کبنانیوز - سیدباقر! رطب خورده منع رطب چون کند؟(1)

بهنام عکاشه
اظهارات سیدباقر موسوی در روزهای گذشته(کلیک کنید) مورد استقبال و انتقاد جریانات سیاسی کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفته است.

این اظهارات اگر چه شاید به قصدی دیگر بیان شده باشد ولی جامعه سیاسی بویراحمد و استان، آن را پیش پرداختی برای انتخابات آینده مجلس ارزیابی کرده اند.
در این بین نکاتی قابل تامل است که پرداختن به آن می تواند به شفاف شدن بیشتر اوضاع کمک نماید؛
این که این اظهارات همزمان با دیگر سیاسیون استان از دو جناح صورت گرفته است نشان دهنده نوعی ائتلاف نانوشته بر علیه جبهه اصلاحات در گچساران و کهگیلویه است. دکتر رحمانی اصل دبیر حزب موتلفه گچساران و سیدقدرت حسینی از گچساران به صورت همزمان انتقاداتی را مطرح می کنند و بلافاصله موضوع آمدن موحد در گچساران بحث روز می شود و حالا هم سیدباقر چنین مباحثی را طرح می کند.
این ائتلاف برای گچسارانی ها و اهالی کهگیلویه به خصوص اصلاح طلبان این دو شهرستان بسیار آشناست و یک بار در دوره پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی آن را تجربه کرده اند.
در زمان ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و مجلس ششم، موحد از کهگیلویه و سیدباقر از بویراحمد موفق شدند به مجلس راه یافته، اما در گچساران اتفاقاتی افتاد که این شهرستان حداقل یک دهه تحت تاثیر آن بود و جامعه گچساران بدون لیدر ماند و بر سرش آنچه رفت دیدیم و در کهگیلویه هم ایجاد اختلاف بین دو قطب قدرتمند اصلاحات آن حوزه(منطقیان و لاهوتی) خطی بود که این جریان با موفقیت آن را اجرا کرده و هنوز هم بر آن تکیه دارد.
از این می گذریم که این ائتلاف چه نقشی در مجلس ششم گچساران و کهگیلویه بازی کرد و چگونه با ظرافت به کاندیدا تراشی برای حاج بهرام نماد ماندگار اصلاحات در گچساران پرداختند.
این ائتلاف که هدف نهائی و منطقی اش حذف حاج بهرام و اصلاحات گچساران از صحنه سیاسی استان بود چون همواره تحت الشعاع قدرت نمائی این جریان قرار داشتند و اگر حاج بهرام به قدرت بازمی گشت، عرصه برای آنان تنگ میشد و دقیقا همان اتفاقی می افتاد که امروز غلام تاجگردون انجام می دهد.
به یاد دارم در سال 1378 اصلاح طلبان گچساران چشم شان به تلویزیون بود که نام حاج بهرام در اخبار به عنوان استاندار برده شود ولی هیچ گاه این اتفاق نیفتاد و نیرویی غیربومی معرفی شد.
این اتفاق نه تنها برای یک اصلاح طلب گچساران که بعدها برای سیدکامل تقوی نژاد نیز تکرار شد و او نیز در راه استانداری با مانع همین ائتلاف مواجه شد.
معرفی غلامرضا تاجگردون به مدیریت سازمان برنامه اتفاقی بود که می توانست خیال استان و به خصوص گچساران را تا سال ها نسبت به بودجه کشور راحت نماید ولی این بار نیز سنگ اندازی همین جریان مانعی بود بر سر راه اصلاحات کهگیلویه و گچساران.
سید باقر در دورانی که اصلاحات گچساران و کهگیلویه بی رهبر بود و رهبری استان را در دست داشت باید پاسخگوی عملکرد خود باشد و بیاید شفاف بگوید چند مدیرکل گچسارانی و دهدشتی بر سر کار آمدند؟
چرا در روز رای اعتماد از حاج بهرام دفاع نکردند. چرا این اتفاق نیفتاد. همگامی شما با جریان اصولگرای گچساران و کهگیلویه بر کسی پوشیده نماند و نمی ماند.
در ان هشت سال سیاه دوران خاتمی چه بر سر گچساران آمد؟ تمام افتخار اصلاحات خاتمی و سازندگی هاشمی در گچساران مساوی بود با احداث بهشت زهرای جدید و افتتاح چندباره فلکه فرودگاه و این نبود مگر با اتحاد جنابعالی و آقای موحد در مجلس پنجم و ششم.
بودجه استان در آن دوران چگونه تقسیم میشد؟ به راستی اگر اشراف تاجگردون بر بودجه کشور نبود همان بودجه های ریز هم به گچساران نمی آمد.
سخنرانی شما در حضور خاتمی محبوب در دوره ریاست جمهوریش در یاسوج آنچنان کرد که تقریبا همه اعتباراتی که قرار بود به استان بیاید بلوکه شد و اگر نبود اعتبارات مصوب سفر رهبری به استان(73) معلوم نبود بر سر استان چه می آوردید.
شما در آن سخنرانی در یاسوج اگرچه محبوبیتی بی نظیر در میان اهالی بویراحمد پیدا کردید ولی بویراحمد و استان را فدا نمودید و این عادت همواره شماست، عادتی که هیچ گاه شما را رها نکرد و شما نیز آن را رها ننمودید.
شما بر همه چیز ترجیح داشتید. هم بر گچساران و هم بر کهگیلویه و هم متاسفانه بر سرنوشت مردم بویراحمد. محبوبیت شما بر همه چیز تقدم داشت و این از عملکرد بیست ساله شما پیداست.
درگیری های ما با استانداران وقت چه توجیهی داشت. استاندارانی که خود آورده بودید. اگر معنائی جز قدرت طلبی و اشتیاق برای اعطای پست ها به اطرافیان تان دارد حتما ما در اشتباه بوده ایم.
شما به افراد فعال در ستاد ناطق نوری معاونت استانداری را اهدا نمودید چون از نزدیکان تان بوده است. شما وقتی آرش حبیبی رئیس مرکز مدیریت دولتی شد به بزرگان این کشور تذکر کتبی دادید. اینها از خاطره مردمان این استان بیرون نمی رود. با یزدان ذوالفقاری مدیرکل قدرتمند آبفای استان، شما فقط به جرم گچسارانی بودن برخورد کردید.
این مطلب را با یک روایت به پایان می رسانم؛
نقل است؛ مادری همراه كودكش نزد پیغمبر(ص) رفت و گفت این بچه رطب زیاد می خورد و حالش بد شده است ولی هر چه سفارش می كنم گوش نمی دهد. چون حرف شما اثر دارد بفرمائید پرهیز كند، پیغمبر فرمود: بسیار خوب، شما امروز بروید و فردا بیائید تا نصیحت كنم.
مادر، بچه را برد و فردا آورد و پیغمبر با زبان خوش با كودك صحبت كرد و نصیحت كرد كه به حرف مادرش گوش بدهد و از خوردن رطب پرهیز كنید تابیماریش خوب شود و بعد بتواند بیشتر رطب شیرین بخورد.
كودك قبول كرد و گفت: تا حالا نگفته بودند كه چرا نباید بخورم، اگر درست می فهمیدم كه خرما چرا ضرر دارد گوش می كردم ولی مادرم می خواست با داد و فریاد و نفرین و آفرین مرا به حرف شنوی مجبور كند، من هم خرما می خواستم.
وقتی حرفها تمام شد مادر از حضرت تشكر كرد و پرسید: مگر دیروز و امروز چه تفاوتی داشت؟ حضرت فرمود: دیروز و امروز با هم فرق نداشت ولی من دیروز خودم خرما خورده بودم و شایسته این بود روزی دیگران را منع كنم كه خودم خرما نخورده باشم. حرف خوب وقتی اثر دارد كه خود گوینده هم به آن عمل كرده باشد.