تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۵۵
کد مطلب : ۵۰۴۷۴۳
اندیشکده «اتحادیه اروپا برای مطالعات امنیتی» تحلیل کرد؛

اسرائیل و ایران چگونه به جنگ رسیدند و چگونه می‌توان از جنگ بعدی جلوگیری کرد؟ / تهران و تل‌آویو چه در سر دارند؟

۰
اسرائیل و ایران چگونه به جنگ رسیدند و چگونه می‌توان از جنگ بعدی جلوگیری کرد؟ / تهران و تل‌آویو چه در سر دارند؟
کبنا ؛اندیشکده «اتحادیه اروپا برای مطالعات امنیتی» نوشت: جنگ ۱۲ روزهٔ ژوئن ۲۰۲۵ یک لحظهٔ تعیین‌کننده بود: اسرائیل، ایران و ایالات متحده تمایلی بی‌سابقه برای ورود به رویارویی مستقیم نظامی نشان دادند. پس از حملات گسترده اسرائیل در ۱۳ ژوئن به داخل خاک ایران که یک «تابو» را شکست، دو طرف به نظر می‌رسد خود را برای دور تازه‌ای از درگیری آماده می‌کنند. بیش از ۲۰ سال است که بازیگران اروپایی تلاش کرده‌اند مانع از جنگی با ایران شوند که می‌تواند منطقه‌ای ازهم‌گسیخته در نزدیکی مرزهای اروپا را بیش از پیش بی‌ثبات کند، موج‌های مهاجرتی، تروریسم و تهدیدهای مربوط به عرضهٔ انرژی را برانگیزد. این یادداشت تأثیرات جنگ ۱۲ روزه، چشم‌انداز آینده و راه‌هایی که اروپا می‌تواند برای جلوگیری از یک آتش‌افروزی منطقه‌ای گسترده‌تر به کار گیرد، بررسی می‌کند.
 
به گزارش کبنا نیوز، در ادامه این مطلب آمده است: عوامل متعددی اسرائیل را جسورتر کرد. حمایت تهران از گروه‌های مسلح ضداسرائیلی و لفاظی‌های تند باعث شد برنامهٔ هسته‌ای ایران به‌عنوان تهدیدی وجودی برای اسرائیل تلقی شود. با این حال، اسرائیل برای دهه‌ها دست نگه داشت. اما پس از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بنیامین نتانیاهو رویکردی تهاجمی‌تر موسوم به «چمن‌زنی» در منطقه اتخاذ کرد. در سال گذشته، این رویکرد نظامی‌گرایانه، بازدارندگی دو دهه‌ای ایران علیه یک حملهٔ اسرائیلی را تضعیف کرد. بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و فرسایش سازوکارهای مهار در آمریکا نیز فرصت منحصر‌به‌فردی به اسرائیل داد تا جنگی را آغاز کند که رؤسای جمهور پیشین آمریکا بارها در برابر آن مقاومت کرده بودند.
 جنگ اثرات خود را بر منطقه گذاشته است. جنگنده‌های اسرائیلی، با سوخت‌رسانی هوایی آمریکا، اهدافی در سراسر ایران – از سایت‌های هسته‌ای و نظامی تا مراکز انرژی – را بمباران کردند. ایران در پاسخ، بارانی بی‌سابقه از موشک‌ها شلیک کرد که برخی از آن‌ها از سامانه‌های پیشرفته دفاعی اسرائیل عبور کرده و به اهداف نظامی و پالایشگاه نفت حیفا اصابت کردند. جنگ به مسابقه‌ای بدل شد: اول چه تمام می‌شود – موشک‌های ایران یا موشک‌های رهگیر اسرائیلی و آمریکایی؟
 پس از آتش‌بس، مقام‌های ایرانی اعتمادبه‌نفس نشان دادند. آن‌ها مدعی شدند ایران در برابر درخواست ترامپ برای تسلیم بی‌قیدوشرط مقاومت کرده، به اسرائیل آسیب‌های جدی وارد ساخته و اسرائیل را ناچار به توقف حملات کرده است؛ زیرا ترامپ نمی‌خواست وارد جنگی طولانی شود. ایران همچنان تنها دولت منطقه‌ای است که مستقیماً خاک اسرائیل را هدف قرار داده است (با وجود حملات هوایی در لبنان، سوریه، غزه، یمن و اخیراً قطر). خویشتنداری تهران در عدم استفاده گسترده از حزب‌الله و حوثی‌ها نیز نشانه‌ای از آمادگی برای جنگ فرسایشی بود. این شاید توضیح دهد که چرا ایران طی این ۱۲ روز تعداد حملات موشکی خود را کاهش داد، بیشتر بر دقت تمرکز کرد و از بسیج گستردهٔ نیروهای نیابتی خودداری نمود.
 پس از حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، تهران پایگاه العدید در قطر را هدف قرار داد تا نشان دهد ادامهٔ جنگ هزینه‌هایی بر واشنگتن و متحدان عربش تحمیل خواهد کرد. تا پیش از آن، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) تلاش کرده بودند بی‌طرف بمانند، مسیرهای هوایی و دریایی خود را باز نگه دارند و اقتصادشان را حفظ کنند. اما حملهٔ ایران به یک کشور عربی «دوست» نشان داد که تشدید درگیری می‌تواند کل منطقه را درگیر کند. در سراسر خاورمیانه، بسیاری بیم دارند که تکرار حملات بتواند ترامپ را – برخلاف میلش – به درگیری‌ای بسیار ویرانگرتر بکشاند.
 معادلهٔ بازدارندگی منطقه‌ای
 پس از حملهٔ آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، رقابت منطقه‌ای حول اسرائیل و ایران شکل گرفت. با سقوط صدام حسین، ایران به اصلی‌ترین وزنهٔ نظامی در برابر اسرائیل تبدیل شد؛ بر پایهٔ سه رکن: زرادخانه عظیم موشکی؛ ائتلافی از گروه‌های مسلح وفادار (از جمله حزب‌الله، حماس، گروه‌های مقاومت عراقی و حوثی‌ها)؛ و پیشرفت‌های هسته‌ای نزدیک به سطح تسلیحاتی. در مقابل، اسرائیل برتری نظامی بی‌رقیب در خاورمیانه دارد: حمایت تقریباً بی‌قیدوشرط آمریکا، اطلاعات برتر و سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته.
 در سال گذشته، این معادلهٔ بازدارندگی فرو ریخت؛ اسرائیل به‌طور چشمگیری «محور مقاومت» ایران را تضعیف کرد. بمباران‌های آمریکا و اسرائیل در ژوئن تأسیسات هسته‌ای ایران را به شدت آسیب زد و غنی‌سازی اورانیوم را موقتاً متوقف کرد. با این حال، نیت‌های ایران مبهم باقی مانده است.
همچنین، تهران فعالیت‌های نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را محدود کرده و عدم قطعیت جهانی را افزایش داده است.
 با وجود توان موشکی قابل‌توجه، ایران نتوانست از خاک و دارایی‌های هسته‌ای خود دفاع کند و متحمل خسارات اطلاعاتی مهمی شد – از جمله ترور بیش از ۳۰ مقام ارشد امنیتی و نظامی و ۱۱ دانشمند هسته‌ای.
 توانایی اسرائیل در نفوذ به عمق حریم هوایی ایران – با وجود وسعت و سامانه‌های دفاعی آن – سطحی از قدرت‌نمایی نظامی را به نمایش گذاشت که تاکنون دیده نشده بود. برای عربستان سعودی، قطر و ترکیه، این لحظه‌ای تکان‌دهنده بود: اگر اسرائیل می‌تواند چنین کاری در ایران بکند، در جای دیگر هم قادر به تکرار آن است.
 همچنین، «اثر بی‌بی» بر ترامپ نگران‌کننده بود. پیش از ژوئن، رهبران خلیج فارس و ترکیه حمایت آمریکا برای لغو تحریم‌ها علیه سوریه را کسب کرده بودند. توان نتانیاهو در فشار آوردن بر ترامپ برای بمباران ایران، و ادامهٔ حملات اسرائیل به سوریه، رهبران منطقه را شوکه کرد. این وضعیت با حملهٔ بی‌سابقه اسرائیل به قطر در سپتامبر – که با هدف اعلامی ترور مذاکره‌کنندگان حماس ناکام ماند – تشدید شد. حملهٔ یک متحد آمریکا به متحد دیگر، پادشاهی‌های خلیج فارس را عمیقاً نگران ساخته است؛ زیرا دیگر نمی‌توانند به چتر امنیتی آمریکا برای محافظت از خود در برابر اسرائیل یا ایران اعتماد کنند.
 وقفه‌ای شکننده
 جنگ ۱۲ روزه با یک توقف غیررسمی پایان یافت که تا آستانهٔ فروپاشی پیش رفت و تنها با مداخلهٔ دقیقهٔ آخری ترامپ پایدار ماند. هیچ آتش‌بس رسمی میان اسرائیل و ایران وجود ندارد (برخلاف آتش‌بس شکنندهٔ لبنان در نوامبر ۲۰۲۴). بدون تضمین خارجی یا خط ارتباطی برای کاهش تنش، خطر ازسرگیری درگیری به‌دلیل یک خطای محاسباتی هر طرف بسیار بالاست.
 اسرائیل بدون حمایت فعال نظامی آمریکا قادر به ادامهٔ جنگی طولانی با ایران نیست. راهبرد کوتاه‌مدت ایران ترکیبی از دیپلماسی پشت‌پرده برای منصرف کردن ترامپ از حمایت حملات آیندهٔ اسرائیل و بازسازی بازدارندگی نظامی از طریق تقویت دفاع هوایی و ذخایر موشکی با کمک روسیه و چین است.
 با این حال، ایران مسیر دشواری پیش رو دارد. نامشخص است که چه‌قدر سریع می‌تواند بازدارندگی نظامی متعارف خود را بازسازی کند، چین و روسیه تا چه حد به این روند کمک خواهند کرد و آیا اسرائیل بار دیگر پیش‌دستانه حمله خواهد کرد یا نه. افزون بر این، معلوم نیست آمریکا به‌دنبال مذاکره با ایران خواهد رفت یا به‌دنبال تسلیم کامل. ترامپ که مدعی «نابود کردن» برنامه هسته‌ای ایران است، ظاهراً علاقه‌ای به توافق ندارد و تهدید فوری‌ای احساس نمی‌کند.
 با وجود پیروزی تاکتیکی، موفقیت راهبردی حملات آمریکا و اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران دست‌کم نامشخص، و در بدترین حالت دارای پیامدهای معکوس است. این جنگ پرهزینه ایران و آمریکا را به توافق نزدیک نکرد. اسرائیل و ایران به‌ترتیب ۲۸ و بیش از ۱۰۰۰ کشته گزارش دادند و هزاران نفر خانه‌های خود را از دست دادند. عملیات‌های آمریکا و اسرائیل هزینه مالی سنگینی داشت و ذخایر آمریکا – شامل حدود یک‌چهارم از موشک‌های رهگیر پیشرفته – را کاهش داد. با این حال، بن‌بست بر سر توان ایران در غنی‌سازی اورانیوم پابرجاست.
 در غیاب یک مسیر دیپلماتیک قابل‌اعتماد و با احتمال زیاد تجدید جنگ، ایران ممکن است به‌طور مخفیانه در سایت‌های اعلام‌نشده به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای برود. سرنوشت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شدهٔ در سطح بالا – که برای چند بمب هسته‌ای کافی است – نامعلوم مانده است. با محدود شدن شدید نظارت آژانس، اروپا ممکن است ناچار شود به اطلاعات آمریکا یا اسرائیل که روزبه‌روز سیاسی‌تر می‌شود، تکیه کند.
 استدلال برای دیپلماسی اروپایی
 چارچوب گفت‌وگوهای هسته‌ای تحت رهبری اروپا (E3/EU) که پس از حمله آمریکا به عراق آغاز شد، با هدف جلوگیری از جنگی تازه در خاورمیانه شکل گرفت. این تلاش به توافق تاریخی ۲۰۱۵ منجر شد که برنامه هسته‌ای ایران را به نیازهای غیرنظامی محدود کرد و حتی یک سال پس از خروج دولت ترامپ از آن، همچنان به‌طور کامل اجرا می‌شد. در همین مدت، دیپلماسی اروپا بارها مانع از اقدام نظامی قریب‌الوقوع آمریکا و اسرائیل علیه ایران شد – تا ژوئن ۲۰۲۵.
 گزینه نظامی آشکارا محدودیت‌های خود را دارد و بسیار پرهزینه است. برآوردها نشان می‌دهد حملات ژوئن تنها یک تا دو سال برنامه هسته‌ای ایران را به عقب انداخته است. در مقابل، توافق ۲۰۱۵ بدون شلیک حتی یک گلوله همان میزان تأخیر ایجاد کرد. بدون یک دستاورد دیپلماتیک، اسرائیل احتمالاً دوباره حملات در داخل ایران را از سر خواهد گرفت – ابتدا به‌تنهایی اما در نهایت با تکیه بر حمایت آمریکا در عملیات‌های دفاعی و تهاجمی.
 جنگ آینده احتمالاً گسترش خواهد یافت؛ ایران حملات علیه نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و عراق را افزایش خواهد داد. همچنین، می‌تواند عرضه انرژی جهانی را از طریق مسیرهای حساس مانند دریای سرخ و تنگه هرمز که در تیررس ایران و متحدان حوثی آن هستند، به خطر اندازد. در مقابل، یک توافق مذاکره‌شده می‌تواند برنامه ایران را عقب براند – بدون خطر جنگی گسترده‌تر.
 پس از جنگ ۱۲ روزه، سه کشور اروپایی (E3) فرآیند «اسنپ‌بک» را فعال کردند و همه تحریم‌های سازمان ملل و اتحادیه اروپا علیه ایران را بازگرداندند. آن‌ها قمار کردند که فشار زمانی و خطر فزایندهٔ جنگ، تهران را وادار به پذیرش بازرسی‌ها و روشن ساختن سرنوشت ذخایر اورانیومش خواهد کرد. اما ایران نپذیرفت آخرین ابزارهای چانه‌زنی‌اش را در یک مذاکره احتمالی با آمریکا واگذار کند.
 با از دست رفتن اهرم «اسنپ‌بک»، E3 اکنون باید برای جلوگیری از تشدید تنش با ایران به دنبال یک فرود نرم باشد. اولویت فوری، بازگشت به میز طراحی دیپلماتیک است. این تلاش باید فراتر از E3 گسترش یابد: اتحادیه اروپا، سوئیس و نروژ باید دیپلماسی رفت‌وآمدی میان ایران، اسرائیل و کاخ سفید را سرعت بخشند. هرچند یک توافق جامع در این مقطع بعید است، اما مجموعه‌ای از گام‌های متقابل کوچک می‌تواند نگرانی‌های طرفین را کاهش دهد و خطر تشدید را محدود سازد.
 این روند می‌تواند با خویشتنداری متقابل آغاز شود: برای نمونه، غرب از اجرای محدودیت‌های نفتی علیه صادرات ایران به چین خودداری کند، در مقابل ایران به توقف غنی‌سازی ادامه دهد. این امر به ترامپ یک دستاورد سیاسی در قالب مطالبه «غنی‌سازی صفر» خواهد داد، در حالی که از نظر عملی، غنی‌سازی به‌واسطه حملات اخیر تقریباً متوقف شده است. ایران هم می‌تواند این توقف را موقتی معرفی کند، در حالی که در حال ترمیم تأسیسات هسته‌ای آسیب‌دیده است، و آن را سازگار با حق قانونی خود برای غنی‌سازی بداند. سپس این روند باید ایران را تشویق کند تا تعاملش با بازرسان آژانس تحت معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را ادامه دهد، از جمله با فراهم آوردن دسترسی به سایت‌های بمباران‌شده.
 نکته حیاتی این است که آمریکا و اروپا نیز باید اسرائیل را از حمله به ایران در زمانی که غنی‌سازی متوقف شده و مذاکرات در جریان است، بازدارند.
 در نهایت، اروپا باید همکاری خود با شرکای شورای همکاری خلیج فارس را تعمیق بخشد؛ زیرا جلوگیری از یک جنگ تازه ایران و اسرائیل اولویتی مشترک است. یک پلتفرم جدید «E3/EU-G3-GCC» با حضور قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می‌تواند ابتکارات منطقه‌ای برای کاهش تنش را هدایت کند. با توجه به درهم‌تنیدگی بحران غزه، پرونده ایران و ثبات در منطقه شامات، این امر پایه‌ای بسیار مستحکم‌تر به اروپایی‌ها برای پیگیری امنیت جامع در خاورمیانه خواهد داد.
نام شما

آدرس ايميل شما

اسرائیل و ایران چگونه به جنگ رسیدند و چگونه می‌توان از جنگ بعدی جلوگیری کرد؟ / تهران و تل‌آویو چه در سر دارند؟

اسرائیل و ایران چگونه به جنگ رسیدند و چگونه می‌توان از جنگ بعدی جلوگیری کرد؟ / تهران و تل‌آویو چه در سر دارند؟

جنگ ۱۲ روزهٔ ژوئن ۲۰۲۵ یک لحظهٔ تعیین‌کننده بود: اسرائیل، ایران و ایالات متحده تمایلی ...
بیت‌کوین به ۱۱۸۷۰۰ دلار رسید | ادامه رشد دوج کوین | فشارهای جدید واشنگتن و توکیو به بازارهای کریپتو

بیت‌کوین به ۱۱۸۷۰۰ دلار رسید | ادامه رشد دوج کوین | فشارهای جدید واشنگتن و توکیو به بازارهای کریپتو

اقتصادنیوز: تعطیلی‌هایی که موجب تأخیر در انتشار داده‌ها و تضعیف شفافیت مالی می‌شوند، ...
خیز آرام قیمت دلار در پایان هفته | نبرد خریداران و فروشندگان درهم در مرز ۳۲ هزار تومان

خیز آرام قیمت دلار در پایان هفته | نبرد خریداران و فروشندگان درهم در مرز ۳۲ هزار تومان

بازار ارز در آخرین روز کاری هفته، بار دیگر با دست بالای تقاضا بسته شد. دلار که معاملاتش ...
1