تاریخ انتشار
جمعه ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۰۴
کد مطلب : ۵۰۲۷۰۹
یادداشت؛
آخرین آرایش سیاسی و انتخاباتی بویراحمد، دنا و مارگون پساجنگ ۱۲ روزه
۰
کبنا ؛ یادداشت - جنگ تحمیلی اسرائیل علیه کشورمان ایران بسیاری از مسائل انتخاباتی و سیاسی را حداقل تا این مقطع زمانی به حاشیه برده است.
البته قبل از جنگ هم فعالیتی اگر بود محدود به همان حضور در مراسمت فاتحهخوانی، ظاهرشدن به بهانههای مختلف در رسانههای محلی، و به اشتراک گذاشتن "داستان" در شبکههای اجتماعی و... بود و خبری از کنش آنچنانی یا جهتگیری خاصی نبود.
یک سال و ۵ ماه از دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخاب محمد بهرامی بهعنوان نماینده بویراحمد، دنا و مارگون میگذرد. ۱۷ ماه پر حادثه که با حادثه سقوط هلیکوپتر و شهادت رئیسجمهور آغاز شد و در آخرین مورد به جنگ تحمیلی رسید و کشور هم اینک در معرض اتفاقات سخت و بزرگ از جمله فعالشدن مکانیسم ماشه قرار دارد.
چنین اتفاقاتی همراه با خود بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را نیز در پی داشته و دارد و همین حالا کشور در یک وضعیت بحرانی در حوزه انرژی در حال سپریکردن یک تابستان داغ است.
مجموع این اتفاقات عملاً هر نوع انگیزه برای کار انتخاباتی را برای مردم از اولویت و حیز انتفاع خارج کرده است.
نامزدها و مدعیان انتخابات نیز سکوت را بر کنش و آشکاری ترجیح دادهاند و به امید اتفاقات و حوادث پیشرو و تغییر سیمای سیاسی و عمومی کشور نشستهاند.
البته در این میان کماکان این طیف افراد هیچ مرگ و عزایی را از دست نمیدهند و درعینحال هم هیچ میدان دیگری برای عرضاندام ندارند. شاید هم آنها به همین نوع کنش گری قانع باشند که هیچ میلی حتی به فعالیت خیرخواهانه و خیر عمومی ندارند.
البته اصل انتخابات به سال آخر و ماههای پایانی بر میگردد؛ ولی طبیعی است اگر کشت مناسبی در این سالها انجام شود و این کشت مدیریت و مراقبت شود ضریب موفقیت بالاتری برای برداشت در موعد انتخابات در دسترس خواهد بود.
آنچه در این فاصله زمانی در حال رخدادن است هیچگاه تضمینی برای موفقیت در برداشت نهایی نیست و آفتها و حوادث پیشبینیناپذیر بسیاری در مسیر قرار دارد. اما راههایی برای بیمه و ضمانت نسبی این فعالیتها و نتیجهبخش بودن آنها در شرایطی که هیچ کار و فعالیت حزبی در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد شاید وجود داشته باشد.
تشکیل یک سازمان و ستاد قوی و فعال با تمرکز بر توسعه شبکه ارتباطی به همراه برخورداری از رسانههای مؤثر و حلقهها و لیدرهای قدرتمند در مناطق مختلف میتوانند در وهله اول حفظکننده پایه کار و دوم گسترشدهنده آن در ادامه و زمینهسازی برای خلق یک موج انتخاباتی در ماهها و هفتههای منتهی به انتخابات باشند.
البته در برخی دورهها بهویژه دوره یازدهم تقریباً از فردای انتخابات دهم روشن بود که در اسفند ۱۳۹۸ مهدی روشنفکر یک شرایط خوب برای پیروزی خواهد داشت و در نهایت نیز اتفاقی خارجازمسیر عادی انتخابات رخ نداد و او بااقتدار و فاصله به پیروزی رسید.
در چهار سال بعد از ۱۳۹۸ اما چنین نشانهی قوی برای هیچکدام از نامزدها دیده نشد و در نهایت انتخابات تا آخرین دقایق با حساسیت و گنگی بالا پیش رفت تا نام محمد بهرامی از صندوقها بیرون آمد. در ۱۷ ماه گذشته و یا بهتر است بگویم ۱۵ ماه قبل از جنگ تحمیلی نیز هیچ نشانه قوی از امکان بروز یک اتفاق قطعی برای ۱۴۰۶ دیده نشد. محمد بهرامی عملکرد پر انتقاد و بیتعارف نچندان موفقی تا آن مقطع و بعد از آن داشت. عدم موفقیت بهرامی در حفظ جایگاه خود در کمیسیون انرژی مجلس یک شکست بزرگ برای وی و طرفدارانش بود.
حالا بعد از جنگ شرایط در یک بلاتکلیفی و سکوت بزرگتر قرار دارد و هیچ اتفاق برانگیزانندهای دیده نمیشود. اندک کنشهای مجازی و موضعگیریهای روزمره نیز تکراری و کسلکننده برای جامعه تبدیل شدهاند و خبری از خلاقیت و ابتکار سیاسی و انتخاباتی دیده نمیشود.
نامهای انتخاباتی نیز نامهای تکراری هستند و یقیناً بعدازاین نیز مکانیسمها و ابزارهای انتخاباتی نیز کمافیالسابق تکرار گذشته هستند. دلسردی و ناامیدی مردم از عملکرد نمایندگان خود در دورههای اخیر به اوج رسیده است. ملالانگیزی تکرار را میتوان در بازگشت غلام محمد زارعی به صحنه دید که بعد از حدود دو دهه فعالیت انتخاباتی و انتقال از بویراحمد به تهران در دوره قبل باز هم اسب خود را برای بویراحمد زین کرده است. جالب است در این میان برخیها نیز از رؤیای بازگشت ستار هدایت خواه سخن میرانند.
در چنین شرایطی امیدبستن به خروجی انتخابات و تأثیر آن بر توسعه به نظر ناامیدانه میرسد. این موضوع انتخابات را از شوروشوق تهی کرده است و موضوع مهمی مانند انتخابات را به یک رقابت منطقهای و محلی محدود و کماثر تبدیل کرده است.
بعید است با این نامها و فرم کار بعدازاین نیز اتفاق خاصی برای کهگیلویه و بویراحمد پیش آید.
البته قبل از جنگ هم فعالیتی اگر بود محدود به همان حضور در مراسمت فاتحهخوانی، ظاهرشدن به بهانههای مختلف در رسانههای محلی، و به اشتراک گذاشتن "داستان" در شبکههای اجتماعی و... بود و خبری از کنش آنچنانی یا جهتگیری خاصی نبود.
یک سال و ۵ ماه از دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخاب محمد بهرامی بهعنوان نماینده بویراحمد، دنا و مارگون میگذرد. ۱۷ ماه پر حادثه که با حادثه سقوط هلیکوپتر و شهادت رئیسجمهور آغاز شد و در آخرین مورد به جنگ تحمیلی رسید و کشور هم اینک در معرض اتفاقات سخت و بزرگ از جمله فعالشدن مکانیسم ماشه قرار دارد.
چنین اتفاقاتی همراه با خود بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را نیز در پی داشته و دارد و همین حالا کشور در یک وضعیت بحرانی در حوزه انرژی در حال سپریکردن یک تابستان داغ است.
مجموع این اتفاقات عملاً هر نوع انگیزه برای کار انتخاباتی را برای مردم از اولویت و حیز انتفاع خارج کرده است.
نامزدها و مدعیان انتخابات نیز سکوت را بر کنش و آشکاری ترجیح دادهاند و به امید اتفاقات و حوادث پیشرو و تغییر سیمای سیاسی و عمومی کشور نشستهاند.
البته در این میان کماکان این طیف افراد هیچ مرگ و عزایی را از دست نمیدهند و درعینحال هم هیچ میدان دیگری برای عرضاندام ندارند. شاید هم آنها به همین نوع کنش گری قانع باشند که هیچ میلی حتی به فعالیت خیرخواهانه و خیر عمومی ندارند.
البته اصل انتخابات به سال آخر و ماههای پایانی بر میگردد؛ ولی طبیعی است اگر کشت مناسبی در این سالها انجام شود و این کشت مدیریت و مراقبت شود ضریب موفقیت بالاتری برای برداشت در موعد انتخابات در دسترس خواهد بود.
آنچه در این فاصله زمانی در حال رخدادن است هیچگاه تضمینی برای موفقیت در برداشت نهایی نیست و آفتها و حوادث پیشبینیناپذیر بسیاری در مسیر قرار دارد. اما راههایی برای بیمه و ضمانت نسبی این فعالیتها و نتیجهبخش بودن آنها در شرایطی که هیچ کار و فعالیت حزبی در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد شاید وجود داشته باشد.
تشکیل یک سازمان و ستاد قوی و فعال با تمرکز بر توسعه شبکه ارتباطی به همراه برخورداری از رسانههای مؤثر و حلقهها و لیدرهای قدرتمند در مناطق مختلف میتوانند در وهله اول حفظکننده پایه کار و دوم گسترشدهنده آن در ادامه و زمینهسازی برای خلق یک موج انتخاباتی در ماهها و هفتههای منتهی به انتخابات باشند.
البته در برخی دورهها بهویژه دوره یازدهم تقریباً از فردای انتخابات دهم روشن بود که در اسفند ۱۳۹۸ مهدی روشنفکر یک شرایط خوب برای پیروزی خواهد داشت و در نهایت نیز اتفاقی خارجازمسیر عادی انتخابات رخ نداد و او بااقتدار و فاصله به پیروزی رسید.
در چهار سال بعد از ۱۳۹۸ اما چنین نشانهی قوی برای هیچکدام از نامزدها دیده نشد و در نهایت انتخابات تا آخرین دقایق با حساسیت و گنگی بالا پیش رفت تا نام محمد بهرامی از صندوقها بیرون آمد. در ۱۷ ماه گذشته و یا بهتر است بگویم ۱۵ ماه قبل از جنگ تحمیلی نیز هیچ نشانه قوی از امکان بروز یک اتفاق قطعی برای ۱۴۰۶ دیده نشد. محمد بهرامی عملکرد پر انتقاد و بیتعارف نچندان موفقی تا آن مقطع و بعد از آن داشت. عدم موفقیت بهرامی در حفظ جایگاه خود در کمیسیون انرژی مجلس یک شکست بزرگ برای وی و طرفدارانش بود.
حالا بعد از جنگ شرایط در یک بلاتکلیفی و سکوت بزرگتر قرار دارد و هیچ اتفاق برانگیزانندهای دیده نمیشود. اندک کنشهای مجازی و موضعگیریهای روزمره نیز تکراری و کسلکننده برای جامعه تبدیل شدهاند و خبری از خلاقیت و ابتکار سیاسی و انتخاباتی دیده نمیشود.
نامهای انتخاباتی نیز نامهای تکراری هستند و یقیناً بعدازاین نیز مکانیسمها و ابزارهای انتخاباتی نیز کمافیالسابق تکرار گذشته هستند. دلسردی و ناامیدی مردم از عملکرد نمایندگان خود در دورههای اخیر به اوج رسیده است. ملالانگیزی تکرار را میتوان در بازگشت غلام محمد زارعی به صحنه دید که بعد از حدود دو دهه فعالیت انتخاباتی و انتقال از بویراحمد به تهران در دوره قبل باز هم اسب خود را برای بویراحمد زین کرده است. جالب است در این میان برخیها نیز از رؤیای بازگشت ستار هدایت خواه سخن میرانند.
در چنین شرایطی امیدبستن به خروجی انتخابات و تأثیر آن بر توسعه به نظر ناامیدانه میرسد. این موضوع انتخابات را از شوروشوق تهی کرده است و موضوع مهمی مانند انتخابات را به یک رقابت منطقهای و محلی محدود و کماثر تبدیل کرده است.
بعید است با این نامها و فرم کار بعدازاین نیز اتفاق خاصی برای کهگیلویه و بویراحمد پیش آید.