تحلیلی بر انتخابات سه حوزه کهگیلویه و بویراحمد

کبنا ؛بهنام عکاشه

کهگیلویه و بویراحمد در زمستان امسال روزهای گرمی را گذراند.
تکانه‌های سیاسی و اجتماعی در هر سه حوزه استان کهگیلویه و بویراحمد را می توان جداگانه و با ارتباطات جزئی با هم تحلیل کرد.


گچساران
در گچساران؛ شاید عقب نشینی یاران تاجگردون در موضوع مسجد شهیدان را نتوان به انتخابات شبیه سازی کرد ولی در بین آگاهان سیاسی، پیش مقدمه ای از سوی اصولگرایان برای به چالش کشیدن نماینده گچساران و باشت در یک سال پیش رو تفسیر شده است.
در گچساران به دلایل اجتماعی و ترکیب قومیتی، انتخاباتی فرامرزی خواهیم داشت. انتخاباتی که در آن بویراحمدی ها و اهالی کهگیلویه، عشایر فارس و اصفهان، بختیاری ها، مهاجرین جنگی که مقیم مانده اند، اصفهانی ها و بهبهانی ها به اندازه‌های مختلف تاثیر خود را روی پدیده‌های سیاسی خواهند داشت.
از این جهت انتخابات در گچساران تفاوت‌های ماهوی با آن دو حوزه خواهد داشت. درک پیچیدگی‌های اجتماعی در گچساران می تواند بسیاری از گره‌های سیاسی شهرستان را باز کند.
شاید ترکیب جمعیتی در گچساران را با ملاحظه نسبت ها، بتوان با آمریکا مقایسه نمود.
در گچساران ولی بیش از آنکه نگاهی قومی به انتخابات وجود داشته باشد؛ قضاوت جامعه، سیاسی است. شکست همیشگی کاندیداهای با نگاه قومیتی شاید شاهد اثبات این مدعا باشد.
همین موضوع موجب شده این بار فولادی با پرچم اصولگرائی وارد میدان شود. فعالیت‌های موحد در کهگیلویه از سوئی و نیاز تشکیلاتی راست ها در گچساران، او را پرشانس ترین فرد برای نشستن بر کرسی رهبری راست ها در سال ۹۴ نموده است.
اما فولادی مشکلات زیادی پیش رو خواهد داشت. امکان تعدد کاندیداها و انشقاق در اصلی ترین پایگاه رای او، هنوز وجود دارد، از سوئی او برای کسب آرای جریان سیدقدرت و جعفری با مشکلات زیادی روبروست.
امکان توجیه چند جبهه اجتماعی متنافر، فقدان امکانات تبلیغاتی مدرن، تنها بخشی از مشکلات اصولگرایان است. چه هنوز جعفری و سیدقدرت به صراحت از فولادی پشتیانی یا آن را عمومی نکرده اند.
ابراز وجود رسانه ای این دو در ماه گذشته گمانه‌های زیادی را برانگیخت و نشان داد راست ها برای اقناع آنها به گذشت، راه دشواری را پیش رو خواهند داشت و بازی به این سادگی ها که فکر می کنند نخواهد بود.
اما آن طرف، کار تاجگردون هم بسیار سخت خواهد بود. خوش بینی زیاد به تاثیرات فعالیت‌های چشمگیرش بر جامعه می تواند او را نسبت به بردی بدون دردسر مطمئن سازد.
اما شواهد و قرائن نشان می دهد او نیز تا سال ۹۴ راهی پر پیچ و خم پیش رو را طی می کند.
ارتش موسوم به بیکاران، مشکلات اجتماعی، اختلافات کهنه با چپ قدیم، بخش هائی از مشکلات حل نشده تاجگردون در انتخابات باشد.
یاران تاجگردون اما به تاثیر بودجه و رشد قابل ملاحظه تاجگردون در سطح ملی دل بسته اند.
استفاده از بسیج عمومی لیدرها و نشست‌های عمومی یکی از سیاست‌های تاجگردون برای حفظ ارتباطش با عوام است. از سوئی مخالفینش هراس لیدرها از مخالفت با او به دلیل قدرت بالا و فقدان رقیب را دلیلی برای اقبال عمومی از او می دانند.
اما آنچه این روزها مخالفین تاجگردون را امیدوار کرده است، قانون ۵۰ درصد است که به محض رسانه ای شدن، با واکنش مثبت اصولگرایان مواجه شد.
استدلال آنها این است که تاجگردون در هر صورت نخواهد توانست ۵۰ درصد رای را در دور اول کسب کند و امیدورای به شکست او در دور دوم با اجماع حل خواهد شد.
فارغ از اینکه این استنتاج صحیح یا غلط باشد اما همین موضوع  به تدریج مایه امیدورای اصلاح طلبان نیز شده است.
آنها معتقدند این قانون مانعی برسر راه اجماع آنها شده و رقابت ها برای نفر دوم شدن در انتتخابات موجب چندگانگی و اختلاف آنها می شود.

کهگیلویه
در کهگیلویه؛ کریمیان، موحد، مژدهی و فیاض نشست هائی مداوم را برگزار کردند. این گروه که بیشترین قرابت فکری را با یکدیگر دارند از دو مشخصه بهره می بند؛
اول اینکه این گروه کمترین تداخل رای را با بزرگواری داشته و حضور هر یک در انتخابات منهای موحد نمی تواند لطمه ای جدی به پایگاه رای بزرگواری وارد نماید.
اما دومین مشخصه اینکه این گروه بیشترین تداخل را با یکدیگر دارند و برای مقابله با هر رقیبی صرفا بایستی اجماع نمایند و مانند گچساران نیست که هر کدام از اصولگرایان پایگاه رای مستقل داشته باشند.
این به این معنی است که این گروه کمتریت هم افزائی را نسبت به یکدیگر داشته و حضور توامان هر دو نفر از این جمع به کاستن از رای همان جمع منجر خواهد شد نه رای رقبای احتمالی.
تایید احتمالی موحد، شاید تنها گزینه ای باشد که بتواند این جمع را به بهترین سرانجام برساند ولی حذف موحد و حمایت احتمالی این جمع از یکی از کاندیداها گزینه ای کم شانس تر از موحد ولی قابل اهمیت است.
ولی حضور احتمالی موحد به گچساران آن چیزی است که این گروه از آن بیم داشته و تلاش خواهد کرد به وقوع نپیوندد.
چه با رفتن موحد از کهگیلویه‌،  بخش مهمی از پایگاه اجتماعی خود را به گچساران خواهد برد و این سابقه ای طولانی در تاریخ سیاسی گچساران دارد.
بزرگواری که حالا به قطبی غیرقابل انکار در صحنه سیاسی تبدیل شده است به خوبی این موضوع را جاانداخته است که موحد هر جا به جز کهگیلویه می تواند برود. آینکه این موضوع در تصمیمات رسمی حاکمیت نیز نفوذ کرده باشد باید منتظر ماه‌های آینده بود و دید.
نادیده انگاشتن اصغر حبیبی می تواند مهم ترین تصمیم این جریان باشد. این گروه برای اخذ این تصمیم احتمالا نگاهی منطقی به موضوع داشته اند. آنها وجود حبیبی در صحنه را به سود خود دانسته و تمایلی به حضور وی در جمع خود نمی بینند.
بزرگواری با چراغ سبز به اصلاح طلبان هنوز نتوانسته میل احتماعی را در این جریان قدرتمند به خود برانگیزاند.
این گروه اختلافات ریشه ای خود را حفظ کرده و رهبری این دو جناح اصلاح طلب قصد ندارند پایانی بر مبارزه شان متصور شوند.
اخیرا اجماع بر روی فرد سوم مورد توافق هر دو نفر مطرح شده است که هواداران زیادی پیدا کرده است و باید دید فرد مورد نظر چه کسی و با چه معیارهائی خواهد بود، رضا چمن که این روزها مسئولیت بهداشت و درمان مردم را برعهده دارد و یا لطیف رستاد و شاید هم گزینه‌‍‌های مرکز نشین.
بویراحمد
در بویراحمد؛ اخبار مربوط به هدایتخواه  هنوز بیشترین مخاطب را در جامعه و رسانه ها دارد.
موقتی یا دائمی بودن پست جدید او می تواند تاثیر فراوانی بر سرنوشت اصولگرایان بویراحمد و کل انتخابات داشته باشد.
پرواضح است پر کردن خلاء وجودی هدایتخواه مهم ترین وظیفه آنها پس از دوران سخت بدون اسطوره است.
گزینه‌های جانشینی هدایتخواه نتوانسته اند میل زیادی در بدنه اصولگرا بوجود بیاورند و این کار را برای آنها بسیار دشوار کرده است.
اما قرار است رای هدایتخواه به کدام سو سرازیر شود؟
آیا حاج زارع می تواند آرای همفکران سیاسی خود را به سبد رایش واریز نماید یا این محمد بهرامی اصلاح طلب است که بخشی از بدنه اجتماعی که نمی خواهند به رقیب اسطوره رای دهند، جذب می کند.
در آنسو اوضاع فرق می کند. سیدباقر برای انتخاب کاندیدای نهائی همچنان مردد مانده. از سوئی نمی خواهد محبوبیتش را با انتخاب یک گزینه از دست بدهد و از سوئی بی تفاوتی به سرنوشت اصلاح طلبان به عافیت طلبی او تعبیر می گردد.
هر چه باشد او بین مندنی پور همفکر خاتمی، بهرامی نزدیک به عارف، وکیلی متمایل به هاشمی و یا غریب پور همراه و همفکر خود یکی را انتخاب می کند.
اما دست کم گرفتن زارع می تواند  برای حریفانش گران تمام شود. او با تمرکز بر روی روستاها توانسته نفوذ اجتماعی زیادی پیدا کند اما این آیا به افزایش آرایش منجر می شود سوالی است که پاسخ به آن کمی زود به نظر می رسد.
زارع در عین حال که عضو هیچ جریان سیاسی نیست و برخی این را بزرگترین نقطه ضعف او می دانند ولی هوادارانش می گویند او با حفظ خود در وسط جریانات توانسته رابطه خود را با پایگاه اجتماعی حفظ و امکان گرایش به آنها در لحظات سخت را بالا ببرد.
مخالفین اصلاح طلب و اصولگرای زارع واگذاری قدرت در استان کهگیلویه و بویراحمد را نقطه آسیب زارعی می پندارند و به نظر می رسد از همین الگو برای مبارزات انتخاباتی بر علیه نماینده کنونی بویراحمد استفاده خواهند کرد.

انتهای پیام/