تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۵
کد مطلب : ۴۲۵۶۲۲
چرا هیچ مقام ارشد اسرائیلی، هنگام امضای توافق صلح با بحرین و امارات، همراه نتانیاهو نبود؟
نگرانی پنهان اسرائیل / (تصاویر) امضای توافق صلح ابراهیم بین اسرائیل، بحرین و امارات
۰
کبنا ؛
به گزارش کبنا، دونالد ترامپ این سخنان را در حالی بیان کرد که وزیران خارجه بحرین، امارات عربی متحده و نخست وزیر اسرائیل برای امضای تفاهمنامه صلح موسوم به "توافق ابراهیم" در کاخ سفید حاضر شده بودند.
رئیس جمهور آمریکا در این مراسم بدون نام بردن از کشوری گفت که بهزودی ۵ یا ۶ کشور عربی دیگر با رژیم صهیونیستی صلح خواهند کرد.
وی ابراز امیدواری کرد در خاورمیانه اتفاق های خوبی رخ دهد.
ترامپ در ادامه از همه افرادی که برای عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین تلاش کرده اند، تشکر کرد. وزیر خارجه امارات نیز ابتکار صلح با اسرائیل را بدون دونالد ترامپ و تیم او غیرممکن دانست.
در این مراسم حدود ۷۰۰ مهمان، از جمله تونی بلر، نخستوزیر اسبق انگلیس حضور داشتند.
ترامپ در این مراسم ادعا کرده که توافق ابراهیم به مسلمانان جهان امکان خواهد داد به مسجد الاقصی بروند و اماکن دینی خود در بیت المقدس دیدن کنند.
بنیامین نتانیاهو نیز امضای این تفاهمنامه را یک نقطه عطف تاریخی دانست و گفت که امارات و بحرین پرچمدار پایان درگیری در خاورمیانه هستند.
در جریان امضای این تفاهم نامه چندین بار نام ایران مطرح شد. نتانیاهو از ترامپ به خاطر ایستادن در کنار اسرائیل و مقابل ایران تشکر کرد. رئیس جمهور آمریکا نیز از احتمال مذاکره با ایران در ماه های آینده خبر داد.
سفارتی که با خاک یکسان شد
افزون بر این، یکی از دلایل غایی و اصلی برقراری روابط میان اسرائیل و امارات و بحرین مقابله با تهدیدهای ادعایی از جانب ایران و ترکیه است. بنابراین، چنانچه به هر دلیلی نگرانیهای امارات و بحرین در خصوص این تهدیدات برطرف شود، اصل رابطهشان با اسرائیل ممکن است سست شود.
چرا هیچ مقام ارشد اسرائیلی، هنگام امضای توافق صلح با بحرین و امارات، همراه نتانیاهو نبود؟
بیروت حمود در الاخبار نوشت: امارات و بحرین یک تاریخ طولانی از روابط با اسرائیل را با امضای توافق صلح با این رژیم، جشن گرفتند، توافقی که تحت نظر ترامپ، به سرانجام رسید. آل زاید و آل خلیفه به انجام مأموریتی ادامه میدهند که محتوای آن، نجات ترامپ در انتخابات و رهایی نتانیاهو از مجازات برای پروندههای فساد اوست. امروز، عادی سازی تبدیل به امر واقعی شده، در حالی که پیش از این، دو الگوی مصری و اردنی مصداق واضح بطلان معادله صلح در مقابل صلح بودند.
در ادامه این مطلب آمده است: تحت شعار «صلح در مقابل صلح» نتانیاهو و رئیس موساد، یوسی کوهن از شبه جزیره عربی و به طور مشخص، امارات و بحرین، وارد واشنگتن شدند، تا دو توافق عادی سازی روابط را به امضا برسانند. شعاری که نتانیاهو داد، خطاب به معترضان خشمگینی که متعرض مسیر حرکت او به سمت فرودگاه شدند و از ماهها پیش خواستار استعفای نتانیاهو به دلیل اتهامات فساد علیه او و مدیریت نادرست در بحران کرونا هستند، نبود، همچنانکه این شعار متوجه حاکمان امارات و بحرین که هیچ اختلاف و جنگی با اسرائیل ندارند، نیست. در واقع این کشورهای عربی همه چیز خود را دادند، اما در مقابل هیچ دستاوردی نداشتند، ولو اینکه در ضمن توافق خود، مدعی جلب حمایت اسرائیل در برابر تهدید ایران هستند.
در این میان، چندان عجیب به نظر نمیرسد که نتانیاهو، تنها سیاستمدار اسرائیلی باشد که برای امضای توافق، در پایتخت آمریکا حضور یافت، چرا که نه بنی گانتس در این سفر همراه وی بود و نه اشکنازی، وزیر خارجه اسرائیل، دو مقامی که مذاکرات سری با امارات نیز، کمی قبل از اعلام عادی سازی از انها پنهان ماند و دلیل این پنهان کاری، به مسائل سیاسی داخلی در اسرائیل بر میگردد.
در مقابل، ابوظبی ۴ وزیر خود و در مقدمه آنها، وزیر خارجه را به نمایندگی برای اجرای مأموریت تاریخی، به آمریکا فرستاد. این مأموریت، فراتر از اعلام ائتلاف برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس، با هدف نجات حیات سیاسی نتانیاهو و ترامپ به نظر نمیرسد.
روز امضای توافق، پس از یک تاریخ طولانی از روابط سرّی بین تعدادی از دولتهای عربی خلیج فارس و اسرائیل فرا رسید، این در حالی است که اسرائیل هر گونه اقدام عربی از جمله «اقدام عربی بیروت» را رد میکند. با این وجود، روند عادی سازی همچنان به سرعت پیش میرود و ابعاد همکاری اقتصادی، تجاری، امنیتی، نظامی، فرهنگی و ورزشی به خود گرفته است. در بحبوحه این تحولات، اسرائیل همچنان با قاطعیت به دنبال افزایش رنج و سختی مردم فسطین است و این رفتار، نشان میدهد عادی سازی تنها به معنای مقبولیت ظلم اسرائیل علیه ملت فلسطین، از سوی این کشورهای عربی است.
به همین دلیل، زمان بندی امضای توافق بین اسرائیل و دولتهای عربی، از خودِ توافق، مهمتر است. درست است که بین دولتهایی که تصمیم به عادی سازی روابط با اسرائیل گرفته اند، پیش از این روابط دیپلماتیک علنی نبود، اما اسرائیلیها اجازه ورود به این کشورهای عربی را داشتند، همانطور که کشورهای عربی از تل آویو تکنولوژی، سامانههای اطلاعاتی و تجهیزات جاسوسی، وارد میکردند و در طول سالهای اخیر، بعنوان بازاری برای کالاهای اسرائیلی تبدیل شده بودند، که براساس آمار یک موسسه اسرائیلی، بیش از یک میلیارد دلار آمریکایی، بهای مبادلات بین کشورهای عربی و اسرائیل بوده است. چه بسا همین مساله تسریع امارات و اسرائیل برای امضای پیش نویس تفاهمی بین بانک «هبوعالیم»، بزرگترین بانک اسرائیل و بانکهای امارات، برای تسهیل در روند حوالههای مالی و همکاریهای بانکی را تفسیر میکند.
در نتیجه، طی گرایش واضح برخی دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس، برای عادی سازی روابط با اسرائیل، شاهد هستیم که این دولتها به مساله فلسطین اهمیتی نمیدهند، همانطور که نزدیکی آنها به اسرائیل، ضرورتا منعکس کننده مواضع ملتهای آنها نیست. درست است که نتانیاهو در واشنگتن حضور یافت تا به قول خودش یک «مأموریت تاریخی» را به انجام رساند، اما مأموریتی که اجرای آن برای نخست وزیر اسرائیل محال است، طبیعی نشان دادن عادی سازی، برای ملتهای منطقه است.
در مراسمی در کاخ سفید و با حضور دونالد ترامپ، نمایندگان امارات و بحرین به شکل رسمی با رژیم صهیونیستی توافق صلح امضا کردند.
رئیس جمهور آمریکا همزمان با امضای تفاهمنامه میان رژیم صهیونیستی و دو کشور امارات عربی متحده و بحرین گفت که مردم جهان شاهد ظهور یک خاورمیانه جدید هستند.به گزارش کبنا، دونالد ترامپ این سخنان را در حالی بیان کرد که وزیران خارجه بحرین، امارات عربی متحده و نخست وزیر اسرائیل برای امضای تفاهمنامه صلح موسوم به "توافق ابراهیم" در کاخ سفید حاضر شده بودند.
رئیس جمهور آمریکا در این مراسم بدون نام بردن از کشوری گفت که بهزودی ۵ یا ۶ کشور عربی دیگر با رژیم صهیونیستی صلح خواهند کرد.
وی ابراز امیدواری کرد در خاورمیانه اتفاق های خوبی رخ دهد.
ترامپ در ادامه از همه افرادی که برای عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین تلاش کرده اند، تشکر کرد. وزیر خارجه امارات نیز ابتکار صلح با اسرائیل را بدون دونالد ترامپ و تیم او غیرممکن دانست.
در این مراسم حدود ۷۰۰ مهمان، از جمله تونی بلر، نخستوزیر اسبق انگلیس حضور داشتند.
ترامپ در این مراسم ادعا کرده که توافق ابراهیم به مسلمانان جهان امکان خواهد داد به مسجد الاقصی بروند و اماکن دینی خود در بیت المقدس دیدن کنند.
بنیامین نتانیاهو نیز امضای این تفاهمنامه را یک نقطه عطف تاریخی دانست و گفت که امارات و بحرین پرچمدار پایان درگیری در خاورمیانه هستند.
در جریان امضای این تفاهم نامه چندین بار نام ایران مطرح شد. نتانیاهو از ترامپ به خاطر ایستادن در کنار اسرائیل و مقابل ایران تشکر کرد. رئیس جمهور آمریکا نیز از احتمال مذاکره با ایران در ماه های آینده خبر داد.
نگرانی پنهان اسرائیل
وزرای خارجه امارات و بحرین عازم آمریکا شدند تا در حضور دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، توافقات عادی سازی روابط دیپلماتیک را امضا کنند. توافقاتی که اعلام ناگهانی آنها، موجی از خشم و عصبانیت در افکار عمومی جهان عرب برانگیخته و انتقاد شدید برخی کشورهای اسلامی را نیز در پی داشته است.
تاکنون به فاصله کمتر از یک ماه، دو کشور امارات متحده عربی و بحرین با وساطت آمریکا اقدام به عادی سازی کامل روابط خود با اسرائیل کردند. در ۱۳ آگوست، ترامپ در حالی که در کاخ سفید توسط مقامات دولتاش احاطه شده بود، عادی سازی روابط میان امارات و اسرائیل را اعلام کرد و آن را یک دستاورد دیپلماتیک و تاریخی برای خود دانست. کمتر از یک ماه بعد، در روز ۱۱ سپتامبر ترامپ اعلام کرد که او بار دیگر یک توافق عادی سازی دیگری، این بار بین اسرائیل و بحرین، را تسهیل کرده است. مراسم رسمی این توافقات روز سه شنبه ۱۵ سپتامبر در آمریکا برگزار میشود.
اسرائیل به شدت از این توافقات خوشحال شده و نخست وزیر آن مدام اهمیت آنها را بزرگنمایی کند. البته، این توافقات کم اهمیت هم نیستند. اما در ورای شادی و هیاهوی اسرائیل، نوعی نگرانی نیز نهفته است.
نگرانی اسرائیل از تکرار تجارب قبلی عادی سازی با کشورهایی است که هم مرز اسرائیل نیستند. تا قبل از توافق امارات و بحرین، اسرائیل فقط با دو کشور عربی – مصر و اردن- روابط رسمی داشت که هر دو با فلسطین اشغالی مرز دارند و با اسرائیل جنگ داشته اند. این دو کشور همچنین به خاطر فلسطینیهای کرانه باختری و غزه مجبور به تماس و برقراری ارتباط با اسرائیل بوده و هستند. به عنوان نمونه، تنها گذرگاه خارجی غزه، گذرگاه رفح هست در مرز با مصر است. همچنین، دولت هاشمی اردن به لحاظ تاریخی متولی اماکن مقدس در بیت المقدس بوده است.
سفارتی که با خاک یکسان شد
اما کشورهایی نیز بوده اند که نه با اسرائیل جنگیده اند و نه مرز مشترک با آن داشته اند. با این حال، اقدام به برقراری روابط با آن کردند. قطر و موریتانی، برجستهترین این کشورها بودند.
ماجرای روابط قطر به سال ۱۹۹۵ بازمیگردد؛ زمانی شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی علیه پدرش کودتا کرد و نیازمند حمایت خارجی بود. در نتیجه، همان سال قطر در اقدامی مناقشهبرانگیز، یک دفتر تجاری اسرائیلی در خاک خود افتتاح کرد. امیر قطر به تدریج قدرت خود را مستحکم کرد و همزمان با پررنگ شدن سیاست حمایت از مسئله فلسطین در سیاست خارجی قطر، نهایتا این کشور در سال ۲۰۰۰ دفتر تجاری اسرائیل را تعطیل کرد و روابط دو طرف به طور رسمی خاتمه یافت؛ هر چند که این روابط به طور غیررسمی تا به امروز ادامه دارد.
اما روابط اسرائیل با موریتانی هم گستردهتر بود و هم سرنوشت عبرتآموزتری داشت. حدود چهار سال بعد از برقراری روابط تجاری قطر و اسرائیل، یعنی در سال ۱۹۹۹، کشور موریتانی نیز با اسرائیل روابط رسمی دیپلماتیک برقرار کرد. دو طرف، سفارت در خاک یکدیگر ایجاد کردند. همکاری امنیتی و نظامی نیز میان دو طرف شکل گرفت. اما در سال ۲۰۰۹ به خاطر حمله اسرائیل به غزه، موریتانی روابط خود با اسرائیل قطع و سفیر اسرائیل را اخراج کرد و حتی ساختمان سفارت اسرائیل در نواکشوط را با بولدوزر با خاک یکسان کرد.
اما آیا روابط امارات و بحرین با اسرائیل هم به چنین سرنوشتی دچار خواهد شد؟ چنین سرنوشتی بعید نیست. اما در حال حاضر غیرمحتمل است. اخیرا یک مقام اماراتی گفته است که حتی اگر اسرائیل به غزه حمله کند، روابط امارات و اسرائیل ادامه خواهد داشت. او در واقع به برخی نگرانیها در اسرائیل درباره تکرار تجربه موریتانی پاسخ داد.
با این حال، قطع روابط امارات و بحرین با اسرائیل غیرممکن نیست. در صورتی که نظام این کشورها به هر دلیلی تغییر کند، احتمال قطع این روابط وجود خواهد داشت. برخی محافل اسرائیلی از این امر ابراز نگرانی کرده اند. روزنامه اسرائیلی «اسرائیل هایوم» گفته است که مقامات اسرائیل از احتمال تغییر نظام در امارات و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نگران هستند. همین روزنامه گفته است که این نگرانی به طور علنی بیان نمیشود. یک مقام اسرائیلی به این روزنامه گفت: «در حال حاضر، از باد صلح بهره میبریم. اما ما در یک منطقه بیثبات زندگی میکنیم که جهت بادهای آن ممکن است به سرعت تغییر کند.»
افزون بر این، یکی از دلایل غایی و اصلی برقراری روابط میان اسرائیل و امارات و بحرین مقابله با تهدیدهای ادعایی از جانب ایران و ترکیه است. بنابراین، چنانچه به هر دلیلی نگرانیهای امارات و بحرین در خصوص این تهدیدات برطرف شود، اصل رابطهشان با اسرائیل ممکن است سست شود.
چرا هیچ مقام ارشد اسرائیلی، هنگام امضای توافق صلح با بحرین و امارات، همراه نتانیاهو نبود؟
بیروت حمود در الاخبار نوشت: امارات و بحرین یک تاریخ طولانی از روابط با اسرائیل را با امضای توافق صلح با این رژیم، جشن گرفتند، توافقی که تحت نظر ترامپ، به سرانجام رسید. آل زاید و آل خلیفه به انجام مأموریتی ادامه میدهند که محتوای آن، نجات ترامپ در انتخابات و رهایی نتانیاهو از مجازات برای پروندههای فساد اوست. امروز، عادی سازی تبدیل به امر واقعی شده، در حالی که پیش از این، دو الگوی مصری و اردنی مصداق واضح بطلان معادله صلح در مقابل صلح بودند.
در ادامه این مطلب آمده است: تحت شعار «صلح در مقابل صلح» نتانیاهو و رئیس موساد، یوسی کوهن از شبه جزیره عربی و به طور مشخص، امارات و بحرین، وارد واشنگتن شدند، تا دو توافق عادی سازی روابط را به امضا برسانند. شعاری که نتانیاهو داد، خطاب به معترضان خشمگینی که متعرض مسیر حرکت او به سمت فرودگاه شدند و از ماهها پیش خواستار استعفای نتانیاهو به دلیل اتهامات فساد علیه او و مدیریت نادرست در بحران کرونا هستند، نبود، همچنانکه این شعار متوجه حاکمان امارات و بحرین که هیچ اختلاف و جنگی با اسرائیل ندارند، نیست. در واقع این کشورهای عربی همه چیز خود را دادند، اما در مقابل هیچ دستاوردی نداشتند، ولو اینکه در ضمن توافق خود، مدعی جلب حمایت اسرائیل در برابر تهدید ایران هستند.
در این میان، چندان عجیب به نظر نمیرسد که نتانیاهو، تنها سیاستمدار اسرائیلی باشد که برای امضای توافق، در پایتخت آمریکا حضور یافت، چرا که نه بنی گانتس در این سفر همراه وی بود و نه اشکنازی، وزیر خارجه اسرائیل، دو مقامی که مذاکرات سری با امارات نیز، کمی قبل از اعلام عادی سازی از انها پنهان ماند و دلیل این پنهان کاری، به مسائل سیاسی داخلی در اسرائیل بر میگردد.
در مقابل، ابوظبی ۴ وزیر خود و در مقدمه آنها، وزیر خارجه را به نمایندگی برای اجرای مأموریت تاریخی، به آمریکا فرستاد. این مأموریت، فراتر از اعلام ائتلاف برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس، با هدف نجات حیات سیاسی نتانیاهو و ترامپ به نظر نمیرسد.
روز امضای توافق، پس از یک تاریخ طولانی از روابط سرّی بین تعدادی از دولتهای عربی خلیج فارس و اسرائیل فرا رسید، این در حالی است که اسرائیل هر گونه اقدام عربی از جمله «اقدام عربی بیروت» را رد میکند. با این وجود، روند عادی سازی همچنان به سرعت پیش میرود و ابعاد همکاری اقتصادی، تجاری، امنیتی، نظامی، فرهنگی و ورزشی به خود گرفته است. در بحبوحه این تحولات، اسرائیل همچنان با قاطعیت به دنبال افزایش رنج و سختی مردم فسطین است و این رفتار، نشان میدهد عادی سازی تنها به معنای مقبولیت ظلم اسرائیل علیه ملت فلسطین، از سوی این کشورهای عربی است.
به همین دلیل، زمان بندی امضای توافق بین اسرائیل و دولتهای عربی، از خودِ توافق، مهمتر است. درست است که بین دولتهایی که تصمیم به عادی سازی روابط با اسرائیل گرفته اند، پیش از این روابط دیپلماتیک علنی نبود، اما اسرائیلیها اجازه ورود به این کشورهای عربی را داشتند، همانطور که کشورهای عربی از تل آویو تکنولوژی، سامانههای اطلاعاتی و تجهیزات جاسوسی، وارد میکردند و در طول سالهای اخیر، بعنوان بازاری برای کالاهای اسرائیلی تبدیل شده بودند، که براساس آمار یک موسسه اسرائیلی، بیش از یک میلیارد دلار آمریکایی، بهای مبادلات بین کشورهای عربی و اسرائیل بوده است. چه بسا همین مساله تسریع امارات و اسرائیل برای امضای پیش نویس تفاهمی بین بانک «هبوعالیم»، بزرگترین بانک اسرائیل و بانکهای امارات، برای تسهیل در روند حوالههای مالی و همکاریهای بانکی را تفسیر میکند.
در نتیجه، طی گرایش واضح برخی دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس، برای عادی سازی روابط با اسرائیل، شاهد هستیم که این دولتها به مساله فلسطین اهمیتی نمیدهند، همانطور که نزدیکی آنها به اسرائیل، ضرورتا منعکس کننده مواضع ملتهای آنها نیست. درست است که نتانیاهو در واشنگتن حضور یافت تا به قول خودش یک «مأموریت تاریخی» را به انجام رساند، اما مأموریتی که اجرای آن برای نخست وزیر اسرائیل محال است، طبیعی نشان دادن عادی سازی، برای ملتهای منطقه است.