تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۰۴
کد مطلب : ۲۶۶۱۴۸
زمانی برای اصلاح خبرنگاری
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛فاطمه محمدیان
روز خبرنگار است، خبرنگاری تاریخچهای به پهنای تاریخ دارد شاید اولین انسانهایی که خبر از وقوع حادثهای طبیعی یا گذر شکاری میدادند یا نقشی بر دیواره غاری رسم میکردند نیز خبرنگار بودند، توانایی خبرنگاری درونی انسان هاست همه انسانها توانایی خبرنگاری دارند آنگاه که اتفاقی تازه را به دیگری میدهند، نویدی را مژده میدهند، خبر بدی را منتقل میکنند و یا خبر گران شدن مرغ و میوه را به هم میدهند، اما برخی از انسانها توانایی این را دارند که یک خبر را به عده زیادی منتقل کنند، خود خبر بسازند و یا خبر ساز شوند، زوایای تاریک یک ماجرا را روشن کنند و به عموم عرضه نمایند، تاریکیها یا روشنیهای وجود اشخاص یا ماجراها را با نوشتن و پرداختن خاص نمایند و آن چنان خواندنی و شنیدنی کنند که عده زیادی در پی یافتن آنها باشند. هنر خبرنگار این است که خوب میبیند، خوب میشنود، هنرمندانه استنباط میکند، خوب مینویسد و گزارش میدهد و در این میان برخی از خبرنگاران هستند که این خوبها را به حد اعلا میرسانند و با یک خبر ناب و تازه جامعه را متحول و حتی سرنوشت انسانها و حکومتها را عوض میکنند و برخی خبرنگاران نیز توانایی خود را تسلیم حکومت مداران میکنند تا مطابق میل آنان مطالبی را به عموم عرضه کنند که خوشامد طبقه حاکم جامعه باشد. اما در این میان کسانی هستند که آنان را خبرنگار میدانند، خیل بسیاری از خبرنگاران حاضر از این نوعاند برای کسب معاش و شاید نه از سرعلاقه وارد این حرفه میشوند روح خبرنگاری در آنان جاری است اما راه را بیراهه میروند صرفا روابط عمومیهایی هستند که نام خبرنگار بر خود نهادهاند، از این سو به آن سو به دنبال خبر هستند اما نه خبرهای واقعی، خبرنگاران وی گفت و وی اظهار داشت و خاطرنشان کرد و به نقل از روابط عمومی و… هستند، هر چه را مدیران بگویند وی گفتی بر سر آن میآورند و تحویل سایتهای خبری و روزنامههای محلی و ملی و … میدهند اما برایشان مهم نیست چه کسانی میخوانند، مردم را در نظر ندارند و صرفا برای رضای خاطر مدیران مینویسند، نهایت جنجالهایی که در جامعه ایجاد میکنند به طرفداری از این طیف و آن طیف، این نماینده و آن نماینده، این جناح سیاسی و آن جناح سیاسی و … است، در این میان هستند خبرنگاری که دغدغه مردم را دارند، به راه و خیابان و محل خرید و تفریح مردم میپردازند، هستند کسانی که آسیبهای اجتماعی را مینویسند و بلد میکنند و جامعهای را که امروزه دیگر خبر برایش مانند تازگی ندارد آگاه میکنند، جامعهای که در آن هر فردی خود را یک شهروند خبرنگار میداند و حتی خصوصیترین اتفاقات خانوادگی را در رسانههای اجتماعی به اشتراک دیگران میگذارد، معنای خبر در جامعه امروز متفاوت از صد سال پیش است و خبرها نیز متفاوت از صد سال پیش است. به گمان من یک قرن پیش و کمی بیشتر تا همین چند سال اخیر جوامع، کشورها و ملتها در حال دگردیسی بودند، گوشهای چیزی اختراع میشد، جایی دیگر انقلاب میشد، بخشی از دنیا درگیر جنگهای جهانی اول و دوم بود، برخی دیگر از کشورهای دنیا با همدیگر زد و خورد داشتند برای اینکه حقانیت خود را ثابت کنند، ایدئولوژیها در دنیا سخن میگفتند همانقدر که دیکتاتورها سخن میگفتند، جایی بلشویک و کمونیست و مارکسیسم بود و جایی دیگر فاشیست و نازیست، جایی هیتلر بود و استالین و نقطهای دیگر گاندی و کندی، بخشی از دنیا درگیر انقلابهای درونی بود و بخش دیگر دنیا درگیر بازسازی، دنیا دنیای خبرهای ناب و خبرنگاران ناب بود، اتفاقات خبرنگار میخواست و مردم چشمشان به روزنامهها و رادیو و نهایتا تلویزیون بود، خبرنگاران به مثابه دولتمردان به شهرت میرسیدند و خبرنگاری از بیان تاریخی میگذشت تا به هرم وارونه برسد. شاید انتظار زیادی باشد که خبرنگاران در دنیای کنونی که بخشی از آن در سکون و آرامش به سر میبرد و بخشهای دیگر آن نیز در حال گذار هستند به خبرنگاریای پرسروصدا و چالش برانگیز تبدیل شود اما خبرنگاری در این دوره نیاز به پوست اندازی دارد، اکنون نوع دیگری از خبرنگاری در جامعه نیاز داریم. شاید وقت آن رسیده باشد برای اینکه خبرنگاران بهتری باشیم کمی فکر کنیم، کمی یاد بگیریم، کمی تلاش کنیم و خود را از قالبهای سنتی خبرنگار بیرون بیاوریم، آیا وقت آن نرسیده به جای اینکه فقط ناقلان خبرهایی باشیم که سازندهاش نیستیم خبرآفرینی کنیم، کارشناس شویم راه حل ارایه کنیم و از مرزهایی که برایمان در نوشتن و گفتن و … ترسیم کردهاند فراتر رویم؟ و آیا وقت آن نرسیده که خبرنگاری را اصلاح کنیم؟
روز خبرنگار است، خبرنگاری تاریخچهای به پهنای تاریخ دارد شاید اولین انسانهایی که خبر از وقوع حادثهای طبیعی یا گذر شکاری میدادند یا نقشی بر دیواره غاری رسم میکردند نیز خبرنگار بودند، توانایی خبرنگاری درونی انسان هاست همه انسانها توانایی خبرنگاری دارند آنگاه که اتفاقی تازه را به دیگری میدهند، نویدی را مژده میدهند، خبر بدی را منتقل میکنند و یا خبر گران شدن مرغ و میوه را به هم میدهند، اما برخی از انسانها توانایی این را دارند که یک خبر را به عده زیادی منتقل کنند، خود خبر بسازند و یا خبر ساز شوند، زوایای تاریک یک ماجرا را روشن کنند و به عموم عرضه نمایند، تاریکیها یا روشنیهای وجود اشخاص یا ماجراها را با نوشتن و پرداختن خاص نمایند و آن چنان خواندنی و شنیدنی کنند که عده زیادی در پی یافتن آنها باشند. هنر خبرنگار این است که خوب میبیند، خوب میشنود، هنرمندانه استنباط میکند، خوب مینویسد و گزارش میدهد و در این میان برخی از خبرنگاران هستند که این خوبها را به حد اعلا میرسانند و با یک خبر ناب و تازه جامعه را متحول و حتی سرنوشت انسانها و حکومتها را عوض میکنند و برخی خبرنگاران نیز توانایی خود را تسلیم حکومت مداران میکنند تا مطابق میل آنان مطالبی را به عموم عرضه کنند که خوشامد طبقه حاکم جامعه باشد. اما در این میان کسانی هستند که آنان را خبرنگار میدانند، خیل بسیاری از خبرنگاران حاضر از این نوعاند برای کسب معاش و شاید نه از سرعلاقه وارد این حرفه میشوند روح خبرنگاری در آنان جاری است اما راه را بیراهه میروند صرفا روابط عمومیهایی هستند که نام خبرنگار بر خود نهادهاند، از این سو به آن سو به دنبال خبر هستند اما نه خبرهای واقعی، خبرنگاران وی گفت و وی اظهار داشت و خاطرنشان کرد و به نقل از روابط عمومی و… هستند، هر چه را مدیران بگویند وی گفتی بر سر آن میآورند و تحویل سایتهای خبری و روزنامههای محلی و ملی و … میدهند اما برایشان مهم نیست چه کسانی میخوانند، مردم را در نظر ندارند و صرفا برای رضای خاطر مدیران مینویسند، نهایت جنجالهایی که در جامعه ایجاد میکنند به طرفداری از این طیف و آن طیف، این نماینده و آن نماینده، این جناح سیاسی و آن جناح سیاسی و … است، در این میان هستند خبرنگاری که دغدغه مردم را دارند، به راه و خیابان و محل خرید و تفریح مردم میپردازند، هستند کسانی که آسیبهای اجتماعی را مینویسند و بلد میکنند و جامعهای را که امروزه دیگر خبر برایش مانند تازگی ندارد آگاه میکنند، جامعهای که در آن هر فردی خود را یک شهروند خبرنگار میداند و حتی خصوصیترین اتفاقات خانوادگی را در رسانههای اجتماعی به اشتراک دیگران میگذارد، معنای خبر در جامعه امروز متفاوت از صد سال پیش است و خبرها نیز متفاوت از صد سال پیش است. به گمان من یک قرن پیش و کمی بیشتر تا همین چند سال اخیر جوامع، کشورها و ملتها در حال دگردیسی بودند، گوشهای چیزی اختراع میشد، جایی دیگر انقلاب میشد، بخشی از دنیا درگیر جنگهای جهانی اول و دوم بود، برخی دیگر از کشورهای دنیا با همدیگر زد و خورد داشتند برای اینکه حقانیت خود را ثابت کنند، ایدئولوژیها در دنیا سخن میگفتند همانقدر که دیکتاتورها سخن میگفتند، جایی بلشویک و کمونیست و مارکسیسم بود و جایی دیگر فاشیست و نازیست، جایی هیتلر بود و استالین و نقطهای دیگر گاندی و کندی، بخشی از دنیا درگیر انقلابهای درونی بود و بخش دیگر دنیا درگیر بازسازی، دنیا دنیای خبرهای ناب و خبرنگاران ناب بود، اتفاقات خبرنگار میخواست و مردم چشمشان به روزنامهها و رادیو و نهایتا تلویزیون بود، خبرنگاران به مثابه دولتمردان به شهرت میرسیدند و خبرنگاری از بیان تاریخی میگذشت تا به هرم وارونه برسد. شاید انتظار زیادی باشد که خبرنگاران در دنیای کنونی که بخشی از آن در سکون و آرامش به سر میبرد و بخشهای دیگر آن نیز در حال گذار هستند به خبرنگاریای پرسروصدا و چالش برانگیز تبدیل شود اما خبرنگاری در این دوره نیاز به پوست اندازی دارد، اکنون نوع دیگری از خبرنگاری در جامعه نیاز داریم. شاید وقت آن رسیده باشد برای اینکه خبرنگاران بهتری باشیم کمی فکر کنیم، کمی یاد بگیریم، کمی تلاش کنیم و خود را از قالبهای سنتی خبرنگار بیرون بیاوریم، آیا وقت آن نرسیده به جای اینکه فقط ناقلان خبرهایی باشیم که سازندهاش نیستیم خبرآفرینی کنیم، کارشناس شویم راه حل ارایه کنیم و از مرزهایی که برایمان در نوشتن و گفتن و … ترسیم کردهاند فراتر رویم؟ و آیا وقت آن نرسیده که خبرنگاری را اصلاح کنیم؟