تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۵۲
کد مطلب : ۵۰۲۸۶۱
نشست در کاخ سفید بیش از همه یک شوی سیاسی در خدمت منافع و خوشامد ترامپ بود
چرا مخالفت جمهوری اسلامی ایران با پروژه زنگزور منطقی است؟
۰
کبنا ؛یکی از نقدهای جدی به نشست اخیر در کاخ سفید این است که بجای حل و فصل اساسی مشکلات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بیش از همه یک شوی سیاسی در خدمت منافع و خوشامد ترامپ بوده است.
به گزارش کبنا، جهان نیوز نوشت: هنوز زمان زیادی از نشست مشترک اخیر رهبران ارشد جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید با حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نمی گذرد. رویدادی که با بازتاب های گسترده بین المللی همراه شده و دیدگاه های مختلفی در مورد خروجیِ این نشست مطرح شده و می شود.
بر طبق آنچه تاکنون گفته شده، ایروان و باکو در جریان نشست مشترک با رئیس جمهور آمریکا، به یک توافق ادعاییِ صلح دست یافته اند و مهمتر از همه اینکه ترامپ مدعی شده که یک شرکت آمریکایی اجاره 99 ساله کریدوز زنگزور که به ادعای وی قرار است نام کریدور ترامپ را به خود بگیرد، برعهده خواهد داشت.
تنها اندکی پس از این نشست، شاهد بودیم که برخی تحلیلگران و البته مقام های ارشد در کشورمان نظیر علی اکبر ولایتی مشاور بین الملل مقام معظم رهبری، این موضوع را محکوم کرده و تاکید نمودند که ایران اجازه حضور بازیگران ثالث را در مجاورت مرزهای خود نمی دهد. رویدادی که با منافع و امنیت ملی ایران در تضاد است. با این همه، حداقل به 4 دلیل عمده و محوری، نقد ایران به پروژه کریدور زنگزور و بروندادهای نشست اخیر در کاخ سفید، کاملا منطقی است.
یک: شوی بزرگ ترامپ در قفقاز جنوبی
یکی از نقدهای جدی به نشست اخیر در کاخ سفید این است که بجای حل و فصل اساسی مشکلات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بیش از همه یک شوی سیاسی در خدمت منافع و خوشامد ترامپ بوده است. جالب است که در جریان این نشست، نام پروژه زنگزور به ترامپ تغییر داده شده است. موضوعی که به ویژه با توجه به احوالات خاص رئیس جمهور آمریکا و علاقه شدیدش به دستاوردسازی برای خود و شوی تبلیغاتی، معانی خاصی پیدا میکند. در این میان، یک سوال جای طرح دارد و آن هم این است که آیا براستی مشکلات اساسی و ریشهدار میان دو طرف، با میانجی گری ترامپ حل شده است؟
این همان چیزی است که به نظر می رسد نکته مغفول نشست اخیر در کاخ سفید بوده است. باید پرسید این نشست چه چیزی به روندهای مینسک و قره باغ که با هدف حل و فصل اختلافات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان ارائه شدند می افزاید و آیا واقعا یک گام رو به جلو است؟ حداقل در عرصه میدانی که چنین چیزی قابل مشاهده نیست و بسیاری از مسائل اساسی میان دو طرف هنوز بدون راه حل است.
.jpg)
دو: حضور بیگانگان در منطقه راهحل نیست
ترامپ از اجاره 99 ساله کریدور زنگزور توسط یک شرکت آمریکایی خبر داده است. آنطور که منابع غربی میگویند، نیروهای امنیتی آمریکایی نیز در نتیجه این مساله به منطقه اعزام خواهند شد و این موضوع خود پوششی برای حضور امنیتی گسترده آمریکا، ناتو، و حتی رژیم اشغالگر قدس در مجاورت مرزهای ایران خواهد بود.
صِرف این حضور، تنشزا است زیرا صرفا منافع ایران را تهدید نمی کند بلکه علیه منافع چین و روسیه نیز یک تهدید جدی قلمداد می شود. تهران به طور خاص این سوال را مطرح می کند که آیا مداخله بازیگران بیگانه که نقش مخرب خود را در طی تحولات مختلف بین المللی به عینه نشان داده اند، حقیقتا راه حل نهایی برای مناقشات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان است؟
آیا این مساله خود ایجادکننده طیف متنوعی از دیگر مشکلات و بحران های امنیتی نخواهد بود؟ آیا ما با بیثباتیهای جدید در سطح منطقه رو به ور نخواهیم شد؟ آیا واقعا کشورهای منطقه نیازمند حضور بیگانگانی نظیر آمریکا و ناتو در منطقه هستند؟ این ها همگی سوال های مشروع و منطقی هستند که در زمره دغدغه های تهران هستند. ایران بارها و بارها اعلام کرده که سیاست رسمی و اصولیاش مبنی بر توسعه روابط با همسایگان و مخالفت با مداخلات بیگانگان در منطقه است. تجربه نشان داده که بازیگرانی نظیر آمریکا نه تنها به حل مشکلات کمک نمی کنند بلکه با زیاده خواهی های خود، صرفا بحران سازی می کنند و بر حجم مشکلات می افزایند.
سه: ذات و روحِ کریدور ترامپ صلحساز نیست
آنچه در نشست اخیر کاخ سفید و بیانیه تنظیم شده با محوریت آن مشاهده می کنیم، صرفا ناظر به تامین منافع جمهوری آذربایجان، آمریکا، رژیم اشغالگر قدس، ناتو و ترکیه است. این در حالی است که منافع بازیگران مهم در منطقه نظیر ایران، گرجستان، ارمنستان، روسیه و چین نادیده گرفته می شود. نگاه حاکم بر کاخ سفید، محدودیتسازی حداکثری علیه ایران و دستاوردسازی مقطعی برای ترامپ را در دستورکار و اولویت دارد. در عین حال، بر آن است تا خفگی ژئوپلیتیکی را به تهران و دیگر بازیگران مهم منطقه تحمیل کند.
حال در این شرایط، صحبت کردن از ایجاد صلح و ثبات با محوریت نشست اخیر رهبران ارشد ارمنستان و جمهوری آذربایجان و با میانجی گری دونالد ترامپ در کاخ سفید، منطقی به نظر نمی رسد. به طور خاص، کریدور ترامپ بر آن است تا از حیث تجاری و ترانزیتی ایران را در محدودیت قرار دهد و به مثابه یک اهرم تضعیف کننده علیه ایران اجرایی شود. ورای همه این ها، با گسیل کردن طیفی از بازیگران فرامنطقه ای به منطقه، نه فقط امنیت ملی ایران بلکه طیف متنوعی از دیگر بازیگران را نیز به نحوی منفی تحت تاثیر قرار می دهد.
به بیان ساده تر، ترامپ در قالب طرح مذکور، سعی دارد چند گام دستورکارهای ضدایرانی خود را به پیش برد. این در حالی است که ایران به عنوان یک قدرت مهم منطقه ای، گزینه های خاص خود را روی میز دارد و درست به همین دلیل، آنچه ترامپ و ترامپیست ها می خواهند، به هیچ عنوان صلحساز نخواهد بود بلکه به موتور مولد بحران های جدید تبدیل می شود.
چهار: پشت کردن به واقعیات بدیهی
یکی از نقدهای جدی ایران به نشست سه جانبه اخیر در کاخ سفید و شوی رئیس جمهور آمریکا با محوریت راهاندازی کریدور ترامپ این است که سیاست ایران در رابطه با مناقشات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان کاملا روشن و صریح و اصولی است. ایران بر سیاست همسایگیِ خوب و مناسبات منطقی و صلح ساز با همسایگان تاکید دارد و در عین حال، بارها تاکید کرده که آماده میانجی گری میان ایروان و باکو و حل و فصل ریشه ای مشکلات میان آن ها است. در این رابطه، تهران هیچ درخواست زیاده خواهانه ای نیز از هیچکدام از طرف های مذکور ندارد. ایران بارها تاکید کرده که مسائل منطقه باید توسط کشورهای منطقه حل شوند.
با این همه، دخالت ترامپ در معادله مذکور، عملا این واقعیات بدیهی و مثبت را نایده می گیرد. تردیدی نیست که صلح در منطقه از رهگذر همکاری میان کشورهای منطقه حاصل می شود. باید پرسید آیا واقعا آمریکا رضایت می دهد که در نزدیکی مرزهای آن، رقبایش نقشی نظیر آنچه این کشور می خواهد در قالب پروژه زنگزور ایفا کند را بازی کنند؟ آیا جهان بحران موشکی کوبا در دهه 1960 میلادی را فراموش کرده است؟
بحرانی که در قالب آن شوروی قصد داشت در نزدیکی مرزهای آمریکا مستقر شود و بازدارندگی هسته ای ایجاد کند؟ موضوعی که جهان را تا آستانه جنگ اتمی هم برد. از این رو، آنچه ایران گفته و مطرح کرده، بدیهیات روابط بین الملل است و آنچه آمریکا می گوید، در واقع پوششی برای توطئه های بزرگتر در آینده علیه ملت های منطقه است.
به گزارش کبنا، جهان نیوز نوشت: هنوز زمان زیادی از نشست مشترک اخیر رهبران ارشد جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید با حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نمی گذرد. رویدادی که با بازتاب های گسترده بین المللی همراه شده و دیدگاه های مختلفی در مورد خروجیِ این نشست مطرح شده و می شود.
بر طبق آنچه تاکنون گفته شده، ایروان و باکو در جریان نشست مشترک با رئیس جمهور آمریکا، به یک توافق ادعاییِ صلح دست یافته اند و مهمتر از همه اینکه ترامپ مدعی شده که یک شرکت آمریکایی اجاره 99 ساله کریدوز زنگزور که به ادعای وی قرار است نام کریدور ترامپ را به خود بگیرد، برعهده خواهد داشت.
تنها اندکی پس از این نشست، شاهد بودیم که برخی تحلیلگران و البته مقام های ارشد در کشورمان نظیر علی اکبر ولایتی مشاور بین الملل مقام معظم رهبری، این موضوع را محکوم کرده و تاکید نمودند که ایران اجازه حضور بازیگران ثالث را در مجاورت مرزهای خود نمی دهد. رویدادی که با منافع و امنیت ملی ایران در تضاد است. با این همه، حداقل به 4 دلیل عمده و محوری، نقد ایران به پروژه کریدور زنگزور و بروندادهای نشست اخیر در کاخ سفید، کاملا منطقی است.
یک: شوی بزرگ ترامپ در قفقاز جنوبی
یکی از نقدهای جدی به نشست اخیر در کاخ سفید این است که بجای حل و فصل اساسی مشکلات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بیش از همه یک شوی سیاسی در خدمت منافع و خوشامد ترامپ بوده است. جالب است که در جریان این نشست، نام پروژه زنگزور به ترامپ تغییر داده شده است. موضوعی که به ویژه با توجه به احوالات خاص رئیس جمهور آمریکا و علاقه شدیدش به دستاوردسازی برای خود و شوی تبلیغاتی، معانی خاصی پیدا میکند. در این میان، یک سوال جای طرح دارد و آن هم این است که آیا براستی مشکلات اساسی و ریشهدار میان دو طرف، با میانجی گری ترامپ حل شده است؟
این همان چیزی است که به نظر می رسد نکته مغفول نشست اخیر در کاخ سفید بوده است. باید پرسید این نشست چه چیزی به روندهای مینسک و قره باغ که با هدف حل و فصل اختلافات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان ارائه شدند می افزاید و آیا واقعا یک گام رو به جلو است؟ حداقل در عرصه میدانی که چنین چیزی قابل مشاهده نیست و بسیاری از مسائل اساسی میان دو طرف هنوز بدون راه حل است.
.jpg)
دو: حضور بیگانگان در منطقه راهحل نیست
ترامپ از اجاره 99 ساله کریدور زنگزور توسط یک شرکت آمریکایی خبر داده است. آنطور که منابع غربی میگویند، نیروهای امنیتی آمریکایی نیز در نتیجه این مساله به منطقه اعزام خواهند شد و این موضوع خود پوششی برای حضور امنیتی گسترده آمریکا، ناتو، و حتی رژیم اشغالگر قدس در مجاورت مرزهای ایران خواهد بود.
صِرف این حضور، تنشزا است زیرا صرفا منافع ایران را تهدید نمی کند بلکه علیه منافع چین و روسیه نیز یک تهدید جدی قلمداد می شود. تهران به طور خاص این سوال را مطرح می کند که آیا مداخله بازیگران بیگانه که نقش مخرب خود را در طی تحولات مختلف بین المللی به عینه نشان داده اند، حقیقتا راه حل نهایی برای مناقشات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان است؟
آیا این مساله خود ایجادکننده طیف متنوعی از دیگر مشکلات و بحران های امنیتی نخواهد بود؟ آیا ما با بیثباتیهای جدید در سطح منطقه رو به ور نخواهیم شد؟ آیا واقعا کشورهای منطقه نیازمند حضور بیگانگانی نظیر آمریکا و ناتو در منطقه هستند؟ این ها همگی سوال های مشروع و منطقی هستند که در زمره دغدغه های تهران هستند. ایران بارها و بارها اعلام کرده که سیاست رسمی و اصولیاش مبنی بر توسعه روابط با همسایگان و مخالفت با مداخلات بیگانگان در منطقه است. تجربه نشان داده که بازیگرانی نظیر آمریکا نه تنها به حل مشکلات کمک نمی کنند بلکه با زیاده خواهی های خود، صرفا بحران سازی می کنند و بر حجم مشکلات می افزایند.
سه: ذات و روحِ کریدور ترامپ صلحساز نیست
آنچه در نشست اخیر کاخ سفید و بیانیه تنظیم شده با محوریت آن مشاهده می کنیم، صرفا ناظر به تامین منافع جمهوری آذربایجان، آمریکا، رژیم اشغالگر قدس، ناتو و ترکیه است. این در حالی است که منافع بازیگران مهم در منطقه نظیر ایران، گرجستان، ارمنستان، روسیه و چین نادیده گرفته می شود. نگاه حاکم بر کاخ سفید، محدودیتسازی حداکثری علیه ایران و دستاوردسازی مقطعی برای ترامپ را در دستورکار و اولویت دارد. در عین حال، بر آن است تا خفگی ژئوپلیتیکی را به تهران و دیگر بازیگران مهم منطقه تحمیل کند.
حال در این شرایط، صحبت کردن از ایجاد صلح و ثبات با محوریت نشست اخیر رهبران ارشد ارمنستان و جمهوری آذربایجان و با میانجی گری دونالد ترامپ در کاخ سفید، منطقی به نظر نمی رسد. به طور خاص، کریدور ترامپ بر آن است تا از حیث تجاری و ترانزیتی ایران را در محدودیت قرار دهد و به مثابه یک اهرم تضعیف کننده علیه ایران اجرایی شود. ورای همه این ها، با گسیل کردن طیفی از بازیگران فرامنطقه ای به منطقه، نه فقط امنیت ملی ایران بلکه طیف متنوعی از دیگر بازیگران را نیز به نحوی منفی تحت تاثیر قرار می دهد.
به بیان ساده تر، ترامپ در قالب طرح مذکور، سعی دارد چند گام دستورکارهای ضدایرانی خود را به پیش برد. این در حالی است که ایران به عنوان یک قدرت مهم منطقه ای، گزینه های خاص خود را روی میز دارد و درست به همین دلیل، آنچه ترامپ و ترامپیست ها می خواهند، به هیچ عنوان صلحساز نخواهد بود بلکه به موتور مولد بحران های جدید تبدیل می شود.
چهار: پشت کردن به واقعیات بدیهی
یکی از نقدهای جدی ایران به نشست سه جانبه اخیر در کاخ سفید و شوی رئیس جمهور آمریکا با محوریت راهاندازی کریدور ترامپ این است که سیاست ایران در رابطه با مناقشات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان کاملا روشن و صریح و اصولی است. ایران بر سیاست همسایگیِ خوب و مناسبات منطقی و صلح ساز با همسایگان تاکید دارد و در عین حال، بارها تاکید کرده که آماده میانجی گری میان ایروان و باکو و حل و فصل ریشه ای مشکلات میان آن ها است. در این رابطه، تهران هیچ درخواست زیاده خواهانه ای نیز از هیچکدام از طرف های مذکور ندارد. ایران بارها تاکید کرده که مسائل منطقه باید توسط کشورهای منطقه حل شوند.
با این همه، دخالت ترامپ در معادله مذکور، عملا این واقعیات بدیهی و مثبت را نایده می گیرد. تردیدی نیست که صلح در منطقه از رهگذر همکاری میان کشورهای منطقه حاصل می شود. باید پرسید آیا واقعا آمریکا رضایت می دهد که در نزدیکی مرزهای آن، رقبایش نقشی نظیر آنچه این کشور می خواهد در قالب پروژه زنگزور ایفا کند را بازی کنند؟ آیا جهان بحران موشکی کوبا در دهه 1960 میلادی را فراموش کرده است؟
بحرانی که در قالب آن شوروی قصد داشت در نزدیکی مرزهای آمریکا مستقر شود و بازدارندگی هسته ای ایجاد کند؟ موضوعی که جهان را تا آستانه جنگ اتمی هم برد. از این رو، آنچه ایران گفته و مطرح کرده، بدیهیات روابط بین الملل است و آنچه آمریکا می گوید، در واقع پوششی برای توطئه های بزرگتر در آینده علیه ملت های منطقه است.