تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۳۰
کد مطلب : ۱۲۶۳۷۷
ترافیک کاندیداها در کهگیلویه (بخش اول)
۰
کبنا ؛اشاره؛ گروه سیاسی کبنا نیوز در خصوص مسائل مختلف سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد مطالبی را به صورت گزارش میدانی و تحقیقاتی برای اطلاع مخاطبین گرامی انتشار میدهد، این مطالب بدون شک با نقص و ایراد همراه است، مخاطبین گرامی میتوانند با انتشار یادداشتهای خود نوشتارهای که در پی میآید را نقد یا تأیید نمایند.
به اسامی زیر دقت کنید:
علی دلاور، خیرالله انصاری، مجید باقریان،علی سینا برقک، سید نعمت الله صدوقی، سلیمان ابید،سید محمود سعیدی، البرز بنام، حجت اله هاشمی، سهراب حجت خواه، عدل هاشمی پور، مصطفی تقویپور، لطیف رستاد، محمد موحد، محمود منطقیان، سیدقادر لاهوتی، محمدعلی بزرگواری، اصغر حبیبی، فریدون هاشمی، منوچهر سیف السادات، علی مژدهی پور، حسین فیاض بخش، سیدتوکل کریمیان و ...
این اسامی تعدادی از افرادی که در طول دو سال گذشته یا خود اعلام کاندیاتوری کرده اند و یا در جامعه صحبت از آمدن آنان بوده و هست. قطعا تعداد به مراتب بیشتری از این لیست نیز فعلا بواسطه مسایل مربوط به بررسی صلاحیت ها ترجیح دادهاند سکوت کنند و در ایام ثبتنام رو خواهند شد.
این لیست دراز و فراخ تری بود و تا قبل از موعود استعفای مدیران گزینههای دیگری هم در تعلیق آمدن و نیامدن بودند اما از همه آنها تنها علی مژدهیپور ترجیح داد که نقد خود را به نسیه بدهد. البته آن گونه که رسانه منعکس کردند یک نفر دیگر نیز به بهانه انتخابات از سمت خود استعفا داد مجید باقریان که یک مسئولیت میانی در داشنگاه یاسوج داشت با استعفای بلندی اعلام کاندیداتوری کرد هر چند قبل از این استعقا زمزمههایی از تغییر باقریان به گوش میرسید. او جوان پر انرژی است که تلاش و فعالیت زیادی دارد به همه جا سر میزند با همه مصاحبه میکند این اواخر با سیاسیون کشوری عکس یادگاری میگیرد و علاقه زیادی دارد در مراسمات در ردیف اول بنشیند. باقریان اگر چه در سال ۱۳۸۶ از بزرگواری حمایت کرده است ولی خود را اصلاح طلب میداند و فعلاً به تنهایی فعال است.
مطرحترین کسی که تا چند ماه پیش صحبت کاندیداتوریاش در میان اصلاح طلبان زمزمه میشد، علی افشانی بود. کسی که حالا استاندار استان مهم فارس است و عملاً نمیتواند در انتخابات شرکت کند. تا پیش از معرفی افشانی به عنوان استاندار فارس طیفی زیادی از نیروهای سیاسی هم استانی مقیم تهران در تلاش برای معرفی او بودند ولی افشانی با رفتن به شیراز به حدس و گمانها پایان داد او هم چنین حالا مجبور نیست برای جذب حمایت به همه کس رو بزند. البته معرفی افشانی همراه با حواشی زیادی بود معرفی او سبب اعتراض و استعفای نمایندگان فارس در مجلس شورای اسلامی شد و همان زمان گفته می شد حالا با این مخالفت ها اگر افشانی استاندار نشود و به کهگیلویه بیاید رأی خوبی به دست خواهد آورد. شاید افشانی اگر چهارسال دیگر بیاید شناخت خوبی از او در جامعه باشد و همین امر او را در مسیر بهارستان کمک کند.
دیگر گزینهای که از دو سال پیش صحبت کاندیداتوری او بود و البته عطای نمایندگی را به لقایش بخشید سید کامل تقوینژاد عضو شرکت چادرملو و رئیس فعلی بانک سپه کشور بود. سید کامل یک تکنوکرات پر ارتباط میباشد و بعضیها او محمدناصر نیکبخت را از گزینههایی میدانستند و میدانند که با توجه به جایگاه مدیریتی و هم چنین دوری از کهگیلویه و کمتر بودن حساسیت بر روی آنها میتوانند به شرایط فعلی اصلاح طلبان در این چهار شهرستان پایان دهند. البته عدم حساسیت بر روی گزینه خارج از شهرستان تنها حسن این افراد است در نقطه مقابل کسانی هم هستند که اساسا معتقدند کسی که قصد نمایندگی در شهرستان را دارد باید مقیم شهرستان باشد و در کنار مردم باشد و در همین ایام گذشته که برخی از چهره های مرکز نشین تحرکاتی برای حضور داشتند به شکل تندی مورد اعتراض واقع شدند.
تقوینژاد و افشانیپور هر دو از اعضای فعال حزب اعتماد ملی هستند.
اسکندر یارنسب دیگر گزینهای بود که تبلیغات زیادی برای خود در رسانهها به راه انداخته بود. وی که دارای یک جایگاه میانی مدیریتی در بنیاد شهید کشور میباشد چهره شناخته شدهای نیست ولی در دو سال گذشته به طرق مختلف و بویژه حضور در رسانهها قصد مطرح کردن خود را داشت که همان زمان حدس زده میشد هدفش چه باشد. یارنسب برای این امر از جایگاه خود استعفا داد ولی احتمالاً وقتی متوجه شرایط شد به کار خود برگشت. فعلاً از یارنسب خبری نیست شاید او دوباره در سال ۱۳۹۸ به فضای رسانهای برگردد.
رضا چمن که تا قبل از موعود استعفا احتمال کاندیداتوریاش میرفت در نهایت از ریاست دانشگاه علوم پزشکی استعفا نداد. البته او هیچ گاه رسماً برای حضور در صحنه انتخابات چیزی نگفته بود و در جواب خبرنگاران با مصرعی از حافظ حضور در صحنه انتخابات را رد کرده بود (ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را). با این وجود همان زمان کسی یا کسانی در برخی مقالات و قسمت کامنتهای وب سایتهای استان زیاد از حد موج ایجاد کرده بودند که چمن خواهد آمد. چمن اگر هم قصد کاندیداتوری داشته است که بعید نیست این گونه باشد احتمالاً به دو دلیل قید این کار را زده است اول اینکه او خدمت در سمت ریاست دانشگاه را ترجیح میدانست و نمیخواست به چیزی که سرنوشتش معلوم نیست ورود پیدا کند، دوم اینکه چمن خود را اصلاح طلب میداند و با امید به حمایت این طیف قصد حضور داشت اما عملکرد او و انتقاد برخی اصلاح طلبان کهگیلویه و بویژه بعضی از اعضای ستاد دکتر روحانی و البته تعاملش با نماینده کهگیلویه سبب شد که او پی به وضعیت سیاسی خود ببرد و فعلاَ قید نمایندگی را بزند. ولی این سئوال وجود دارد که چمن با نیامدن خود در انتخابات آینده و در کهگیلویه از چه کسی حمایت خواهد کرد از بزرگورای یا هاشمیپور و یا نامزد اصلاح طلبان.
سهراب حجتخواه عضو شورای پر حاشیه شهر دهدشت بر خلاف گزینههای بالا کسی بود که دوست داشت بیاید و استعفا هم داد ولی شورا با او مخالفت کرد و او نیامد هر چند خیلی از مخالفان او میگفتند کاش با استعقایش موافقت میشد تا حجتخواه متوجه میگردید که انتخابات شورا با انتخابت مجلس فرق دارد و این یکی یک انتخابات سیاسی است. حجت خواه در دو سال گذشته در هر فاتحهخوانی و عیادتی همراه و کنار محمود منطقیان بود او احتمالاً امیدوار بود اگر منطقیان ردصلاحیت شود در نهایت از او حمایت کند.
شکی نیست که برخی کسان دیگر نیز در ذهن خود برنامههایی داشتهاند ولی دل از مسئولیت نکندند و خیلی از مسئولین دیگر نیز هستند که حتما ثبت نام خواهند کرد چرا که طبق قانون انتخابات کسانی که در خارج از حوزه انتخابیه مدیر هستند نیازی به استعفا ندارند و این جرأت ریسک بیشتری به آن افراد خواهد داد چون نیاز به پرداخت هزینه چندانی نخواهندداشت و ممکن است هر اتفاقی هم بیفتد و شانس به انها رو کند ولی عملا و ان گونه که جامعه در جریان باشد فعلا گزینه توانمند و مدیری خارج از استان نیست که ثبت نام کند و جایگاه قابل قبولی داشته باشد .
با این اوصاف جو انتخابات هنوز گرم نشده است اما در پستوی اتاقهای تصمیمگیری فعل و انفعالات و حکمیتهایی در جریان است و رسانه ها و بویژه سایت ها هم در این زمینه فعال هستند ولی هنوز تا اغاز هیجان انتخاباتی فاصله است و در این میان تکیلف هیچ چیز به جز اینکه خیلی ها میآیند روشن نیست و هیچ بعید نیست همانگونه که این شهرستان در برخی دوره ها بالاترین آمار حضور مردم در پای صندوقهای رأی را داشته است این بار آمار بالاترین نامزدهای ثبت نامی را داشته باشد.
در این که افراد با دارا بودن شرایط اولیه ثبت نام حق حضور در انتخابات را دارند بحثی نیست اما بدون تردید این نوع رفتارها ناشی از عدم توسعه سیاسی و بویژه فقدان احزاب می باشد و گر نه کارزار سیاست میدانی است که نیاز به افراد توانمند و فعال در این حوزه دارد.
این نشانه عدم توسعه یافتگی است که فردی به خاطر دوستی یا یک مدیر، یکی به خاطر نفر اول شورا شدن، دیگری سرودن دو قطعه شعر و دیگری هم بواسطه دو ملک گران قیمت خود را سیاستمدار بداند و بعد بخواهد به مجلس برود تا در آنجا فرق بین CNG و NGO و یا فرق بین NPT و MPT را نداند.
راجع به آسیب شناسی این موضوع جای بحث زیاد است ولی فعلاً این واقعیتی است که وجود دارد و ما هم دنبال بررسی و تحلیل همین واقعیت هستیم. مشابه همین وضعیت گاهی در میان ثبت نامیهای انتخابات ریاست جمهوری دیده میشود و کسانی در خیابان فاطمی مشاهده میگردند که وقتی از آنها راجع به کابینهی آیندهشان میپرسند فکر می کنند راجع به کابینت آشپزخانه از آنها سوال شده است.
با این اوصاف فعلا کهگیلویه ترافیک سنگین کاندیداها درآن بیداد میکند و فاتحهخوانیها پر از آدمهای مدعی است که برای این موضوع در این شهرستان به صورت خاص میتوان دو لیل عمده آورد.
۱-اتفاقات مربوط به دو انتخابات هشتم و نهم مجلس که در آن افراد شناسنامهدار ردصلاحیت شدند به گونهای که در انتخابات نهم مجلس آن قدر کمبود نیرو بود که گزینههایی که احتمال پنج هزار رای و یا بعضا پانصد رای برای آنها نمیرفت بعضاً بیش از بیست هزار و پنج هزار رای آوردند. این بار نیز دو موضوع ردصلاحیت چهره های مطرح اصلاح طلب از یک و از طرف دیگر عدم حضور محمد موحد سبب شده خیلی ها اسب خود را زین کنند و شانس شان را امتحان نمایند اگر شرایط باب میلشان نبود کنار بروند و اگر ابر، باد، مه و خورشید فلک دست به دست هم دادند که چه خوب ...
۲-خیلیها و در دو جناح خود را از نظر سیاسی و پایگاه واقعی مردمی قویتر از بزرگواری نماینده فعلی می دانند و به همین جهت می گویند وقتی بزرگورای می تواند ما چرا نتوانیم. اما این گروه یا نمی دانند و یا خود را به ندانستن می زنند که بزرگورای هر چه باشد نماینده یک جریان ریشه دار سیاسی است ولی این جماعت گاها نه تنها نام یک گروه سیاسی را نمیدانند که اصلاً نمیدانند حزب و گروه سیاسی چیست.
مدعیان حضور در کهگیلویه یک ویژگی مشترک نیز دارند و ان این که بیش از نود درصد این مدعیان بدون توجه به سابقه سیاسیشان خود را اصلاح طلب و اعتدالی میدانند. این رویه با توجه به حضور قطعی بزرگواری و در ادامه تایید او و حمایت جریان های اصولگرایی از وی فعلا تشتی در جریان رسمی اصولگرای شهرستان یا دیده نمی شود و یا بسیار کم است.
برخی از این اصلاح طلبان امروزی که به اصطلاح لری برای انتخابات «تیه گرم کردنه » بیشتر از سیاسی بودن اهل معامله و منفعتهای شخصی بودهاند و چرخشهای زیادی در عمر خود داشتهاند.
ولی فعلاً فرصت خوبی است که خود را اعتدالی و اصلاحطلب جا بزنند و پیامهای روشنفکری برای مخاطبان بفرستند که بعید نیست شانس درب خانه هر کسی را بزند ....
( ادامه دارد)
قسمت اول (آیا اصلاحطلبان کهگیلویه از گذشته درس عبرت خواهند گرفت؟) [کلیک کنید]
قسمت دوم (شرایط خاص اصلاحطلبان کهگیلویه ادامه دارد) [کلیک کنید]
قسمت سوم (اختلافات دنبالهدار اصولگرایان بویراحمد) [کلیک کنید]
قسمت چهارم (گزینه نهایی اصولگرایان بویراحمد کیست؟) [کلیک کنید]
قسمت پنجم (موحد میآید یا نمیآید؟) [کلیک کنید]
قسمت ششم (آیا موحد به آخر خط رسیده است؟) [کلیک کنید]
قسمت هفتم (اگر موحد نیاید…) [کلیک کنید]
قسم هشتم (همه در کمین نیامدن موحد هستند) [کلیک کنید]
به اسامی زیر دقت کنید:
علی دلاور، خیرالله انصاری، مجید باقریان،علی سینا برقک، سید نعمت الله صدوقی، سلیمان ابید،سید محمود سعیدی، البرز بنام، حجت اله هاشمی، سهراب حجت خواه، عدل هاشمی پور، مصطفی تقویپور، لطیف رستاد، محمد موحد، محمود منطقیان، سیدقادر لاهوتی، محمدعلی بزرگواری، اصغر حبیبی، فریدون هاشمی، منوچهر سیف السادات، علی مژدهی پور، حسین فیاض بخش، سیدتوکل کریمیان و ...
این اسامی تعدادی از افرادی که در طول دو سال گذشته یا خود اعلام کاندیاتوری کرده اند و یا در جامعه صحبت از آمدن آنان بوده و هست. قطعا تعداد به مراتب بیشتری از این لیست نیز فعلا بواسطه مسایل مربوط به بررسی صلاحیت ها ترجیح دادهاند سکوت کنند و در ایام ثبتنام رو خواهند شد.
این لیست دراز و فراخ تری بود و تا قبل از موعود استعفای مدیران گزینههای دیگری هم در تعلیق آمدن و نیامدن بودند اما از همه آنها تنها علی مژدهیپور ترجیح داد که نقد خود را به نسیه بدهد. البته آن گونه که رسانه منعکس کردند یک نفر دیگر نیز به بهانه انتخابات از سمت خود استعفا داد مجید باقریان که یک مسئولیت میانی در داشنگاه یاسوج داشت با استعفای بلندی اعلام کاندیداتوری کرد هر چند قبل از این استعقا زمزمههایی از تغییر باقریان به گوش میرسید. او جوان پر انرژی است که تلاش و فعالیت زیادی دارد به همه جا سر میزند با همه مصاحبه میکند این اواخر با سیاسیون کشوری عکس یادگاری میگیرد و علاقه زیادی دارد در مراسمات در ردیف اول بنشیند. باقریان اگر چه در سال ۱۳۸۶ از بزرگواری حمایت کرده است ولی خود را اصلاح طلب میداند و فعلاً به تنهایی فعال است.
مطرحترین کسی که تا چند ماه پیش صحبت کاندیداتوریاش در میان اصلاح طلبان زمزمه میشد، علی افشانی بود. کسی که حالا استاندار استان مهم فارس است و عملاً نمیتواند در انتخابات شرکت کند. تا پیش از معرفی افشانی به عنوان استاندار فارس طیفی زیادی از نیروهای سیاسی هم استانی مقیم تهران در تلاش برای معرفی او بودند ولی افشانی با رفتن به شیراز به حدس و گمانها پایان داد او هم چنین حالا مجبور نیست برای جذب حمایت به همه کس رو بزند. البته معرفی افشانی همراه با حواشی زیادی بود معرفی او سبب اعتراض و استعفای نمایندگان فارس در مجلس شورای اسلامی شد و همان زمان گفته می شد حالا با این مخالفت ها اگر افشانی استاندار نشود و به کهگیلویه بیاید رأی خوبی به دست خواهد آورد. شاید افشانی اگر چهارسال دیگر بیاید شناخت خوبی از او در جامعه باشد و همین امر او را در مسیر بهارستان کمک کند.
دیگر گزینهای که از دو سال پیش صحبت کاندیداتوری او بود و البته عطای نمایندگی را به لقایش بخشید سید کامل تقوینژاد عضو شرکت چادرملو و رئیس فعلی بانک سپه کشور بود. سید کامل یک تکنوکرات پر ارتباط میباشد و بعضیها او محمدناصر نیکبخت را از گزینههایی میدانستند و میدانند که با توجه به جایگاه مدیریتی و هم چنین دوری از کهگیلویه و کمتر بودن حساسیت بر روی آنها میتوانند به شرایط فعلی اصلاح طلبان در این چهار شهرستان پایان دهند. البته عدم حساسیت بر روی گزینه خارج از شهرستان تنها حسن این افراد است در نقطه مقابل کسانی هم هستند که اساسا معتقدند کسی که قصد نمایندگی در شهرستان را دارد باید مقیم شهرستان باشد و در کنار مردم باشد و در همین ایام گذشته که برخی از چهره های مرکز نشین تحرکاتی برای حضور داشتند به شکل تندی مورد اعتراض واقع شدند.
تقوینژاد و افشانیپور هر دو از اعضای فعال حزب اعتماد ملی هستند.
اسکندر یارنسب دیگر گزینهای بود که تبلیغات زیادی برای خود در رسانهها به راه انداخته بود. وی که دارای یک جایگاه میانی مدیریتی در بنیاد شهید کشور میباشد چهره شناخته شدهای نیست ولی در دو سال گذشته به طرق مختلف و بویژه حضور در رسانهها قصد مطرح کردن خود را داشت که همان زمان حدس زده میشد هدفش چه باشد. یارنسب برای این امر از جایگاه خود استعفا داد ولی احتمالاً وقتی متوجه شرایط شد به کار خود برگشت. فعلاً از یارنسب خبری نیست شاید او دوباره در سال ۱۳۹۸ به فضای رسانهای برگردد.
رضا چمن که تا قبل از موعود استعفا احتمال کاندیداتوریاش میرفت در نهایت از ریاست دانشگاه علوم پزشکی استعفا نداد. البته او هیچ گاه رسماً برای حضور در صحنه انتخابات چیزی نگفته بود و در جواب خبرنگاران با مصرعی از حافظ حضور در صحنه انتخابات را رد کرده بود (ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را). با این وجود همان زمان کسی یا کسانی در برخی مقالات و قسمت کامنتهای وب سایتهای استان زیاد از حد موج ایجاد کرده بودند که چمن خواهد آمد. چمن اگر هم قصد کاندیداتوری داشته است که بعید نیست این گونه باشد احتمالاً به دو دلیل قید این کار را زده است اول اینکه او خدمت در سمت ریاست دانشگاه را ترجیح میدانست و نمیخواست به چیزی که سرنوشتش معلوم نیست ورود پیدا کند، دوم اینکه چمن خود را اصلاح طلب میداند و با امید به حمایت این طیف قصد حضور داشت اما عملکرد او و انتقاد برخی اصلاح طلبان کهگیلویه و بویژه بعضی از اعضای ستاد دکتر روحانی و البته تعاملش با نماینده کهگیلویه سبب شد که او پی به وضعیت سیاسی خود ببرد و فعلاَ قید نمایندگی را بزند. ولی این سئوال وجود دارد که چمن با نیامدن خود در انتخابات آینده و در کهگیلویه از چه کسی حمایت خواهد کرد از بزرگورای یا هاشمیپور و یا نامزد اصلاح طلبان.
سهراب حجتخواه عضو شورای پر حاشیه شهر دهدشت بر خلاف گزینههای بالا کسی بود که دوست داشت بیاید و استعفا هم داد ولی شورا با او مخالفت کرد و او نیامد هر چند خیلی از مخالفان او میگفتند کاش با استعقایش موافقت میشد تا حجتخواه متوجه میگردید که انتخابات شورا با انتخابت مجلس فرق دارد و این یکی یک انتخابات سیاسی است. حجت خواه در دو سال گذشته در هر فاتحهخوانی و عیادتی همراه و کنار محمود منطقیان بود او احتمالاً امیدوار بود اگر منطقیان ردصلاحیت شود در نهایت از او حمایت کند.
شکی نیست که برخی کسان دیگر نیز در ذهن خود برنامههایی داشتهاند ولی دل از مسئولیت نکندند و خیلی از مسئولین دیگر نیز هستند که حتما ثبت نام خواهند کرد چرا که طبق قانون انتخابات کسانی که در خارج از حوزه انتخابیه مدیر هستند نیازی به استعفا ندارند و این جرأت ریسک بیشتری به آن افراد خواهد داد چون نیاز به پرداخت هزینه چندانی نخواهندداشت و ممکن است هر اتفاقی هم بیفتد و شانس به انها رو کند ولی عملا و ان گونه که جامعه در جریان باشد فعلا گزینه توانمند و مدیری خارج از استان نیست که ثبت نام کند و جایگاه قابل قبولی داشته باشد .
با این اوصاف جو انتخابات هنوز گرم نشده است اما در پستوی اتاقهای تصمیمگیری فعل و انفعالات و حکمیتهایی در جریان است و رسانه ها و بویژه سایت ها هم در این زمینه فعال هستند ولی هنوز تا اغاز هیجان انتخاباتی فاصله است و در این میان تکیلف هیچ چیز به جز اینکه خیلی ها میآیند روشن نیست و هیچ بعید نیست همانگونه که این شهرستان در برخی دوره ها بالاترین آمار حضور مردم در پای صندوقهای رأی را داشته است این بار آمار بالاترین نامزدهای ثبت نامی را داشته باشد.
در این که افراد با دارا بودن شرایط اولیه ثبت نام حق حضور در انتخابات را دارند بحثی نیست اما بدون تردید این نوع رفتارها ناشی از عدم توسعه سیاسی و بویژه فقدان احزاب می باشد و گر نه کارزار سیاست میدانی است که نیاز به افراد توانمند و فعال در این حوزه دارد.
این نشانه عدم توسعه یافتگی است که فردی به خاطر دوستی یا یک مدیر، یکی به خاطر نفر اول شورا شدن، دیگری سرودن دو قطعه شعر و دیگری هم بواسطه دو ملک گران قیمت خود را سیاستمدار بداند و بعد بخواهد به مجلس برود تا در آنجا فرق بین CNG و NGO و یا فرق بین NPT و MPT را نداند.
راجع به آسیب شناسی این موضوع جای بحث زیاد است ولی فعلاً این واقعیتی است که وجود دارد و ما هم دنبال بررسی و تحلیل همین واقعیت هستیم. مشابه همین وضعیت گاهی در میان ثبت نامیهای انتخابات ریاست جمهوری دیده میشود و کسانی در خیابان فاطمی مشاهده میگردند که وقتی از آنها راجع به کابینهی آیندهشان میپرسند فکر می کنند راجع به کابینت آشپزخانه از آنها سوال شده است.
با این اوصاف فعلا کهگیلویه ترافیک سنگین کاندیداها درآن بیداد میکند و فاتحهخوانیها پر از آدمهای مدعی است که برای این موضوع در این شهرستان به صورت خاص میتوان دو لیل عمده آورد.
۱-اتفاقات مربوط به دو انتخابات هشتم و نهم مجلس که در آن افراد شناسنامهدار ردصلاحیت شدند به گونهای که در انتخابات نهم مجلس آن قدر کمبود نیرو بود که گزینههایی که احتمال پنج هزار رای و یا بعضا پانصد رای برای آنها نمیرفت بعضاً بیش از بیست هزار و پنج هزار رای آوردند. این بار نیز دو موضوع ردصلاحیت چهره های مطرح اصلاح طلب از یک و از طرف دیگر عدم حضور محمد موحد سبب شده خیلی ها اسب خود را زین کنند و شانس شان را امتحان نمایند اگر شرایط باب میلشان نبود کنار بروند و اگر ابر، باد، مه و خورشید فلک دست به دست هم دادند که چه خوب ...
۲-خیلیها و در دو جناح خود را از نظر سیاسی و پایگاه واقعی مردمی قویتر از بزرگواری نماینده فعلی می دانند و به همین جهت می گویند وقتی بزرگورای می تواند ما چرا نتوانیم. اما این گروه یا نمی دانند و یا خود را به ندانستن می زنند که بزرگورای هر چه باشد نماینده یک جریان ریشه دار سیاسی است ولی این جماعت گاها نه تنها نام یک گروه سیاسی را نمیدانند که اصلاً نمیدانند حزب و گروه سیاسی چیست.
مدعیان حضور در کهگیلویه یک ویژگی مشترک نیز دارند و ان این که بیش از نود درصد این مدعیان بدون توجه به سابقه سیاسیشان خود را اصلاح طلب و اعتدالی میدانند. این رویه با توجه به حضور قطعی بزرگواری و در ادامه تایید او و حمایت جریان های اصولگرایی از وی فعلا تشتی در جریان رسمی اصولگرای شهرستان یا دیده نمی شود و یا بسیار کم است.
برخی از این اصلاح طلبان امروزی که به اصطلاح لری برای انتخابات «تیه گرم کردنه » بیشتر از سیاسی بودن اهل معامله و منفعتهای شخصی بودهاند و چرخشهای زیادی در عمر خود داشتهاند.
ولی فعلاً فرصت خوبی است که خود را اعتدالی و اصلاحطلب جا بزنند و پیامهای روشنفکری برای مخاطبان بفرستند که بعید نیست شانس درب خانه هر کسی را بزند ....
( ادامه دارد)
قسمت اول (آیا اصلاحطلبان کهگیلویه از گذشته درس عبرت خواهند گرفت؟) [کلیک کنید]
قسمت دوم (شرایط خاص اصلاحطلبان کهگیلویه ادامه دارد) [کلیک کنید]
قسمت سوم (اختلافات دنبالهدار اصولگرایان بویراحمد) [کلیک کنید]
قسمت چهارم (گزینه نهایی اصولگرایان بویراحمد کیست؟) [کلیک کنید]
قسمت پنجم (موحد میآید یا نمیآید؟) [کلیک کنید]
قسمت ششم (آیا موحد به آخر خط رسیده است؟) [کلیک کنید]
قسمت هفتم (اگر موحد نیاید…) [کلیک کنید]
قسم هشتم (همه در کمین نیامدن موحد هستند) [کلیک کنید]