روايت يك نام؛ تاجگردون از سراي خان تا صحن ملت

کبنا ؛
 بیژن مظاهری
 دکتر تاجگردون نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی ، در گردهمایی اهالی روستای آرو ، خلاف آمد عادت سخنوران و سیاست بازان با جمله¬ای تحدی وار این طور خودش را معرفی کرد. «آقایان بعد از چهل سال از گذشت انقلاب تازه یادشان افتاده است که من کیم؟ من غلامرضا تاج گردونم فرزند کل ظفر که مباشر خان است )) و توضیح مفصلی دارند اما افرادی عنان ازکف داده زبان به طعن و نقد گزنده باز کردند و از مجرای همین کلام تمام گذشته، حال و آینده ایشان را تحلیل و حتی پیش بینی کردند.
 
 خام اندیشی است اگر فکر کنیم مردی که کفش ها در جاده سنگلاخی سیاست پاره کرده است نداند چه می گوید و از تاثیر کلامش در افکار عمومی غافل باشد. در تمامی این سال هایی که تاجگردون در رقابت بر سر کرسی مجلس با حریفان بود ترجیع بند تمام اتهامات و دروغ پراکنی هاکه برای تخریب ایشان به کار می رفت قصه پردازی در مورد ثروتش و منشا آن بود .در ادامه سلسله اتهامات چنان طویل شده که دروغ پردازان آرزو دارند که نهادهای نظارتی را هم وارد این بازی بکنند.
 
در خاطرم هست چهارسال پیش در نشست با اهالی با بصیرت بویر احمد گرمسیردر جواب اتهامات و شب نامه هایی از این دست ، تاجگردون گفت : چنان در مورد دارایی من آمار و اطلاعات دروغ میدهند که خودم هم متحیر می شوم و فکر می کنم شاید دارم و بی خبرم ! اما اگر هم فکرمی کنید که کسی که علم اقتصاد خوانده است و سال ها مسئولیت اقتصادی داشته نمی تواند اقتصاد شخصی خود را تمشیت کند اشتباه می کنید)) . در واقع حرف آن روز و حرف های گردهمایی آرو پاسخ سنجیده تاجگردون به کسانی بود که داراییش را چشم اسفندیار او می دانند و می¬کوشند تا با برجسته کردن آن وجهه مردمی و انقلابی تاجگردون را تخریب کنند.
 
سخنان تاجگردون در جمع مردم آرو یک حرکت رو به جلو برای بی اثر کردن این اتهامات مضحک و بی وجه بود و گرنه کیست که نداند غلامرضا تاجگردون مباشرزاده¬ای است که مشی انقلابیگری را برگزیده است، غلامرضا تاجگردون مباشر زاده ای است که که در مهابت گلوله و خون ولباس خاکستری بسیج بر تن کرد ، غلامرضا تاجگردون مباشر زاده¬ای است که داغ لاله پر پر شده بر سینه دارد غلامرضا تاجگردون مباشر زاده¬ای است که در زمان بی قدری مدیران مدیریت کرد و… قصد حماسه سرایی ندارم اما افکار و فاهمه ملت ایران کسان بسیاری را در خاطر دارند که از انقلاب و انقلابیگری فقط نام و نان می جستند، اما تاجگردوندر این کلام بزرگترین برجستگی و مشی خودش را نمایان کرد اینکه مانند بسیاری در تمنای کلاهی از نمد انقلاب نبوده و نیست.
 
از کنفسیوس حکیم بزرگ چین جمله در خشانی نقل می شود :ظلم در دنیا با ظلم بر واژها شروع می شود . اینکه عده ای بیایند در نقد دارایی شخصی یک فرد از مفاهیمی والا مانند عدالت ، برابری ، درک حال روز محرومین و… حرف بزنند اما در نهان این واژه های زیبا را به نفع اغراض شخصی خودشان از معنی تهی کنند ظلم به همه واژه های والا و نیز مردمی است که مخاطب خود قرار داده اند. همه کسانی که این چند روزه درد آلود فریاد می زنند که تاجگردون درد محرومین را نمی فهمد تنها یک¬درد دارند آنهم درد دوری از قدرت است ، نفس و سخن و قلم¬شان بوی دروغ و فریب می¬دهد.
 
کار نامه سیاسی تاجگردون مانند هرسیاست¬ورزدیگری نقاط روشن و احیانا مبهمی دارد که می توان در باره آن گفتگو کرد و به نقد آن نشست اما اینکه تمام ارزش های یک مدیر کار آمد در نظام جمهوری اسلامی با دروغ هایی پی در پی به میزان دارایی شخصی و زد و بند های اقتصادی تقلیل یابد خیانتی بین و گناهی نابخشودنی است با این حال تجربه دوره های قبلی نشان میدهد که این صحنه سازی ها دراذهان فهمیده مردم راه به جایی نمی برد و دست اندر کاران آن ،بازی سیاست را باخته اند اما دردا که مدعیان اخلاق این بار اخلاق را هم باخته اند.