تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۷
کد مطلب : ۲۵۳۹۴۸

دولتِ جلیلی؛ پنهان یا سایه؟

۴
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید یوسف مرادی
دولتِ پنهان؛ دست آوردِ تکنوکرات ها در دهه ی هفتاد
#اول:
از دهه هفتاد و روی کار آمدنِ دولت هاشمی و در پی انتخابات هایی که بعد از رحلت امام تا دوم خردادِ هفتادو شش برگزار شد، به دلیل اتفاقاتی که در آن انتخابات ها رخ داد، آهسته آهسته در ذهنِ جمعیِ جامعه ی ایرانی؛ مردم سالاری دینی به برگزاری یک آیین قانونی تبدیل شد، آیینی که باید برگزار می شد در حالی که نتیجه ی نهایی آن توسط یک جریانِ مخفی از قبل تعیین شده بود. ریشه این که چرا جامعه ی ایرانی به این احساس رسید را می توان در رفتارهای پدرسالارانه ی هاشمی رفسنجانی جستجو کرد.
این که این احساس (که حتی تا همین امروز هم در پس زمینه ی ذهنِ ایرانیان ته مانده های آن هست) درست بود یا اشتباه، مساله ی این مقاله نیست. مساله ی این مطلب اشاره به مفهومی به نامِ دولتِ پنهان است که در پس زمینه ی ذهن ایرانیان از اوایل دهه هفتاد شکل گرفت.
#دوم:
تئوری توطئه ( یا دولتِ پنهان) در تعاریف اینگونه شرح داده شده است که:
"دولت پنهان؛ دولتی بالفعل اما مخفی است که با استفاده از امکانات دولتی با هویتی مجهول در تشکیلات رسمی نظام، به‌گونه‌ای سازمان‌یافته و برای مقاصدی غیر از منافع ملی در حال فعالیت است".
همچنین آمده است:
"دولت پنهان از نظر تعریف با دولت سایه تفاوت دارد. تفاوت آنها در این است که «دولت سایه» نماینده دولت رسمی است ولی «دولت پنهان» نماینده و سایه دولت رسمی نیست و سردمدارانی غیر مردمی و بی ریشه دارد."
یا این که آمده است:
""دولت پنهان به این معنا است که قدرت واقعی سیاسی در دست دولت‌های منتخب مردم نیست بلکه نزد افرادی است که در پس صحنه در حال دیکته کردن نظرات خود هستند، و هیچ نهاد مردم سالاری توانایی بررسی و ارزیابی فعالیت‌های این افراد را ندارد. بنابر این باور، دولت‌های منتخب تابع دولت‌های سایه که صاحب قدرت حقیقی می‌باشند هستند"
یا:
"تئوری توطئه عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختی‌ها در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است. در بیان این مفهوم گفته می‌شود گروه‌های کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد هستند.از دید صاحب نظران این گروه ها برنامه های خود را به گونه ای جلو میبرند که اذهان عمومی جامعه درگیر مسائل دیگری باشد تا افراد توانایی تمرکز و تفکر بر علل و دلایلی که نشان دهنده وجود انواع برنامه پیش برنده جوامع به سوی اهداف گروه های تشکیل دهنده این تئوری است را نداشته باشند."
تئوری توطئه؛ هدیه ای از طرفِ تکنوکرات ها به اصلاح طلبان
از دوم خرداد هفتادو شش، جریان اصلاحات، که قدرتِ جادوییِ تاثیرگزاریِ تئوری توطئه (وجودِ دولت پنهان) را درک کرده بود، در همه ی انتخابات ها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان بسیج مستضعفین، صدا و سیما، کمیته امداد، تریبون های نماز جمعه و ... را متهم به دخالت در انتخابات ها نموده است.
این صرفا یک اعتراض انتخاباتی نبوده است، بلکه استفاده از مفهومِ دولت پنهان (تئوری توطئه) در جهت دوقطبی سازی جامعه است، آنها به خوبی فهمیده بودند که هر چه مفهوم دولت پنهان عینی تر و پررنگ تر شود جامعه حساسیت اش بالاتر رفته و شفافیت و مردمی بودن جبهه اصلاحات بالاتر می رود.
هاشمی رفسنجانی(که روزگاری خودش با برخی تحرکات این مفهوم را در ذهن جامعه ی ایرانی جاسازی کرده بود) در همه ی انتخابات های بعد از دوم خرداد، برخی نهادهای انقلابی را به تاثیرگزاری در انتخابات متهم می کرد(خصوصا ٨۴ و ٨٨).
شخص خاتمی و رسانه های دولت اصلاحات نیز با استفاده از بعضی اشتباهات راهبردی (مانند نامه ی هشدار آمیز سرداران سپاه به خاتمی در اواخر دهه هفتاد) توانستند این مفهوم را هر چه بیشتر در ذهن جامعه ی ایرانی پررنگ کنند.
نمونه های بسیاری از تلاشِ جریان اصلاحات در جهتِ مهندسی افکار عمومی برای پذیرش تئوری توطئه (نظریه ی وجود دولت پنهان) می توان برشمرد، از نمونه های موفقیت آمیزِ استفاده از این تئوری این بود که توانستند وزارت اطلاعات (چشمانِ نظام) را در پی قتلهای مشکوکِ زنجیره ای دچار بحران اساسی کنند و حتی تشییع جنازه ی شهدای گمنام را هم به عنوانِ یکی از تلاش های دولت پنهان (در جهت مهندسی افکار عمومی) در جامعه ی ایرانی(خصوصا ذهنِ نسل جوان) بنشانند.
پ.ن: به دلایل متعدد از ذکر مثال های بیشتر معذورم، دوستان با کمی تحقیق در این خصوص می توانند نمونه های بسیاری در دو دهه ی گذشته بیابند.
یکی از مهم ترین ابزارهای دولت روحانی در انتخابات گذشته استفاده از نظریه ی وجود دولت پنهان بود.
دولت روحانی مخاطب اصلی اش در کاسبان تحریم، دلواپسان و ... در چهارسال گذشته صرفا در جهتِ پررنگ کردنِ این مفهوم در ذهنِ جمعیِ ایرانیان بوده است.
نمی توان اشتباهات راهبردیِ جریاناتِ موسوم به اصول گرا در کمک کردن به جبهه مقابل در جهت شکل دادن به نظریه وجود دولتِ پنهان را نادیده گرفت.
افکار عمومی محمد باقر قالیباف را جزیی از دولت پنهان می دانست برای همین دوقطبیِ ۴درصد_٩۶درصد وی نتوانست در جامعه ی ایرانی موج ایجاد کند.
محمود احمدی نژاد با زیرکی و هوشمندی، با انتقادات صریح نسبت به نهادها و اشخاص مختلف، توانست خودش را (که توسط هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان به این متهم بود که در سالِ ٨۴ و ٨٨ با تلاش های دولت پنهان سرکار آورده است ) تبرئه کند.
 وقتی مورچه ها بال در می آورند/مرحله ی تکامل
در میانِ برخی از ساکنین رشته کوهِ  زاگرس، ضرب المثلی قدیمی است که معنای تحت اللفظی آن می شود:"مورچه ها وقتی بال در بیاورند (به مرحله ی تکامل برسند) آغاز نابودیشان است.
نگارنده قصد دارد بررسی کند که آیا دو جناح سیاسی در ایران هم به این مرحله از زندگی مورچه گان (مرحله ی تکامل و بعد از آن نابودی) می رسند؟
و اینکه دولتِ سایه ی جلیلی(و اقداماتی از این دست) می تواند چه تاثیری در روندِ تکامل و نابودی (در جبهه ی رقیب) داشته باشد؟
#اول: جریان اصلاحات ابتدا در  دوم خرداد ٧۶ دولت را گرفت و پس از آن در ٧ اسفند ٧٧ شوراهای شهر را تصاحب کرد و در ٧ خرداد ٧٩ با پیروزی در انتخابات مجلس ششم، توانست تمامی نهادهای انتخابای ایران را بدست بگیرد.
با کسب همه ی نهادهای انتخابی در کشور، اولین نشانه های تَرَک در انسجام این جبهه با مقاله ی "عبور از خاتمی"ِ عباس عبدی در سرمقاله ی روزنامه ی صبح امروز آغاز گشت.
از پیروزی اصلاح طلبان در مجلس ششم تا سه ماهِ بعد از آن یعنی انتخاباتِ ریاست جمهوری هشتم، کار به جایی رسید که تیتر اصلی رسانه ها و زمزمه ی جامعه این جمله باشد:" آیا خاتمی خواهد آمد؟"
خاتمی اما، به خیابان فاطمی رفت و در حالی که گریه می کرد برای ریاست جمهوری هشتم ثبت نام کرد و پیروز شد تا شکاف های اصلاح طلبان آنقدر گسترده شود که در سالِ بعد، در تاریخِ  ١٨ اسفند ٨١ اصلاح طلبان اولین شکستشان را تجربه کنند و ١۴ نفر از پانزده عضوِ شورای شهر تهران به آبادگران(اصولگرایان) برسد و احمدی نژاد شهردار تهران شود.
در واقع وقتی هر سه جایگاهِ شورای شهرِ تهران، مجلس و ریاست جمهوری در دستانِ اصلاح طلبان قرار گرفت و دولت خاتمی هم در دورِ دوم خود بود، زوالِ آنان آغاز شد، تا جایی که تا دوازده سالِ بعد(ریاست جمهوری ٩٢) در هیچ انتخاباتی موفق نشدند!
#دوم:حال باید اوج و فرود اصول گرایان را بررسی کرد.
همانگونه که آمد، اولین انتخاباتی که اصول گرایان در دوران اصلاحات برنده شدند، شورای شهرِ دوم تهران در سالِ ٨١ بود که باعث شد احمدی نژاد در سالِ ٨٢ شهردار تهران شود.
اصول گرایان در همان سال یعنی اول اسفند ١٣٨٢ دومین پیروزی قاطع خود را در انتخابات مجلسِ هفتم بدست آوردند و دو سالِ بعد در سوم تیر ١٣٨۴ در انتخابات ریاست جمهوری پیروز گشتند تا آخرین نهاد انتخابی را از اصلاح طلبان بگیرند.
در واقع اصول گرایان قدرتشان را در سال ٨۴ تکمیل کردند تا اولین انشقاق آنها، در انتخاب وزرای دولت اول احمدی نژاد توسط مجلس خودش را نشان دهد که بعدها احمدی نژاد گفته بود اگر می خواستم به معرفی وزرا ادامه دهم باید تمامِ چهارسال را به این کار مشغول می شدم و لذا کوتاه آمدم.
قالیباف(رقیب احمدی نژاد) شهردار تهران شد و انشقاق هایی مخفیانه نیز در بینِ این دو نهاد(شورای شهر تهران و ریاست جمهوری) شکل گرفت.
این اختلافات در چهار سال اول احمدی نژاد علنی نشد و حتی می توان آنها را دارای تاثیرگزاری زیاد هم ندانست.
اختلافات وقتی خودش را نشان داد که احمدی نژاد توانست در خردادِ ٨٨ مجددا دولت را بدست بگیرد.(در این جا هم دولت و مجلس و شورا در دست اصول گرایان بود و هم این که دولت احمدی نژاد در دور دوم قرا گرفته بود).
در همان سال اسفندیار رحیم مشایی به عنوانِ مهم ترین متغییرِ اختلاف به عرصه ی عمومی معرفی شد تا جایی که مقام معظم رهبری طی نامه ای محرمانه (که به دلایلی انتشار یافت) انتخاب رحیم مشایی را به عنوان معاون اول به صلاح احمدی نژاد ندانست.
اما رحیم مشایی فقط یک متغییر بود، دولت احمدی نژاد در سال ٨٨(همچون خاتمی در سالِ ٨٠) در دور دوم خود بود و همچنین مجلس و شورا هم در دست اصول گرایان بود(مثل سالهای ٨٠ و ٨١ برای جبهه اصلاحات).
در واقع هرگاه دوجناح اصلی کشور، همه ی نهادهای انتخابی را بدست بگیرند و دولت هم البته در دور دوم خودش باشد، آغاز اضمحلال جناحِ حاکم است.
یکی از مهم ترین دلایلش(علاوه بر دعوا بر سر منافعِ بیشتر، سرمستی از پیروزی مطلق، انزوای حداکثری رقیب و ...) این است که از درونِ جناحِ حاکم، جریاناتی خیز بر می دارند تا بعد از اتمامِ دورِ دومِ دولتِ حاکم، در انتخاباتی که در پیش است، دولت را به دست گیرند.
نگارنده این مرحله را که هر دو جناحِ سیاسی ایران تجربه کرده اند، به همان شرایطی تعبیر می کند که مورچه ها در دوران تکامل خود با بال درآوردن تجربه می کنند.
بعد از انتخاباتِ ٩۶، جریانِ اصلاحات(اعتدال) به همان مرحله ی تکامل رسیده است، هم تمامی نهادهای انتخابی را تصرف کرده است(شورا، مجلس، ریاست جمهوری) و هم این که دومین شرط را هم داراست، و روحانی در مرحله ی دومِ ریاست جمهوری اش است.
به نظر می رسد تنها راهِ خنثی کردنِ آثارِ مرحله ی تکامل (یعنی شکست)، این باشد که بتوان جناح خود(جناح حاکم) را همچنان در اقلیت نشان داد.
نشان دادنِ موقعیتِ خود در مختصاتِ اقلیت، آنهم در شرایطی که همه نهادهای انتخابی در تصرفت باشد کاری غیر ممکن است مگر اینکه بتوان دشمنی قدرتمند و خیالی ساخت.
و اینجاست که تئوری توطئه یا دولتِ پنهان خود را بروز خواهد داد.
دولت روحانی نشان داده است که با شجاعت و جسارت حاضر است برای پیروزی، به هر شیوه ای و نشانه ای، وجود و حضورِ تئوری توطئه(دولت پنهان)  را اثبات کرده و از آن استفاده کند.
حال با بررسی دولتِ سایه ی جلیلی(با همه ی خصوصیاتی که سعید جلیلی در افکار عمومیِ طرفداران روحانی دارد) و واکنش های عجیبِ دولتمردان روحانی به این ایده(که موجب شد این ایده به اطلاع طرفداران روحانی در همه ی لایه ها برسد) ترس آن می رود که اتاقِ جنگ روانی دولت روحانی از همین دولتِ سایه(که یقینا نیتی خیرخواهانه پشت آن است) در جهتِ شکل دهی به وجودِ دولت پنهان در افکار عمومی بهره برده و مانعِ ایجادِ مرحله ی تکامل نهایی شود یا به عبارتی مانع از ایجاد شکاف در جبهه طرفداران روحانی شده و اتحادِ شکل گرفته در جریانِ اصلاحات-اعتدال را همچنان حفظ کند.
در واقع امکان دارد سعید جلیلی با ایجاد دولت سایه، هدیه ای را به دولت روحانی دهد که هاشمی و جبهه اصلاحات در دو دهه گذشته در تلاش در جهتِ شکل دادن به دولت پنهان در افکار عمومی با اشارات مختلفی که به نهادهای انقلابی داشته اند  به زحمت بدست آورده اند.
بررسی آغازِ اضمحلال دو جناح در دو دهه گذشته نشان می دهد که بهترین راهبردِ جبهه مخالف( در دورانِ تکاملِ رقیب) سکوت مطلق است.
ساده انگارانه است که فکر کنیم دولتی(که از همین آغاز خود را فقط متعهد به اکثریت می داند) به نظرات و انتقاداتِ دولت سایه (جبهه رقیب) توجهی کند و در عوض نشان داده که تبحری خاص در استفاده از این نقدها و پیشنهادات در جهت شکل دادن تئوری توطئه دارد.
جناحِ اصلاحات_اعتدال به مرحله ی تکامل رسیده است، هم شورا ها را دارد و هم مجلس را و هم ریاست جمهوری را و البته دومین شرط تکامل را هم داراست: دولت روحانی در دور دومِ ریاست جمهوری خود است و جریانِ اصلاحات-اعتدال راهی جز عبور از روحانی برای کسبِ کرسی ریاست جمهوری در ١۴٠٠ ندارد.
بهترین راهبرد در دورانِ تکاملِ جبهه رقیب، سکوت مطلق است. گاهی وقت ها شیرها برای رها شدن از دست رقبا، خودشان را به مردن می زنند تا رقبا برای بدست آوردنِ سهم بیشتری از شکار همدیگر را بدرند و شکست آنها راحت تر شود.
نام شما

آدرس ايميل شما

بی ریا
Iran, Islamic Republic of
چقدر چرت مینویسین شما
و چقدر سفسطه و آرا من درآوردی
هم شهری
حالاشما سخنگو یا مفسر دولت پنهان هستید ؟ بهتر نیست شما هم طبق نصیحت خودتان ، خودتان را به مردن بزنید ؟
علی
Iran, Islamic Republic of
واقعا اقای مرادی همیشه از زوایای دیگه به موضوع می نگرند که منت بهش فکر نکرده بودم... فارغ از بحث اصول گرایی و اصلاح طلبی ایشون ادم با درکی هستند
س.ع.ر
Iran, Islamic Republic of
مقاله جالبی بود.با تحلیل زیبا
تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1