تاریخ انتشار
جمعه ۲۵ تير ۱۳۹۵ ساعت ۰۲:۱۰
کد مطلب : ۱۸۹۰۸۲
دو قطبیِ کدخدا-رعیت و دریافت جایزه از جشنوارههای غربی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
سید یوسف مرادی
سینمای جریانِ شبه روشنفکری توانسته است در سطح سینمای جهان (جشنوارههای غربی) جایگاهی مناسب برای خود تعیین کند، جشنوارههایی که دوست دارِ سینماییاند که تصویری عقب مانده و تاریک از درون ایران به نمایش میگذارد.
این تصویرِ تاریک، ریشه در زاویهی نگاهِ سینمای روشنفکری ایران به جهان دارد، که همان نگاهِ کدخدا-رعیت است.
در واقع جامعهی روشنفکری ایران، چنان شیفتهی زیباییهای غرب بوده است که در قاب تصویر دوربیناش، برای ایجادِ واقعیتی که از جهان میبیند راهی جز تاریک نشان دادن کشور خودش (رعیت جهانی) در مقابل عظمت غرب (کدخدای جهانی) ندارد.
سینمای روشنفکری ایران آنچه از جهان فهم میکند را به تصویر میکشد و از این زاویه دروغی نگفته است.
واقعا اگر عظمت در نگاهِ روشنفکر غرب باشد، دیگر هیچ عظمتی در جهانِ بیرون از نگاهش (حتی داراییهای متعالی خودش) وجود نخواهدداشت.
مابه ازایِ زاویه یِ نگاهِ رعیت-کدخدا را میتوان در همهی عرصهها دید و این نگاه را در حوزههایی چون سیاست، دفاعی، فن آوری، اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و... هم به راحتی توصیف کرد.
به عنوان نمونه در حوزهی دفاعی، وقتی نگاهِ ما با زاویه نگاهِ روشنفکران هماهنگ باشد، تحت هر شرایطی غرب قدرتمندتر از ماست، حتی اگر حقایق جهانی به گونهای دیگر باشد (به عنوان مثال میتوان به بیانِ جملهی «تمام ساختار دفاعی ما با فشردن یک دکمه توسط آمریکاییها نابود میشود» توسط جناب دکتر ظریف اشاره داشت که ریشه در همین زاویه نگاه دارد، در این نگاه حتی اگر ایران جزو هفت کشور اول دنیا در توانایی موشکی باشد، حتی اگر از افغانستان تا یمن و از آنجا تا مدیترانه یک ارتشِ جهان وطنِ یک میلیون نفری مسلح داشته باشد، حتی اگر بر مهمترین شاهراهِ انرژی جهان (تنگه هرمز) تسلط کامل داشته باشد، حتی اگر اسرائیل نتواند ٣٣ روز در مقابل یکی از واحدهای نظامی حامی ایران در لبنان مقاومت کند،
حتی اگر آمریکا در سیصد سال اخیر در یک جنگ هم پیروز نشده باشد، حتی اگر ایران به جز سپاه و ارتش یک بسیجِ مردمی بیست میلیون نفری داشته باشد و حتی اگر خود آمریکاییها هم اذعان کنند که قدرت مقابله با ایران را ندارند هم، نگاهِ رعیت-کدخدا خروجیاش همان جملهای است که دکتر ظریف گفت).
مابه ازایِ این نگاه را میتوان در عرصههای دیگر هم همچون فرهنگ (نظریات کسانی چون عطاالله مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات)، سیاست خارجی (تنش زدایی دولت اصلاحات در نظامِ سلطهی جهانی به هر قیمتی)، اقتصاد (بیتوجهی به صنعت ایرانی در عرصههای مختلف همچون خودرو سازی)، گفتمان عمومی (بیاعتمادی به تولیدات داخلی به دلیل تزریق این نگاه به افکار عمومی)
، فرار نخبگان (مهاجرت به بهشت-خانه کدخدا-با هر هزینهای) و موارد بسیار دیگر دید.
با این توضیح به خوبی قابل درک است که دلایل دولت در خصوص موفقیت برجام ریشه در چه نگاهی دارد، در واقع در این نگاه، همین که کدخدا به ما دست بدهد، ما را تحویل بگیرد و قصد نابودی ما را به عنوانِ یکی از رعیتهای نظم نوین جهانی نداشته باشد ما برنده شدهایم.
از این زاویه، بهتر میتوان نگاهی که حتی آبِ خوردن ما را به توافق با غرب (کدخدا) وصل مینمود، درک کرد.
در واقع، برجام جایزه ما در یک جشنوارهی غربی همچون کن و اسکار است، که اصل مهم و اساسی (رعیت -کدخدا) بر آن حاکم بوده است (اصلی که غربیها به آن روحِ حاکم بر برجام میگویند و ظاهرا هیچ کس، به جز مذاکره کنندگان منظورشان را نفهمید).
لذا، از این زاویهی دید، همچون کیارستمی و دیگران، باید به دکتر ظریف هم تبریک گفت.
او، در زمین بازی سیاست، اصول دیپلماسی حاکم بر نظم کدخدا-رعیت را رعایت کرد و برندهی جایزهای به نامِ برجام شد.
منتقدین برجام باید به این مساله توجه کنند که اساسا دو گانهی رعیت-کدخدا خروجیای به نام بُرد-بُرد به آن شکلی که مد نظر آنان است ندارد.
در واقع دو طرف ماجرا از دو زاویه ٌ کاملا متفاوت به یک واقعه نگاه میکنند و به همین دلیل وارد یک جنگ بیپایان شدهاند.
برجامیان همچون کیارستمی هیچگاه دلیل اصلی بردنِ جایزهشان را نخواهند گفت و منتقدین برجام هم با تاکید بیش از اندازه روی جزییات و با نادیده گرفتنِ روح حاکم بر برجام (اصلًِ کدخدا -رعیت) نخواهند توانست آنگونه که باید، جامعه را به درک درستی از اتفاق رخ داده برسانند، بدین ترتیب از استفاده از مهمترین خصوصیاتِ ذاتی مردم ایران (خصلتهایی چون مبارزه با ظلم، آزادگی، عزت طلبی و...) در مقابله با روحِ حاکم بر برجام محروم میشوند.
مردمی که هنوز هم منتظرِ نتایجِ برجاماند، غافل از اینکه همانگونه که بارهای بار دولت گفته است، برجام واقعا نتیجه داده و نتیجهاش همان لبخندی بود که کدخدا زد و رفت...
سید یوسف مرادی
سینمای جریانِ شبه روشنفکری توانسته است در سطح سینمای جهان (جشنوارههای غربی) جایگاهی مناسب برای خود تعیین کند، جشنوارههایی که دوست دارِ سینماییاند که تصویری عقب مانده و تاریک از درون ایران به نمایش میگذارد.
این تصویرِ تاریک، ریشه در زاویهی نگاهِ سینمای روشنفکری ایران به جهان دارد، که همان نگاهِ کدخدا-رعیت است.
در واقع جامعهی روشنفکری ایران، چنان شیفتهی زیباییهای غرب بوده است که در قاب تصویر دوربیناش، برای ایجادِ واقعیتی که از جهان میبیند راهی جز تاریک نشان دادن کشور خودش (رعیت جهانی) در مقابل عظمت غرب (کدخدای جهانی) ندارد.
سینمای روشنفکری ایران آنچه از جهان فهم میکند را به تصویر میکشد و از این زاویه دروغی نگفته است.
واقعا اگر عظمت در نگاهِ روشنفکر غرب باشد، دیگر هیچ عظمتی در جهانِ بیرون از نگاهش (حتی داراییهای متعالی خودش) وجود نخواهدداشت.
مابه ازایِ زاویه یِ نگاهِ رعیت-کدخدا را میتوان در همهی عرصهها دید و این نگاه را در حوزههایی چون سیاست، دفاعی، فن آوری، اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و... هم به راحتی توصیف کرد.
به عنوان نمونه در حوزهی دفاعی، وقتی نگاهِ ما با زاویه نگاهِ روشنفکران هماهنگ باشد، تحت هر شرایطی غرب قدرتمندتر از ماست، حتی اگر حقایق جهانی به گونهای دیگر باشد (به عنوان مثال میتوان به بیانِ جملهی «تمام ساختار دفاعی ما با فشردن یک دکمه توسط آمریکاییها نابود میشود» توسط جناب دکتر ظریف اشاره داشت که ریشه در همین زاویه نگاه دارد، در این نگاه حتی اگر ایران جزو هفت کشور اول دنیا در توانایی موشکی باشد، حتی اگر از افغانستان تا یمن و از آنجا تا مدیترانه یک ارتشِ جهان وطنِ یک میلیون نفری مسلح داشته باشد، حتی اگر بر مهمترین شاهراهِ انرژی جهان (تنگه هرمز) تسلط کامل داشته باشد، حتی اگر اسرائیل نتواند ٣٣ روز در مقابل یکی از واحدهای نظامی حامی ایران در لبنان مقاومت کند،
حتی اگر آمریکا در سیصد سال اخیر در یک جنگ هم پیروز نشده باشد، حتی اگر ایران به جز سپاه و ارتش یک بسیجِ مردمی بیست میلیون نفری داشته باشد و حتی اگر خود آمریکاییها هم اذعان کنند که قدرت مقابله با ایران را ندارند هم، نگاهِ رعیت-کدخدا خروجیاش همان جملهای است که دکتر ظریف گفت).
مابه ازایِ این نگاه را میتوان در عرصههای دیگر هم همچون فرهنگ (نظریات کسانی چون عطاالله مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات)، سیاست خارجی (تنش زدایی دولت اصلاحات در نظامِ سلطهی جهانی به هر قیمتی)، اقتصاد (بیتوجهی به صنعت ایرانی در عرصههای مختلف همچون خودرو سازی)، گفتمان عمومی (بیاعتمادی به تولیدات داخلی به دلیل تزریق این نگاه به افکار عمومی)
، فرار نخبگان (مهاجرت به بهشت-خانه کدخدا-با هر هزینهای) و موارد بسیار دیگر دید.
با این توضیح به خوبی قابل درک است که دلایل دولت در خصوص موفقیت برجام ریشه در چه نگاهی دارد، در واقع در این نگاه، همین که کدخدا به ما دست بدهد، ما را تحویل بگیرد و قصد نابودی ما را به عنوانِ یکی از رعیتهای نظم نوین جهانی نداشته باشد ما برنده شدهایم.
از این زاویه، بهتر میتوان نگاهی که حتی آبِ خوردن ما را به توافق با غرب (کدخدا) وصل مینمود، درک کرد.
در واقع، برجام جایزه ما در یک جشنوارهی غربی همچون کن و اسکار است، که اصل مهم و اساسی (رعیت -کدخدا) بر آن حاکم بوده است (اصلی که غربیها به آن روحِ حاکم بر برجام میگویند و ظاهرا هیچ کس، به جز مذاکره کنندگان منظورشان را نفهمید).
لذا، از این زاویهی دید، همچون کیارستمی و دیگران، باید به دکتر ظریف هم تبریک گفت.
او، در زمین بازی سیاست، اصول دیپلماسی حاکم بر نظم کدخدا-رعیت را رعایت کرد و برندهی جایزهای به نامِ برجام شد.
منتقدین برجام باید به این مساله توجه کنند که اساسا دو گانهی رعیت-کدخدا خروجیای به نام بُرد-بُرد به آن شکلی که مد نظر آنان است ندارد.
در واقع دو طرف ماجرا از دو زاویه ٌ کاملا متفاوت به یک واقعه نگاه میکنند و به همین دلیل وارد یک جنگ بیپایان شدهاند.
برجامیان همچون کیارستمی هیچگاه دلیل اصلی بردنِ جایزهشان را نخواهند گفت و منتقدین برجام هم با تاکید بیش از اندازه روی جزییات و با نادیده گرفتنِ روح حاکم بر برجام (اصلًِ کدخدا -رعیت) نخواهند توانست آنگونه که باید، جامعه را به درک درستی از اتفاق رخ داده برسانند، بدین ترتیب از استفاده از مهمترین خصوصیاتِ ذاتی مردم ایران (خصلتهایی چون مبارزه با ظلم، آزادگی، عزت طلبی و...) در مقابله با روحِ حاکم بر برجام محروم میشوند.
مردمی که هنوز هم منتظرِ نتایجِ برجاماند، غافل از اینکه همانگونه که بارهای بار دولت گفته است، برجام واقعا نتیجه داده و نتیجهاش همان لبخندی بود که کدخدا زد و رفت...