مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛محبوبه خادمی
هر وقت مادرم از دست بچهگانههایمان به تنگ میآمد به اینگونه نهیبمان میداد. کر تش گرهته. دور تش گرهته.
درد آتش گرفتن را فقط او که میسوزد میفهمد، جان هم که به در بری تاولهای جانت سقف خانهات را کوتاه میکنند، تبدیل میشوی به یک وجود لاشکل.
ثلث سوم که تمام میشد هر پسین توی غروب معصوم باشت با دختربچههای هم سن و سالم روی درب درب آسفالت نوی خیابان پهن روبروی پاسگاه رابط بازی میکردیم از آنجا کمر کش خامی در تیر رسمان بود، باشت کوچک بود و پاک دامنههایش روشن و بینقاب خَی و دود، خاموشی که مسلط تر میشد ردیف ردیف شعلههای کوچک و بیزبان توی دامنهی خامی روشن میشد. شبیه دستهی عزاداران مشعل به دست کمکم راه میافتادند ارام ارام سوی مشعلهایشان برازه تر میشد و اتحاد ترسناکشان تاریکی ساکت خامی را میبلعید.. ما بچهها جمع میشدیم با اشاره به هم نشانشان میدادیم و فریاد که جنها عروسی گرفتهاند، این طور یادمان داده بودند. بعد کمکم بوی چوب سوخته بود که آسمان باشت را قرق میکرد و تا هفت شب و هفت روز مهمان دعوتی جنها بودیم با بوی چوب سوخته بلوطها، هنوز هم در دامنه خامی جنها عروسی میگیرند این را در خبرها خواندم.،،.. مناسبت نهیب مادرم حالا این میشود آتش که بیافتد به جان جنگل خشک و تر با هم میسوزد. زباندار و بیزبان. تش گرهته مترادف میشود با این …ازدسترفته.
بلوطهای باشت دارند از دست میروند،
تش گروهته: آتشگرفته
هر وقت مادرم از دست بچهگانههایمان به تنگ میآمد به اینگونه نهیبمان میداد. کر تش گرهته. دور تش گرهته.
درد آتش گرفتن را فقط او که میسوزد میفهمد، جان هم که به در بری تاولهای جانت سقف خانهات را کوتاه میکنند، تبدیل میشوی به یک وجود لاشکل.
ثلث سوم که تمام میشد هر پسین توی غروب معصوم باشت با دختربچههای هم سن و سالم روی درب درب آسفالت نوی خیابان پهن روبروی پاسگاه رابط بازی میکردیم از آنجا کمر کش خامی در تیر رسمان بود، باشت کوچک بود و پاک دامنههایش روشن و بینقاب خَی و دود، خاموشی که مسلط تر میشد ردیف ردیف شعلههای کوچک و بیزبان توی دامنهی خامی روشن میشد. شبیه دستهی عزاداران مشعل به دست کمکم راه میافتادند ارام ارام سوی مشعلهایشان برازه تر میشد و اتحاد ترسناکشان تاریکی ساکت خامی را میبلعید.. ما بچهها جمع میشدیم با اشاره به هم نشانشان میدادیم و فریاد که جنها عروسی گرفتهاند، این طور یادمان داده بودند. بعد کمکم بوی چوب سوخته بود که آسمان باشت را قرق میکرد و تا هفت شب و هفت روز مهمان دعوتی جنها بودیم با بوی چوب سوخته بلوطها، هنوز هم در دامنه خامی جنها عروسی میگیرند این را در خبرها خواندم.،،.. مناسبت نهیب مادرم حالا این میشود آتش که بیافتد به جان جنگل خشک و تر با هم میسوزد. زباندار و بیزبان. تش گرهته مترادف میشود با این …ازدسترفته.
بلوطهای باشت دارند از دست میروند،
تش گروهته: آتشگرفته