تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۷
کد مطلب : ۴۹۹۴۰۶
موانع توسعه در گچساران: چرا برخی‌ها نمی‌خواهند پتروشیمی چهاربیشه به سرانجام برسد؟

پتروشیمی چهاربیشه، طرحی که می‌تواند استان کهگیلویه و بویراحمد را به یک قطب صنعتی تبدیل کند، اما مسیرش هموار نیست / غلامرضا تاجگردون در سه پلان!

۰
پتروشیمی چهاربیشه، طرحی که می‌تواند استان کهگیلویه و بویراحمد را به یک قطب صنعتی تبدیل کند، اما مسیرش هموار نیست / غلامرضا تاجگردون در سه پلان!
کبنا ؛در گچساران، پروژه‌ای در حال شکل‌گیری است که می‌تواند به نماد توسعه صنعتی استان کهگیلویه و بویراحمد تبدیل شود. اما در مسیری که پتروشیمی چهاربیشه در پیش دارد، چالش‌های زیادی وجود دارد. در حالی که تاجگردون تلاش می‌کند این پروژه را به سرانجام برساند، برخی از گروه‌ها و افراد هنوز به جای حمایت، به انتقاد و کارشکنی می‌پردازند. آیا این پروژه می‌تواند به واقعیت تبدیل شود و استان را متحول کند؟
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد یکی از محروم‌ترین استان‌های کشور است؛ استانی با طبیعتی غنی و ذخایر انسانی و طبیعیِ فراوان که تاکنون طعم توسعه پایدار را نچشیده است. در حالی که بسیاری از استان‌های برخوردار کشور با حمایت دولت و حضور سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، مسیر صنعتی‌شدن را طی کرده‌اند، سهم کهگیلویه و بویراحمد اغلب در حد وعده‌های فراموش‌شده و پروژه‌های ناتمام باقی مانده است.
در چنین شرایطی، هر گام مؤثری برای رشد و اشتغال‌زایی در این استان، نباید صرفاً یک اقدام عمرانی تلقی شود، بلکه باید به مثابه یک تصمیم راهبردی در مسیر نجات اقتصادی و کاهش فاصله محرومیت‌ها نگریسته شود. پروژه‌ای مانند پتروشیمی چهاربیشه گچساران فقط یک طرح صنعتی نیست؛ بلکه می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ توسعه استان باشد. برآورد اشتغال‌زایی این پروژه، که به ۱۴ هزار فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم می‌رسد، به‌روشنی نشان می‌دهد که این طرح ظرفیت آن را دارد علاوه بر گچساران، بر کل استان کهگیلویه و بویراحمد تأثیرگذار باشد.
در این میان، غلامرضا تاجگردون به‌عنوان یکی از معدود سیاست‌مداران استان که هم در سطح ملی صاحب نفوذ است و هم در سطح محلی، نقش کلیدی در شکل‌گیری این پروژه ایفا کرده است. ریاست او بر کمیسیون برنامه و بودجه مجلس و روابط گسترده‌اش با بدنه دولت، به وی این امکان را داده که گره‌های پیچیده بوروکراتیک را باز و سرمایه‌گذاران را به استان دعوت کند.
اما در کمال تأسف، مشاهده می‌شود که برخی به‌جای حمایت از این مسیر توسعه‌محور، با رفتارهای تند، تخریب‌های شخصی و حتی تهدید به خشونت، فضا را برای کارشکنان و فراری دادن سرمایه‌گذاران مهیا کرده‌اند. این اتفاق نه‌تنها یک اختلاف سیاسی نیست، بلکه مستقیماً آینده اقتصادی این استان را تهدید می‌کند.
در ادامه با تکیه بر سه پلان از سخنان تاجگردون، می‌کوشیم اهمیت پروژه پتروشیمی چهاربیشه را تبیین کرده، نقش سیاسی و فنی او را بررسی و به نقد رفتارهایی بپردازیم که در مسیر توسعه‌ی استان، نه نقشی ایفا می‌کنند، نه اجازه ایفای نقش به دیگران می‌دهند.
پلان اول: اقتصاد، منابع محدود و سیاست‌گذاری سخت
در فضای پرچالش و پرهیاهوی سیاست کهگیلویه و بویراحمد، کمتر پیش می‌آید که یک نماینده مجلس از مرزهای گفتمان منطقه‌ای و حواشی شهرستانی و استانی عبور کرده و وارد حوزه تحلیل ساختاری و راهبردی اقتصاد کشور شود. غلامرضا تاجگردون اما در سخنرانی خود در دانشگاه شیراز، با زبان کارشناسانه و با نگاهی برخاسته از سال‌ها تجربه در رأس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، نشان می‌دهد که دغدغه‌اش فراتر از مسائل روزمره حوزه انتخابیه است.
او در این سخنرانی چنین می‌گوید: «اقتصادی که امروز در جامعه ما جریان دارد، واقعیتی بسیار سخت و پیچیده است… کنار هم قرار دادن این اقتصاد با نیازهای جامعه مانند تلاش برای چسباندن دو قطب هم‌نام آهنربا است.»
این تشبیه دقیق، کنایه‌ای از یک واقعیت تلخ است: عدم انطباق منابع و مصارف در ساختار اقتصادی کشور. تاجگردون با لحنی فنی و بی‌پرده، به یکی از ریشه‌ای‌ترین بحران‌های اقتصاد ایران اشاره می‌کند: این‌که خواسته‌ها و مطالبات مردمی از یک‌سو، و محدودیت منابع مالی و ارزی از سوی دیگر، در حال افزایش شکاف هستند. در واقع، او در حال ترسیم تصویر کشوری است که در آن توقعات اجتماعی رشد می‌کند، اما سازوکارهای اقتصادی برای پاسخ‌گویی به این مطالبات یا ناکارآمد بوده و یا دچار انسداد مدیریتی هستند.
سخنان او درباره تخصیص منابع نفتی نیز بسیار گویاست: «حدود سی تا چهل درصد از منابع نفتی ما به صندوق توسعه ملی یا دولت اختصاص می‌یابد… شما بهتر از من می‌دانید که این منابع کجا صرف می‌شوند.»
این بخش از سخنان او، دعوتی غیرمستقیم به شفافیت و بازنگری در سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی است. صندوق توسعه ملی، نهادی است که فلسفه‌اش ذخیره‌سازی منابع برای نسل‌های آینده بوده، اما در عمل، به قلک دولت‌ها برای تأمین کسری بودجه بدل شده است. تاجگردون این واقعیت را می‌داند و بدون آن‌که در دام شعارزدگی بیفتد، مخاطبان دانشگاهی‌اش را به بازاندیشی در سازوکارهای تخصیص منابع دعوت می‌کند.
تاجگردون با چنین موضع‌گیری‌ای می‌خواهد یک اصل اساسی را گوشزد کند: توسعه پایدار، بدون درک واقعیات اقتصاد کلان ممکن نیست. بدون شناخت چرخه‌های تأمین و تخصیص منابع، بدون فهم تأثیر تحریم، رکود، و محدودیت ارزی، وعده‌ی اشتغال‌زایی و سرمایه‌گذاری در استان‌های کمتر برخوردار چیزی بیش از یک شعار توخالی نیست. پس او تلاش می‌کند نشان دهد که آوردن پروژه‌هایی مانند پتروشیمی به استان، تنها با نفوذ سیاسی و ارتباطات نیست، بلکه محصول شناخت دقیق از ساختار قدرت و بودجه در سطح ملی است.
او در پایان بر نقش آگاهی عمومی و دانش تأکید می‌کند: «باید روی دانش و آستانه دانایی حساب کنیم تا بتوانیم از این بحران‌ها و مشکلات عبور کنیم.»
این جمله کلیدی را باید چراغ راه تحلیل این پلان دانست. او بر خلاف برخی چهره‌های محلی که صرفاً به تحریک احساسات مردم می‌پردازند و در استان نیز تعدادشان کم نیست، دانایی را شرط لازم عبور از بحران می‌داند. سخنی که در فضای احساسی و هیجانی برخی محافل در استان، شاید سخت شنیده شود، اما برای ساختن آینده‌ای پایدار و مقاوم، ضرورتی انکارناپذیر است.
سخنرانی تاجگردون در دانشگاه شیراز
پلان دوم: وقتی سیاست‌ورزی به دفاع از توسعه بدل می‌شود؛ تاجگردون در برابر تهدید و هیاهو
در پلان دوم، ما دیگر با یک سخنرانی صرف مواجه نیستیم. آنچه در مراسم کلنگ‌زنی پتروشیمی چهاربیشه رخ داد، صحنه‌ای از بازنماییِ تلخ توسعه‌نیافتگی کهگیلویه و بویراحمد است؛ جایی که امید به ساختن، هم‌زمان با سایه‌ی تهدید، تردید، و حتی خشونت کلامی و روانی همراه می‌شود. غلامرضا تاجگردون در میان جمعی از مردم و جوانان که برخی‌شان دچار خشم، بی‌اعتمادی و نگرانی بودند، نه‌تنها عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه با لحنی صریح و گاه تند، از اصل ماجرا دفاع می‌کند: حق مردم برای توسعه، شغل و کرامت اقتصادی.
او در واکنش به کسانی که مراسم را با فریاد و تهدید به رگبار بستن متشنج کردند، این‌گونه پاسخ می‌دهد: «اگر دردی دارید، خیلی آرام و متین بگویید… این‌گونه رفتار نکنید که سرمایه‌گذار بترسد و فرار کند… من در تهران بنشینم و به شهرستان نیایم، سخت نیست… اما این رفتارها هیچ نتیجه‌ای ندارد.»
این جملات در ظاهر، پاسخی به آشوبی لحظه‌ای است، اما در باطن، بیانیه‌ای سیاسی درباره چالش‌ بنیادین توسعه در مناطق محروم است: تعارض بین مطالبه‌گری احساسی و امکان‌پذیری فنی و اقتصادی پروژه‌ها. سخنان او در این بخش نیز کلیدی است: «یک نفر نباید با تصمیم اشتباه همه چیز را به هم بریزد. برادر عزیز، تو چه‌کاره‌ای که بخواهی تهدید به رگبار بستن کنی؟ چه کسی را می‌خواهی هدف قرار دهی؟ برادر خودت را؟ فقیر، جیب فقیر را می‌زند…»
او تلاش می‌کند منطق و عدالت را با لحنی پدرانه جایگزین خشم لحظه‌ای کند. هشدار می‌دهد که این نوع رفتارها نه‌تنها به پروژه‌ها لطمه می‌زند، بلکه در نهایت دودش به چشم همین مردم می‌رود که برای آن دل می‌سوزانند. وقتی سرمایه‌گذار بترسد، وقتی پروژه‌ها تعطیل شوند، همان جوانی که امروز فریاد می‌زند، فردا بیکارتر و بی‌پناه‌تر از دیروز خواهد بود.
تاجگردون با صراحت اعلام می‌کند: «من وکیل شما هستم و باید بهترین کار را برایتان انجام دهم، اما شما حق ندارید به کسی تعرض کنید یا بی‌احترامی کنید… اگر این رفتارها ادامه پیدا کند، ناچارم شما را رها کنم.» این موضع‌گیری جسورانه، هم مسئولانه است، هم پرمخاطره. زیرا نماینده‌ای که خلاف جریان عوام‌پسند حرکت کند، همواره در معرض بی‌مهری قرار می‌گیرد. اما تاجگردون حاضر است هزینه‌ی سیاسی این روشنگری را بدهد. درواقع، این پلان تقابل دو نوع سیاست‌ورزی را نشان می‌دهد: سیاست‌ورزی پوپولیستی و تحریک‌آمیز که می‌خواهد مردم را با فریاد و تخریب تهییج کند. و سیاست‌ورزی توسعه‌محور و پروژه‌گرا که می‌کوشد از دل برنامه‌ریزی و نفوذ، طرح‌هایی مانند پتروشیمی را عملی کند.
متأسفانه در استان‌ کهگیلویه و بویراحمد، بارها شاهد بوده‌ایم که کارها پیش نمی‌رود، نه به‌خاطر کمبود منابع یا نبود استعداد، بلکه به‌خاطر فضای پرحاشیه سیاسی، قبیله‌گرایی، دخالت افراد فاقد تخصص، و فشارهایی که سرمایه‌گذار را فراری می‌دهد. تاجگردون با این سخنان می‌کوشد مرز بین مطالبه‌گری مشروع و رفتار مخرب را روشن کند.
این پلان تنها یک روایت از یک کلنگ‌زنی نیست؛ بازتابی از جنگی است میان آینده‌سازی و گذشته‌زدگی، میان عقلانیت ساختاری و خشم لحظه‌ای. و این‌که اگر برخی نخواهند یا نگذارند که این عقلانیت غالب شود، هیچ دولتی، هیچ نماینده‌ای، و هیچ سرمایه‌گذاری، ناجی آن‌ها نخواهد شد.
مراسم کلنگ‌زنی پتروشیمی چهاربیشه
پلان سوم: نقطه تلاقی سیاست، سرمایه و صبر شهروندان
پلان سوم نمایی روشن از «امید احیاشده» در منطقه‌ای فراموش‌شده است؛ جایی که سال‌ها جز وعده، چیز دیگری نشنیده‌اند. کلنگ‌زنی پتروشیمی چهاربیشه برای مردم گچساران و باشت و در واقع کل استان کهگیلویه و بوبراحمد، نه فقط آغاز یک پروژه صنعتی، بلکه نشانه‌ای از دیده‌شدن، امید، و عبور از بن‌بست تاریخیِ توسعه‌نیافتگی است. غلامرضا تاجگردون در این پلان، برخلاف پلان دوم که موضعی تدافعی و هشدارآمیز داشت، با لحنی آرام‌تر و همراه با قدردانی سخن می‌گوید. زیرا اکنون لحظه‌ی پیروزی است؛ پیروزی «تلاش سیاسی برای جذب سرمایه» بر فضای بدبینی و تردید عمومی.
او به‌درستی اشاره می‌کند: «اینجا شلوغ شده چون مردم سال‌هاست کلنگ‌زنی ندیده‌اند. سال‌هاست طرحی شروع نشده، اما باید شروع می‌شد… این طرح کاملاً خصوصی است و دولت جز صدور مجوز هیچ نقشی در آن ندارد.»
این سخن هم واقعیتی تلخ را برملا می‌کند، و هم آینده‌ای نو را نوید می‌دهد. تلخ است چون می‌گوید دولت، با تمام سازوکارهای عریض و طویل خود، نقشی در راه‌اندازی این پروژه ندارد؛ بلکه این «بخش خصوصی» است که با اتکا به اعتماد، تضمین‌های سیاسی و اعتبار نماینده، جرات ورود کرده است. و نویدبخش است زیرا مدل موفق توسعه را به مردم نشان می‌دهد: ائتلاف نخبگان سیاسی در ترکیب با سرمایه‌گذاران جسور، نتیجه‌اش اشتغال و آبادانی است.
سرمایه‌گذار پروژه نیز صراحتاً تأیید می‌کند: «شاید این پروژه از نظر اقتصادی می‌توانست در جای دیگری اجرا شود… اما تلاش‌های آقای تاجگردون… باعث شد این طرح در گچساران شکل بگیرد.»
این جمله به تنهایی دلالت‌های بزرگی دارد. اول اینکه توسعه الزاماً تابع صرفِ منطق اقتصاد نیست؛ بلکه گاهی تحت‌تأثیر قدرت لابی، چانه‌زنی سیاسی و پیگیری نماینده‌ای قرار می‌گیرد که فراتر از منافع شخصی می‌اندیشد. تاجگردون، به‌عنوان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، می‌توانست وقت و انرژی‌اش را صرف مرکز و پایتخت کند، اما تصمیم گرفت آن را وقف توسعه متوازن منطقه‌ای نماید.
همچنین این بخش از سخنان تاجگردون نیز بسیار مهم است: «باید دستشان را ببوسیم که در سرزمین ما سرمایه‌گذاری می‌کنند تا تعدادی از جوانان این منطقه مشغول به کار شوند.»
این جمله، هرچند شاید اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما پیام بسیار مهمی دارد: ما در شرایطی نیستیم که سرمایه‌گذار را تهدید یا تحقیر کنیم؛ بلکه باید او را تشویق، تضمین و حمایت کنیم. در استان کهگیلویه و بویراحمد که نرخ بیکاری، مهاجرت نخبگان و فقر ساختاری بالاست، هر پروژه صنعتی، نه فقط یک کارخانه، بلکه یک سنگر بزرگ برای حفظ کرامت اجتماعی شهروندان محروم استان است.
در ادامه، تاجگردون به جوانان منطقه نیز با احترام پاسخ می‌دهد: «از جوانان عزیزی که دغدغه داشتند، آمدند، حرف دلشان را زدند و شنیدیم، تشکر می‌کنم.» او نشان می‌دهد که حتی در دل پروژه‌های بزرگ، باید گوش شنوا به جامعه داشت. توسعه اگر بدون مشارکت مردم، بدون شنیدن نگرانی‌ها و بدون شفاف‌سازی اجرا شود، همان‌قدر که می‌تواند فرصت باشد، ممکن است به تهدید تبدیل شود. اما تاجگردون تلاش کرده تعادل برقرار کند: هم پیگیر پروژه باشد، هم پاسخگوی مطالبه‌ی مردم.
این پلان تصویری از تعادل بین سیاست توسعه‌گرا، سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، و ظرفیت اجتماعی منطقه است. این پلان می‌گوید اگر اراده‌ای جدی وجود داشته باشد، اگر حمایت‌های سیاسی در سطح بالا با نیازهای مردمی در کف جامعه پیوند بخورد، حتی استان‌هایی که سال‌هاست پشت در توسعه مانده‌اند، می‌توانند مسیرشان را عوض کنند.
امید احیاشده در منطقه‌ای فراموش‌شده
در دفاع از توسعه صنعتی کهگیلویه و بویراحمد؛ حواشی را کنار بگذاریم
استان کهگیلویه و بویراحمد، با تمام ظرفیت‌های طبیعی، منابع انسانی و تاریخ غنی خود، مدت‌هاست که در مسیر توسعه‌نیافتگی و چالش‌های بزرگ آن بوده است. یکی از بزرگ‌ترین و بارزترین گام‌هایی که در جهت تغییر این روند برداشته شده، پروژه پتروشیمی چهاربیشه است. این پروژه، به‌عنوان یک طرح بزرگ صنعتی و اقتصادی، می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ توسعه استان باشد، اما در مسیر آن، همواره موانع و چالش‌هایی وجود داشته که نیاز به توجه، تحلیل و نقد دقیق دارند.
غلامرضا تاجگردون، نماینده مردم گچساران و باشت، به‌عنوان یک سیاست‌مدار با تجربه و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، توانسته است با استفاده از قدرت و نفوذ خود، پروژه‌های بزرگی مانند پتروشیمی چهاربیشه را به مرحله اجرا برساند. اما متأسفانه، علی‌رغم این فرصت‌های طلایی، شاهد کارشکنی‌ها و مقاومت‌هایی از سوی برخی افراد و گروه‌ها هستیم که به دلایل مختلف، از جمله منافع شخصی، سیاسی یا حتی ناآگاهی، در برابر این پروژه مقاومت می‌کنند. این کارشکنی‌ها نه تنها به آسیب رسیدن به فرصت‌های موجود می‌انجامد، بلکه باعث دلسردی و ناامیدی در مردم منطقه نیز می‌شود.
نکته مهم این است که توسعه صنعتی نمی‌تواند در فضاهای اجتماعی با تنش، سوء‌تفاهم و کارشکنی‌های پی‌درپی رشد کند. این نوع رفتارها نه تنها مشکلات اجتماعی و اقتصادی را تشدید می‌کند، بلکه به سرمایه‌گذاران سیگنال منفی ارسال می‌کند که «به این منطقه نمی‌توان اعتماد کرد.»
استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن منابع طبیعی غنی، استعدادهای انسانی و موقعیت استراتژیک، پتانسیل بسیار بالایی برای تحقق اهداف صنعتی و اقتصادی دارد. اما این پتانسیل‌ها تنها زمانی به فعل درخواهند آمد که همه اعم از دولت، نمایندگان، سرمایه‌گذاران و شهروندان، در کنار هم و با حمایت از پروژه‌های توسعه‌ای گام بردارند. کسانی که به‌جای کارشکنی، همراه با اراده توسعه، در کنار مسئولین و سرمایه‌گذاران قرار بگیرند، در تاریخ این استان نامشان به عنوان پیشگامان تحول و آبادانی ثبت خواهند شد.
نام شما

آدرس ايميل شما

از گوگل برای تغییر نام خلیج فارس شکایت کنید

از گوگل برای تغییر نام خلیج فارس شکایت کنید

یک فعال سیاسی و عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت در پستی در شبکه ایکس (توئیتر) به وزیر امور ...
چرا سطح انتظارات آمریکایی‌ها از مذاکره مدام تغییر می‌کند؟

چرا سطح انتظارات آمریکایی‌ها از مذاکره مدام تغییر می‌کند؟

در بحث موشکی من با خلع سلاح ایران موافق نیستم، اما به هر حال، باید در این زمینه، به توافقی ...
ترامپ توافق بهتری از اوباما با ایران می‌بندد؟ / موقعیت تهران در برخی زمینه‌ها قوی‌تر شده و یک تضمین مهم می‌خواهد

ترامپ توافق بهتری از اوباما با ایران می‌بندد؟ / موقعیت تهران در برخی زمینه‌ها قوی‌تر شده و یک تضمین مهم می‌خواهد

ترامپ باید نشان دهد که می‌تواند به توافقی بهتر از آنچه که بهم زد، با تهران دست یابد.
1