تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۴
کد مطلب : ۴۱۸۳۹۱
کبنا بررسی کرد
سایه سیاه کرونا بر سر کودکان کار یاسوج
۰
کبنا ؛حدود 11 روز میشود که پای کرونا به کشور ما باز شده است. هر روز آمار و ارقامی ارائه میشود که بالا رفتن آنها رابطه مستقیمی با بالا رفتن هراس مردم دارد و باعث میشود برای حفظ جان خود و خانوادهشان در تهیه ماسک و دستکش و محلولهای ضدعفونیکننده از یکدیگر سبقت بگیرند. حتی برخی دست به احتکار زدهاند؛ تا جایی که شاهد کمیابشدن این اقلام در داروخانهها بودیم. نهایتاً با درایت مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد در حال حاضر مردم برای تهیه اقلام بهداشتی هیچ مشکلی ندارند. و داروهای ضد عفونی کننده در داروخانهها و ... موجود است.
به گزارش کبنا، استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای است که تا به امروز کمتر با ویروس کرونا مواجه بوده است، با تلاش مسئولان این استان اماکن عمومی هم تا حدودی ضد عفونی و گندزدایی شده اند و عملیات ضد عفونی اماکن عمومی هنوز هم ادامه دارد.
به گزارش کبنا، استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای است که تا به امروز کمتر با ویروس کرونا مواجه بوده است، با تلاش مسئولان این استان اماکن عمومی هم تا حدودی ضد عفونی و گندزدایی شده اند و عملیات ضد عفونی اماکن عمومی هنوز هم ادامه دارد.
بنا به گفته پزشکان و کارشناسان امر، همه در معرض خطر ویروس کرونا هستند و رعایت نکات بهداشتی بیش از همیشه ضرورت دارد. اما موضوعی که در اینجا حائز اهمیت است، کودکانی هستند که در سر چهار راه ها ایستاده اند و اسپند دود میکنند و یا گلی میفروشند و یا شاید هم شیشه خودروی را پاک میکنند و کمترین امکاناتی در اختیار آنها است که نکات بهداشتی را رعایت کنند.
در سر چهار راههای شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد کودکان و نوجوانانی هستند که دست به این کارها میزنند و آنها هم در خطر مبتلا به ویروس کرونا هستند که سرپرست و والدین آنها و مسئولان باید در باره آنها چاره اندیشی کنند.
در این میان کودکانی که حجم سیاهی به دستهای کوچکشان سنگینی میکند. این روزها در بین جمعیتی که ماسک به دهان زدهاند و دستکش به دست کردهاند، بدون ماسک و دستکش بیشتر از هر زمان دیگری به چشم میآیند. بیمحابا به میان جمعیت میروند و مثل گذشته سعی در فروش اجناس و ارائه خدمات خود دارند. میترسند؛ نه از کرونا، که از فروش نرفتن اجناسشان. آنقدر غم نان دارند که جان برایشان بیارزش است.
در سر چهار راههای شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد کودکان و نوجوانانی هستند که دست به این کارها میزنند و آنها هم در خطر مبتلا به ویروس کرونا هستند که سرپرست و والدین آنها و مسئولان باید در باره آنها چاره اندیشی کنند.
در این میان کودکانی که حجم سیاهی به دستهای کوچکشان سنگینی میکند. این روزها در بین جمعیتی که ماسک به دهان زدهاند و دستکش به دست کردهاند، بدون ماسک و دستکش بیشتر از هر زمان دیگری به چشم میآیند. بیمحابا به میان جمعیت میروند و مثل گذشته سعی در فروش اجناس و ارائه خدمات خود دارند. میترسند؛ نه از کرونا، که از فروش نرفتن اجناسشان. آنقدر غم نان دارند که جان برایشان بیارزش است.
اما در حالیکه ترس از کرونا از در و دیوار شهر آویخته شده، تا گوش میشنود حرف از این ویروس جدید است و تا چشم کار میکند ابزار جلوگیری از انتقال این ویروس را میبینیم، قشری به نام کودکان کار و خیابان وجود دارد که این بار هم مانند همه حوادث تلخ و شیرین گذشته در آخرین فصل این مثنوی هفتادمن هم جایی ندارند.
این قربانیان کوچک، در حالیکه روز خود را در سر چهار راهها و خیابانها به شب میرسانند، نه تنها ماسک و دستکش در بساطشان نیست، بلکه اگر برای چند دقیقه آنان را زیر نظر بگیرید متوجه خواهید شد که حتی از راههای پیشگیری از کرونا اطلاعی ندارند و به راحتی دست در دهان میکنند یا چشمهایشان را میمالند.
وقتی از آنان میپرسید که اصلا میدانند کرونا چیست، برایتان عجیب خواهد بود که جواب حداقل نصفشان «نه» است و اگر هم بگویند «آره»، هیچ چیز درباره راههای پیشگیری و مبتلا نشدن نمیدانند.
«رضا» 12ساله که سر چهار راه میدان امام حسین ( استانداری) شیشه خودروها را تمیز میکند، با خنده میگوید: «میدونم کرونا چیه.»
- پس باید دستاتو بشوری؟
- آره. صبح بیدار شدم، شستم.
- میدونی باید قبل از اینکه چیزی بخوری هم بشوری؟
- نه! چه فرقی داره؟ من یه بار صبح، یه بارم شب میشورم دیگه. من وقت ندارم. باید برم کارم را انجام بدهم، میخواهی شیشههای ماشین ت را تمیز کنم. خیلی خوب تمیز میکنم.
«علی» ۱۳ ساله هم در چهارراهی اسفند دود میکند: «کرونا کیلو چنده بابا؟ بچهها که کرونا نمیگیرن. کسی به من چیزی از کرونا نگفته. فقط یه چیزایی از دوستام شنیدم. دستامم نمیشورم. اگه خدا بخواد آدم میمیره، نخوادم نمیمیره!»
«محمد» ۱۰ ساله که اون طرف تر باز شیشه خودروها را پاک میکند، با خنده از کرونا میگوید: «آره. باید دستامونو بشوریم» و بلافاصله با دست هایش، عرق صورتش را پاک می کند.
- نباید این کارو بکنی. ممکنه دستت آلوده باشه. اول باید دست هایش را خوب شست و شو دهی.
باز هم میخندد: «میدونم. اما شهر خلوت شده. کاسبی نداریم، عید نزدیک است، مجبورم بیشتر اینجا بمونم.» و دوباره گوشه مینشیند و یک تکه بیسکویت که در جیبش بود، در میآورد و میخورد.
«مسعود»، پسربچهای ۱۲ ساله که گل میفروشد، میگوید چیزهایی درباره خطر کرونا میداند: «آره. همه در باره آن صحبت میکنند؟ بعضی خیلی میترسند. [با خنده]»
- شما چرا خانه نمیمانید تا این بیماری برود؟
- پول لازم دارم.
-چرا؟ میخواهی چه کار کنی؟
- خواهرم، مادرم و ...
ایسنا نوشت: گرچه آمارهای جهانی از کمبودن تعداد کودکان مبتلا میگوید اما نمیتوان بر مبنای این آمارها از حفظ جان این کودکان صرف نظر کرد. از سوی دیگر با توجه به انتقال آسان و سریع کروناویروس، ممکن است این کودکان ناقل بیماری باشند و به راحتی آن را به دیگران منتقل کنند.
در این روزها کرونا نه تنها از حضور کودکان کار در مکانهای عمومی کم نکرده بلکه به گفته خودشان برای جبران کاهش فروش مجبورند بیش از گذشته تلاش کنند. پس به نظر میرسد آگاهسازی این کودکان علاوه بر حفظ جان آنان، به سلامت جامعه هم کمک کند.
این قربانیان کوچک، در حالیکه روز خود را در سر چهار راهها و خیابانها به شب میرسانند، نه تنها ماسک و دستکش در بساطشان نیست، بلکه اگر برای چند دقیقه آنان را زیر نظر بگیرید متوجه خواهید شد که حتی از راههای پیشگیری از کرونا اطلاعی ندارند و به راحتی دست در دهان میکنند یا چشمهایشان را میمالند.
وقتی از آنان میپرسید که اصلا میدانند کرونا چیست، برایتان عجیب خواهد بود که جواب حداقل نصفشان «نه» است و اگر هم بگویند «آره»، هیچ چیز درباره راههای پیشگیری و مبتلا نشدن نمیدانند.
«رضا» 12ساله که سر چهار راه میدان امام حسین ( استانداری) شیشه خودروها را تمیز میکند، با خنده میگوید: «میدونم کرونا چیه.»
- پس باید دستاتو بشوری؟
- آره. صبح بیدار شدم، شستم.
- میدونی باید قبل از اینکه چیزی بخوری هم بشوری؟
- نه! چه فرقی داره؟ من یه بار صبح، یه بارم شب میشورم دیگه. من وقت ندارم. باید برم کارم را انجام بدهم، میخواهی شیشههای ماشین ت را تمیز کنم. خیلی خوب تمیز میکنم.
«علی» ۱۳ ساله هم در چهارراهی اسفند دود میکند: «کرونا کیلو چنده بابا؟ بچهها که کرونا نمیگیرن. کسی به من چیزی از کرونا نگفته. فقط یه چیزایی از دوستام شنیدم. دستامم نمیشورم. اگه خدا بخواد آدم میمیره، نخوادم نمیمیره!»
«محمد» ۱۰ ساله که اون طرف تر باز شیشه خودروها را پاک میکند، با خنده از کرونا میگوید: «آره. باید دستامونو بشوریم» و بلافاصله با دست هایش، عرق صورتش را پاک می کند.
- نباید این کارو بکنی. ممکنه دستت آلوده باشه. اول باید دست هایش را خوب شست و شو دهی.
باز هم میخندد: «میدونم. اما شهر خلوت شده. کاسبی نداریم، عید نزدیک است، مجبورم بیشتر اینجا بمونم.» و دوباره گوشه مینشیند و یک تکه بیسکویت که در جیبش بود، در میآورد و میخورد.
«مسعود»، پسربچهای ۱۲ ساله که گل میفروشد، میگوید چیزهایی درباره خطر کرونا میداند: «آره. همه در باره آن صحبت میکنند؟ بعضی خیلی میترسند. [با خنده]»
- شما چرا خانه نمیمانید تا این بیماری برود؟
- پول لازم دارم.
-چرا؟ میخواهی چه کار کنی؟
- خواهرم، مادرم و ...
ایسنا نوشت: گرچه آمارهای جهانی از کمبودن تعداد کودکان مبتلا میگوید اما نمیتوان بر مبنای این آمارها از حفظ جان این کودکان صرف نظر کرد. از سوی دیگر با توجه به انتقال آسان و سریع کروناویروس، ممکن است این کودکان ناقل بیماری باشند و به راحتی آن را به دیگران منتقل کنند.
در این روزها کرونا نه تنها از حضور کودکان کار در مکانهای عمومی کم نکرده بلکه به گفته خودشان برای جبران کاهش فروش مجبورند بیش از گذشته تلاش کنند. پس به نظر میرسد آگاهسازی این کودکان علاوه بر حفظ جان آنان، به سلامت جامعه هم کمک کند.