام گفت: به زیر کشیدن [حضرت امام] خمینی برقراری روابط حسنه بین دو کشور و حل مسئله کرد یک بار برای همیشه.
بعدها بختیار سعی داشت که میان خود و صدام فاصله بیندازد و وانمود کند که از مخالفان حمله عراق به ایران بوده است.
در کتاب یکرنگی میگوید: " احساس شخصیم را توضیح دادم و گفتم که جنگی که توسط عراق آغاز شد نتیجه مستقیم تحریکات [حضرت امام] خمینی بود. حالا می گویم که چگونه من در حد امکاناتم کوشیدم که مانع بروز آن شوم. قبل از آغاز جنگ من با دولت عراق و نماینده آن دولت مذاکرات و گفتگوهایی داشتم. خود آنها با من تماس برقرار کردند. من مداوما آنها را از جنگ علیه ایران برحذر داشتم. وقتی فضا برای آنان دیگر قابل تنفس نبود باز به آنها پیشنهاد کردم که[حضرت امام] خمینی را منزوی کنند و از این راه وسایل سرنگونیاش را فراهم آوردند... از زمان جنگ طبعاً روابط من با رهبران عراق قطع شده است بی آن که به دشمنی گراییده باشد."
اما تناقض و دروغ، موجب شد که شاپور بختیار فراموش کند و نگوید که چرا از دادن هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی به عراق برای حمله به ایران دفاع میکرد؟ و چرا به صدام رهنمودهای استراتژیک برای شکست ایران ارائه میداد؟ به نقل از مجله پاری مارچ: شاپور بختیار در مصاحبه با مجله فرانسوی پاری مارچ در دفاع از قرض دادن هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی به عراق گفت: عراقیها به جای دون کیشوت بازی طی سه سال اخیر که باعث کشته شدن هزاران ایرانی شدند که من محکوم میکنم، بهتر بود به ترمینال خارک حمله میکردند تا شاهرگ حیاتی ایران را ببرند. بعدها حامد الجبوری یکی از وزرای صدام، داوطلبانه و علناً اظهار کرد که جورج براون وزیر خارجه دوران حزب کارگر انگلستان در کنار شاپور بختیار از مشوقات اصلی صدام برای حمله به ایران بودند.
او همان کسی است که در روزهای پیش از نخست وزیری بختیار به ایران رفت و در مورد مراجعت گفت: بختیار را به نخست وزیری رساندم. با افشاگریهای رسانههای فرانسوی در رابطه با حمایت مالی صدام از شاپور بختیار، وی ناچار شد وجود چنین رابطهای را بپذیرد و بدون ذکر جزئیات، در مصاحبه با رادیو فرانسه اعتراف کرد که: عراقیها از آنجا که منافع مشترک داریم به من کمک میکنند. مجله پاری ماچ بعد از این مصاحبه تیتر زد: شاپور بختیار از عراقیها که برخلاف شیخنشینها علیه رژیم ایران موضع گرفته است، تجلیل کرد. البته بختیار هیچگاه از نوع و میزان این کمکها سخن نگفت و این بر عهده خبرنگاران حقیقتیاب افتاد تا نوع این کمکها را افشا کنند.
تا الان آنچه معلوم است این است که فقط صدام نبوده که گروه بختیار را انباشته از پول کرده بود. بلکه بسیاری دیگر نیز این کار را میکردهاند. طبق تحقیقات روزنامه نگاران فرانسوی، ژان ایو پرون، ژان نوئل تورنیه در کتاب قتل شاپور بختیار، طی ۱۰ سال فعالیت نهضت مقاومت ملی به رهبری بختیار ۵۰ میلیون دلار به عبارتی رقمی معادل ۱۰ درصد کل بودجه ایران را به حساب این سازمان ریخته شده است و حدود ۴۰۰ نفر در فرانسه دیگر کشورهای اروپایی از این منبع ارتزاق کردهاند.
خلاصه تحقیق این دو روزنامه نگار بدین قرار است که با این پولها گروه بختیار تنها در شهر پاریس چندین دفتر در مناطق گرانقیمت شهر باز کرده بودند. هر چند پول صدام حسین به راحتی اجازه این کار را میداد، عربستان و دیگر کشورهای عربی شیخنشین هم گاه کمک مالی میکردند. تنها در یکی از سفرهای بختیار به عربستان با ۵۰۰ هزار دلار پول باز میگردد، تا حدی که بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ نهضت مقاومت ملی در وضعیت مالی بسیار خوبی به سر میبرد اما از سال ۱۹۸۵ اوضاع آرام آرام تغییر میکند.
از سال ۱۹۸۵ به بعد، ورودی پولها به صندوق بختیار که عبدالرحمان برومند مسئولیت آن را به عهده گرفته بود کم و کمتر میشود. یکی از دلایل این کم توجهی عراقیها و عربها به گروه بختیار بود، در حالی که تا مدتها رابطه داشت و رادیو ایران از عراق برنامه پخش میکرد، آنها متحد دیگری به نام مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق پیدا کرده بودند. [منابع خبری شامل؛ خبرگزاری فرانسه، ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰؛ روزنامه لوموند، ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱؛ لوموند ۲۳ نوامبر ۱۹۸۰؛ یکرنگی، شاپور بختیار ترجمه: مهشید امیرشاهی ۱۳۶۱ پاریس؛ صفحه ۲۶۳؛ پاری ماچ، ۲۱ اکتبر ۱۹۸۳؛ فرانس پرس، ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۰؛ پاری ماچ، ۲۸ ژوئن ۱۹۸۰ است]
متن حاضر بیان واقعیت و چگونگی سیر تاریخی گروهک تروریستی کومله است که در بی راهه خیانت به وطن افتاده و کماکان بر آن نیز اصرار میورزد، همین بس که طی هفتههای گذشته یک تیم تروریستی این گروهک از مرزهای غربی در پوشش کولبری وارد کشور شده تا بر اساس مأموریت محوله از سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد)، یکی از زیرساختهای کشور را که دارایی نسل حاضر و آینده این کشور است، منفجر نمایند که به حول و قوهٔ الهی، با اشراف دستگاههای امنیتی و اقدام به هنگام، این تیم تروریستی مزدور توسط وزارت اطلاعات دستگیر و از انجام این اقدام تروریستی در داخل شهر اصفهان ممانعت به عمل آمد.
با توجه به سیر تاریخی این گروهک تروریستی، خیانتها و اقدامات تروریستی آن بر علیه کشور، لازم است اولاً دولت عراق و حکومت اقلیم کردستان عراق هر چه سریعتر این تروریستها را از خاک خود اخراج کنند و ثانیاً نیروهای امنیتی و نظامی کشور مصداق آیهٔ شریفهٔ "أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّار" با این گروهک تروریستی و محارب برخورد نمایند.
پیوست اسناد مزدوری گروهک تروریستی کومله برای رژیم بعث
(سند دریافت مبلغ پانصد هزار دینار توسط حسن شمسی از رژیم بعث)
(سند جاسوسی گروهک تروریستی کومله برای رژیم بعث)
(ترجمه سند جاسوسی گروهک تروریستی کومله برای رژیم بعث)
(سند پرداخت وجه مالی از جانب رژیم بعث به گروهکهای تروریستی کومله و دمکرات)
(ترجمه سند پرداخت وجه مالی از جانب رژیم بعث به گروهکهای تروریستی کومله و دمکرات)
فردی به نام بختیار که ادعای «آسیب به جمجمه» مهسا امینی از قول وی مطرح شده، هیچگاه در بین فرماندهان ارشد سپاه وجود نداشته / او بیش از آنکه ماهیت سپاهی داشته باشد، همسر فریبا داوودی مهاجر از چهرههای اپوزیسیون بوده است / به گفته پزشکی قانونی، هیچگونه آثاری از شکستگی در قاعده جمجمه مهسا امینی مشاهده نشده
خبرگزاری تسنیم نوشت: شبکه خبری بی بی سی فارسی «با جعل عنوان «یک فرمانده ارشد سابق سپاه» از قول او مدعی شده که به گفته منابع موثق در پزشکی قانونی ایران دلیل به اغما رفتن و مرگ مهسا امینی «آسیب به جمجمه» تشخیص داده شده است.» «این درحالی است که فردی به نام بختیار که بی بی سی به او استناد کرده هیچگاه در بین فرماندهان ارشد سپاه وجود نداشته»
شبکه خبری بی بی سی فارسی «با جعل عنوان «یک فرمانده ارشد سابق سپاه» از قول او مدعی شده که به گفته منابع موثق در پزشکی قانونی ایران دلیل به اغما رفتن و مرگ مهسا امینی «آسیب به جمجمه» تشخیص داده شده است.»
«این درحالی است که اولاً فردی به نام بختیار که بی بی سی به او استناد کرده هیچگاه در بین فرماندهان ارشد سپاه وجود نداشته و در صفحه ویکیپدیای وی عناوین جعلی مختلفی برای وی ذکر شده که هیچکدام از آنها صحیح نیست و در ویکیپدیا نیز منبعی برای آن ذکر نشده است. ثانیاً او بیش از آنکه ماهیت سپاهی داشته باشد طبق آنچه از جستجو درباره وی برمیآید همسر فریبا داوودی مهاجر از چهرههای فراری و اپوزیسیون بوده است!
به نوشته این خبرگزاری، «مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران پیش از این در اظهارنظر اولیه خود اعلام کرد: هیچگونه آثاری از ضرب و جرح در ناحیه سر و صورت و آثار کبودی در اطراف چشمها و شکستگی در قاعده جمجمه مهسا امینی مشاهده نشده است.»
مهران مدیری در ماههای اخیر بخش اعظمی از اموال خود را در «قمار» باخته؛ بههمین دلیل توان عقلانی زندگی را از دست داده/ در جلسات خصوصی علیه نظام حرف میزد/ اجرای برنامههای خود را پس از آبان ۹۸ مشروط به حضور خود و میهمانانش با لباس مشکی کرده بود/ رقم قرارداد او با «فروشگاه رفاه» ۲۳۷ میلیاردتومان است
خبرگزاری فارس در گزارشی مدعی شد: یکی از همین سلبریتیها که درآمد میلیاردی از مجریگری در تلویزیون دارد، در ماههای اخیر بخش اعظمی از دارایی و اموال خود را در شرط بندی و قمار از دست داده است. گفته شده که وی از گذشته مشهور به «پولدوستی» بود، به طوریکه برای اجرای برخی برنامهها با تهیهکنندگان شرط میگذاشت که باید حداقل مبلغ ۳۰ میلیارد تومان در حساب شخصیاش باشد تا با آرامش ذهنی بتواند برنامه اجرا کند.
یکی از همین سلبریتیها که درآمد میلیاردی از مجریگری در تلویزیون دارد، در ماههای اخیر بخش اعظمی از دارایی و اموال خود را در شرط بندی و قمار از دست داده است. گفته شده که وی از گذشته مشهور به «پولدوستی» بود، به طوریکه برای اجرای برخی برنامهها با تهیهکنندگان شرط میگذاشت که باید حداقل مبلغ ۳۰ میلیارد تومان در حساب شخصیاش باشد تا با آرامش ذهنی بتواند برنامه اجرا کند. بهرغم این مسئله، اما در ماههای اخیر، او درگیر باندهای قمار و شرطبندی شده و به صورت متوالی بخش زیادی از دارایی خود را از دست داده تا حدی که مجبور شده است برخی از اموال خود را که روی آن شرط بسته و قمار کرده بود، بفروشد.
فارس ادامه داده است: او که به طرز وحشتناکی به بازی پوکر معتاد شده است، طی ماههای اخیر به دلیل از دست دادن ثروت و دارایی خود در فضای زندگی شخصی نیز دچار مشکلات عدیده شده بود که برخی اشخاص و چهرهها به کمک او آمده و ماهانه مبلغی به وی میدادند که این مبلغ نیز چند وقتی است قطع شده و این موارد سبب شده است که او توان عقلانی زندگی را از دست داده و جایگاه خود را تخریب کند. در عین حال، این بازیگر و مجری از سال ۹۸ تاکنون مواضع تندی در جلسات خصوصی و حتی برنامههای تلویزیونی علیه نظام گرفته بود تا حدی که اجرای برنامههای خود را پس از اتفاقات آبان سال ۹۸ مشروط به حضور خود و میهمانان برنامه با لباس مشکی در صحنه کرده بود. برخی منابع رقم قرارداد او با یک فروشگاه معروف برای تبلیغات را ۲۳۷ میلیاردتومان ذکر میکنند! متولیان این نوع قراردادها باید روشن و شفاف درباره آن به مردم گزارش بدهند و معلوم کنند با تبلیغات این افراد چه تغییر یا منفعتی در سازمان و تشکیلات آنان رخ داده است.
این خبرگزاری در پایان نوشته است: معلوم است که این نوع قراردادها پشتصحنههای فسادآوری دارد. چرا پول مردم را به کسانی میدهید تا آن را در قمار به سایتهای خارج از کشور ببازند و بعد انتقام این آشفتگی در زندگی خود را با دعوت به اغتشاش از مردم بگیرند؟ این یک پرسش ساده است و پاسخ جدی میطلبد.
بیانیه بیش از ۶۰۰۰ استاد دانشگاه در واکنش به حوادث اخیر
بیش از ۶۰۰۰ استاد دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور در پویشی که امضای آن همچنان ادامه دارد، بیانیهای در محکومیت مدافعان دروغین مرحومه مهسا امینی و اخلالگران امنیت کشور و مردم صادر کردند.
دشمنان ما میدانند که دستاوردهای علمی دانشگاههای کشور که با تلاش مجاهدانه دانشمندان و اساتید انقلابی و متدین در عرصههای مختلف فضایی، نظامی، مهندسی، پزشکی، نانو و علوم پایه در شرایط سخت تحریمهای ظالمانه استکبار حاصل شده است آیندهای بسیار درخشان را در زمانی کوتاه برای کشور عزیزمان رقم خواهد زد.
استکبار جهانی و دولت کودک کش غاصب فلسطین و سران گروهکهای معاند و ضد انقلاب ایرانی میدانند که وجود آرامش و امنیت در این شرایط یعنی جلب توجه افکار عمومی جهان به حضور بیش از ۲۱ میلیون مسلمان و عاشق اهل بیت آل الله (ص) از بیش از ۷۰ کشور جهان در راهپیمایی اربعین آن که نمادی از اقتدار، ایمان و اتحاد امت اسلامی بخصوص دو ملت بزرگ ایران و عراق هم در شرایطی که دولتهای منطقه با همدستی رژیم صهیونیستی برنامه مفصلی برای جلوگیری از این مراسم با شکوه و ممانعت از انعکاس آن تدارک دیده بودند.
خباثت و شیطنت اخیر دشمنان با راه اندازی اغتشاشات کور و بی هدف، به بهانه دروغین دفاع از حقوق زنان، اما در عمل تجزیه طلبی، توهین به نوامیس مردم، هتک حرمت مقدسات و ارزشهای اسلامی همه بیانگر این است که ما به قلههای رفیع آرمانهای انقلاب نزدیک میشویم و دشمنان ما چشم دیدن این فتوحات عرصههای علمی، اقتصادی، دیپلماسی، فرهنگی و امنیتی را ندارند؛ لذا ما اساتید دانشگاههای کشور ضمن همدردی با خانواده مرحومه مهسا امینی از مقامات مسئول میخواهیم تمام ابعاد این حادثه را پیگیری و اطلاع رسانی سریع و شفاف برای عموم ملت ایران داشته باشند و با هر نوع قصور و کوتاهی برخورد قانونی نمایند. ما اساتید از بصیرت ملت شریف ایران در محکوم سازی اقدامات هنجارشکنان که از سوی ملت قهرمان ما در قالب حضور در نمازجمعه، شرکت در راهپیماییهای گسترده اول و سوم مهرماه تبلور یافت تشکر نموده همه آحاد مردم شریف ایران را به هوشیاری، بصیرت و حفظ آرامش دعوت نموده و همه اقوام و مذاهب را به انسجام و وحدت و محوریت قانون توصیه میکنیم و از کلیه مسئولان نهادها و دستگاههای امنیتی و قضائی خواستار برخورد قاطع با اخلال گران نظم و امنیت بویژه هتاکان به مقدسات و نوامیس کشورمان میباشیم و با ابراز ناراحتی از وجود فضای نا امنی و نا آرامی و اغتشاش و مشقت و زحمت برای مردم و تخریب اموال عمومی، انزجار خود را از عوامل این نا امنیها و هتک حرمتها به قرآن و عترت و پرچم مقدس جمهوری اسلامی و برهم زنندگان امنیت روانی جامعه مینماییم.
ما اساتید دانشگاههای کشور خطاب به معاندین نظام اسلامی و مخالفان ملت ایران اعلام میکنیم؛ راهی که در پیش گرفتهاید، جز ناکامی، انزوا و خشونت بیشتر، نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت شهید بهشتی با تکیه بر مبانی قرآنی خطاب به شیطان بزرگ چه زیبا فرمود که " به آمریکا بگویید از دست ما عصابانی باش و از این عصبانیت بمیر. " خداوند به دشمنان دین میفرماید: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آل عمران /۱۱۹) [ای پیامبر به دشمنانت]بگو: به خشم خود بمیرید که خداوند به راز درون سینهها داناست.
این پویش همچنان ادامه دارد و اساتید دانشگاههای کشور برای مشارکت در امضای این بیانیه میتوانند به یکی از آدرسهای https://www.basijasatid.ir/node/72076 و https://hamandishi.nahad.ir/form_bayanye_havades_akhir مراجعه کنند.
اعتراضها و 6 راهکار اصلاحگرانه
صالح نقرهکارصالح نقرهکار وکیل دادگستری نوشت: اعتراض یا اغتشاش، حقخواهی یا عقدهگشایی، هرچه بخواهیم اسمش را بگذاریم، صحنههایی که در 10 روز گذشته رخ داد، در تجربه زیسته ایرانی، حامل درسها و پیامهایی است که به شرح ذیل مطرح میشود:
1- چقدر جای رسانههای مستقل و مورد اعتماد مردم خالی است. اگر صداوسیما واقعا ملی بود و صدای همه در آن شنیده میشد، بخشهای درخورتوجهی از مردم سراغ روایتهای غرضورزانه رسانههای وابسته به آمریکا و انگلیس و عربستان نمیرفتند. برای آن رسانهها خیر عمومی ایران پشیزی ارزش ندارد. در پلن سیاسیکاری رسانههای وابسته به پول قدرتها، نوعی تفنن است که عزت و اعتبار ایرانی را با سیاهنماییهای هزاران برابر ارائه دهند و ایرانیان را در برابر هم قرار دهند و مزد خود را بگیرند؛ اما وقتی در داخل همه صداها امکان شنیدهشدن داشته باشند و گفتوگو در جامعه شکل بگیرد و سانسور و حذف قیممآبانه رخت بربندد و دهها رسانه فراگیر باشد، مسئله اینقدر بغرنج نمیشود. اصلاح قانون در انحصارنداشتن صداوسیما با پذیرش تکثر واجب است.
2- اعتراضهای بیسر، دستوپا زدن مخرب را دامن میزند. نهادهای مدنی و جمعیتها و احزاب صدای مردم از دالان یک تجمع منسجم هستند و ساختارمند کردن و احترام به کنشگری آنها قوتی برای طرح مطالبات مردم بهعنوان حلقه واسط با حکمرانی است. اگر جامعه مدنی نحیف و تضعیف شد، جامعه محملی برای انتقال مطالبات و اصلاح حکمرانی ندارد و دست به حرکتهای بیسر و تودهوار و خشونتمدار میزند. جامعه تودهوار خطرناک و ترسناک میشود؛ چون قوه عاقله نظامیافته نداشته و بالطبع هر آن حرکتهای غیربالغ از آن سر میزند. فرض کنید کانونهای وکلای مستقل در این کشور تضعیف نمیشد و مردم اعتماد داشتند و در روند پرونده مهسا امینی وکلای مستقل حضور داشتند و در اصلاح قانون حجاب و حذف گشت ارشاد وکلای دادگستری مستقل دادخواهی میکردند، مردم اصلا نیازی به کف خیابانی کردن مطالبات میدیدند؟! اگر نهاد ملی حقوق بشر و شهروندی داشتیم و با یک کمیته حقیقتیاب مستقل از حکمرانی مواجه بودیم، اصلا روشهای نادرست انتقادی خیابانی و نظمگریز شکل میگرفت؟! اصلاح رویکرد به نهادهای مدنی در راستای تقویت آنها واجب است.
3- اغلب به حق اعتراض و تجمع ناظر بر اصل 27 قانون اساسی نگاه مطلقا امنیتی دارند. نهادهایی در قانون اساسی مثل رفراندوم و اصل 27 هست که برای برخی تصمیمسازان آلرژیآفرین است و گاهی تابآوری برخی جریانات بر حق تجمع مسالمتآمیز و انتقاد از حکمرانی را ضعیف میکند. خوب این حق قانون اساسی اگر مستقر و محترم باشد، سوپاپ اطمینان مردم خواهد بود. نباید مجاری اعمال حق مردم را بست که منتهی به حرکتهای کور شود. بستن باب گفتوگو و تحمیل قرائت واحد به مردم حتما آسیبزاست و آستانه تحمل مردم را پایین آورده و در مناسبتهای مختلف بحران میآفریند. گاهی حامیپرورانه از این اصل استفاده میشود. به بخشی اجازه تجمع میدهند و بخشی را غیرقانونی میخوانند. تسهیل حق تجمع و تأمین امنیت و نظام آن ولو آنکه مخالف تصمیم و اقدام حکمروایی باشد، واجب است.
4- قانون ابدی نیست و بستن راه اصلاح قانون خطاست. گاه برخی موازین موضوعه نظیر مصوبات شوراهای عالی نظیر انقلاب فرهنگی یا تصمیمات دستگاه قوه قضا، راه اصلاحی از سوی مردم ندارد. این خطویژهسازیهای ضدحقوقی انسداد ایجاد میکند، نظام حقوقی را به هم میزند و تفکیک قوا را به چالش میکشد. هیچ مسیر قانونگذاری جز مجلس نباید وجود داشته باشد. مجلس باید مرکب از نمایندههای واقعی مردم باشد که وجدان عمومی را نمایندگی کنند. اگر این فرایند را آسیب زدیم یا از کارکرد انداختیم، خطاست. قانون برای زیست بهتر مردم است و خاصیت بهروزرسانی دارد. جسم خشک نیست که باید مردم تا جان دارند، آن را تعظیم کنند. برای خیر عموم و بهروزی جمعی است. مردم اگر از اصلاح قانون و روندها و رویکردها ناامید شوند، خودشان وارد میدان تغییر میشوند و آن وقت هزینهها بالا رفته و کشور و نظام حقوقی صدمه میبیند. آنها که این راه مسالمتجویانه حقوقی را بستهاند، دانسته یا ندانسته به مردمسالاری و اصل 56 قانون اساسی آسیب وارد کردهاند. اصلاح فرایند قانونگذاری در انحصار مجلس و حذف تقنین شوراهای عالی و اصلاح قانون انتخابات واجب است.
5- ما یکسری ساختارهای مطالبه و تضمین حق یا نداریم یا از کارکرد افتادهاند. مثلا ما دادگاه قانون اساسی نداریم. نهاد ملی حقوق بشر و شهروندی نداریم. بازنگری در نظام مطالبه و تضمین حق یک ضرورت است. دادستانها باید مدافع حقوق بشر و آزادی باشند و بیان کنند و به مردم اطمینان دهند که مدعیالعموم هستند، نه مدعی حاکمیت؛ استقلال قاضی و دادستان برای این است که مردم بدانند قانونی که برآمده از پارلمان است، با قاضی مستقل تضمین میشود و مدعی خیر عمومی «دادستان مقتدر» است که آزادیخواه و حقوقبشرسالار است. این نوع بازنگری برای نظام حقوقی ما واجب است.
6- آموزش در راستای احترام به حقوق و التزام به تکالیف ضعیف است. اختلال ارتباطی یک اتفاق نیست؛ بلکه یک انتخاب است و ریشه در نظام آموزشی دارد. توسعه اجتماعی مستلزم توجه به حوزه عمومی و پذیرش تکثر، احترام به یکدیگر و رواداری است. نادیدهگرفتنها و تحقیرکردن هر طرف یا دوقطبیسازی جامعه ضربه مهلک به سرمایه انسانیای است که میتواند در همه بزنگاهها پشتیبان خیر عمومی باشد. هر ایراندوستی از تفرقه مردم و هرز رفتن ظرفیت اجتماعی برای تخریب و هدم هموطن خویش متأثر میشود. ایران ما اینهمه راه نرفته و کار نکرده در مسیر توسعه دارد. هنر خیرخواهان ایران این است که چگونه همبستگی و چسبندگی ملی ایجاد کنند که این سرمایه متحد برای توسعه و بهروزی مردم باشد. ما به یک گفتوگوی ملی و یک تصمیم جمعی برای تغییر نیاز داریم. آموزش همگانی برای احترام به حقوق بشر و گفتوگو برای بهترشدن. به جای شعارهای مرگ بر این و آن باید روی خودمان کار کنیم. با تعامل سازنده و رفتارهای توسعهیافته باید تغییر را رقم زنیم. تغییر در آموزش خشونتستیز و تکریمکننده حق واجب است.
ایران ما با اینهمه شهید و آنهمه هزینه آزادیخواهی و عدالتگرایی حیف است که محنت و اندوه مکرر ببیند. خرد ایجاب میکند با چشمی عبرتپذیر، دوراندیش و حقپندار باشیم، چه به قول سعدی تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد/ هم گلی دیدست سعدی تا چو بلبل میخروشد.
بیشتر بخوانید:
علی کریمی تهدید شد / چرا به فوتبالیستها 150 برابر کفِ جامعه حقوق داده میشود؟ / مقصر این ناآرامیها کیست؟ / دیدن همه مردم راه برونرفت از بحران اخیر / اژهای: دستگاه قضائی با اغتشاشگران هیچگونه تسامحی نخواهد کرد
اغتشاشات شب گذشته / پزشکیان: دمیدن در آتش التهاب و آشوب، به نفع مردم نخواهد بود / احزاب سیاسی و تشکلهای دانشجویی خواستار برخورد بدون مماشات با آشوبگران شدند / اطلاعیه فرماندهی سایبری سپاه
دختری که با پرتاب سنگ نابینا شد / اژهای: اجازه نمیدهیم آشوبطلبها جولان دهند / تخریب ۱۲ شعبه و سرقت اموال ۲ شعبه بانک در اغتشاشات اخیر / عیادت فرمانده سپاه از مجروحان اعتراضات تهران
عاری از شرافت و انصاف / آیا دعوا بر سر حجاب و بی حجاب است؟ / پردهبرداری خانوادههای برخی از کشتهشدگان اغتشاشات اخیر / اعترافات برخی از لیدرهای وابسته به گروهک تروریستی حزب دموکرات / چرا برخی از سلبریتیها جوگیر شدند؟/ ایران جایی نیست که کسی بتواند کودتا یا انقلاب رنگین کند/ افراد در چارچوب آزادی بیان دارند و تجمعات در ایران آزادند / ریشههای اقتصادی اعتراضات اخیر/ عکس یادگاری مردم با نیروهای یگان ویژه پلیس (+ فیلم و تصاویر )
پیدا و پنهان فتنه لمپنهای خارج نشین
سیدعبداله متولیان برای روزنامه جوان نوشت: با حذف غربگرایان از سپهر سیاسی کشور و روی کارآمدن انقلابیون و حرکت پرشتاب برای ترمیم خسارات مادی و معنوی ناشی از سوءمدیریت و ناکارآمدی غربگرایان و بازگشت امید و اعتماد و تقویت باورها و ایمان مردم، «ائتلاف غربی، عبری، وهابی» به شدت احساس خطر کرده و با استفاده از تجربه فتنههای پیشین، برنامه فتنهای چند وجهی بر بستر جنگ هیبریدی و ترکیبی را برای درگیر کردن دولت آیتالله رئیسی در حاشیههای دروغین و تصنعی در دستور کار خود قرار داد. اما از آنجا که دولت سیزدهم فارغ از حاشیهها، برای بازگرداندن امید، آرامش و اعتماد به مردم، عزم خود را جزم کرده بود، گام نخست برای موفقیت فتنه جدید، با بهرهگیری از ظرفیت نفوذیها و رسانههای جریان سیاسی بازنده، تولید حاشیههای رنگارنگ با تمرکز بر موضوع حجاب و گشت ارشاد نظیر «جنجال بر سر ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه در مشهد»، «شایعه پلمب رستورانها و کسبهای که مانع از ورود زنان بدحجاب نمیشوند»، «پخش گسترده کلیپهای تولید شده درباره نزاع گشت ارشاد با زنان بدحجاب»، «شایعه اخذ جریمه از زنان بدحجاب»، «پخش کلیپ بیرون انداختن زن محجبه از اتوبوس»، «پخش کلیپهای مهندسی شده از مواضع برخی ائمه جمعه» و... طراحی و به اجرا گذاشته شد.
بالاخره روز موعود فرا رسید و با تولید یک دروغ بزرگ درباره مرگ مهسا امینی (قبل از اظهار نظر مراجع رسمی نظیر گزارش پلیس، پزشکی قانونی و...) فتنه کلید خورد و با شتابزدگی عجیبی توسط رسانههای جریان غربگرا ضریب خورده و دروغ تولیدی به پروپاگاندا تبدیل شده و آشوبگری با فتنه لمپنهای بیسر متفاوت از فتنههای پیشین در کف خیابان شکل گرفت؛ فتنه ۷۸ بر بستر فرهنگی، فتنه ۸۸ بر بستر سیاسی و انتخاباتی و فتنه ۹۸ بر بستر اقتصادی شکل گرفته بود، اما فتنه جدید هیچ ماهیتی نداشته و برخلاف فتنههای پیشین که از یک واقعیت (نظیر بستن روزنامه سلام، باخت غربگرایان در انتخابات ۸۸ و افزایش قیمت بنزین) تبعیت میکردند این فتنه صرفاً از یک توهم و خیالبافی رسانهای تبعیت کرده است. همچنین در حالیکه فتنههای قبلی دارای ساختار اجتماعی و دارای سر بودند فتنه جدید با اهدافی نظیر «مردمی نشان دادن فتنه»، «عدم وابستگی به جناح خاص و مدیریت همه سلایق»، «عدم امکان دستگیری سران فتنه»، «فراجناحی معرفی کردن فتنه گران و عدم وابستگی به جناحهای داخلی»، «ایجاد امکان جلب و جذب حمایتهای فرامنطقهای و بینالمللی» و... بی سر وارد میدان اغتشاش و تخریب اموال عمومی و... شد.
فتنه لمپنها که از آن تحت عنوان جنگ احزاب نیز یاد میشود و حاصل پیوند خوردن تمامی معاندین، محاربان، مخالفین، منافقین، سلطنتطلبان، عناصر واداده و فراری، بهاییها و... بوده و از حمایتهای علنی رسانههای بیگانه و سرویسهای جاسوسی دشمنان انقلاب و اغلب کشورهای اروپایی برخوردار و فاقد هویت واقعی بوده و صرفاً با فراخوان در دنیای مجازی شکل گرفته و از ویژگیهایی نظیر «غیر حقیقی»، «بر بستر دنیای مجازی»، «بهرهگیری از هیجانات روحی»، «مبتنی بر تحریک احساسات»، «فاقد هویت صنفی و قشری»، «استفاده از جوانان و نوجوانان» و «مدیریت و میدان داری زنان» برخوردار است. این فتنه که از اساس بر پایه دروغ رسانهای شکل گرفت در تحریک پذیری و دامن زدن به اغتشاشات نیز با دروغهای گوبلزی که توسط مرکز سایبری منافقین و مرکز سایبری صهیونیستها و مرکز سایبری تعادل وهابیون سعودی و سایر لمپنهای خارج نشین نظیر مصی علینژاد تولید و توسط هنرمندان و ورزشکاران مشهور (سلبریتیها) فراری و داخلی منتشر و دامن زده شده و توسط رسانهها و شخصیتهای جریان غربگرای داخلی ضریب خورده است، در واقع در دنیای رسانه تصویرگری شده و در کف خیابان توسط جمعیتی به شدت محدود و فاقد پشتوانه مردمی رویدادسازی شده است و جریان تجزیهطلب نیز بخش تکمیلی این جنگ هیبریدی و ترکیبی را تشکیل داده است.
فتنه لمپنها حرکتی آشوبطلبانه، اما بی مایه و فاقد هر گونه عمق اجتماعی و حمایت مردمی است که صرفاً بر رویدادسازی و پروپاگاندای رسانهای با حرکت پینگ پنکی استوار است که برای اجتماعی و فراگیر معرفی کردن خود از مدلی تحت عنوان فرش نمودن سطح جامعه (Astroturfing) استفاده کرده و با حضور پراکنده در نقاط مختلف جامعه خود را بهعنوان مردم جا میزنند. فتنه لمپنها برای آنکه خود را به عنوان جنبش فراگیر مردمی نشان بدهد از یکطرف بر آشوبهای نقطهای مبتنی بر جنگ و گریز خیابانی و تغییر دائمی نقاط آشوب و خسته کردن دستگاههای مسئول تأکید دارد و از سوی دیگر به شدت در پی بزرگنمایی آثار تخریبی بوده و بر تخریب و به آتش کشیدن نمادهای هویت ملی و دینی: «آتش زدن پرچم، قرآن، مسجد، پلیس و...» متمرکز شده است.
این جریان خارج نشین با استفاده از ظرفیت رسانه بر استمرار خط آشوبگری متمرکز شده است و تصور جمع شدن غائله خطا بوده و باید بدانیم که گردانندگان اصلی جریان لمپنیزم، در پی: «تلاش برای اعتراضی نگه داشتن فضای کشور»، «کشاندن جریان اعتراضی به عرصه قشری و صنفی و اعتصابات سراسری معلمان، دانشگاهیان و...»، «اختلاف افکنی بین نیروهای مقابلهکننده با آشوبگران بهویژه نیروهای مسلح نظامی و انتظامی»، «تلاش برای وارد آوردن یک حادثه بزرگ و اثرگذار نظیر ترور سران احزاب سیاسی، تصرف رسانه ملی یا... با استفاده از مدل زدن ساختمان تجارت جهانی» و... هستند.
برچیده شدن معرکه لمپنها مستلزم «برخورد قاطعانه با تصویرگران رسانهای قبل از برخورد با آشوبگران و رویداد آفرینان»، «قطع ارتباط بین تصویرسازان با رویداد آفرینان»، «برخورد بدون اغماض و جدی با سیاسیون غربگرا»، «برخورد مناسب با طایفه ضریب دهندگان و حامیان فتنه از سلبریتیها گرفته تا اصحاب رسانه و شخصیتهای اثرگذار و دریافت هزینههای سنگین آشوبگری از آنان»، «کشف نقشهها و برنامههای آینده لمپنهای خارج نشین»، «ساماندهی فوری دنیای مجازی و جلوگیری از اوضاع ناهنجار و رهاشده فضای مجازی» و... است. اگر چه فتنه لمپنها در براندازی نظام با شکست مفتضحانه روبهرو شده، اما بیشک آثار زیانباری بر بدنه اجتماعی نظام بهویژه در جوانان برجای گذاشته که برای ترمیم خرابیهای این فتنه شناخت دقیق و عمیق از نیازهای نسلی که از اعتیاد ناشی از دنیای مجازی بیشترین آسیبهای روحی و روانی را دیده و در معرض خطر واگرایی قرار گرفته ضرورتی اجتنابناپذیر است.چنین مرغ و تخممرغ وضعیت خوبی ندارد.
اغتشاش و آشوب در خدمت فشار حداکثری دموکراتها
حمیدرضا شاهنظری در روزنامه جوان نوشت: به زعم بسیاری از استراتژیستهای تراز اول جهان، مهمترین کلانروند راهبردیای که طی سه دهه گذشته، و به خصوص در مقطع فعلی، در جهان جاری است روند تغییر نظم جهانی است که بهرغم هشدارهای استراتژیستهای امریکایی، همچون ریچارد هاس و هنری کیسینجر، در سالهای اخیر آنچنان شتابی به خود گرفته که امریکاییها را برای متوقف کردن و معکوسسازی آن دچار مشکل کردن است.
از نظر امریکاییها چین، روسیه و ایران بازیگران اصلی تغییر هندسه جهانی قدرت هستند و برای تداوم هژمونی یکجانبه امریکا لازم است که هرچه سریعتر مهار شوند. از نظر آنان اگر این سه کشور به یک همافزایی راهبردی در موضوعات کلان دست پیدا کنند کار برای تداوم هژمونی آنها بسیار سخت خواهد شد. امریکاییها در تلاش هستند روسها را با زمینگیر کردن در اوکراین و بالا بردن تخاصم اروپاییها با این کشور مهار کنند و چین را با وارد کردن به درگیری با تایوان به یک ورطه بیثباتی و افول اقتصادی بکشانند.
در این میان ایران پساانقلاب تاکنون نقشی محوری و پیشران در افول نظم امریکایی داشته و بازیگر کلیدی تغییر نظم جهانی است. از این رو مهار ایران از مهمترین پروژههای امریکا برای تداوم هژمونی خود و جلوگیری از تداوم روند افول جایگاه جهانی این کشور است. در این راستا طی یک دهه گذشته «مذاکرات هستهای» که تلاش میشد در امتداد آن، حوزههای دیگر قدرت ایران نیز محدود شود، نقطه کانونی تلاش برای تغییر رفتار و مهار ایران بود و این را خود غربیها بارها به صراحت در کوران مذاکرات منتهی به برجام اعلام کردند. به همین خاطر است که امروز نیز پس از ماهها مذاکرات توسط تیم جدید ایرانی که به روشنی هدف خود را رفع واقعی تحریمها در برابر پایبندی به تعهدات ایران در برجام اعلام کرده بود با عدم ارائه تضمین جدی برای رفع تحریمها و نیز پافشاری غربیها بر ادعاهایی همچون مسائل پادمانی آژانس که میتواند پس از انجام تعهدات ایران، زمینه را برای بهانهجویی و عدم پایبندی غربیها و امریکاییها به تعهداتشان فراهم کند، بدون نتیجه مانده است.
یک واقعیت مهم نیز وجود دارد که امریکاییها در اعمال تحریمها علیه ایران یک اشتباه بزرگ راهبردی مرتکب شدند و آن، اعمال افراطی و بیش از حد تحریمها به صورت دفعی و در یک زمان کوتاه بود که در دولت ترامپ تحت عنوان «کمپین فشار حداکثری» به اجرا گذاشته شد. این تحریمهای بیسابقه از یک سو سبب خالی شدن دست آنها برای تداوم فشار تحریمی شده و از سویی ایران را با قرار دادن در بدترین شرایط ممکن، به سمت سازگاری با تحریمها و آموختن راههای دور زدن آن هدایت کرد.
امروز ایران با موفقیت در حال تلاش برای تابآوری و مقاوم شدن در برابر تحریمها است و از طرفی شرایط کنونی جهان، امکان تداوم تحریمها به شکل سابق را با چالش مواجه کرده و از کارایی آن به مقدار قابل توجهی کاسته است. تجربه قبلی برجام نیز نشان داد که نمیتوان به وعدههای بدون ضمانت امریکاییها دل خوش کرد و مجدداً اشتباهات گذشته را تکرار کرد. با این اوصاف امریکاییها تاکنون از تحمیل مجدد برجام یکسویه و بیخاصیت که تنها قابلیت آن، محدودکردن قدرت ایران و انداختن آن در وضعیتی مینگذاری شده برای تداوم مذاکره و محدود کردن سایر ابزارهای قدرت است، ناکام ماندهاند.
امریکاییها بارها اعلام کردهاند که در صورت شکست مذاکرات و عدم پذیرش برجام یکسویه از سوی ایران، سناریوی جایگزینی دارند که گاهی از آن به «پلن B» یاد میکنند. آنچه این روزها در کف معدود خیابانهای تهران و برخی شهرها در جریان است، در واقع پردهای از پلن Bاست. فشار حداکثری ترامپ در رساندن امریکاییها به اهدافشان ناکام بود و نتوانست ایران را برای مذاکره حداکثری بر سر موضوعات مورد درخواست امریکا تسلیم کند و با اینکه بایدن قبل از پیروزی در انتخابات گفته بود به برجام برخواهم گشت و میتوانست این کار را به راحتی با یک فرمان اجرایی انجام دهد، ولی ترجیح داد با مذاکره برای مذاکره، تلاش کند تا شاید باب مذاکرات فراگیر و جامع را باز و راهی برای تسلیم ایران برای امتیاز دادن در دیگر موضوعات حیاتی کشور پیدا کند. تجربه تاریخی نیز نشان میدهد که دموکراتها متخصص ایجاد اغتشاش و آشوب هستند یا حداقل علاقه خاصی به استفاده از این ابزار دارند. در دوره اوبامای دموکرات هم ابتدا فتنه ۸۸ پیگیری شد و سپس با شرطیسازی و دوقطبیسازی افکار عمومی جریان کدخداباور به قدرت رسید و مقدمات رسیدن به برجام بیخاصیت و یکسویه کلید خورد.
گشت ارشاد و حادثه تلخ مرگ مهسا امینی علت اغتشاشات رخ داده نیست، بلکه صرفاً فرصتی پیش آمده در میانه اقداماتی پیوسته و زنجیرهوار برای دستکاری افکار عمومی ایرانیان و آمادهسازی اذهان آنان برای حضور در خیابان و اغتشاش است. اینکه برخی سینماگران و سلبریتیها در حدود چهار ماه پیش در مقطع پس از ماجرای تلخ ریزش ساختمان متروپل، به جای تزریق امید به جامعه و کمک به کاهش آلام مصیبتدیدگان، ترجیح دادند بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» منتشر کرده و در مطالبهای عجیب، خواهان خلع سلاح نیروهای امنیتی و نظامی شوند، اتفاقی نبوده و در همین چارچوب قابل ارزیابی است و حتی اینکه پس از همین حادثه، برای یک برنامه جمعی استغاثه و عرض ارادت به امام زمان (عج) با عنوان «سلام فرمانده» یک دوقطبیسازی بیسابقه و نفرتپراکنی گسترده علیه مردم مؤمن و قشر مذهبی ایران به راه افتاد نیز یک حلقه از این اقدامات دوقطبیساز و زمینهساز آشوب بوده است. فعالیتهای نفرتپراکن برخی ورشکستههای سیاسی در شبکههای اجتماعی و بیانیه اخیر یکی از سران فتنه ۸۸ نیز که به مدافعان حرم و سردار شهید همدانی اهانت کرده بود پرده دیگری از همین اقدامات دوقطبیساز و همسو با خواسته ضدامنیتملی «تفنگت را زمین بگذار» سلبریتیها بود.
البته ایجاد اغتشاش داخلی تنها یک بخش از سناریوی فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش «برجام با فکت شیت امریکایی» است و نباید از اقدامات ضدایرانی برای کاهش قدرت ایران در عرصه راهبردی و ژئوپلتیک نیز غفلت کرد.
تلاشها برای تخریب وجهه ایران و به قدرت رساندن یک چهره ضدایرانی در عراق، آرزوها برای تغییر ژئوپلتیک منطقه شمال غرب ایران توسط جمهوری آذربایجان و کمک ناتو به این کشور و سفر غیرمنتظره نانسی پلوسی به ارمنستان برای زمینهسازی تحقق پروژه کریدور زنگزور، اقدامات مشکوک برای ایجاد مشکلات امنیتی در کشور و تقویت جریانات تجزیهطلب و قومگرا، تلاش برای ایجاد مشکلات امنیتی برای ایران از ناحیه گروههای تروریستی موجود در منطقه و برخی کشورهای همسایه، ائتلافسازی منطقهای بر ضد ایران و هماهنگیها برای تشکیل پدافند مشترک ضدایرانی در منطقه با محوریت رژیم صهیونیستی و نیز دامن زدن و سوءاستفاده از مطالبات معیشتی از جمله دیگر اقدامات در دست اقدام علیه ایران و ایرانیان است.
امروز کشور قدرتمند ایران که برای رسیدن به جایگاه کنونی، هزاران شهید تقدیم کرده، برنامههای زیادی برای تقویت قدرت ملی و رسیدن به جایگاه واقعی خود در جهان دارد و امروز به خاطر همین موفقیتهای بزرگی که داشته و آینده روشنی که دارد در میانه یک جنگ ترکیبی گسترده قرار گرفته که هدف اصلی آن، انداختن کشور در ورطه فروپاشی اجتماعی، جنگ داخلی، نابودی امنیت، تجزیه کشور و تسلیم در برابر دشمنان است. به همین خاطر وظیفه هر ایرانی با هر تفکر و اندیشهای است که نیت و غرض دشمنان این سرزمین و این مردم را تشخیص دهد و از بازی در زمین آنان اجتناب کند.
مجلس خبرگان رهبری بر پیگرد قضایی آشوبطلبان اغتشاشات اخیر تاکید کرد
مجلس خبرگان رهبری با صدور بیانیهای، اغتشاشات اخیر و توهین به مقدسات دینی را محکوم و بر پیگرد قضایی آشوبطلبان تأکید نمود.
در پی حوادث اخیر مجلس خبرگان رهبری با صدور بیانیهای اغتشاشات و توهین به مقدسات دینی را محکوم و بر پیگرد قضایی آشوب طلبان تأکید نمود.
در این بیانیه آمده است: حوادث تلخ و فتنهای که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم گرچه با حضور به موقع و هوشیاری زنان و مردان بصیر ایران اسلامی؛ به ویژه دانشجویان انقلابی کشورمان در تجمع سراسری امت رسول الله (ص) بحمدلله خنثی شد، اما بار دیگر دستاویزی برای سلب امنیت و آرامش جامعه، اهانت به مقدسات دینی و هجمه علیه ارکان نظام اسلامی را فراهم کرد و عدهای قلیل که درک و تحلیل درستی از مسائل ندارند نقشه و هدف شوم دشمنان کینه توز این نظام و میهن اسلامی را اجرا نمودند و برای کشور و مردم هزینه ایجاد کردند.
مجلس خبرگان در بیانیه خود میافزاید: بیتردید هتک حرمت قرآن کریم، آتش زدن مسجد، آسیب زدن به اموال خصوصی و عمومی و یا تعرض به نیروهای انتظامی، بسیجی و حافظان امنیت در یک کشور اسلامی با داشتن مردمی معتقد به مبانی دینی نمیتواند بدون خطدهی، هدایت و سوء استفاده سرویسهای بیگانه از احساسات جوانان صورت پذیرد.
در این بیانیه، مجلس خبرگان رهبری ضمن تشکر از فراجا و سپاه پاسداران تاکید میکند: مجلس خبرگان رهبری، ضمن محکوم نمودن اقدامات ساختارشکنانه و ابراز همدردی با مردم آسیب دیده در این حوادث خصوصاً خانوادههای شهداء و جانباختگان این اغتشاشات از خویشتن داری و تدبیر فرماندهی انتظامی در برابر اعتراضات و نیز هدف قراردادن مقرهای تروریستها توسط سپاه پاسداران، قدردانی نموده و با اصرار بر اجرای قوانین و احکام اسلامی در جامعه و حمایت همه جانبه از رهبری معظم انقلاب اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه به عنوان رکن استوار نظام اسلامی بر ضرورت تبیین و ارائه روایت صحیح از قضایای اخیر، ساماندهی فضای مجازی، دلجویی و احقاق حقوق خسارت دیدگان، حمایت از اقدامات قوه قضائیه در راستای پیگرد قضائی آشوب طلبان و لزوم هوشیاری و خنثی نمودن توطئههای شوم نظام سلطه و صهیونیسم جهانی علیه انقلاب اسلامی ایران، تأکید مینماید.
انتشار اسناد جدید از همکاری کومله با دشمن ایران/ تجزیهطلبان ایران دنبال چه اهدافی هستند؟
با توجه به سیر تاریخی گروهک تروریستی کومله علیه ایران و مردم، لازم است نیروهای امنیتی و نظامی کشور مصداق آیهٔ شریفهٔ "أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّار" با این گروهک محارب برخورد نمایند.
پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران در بهمن ماه ۵۷ بر علیه رژیم ستم شاهی، فضایی را در کشور ایجاد کرده بود که هر دسته، گروه، جریان و حزبی بتواند از این فضا بهره برده و اعلام وجود نماید، این گروهها و احزاب از نظر تاثیرگذاری بر روند پیروزی انقلاب به دو دسته مؤثر و غیرموثر تقسیم میشوند، البته گروهها و جریانات زیادی وجود داشتند که در فردای پیروزی انقلاب قارچ گونه در فضای سیاسی کشور پدیدار گشتند و سهم خواهی میکردند در حالیکه قبل از سال ۵۷ اساساً موجودیتی نداشتند.
مناطق کردنشین کشور نیز از این امر مستثنی نبوده و در فردای پیروزی انقلاب، گروههایی قارچ گونه سربرآوردند و از انقلاب سهم خواهی میکردند در حالیکه طی روند پیروزی انقلاب یا اصلاً حضور نداشته و یا تاثیرگذاری جدی نداشته بودند، یکی از این گروهها در مناطق کردنشین کشور که فردای بعد از پیروزی انقلاب ادعای موجودیت نمود و سهم خواهی نمود، گروهک تروریستی "کومله" بود که قبل از سال ۵۷ اساساً نامی از آن در فضای سیاسی کشور وجود نداشت و کسی آن را نمیشناخت.
گروهک تروریستی "کومله" همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، توسط ۱۰ نفر از افرادی که از نظر ایدئولوژیک مائوئیست (نحلهای از مارکسیسم که هدف آن تأسیس یک حکومت کمونیستی است) بودند اعلام موجودیت نمود و وارد فضای سیاسی مناطق کردنشین کشور گشت.
با توجه به آنکه این گروهک از نظر ایدئولوژیک (مائوئیسم) تضاد شدیدی با اکثریت جامعه (دیندار – مسلمان) داشت، هیچگاه نتوانست پایگاه اجتماعی مناسبی که منجر به مشروعیت آن در میان مردم شود، داشته باشد، همین امر مقدمهای گشت تا در تنازع برای بقاء سازمانی خویش، مسیر خیانت به کشور را پیشه نماید که همچنان بر طی این بی راهه اصرار دارد و طی مدت اخیر نیز در ادامه روند مزدوری خویش با هدف بقاء، در پی آن بود که یکی از تاسیسات زیربنایی کشور که سرمایهٔ نسل حاضر و آینده کشور میباشد را در شهر اصفهان منفجر نماید.
تکوین و شکل گیری حزب منحله "کومله"
آغاز به فعالیت "کومله"بر اساس اسناد و شواهد تاریخی موجود به زمستان ۵۷ بر میگردد، قبل از پیروزی انقلاب هیچ تظاهر بیرونی و سندی وجود ندارد که نشان دهد این گروهک در دوره رژیم ستم شاهی وجود داشته و همراه با مردم بر علیه این رژیم مبارزه کرده است، حتی بعد از پیروزی انقلاب نیز اسمی از "کومله" وجود ندارد بلکه این گروهک عنوان"سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران" را برای خود انتخاب میکنند، با این حال حتی تا مقطع کنگره دوم یعنی در نیمه اول فروردین سال ۶۰، "کومله" فاقد برنامه و اساسنامه که بنا به تعریف، ارکان پایهای و مشخصه هر نوع سازمان و یا حزبی است.
بر همین اساس با توجه به وقوع انقلاب ۵۷ و به وجود آمدن خلاء قدرت حکومت در مناطق کردنشین کشور، این گروه از فضای به وجود آمده علی الخصوص در شهر سنندج سوء استفاده نموده و با ایجاد آشوب و ناامنی قصد دارد حکومتی کمونیستی بر اساس آموزههای مائو را در این شهر برپا دارد، بر اساس شواهد موجود اعضای رهبری کومله از جمله فردی به نام صدیق کمانگر در نوروز ۵۸ از طریق ایستگاه رادیویی شهر مردم را تحریک میکنند که به پادگان شهر حمله کنند و نیروهای ارتش را خلع سلاح نمایند در حالیکه نیروهای ارتش در شهر سنندج همراه و همگام با سایر ارتشیان کشور با امام (ره) و انقلاب بیعت نموده بودند.
صدیق کمانگر
کمانگر در شهریورماه ۱۳۶۲، مصاحبهای انجام داده است که نسخه ضبط شدهٔ آن در دسترس است، وی در بخشی از مصاحبه در رابطه با وقایع نوروز ۵۸ شهر سنندج بیان میکند:"پادگان سنندج بعد از قیام در شهر سنندج اصلاً دست نخورده بود، واقعیت این است که ما از همان روزهای قیام نقشههایی برای خلع سلاح پادگان ارتش و ژاندارمری داشتیم."
این گفتههای صدیق کمانگر از رهبران کومله در آن سالها، خود گویای این واقعیت است که کومله از همان ابتدای پیروزی انقلاب در پی پذیرش آن نبوده بلکه بر اساس ایدوئولوژی خویش هدف دیگری در سر داشته است، البته در همان روزهای ابتدایی ماجرا، عدهای از اعضای شورای انقلاب از جمله آقایان رفسنجانی، طالقانی، بنی صدر و شهید بهشتی، برای مدیریت اوضاع وارد سنندج شده و مسئله را حل مینمایند اما در ۲۳ تیر سال ۵۸ در شهر مریوان، رخداد حمله به پادگان سنندج را اینبار در حمله به اولین مقر سپاه پاسداران متشکل از "پیشمرگان کرد"تکرار مینمایند و همچنین در مردادماه سال ۵۸ در واکنش به فرمان امام جهت شکستن حصر شهر پاوه که در محاصره شبه نظامیان دمکرات قرار گرفته بود، اطلاعیهای به نام "خلق کرد در بوته آزمایش" صادر کرد که در آن متعهد میشود تمام امکانات و نفوذ خود را جهت مقابله با قوای نظامی و انتظامی کشور که در پی برقراری امنیت و آرامش در مناطق کردنشین کشور بودند بکار خواهد گرفت.
"کومله"، با این اقدام رسماً به نظام برآمده از رفراندوم فروردین ماه 58 که بیش از نود درصد مردم ایران آن را مورد تأیید قرار داده بودند اعلام جنگ میکند.
"کومله" با توجه به ایدئولوژی مارکسیستی و ضدیتی که با جامعه بر سر موضوع دین داشت هیچگاه نتوانست پایگاه اجتماعی مناسبی در جهت مشروعیت خویش کسب نماید به همین دلیل بعد از آنکه درک نمود که داشتن قوای مسلح نیز چاره این مسئله نیست اینبار مجبور گشت با عدهای کمونیست از سایر مناطق ایران به نام گروه سهند متحد شده و حزبی تحت عنوان "حزب کمونیست ایران" را در ۱۱ شهریورماه سال ۱۳۶۲ تشکیل دهد.
"کومله" با توجه به آنکه در یک فضای دگماتیک ایدئولوژیک ذهنی گرفتار آمده بود و تمامی رخدادها و پدیدهها را از لنز ایدئولوژی مینگریست نتوانست به دلیل عدم مشروعیت خویش در میان مردم پی ببرد به همین دلیل اتحاد با گروه سهند نیز کارگر نیفتاد و در سال ۱۳۷۹ به رهبری فردی با نام عبداله مهتدی از حزب کمونیست ایران منشعب شدند و دوباره نام کومله را برخود نهادند.
امروز دیگر با یک کومله مواجه نیستیم بلکه به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و قدرت طلبی و تمامیت خواهی رهبران آن، بیش از چهار کومله از جمله: کومله مهتدی، کومله ایلخانی زاده، کومله علیزاده، کومله صلاح مازوجی و... از یکدیگر منشعب شده وجود دارند.
عبدالله مهتدی کیست؟
عبدالله مهتدی یکی از مؤسسین کومله و متولد ۱۳۲۸ در شهر بوکان است، فرزند رحمان آقای مهتدی از فئودالهای منطقه بوکان و وزیر در جمهوری مجعول مهاباد بوده است، بعد از سقوط جمهوری مهاباد به دست ارتش رژیم شاهنشاهی و اعدام قاضی محمد رهبر جمهوری مهاباد، رحمان آقای مهتدی به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود نه تنها یک روز هم به زندان نرفت بلکه بنا به امر دربار به شهر تهران دعوت گردید و در آنجا سکنی گزید.
عبدالله مهتدی نیز تحصیلات خود را در تهران ادامه داد و در این شهر با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد مارکسیست تبدیل گردید و بعداً به عنوان دبیرکل کومله و حزب کمونیست ایران در دهههای شصت و هفتاد، و تا به امروز به عنوان دبیرکل گروهک کومله کردستان ایران به فعالیت خود ادامه داده است.
عبدالله مهتدی
عبدالله مهتدی از نظر رفتار سیاسی به طور مداوم در نوسان بوده و ثبات سیاسی مشخصی ندارد، نگاهی به سوابق این فرد گویای واقعیت این امر است به طوری که در طول زمان حیات سیاسی خویش تاکنون به متحد کمونیستها، رژیم بعث، سلطنتطلبان، فدرالیستها، جمهوریخواهان، فتنه ۸۸، رژیم صهیونیستی، رژیم عربستان و... در آمده است.اقدامات تروریستی کومله
کومله نیز همچون دمکرات، با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث بر ایران، با هدف تجزیه کشور، به پروکسی رژیم بعث تبدیل شده و تمامی منابع مالی و نظامی این گروه از جانب سازمان استخبارات و ارتش بعث تأمین میگردید و آنها نیز در قبال دریافت این کمکها اقدام به جاسوسی برای رژیم بعث از داخل کشور علی الخصوص جاسوسی نظامی و حمله به نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و تاسیسات راهسازی و آبادانی میکردند.
اخیراً بخشی از اسناد مزدوری گروهکهای تروریست کومله و دمکرات که برای رژیم بعث جاسوسی نموده اند توسط رسانههای عراقی منتشر گردیدهاند، در یکی از این اسناد که به تازگی انتشار یافته، فردی به نام حسن شمسی که آن زمان نماینده گروهک کومله در بغداد بوده اطلاعات مربوط به جبهههای جنگی ایران را به استخبارات عراق گزارش داده. در سند دیگری وی طی رسید وجهی که شخصاً امضاء کرده مبلغ پانصد هزار دینار حقوق مزدوری ماهیانه گرفته است.
حسن شمسی وطن فروش در حال حاضر عضو کمیته مرکزی گروهک کومله است.
همچنین در گزارشی که چندی پیش در روزنامه جام جم منتشر شد، اسنادی از جاسوسی و مزدوری گروهک دمکرات و شخص عبدالرحمن قاسملو برای صدام و استخبارات رژیم بعث ارائه گردید که پس از آن یکی از سرکردگان این گروهک به نام کریم پرویزی با اشاره به گزارش روزنامه جام جم به جای عذرخواهی و اعلام برائت از چنین خیانت فاحشی با کمال وقاحت ارتباط با دشمن ملت ایران و همکاری با دشمن در زمان جنگ را تأیید کرد این در حالیست که این گروهک در پسوند نام به اصطلاح حزب خود از عنوان "ایران" استفاده کرده است!
اقدامات تروریستی گروهک "کومله" فقط در حمله به پادگانهای شهرهای کردنشین کشور در اوایل انقلاب، اقدام به شورش بر علیه نظام برآمده از انقلاب و همراهی با رژیم بعث در تجاوز به کشور و قتل و عام مردم محدود نمیگردد بلکه صدها نفر از شهروندان کشور را به طور مستقیم ترور نموده است، به عنوان نمونه: در جریان بمبگذاری ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۸۹ که همزمان با رژه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود عوامل گروهک تروریستی"کومله" به دستور سرکرده این گروهک یعنی عبدالله مهتدی، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر مهاباد جمع شده بودند منفجر کردند که در جریان این انفجار تروریستی متاسفانه ۱۲ نفر به شهادت رسیده و ۴۰ نفر نیز بشدت مجروح میشوند.
تصاویری از اقدام تروریستی گروهک کومله در شهر مهاباد به تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۳۸۹
رفتارشناسی جریانات معارض با انقلاب اسلامی در طول چهار دهه اخیر بیانگر آن است که اغلب این جریانات به شکلهای مختلف در قامت جاسوسی و مزدوری برای بیگانگان حرکت کردهاند گذشت زمان و افشای اسناد وابستگی جریانات ضد انقلاب و معارض با انقلاب اسلامی ماهیت آنها را بیش از پیش آشکار میکند.
در همین رابطه و در تحقیقات کتابخانهای به اطلاعات جالبی دست پیدا میکنیم که نشان میدهد موضوع جاسوسی و مزدوری جریانات، گروهها و نفرات معارض با انقلاب اسلامی برای دشمنان ملت ایران، منحصر به منافقین و فرقه رجوی از یک سو و چند گروه تجزیه طلب و تروریستی نظیر دمکرات و کومله از سویی دیگر نیست بلکه این یک فرایند نهادینه شده در میان عموم جریانات به اصطلاح اپوزسیون و ضدانقلاب است که حیات انگل گونه آنها به جاسوسی و مزدوری برای دشمنان ملت ایران وابسته است تا جایی که برخی بر این باورند بسیاری از این گروهها و افراد بیش از آنکه به دنبال به اصطلاح براندازی جمهوری اسلامی باشند با رویکردی کاسبکارانه به اروپا و غرب به عنوان گاو شیردهای مینگرند که بتواند با القاء ژست مبارزه با جمهوری اسلامی چند صباحی به زندگی در اروپا و آمریکا ادامه دهند.
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹/ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ عراق به ایران حمله میکند. در این روز صدام در تلویزیون عراق موافقت نامه الجزایر را پاره کرد. چهار روز بعد در ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰ شاپور بختیار در مصاحبهای با تلویزیون Antenne۲ فرانسه اعلام کرد که سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی نزدیک است و قصد تشکیل یک دولت در تبعید- خارج از فرانسه- دارد و اگر فقط عراق دولت او را به رسمیت بشناسد دست به این کار نخواهد زد، اما در آغاز جنگ با یک هواپیمای ویژه عراق از فرودگاه اورلی پاریس به عراق رفت.
بختیار در انتظار ایجاد دولت در تبعید در بغداد منتظر مانده بود تا به خیال او کار یکسره شود. ولی پس از چهار روز غیبت در ۶ اکتبر به پاریس بازگشت و در اثر فشار مطبوعات چند هفته بعد گفت چند روزه اول شروع جنگ به بغداد سفر کرده بوده!
«من برای شکست رقیب [حضرت امام] خمینی، حاضرم با حکومت عراق همکاری کنم اما حاضر به قبول اشغال کشورم توسط هیچ کشوری نیستم».
یکی از روزنامههای معتبر فرانسوی ۹ ماه بعد از حمله عراق، رابطه وی با صدام را با جزئیات افشا کرد. این روزنامه نوشت: ستاد مشترک ارتش عراق قرار بود در عرض کمتر از یک هفته خوزستان را اشغال کند و کردها مناطق کردنشین را در دست بگیرند و روز ۵ اکتبر در اهواز شاپور بختیار حکومت آزاد تشکیل دهد. بختیار تحت فشار رسانهها، یک ماه بعد از حمله عراق درباره توافق و معاملهاش با صدام گفت: به زیر کشیدن [حضرت امام] خمینی برقراری روابط حسنه بین دو کشور و حل مسئله کرد یک بار برای همیشه.
بعدها بختیار سعی داشت که میان خود و صدام فاصله بیندازد و وانمود کند که از مخالفان حمله عراق به ایران بوده است.
در کتاب یکرنگی میگوید: " احساس شخصیم را توضیح دادم و گفتم که جنگی که توسط عراق آغاز شد نتیجه مستقیم تحریکات [حضرت امام] خمینی بود. حالا می گویم که چگونه من در حد امکاناتم کوشیدم که مانع بروز آن شوم. قبل از آغاز جنگ من با دولت عراق و نماینده آن دولت مذاکرات و گفتگوهایی داشتم. خود آنها با من تماس برقرار کردند. من مداوما آنها را از جنگ علیه ایران برحذر داشتم. وقتی فضا برای آنان دیگر قابل تنفس نبود باز به آنها پیشنهاد کردم که[حضرت امام] خمینی را منزوی کنند و از این راه وسایل سرنگونیاش را فراهم آوردند... از زمان جنگ طبعاً روابط من با رهبران عراق قطع شده است بی آن که به دشمنی گراییده باشد."
اما تناقض و دروغ، موجب شد که شاپور بختیار فراموش کند و نگوید که چرا از دادن هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی به عراق برای حمله به ایران دفاع میکرد؟ و چرا به صدام رهنمودهای استراتژیک برای شکست ایران ارائه میداد؟ به نقل از مجله پاری مارچ: شاپور بختیار در مصاحبه با مجله فرانسوی پاری مارچ در دفاع از قرض دادن هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی به عراق گفت: عراقیها به جای دون کیشوت بازی طی سه سال اخیر که باعث کشته شدن هزاران ایرانی شدند که من محکوم میکنم، بهتر بود به ترمینال خارک حمله میکردند تا شاهرگ حیاتی ایران را ببرند. بعدها حامد الجبوری یکی از وزرای صدام، داوطلبانه و علناً اظهار کرد که جورج براون وزیر خارجه دوران حزب کارگر انگلستان در کنار شاپور بختیار از مشوقات اصلی صدام برای حمله به ایران بودند.
او همان کسی است که در روزهای پیش از نخست وزیری بختیار به ایران رفت و در مورد مراجعت گفت: بختیار را به نخست وزیری رساندم. با افشاگریهای رسانههای فرانسوی در رابطه با حمایت مالی صدام از شاپور بختیار، وی ناچار شد وجود چنین رابطهای را بپذیرد و بدون ذکر جزئیات، در مصاحبه با رادیو فرانسه اعتراف کرد که: عراقیها از آنجا که منافع مشترک داریم به من کمک میکنند. مجله پاری ماچ بعد از این مصاحبه تیتر زد: شاپور بختیار از عراقیها که برخلاف شیخنشینها علیه رژیم ایران موضع گرفته است، تجلیل کرد. البته بختیار هیچگاه از نوع و میزان این کمکها سخن نگفت و این بر عهده خبرنگاران حقیقتیاب افتاد تا نوع این کمکها را افشا کنند.
تا الان آنچه معلوم است این است که فقط صدام نبوده که گروه بختیار را انباشته از پول کرده بود. بلکه بسیاری دیگر نیز این کار را میکردهاند. طبق تحقیقات روزنامه نگاران فرانسوی، ژان ایو پرون، ژان نوئل تورنیه در کتاب قتل شاپور بختیار، طی ۱۰ سال فعالیت نهضت مقاومت ملی به رهبری بختیار ۵۰ میلیون دلار به عبارتی رقمی معادل ۱۰ درصد کل بودجه ایران را به حساب این سازمان ریخته شده است و حدود ۴۰۰ نفر در فرانسه دیگر کشورهای اروپایی از این منبع ارتزاق کردهاند.
خلاصه تحقیق این دو روزنامه نگار بدین قرار است که با این پولها گروه بختیار تنها در شهر پاریس چندین دفتر در مناطق گرانقیمت شهر باز کرده بودند. هر چند پول صدام حسین به راحتی اجازه این کار را میداد، عربستان و دیگر کشورهای عربی شیخنشین هم گاه کمک مالی میکردند. تنها در یکی از سفرهای بختیار به عربستان با ۵۰۰ هزار دلار پول باز میگردد، تا حدی که بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ نهضت مقاومت ملی در وضعیت مالی بسیار خوبی به سر میبرد اما از سال ۱۹۸۵ اوضاع آرام آرام تغییر میکند.
از سال ۱۹۸۵ به بعد، ورودی پولها به صندوق بختیار که عبدالرحمان برومند مسئولیت آن را به عهده گرفته بود کم و کمتر میشود. یکی از دلایل این کم توجهی عراقیها و عربها به گروه بختیار بود، در حالی که تا مدتها رابطه داشت و رادیو ایران از عراق برنامه پخش میکرد، آنها متحد دیگری به نام مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق پیدا کرده بودند. [منابع خبری شامل؛ خبرگزاری فرانسه، ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰؛ روزنامه لوموند، ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱؛ لوموند ۲۳ نوامبر ۱۹۸۰؛ یکرنگی، شاپور بختیار ترجمه: مهشید امیرشاهی ۱۳۶۱ پاریس؛ صفحه ۲۶۳؛ پاری ماچ، ۲۱ اکتبر ۱۹۸۳؛ فرانس پرس، ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۰؛ پاری ماچ، ۲۸ ژوئن ۱۹۸۰ است]
متن حاضر بیان واقعیت و چگونگی سیر تاریخی گروهک تروریستی کومله است که در بی راهه خیانت به وطن افتاده و کماکان بر آن نیز اصرار میورزد، همین بس که طی هفتههای گذشته یک تیم تروریستی این گروهک از مرزهای غربی در پوشش کولبری وارد کشور شده تا بر اساس مأموریت محوله از سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد)، یکی از زیرساختهای کشور را که دارایی نسل حاضر و آینده این کشور است، منفجر نمایند که به حول و قوهٔ الهی، با اشراف دستگاههای امنیتی و اقدام به هنگام، این تیم تروریستی مزدور توسط وزارت اطلاعات دستگیر و از انجام این اقدام تروریستی در داخل شهر اصفهان ممانعت به عمل آمد.
با توجه به سیر تاریخی این گروهک تروریستی، خیانتها و اقدامات تروریستی آن بر علیه کشور، لازم است اولاً دولت عراق و حکومت اقلیم کردستان عراق هر چه سریعتر این تروریستها را از خاک خود اخراج کنند و ثانیاً نیروهای امنیتی و نظامی کشور مصداق آیهٔ شریفهٔ "أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّار" با این گروهک تروریستی و محارب برخورد نمایند.
پیوست اسناد مزدوری گروهک تروریستی کومله برای رژیم بعث
(سند دریافت مبلغ پانصد هزار دینار توسط حسن شمسی از رژیم بعث)
(سند جاسوسی گروهک تروریستی کومله برای رژیم بعث)
(ترجمه سند جاسوسی گروهک تروریستی کومله برای رژیم بعث)
(سند پرداخت وجه مالی از جانب رژیم بعث به گروهکهای تروریستی کومله و دمکرات)
(ترجمه سند پرداخت وجه مالی از جانب رژیم بعث به گروهکهای تروریستی کومله و دمکرات)
فردی به نام بختیار که ادعای «آسیب به جمجمه» مهسا امینی از قول وی مطرح شده، هیچگاه در بین فرماندهان ارشد سپاه وجود نداشته / او بیش از آنکه ماهیت سپاهی داشته باشد، همسر فریبا داوودی مهاجر از چهرههای اپوزیسیون بوده است / به گفته پزشکی قانونی، هیچگونه آثاری از شکستگی در قاعده جمجمه مهسا امینی مشاهده نشده
خبرگزاری تسنیم نوشت: شبکه خبری بی بی سی فارسی «با جعل عنوان «یک فرمانده ارشد سابق سپاه» از قول او مدعی شده که به گفته منابع موثق در پزشکی قانونی ایران دلیل به اغما رفتن و مرگ مهسا امینی «آسیب به جمجمه» تشخیص داده شده است.» «این درحالی است که فردی به نام بختیار که بی بی سی به او استناد کرده هیچگاه در بین فرماندهان ارشد سپاه وجود نداشته»
شبکه خبری بی بی سی فارسی «با جعل عنوان «یک فرمانده ارشد سابق سپاه» از قول او مدعی شده که به گفته منابع موثق در پزشکی قانونی ایران دلیل به اغما رفتن و مرگ مهسا امینی «آسیب به جمجمه» تشخیص داده شده است.»
«این درحالی است که اولاً فردی به نام بختیار که بی بی سی به او استناد کرده هیچگاه در بین فرماندهان ارشد سپاه وجود نداشته و در صفحه ویکیپدیای وی عناوین جعلی مختلفی برای وی ذکر شده که هیچکدام از آنها صحیح نیست و در ویکیپدیا نیز منبعی برای آن ذکر نشده است. ثانیاً او بیش از آنکه ماهیت سپاهی داشته باشد طبق آنچه از جستجو درباره وی برمیآید همسر فریبا داوودی مهاجر از چهرههای فراری و اپوزیسیون بوده است!
به نوشته این خبرگزاری، «مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران پیش از این در اظهارنظر اولیه خود اعلام کرد: هیچگونه آثاری از ضرب و جرح در ناحیه سر و صورت و آثار کبودی در اطراف چشمها و شکستگی در قاعده جمجمه مهسا امینی مشاهده نشده است.»
مهران مدیری در ماههای اخیر بخش اعظمی از اموال خود را در «قمار» باخته؛ بههمین دلیل توان عقلانی زندگی را از دست داده/ در جلسات خصوصی علیه نظام حرف میزد/ اجرای برنامههای خود را پس از آبان ۹۸ مشروط به حضور خود و میهمانانش با لباس مشکی کرده بود/ رقم قرارداد او با «فروشگاه رفاه» ۲۳۷ میلیاردتومان است
خبرگزاری فارس در گزارشی مدعی شد: یکی از همین سلبریتیها که درآمد میلیاردی از مجریگری در تلویزیون دارد، در ماههای اخیر بخش اعظمی از دارایی و اموال خود را در شرط بندی و قمار از دست داده است. گفته شده که وی از گذشته مشهور به «پولدوستی» بود، به طوریکه برای اجرای برخی برنامهها با تهیهکنندگان شرط میگذاشت که باید حداقل مبلغ ۳۰ میلیارد تومان در حساب شخصیاش باشد تا با آرامش ذهنی بتواند برنامه اجرا کند.
یکی از همین سلبریتیها که درآمد میلیاردی از مجریگری در تلویزیون دارد، در ماههای اخیر بخش اعظمی از دارایی و اموال خود را در شرط بندی و قمار از دست داده است. گفته شده که وی از گذشته مشهور به «پولدوستی» بود، به طوریکه برای اجرای برخی برنامهها با تهیهکنندگان شرط میگذاشت که باید حداقل مبلغ ۳۰ میلیارد تومان در حساب شخصیاش باشد تا با آرامش ذهنی بتواند برنامه اجرا کند. بهرغم این مسئله، اما در ماههای اخیر، او درگیر باندهای قمار و شرطبندی شده و به صورت متوالی بخش زیادی از دارایی خود را از دست داده تا حدی که مجبور شده است برخی از اموال خود را که روی آن شرط بسته و قمار کرده بود، بفروشد.
فارس ادامه داده است: او که به طرز وحشتناکی به بازی پوکر معتاد شده است، طی ماههای اخیر به دلیل از دست دادن ثروت و دارایی خود در فضای زندگی شخصی نیز دچار مشکلات عدیده شده بود که برخی اشخاص و چهرهها به کمک او آمده و ماهانه مبلغی به وی میدادند که این مبلغ نیز چند وقتی است قطع شده و این موارد سبب شده است که او توان عقلانی زندگی را از دست داده و جایگاه خود را تخریب کند. در عین حال، این بازیگر و مجری از سال ۹۸ تاکنون مواضع تندی در جلسات خصوصی و حتی برنامههای تلویزیونی علیه نظام گرفته بود تا حدی که اجرای برنامههای خود را پس از اتفاقات آبان سال ۹۸ مشروط به حضور خود و میهمانان برنامه با لباس مشکی در صحنه کرده بود. برخی منابع رقم قرارداد او با یک فروشگاه معروف برای تبلیغات را ۲۳۷ میلیاردتومان ذکر میکنند! متولیان این نوع قراردادها باید روشن و شفاف درباره آن به مردم گزارش بدهند و معلوم کنند با تبلیغات این افراد چه تغییر یا منفعتی در سازمان و تشکیلات آنان رخ داده است.
این خبرگزاری در پایان نوشته است: معلوم است که این نوع قراردادها پشتصحنههای فسادآوری دارد. چرا پول مردم را به کسانی میدهید تا آن را در قمار به سایتهای خارج از کشور ببازند و بعد انتقام این آشفتگی در زندگی خود را با دعوت به اغتشاش از مردم بگیرند؟ این یک پرسش ساده است و پاسخ جدی میطلبد.
بیانیه بیش از ۶۰۰۰ استاد دانشگاه در واکنش به حوادث اخیر
بیش از ۶۰۰۰ استاد دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور در پویشی که امضای آن همچنان ادامه دارد، بیانیهای در محکومیت مدافعان دروغین مرحومه مهسا امینی و اخلالگران امنیت کشور و مردم صادر کردند.
به نقل از مرکز رسانه و ارتباطات اجتماعی سازمان بسیج اساتید کشور، در متن این بیانیه آمده است:
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ﴿صف/۸﴾ «مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید.»
ملت شریف و بیدار ایران میدانند که در آستانه بازگشایی دانشگاهها و مدارس و چهل و دومین سالگرد گرامیداشت هفته دفاع مقدس، ناخشنودی استکبار جهانی و دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی از پیشرفتهای شگرف علمی، حضور مقتدرانه رئیس جمهور کشورمان در سازمان ملل، افزایش اعتماد افکار عمومی و سرمایه اجتماعی نسبت به نظام اسلامی، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای، گسترش چشمگیر روابط ایران با کشورهای همسایه و در نتیجه کاهش وابستگی به دلار و درآمدهای نفتی و تسهیل در حل مشکلات اقتصادی کشور ریشه دارد.
دشمنان ما میدانند که دفاع مقدس فرصتهای بی نظیری را برای کشور ایجاد کرد که از جمله آنها میتوان به: ظهور قهرمانان ملی مانند سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، صدور پیام مقاومت و شکل گیری فرهنگ ایستادگی، عدم تسلیم در مقابل زورگویی، مقابلهی با ظلم و تبعیضِ جهانی، اتّحاد ملّت و یکپارچگی کشور، اقتدار نظامی و افزایش محبوبیّت نیروهای مسلّح و… اشاره کرد.یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ﴿صف/۸﴾ «مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید.»
ملت شریف و بیدار ایران میدانند که در آستانه بازگشایی دانشگاهها و مدارس و چهل و دومین سالگرد گرامیداشت هفته دفاع مقدس، ناخشنودی استکبار جهانی و دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی از پیشرفتهای شگرف علمی، حضور مقتدرانه رئیس جمهور کشورمان در سازمان ملل، افزایش اعتماد افکار عمومی و سرمایه اجتماعی نسبت به نظام اسلامی، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای، گسترش چشمگیر روابط ایران با کشورهای همسایه و در نتیجه کاهش وابستگی به دلار و درآمدهای نفتی و تسهیل در حل مشکلات اقتصادی کشور ریشه دارد.
دشمنان ما میدانند که دستاوردهای علمی دانشگاههای کشور که با تلاش مجاهدانه دانشمندان و اساتید انقلابی و متدین در عرصههای مختلف فضایی، نظامی، مهندسی، پزشکی، نانو و علوم پایه در شرایط سخت تحریمهای ظالمانه استکبار حاصل شده است آیندهای بسیار درخشان را در زمانی کوتاه برای کشور عزیزمان رقم خواهد زد.
استکبار جهانی و دولت کودک کش غاصب فلسطین و سران گروهکهای معاند و ضد انقلاب ایرانی میدانند که وجود آرامش و امنیت در این شرایط یعنی جلب توجه افکار عمومی جهان به حضور بیش از ۲۱ میلیون مسلمان و عاشق اهل بیت آل الله (ص) از بیش از ۷۰ کشور جهان در راهپیمایی اربعین آن که نمادی از اقتدار، ایمان و اتحاد امت اسلامی بخصوص دو ملت بزرگ ایران و عراق هم در شرایطی که دولتهای منطقه با همدستی رژیم صهیونیستی برنامه مفصلی برای جلوگیری از این مراسم با شکوه و ممانعت از انعکاس آن تدارک دیده بودند.
خباثت و شیطنت اخیر دشمنان با راه اندازی اغتشاشات کور و بی هدف، به بهانه دروغین دفاع از حقوق زنان، اما در عمل تجزیه طلبی، توهین به نوامیس مردم، هتک حرمت مقدسات و ارزشهای اسلامی همه بیانگر این است که ما به قلههای رفیع آرمانهای انقلاب نزدیک میشویم و دشمنان ما چشم دیدن این فتوحات عرصههای علمی، اقتصادی، دیپلماسی، فرهنگی و امنیتی را ندارند؛ لذا ما اساتید دانشگاههای کشور ضمن همدردی با خانواده مرحومه مهسا امینی از مقامات مسئول میخواهیم تمام ابعاد این حادثه را پیگیری و اطلاع رسانی سریع و شفاف برای عموم ملت ایران داشته باشند و با هر نوع قصور و کوتاهی برخورد قانونی نمایند. ما اساتید از بصیرت ملت شریف ایران در محکوم سازی اقدامات هنجارشکنان که از سوی ملت قهرمان ما در قالب حضور در نمازجمعه، شرکت در راهپیماییهای گسترده اول و سوم مهرماه تبلور یافت تشکر نموده همه آحاد مردم شریف ایران را به هوشیاری، بصیرت و حفظ آرامش دعوت نموده و همه اقوام و مذاهب را به انسجام و وحدت و محوریت قانون توصیه میکنیم و از کلیه مسئولان نهادها و دستگاههای امنیتی و قضائی خواستار برخورد قاطع با اخلال گران نظم و امنیت بویژه هتاکان به مقدسات و نوامیس کشورمان میباشیم و با ابراز ناراحتی از وجود فضای نا امنی و نا آرامی و اغتشاش و مشقت و زحمت برای مردم و تخریب اموال عمومی، انزجار خود را از عوامل این نا امنیها و هتک حرمتها به قرآن و عترت و پرچم مقدس جمهوری اسلامی و برهم زنندگان امنیت روانی جامعه مینماییم.
ما اساتید دانشگاههای کشور خطاب به معاندین نظام اسلامی و مخالفان ملت ایران اعلام میکنیم؛ راهی که در پیش گرفتهاید، جز ناکامی، انزوا و خشونت بیشتر، نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت شهید بهشتی با تکیه بر مبانی قرآنی خطاب به شیطان بزرگ چه زیبا فرمود که " به آمریکا بگویید از دست ما عصابانی باش و از این عصبانیت بمیر. " خداوند به دشمنان دین میفرماید: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آل عمران /۱۱۹) [ای پیامبر به دشمنانت]بگو: به خشم خود بمیرید که خداوند به راز درون سینهها داناست.
این پویش همچنان ادامه دارد و اساتید دانشگاههای کشور برای مشارکت در امضای این بیانیه میتوانند به یکی از آدرسهای https://www.basijasatid.ir/node/72076 و https://hamandishi.nahad.ir/form_bayanye_havades_akhir مراجعه کنند.
اعتراضها و 6 راهکار اصلاحگرانه
صالح نقرهکارصالح نقرهکار وکیل دادگستری نوشت: اعتراض یا اغتشاش، حقخواهی یا عقدهگشایی، هرچه بخواهیم اسمش را بگذاریم، صحنههایی که در 10 روز گذشته رخ داد، در تجربه زیسته ایرانی، حامل درسها و پیامهایی است که به شرح ذیل مطرح میشود:
1- چقدر جای رسانههای مستقل و مورد اعتماد مردم خالی است. اگر صداوسیما واقعا ملی بود و صدای همه در آن شنیده میشد، بخشهای درخورتوجهی از مردم سراغ روایتهای غرضورزانه رسانههای وابسته به آمریکا و انگلیس و عربستان نمیرفتند. برای آن رسانهها خیر عمومی ایران پشیزی ارزش ندارد. در پلن سیاسیکاری رسانههای وابسته به پول قدرتها، نوعی تفنن است که عزت و اعتبار ایرانی را با سیاهنماییهای هزاران برابر ارائه دهند و ایرانیان را در برابر هم قرار دهند و مزد خود را بگیرند؛ اما وقتی در داخل همه صداها امکان شنیدهشدن داشته باشند و گفتوگو در جامعه شکل بگیرد و سانسور و حذف قیممآبانه رخت بربندد و دهها رسانه فراگیر باشد، مسئله اینقدر بغرنج نمیشود. اصلاح قانون در انحصارنداشتن صداوسیما با پذیرش تکثر واجب است.
2- اعتراضهای بیسر، دستوپا زدن مخرب را دامن میزند. نهادهای مدنی و جمعیتها و احزاب صدای مردم از دالان یک تجمع منسجم هستند و ساختارمند کردن و احترام به کنشگری آنها قوتی برای طرح مطالبات مردم بهعنوان حلقه واسط با حکمرانی است. اگر جامعه مدنی نحیف و تضعیف شد، جامعه محملی برای انتقال مطالبات و اصلاح حکمرانی ندارد و دست به حرکتهای بیسر و تودهوار و خشونتمدار میزند. جامعه تودهوار خطرناک و ترسناک میشود؛ چون قوه عاقله نظامیافته نداشته و بالطبع هر آن حرکتهای غیربالغ از آن سر میزند. فرض کنید کانونهای وکلای مستقل در این کشور تضعیف نمیشد و مردم اعتماد داشتند و در روند پرونده مهسا امینی وکلای مستقل حضور داشتند و در اصلاح قانون حجاب و حذف گشت ارشاد وکلای دادگستری مستقل دادخواهی میکردند، مردم اصلا نیازی به کف خیابانی کردن مطالبات میدیدند؟! اگر نهاد ملی حقوق بشر و شهروندی داشتیم و با یک کمیته حقیقتیاب مستقل از حکمرانی مواجه بودیم، اصلا روشهای نادرست انتقادی خیابانی و نظمگریز شکل میگرفت؟! اصلاح رویکرد به نهادهای مدنی در راستای تقویت آنها واجب است.
3- اغلب به حق اعتراض و تجمع ناظر بر اصل 27 قانون اساسی نگاه مطلقا امنیتی دارند. نهادهایی در قانون اساسی مثل رفراندوم و اصل 27 هست که برای برخی تصمیمسازان آلرژیآفرین است و گاهی تابآوری برخی جریانات بر حق تجمع مسالمتآمیز و انتقاد از حکمرانی را ضعیف میکند. خوب این حق قانون اساسی اگر مستقر و محترم باشد، سوپاپ اطمینان مردم خواهد بود. نباید مجاری اعمال حق مردم را بست که منتهی به حرکتهای کور شود. بستن باب گفتوگو و تحمیل قرائت واحد به مردم حتما آسیبزاست و آستانه تحمل مردم را پایین آورده و در مناسبتهای مختلف بحران میآفریند. گاهی حامیپرورانه از این اصل استفاده میشود. به بخشی اجازه تجمع میدهند و بخشی را غیرقانونی میخوانند. تسهیل حق تجمع و تأمین امنیت و نظام آن ولو آنکه مخالف تصمیم و اقدام حکمروایی باشد، واجب است.
4- قانون ابدی نیست و بستن راه اصلاح قانون خطاست. گاه برخی موازین موضوعه نظیر مصوبات شوراهای عالی نظیر انقلاب فرهنگی یا تصمیمات دستگاه قوه قضا، راه اصلاحی از سوی مردم ندارد. این خطویژهسازیهای ضدحقوقی انسداد ایجاد میکند، نظام حقوقی را به هم میزند و تفکیک قوا را به چالش میکشد. هیچ مسیر قانونگذاری جز مجلس نباید وجود داشته باشد. مجلس باید مرکب از نمایندههای واقعی مردم باشد که وجدان عمومی را نمایندگی کنند. اگر این فرایند را آسیب زدیم یا از کارکرد انداختیم، خطاست. قانون برای زیست بهتر مردم است و خاصیت بهروزرسانی دارد. جسم خشک نیست که باید مردم تا جان دارند، آن را تعظیم کنند. برای خیر عموم و بهروزی جمعی است. مردم اگر از اصلاح قانون و روندها و رویکردها ناامید شوند، خودشان وارد میدان تغییر میشوند و آن وقت هزینهها بالا رفته و کشور و نظام حقوقی صدمه میبیند. آنها که این راه مسالمتجویانه حقوقی را بستهاند، دانسته یا ندانسته به مردمسالاری و اصل 56 قانون اساسی آسیب وارد کردهاند. اصلاح فرایند قانونگذاری در انحصار مجلس و حذف تقنین شوراهای عالی و اصلاح قانون انتخابات واجب است.
5- ما یکسری ساختارهای مطالبه و تضمین حق یا نداریم یا از کارکرد افتادهاند. مثلا ما دادگاه قانون اساسی نداریم. نهاد ملی حقوق بشر و شهروندی نداریم. بازنگری در نظام مطالبه و تضمین حق یک ضرورت است. دادستانها باید مدافع حقوق بشر و آزادی باشند و بیان کنند و به مردم اطمینان دهند که مدعیالعموم هستند، نه مدعی حاکمیت؛ استقلال قاضی و دادستان برای این است که مردم بدانند قانونی که برآمده از پارلمان است، با قاضی مستقل تضمین میشود و مدعی خیر عمومی «دادستان مقتدر» است که آزادیخواه و حقوقبشرسالار است. این نوع بازنگری برای نظام حقوقی ما واجب است.
6- آموزش در راستای احترام به حقوق و التزام به تکالیف ضعیف است. اختلال ارتباطی یک اتفاق نیست؛ بلکه یک انتخاب است و ریشه در نظام آموزشی دارد. توسعه اجتماعی مستلزم توجه به حوزه عمومی و پذیرش تکثر، احترام به یکدیگر و رواداری است. نادیدهگرفتنها و تحقیرکردن هر طرف یا دوقطبیسازی جامعه ضربه مهلک به سرمایه انسانیای است که میتواند در همه بزنگاهها پشتیبان خیر عمومی باشد. هر ایراندوستی از تفرقه مردم و هرز رفتن ظرفیت اجتماعی برای تخریب و هدم هموطن خویش متأثر میشود. ایران ما اینهمه راه نرفته و کار نکرده در مسیر توسعه دارد. هنر خیرخواهان ایران این است که چگونه همبستگی و چسبندگی ملی ایجاد کنند که این سرمایه متحد برای توسعه و بهروزی مردم باشد. ما به یک گفتوگوی ملی و یک تصمیم جمعی برای تغییر نیاز داریم. آموزش همگانی برای احترام به حقوق بشر و گفتوگو برای بهترشدن. به جای شعارهای مرگ بر این و آن باید روی خودمان کار کنیم. با تعامل سازنده و رفتارهای توسعهیافته باید تغییر را رقم زنیم. تغییر در آموزش خشونتستیز و تکریمکننده حق واجب است.
ایران ما با اینهمه شهید و آنهمه هزینه آزادیخواهی و عدالتگرایی حیف است که محنت و اندوه مکرر ببیند. خرد ایجاب میکند با چشمی عبرتپذیر، دوراندیش و حقپندار باشیم، چه به قول سعدی تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد/ هم گلی دیدست سعدی تا چو بلبل میخروشد.